eitaa logo
اهل قلم
125 دنبال‌کننده
108 عکس
0 ویدیو
0 فایل
محفلی برای خواندن از نوشته های نویسندگان و فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی که دل در گرو اهل بیت علیه السلام و معارف دین دارند ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Jr14710
مشاهده در ایتا
دانلود
8 عملیات والفجر با توجه موقعیت مکانی و وسعت آن در بهمن ماه سال ۶۴ از نظر علوم نظامی مدرن دشوار و ناممکن بود اما سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تصمیم خود را گرفته بود و با برنامه ریزی و آموزش نیروها اقدام به اجرای عملیات گسترده در مواضع از پیش تعیین شده کرد و به همه اهداف آن نائل آمد. این عملیات توازن نظامی بین دوطرف درگیر جنگ را به نفع ایران برهم زد. و ضمن تخریب روحیه دشمن، شرایط روحی و انگیزه قوای خودی افزایش یافت. در ادامه گزارش مختصری از این عملیات ارائه می شود: در تاریخ 1364/11/20 در ساعت 22:10 توسط فرمانده کل سپاه با رمز یا فاطمةالزهرا آغاز شد. غواص ها که از قبل درون آب رفته در نزدیکی سنگرهای دشمن کمین بودند تهاجم خود را برای شکستن خط و پاکسازی آن آغاز کردند و همزمان آتش پرحجم ادوات و توپ خانه خودی روی ساحل جنوبی اروند اجرا شد بلافاصله نیروهای موج دوم که در نهرهای منتهی به اروند منتظر بودند به خط دشمن منتقل شدند. اهداف سیاسی نظامی عملیات: ۱_تصرف شهر فاو و تاسیسات بندری آن ۲_هم مرزی با کویت ۳_تهدید بندر اُم القصر ۴_انهدام و یا تصرف سکوهای پرتاب موشک ۵_تأمین خورموسی و تردد کشتی ها به بندر امام خمینی(ره) ۶_تسلط بر اروندرود ۷_انسداد راه ورود عراق به خلیج فارس قرارگاه خاتم الانبیاء(ص) سپاه هدایت و اجرای عملیات را با دو قرارگاه عملیاتی کربلا و نوح بر عهده داشت. ۴ قرارگاه یونس،رعد،شهیدسلیمان خاطر و قدس با ماموریت های جداگانه در این عملیات شرکت داشتند. اجرای ان هم در ۴مرحله انجام شد. نتایج عملیات افزون بر رسیدن به اهداف: ۱_به اسارت درآوردن 2105 نفر از نیروهای دشمن ۲_کشته و زخمی کردن حدود 15000 نفر از نیروهای دشمن ۳_انهدام 39 فروند هواپیما ـ 5 فروند بالگرد ـ 300 دستگاه تانک ـ 24 دستگاه نفربر ـ 5 دستگاه لودر و بلدزر ـ 250 دستگاه انواع خودرو ـ 20 قبضه توپ صحرایی 20 قبضه توپ صحرایی ـ 55 قبضه توپ ضدهوایی ـ 2 فروند ناوچه موشک انداز. ۴_غنایم 50 دستگاه تانک ـ 45 دستگاه نفربـر ـ 30 دستگاه لودر و بلـدزر ـ 180 دستگاه انواع خـودرو ـ 3 دستگاه رادار موشک ـ 20 قبضه توپ صحرایی ـ 120 قبضه توپ ضدهوایی @ahalieghalam
فرزند پیامبر اکرم(ص) (10ق) در سال ده هجری قمری ابراهیم فرزند نبی مکرم اسلام از همسرش ماریه قبطیه که حدود یکسال و شش تا ده ماه از خدا عمر گرفته بود از دنیا رفت. حضرت رسول(ص) سه پسر و چهار دختر داشت که همگی از خدیجه(س) بودند به غیر از ابراهیم که از ماریه قبطیه بود. نکته قابل تامل آن است که همه فرزندان ایشان به جز حضرت زهرا(س) در زمان حیات پیامبر از دنیا رفتند. داستان ابراهیم به نقل از ابن عباس در کتاب مناقب آل ابی طالب جلد ۳ صفحه ۲۳۴ حاکی از حالت تسلیم و رضای پیامبر در برابر امر خداست و از سوی دیگر جایگاه والای وصی و پسر عم و دامادش علی و دخترش فاطمه زهراست که ناراحتی خویش را بر غم و اندوه آنان ترجیح داد. از ابن عباس روایت است که روزى حضرت رسول نشسته بود و ابراهیم و حسین را بر روى زانوهایش، یک مرتبه حسین وبار دگر ابراهیم را می بوسید. ناگاه حالت وحى بر آن حضرت عارض شد و چون رفع شد، فرمود که جبرئیل از جانب پروردگار سلام می رساند و می فرماید که هر دو طفل را براى تو جمع نخواهم کرد یکى را فداى دیگرى کن! حضرت به آن دو نظر کرد و گریست فرمود که ابراهیم مادرش ماریه است چون بمیرد غیر از من کسى بر او محزون نخواهد شد و مادر حسین، فاطمه(س) و پدرش على(ع) است که پسر عم من و بمنزله جان من و گوشت و خون من است و چون حسین نباشد دخترم و پسر عمم هر دو اندوهناک می شوند و من نیز بر او محزون می گردم. پس انتخاب من حزن خود بر حزن ایشان است ای جبرئیل! ابراهیم را فداى حسین کردم! بعد از سه روز ابراهیم وفات کرد و از آن روز چون رسول خدا، حسین را می دید او را بسینه خود چسبانده و لب هاى او را می مکید و می گفت فداى تو شوم اى آن کسی که ابراهیم را فداى تو کردم. روایت دیگری از امام صادق(ع) نیز حاکی از حالت تسلیم و رضای پیامبر است که می فرماید: چون ابراهیم از دنیا رحلت کرد، آب از دیده هاى مبارک رسول خدا(ص) فرو ریخت و فرمود که دیده می گرید و دل اندوهناک می شود اما نمى گویم چیزى که باعث غضب پروردگار گردد! این حکایت به ما می آموزد در مقابل امر و خواست خدا باید مطیع بوده و از سوی دیگر در مصیبت و درد و رنج ها صبوری پیشه کرد تا مبادا با حرف و سخنی نادرست ناشکری کرده و یا غضب خدا را برانگیزیم. @ahalieghalam
