eitaa logo
اهل قلم
124 دنبال‌کننده
108 عکس
0 ویدیو
0 فایل
محفلی برای خواندن از نوشته های نویسندگان و فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی که دل در گرو اهل بیت علیه السلام و معارف دین دارند ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Jr14710
مشاهده در ایتا
دانلود
شادی زنان و دختران ✍ امام رضا ع نسبت به شاد کردن دل زنان و دختران از محارم سفارش کرده و در این زمینه از جدشان پیامبر اکرم نقل می‌کند که خداوند نسبت به زنان مهربان تر از مردان است و مردی که زنی از محارم خویش را شاد کند در روز قیامت خدا او را شاد خواهد کرد.(الکافی ج۶ص۶) حق همسر، دختر، مادر و یا خواهر است که در زندگی مهربانی دیده و شاد و خرسند شوند. از این رو مردی که این وظیفه را به سر انجام برساند در این دنیا محارم خویش را از خطا و لغزش و روی آوردن به گناه ایمن کرده و نیاز عاطفی آنها را تامین می کند بنابراین سزاوار آن است که در قیامت با آن اوصافی که نسبت به سختی، شرایط و مدت طولانی اش نقل شده از سوی خداوند به رحمت و رأفت و آسانی در حساب و کتابش دلشاد شود. شاد کردن زنان و دختران از محارم، حتی عمه و خاله و فرزندان خواهر و برادر گاهی با هدیه، گاهی با انجام یک کار و گاهی با حرف و سخن اتفاق می افتد و از این شادی مهر و عطوفت آنها افزون می شود. آنچه مهم و مورد توجه جلوه می‌کند رضایت خداوند از این عمل و ضمانت شاد کردن بنده در روز قیامت است که پیامبرش وعده می دهد و در این وعده هرگز تخلفی نخواهد بود. @ahalieghalam
باتلاق طالبان ✍ م.ع/ افغانستان با وجود طالبان مترادف است با باتلاق انگار این گزاره را آمریکایی‌ها به خوبی فهمیده بودند به همین جهت خود را از باتلاق طالبان رها کرده و پس از سال ها خاک افغانستان را ترک گفتند . داستان به همینجا ختم نشد، آمریکایی ها با سپردن خاک افغانستان و تجهیز تقریبی طالبان کاملا هوشمندانه این باتلاق را به تله ای برای جمهوری اسلامی مبدل ساختند. در ابتدای روی کار آمدن طالب ها، بسیاری از کارشناسان خطرات احتمالی آن ها را گوشزد نمودند اما مثل بسیاری از موارد دیگر ، در حاکمیت گوشی بدهکار نبود و حتی برخی از آقایان با رد این همانی تاریخی طالبان آن را جنبش اصیل منطقه نامیده و نسبت به آن ابراز خوشبینی نمودند . اما امروز به نظر می رسد ابتدای حوادث و رویایی جدید جمهوری اسلامی با افغانستان تحت حاکمیت طالبان خواهد بود . بزرگترین مشکل در مواجهه با افغانستان و طالبان بی حکومتی است و این کار را در آینده برای ما سخت تر خواهد نمود. نمونه اش را در همین درگیری های اخیر مشاهده شد: موضع گیری های متعدد از سوی فرماندهان نظامی، بزرگان ولایات، مقامات سیاسی که اغلب حتی با یکدیگر در تضاد بوده اند. صدای واحدی از این جماعت شنیده نمی شود و این از عدم وجود ابتدائیات لازم برای حکومت داری حکایت دارد . این یعنی شما می توانید با رییس دولتشان پیمان اخوت ببندید و در سوی دیگر در مرز های خود درگیری خونین با نظامیانشان داشته باشید. درباره نوع کنش ها در برابر طالبان نمی توان به راحتی نسخه پیچید، چرا که می‌تواند باتلاقی پر دردسر برای کشور باشد. @ahalieghalam
این صدای گرفته دل‌نوشته‌ای به‌بهانۀ سی‌وچهارمین سالگرد آغاز رهبری حضرت آیة الله خامنه‌ای ✍️ سید محمدحسین دیروز، پیر پیل‌افکن ما، در هشتاد و چهار سالگی، هفتاد دقیقه در مراسم بزرگداشت رحلت امام بزرگوار سخنرانی کرد و البته صدایش گرفت. می‌خواهم از همین صدای گرفته بنویسم؛ همین صدای گرفته‌ای که شنیدنش دلمان را باز می‌کند؛ همین صدای گرفتۀ راهگشا. صدایی که از سال‌ها تکرار حق گرفته، نه از خستگی. صدایی که گرفتگی‌اش عجین با پختگی است. صدایی که در عین گرفتگی، دروازه‌های حکمت را به روی بشر امروز گشوده است. صدایی که در پیچ و خم کوچه‌های شلوغ دهکدۀ جهانی، حامل پیغام‌های مهمی از هفت شهر عشق است. صدایی که به رغم بدخواهان عنود و حسود، اگرچه گرفته، اما همچنان در جهان طنین‌انداز است. آری؛ این صدای حقیقت، صدای اصالت و صدای معنویت است؛ این صدای انقلاب اسلامی است. صدایی که قرآن‌گونه، غبارروب قلب مؤمنان است و آیینۀ دق منافقان. صدایی که به‌سان نسیم، دل تفتیدۀ مستضعفان را خنک می‌کند. صدایی که همچون گردباد، بساط مستکبران را در هم می‌پیچد. صدایی که درس‌ها داده است، سخن‌ها رانده است، خطبه‌ها خوانده است و یادگارهایی ماندگار آفریده است. صدایی که شجاعت و مظلومیت علوی را، هیبت و حکمت حسنی را و عزت و غربت حسینی را با هم دارد. صدایی که شب‌ها نالیده است و روزها غریده. صدایی که به رنگ خداست. صدایی که هیچ‌وقت کم‌فروشی نکرده؛ چه قبل‌ها ـ در اوج جوانی ـ که لاجرعه گوش را سیراب می‌کرد؛ و چه حالا ـ در پختگی پیری ـ که پیاله‌پیاله می‌نوشاند. آری؛ ما با این صدا بزرگ شده‌ایم. ما ـ جوان‌های انقلاب ـ چهل سال است که داریم با این صدا زندگی می‌کنیم. این صدا، موسیقی متن زندگی ماست. تُن این صدا، طنین این صدا، جوهر این صدا، رنگ این صدا، مردانگی این صدا، پختگی این صدا، ملاحت فارسی این صدا، لحن عربی این صدا، گویش معیار این صدا، لهجۀ خراسانی و آذری این صدا و خلاصه جذابیت و نورانیت این صدا، همۀ عشق ماست. ما در تمام این سال‌ها، با طنازی این صدا خندیده‌ایم و با بغض آن گریسته‌ایم. با وقار آن آرام شده‌ایم و با شور آن به هیجان آمده‌ایم. با طمأنینۀ آن بر بالش امنیت آرمیده‌ایم و با نهیب آن از خواب غفلت پریده‌ایم. با لرزش آن لرزیده‌ایم و در آغوش غرش آن غنوده‌ایم. ما درس دین و دنیا را با این صدا آموخته‌ایم. صدایی که صلابت خمینی و لطافت طباطبائی، در آن به هم رسیده‌اند. صدایی که هم ترنّم عرفان را دارد و هم طنین حماسه را. این صدا شاید گاهی بگیرد، اما هیچ‌وقت گم نمی‌شود؛ چون در حافظۀ تاریخی جهان ثبت است؛ چون صدای سخن عشق است. پس برای همیشه ماندن، باید در این صدا گم شد؛ و شده‌ایم. این صدا ـ این صدای سحرآمیز و خاطره‌انگیز ـ همۀ هویت ماست. این صدا، تصویر حقیقی پروفایل ما در دنیای لبریز از مجاز امروزی است. این صدا، نه فقط صدای ملت ایران، که صدای امت اسلامی است؛ صدای همۀ مظلومان و مستضعفان جهان. آری؛ دیروز این صدا گرفته بود؛ و چرا نگرفته باشد؟ اصلا اگر نگرفته بود تعجب داشت. کسی‌که سال‌هاست حنجره‌اش را خنجر کرده است و تیزی کلامش را بر قلب تاریک اهریمن فرومی‌برد، باید هم صدایش بگیرد. تازه این گرفتگی صدا چه اهمیتی دارد، وقتی پیرنامرد مفلوک و خرفت حاکم بر مثلا ابرقدرت دنیا، تا یک مزخرف نامربوط نگوید یا زمین نخورد، روزش شب نمی‌شود؟ الغرض، گرفتگی صدای رهبر عزیزتر از جان ـ که عمرش دراز و پرچمش همیشه بر فراز باد ـ عجیب نیست؛ بلکه این صافی صداهای ماست که عجیب است. آری؛ باید مجروح جهاد تبیین شد که اجرش از شهادت اگر بیشتر نباشد، کمتر نیست. @ahalieghalam