همه نیامدند!!! ✍ همه نیامدند! همه بودند! ۴۴ سال است که هستند و خواهند بود چرا که اراده خدا چنین بوده و یدالله فوق ایدیهم بارها در مصاف دشمن این را ثابت کرده است. از فریاد الله اکبر و دست های خالی در مقابل رژیم سفاک پهلوی تا جنگی ۸ ساله و تمام عیار با دنیا گرفته تا امدادهای غیبی همچون صحرای طبس... همه از نشانه های اراده ای قوی بر ماندگاری انقلاب مستضعفان است. مردم همیشه بودند و هستند که این چنین دشمن در مقابل نظام جمهوری اسلامی خوار و زبون شده است. با پای دل و اعتقاد و دین و مذهبشان یاری گر انقلاب بودند از این رو توطئه های دشمن اگرچه زخم بر پیکر این انقلاب و احوال مردمش زده اما نتوانسته این سرو پرثمر از خون شهیدان که پر توان شده را براندازد. زن زندگی آزادی شعار پوچ آخرین فتنه دشمن زن، زندگی و آزادی بود که امروز زنان مسلمان و با حیای میهن اسلامی در یکی از سردترین روزهای سال با حضور گرم خود و خانواده هایشان، زن زندگی را که آزادی از بند طمعِ نگاه و فکر شیطانی مادی گرایان بی دین و مذهب را قدر می داند به فریادی رسا و شیوا معنا بخشید و بر پیکره خصم دون مایه لرزه انداختند. گوشه گوشه ی میهنم بهار انقلاب را به سبزی پرچمی که به خون شهیدان سپید سیرت و پاک طینت سرخ شده، جشن گرفته و با فریادهای دشمن شکن شادی خود از شکست دشمن و پیروزی انقلاب را برهمگان آشکار ساختند. در روزهایی که دشمنان بدخواه میهنم در خیابان هایشان با مردم به ستوه آمده از کجروی ها و نادرستی و ظلم و پستی زدوخورد دارند مردم ایران به نشانه حمایت از انقلابشان پای به خیابان گذاشته و اراده خویش از این حضور با شکوه و عزتمند و قدرت آفرین را در مقابل چشم دنیا و دوست و دشمن به نمایش گذاشتند. عمل مردم و فعل مسولان! آنچه دشمن را بر توطئه و دشمنی و شرارت علیه این نظام مردمی حریص می کند کم و کاستی های بر آمده از فعل غلط یا ترک فعل صحیح برخی مسولان و متصدیان این امور است که اگر با نظر خوش بینی آن را حاصل نفوذ و یا خیانت ندانیم، قطعا عاملش سستی و ناتوانی، کسالت و فرسودگی برخی مدیران خسته و بی انگیزه می دانیم که جای مدیران جوان و پرتوان انقلابی را اشغال کرده و سرعت پیشرفت و توسعه کشور را در مسیر سنگلاخ و پر دست انداز تصمیمات نادرستشان کم کرده و به زندگی و معیشت مردم تلاطم های سخت وارد کرده اند. در مقابل آنچه دشمن را نا امید و خرد می کند حضور با بصیرت و شکوهمند مردم در حمایت از نظام است که در جای جای پیکره زخم رسیده از خصم به میدان آمده و تیمار آن را به بهترین شکل انجام می دهد. حاشیه های زیبای راهپیمایی نگارش عظمت این راهپیمایی و حاشیه های شیرین آن مثنوی ها می طلبد که می توان روزها از آن سخن گفت و شنید اما در این مجال اندک، هرگز نگنجد.. زین رو به مختصری از مصادیق آن بسنده می کنم. سرود جمهوری اسلامی وقتی سرود جمهوری اسلامی یکصدا به آوای جمعیت طنین انداز شد غرور زخم برداشته از دشمنی ها و توطئه و اغتشاشات اخیر در میهنم التیام یافته و اشک شوق و لبخند مردمم قوت قلبی شد برای اراده ای استوار در روزهای پیش روی نظام استوار بر اسلامی که در عرصه های مختلف دشمن را به عقب رانده و قدرت مردمی خویش را بر آنها دیکته کرده است. سلام فرمانده وقتی سرود زیبای سلام فرمانده با صدایی رسا از حلقوم پاک کودکان دهه نودی و نوجوان دهه هشتادی در کنار جوانان دهه هفتادی همراه فریاد دیگر نسل های انقلاب شد، دریافتم دعای حجت حق، صاحب الزمان، بقیه الله الاعظم پشت این مردم و انقلاب است که این چنین او را از ته دل فریاد می زنند. عمل به علم و سخن منظره حضور عالمی ۸۰ و اندی ساله با عصا در بارش نم نم برف و سوز سرمای زمستان من را بیشتر به وجد آورد وقتی که چندقدمی با او همراه شدم و دلیل حضورش را پرسیدم! آیت الله اشرفی شاهرودی در حالی که از من خواست دستش را بگیرم برای اینکه کمی بتواند قدم بزند گفت من آمدم برای آنکه به گفته خویش عمل کنم از مردم خواستم برای حمایت از نظام و انقلاب در برابر دشمن به میدان بیایند و اینک خود نیز آمدم تا به وظیفه خویش عمل کنم.. او هم از حضور باشکوه و جمعیت بسیار خرسند بود و برای سربلندی اسلام و خواری دشمنان دعاگویان در میان مردم قدم می زد. پرچم و عمامه! پرچم کوچکی که یک روحانی غیر ایرانی همچون پره کلاهخود بر عمامه خویش استوار کرده بود صحنه ای جالب توجه برای همگان بود که او بی توجه مسیرخویش را ادامه می داد. شاید می خواست بگوید که این پرچم سه رنگ ایران بر روی سر همگان از دلدادگان به دین اسلام و نظام جمهوری اسلامی از هر قشر و کشوری جا دارد. هیجان زائر عراقی پس از آن بود که زائری عراقی را دیدم که با صدای رسا در میان جمعیت از حضور باشکوه مردم به زبان خویش سخن می گفت و با هیجان بسیار، این حصور گسترده و شور و شوق مردمی را تحسین می کرد درحالی که همسرش از او فیلم می گرفت. (1) ادامه دارد..
(1)ادامه از قبل... ساندیس نگیریم آروم نمی گیگیریم! گوشه ای از این همایش عظیم و میلیونی صدای خنده جوانان دهه هشتادی بود که جلب توجه می کرد به آنها که نزدیک شدم دیدم گِرد روحانی جوان در حال اتصال به موج جمعیت به طنز سخن از ساندیس را طعنه به دشمن می زنند و می گویند تا ساندیس نگیریم آروم نمی گیگیریم! طلیعه ظهور حاشیه ها بسیار و مجال اندک، سخن کوتاه کنم از این همه عزت و غروری که از حضور میلیونی مردم با غیرت و با شرف در حمایت از نظام و جمهوری اسلامی ایران دیدم و فراموشم نخواهد شد. امید است که مسولان و مدیران نیز این حماسه را قدردانسته و قدمی در راه گشایش امور مردم و آسایش و زندگی آنها بردارند. دعا می کنم این انقلاب که طلیعه ظهور غایب از نظرهاست به قیام او متصل شده تا ایشان جهان را پر از عدل و داد کرده و پرچم کامل ترین دین خدا یعنی اسلام را در دنیای پر از ظلم و سیاهی به نور خویش برافراشته سازد. @ahalieghalam
سه عامل هلاکت انسان بحار الانوار،جلد 44،صفحه47 در چنین روزی از سوء قصد به امام حسن(ع) از سوی جراح بن سنان اسدی خبر داده است. آن ملعون در تاریکی هاى ساباط مدائن خنجر یا تیغی مسموم که در کلاف عصا مخفی بود بر ران مبارک امام حسن(ع) زد که تا استخوان شکافت، حضرت از شدت درد دست بگردن او انداخت و هر دو بر زمین افتادند برخی از یاران حضرت سر رسیده و آن ملعون را کشتند و ایشان را به مدائن خانه والى آن سعد بن مسعود عموى مختار ثقفی بردند. سعد جراحى آورد و جراحت آن حضرت را درمان کرد از این رو پسندیده است امروز ضمن زیارت آن امام همام ولعن بر قاتلان و ظالمان از فرمایشات ایشان بهره ببریم. سه عامل هلاکت انسان در کتاب کشف الغمة في معرفة الأئمة، جلد ۱، صفحه ۵۷۱ از ایشان نقل شده است که: هَلاكُ النّاسِ فى ثَلاثٍ: اَلْكِبْرُ وَالحِرْصُ وَالْحَسَدُ، فَالكِبْرُ هَلاكُ الدّينِ وَ بِهِ لُعِنَ إِبْليسُ وَ الحِرْصُ عَدُوُّ النَفْسِ وَ بِهِ أُخْرِجَ آدَمُ مِنَ الجَنَّةِ وَ الحَسَدُ رائِدُ السُوءِ وَ مِنْهُ قَتَلَ قابيلُ هابيلَ. سه صفت سوء اخلاقی یعنی تکبر و حرص و حسد انسان را به هلاكت می‌رساند. خودبينى و تكبر، دين انسان را از بين می‌برد، همانطورى كه شيطان تكبر كرد و ملعون و منفور شد. حرص دشمن شخصيت هر فرد است همانطور كه آدم به واسطه آن از بهشت رانده شد. حسد که راهبر به سوی بدی ها و بدبختی‌هااست از این رو قابيل، مرتکب قتل هابيل شد. کِبر و حِرص و حسد از صفات ناپسندی است که از انسانیت به دور و انسان را از دیگران دور می کند. امام حسن(ع) این سه را سبب هلاکت انسان می داند، و این هلاکت برای انسان که موجودی اجتماعی است می تواند دوری از دیگران و طرد شدن از جامعه باشد. دارنده این صفات رذیله خواه ناخواه رفتاری از خود نشان می دهد که سبب ناراحتی دیگران و نارضایتی از گفتار و کردارش می شود. کبر و غرور کبر و غرور نگاه انسان را از دیگران گرفته و باعث خودبینی می شود و کسی که خود را از همه برتر ببیند رفتاری از او سر می زند که با خلق وخوی انسانی در تضاد است. ادامه این رفتار و گفتار جایگاه شخص را در اجتماع متزلزل می کند و دوستان و اطرافیان به مرور از او فاصله می گیرند که این تنهایی برای یک موجود اجتماعی حکم هلاکت و نابودی را دارد. امام حسن(ع) این موضوع را آنقدر بزرگ و موثر می داند که به عمل شیطان تشبیه می کند آنجا که بعد از هزاران سال عبادت، از روی خودبرتر بینی و کبر و غرور خود را از آدم برتر دانست و از فرمان حضرت حق که سالها او را پرستیده، سر باز زد و خود را به هلاکت انداخت و از سرای حق و از رحمت پروردگار دور شد. درمان تکبر چاره مقاومت در برابر کبر و غرور، بهتر و بزرگتر دیدن همه در مقابل خویشتن است. بی توجهی به جایگاه اجتماعی خویش و دارایی ها و نیز شکستن نفس در کنار توجه به خدا و دعا و راز و نیاز به انسان کمک می کند از این صفت بد دور شود. حرص زدن حرص در بیان امام حسن(ع) دشمن شخصیت انسان و سبب اخراج حضرت آدم از بهشت معرفی شده است. دشمن همیشه در فکر عداوت و ضربه زدن است نگاه به حرص از این منظر حواس انسان را به خویش جمع کرده تا در این کارزار شکست نخورد! وقتی انسان در مادیات حرص می زند و در پی افزایش آن و دریافت منافع بیش از نیاز خویش است از نگاه دیگران شخصیت فقیر و ضعیفی را از خود به نمایش می گذارد. از سوی دیگر این رفتار باعث زحمت و سختی و در ادامه عدم آرامش و آسایش در زندگی می شود به طوری که از همان داشته های خود و زندگی که دارد هم لذت نمی برد. یکی از جاهایی که حرص خود را نشان می دهد و با دشمنی از انسان شخصیتی ضعیف و ذلیل که اراده ای نسبت به کنترل نفس خویش ندارد، نشان می دهد زمانی است که نسبت به چیزی محدود می شود و یا از داشتن آن منع می شود که در این هنگام نفس سرکش مطیع حرص شده و سعی می کند هر طور شده از این محدودیت و امتناع رها شود. درمان حرص قناعت به آنچه داریم و رضایت به آن انسان را از حرص و طمع دور می کند و شخصیت و جایگاه اجتماعی بالایی را از او به نمایش می گذارد. گرایش به معنویات و خضوع و خشوع در مقابل خداوند، دعا و توسل به درگاه حضرت حق نیز باعث دوری از حرص و رهایی از طمع می شود. حسادت حسد هم از صفات خانمان سوز است که انسان را به اعمال نادرست هدایت می کند تا جایی که ممکن است مثل قابیل مرتکب قتل برادرش هابیل شود. ناتوانی نسبت به دیدن و تحمل دارایی و داشته های دیگران حسادت محسوب می شود و انسان در این حالت آرزوی از بین رفتن آنها را دارد. گاهی تحمل این وضعیت برای حسود آنقدر سخت می شود که به فکر از میان برداشتن شخص می افتد تا دیگر نباشد که دارایی او خاطرش را آزرده سازد. از این رو حسد در ردیف صفات رذیله خطرناک قرار می گیرد که انسان را به هلاکت می رساند. (1) ادامه دارد.. @ahalieghalam