شاد کردن دل مومن ✍ امام رضا(ع) شاد کردن دل مومن را بعد از واجبات بهترین کار نزد خداوند می داند و می فرماید: برای برآورده کردن حوائج مومنان و شادکامی قلبی آنان و دفع هرگونه بدی و دور کردن ناگواری‌ها از آنان، بشتابید چرا که پس از واجبات، هیچ کاری نزد خدای بزرگ، برتر از شاد کردن مؤمنان نیست.(بحارالانوار، ج 78، ص 347) در این فرمایش سه کار برآورده کردن درخواست مومن، شاد کردن قلب او و دفع بدی ودور کردن ناگواری اش را توصیه کرده و اهمیت آن را در درجه بعد از انجام واجبات نزد خداوند بیان کرده است. گاهی کسی از ما درخواستی دارد که اجابت می کنیم و یا ممکن است با حرفی یا عملی، برای او احترام قائل شویم که شاد و خرسند شود و یا اینکه با جلوگیری از رسیدن گزندی به او مانع ناراحتی اش شویم، همه این حالات بهترین عمل نزد خدا محسوب شده و اهمیت بالایی همچون انجام واجبات دارد. ثمره اجتماعی این اعمال ایجاد انس و الفت، مهرو محبت و همدلی و وحدت در بین مردم شده و زمینه های ظلم و جور، پرخاشگری و زور و بدرفتاری و عصبانیت را از بین می‌برد. همانطور که خداوند از انجام واجبات راضی و خشنود شده و برکت و رحمتش شامل حال ما می شود عمل به سفارش امام رضا علیه السلام و دسترسی به مومنان در جامعه به این صورت که باری از روی شانه‌های آنها برداشته، یارو یاورشان بوده، و غم و غصه از چهره زندگی آنها شسته و شادی و نشاط را در دلشان ایجاد کنیم، زمینه نزول برکات و مهرو محبت خدا نسبت به بندگان را فراهم می کند. @ahalieghalam
به بهانه روز زیارتی امام رضا علیه‌السلام ✍ حجت‌الاسلام غلامرضا اغلب زادگاه و محل دفن ائمه ما حجاز یا عراق است چرا امام هشتم(ع) در ایران و خراسان مدفون شده‌اند. برای پاسخ این پرسش به تاریخ سال‌های 190 هجری قمری مراجعه کنیم. 🔹غاصبین خلافت چه خانواده بنی‏امیه و چه خاندان بنی‌عباس، بیشترین وحشت و نگرانی را از جانب خاندان علی(ع) داشتند. چرا که توده انبوهی از مردم، خلافت را حق مسلم آنان می‌دانستند و هرگونه فضیلتی را در وجود آن‌ها می‌یافتند. این بود که فرزندان بزرگوار حضرت علی(ع) همواره مورد شکنجه و آزار خلفای وقت بودند و سرانجام هم به دست آنان به شهادت می‌رسیدند. 🔹هارون‌الرشید یکی از خلفای بنی‌عباس، دستور داد امام هفتم حضرت موسی بن جعفر(ع) را زندانی و پس از سال‌ها زندان به شهادت برسانند. هارون‌الرشید در اواخر خلافت خود پسرش (محمدامین) را که مادرش زبیده خاتون بود، ولیعهد خود قرار داد و از مردم برای او بیعت گرفت و پسر دیگرش (عبدالله مأمون) را که از مادری ایرانی بود، ولیعهد دوم قرار داد. 🔻در سال ۱۹۳ هجری، انقلاب و شورش در شهرهای خراسان بالا گرفت و سرداران سپاه از خاموش ساختن فریاد اعتراض و انقلاب در خراسان عاجز ماندند. 🔻هارون‌الرشید پس از مشاوره با وزیرانش تصمیم گرفت؛ شخصاً به خراسان سفر کرده و قدرت خلافت را یکجا برای سرکوبی انقلاب‌های خراسان به کار گیرد. او پسرش محمدامین را در بغداد گذاشت و مأمون را که از طرف هارون والی خراسان بود همراه خود به خراسان برد و توانست اوضاع آشفته خراسان را آرام کند، اما نتوانست به بغداد (مرکز خلافت) برگردد و که مرگ او را امان نداد و در همان سال در طوس خراسان درگذشت. 🔹شکست امین بعدِ مرگِ هارون در بغداد، مردم با پسر او محمدامین بیعت کردند. از خلافت امین ۱۸ روز نگذشت که او برادرش مأمون را از ولایتعهدی خلع نمود و پسر خودش را ولیعهد نمود. مأمون هم در واکنش نسبت به این عمل، امین را از خلافت خلع کرد و مدت پنج سال بین این دو برادر جنگ‌های خونینی رخ داد و سرانجام در سال ۱۹۸ هجری امین کشته شد و اختیار کامل کشورهای اسلامی در دست مأمون قرار گرفت. در این میان مأمون به قدرت رسید ولی مشکلات بزرگی در برابر او سر برآورد. 🔻اـ اعراب به خلافت و حکمرانی مأمون تن در نمی‌دادند به این علت که مادر و مربی و اکثر متصدیان امورش همه غیرعرب و ایرانی بودند. 🔻۲ـ کشتن برادرش امین، به ظاهر یک پیروزی نظامی بود ولی نتایج منفی داشت. مردم و به‌ویژه عباسیون و عرب را نسبت به او بدبین ساخت و نفرت افکار عمومی را برانگیخت. 🔻۳ـ شورش‌ها و قیام‌های متعددی توسط علویان در نقاط مختلف اسلامی رهبری می‌شد از جمله در کوفه، بصره، مکه، حجاز، مدینه و یمن و… که مأمون برای رهایی از این بحران‌ها تصمیم گرفت خود را به امام هشتم(ع) نزدیک کند تا بتواند شورش‌های علویان را فرو نشاند و اعتماد اعراب را نسبت به خود کسب کند و ضمناً امام(ع) را از نزدیک تحت نظر داشته باشد و بتواند از محبوبیت امام(ع) در جامعه بکاهد. 🔹دعوت مأمون از امام (علیه السلام) به خراسان مأمون پس از مشورت با وزیرش ـ فضل بن سهل ـ دستور داد؛ امام را محترمانه به مرکز خلافت (مرو) بیاورند. ولی امام نپذیرفت و بعد از اصرار و تهدید، امام راهی خراسان شدند. از مسیر کوفه به قم و نیشابور و قریه سناباد (که فعلاً مرقد امام است) و به سرخس و از آنجا به مرو که امروز در کشور ترکمنستان قرار دارد، وارد شدند. مأمون آن حضرت و همراهان را تکریم و تعظیم نمود و در جوار خود منزلی برای امام معین کرد. پس از چند روز از ورود امام، مذاکراتی بین آن حضرت و مأمون آغاز شد. مأمون پیشنهاد کرد؛ خلافت را یکسره به آن حضرت واگذار نماید. گفت: “یابن رسول‌الله من فضل و علم و زهد و تقوا و عبادت جنابت را دانسته‌ام و لذا شما را به خلافت سزاوارتر می‌دانم.” 🔻امام فرمود: “من به بندگی خدای سبحان فخر می‌نمایم و به زهد در دنیا امید نجات دارم و به پرهیز از محرمات امیدوارم به عنایات نامتناهی الهی برسم و به تواضع امیدوار می‌باشم رفعت نزد حق‌تعالی را.” 🔻مأمون گفت: “من اراده کرده‌ام که خود را از خلافت خلع سازم و امر را به شما واگذار کنم و خودم هم با شما بیعت کنم.” 🔻امام فرمود: “اگر خداوند عزت خلافت را برای شخص تو قرار داده باشد جایز نیست که خود را عزل کنی و به دیگری ببخشی و هرگاه خلافت از تو نباشد تو اختیار آن نداری که به دیگری تعویض نمایی.” ادامه دارد.‌‌.. @ahalieghalam
ادامه از قبل... 🔻مأمون اصرار داشت که باید این امر را بپذیرد و امام امتناع می‌کرد و مدت دو ماه این موضوع در میان بود. مأمون عرض کرد حال که خلافت را نمی‌پذیری پس ولایتعهدی مرا قبول کنید. امام فرمود؛ مرا معذور بدار. مأمون نپذیرفت و با تندی و تهدید گفت: “باید پیشنهاد مرا بپذیرید.” 🔻امام ناچار ولایتعهدی مأمون را پذیرفت به این شرط که هرگز در امور مملکت مصدر امری نباشد و در هیچ‌یک از امور دستگاه خلافت هم‏چون عزل و نصب‌های حکام مداخله نداشته باشد. ـ امام(ع) با این شرط به‌نوعی مشروعیت حکومت مأمون را زیر سئوال می‌برد ـ مأمون به همین مقدار راضی شد و به یُمن این پذیرش ولایتعهدی، دستور داد؛ بزرگان با امام بیعت کنند و درهم و دینار به نام امام ضرب کنند و در منابر نام امام را به بلندی ذکر نمایند و دستور داد جیره یک‌ساله سپاه را بپردازند و امر کرد مردم سیاه‌پوشی را که بدعت و شعار بنی‌عباس بود ترک کنند و در عوض جامه سبز بپوشند و… ولی بعد از مدتی مأمون که برای ریاست، برادر خودش را کشته بود به اهدافش در دعوت امام به خراسان نرسید و او که می‌خواست امام(ع) را طالب دنیا و مقام جلوه دهد و از شأن و منزلت امام در جامعه بکاهد، دید برعکس روزبه‌روز محبت مردم خراسان به امام بیشتر می‌شود لذا درصدد برآمد؛ در بازگشت از مرو امام(ع) را به شهادت برساند. برای اجرای نقشه قتلِ امام، ابتدا حمام سرخس را برگزید ولی امام از رفتن به حمام منصرف شدند و در ادامه راه بازگشت در قریه طوس نقشه شوم خود را اجرا نمود و امام(ع) را به شهادت رساند. 🔹از آن روز مشهد شریفِ امام، پناهگاه و ملجأ ارادتمندان و شیعیان حضرتش می‌باشد که افتخاری است برای مردم ایران خصوصاً ما خراسانی‌ها. @ahalieghalam
بهترین نوع صدقه،کمک و یاری رساندن ✍. امام رضا(ع) می‌فرماید: بهـترين نـوع صـدقـه، يارى كردن تو نسبت به ناتوان است.[تحف العقول، ص 446] صدقه دادن بسیار سفارش شده و همانطور که معروف است بلا را از انسان دور می‌کند. به محض شنیدن واژه صدقه تصویر مقداری پول و یک شخص محتاج با وضعی خاص در نظر ما تداعی می شود حال آنکه امام رضا (ع) صدقه را متنوع دانسته و بهترین آن را یاری ناتوان بیان کردند. گاهی کسی در انجام کاری ناتوان است یاری او صدقه و از بهترین نوع آن محسوب می‌شود. صدقه به انفاق نیست و یاری هم ممکن است با زبان و گفتار پدید آید آنجا که با سخن از حق کسی دفاع کنی یا راهنما باشی و یا آرامش و تسکین درد و رنج شوی! نفی انفاق به نیازمند نمی کنیم بلکه در کنار آن ترغیب به انجام بهترین نوع صدقه داریم که یاری رسانی به ناتوان است به هر شکلی که در توان باشد. @ahalieghalam
و مجمع تشخیص مصلحت نظام ✍ م.ع/ مدت زیادی از دادگاهی شدن دونالد ترامپ به اتهام تجاوز و تعرض جنسی و نگهداری اسناد محرمانه نمی گذرد. فارغ از نتیجه دادگاه، اینکه بتوان رئیس جمهور یکی از بزرگترین و قدرمتمند ترین کشور های دنیا را پس از دوره ریاست جمهوریش به دادگاه بکشانی مسئله مهمی است و از حاکمیت قانون در ساز و کارهای کشور حکایت دارد. دادگاهی نمودن مقام بلند پایه ای همچون رئیس جمهور پیشین یک کشور در دیگر کشور ها نیز مسبوق به سابقه است. در فرانسه نیکولای سارکوزی و در ایتالیا سیلویو برلوسکونی از جمله کسانی بودند که به دلیل اتهامات مختلف مالی ، اداری و یا حتی جنسی مجبور به پاسخ گویی در برابر دستگاه عدالت کشور خود بوده اند و در نهایت مجبور به پذیرش مجازات گردیده اند. در قوانین اکثر این کشور ها رئیس جمهور دارای مصونیت قضایی است و این مصونیت پس از اتمام دوره ریاست جمهوری فرد منقضی می شود. این در حالی است که در ایران هیچ مقام اجرایی دارای مصونیت قضایی حتی در دوره خدمت خود نیست، اما گاهی دیده می شود دستگاه قضا از دادگاهی نمودن یک مسئول درجه چندم نیز ابا دارد، هیچکس هم نمی داند این مصونیت نانوشته از کجا نشات می گیرد. نمی دانم شاید اگر ترامپ هم رئیس جمهور ایران بود، با سلام و صلوات سر و ته داستانش را هم می آوردند و اکنون در مجمع تشخیص مصلحت نظام در حال تشخیص مصلحت اسلام و مسلمین بود. @ahalieghalam
رضایت و واکنش نسبت به اتفاقات ✍ عَنِ الرِّضا عليه السلام، مَنْ غابَ عَنْ اَمْرٍ فَرَضِىَ بِهِ كانَ كَـمَنْ شَهِـدَهُ وَ اَتـاهُ. امام رضا(ع)می فرمایند:كسى كه از صحنه كارى غايب باشد، اما به آن كار راضى شود، گویا در آنجا حاضر بوده و آن کار را انجـام داده اسـت.(توحید صدوق،ص۳۹۲) اتفاقات گوناگونی اطراف ما می افتد که ما در آن زمان حضور نداشته و بی خبریم و پس از آن به طریقی مطلع می شویم. آن اتفاق ممکن است خیرو نیک بوده و یا شرو بد باشد که واکنش ما نسبت به آن رضایت یا عدم آن است. حضرت می فرماید هر عملی که در غیابت اتفاق افتاد اگر بدان راضی بودی، گویا آنجا حضور داشته و تو انجام دادی! این فرمایش بر اهمیت واکنش انسان نسبت به اتفاقات و وجود حساب و کتاب برای آن تاکید دارد چرا که رضایت سبب تکرار و دوام آن اعمال می شود. اگر منکری اتفاق افتاد و بعد مدتی متوجه شدیم اگر رضایت داشته باشیم گویا حضور داشته و در انجام منکر اقدام کرده ایم. اما اگر نارضایتی خود را اعلام کنیم در جلوگیری از تکرار و ادامه آن تاثیر خواهد داشت و این در حقیقت مطالبه ترک منکر است که اگر فراگیر شود قطعاً بازدارنده خواهد بود. @ahalieghalam