(2) ادامه مطلب.. . درمان حسادت پناه بردن به خدا و مناجات با او کمک می کند که انسان آرامش بگیرد و نسبت به داشته های دیگران به فکر سوء نباشد. رضایت نسبت به داشته های خویش و خواست خدا، عدم مقایسه شرایط و دارایی ها، انسان را از حسد دور می کند. در کل صفات کبر و حرص و حسد جایگاه انسان در اجتماع را شکننده و بی اعتبار و دیگران را از او دور می کند و حتی سبب انزجار دیگران از او و رفتار و کردارش می شود. جامعه در مقابل این افراد هم دچار نفاق رفتاری می شود به این صورت که تا جای ممکن از او دوری میکنن اما پیش رو برای در امان ماندن از آسیب های رفتاری ناشی از این صفات، گشاده رو و خوش مشربی در پیش می گیرند اما به پشت سر از او بدگویی کرده و دیگران را هم نسبت به اخلاق و رفتار وی آشنا کرده تا از ارتباط با او پرهیز کنند. به بیان دیگر آسیب این صفات هم شخصیتی و برای فرد است و هم دامن اجتماع را گرفته و فضای اخلاقی زشت و نامطلوبی فراهم می کند. تربیت نفس یا جهاد اکبر برای رهایی از همه آنها باید به خدا پناه برد و با مناجات و عبادات و توسل و توکل به تربیت نفس خویش پرداخته تا از آنها رها شویم. تربیت نفس همان جهاد اکبر است که در معارف دین و کلام بزرگان و اهل معرفت بدان سفارش شده و آن سرکوب نفس و گذشتن از امیال نفسانی و خواسته های درونی است که کاری بس مشکل و طاقت فرسا بوده و بی توفیق و مدد الهی و تکرار و تمرین بر آن میسر نمی شود. @ahalieghalam
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
رجب با یا من ارجوه و اعتکاف و ام داوود و روزه های مستحبی اش در کنار مناسبت های تلخ و شیرین مذهبی اش، انسان را به معنویت و دعا و توسل نزدیک می کند. شعبان هم همین شرایط را ادامه می دهد و با مناجات شعبانیه و اعمال و مناسبت های خاص خودش مقدمه حضور در رمضان را برای درک عمیق از مهمانی بزرگ خداوند فراهم می کند. هرچه توشه ما از این دو منزل باقی مانده به شهرالله، ماه نزول قرآن و خیر و برکت و بخشش و رحمت خدا، بیشتر باشد و انس با دعا و مناجات و نماز و روزه و قرآن داشته باشیم شیرینی آن را در رمضان عمیق تر و دلچسب تر درک خواهیم کرد.. دعا برای خانواده، دوستان و آشنایان، مسلمانان، مومنان، هموطنان و خیرخواهی برای همه، روح آدمی را بزرگ و در مقابل جذب معنویت را افزایش می دهد... ظرفیت معنوی خویش را بالا ببریم و از دعا برای یکدیگر غافل نشویم... التماس دعا.. @ahalieghalam
همراهان گرامی این کانال را برای اهل قلم خراسان تدارک دیده ایم.. بنا داریم نویسندگان و اهل فکر و قلم حوزوی در خراسان را در ذیل یک کانون یا انجمن گرد هم آورده و با رسمیت بخشی به آن در قالب طرحی ابتدا از مرکز مدیریت حوزه فعالیت را آغاز کنیم... بنابراین اگر اهل نوشتن یادداشت طنز و شعر و داستان و یا هر گرایش دیگر قلمی هستید نوشته و تولیدات خود را برای این کانال بفرستید...بهترین ها در خبرگزاری ها و روزنامه ها پوشش داده می شود... این آغاز راه است...بسم الله.. @ahalieghalam
مجموعه ای از افکار و رفتار و گفتار سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی سبک زندگی افراد را حکایت می کند. زندگی اهل بیت علیهم السلام بر اساس آموزه های الهی و معارف دینی نمونه ای کامل برای پیروان آنهاست‌ تا با عمل بدان در مسیر سعادت و کمال قرار بگیرند. در این چهارشنبه امام رضایی از کلام امام مهربان، خورشید خراسان بهره می بریم که پیرامون گذشت از خطا و اشتباه دیگران، گذشتی بدون منت و ملامت و سرزنش را توصیه کردند. از خانه تا اجتماع، از خانواده تا دوست و آشنایان، همکاران و یا همشهریان و هموطنان ممکن است رفتاری سر بزند که تعرض به حق و حقوق ما باشد و سبب آزردگی خاطر شود. گذشت و عفو بخشش آنها به انسان عزت و احترام می بخشد در صورتی که به فرموده امام بعد آن به سرزنش و ملامت، این عفو گذشت را بر آنان منت نگذاریم که بی اثر شود. گذشت به این شیوه، از اختلاف و بگو مگو و حتی دشمنی و عناد و آثار آن جلوگیری می کند. افزون بر آن، این فعلی آموزنده و فرهنگی و تاثیرگذار در اجتماع است که به اصلاح سبک زندگی ما می انجامد. @ahalieghalam
درس زندگی بر مدار سبک زندگی امام سجاد علیه السلام زندگی وقتی شیرین می شود که به حقوق یکدیگر احترام گذاشته و نسبت به هم ایثار و ازخودگذشتگی و صبر و تحمل داشته باشیم. همین چند واژه ساده اگر در زندگی جریان داشته باشد نتیجه آن آرامش روحی و روانی در کنار همدلی و وفاداری و مهر و محبت بین اعضای خانواده خواهد بود. از آنجا که معمولا مرد به خواستگاری زن رفته و او را برای یک عمر همراهی و زندگی انتخاب می کند بر وی لازم است به همسر و حقوق او توجه داشته باشد. مکارم الاخلاق جلد۲صفحه ۳۰۱ از امام سجاد(ع)نقل می کند: حق زن این است که بدانی خداوند عزوجل او را مایه آرامش و همدلی تو قرار داده و این لطف و نعمتی از سوی خداوند است پس او را گرامی بدار و نرم خو باش. این روایت شریف آرامش و همدلی را نعمتی برای مرد معرفی می کند که خدا از طریق همسر به او ارزانی داشته است و قدردانی از این نعمت با گرامی داشتن زن و رفتاری گرم و خلق و خویی خوش، معنا می یابد. در واقع این رفتار مرد هم شکر نعمت و هم ادای حق زن محسوب می شود. امام سجاد(ع) در نقش پدر زن وسایل جلد۱۴ صفحه ۴۲ از قول امام صادق(ع) بُرشی از سبک زندگی امام سجاد(ع) را در نقش پدر زن و یا برادر زن نقل می کند که حضرت هر وقت شوهر دختر و یا خواهرش نزد او حاضر می شد عبای خویش را برای او پهن کرده تا بر روی آن بنشیند و به گرمی با او سخن می گفت. آنچه به طنز در فضای مجازی و به طبع در فضای جامعه امروز نشر می دهند خلاف این حرکت و سبک زندگی اسلامی است و در واقع برخورد بین داماد با پدر زن و برادر زن را پُر طنش جلوه می دهند. در حالی که وجود احترام و صمیمیت بین آنها در زندگی طرفین تاثیر نیک و آکنده از آرامش دارد. به خصوص در زندگی زوجین، احترام و اهمیت از سوی پدر زن و دیگر بستگان او، زن را در نگاه مرد عزیز و گرامی می دارد و گرما بخش کانون خانواده آنها می شود. امام سجاد(ع) در نقش کارفرما مجموعه رفتار و گفتار معصومین(ع) سبک و شیوه زندگی برای پیروان آنها محسوب می شود همانطور که گفتار امام در باب حق زن و یا رفتار ایشان در نقش پدر زن با داماد بیان شد. رفتار و گفتار آن حضرت با غلامان و کنیزان هم درسی برای امروز ما در رابطه کارفرما با کارگر محسوب می شود. هرگز تندخویی نمی کرد خود را بالاتر و دور از آنها تصور نمی کرد بلکه با آنها بر یک سفره و یک غذای مشترک، شریک می شد و احوال آنها بوده و دلجویی می کرد. رفتار محبت آمیز آنها را گاها با پاداش بزرگتر پاسخ می داد مثل آنجا که خادمی به ایشان گل داد و حضرت در مقابل، سخاوتمندانه پذیرای لطفش شد و او را آزاد کرد. @ahalieghalam