یارب چرا تمام نمی شود غصه های باقر... گویند باقری! یعنی شکافنده ی علم! کم نیست این صفت بلکه ساحلی است بر دریایی از سخن، اما نه فقط همین بلکه تو شکافنده ی غم و غصه ای، بازمانده ی خون خدایی که خون دلخورده ای... گرچه خردسال بودی اما به هر داغی بر جگرت زخمی افتاده و غروب عاشورا غربتی دیده ای که صبر هم طاقت آن را ندارد.. از کدامش بگویم؟! زنجیر خون آلود بر جسم نحیف و خسته پدر یا دستان بسته عمه خونین جگر یا کاروان بی قافله سالار و سقا و علی اصغر و اکبر، رفتن قاسم و عبدالله و عون و جعفر، آتش به خیمه یا خار مغیلان، سرهای به نیزه و تن های پاره پاره، معجر و گوشواره یا سنگ و خاکستره بر روی زنان آواره، سری به نیزه و دیر راهب و تنور داغ، یا مجلس لهو و لعب کنار خورشید خونین به تشت و لب دندان پاره، برگشت کاروانی غم انگیز و بیچاره، به سوی کرب و بلایی پر از شراره... دل پیشکش، آتش به استخوانم رسیده یارب چرا تمام نمی شود غصه های باقر... غم هم به غصه های او درمانده شد، صبر هم افسار دریده و بی تاب شد... او شکافندی غم است ورنه نمی توان زنده ماند و با عِلم این عَلم را برافراشته کرد.. بس کن جواد بیش از این روضه مخوان که قلم سوخت و واژه ها آتش گرفت و دودی بلند شد.. ای داد که این هم یادآور غصه دگر، از کوچه و چادر خاکی و آتش به خانه ی حیدر شد... ✍ @ahalieghalam
خدایا معرفت و شناخت تو را حسین(ع)در دعای عرفه اش به من آموخت تا نفسم را در راه کسب رضای تو قربان کنم از خود بگذرم و به تو بینا شوم و همچون او در پیشگاهت جان را نیز قربانت کنم.. من را از خود و حسینت جدا مکن..خطایم ببخش و گناهم بیامرز و به لطف و کرمت حاجتم را اجابت کن.. @ahalieghalam
تشکر از مردم قالَ عَلِىُّ بنُ مُوسى عليه السلام: مَنْ لَمْ يَشْكُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقينَ، لَمْ يَشْكُرِ اللّه َ عَزَّ وَ جَلَّ..(عيون اخبار الرضا ج 2، ص 27) داشته های مادی و معنوی انسان به لطف و اراده خداوند متعال شکل می‌گیرد اما سنت او عطای نعمت به اسباب و وسایل است. ما در اجتماع برای تامین نیازهایمان به یکدیگر احتیاج داریم و ناچار به تعامل هستیم. امام رضا (ع) در این باره می فرمایند:هركس از مردمِ صاحبان نعمت و نيكى، تشـكر نـكنـد، خداى متعال را هم سپاس نگفته است. بر اساس این فرمایش اگر کسی واسطه رسیدن نعمتی اعم از مادی و معنوی شد و یا کاری برای انسان انجام داد لازم است از او تشکر کنیم و این در حقیقت قدردانی از خدا و شکر نعمات اوست که به این وسیله به ما رسیده است. تشکر از مردم کارکرد اجتماعی هم دارد که حاصل آن پیوند عاطفی بین مردم و محبت و دوستی همراه با احترام است و در ادامه سبب آرامش و آسایش و امنیت روانی جامعه می شود. طلبکار بودن از دیگران یا ناسپاسی سبب کم شدن رزق و روزی می شود از آنجا که نفس این عمل به اراده خدا بوده و دیگران وسیله این لطف و مرحمت بودند در حقیقت نسبت به خدا ناسپاسی داشتیم که بسیار ناپسند و مذموم است. @ahalieghalam
-امام_رضایی نظافت و پاکیزگی ✍ قالَ الرِّضا عليه السلام: مِنْ اَخـْلاقِ الأَنْبِياءِ التـَّنَظـُّفُ. [تحف العقول، ص 442.] امام رضا(ع) فرمود: تميـزى و پاكـيزگى از اخـلاق پـيامبران است. تابستان است و گرمای هوا، که در این شرایط نظافت شخصی و پاکیزگی اهمیت فراوان دارد. طبیعت بدن انسان چنین است که در گرما تعریق بیشتری دارد و بسته به خصوصیات آن ممکن است بوی نامطبوعی داشته باشد بنابراین حضور در اماکن و وسایل نقلیه عمومی ومحل کار می طلبد برای رعایت حقوق دیگران به این موضوع اهمیت بدهیم همچنان که به فرموده امام رضا (ع)از اخلاق انبیاء توجه به نظافت بوده ودر سبک زندگی آنها نظافت و آراستگی و خوشبو بودن بسیار سفارش شده است. احساس خوب دیگران نسبت به این اخلاق در اجتماع در برخوردها و تعاملات انسان تأثیر مثبت گذاشته و به روابط بهتر بر پایه احترام و عزت منجر می‌شود. احادیث بسیاری از اهل‌البیت پیرامون پاکیزگی و نظافت رسیده که دلیل بر اهمیت این موضوع در دین بوده تا جایی که نظافت را از ایمان دانسته اند و به عنوان وظیفه انسانی یک مسلمان در روابط اجتماعی تلقی‌ می‌شود. این موضوع نه فقط در اجتماع که در خانواده به خصوص زوجین بسیار مورد توجه بوده و در جذب و طرد یکدیگر موثر است. @ahalieghalam
امامت و ولایت (واقعه غدیر خم) ✍ غلامرضا تربقان 💢 من کنت مولاه فهذا علی مولاه هرکس که من تاکنون مولا و سرپرست و پیشوای او بودم پس این علی مولا و سرپرست اوست؛آنگاه دعا کرد در حق آنان که علی را یاری کنند و نفرین نمود آنان را که او را ترک گویند و بی‌یاور گذارند. 🔹امامت اساسی‌ترین اصول اجتماعی اسلام، روح و جان تمامی قوانین تکامل بشر و مبدأ حرکت جامعه به‌سوی تعالی مطلق و رشته‌ای است که قوانین تکامل انسان را به هم پیوند داده و در جهت فلسفه آفرینش قرار می‌دهد. 🔻امامت به‌عنوان پیشوایی و رهبری جامعه اسلامی به‌عنوان خلافت و جانشینی پیامبر اسلام می‌باشد و همه وظایفی را که پیامبر اسلام بر عهده داشت خلیفه و جانشین او نیز برعهده دارد مگر یک وظیفه که مخصوص پیامبر(ص) می‌باشد یعنی دریافت و ابلاغ وحی است. 🔻مسئولیت امام: تفسیر قرآن و بیان معانی و مفاهیم واقعی آیات الهی، بیان احکام الهی، تشکیل حکومت و نظارت بر اجرای صحیح احکام الهی، پاسخگویی به هرگونه مسئله فکری و دینی، اهتمام به مسائل اخلاقی و الگو بودن برای جامعه در گفتار و عمل، داوری در اختلافات مردم، حراست و پاسداری از کیان اسلام و مسلمین در برابر توطئه‌ها و تهاجم‌ دشمنان. ⭕️امام را چه کسی تعیین می‌کند؟ 🔹با توجه به شرایط و مسئولیت‌های امام روشن می‌شود که خداوند باید امام را تعیین کند زیرا کسی جز خداوند از وجود صفات امام به‌ویژه صفت عصمت آگاه نیست، عصمت قدرت روحی است که وجود آن را نمی‌توان از طریق حواس شناخت زیرا شعاع معرفت حسی محدود به امور ظاهری است. اگر افراد بخواهند فردی را به‌عنوان امام برگزینند احتمال این‏که او عمداً یا سهواً دچار خطا و گناه شود منتفی نخواهد بود و چنین رهبری نمی‌تواند اهداف عالی و آرمان‌های والای امامت را جامعه عمل بپوشاند، بنابراین امام را خدا برمی‌گزیند و به‌وسیله پیامبر(ص) به مردم معرفی می‌کند چنان‏که در تاریخ همه پیامبران آمده است که آنان برای خود جانشینانی تعیین می‌کردند و پیامبر اسلام(ص) نیز این کار را انجام داده است ⭕️ واقعه غدیر و نصب امام 🔹واقعه غدیر در تاریخ اسلام مسلّم و غیرقابل‌تردید است. حدیث غدیر از احادیث متواتر اسلامی است تا آنجا که ۱۱۰ نفر از صحابه پیامبر و ۸۴ تن از تابعین آن را روایت کرده‌اند. دانشمندانی مانند ابوریحان بیرونی و خواجه‌نصیرالدین طوسی، فیلسوف معروف فارابی نیز بر همین اساس به تحلیل فلسفه امامت پرداخته است و ابن‌سینا به موضوع نص(حدیث صریح غدیر) در کتاب شفا اهمیت داده است و آن را بهترین راه برای تعیین جانشین دانسته است. همچنین بسیاری از علمای بزرگ شیعه و سنی آن را نقل کرده‌اند و در عصر ما یکی از دانشمندان بزرگ علامه امینی(ره) در کتاب عظیمی به نام الغدیر که نوشت این حقیقت را بیش از پیش روشن کرد و برای واقعه غدیر بیش از ۳۶۰ سند از کتاب‌های معتبر عالمان سنت گرد آورد. 🔻گرچه باید یادآور شویم که سخنان پیامبر(ص) درباره حضرت علی(ع) و امامت و خلافت او و این‏که جانشین پیامبر فقط و فقط اوست منحصر به حدیث و واقعه غدیر نیست، بلکه سخنان پیامبر دراین‌باره بسیار است که مجال بیان آن‌ها میسر نیست. 🔻پیامبر اکرم در سال دهم هجری به‌قصد انجام دادن اعمال حج از مدینه به مکه سفر کرد. سفر پیامبر از قبل به اطلاع مسلمانان نواحی مختلف رسیده بود از این‌رو جماعت‌ها و گروه‌های بسیاری برای این‏که اعمال حج را در حضور پیامبر انجام دهند و آداب و مناسک حج را از خود پیامبر بیاموزند به مکه آمدند و همراه پیامبر(ص) حج گذاردند و این آخرین حج پیامبر بود که معروف شد به حجه‌الوداع و کمترین تعدادی که برای حاجیان گفته شده ۹۰ هزار نفر است و عده‌ای از مورخان اهل سنت تا ۱۲۰ هزار نفر نوشته‌اند. پس از پایان حج و سخنرانی‌هایی که پیامبر(ص) در مکه ایراد کرد کاروان‌ها عازم بازگشت به مدینه و سایر شهرها شدند و حجاج حجاز و عراق و یمن از هم جدا نشده بودند که به صحرای کوهستانی جحفه رسیدند در کنار غدیر خم. در این محل جبرئیل فرشته وحی بر پیامبر نازل شد و این آیه را بر او فرو خواند يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ (سوره مائده آیه ۶۷) ای پیامبر آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده به مردم ابلاغ کن و اگر این کار را نکنی رسالت خود را ابلاغ نکرده‌ای و خدا تو را از خطر مردم حفظ می‌کند. 🔻با توجه به این‏که آن ایام ماه‌های آخر عمر پیامبر(ص) بود (زیرا پیامبر در حدود ۷۰ روز پس از واقعه غدیر رحلت کرد) و فرستاده خدا همه احکام الهی را تبلیغ کرده بود، معلوم است که این آیه مربوط به مسئله جانشینی است این بود که پیامبر پس از نزول آیه بالا در صحرای غدیر درنگ کرد و پس از ادای نماز ظهر دستور داد منبری از جهاز (پالان) شتران ساختند. آنگاه فرمود تا همه آن جمعیت انبوه گرد آمدند.
🔹پیامبر(ص) بر آن منبر بالا رفت و پس از حمد و ثنای الهی گرفتن اقرار از حاضران به توحید و نبوت و معاد سفارش در حق قرآن و عترت و یادآوری این مطلب که او نسبت به مؤمنین از خودشان اولی و سزاوارتر است و درباره نزدیک شدن مرگ خود سخن گفت و به مردم یادآوری کرد که او پیامبر خدا بوده است و احکام خدا همه را ابلاغ کرده است و اکنون می‌خواهد آخرین مسئله‌ی مهم دینی را بگوید آنگاه علی ابن ابی‌طالب(ع) را پیش خواند نخست او را کنار خود نگاه داشت. سپس دست او را گرفت و بلند کرد آنگاه سه مرتبه جمله زیر را تکرار کرد. 🔻من کنت مولاه فهذا علی مولاه هرکس که من تاکنون مولا و سرپرست و پیشوای او بودم پس این علی مولا و سرپرست اوست؛آنگاه دعا کرد در حق آنان که علی را یاری کنند و نفرین نمود آنان را که او را ترک گویند و بی‌یاور گذارند.سپس فرمود حاضران به غایبان اطلاع دهند. پس از این‏که مراسم جانشینی و خلافت علی(ع) پایان یابد و دین اسلام از نظر ادامه رهبری نیز کامل شد و چگونگی سرپرستی امت پس از پیامبر روشن گشت این آیه نازل شد لْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دیناً امروز دین شما را کامل و نعمت خدا را بر شما تمام کردیم و اسلام را به‌عنوان دین (پایدار) برای شما پسندیدم. پیامبر اکرم خدا را بر این‏که دین را کامل و نعمت خود را بر مسلمانان تمام کرد و از رسالت او و ولایت علی پس از او راضی است سپاس گفت در این هنگام کردن نزد علی(ع) آمده و مقام ولایت را به او تبریک گفتند و پیش از همه ابوبکر و عمر به این کار اقدام کردند و پیامبر سه شبانه‌روز در سرزمین غدیر بماند تا همه بتوانند با علی(ع) بیعت کنند گرچه این واقعه به شرحی که گذشت موردقبول علمای اهل سنت نیز است ولی آنان ولایت را به محبت و نصرت تفسیر کردند و علمای شیعه به رهبری شواهد و قرائن بسیاری وجود دارد که با توجه به آن‌ها می‌توان یقین کرد مقصود از ولایت همان رهبری و زعامت امت اسلامی است. @ahalieghalam لینک کوتاه : https://sedayekhavaran.ir/?p=8878 کد خبر : ۸۸۷۸۱۵ منبع خبر : (صدای خاوران)آوای کاشمر /شماره۵۴۹/صفحه۵