درس زندگی بر مدار سبک زندگی امام سجاد علیه السلام روزنامه خراسان ویژه زندگی سلام صفحه مشاوره و خانواده یک شنبه ۷ اسفند ۱۴۰۱
چهارشنبه های امام رضایی نصیحتی از امام رضا برای عزت و ذلت اصول کافی جلد ۲صفحه۱۱۳ از درخواست نصیحت یک مرد از امام رضا(ع) خبر داده است که ایشان در جواب فرمود: احْفَظْ لِسَانَكَ تُعَزَّ وَ لَا تُمَكِّنِ الشَّيْطَانَ مِنْ قِيَادِكَ فَتَذِل زبانت را حفظ کن تا عزیز و عزتمند شوی و زمام امور خویش را به شیطان مسپار تا خوار و ذلیل نشوی زبان به عنوان مهمترین ابزار ارتباطی انسان هم می تواند باعث عزت او شود و هم با گفتار غلط، دروغ و تهمت، بدگویی و غیبت، سخن بیهوده و نکبت موجب سرافکندگی و بی اعتباری شخص شود. از سوی دگر اختیار خود به نفس و شیطان سپردن هم ما را به سمت ضد ارزش ها از گناه و شهوات و لذت دنیایی سوق می دهد تا ذلت و خواری نصیب انسان سازد. در کل زبان می تواند زمینه سعادت یا شقاوت انسان را مهیا کند..زبانی که به شکر و تسبیح خدا و سلام و صلوات به اولیاء خدا مشغول است با زبانی که به کفر و نعمت زوالی و بدگویی و فحش و رذیله گویی مشغول است تفاوت بسیار دارد و انتهای هر دو راه مشخص است بنابراین این فرمایش امام در باب حفظ زبان نصیحتی کلیدی است که عاقبت آن خیر و عزت و سربلندی دارد. بخش دوم فرمایش امام که به تمکن شیطان اشاره دارد اگر خدای ناکرده اتفاق افتاد گویی در راهی باتلاقی به شیطان و نفس سرکش خویش سواری می دهیم که رهایی ندارد مگر خود انسان بخواهد و خدا کمک کند تا از آن دور شویم. نفسی که اختیارش به دست شیطان است به راحتی رام نمی شود آن را جزو داشته های خود می داند و سخت از دست می دهد. توکل به خدا و توسل به اهل بیت و انس گرفتن با قرآن و دعا و نماز مبارزه ای سخت با شیطان بر سر تصاحب نفس و نجات خویش است که باید هوشیار بوده و آمادگی مقابله با هر فن و فریب شیطان داشت تا مبادا با غفلتی دوباره تلاش های خویش را بی نتیجه بگذاریم. @ahalieghalam
روزنامه خراسان ویژه زندگی سلام صفحه مشاوره و خانواده چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ @ahalieghalam
روزنامه خراسان ویژه زندگی سلام صفحه مشاوره و خانواده سه شنبه ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ @ahalieghalam
ویژگی های منتظر واقعی ✍ انتظار فرج، انتظار گشایش در امور و ظهور امام زمان در زبان روایات عنوان بهترین اعمال را دارد چرا که انسان می سازد وضمن تربیت دینی، هدایتگری می کند. انتظار خود گشایشگر است و جامعه اسلامی را از بن بست رها می کند اگر نیک بنگریم جوامعی به بن بست و پوچی رسیدند که منتظر نیستند و حال آنکه انتظار در جامعه اسلامی موجب پویایی و تحرک شده و زندگی را معنا می بخشد. یک منتظر واقعی، انتظار را در اعمال و رفتار و گفتار خویش نشان می دهد آنجاُ که در زندگی شخصی خود و روابط با همسر وفرزندان و پدر و مادر و خویشان و وابستگان با روی گشاده و اخلاق نیک و نرم خویی سخن می گوید و نسبت به آنها احساس مسولیت و حق و حقوق آنها را محترم می شمارد. یک منتظر واقعی نسبت به همسایه، همکار و هموطن نیز روابطی محترمانه و آکنده از مهر و محبت دارد به حقوق آنها احترام می گذارد. ضمن حفظ عزت خویش تواضع و فروتنی در رفتار دارد. منتظر واقعی سبک زندگی خویش را بر مدار خواسته و میل و رغبت امام زمانش بنا می کند. به نیکی روی آورده از بدی ها دوری می کند تا دل او را به دست آورد. از آنچه موجب رنجش حضرت می شود پرهیز کرده و آنچه باعث خرسندی و رضایتش می شود را انجام می دهد. یک منتظر واقعی نسبت به جامعه و کشور خود و هر کُنشی از آنها حساس بوده و واکنشی مبتنی بر عقل و غیرت و همت دینی نشان می دهد اگر خلاف ببیند سکوت نمی کند یا نسبت به کج روی و تندروی ها خاموش نخواهد بود و این توجه و نگرانی اش که به نوعی مطالبه گری درستی و حق و حقیقت است ضامن بقای جامعه اسلامی، نصرت دین و رشد فرهنگ وطن خواهد شد. در کل یک منتظر واقعی کسی است که سبک زندگی او اسلامی بوده و اهل بیت را الگوی خود قرار می دهد واین انتظار را در رفتار و گفتار خویش به نمایش می گذارد. @ahalieghalam
قسطی بخری بُردی| قبول دِین در اخلاق دینی ✍ م . ع/ پرده اول: معمولا نزدیک عید به برخی از مراکز خرید طرقبه سر می زنیم. گاها قیمت هایش نسبت به سایر مغازه ها مناسب تر است کیفیتش هم مطلوب. نمی دانم از کی این کار را شروع کردند ولی تازه متوجه این داستان شدم که برخی از فروشگاه ها، البسه، کیف و کفش خود را به صورت چکی و اقساطی هم می فروشند. بازارش هم داغ بود. تعداد قابل توجهی از خریداران از صندوق دارها در باره شرایط و چگونگی خرید اقساطی سوال می کردند پرده دوم: گاهی تبلیغات بازرگانی خود گزارش دهنده تمایلات و تفکرات مصرف کننده اند و قابلیت مطالعه و تحلیل دارند. تبلیغی را می دیدم که پدری همراه با فرزند خود به فروشگاه فرش می روند و در هنگام خرید اقساطی به یاد شهریه مدرسه فرزند می افتند و تصمیم به بیشتر نمودن تعداد اقساط می گیرند، کمی که می گذرد یادشان می آید که تولدی در پیش دارند و برای تولد باز هم میزان اقساط را افزایش می دهند و در ته داستان هم خوشحالند از طولانی شدن اقساطشان. تبلیغ دیگری از همان شرکت است که در حوزه لوازم خانگی نیز فروشگاه دارند. دو جمله در این تبلیغ روایتگر وضعیت و ذهنیت اقتصادی مصرف کننده است. اول اینکه در پاسخ به چرایی عدم خرید لوازمی که نیاز دارد پدر در پاسخ به اعضای خانواده خطاب به مادر می گوید شما که می دانی من پول ندارم. دومین جمله که در واقع شعار این مجموعه فروشگاهی است این است که: قسطی بخری بردی این واقعا دردناک است که مردم در سال های اخیر برای نیازهای ساده و روزمره خود مجبور به تقبل دِین هستند و حتی از آن استقبال می کنند، مسئله ای که به شدت در اخلاق دینی ما از آن نهی شده است. آنچه در این تبلیغ روایت می شود این است که امروز برای خانواده ایرانی پول نداشتن امری طبیعی است و در نهایت عدم ثبات اقتصادی باور تمامی کسانی است که با بازار سر و کار دارند و در تبلیغات رسانه ملی نیز این اصل پذیرفته شده و به عنوان شعار مطرح می گردد: قسطی بخری بردی @ahalieghalam
رییس جدید دانشگاه رضوی کیست؟! اولین باری که سر از دانشگاه علوم اسلامی رضوی درآورد به عنوان سعیدی معروف بود. لمعه می گفت و بیان شیرینی داشت می گفتند از دفتر تبلیغات آمده ترم دوم نام شناسنامه ای ایشان را زده بودند، باب متاجر لمعه را با حاج آقای جهانگیری یا همان آقای سعیدی ترم قبل شروع کردیم. بحث فنی بود و ایشان هم با همان بیان گرم خود درس را ارائه میداد. آن ترم از نخستین سالهایی بود که دانشگاه فقط طلبه گرفته بود و بعضی از آقایان طلاب مناقش سر کلاس ایشان بحث می کردند و هر مناقشه با جواب استاد باز ادامه می یافت. کم کم استاد جهانگیری به عنوان یک استاد حوزوی که هم مدرک دانشگاهی داشت و هم زبان انگلیسی را مسلط بود در یکی از اتاق های هیئت علمی جای گرفت و بعد از انتصاب معاون آموزشی که پیش از این مدیر گروه فقه بود، بدون هیچ رقیبی مدیر گروه فقه و اصول شد. این انتصاب اما سالها به طول انجامید و طرحهایی نظیر طرح مباحثات و آغاز به کار دوره کارشناسی ، ارشد و دکتری فقه نیز در همین دوره طولانی با قدرت تمام اجرا شد. برنامه های گروه فقه در عین سختگیری خاص خود با اخلاق شیرین استاد، شیرینی خاصی هم گرفته بود و این بود که رشته فقه هنوز از گرد راه نرسیده بود همه مجله علمی اش در آمد و هم دانشجویان رشته فقه اش به گفته رییس وقت سازمان سنجش جزو رتبه های اول کشوری می شد. یادم هست مستندی از طرح مباحثات در روابط عمومی می ساختیم و ایشان به این نکته اشاره داشت که هدف این طرح پرورش مجتهد و ایجاد ملکه اجتهاد برای کسانی است که استعداد لازم را دارند. بماند که نخستین کلاس درس خارج اصول هم بی سر و صدا توسط ایشان شروع شد و بعد هم راه برای باقی اساتید باز شد. با درس خارج بزرگانی چون استاد معرفت ره و شیخ جواد مروی، بحث حوزوی بودن دانشگاه به شدت به رخ کسانی که می گفتند اینجا حوزه نیست کشیده می شد و البته دهها کار حوزوی دیگر که در حقیقت ثمره اتحاد فکری معاون آموزشی وقت و ایشان بود. انتصاب ایشان به عنوان رئیس جدید دانشگاه البته ما را شگفت زده کرد چرا که بحث انتخاب رئیس از بیرون اعضای هیئت علمی دانشگاه به شدت مطرح بود ولی اعتماد دوباره تولیت به انتخاب رئیس از بدنه دانشگاه بیانگر این نکته است که باید زمان را غنیمت شمرد و همه دوستداران درون و بیرون این شجره طیبه می بایست با اتحاد و همدلی نقشی در خور را در رفع نیازهای علمی این نهاد مقدس بازی نمایند. علی جانفزا فرهنگسرای امام رضا علیه السلام سبزوار @ahalieghalam
در آستانه نوروز قرار داریم که صله رحم، معاشرت با دوستان و وابستگان و نیز حضور در اجتماع بخش وسیعی از زندگی ما را به خود اختصاص خواهد داد. نکته کوتاه و مهم در این برخوردها در بیان امام رضا(ع) نیکویی معاشرت با مردم و یکسانی برخورد با بزرگ و کوچک است. ایشان می فرمایند:«اجْعلْ مُعاشرَ تَکَ مَعَ الصغیرو الکبیر؛(صحیفة الرضا، ص 400)برخورد خود را با افراد کوچک و بزرگ زیبا و نیکو گردان» همانطور که برای بزرگان احترام قائل می شویم و برخورد گرم و نیکویی داریم نسبت به افرادی که بلحاظ سنی، اجتماعی و یا شغلی از ما کوچک تر هستند نیز باید رفتار مبتنی بر احترام و مهربانی داشته باشیم. مراد از این یکسانی رفتار با بزرگ و کوچک، نوع برخورد نیست بلکه عدم غرور و بی توجهی به شخصیت افراد است. اینکه با یک مدیر رفتاری متواضعانه داشته باشیم اما نسبت به یک فرد معمولی با غرور برخورد کنیم پسندیده نیست. یکسانی در نوع رفتار معنا ندارد چه بسا مخاطب ما کودک باشد قطعا آن رفتار رسمی که با یک فرد بزرگ داریم نمی توانیم با همان لحن و ادبیات با یک کودک سخن بگوییم بلکه عقل حکم می کند و دین هم تاکید کرده است که با کودکان به زبان خودشان سخن بگوییم و این سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام است. رفتاری که بین مرد و زن، پیر و جوان یا محرم ونامحرم داریم قطعا باید متفاوت باشد و این یکسانی در کلام امام مراد در سبک برخورد شخص به لحاظ فروتنی و خضوع و احترام و مهربانی است. @ahalieghalam
همراهان گرامی ایام بکام روزگارتان خوش و دلتان شاد... نوروزتان مبارک و سالی خوش توام با برکت و سلامت را برایتان آرزومندیم... رمضان الکریم هم در پیش است و بهار قرآن و دعا نوش جان و گوارای روحتان باد... ما را هم از دعای خویش فراموش نکنید... @ahalieghalam