تفاوت برخورد بین فقیر و غنی ✍ قالَ الرِّضا عليه السلام: مَنْ لَقِىَ فَقـيرا مُسْلِما فَسَلَّمَ عَلَيْهِ خِلافَ سـَلامِهِ عـَلَى الأَغـْنِياءِ لَقِىَ اللّه َ عَزَّوَجَلَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ هـُوَ عَلَيـْهِ غـَضـْبانٌ. امام رضا(ع) فرمودند:هركسی در دیدار و سلام کردن بین مسلمان فقیر با غنی تفاوت بگذارد روز قيامت، خداوند را در حالى ملاقات می کند كه بر او خشمگين است.(عيون اخبارالرضاج 2، ص57) تفاوت گذاشتن بین انسانها با ملاک مال و ثروت به دور از انصاف و انسانیت است. ثروت و غنای انسان به تفکر و تعقل او برمی گردد به اعمال و رفتارش نسبت به خانواده و اجتماع، نه مادیاتی که فانی و دنیایی است. احترام و ارزشی که برپایه مال و ثروت باشد نه بر اساس شخصیت و نفس انسانی، گذرا و پوچ است در مقابل ارزش و احترام، به واسطه بزرگی و منش و روش انسانی و تقوا و پرهیزکاری در ذهن و جان انسان‌ها ماندگار بوده و عزت آفرین است. وقتی قرار است انسان به جز یک کفن از این دنیا با خود چیزی نبرد، پس چه ارزش دارد که این ملاک را برای برخورد با انسان ها قرار س در نهایت به فرموده امام رضا (ع)فردای قیامت مورد غضب الهی قرار بگیرد. اعمال و رفتار انسان توشه سفر آخرت است و ثروت و نعمت جز مسولیت بیشتر برای انسان ثمره ای ندارد.. و ملاک خداوند هم برای تفاوت در بین انسانها، تقوا و پرهیزکاری است. @ahalieghalam
غدیر ✍ م.ع/ می خواستم برای غدیر بنویسم وقت نشد. شب و روز غدیر به دعوت یکی از دوستان برای کار فرهنگی به یکی از موکب های حاشیه شهر فراخوانده شدم و لطف حضرت برای خدمت گذاری در عید الله الاکبر شامل حال حقیر شد. هزینه زیادی شده بود. و موکب چهار روزی مشغول به خدمت رسانی بود . هم پذیرایی قابل قبول بود و شامل شیرینی، شربت، میوه ، بستی، و حتی در روز عید اطعام پر و پیمان ( که برای مشهدی ها مترادف است با شله) می شد و هم در کنار آن، کار فرهنگی و مسابقات و پاسخگویی به سوالات پخش جوایز و........... را در برنامه کاری خود داشتند. بحمدالله مراجعات و استقبال در همه بخش ها هم بی سابقه بود. شب که خلوت شد با رفیقمان که مسئول برپایی ایستگاه بود نشستیم و هم صحبت شدیم. از هزینه ها پرسیدم مبلغ سنگینی را گفت. گفتم چه میزانش را ادارات و نهادهای حکومتی و شهرداری متقبل شدند گفت: هیچی. باور نمی کردم می گفت از نظر مجوزها همکاری بسیار خوبی با همه ی موکب دارها دارند اما مالی خبری نیست، فقط در برخی از ایستگاه های محدود که به نام خودشان در شهر برقرار است و مربوط به خودشان است هزینه می کنند و دیگر موکب ها تمام هزینه هایشان مردمی اداره می شود . سال به سال هم نذورات با وجود وضعیت بد اقتصادی بیشتر شده است. با خود فکر می کردم چقدر هنوز مردم دل در گرو اهل بیت و سنت های مذهبی خود دارند. برخی ها گمان می کنند سنت ها با حیات دمیدن مصنوعی حکومت است که در ظاهر زنده اند اما اگر کمی درون گود بیایند میفهمند که ارتباط مردم با ولی نعمت هایشان به راحتی گسستنی نیست. و شاید اینکه با همه این مشکلات و نواقص ایران اسلامی هنوز نفس می کشد، دلیلش ارادت همین ارادتمندان و عنایت صاحبان عنایت است الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه مولانا و مقتدانا امیر المومنین علی بن ابی طالب ( ع) @ahalieghalam
بحران در خانواده ✍ غلامرضا تربقان 💢مشکلات مالی و اقتصادی یکی از رایج‌ترین موانع ازدواج پسران است، می‌توان گفت؛ هزینه‌هایی که ازدواج بر دوش دختر و پسر می‌گذارد یکی از دلایل عمده امتناع جوانان از امر ازدواج است. 🔹خانواده نهادی است که بر پایه ازدواج مرد و زن شکل می‌گیرد و با تولید مثل توسعه می‌یابد، این نهاد اساس زندگی، شخصیت انسان و مهم‌ترین عامل تکامل جامعه بشر است، اسلام برای تکامل انسان نسبت به تأسیس و تحکیم خانواده و پیشگیری از فروپاشی آن دستورهای مهمی ارائه کرده است. 🔸خانواده مهم‌ترین بخش زندگی هر فرد است و از گذشته‌های نه‌چندان دور از دوام و انسجام بیشتری برخوردار بود ولی هرچه جلوتر می‌رویم؛ متأسفانه دوام و انسجام و پیوند خانوادگی عمرش کوتاه‌تر می‌شود و کمتر خانواده‌ای است که گرفتار بحران‌های اجتماعی امروز نباشد. بعضی خانواده‌ها تمایلی برای فرزندآوری ندارند، بعضی‌ها نمی‌توانند صاحب فرزند شوند و عده‌ای هم گرفتار پدیده طلاق شده‌اند. پسر یا دخترشان به‌واسطه طلاق به خانه پدری برگشته‌ و خانواده‌هایی که نوه‌های حاصل از طلاق را سرپرستی می‌کنند. خانواده‌هایی که فرزند پسر یا دخترشان در سنین30 یا40 سالگی هنوز ازدواج نکرده‌اند؛ خانواده‌هایی که فرزندشان در زندگی گرفتار اختلاف و قهر و غیره است. پدر و مادرهایی که برای رفع مشکل زندگی فرزندشان به دعانویسی و رمالی متوسل می‌شوند و عده‌ای گرفتار پدیده چندهمسری هستند و اختلافات ناشی از آن؛ لذا امروز کمتر خانواده‌ای است که با این مشکلات دست‌وپنجه نرم نکند، اگرچه بسیاری از این مشکلات حاصل نگرش و تفکر و توقعات اشتباه ماست که شیرینی زندگی مشترک را در کام ما تلخ کرده است. 🔹لازمه تشکیل یک خانواده خوب ازدواج است؛ امروز ولی متأسفانه ازدواج یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های جوانان و خانواده‌های‏شان شده است. بسیاری از جوانان دوست دارند با شخصی که دوستش دارند هرچه زودتر ازدواج کرده و تشکیل زندگی دهند، ولی بسیاری از موانع این آرزو را برای آن‌ها دست‌نیافتنی کرده است. 🔻موانع و مشکلات ازدواج جوانان به‌قدری زیاد است که جوان را بر سر دو راهی قرار می‌دهد، و باید قید ازدواج را زده و آن را به تعویق بیاندازد، از این‌رو جوانان بعد از تلاش‌های طولانی و مرارت‌های زیاد یا به‌سختی به نتیجه می‌رسند، یا به‌طور کلی قید ازدواج را می‌زنند. در بروز این مشکلات نمی‌توان یک نفر و یا یک‌نهاد را مقصر دانست بلکه عوامل فرهنگی و اجتماعی بسیاری دست‌به‌دست هم می‌دهند تا این سنت الهی و حسنه در مسیر سخت و دور از دسترس قرار گیرد. چشم و هم‌چشمی‌های کورکورانه، رقابت‌های بی‌حاصل و عدم شناخت و آگاهی بعضی از والدین از مسائل روز جامعه و بعضی سنت‌ها و رسوم غلط قبیله‌ای و منطقه‌ای و بسیاری از عوامل دیگر، باعث بحران در زندگی شده که به تعدادی از آنها اشاره می‌کنیم. 📌برخی از موانع ازدواج جوانان: 🔻استرس و نگرانی درباره آینده، عدم آمادگی برای برعهده گرفتن مسئولیت و عدم بلوغ جسمی و فکری و اجتماعی از مهم‌ترین موانعی است که بر سر راه ازدواج جوانان است. 