اعتماد عمومی و خود باوری ✍ م.ع/ پرده اول ماشینش یک خرابی جزئی داشت. باید یکی از قطعات تعویض می شد،با هم همراه شدیم به سمت یک مغازه لوازم یدکی خودرو. وارد مغازه شد، من هم پشتش بودم، اسم قطعه را گفت. فروشنده سه چهار مدل از آن قطعه را جلوی رویش گذاشت و گفت این چینی است و این ها هم ایرانی قیمت این فلان است و قیمت آن فلان نگاهی به فروشنده کرد و گفت خارجی خوب چی داری؟ فروشنده گفت کره ای ش هم هست اما گران، مشکلی نداری؟ گفت نه همان کره ای را بیاور، چینی که معلوم نیست درجه چندم است، ایرانی هم امروز می اندازی میبینی فردا روز از نو روزی از نو. پرده دوم بیرون بودیم گفت داروخانه دیدی بگو، دارویی را باید برای همسرم بگیرم. چند جایی را نشانش دادم. رفت اما دست خالی برگشت. به او گفتم چه شده دارو را ندارند؟ گفت چرا ولی ایرانیست دنبال خارجی اش هستم، گفتم چه فرقی می کند؟ گفت ایرانی هیچ اثری ندارد انگار پولت را در سطل آشغال می اندازی. پرده سوم دور هم بودیم با تعدادی از دوستان. بحث درباره فرمایشات رهبری در باب جهاد تبیین بود. بیشتر شنونده بودم، همان رفیقمان از همه تندتر بود گفت نمی دانم چرا بسیاری از مردم این همه پیشرفت در عرصه های مختلف صنعتی و دارویی و ..... را نمی بینند هر میزان هم تببین می کنی و گزارش و مستند می آوری به حرفهایت اعتماد نمی کنند؟ بی مقدمه گفتم به همان دلیلی که تو به قطعه و داروی تولید داخل اعتماد نداری. همه ی ما در عرصه عمل همین گونه ایم، فقط برخی زبان و عملشان یکی است و برخی نه. انگار اب یخ بر روی آتشش ریختم. سکوت و فکر توصیف احوالش بود. اعتماد عمومی ارزان ترین کالا در این بازار است که همه می توانند به آن چوب حراج بزنند از شرکت قطعه سازی و دارو سازی گرفته تا رسانه ی ملی و ...... دودش به چشم خودمان می رود، باور کنید. @ahalieghalam
این همه کلیشه و تکرار چگونه ممکن است؟!(نقدی بر برنامه سحری رادیو خراسان) ✍️ سید محمدحسین واقعا چرا؟! چه کار دارید می‌کنید با خودتان و با ما؟! جواب این سرهم‌بندی‌ها را چگونه خواهید داد؟! این همه کار کلیشه‌ای و تکراری از کجا می‌آید؟! این همه اعتماد به نفس چطور؟! با شما هستم آی طراحان و تولیدکنندگان برنامۀ سحری رادیو خراسان! شمایی که نه طراحی می‌کنید، نه تولید! عدم خلاقیتتان شاید علت نخواهد؛ اما اصرارتان بر عدم خلاقیت چرا. واقعا علتش چیست؟! البته فاجعه بزرگ‌تر از این حرف‌هاست. یعنی رسماً با یک توهین مواجهیم؛ توهین به شعور مخاطب بی‌نوایی که مجبور است پای رادیو بنشیند. آری؛ سال‌هاست که در کمال خونسردی، فرصت طلایی سحر را به باد فنا داده و این همه گوش مجانی را دور می‌ریزید. آیا می‌شود حرص نخورد؟! از نوای خاطره‌انگیز مرحوم صالحی که بگذریم، واقعا هیچ مجری، کارشناس، گزارشگر و میان‌برنامه دیگری غیر از آن‌چه در این سال‌ها بوده ندارید؟ یعنی این‌قدر دستمان خالی است که باید برنامۀ هر سالمان عین برنامهٔ سال قبل باشد؟ وقتی قرار است در عرصه‌های کلان فرهنگی و اقتصادی، تحول ایجاد شود، واقعا زشت نیست که ما از ایجاد تحول در یک برنامۀ موقت رادیویی عاجز باشیم؟ واقعا دوستان قبل از فرارسیدن ماه مبارک رمضان و در جلسات برنامه‌ریزی و هماهنگی خود چه می‌گویند؟ اصلا جلسه‌ای در کار هست؟ گمان نکنم. درست مثل خانه‌ای که قرار است سالی یک‌بار میزبان جمعیت زیادی باشد؛ اما متولیان امر، بدون هرگونه زمینه‌چینی و پیش‌بینی، درست در همان موعد مقرر درش را باز می‌کنند و بی آن‌که حتی دستی به سر و روی فضای قدیمی و خاک‌گرفتۀ آن بکشند، به انبوه جمعیت منتظر می‌گویند بفرمایید داخل! به خدا ثانیه ثانیۀ این فرصت‌هایی که هدر می‌روند، مسئولیت دارد؛ آن هم در شرائط امروز که نیاز به برنامه‌های مفید رسانه‌ای، از همیشه بیشتر است. اصلا صحبت آن نیست که چرا نمی‌توانید برای سحرهای ماه مبارک، برنامۀ شاد و جذابی درست کنید؛ یا این‌که چرا هر سال، چند آیتم جدید یا چند نغمه، میان‌برنامه و آوای تولیدی تازه ندارید؛ یا این‌که چرا به فکر نیازسنجی، مخاطب‌شناسی، سوژه‌یابی و طراحی یک منظومۀ محتوایی متناسب با شرائط روز نیستید؛ نه! این‌ها توقعات خیلی زیادی است. صحبت آن است که بیایید برای رضای خدا، لااقل هر سال یک تغییر کوچک در برنامه ایجاد کنید؛ فقط همین. بارها نیت کرده‌ام که بروم و دوستان دست‌اندرکار برنامۀ سحر را پیدا کنم و با آن‌ها حرف بزنم. اما توفیق یار نشده و معلوم هم نیست که بشود. به همین خاطر امیدوارم که این رنج‌نامه به دستشان برسد و به خواست خدا مؤثر افتد. با آن‌که شدیدا جای تفصیل بود، اما مختصر گفتم؛ شاید از شدت غصه و شاید هم از فرط ناراحتی و بی‌حوصلگی. شرح این هجران و این خون جگر این زمان بگذار تا وقت دگر پ.ن۱: آن‌چه عرض شد، هرگز به‌معنای زیر سؤال بردن نیت دوستان و نادیده‌گرفتن زحمات آنان نیست. بلکه صرفا دردی بود قدیمی و زخمی بود کهنه که در قالب نقدی نسبتا تند بر قلم جاری شد. پس لطفا نرنجند و به دل نگیرند؛ بلکه جدی بگیرند، بپذیرند و اصلاح کنند. پ.ن۲: هرکس دیگری هم که سحرهای ماه مبارک رمضان، با شنیدن برنامۀ رادیو خراسان رنج می‌برد، حرص می‌خورد و احساس می‌کند که دارد به او توهین می‌شود، لااقل در انتشار این متن سهیم باشد؛ شاید به غیرتی بربخورد و تغییری حاصل شد، ان شاء الله. @ahalieghalam
گزارش یک بازخورد ✍️ سید محمدحسین 🔸 خوشبختانه با فاصله کمی بعد از انتشار یادداشت حقیر در نقد برنامه سحری رادیو خراسان، یکی از مسئولان محترم صدا و سیمای استان، پیغام داده و ضمن انتقاد از لحن و محتوای سخن، پیشنهاد کردند که بنده به‌شکل حضوری با عوامل برنامه سخن گفته و نکاتم را در قالب راهکارهای عملیاتی به آن‌ها منتقل کنم: سلام علیکم نقدی از حضرتعالی در خصوص برنامه سحر رادیو دیدم. از آن‌جا که دلسوزی در محتوای کلام بود، خواستم نقدی هم حقیر داشته باشم. از شما که خود را طلبه می‌نامید خواهشمندم تقوای الهی و البته عدالت را رعایت کنید. بازنشر مطلبی که رهیافت شماست، آن هم بدون تذکر مخفی به سازندگان برنامه شایسته نیست. که البته تلاش بزرگواران را در تولید برنامه، مطلوب نظر مخاطب عام می‌دانم. دوم اگر پیشنهادی هست خواهشمندم عملیاتی بفرمائید تا حقیر هم مطالبه کنم. جملات تند و بدون راهکار، جز هدر رفت تلاش مؤمنانه عده‌ای دغدغه‌مند اثری نخواهد داشت. از شما استاد ارجمند خواهش می‌کنم برای نزدیک‌شدن نظر و البته ارائه طریق، با تهیه‌کننده و عوامل برنامه مشورتی داشته باشید. خداوند همه ما را در پناه خود نگاه دارد. یا علی 🔹 و اما پاسخ بنده به این پیغام: علیکم السلام ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات و ضمن تشکر از پیگیری حضرتعالی، به عرض می‌رسد: ۱. این‌که لحن سخنم کمی تند بود را قبول دارم و حاضرم به شکل مقتضی آن را تدارک کنم؛ اما محتوای سخنم را (البته طبق رهیافت خود) مطابق با عدالت و قابل‌دفاع می‌دانم. ۲. به نظرم لازم نباشد که نقد یک امر عمومی و علنی، به‌شکل مخفی اتفاق بیفتد؛ که اگر لازم بود، هیچ فیلم، داستان و شعری نباید در روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها نقد می‌شد؛ آن هم وقتی عیب و ایراد کار به‌قدری واضح و مورد اصرار است که به‌هیچ‌وجه نمی‌توان احتمال غفلت داد. ۳. در واقع آن‌چه خلاف تقوای الهی و عدالت است آن است که فردی یا جمعی، با بی‌توجهی به ابتدائی‌ترین اصول کار خود، فرصت بهره‌مندی از رسانه ملی و بودجه بیت المال را ولو به شکل ناخواسته تضییع کند. ۴. مطلوب نظر مخاطب عام بودن این برنامه هم جسارتا فقط یک ادعاست و دقیقا همان چیزی است که در یادداشت حقیر انکار شده است. بنابراین به بنده اجازه بدهید که این ادعا را از جنابعالی نپذیرم. به علاوه آن‌که اصل سخن در قابل ارتقاء بودن برنامه است و نه صرفا مطلوب نظر مخاطب عام بودن. به عبارت دیگر، هرگز نمی‌توان و نباید با تکیه بر پذیرش و سکوت مخاطب عام، از تلاش برای تصحیح سلیقه و تکمیل میل او خودداری کرد. ۵. به عرض می‌رسد که پیشنهاد و راهکار عملیاتی فراوان است. اما جای طرح آن‌ها نه در یک یادداشت کوتاه عمومی یا در این متن، که در جلسات مشورتی و تخصصی است؛ جلساتی که اگر جنابعالی و همکارانتان زمینۀ شکل‌گیری آن‌ها را فراهم کنید، مایۀ خرسندی بوده و امید می‌رود که به تغییرات مثبتی در برنامه بینجامد. ۶. بنده در انتهای یادداشتم تأکید کردم که به‌هیچ‌وجه قصد انکار زحمات و نیات دوستان دست‌اندرکار را نداشته و صرفا به خروجی عملکرد آنان منتقدم. ۷. امیدوارم که با سعۀ صدر و پیگیری مسئولان محترمی مثل حضرتعالی و با تلاش بیش از پیش دوستان فعال در صدا و سیما، روز به روز بر کیفیت برنامه‌های دینی رسانه ملی افزوده شده و از حجم غصه‌ها و حسرت‌های ما کاسته شود. در پایان باز هم از شما و دوستان برنامۀ سحر به خاطر لحن نسبتا تند یادداشت خود عذرخواهم و امیدوارم که آن را به پای دغدغه‌مندی و دلسوزی این حقیر گذاشته و از آن تلقی توهین به دوستان یا نادیده‌گرفتن زحمات آنان نفرمایید. ملتمس دعای خیر شما هستم. امیدوارم هرچه زودتر این جلسه برگزار شده و مباحث مطرح‌شده در آن، به ارتقاء کیفی برنامه سحری رادیو خراسان و البته رفع دلگیری احتمالی دوستان منجر شود، ان شاء الله. @ahalieghalam
وفاداری سیاسی! همه چیز کار خودشان است ✍ م.ع/ در سپهر سیاست انچه که حرف اول و آخر را می زند منافع است، هر چند تفسیر این واژه برای هر سیستم و دولتی معنای خاص خود را دارد و در بسیاری از موارد این تفسیر ها حتی در برابر یکدیگر قرار می گیرند . کمتر دولتی را می توان مشاهده کرد که در مراودات خارجی خود پس از دست دوستی دادن با دولت دیگر، در هر شرایطی نسبت به آن وفادار باشد. اما وفاداری از ویژگی های خاص سیاسی جمهوری اسلامی است. در نگاه کشور هایی که با جمهوری اسلامی مراودات سیاسی دارند این یک امتیاز مهم و مثبت به حساب می آید. این وفاداری تا آنجاست که حتی اگر در بسیاری از مسائل خلاف منافع جمهوری اسلامی عمل کنند، زیر قولشان بزنند و یا در برخی مسائل حتی به آن پشت کنند، باز می توانند روی لطف و گذشت ایران حساب باز کنند. این مسئله بارها در طول تاریخ انقلاب اسلامی از سوی دولت های دوست رقم خورده است. اما این داستان به سیاست خارجی محدود نمی شود، بلکه به حکمرانی جمهوری اسلامی در درون مرزها نیز تسری یافته است. در تاریخ جمهوری اسلامی سیاست مداران بسیاری را خواهید دید که در تصمیم گیری و تصمیم سازی بر خلاف منافع و مبانی انقلاب اسلامی طی طریق کرده اند . در بسیاری از موارد تصمیمات و عملکرد و سخنانشان ضررهای قابل توجهی را به کشور تحمیل نموده است . اما بیش از آن که آن ها خود را به جمهوری اسلامی وفادار بدانند این جمهوری اسلامی بوده که نسبت به ایشان وفادار بوده و نه تنها ایشان را مواخذه نکرده بلکه ایشان را برای بار دیگر در ارکان سیاست گذار و تصمیم ساز ابقا نموده است. به نظر می رسد جمهوری اسلامی اکنون در نقطه ای سرنوشت ساز قرار دارد که باید بین وفاداری به مهره های هزینه ساز و ولی نعمتان مستضعف خود یکی را انتخاب نماید. در غیر این صورت باید با این انگاره ذهنی مردم که « همه چیز کار خودشان است » کنار بیاید. @ahalieghalam
گزارش یک جلسه ✍️ سید محمدحسین روز گذشته، به دعوت عزیزان سازمان صدا و سیما، در جلسه ارزیابی برنامه سحرگاهی رادیو خراسان شرکت کردم. شکر خدا جلسه نسبتا خوبی بود. بعد از پخش خلاصۀ یکی از قسمت‌های برنامه، هر یک از حاضران نظرات خود را بیان کردند. بنده هم بعد از قدردانی و ابراز خرسندی از حضور در جلسه، صرفا رئوس برخی از نکات انتقادی و اصلاحی که به ذهنم می‌رسید را عرض کردم. در پایان نیز دوستان دست‌اندرکار، ضمن ابراز ناراحتی از یادداشت انتقادی حقیر و دفاع از نتیجۀ زحمات خود، به طرح برخی از موانع و مشکلات کار پرداختند. البته ناگفته نماند که علی‌رغم سعه صدر مسئولان محترم و برخورد بسیار خوب عزیزان، متأسفانه نه فرصت کافی و فضای مناسبی برای طرح دقیق همه نکات و مطالب فراهم بود و نه چشم‌انداز روشن و ساز و کار مشخصی برای تحول در برنامه تعریف شد. در پایان تذکر دو نکته را ضروری می‌دانم: ۱. برنامۀ «نسیم سحری» ـ مثل دیگر برنامه‌های رمضانی صدا و سیما ـ نقطۀ تلاقی سه امر مهم، یعنی: «ماه مبارک رمضان»، «رسانه» و «نیازهای فکری، فرهنگی و معنوی جامعه» است. فلذا جا دارد که هم سرمایه‌گذاری ویژه‌ای روی این برنامه صورت گرفته و هم حساسیت ویژه‌ای نسبت به ارزیابی آن وجود داشته باشد. ۲. همیشه افراد حاضر در میدان، یک قدم از بقیه جلوترند. به همین خاطر، خداقوت عرض می‌کنم به دوستان برنامه و امیدوارم که خداوند پاداش خدمت به روزه‌داران و توفیق ارتقاء در این خدمت را به ایشان عنایت کند. @ahalieghalam