🔻توقعات بالا و غیرواقعی در زندگی، چشم و هم‌چشمی و تقلید کورکورانه و توجه به تجملات و مخارج زائد جشن عروسی که هیچ دخلی در سعادت زندگی ندارد، تهیه اسباب و لوازم و جهیزیه لوکس با مارک خاص، لوازمی که شاید یک‌بار هم در زندگی به کار نیاید، جهیزیه سنگین، درخواست مهریه‌های نجومی، امروز خود به معضلی تبدیل شده و طولانی شدن دوران تحصیل و دست یافتن به مدارک بالا و بالاتر و بیکاری و یا نداشتن ثبات شغلی، انجام ندادن خدمت سربازی، وجود ملاک‌های سخت‌گیرانه خانواده در انتخاب عروس و یا داماد با خصوصیات خاص و کم‌نظیر مانند زیبایی، تحصیلات عالیه، خانواده پولدار و ثروتمند و داشتن شغل مناسب و پردرآمد و از خانواده مشهور و پرآوازه، ویژگی‌هایی است که ازدواج خیلی‌ها را به تأخیر انداخته این‌ها همه گوشه‌ای از عوامل عدم تشکیل خانواده سالم است که هریک از این‌ها نیاز به توضیح و تفسیر دارد. 🔻مشکلات مالی و اقتصادی یکی از رایج‌ترین موانع ازدواج پسران است، می‌توان گفت؛ هزینه‌هایی که ازدواج بر دوش دختر و پسر می‌گذارد یکی از دلایل عمده امتناع جوانان از امر ازدواج است. هزینه‌های سنگینی مثل مسکن، جهیزیه، مایحتاج زندگی، هزینه جشن عروسی و… موانعی هستند که توسط خود ما به وجود آمده‌اند، گاهی این مسائل آن‌قدر اهمیت می‌یابند که می‌توانند قوی‌ترین پیوندها را بدون در نظر گرفتن عمق رابطه بشکند، ولی یادمان باشد جوانان در این مرحله از زندگی تازه به ثبات شغلی رسیده‌اند، بنابراین نباید انتظار داشت وضعیت مالی زوجین خیلی خوب باشد، می‌شود با کوشش بیشتر و صرفه‌جویی هزینه‌های زائد و غیرضروری را کنار بگذاریم و آینده را تأمین کرده و با توکل به خدا و تلاش و کوشش از او مدد بجوییم. ادامه دارد...👇
وظیفه زن و مرد ای حکیم دانی چیست؟ یکی است کشتی و آن دیگری است کشتیبان چو ناخداست خردمند و کشتی‌اش محکم دگر چه باک زامواج ورطه طوفان بروز حادثه اندر یم حوادث دهر امید سعی عمل‌هاست هم از این هم از آن همیشه دختر امروز مادر فرداست ز مادر است میّسر بزرگی پسران @ahalieghalam
عزاداری در آموزه های رضوی ✍ دلها ماتم زده شده و صدای زنگ کاروانی غریب به گوش می رسد، آنان مدتی پیش سفر خویش به معراج را آغاز کرده و دل از زمین و دنیا جدا کرده و هوای ملکوت و عقبی بر سر دارند. همراه خون خدا رو به سوی کربلا می آیند تا چند روزی دیگر حماسه ای به بلندای تاریخ و ماندگاری کل یوم عاشورا، زمان را به مکان گره زده و کل ارض کرب بلا را فریاد زنند. این چهارشنبه امام رضایی ما با روز اول محرم پیوند خورده و یابن الشبیب امام رضا(ع) تن و بدنمان را می لرزاند آنجا که دشمنان جدش حسین را از مردمان جاهلی هم پست تر می داند که حرمت ماه حرام را نگه نداشته و فرزند رسول خدا را به شهادت رساندند. آنجا که سیاه پوشیده و از سیاه پوشی پدر سخن گفته و به ما رسم عزاداری می آموزد. امام رضا(ع) به ما چند نکته آموخت، نخست آنکه برای حسین گریه کنیم، دوم او را از راه دور یا نزدیک زیارت کنیم، سوم آنکه لعن قاتلینش را فراموش نکنیم و چهارم با گفتن دائمی ذکر «یالیتنی کنت معهم فأفوز فوزا عظیما» ای کاش من هم در کربلا با یاران تو بودم و به فیض عظیم شهادت می رسیدم، همبستگی و همراهی خود را با حسین(ع) اعلام کنیم. و پنج آنکه در شادی اهل بیت شاد و در غم و غصه های آنان ناراحت و غمگین باشیم. @ahalieghalam
چهارشنبه های امام رضایی خشم و غضب ✍ الغَضَبُ مِفتاحُ کلِّ شَرٍّ. خشم، کلید هر بدی است.(مشکاة الأنوار، ص383، ح1266) در زندگی فردی و اجتماعی گاهی شرایطی پیش می آید که انسان عصبی وناراحت می شود ونسبت به شخص یا موضوعی رفتار تند وناشی از خشم وغضب از او سر میزند. در این زمان برای عقل و هدایت و درایت او فرصتی نیست و هر حرکت و سخنی از انسان ممکن است سبب ایجاد مشکل و درگیری شود. از سوی دیگر ممکن است خشم و غضب به طرف مقابل هم سرایت کند و او نیز با رفتاری ناشی از خشم و عصبانیت برخورد کند و در نهایت این حرکات نسنجیده در حالتی که عقل را فرصتی برای کنترل و تصمیم و هدایت نیست، اتفاق یا حادثه‌ای دردناک را درپی داشته باشد که توان جبران و برگشت به حالت قبل از خشم برای انسان نباشد و جز پشیمانی و از دست دادن جان یا مال ثمری باشد. از این رو فرمایش امام که خشم و غضب را منشاء هر بدی می داند مورد اهمیت است که انسان در این حالت بتواند گفتار ورفتار خود را کنترل کند و از شرو بدی دور شود. راه نجات از این شر که کلیدی برای انحراف و سقوط انسان است جز تسلط بر زبان و افکار لحظه ای نیست تمرین کنیم هنگام عصبانیت و خشم ملزم به سکوت و سکون باشیم برای دقایقی اگر ایستاده‌ایم بنشینیم ویا عکس آن، در هر حالتی هستیم تغییر حال و هوا و کنترل رفتار و گفتار باعث می‌شود قوه عقل با درایت، هدایت را به دست گرفته و راه و رفتار صحیح را به انسان نشان داده و از سقوط او جلوگیری کند. شناخت انسان از خود نسبت به احساسات و حالات و رفتارش در غم و شادی، خشم و غضب و غیره کلید کنترل و حرکت بر مدار عقل است. @ahalieghalam
حماسه سرخ نهضت عاشورا ✍ حجت‌الاسلام غلامرضا تربقان ▪️قال رسول‌الله(ص): اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة گر نمی‌بود حسین، نام ز اسلام نبود زخدا و ز محمد، ز علی نام نبود گر سرنیزه نمی‌خواند او آیه کهف هیچ آثار زقرآن و ز احکام نبود 🔹لازم است جهت درک بهتر واقعه عاشورا قدری تاریخ اسلام را مرور کنیم، خصوصاً از سال۴۰ تا۶۰ هجری که بنی‏امیه بر جامعه مسلمین مسلط شده بود. 🔻بعد از دوران خلافت علی(ع)، نقشه رهبری مسلمانان به‌کلی تغییر کرد و حکومت اسلامی توسط بنی‏امیه به سلطنت موروثی ضداسلامی تبدیل شد و در یک‌کلام، یک دولت نژادپرست عربی محض تشکیل شده بود، حکومتی ضد دینی که بسیاری از آیین‌های جاهلی را زنده کرده بود. 🔻تاریخ اسلام این حقیقت را ثابت کرد که هرگاه با دشمن آشکار درگیر شده، همیشه غالب و پیروز بوده است، ولی هرگاه دشمن در لباس دوست ظاهر شده، اسلام در اوج شکوه و قدرت خود از درون مسخ گردیده، حیاتش را از دست داده و پاک‌ترین و صمیمی‌ترین یاران و رهبرانش را از دست داده است. 🔹روشن‌ترین شاهد این مطلب، ماجرای  بنی‏امیه است. آن‌ها وقتی دشمن آشکار اسلام بودند و بُت‌های لات و عزّی را در دست داشتند، در نبرد با اسلام، شکستی مفتضحانه در بدر و خندق خوردند، ولی همین که جامه دروغین توحید پوشیدند و در صفین قرآن بر سرنیزه‌ها کردند، توانستند شکست بدر را در صفین جبران کنند. 🔻شکست‌های پیاپی مسلمین و پیروزی‌های غیرمنتظره جبهه مخالف که به علت ساده لوحی و ناآگاهی عوام و دنیاپرستی عده‌ای به دست آمد، تجربه‌ای بزرگ برای جبهه باطل گردید که هرگز در مقابل جبهه حق نباید بدون نقاب ظاهر گردید. 🔻پس از شهادت علی(ع)، زمان هرچه می‌گذشت پایگاه اسلام راستین ضعیف‌تر می‌شد و برعکس پایگاه جاهلیت جدید و دشمنان داخلی قوی‌تر می‌گردید. امام حسن(ع) در آن دوران وارث حکومتی شده بود که نفاق تا اعماق ضمیر صمیمی‌ترین یاران وی نفوذ کرده بود و بهترین فرماندهان سپاهش پنهانی با معاویه سر و سرّی پیدا کرده بودند و برای یک توطئه و جنایت بزرگ معامله کرده و کار به جایی رسید که امام حسن(ع) به‌ناچار صلح تحمیلی را پذیرفت. معاویه بخشنامه صادر کرد که نام شیعیان علی(ع) را از دیوان عطایا محو کرده و دوستان او را قتل‌عام کنند و هرکس متهم به دوستی علی(ع)  است او را بکشند. به‌قدری بر دوستان علی(ع) سخت گرفت که کسی جرأت نداشت فضائل و مناقب علی(ع) را بیان کند. 🔻بنی‏امیه دستور داد ۷۰ هزار منبر نصب کرده و بر بالای آن علی(ع) را لعن و مذمت کنند. بنی‏امیه بدعت‌ها و جنایات زیادی مرتکب شدند تا جایی که اساس دین را که با زحمات پیامبر(ص) و خون‌های پاک شهدای بدر و اُحد پایه‌گذاری شده بود، نابود ساخت. معاویه با اسم دین به جنگ دین آمد و مردم را فریب داد. آن‌ها که در کربلا در برابر امام(ع) ایستادند، می‌گفتند امام حسین(ع) یاغی بر امام مسلمین یزید است. امام حسین(ع) از نظر آن‌ها کسی بود که از دین جدش خارج و مرتد شده و باید کشته شود. معاویه با ابزار دین به جنگ دین آمد. پسرش یزید با ابزار دین، سر امام حسین(ع) را برید و بر نیزه کرد. این جبهه مستمر ادامه دارد و امروز نیز دشمنان دین، با ابزار دین سر می‌بُرند. 🔹امام حسین(ع) وارث نهضتی بود که پیامبر(ص) ایجاد کرده بود و امام علی(ع) و امام حسن(ع) آن را تداوم بخشیدند و حال پاسداری از این آئین بر عهده امام حسین(ع) بود. مسلمانان در آن زمان سه گروه شده بودند: گروهی این وضع را تحمل نکرده فریاد کشیدند و کشته شدند. گروهی در کُنج امن خلوت و ریاضت و عبادت خزیدند و از صحنه حق و باطل کنار رفتند و حتی عده‌ای از آن‌ها مُهر خاموشی بر لب زدند و با اَحدی سخن نگفتند. گروهی هم از عنوان صحابه برای آبادی دنیای خود استفاده کردند و افتخاراتی که کسب کرده بودند در کاخ سبز معاویه در معرض فروش قرار دادند و کارشان به جایی رسید که برای خوشایند معاویه حدیث جعل کردند. در میان این افراد، امام حسین(ع) شرایط خاصی داشت. او نمی‌توانست مانند گروه اول باشد زیرا چشم امید امت اسلام به او دوخته شده بود؛ لذا پس از شهادت امام مجتبی(ع) به‌رغم اصرار فراوان شیعیان، قیام بر ضد معاویه را نپذیرفت و فرمود تا معاویه زنده است دست به قیام مسلحانه نزنید چون با او معاهده صلح امضاء کردیم. 🔻پس از مرگ معاویه، امام حسین(ع) را تحت‌ فشار گذاشتند تا با یزید بیعت کند. امام توجه داشت اگر بیعت کند، حکومت او جنبه شرعی و قانونی پیدا خواهد کرد. لذا به‌قصد مخالفت، مدینه را ترک و در مکه اقامت گزید. این مخالفت علنی امام، سکوت مرگباری را که بر جامعه سایه انداخته بود شکست و مردم جرأت بیشتری پیدا کردند به‌طوری‌که مرتباً به منزل امام رفت‌وآمد کرده و با شور و شوق به سخنان او گوش می‌دادند. ادامه دارد...👇
🔹امام‌حسین در آخرین روزهای حضورش در مکه معظمه، از موقعیت کنگره حج استفاده کرد و شخصیت‌های علمی که در مکه گردآمده بودند را دعوت کرد تا مسئولیت آنان را در دفاع از اسلام و مبارزه با باطل گوشزد کند و تکلیف آنان را در برابر دستگاه بنی‏امیه روشن نماید. امام(ع) در این مجلس خطبه‌ای بسیار روشنگر و تکان دهنده ایراد فرمود. در بخشی از خطبه تصریح کرد؛ همه‌چیز از دست رفته، نهضتی که نیم‌قرن پیش به وجود آمده همه ره‌آوردها و موقعیت‌هایش پایمال شده، همه مسجدها پایگاه شرک و ظلم و فریب مردم شده، شمشیرهای جهاد در دست جلادان قرار گرفته، بیت‌المال به کاخ سبز معاویه سرازیر می‌شود و تریبون‌های رسمی که از توحید و پیغمبر و قرآن و وحی سخن می‌گویند همه در اختیار امویان است. همه ائمه‌جمعه و جماعات، قضات، محدثین، مفسرین، قاریان قرآن، خطبا و علمای وقت یا کشته شده‌اند یا خاموش و ساکت، مشغول ریاضتند و سلامت خویش را در ازای سکوت بر ظلم و رضای بر کفر باز خریده‌اند و یا فضیلت‌هایی را که در دوره ایمان کسب کرده‌اند، ارزان فروخته و چه‌بسا با عمارتی مبادله کردند. 🔻اقدامات و سخنان امام(ع) از ابتدا تا انتها نشان می‌دهد که او هدفی بسیار بالاتر از آن داشت که به خلافت برسد و حرکت او یک قیام سیاسی مسلحانه نبود. او هدفش احیای دین و پاسداری از ارزش‌های اسلامی بود، چنانچه در وصیتی که به برادرش محمد حنفیه نوشت چنین یادآوری کرد: انگیزه نهضت من هوی و هوس و تمایلات بشری نیست. هدف من فساد و ستمگری نیست، بلکه من فقط برای اصلاح در امت جدم از وطنم خارج شدم. هدف من امربه‌معروف و نهی از منکر است. 🔹امام(ع) در آخرین ساعات جنگ میان او و سپاهیان اموی نیز خطبه‌ای ایراد نمود و ضمن توبیخ شدید به آنان فرمود: خاک بر فرق شما باد ای نوکران فرومایه، ای گروه کجروان که کتاب خدا را به سویی افکندید و فریب شیطان را خوردید در نافرمانی خدا متحد شدید و کتاب خدا را تحریف کردید چراغ الهی را خاموش ساختید؛  فرزندان پیامبر را کشتید. نطفه زنا را به نسب خویش ملحق کردید و بندگان آزاد را کشتید. بدانید که پسر زنازاده مرا مجبور کرد که یا تن به ذلت و خواری بدهم و یا کشته شوم، ولی خواری و ذلت از ما دور است. خدا و پیامبر و بندگان مؤمن هرگز به ذلت ما راضی نمی‌شود، خاندان ما بالاتر از آنند که تن به پستی و ذلت در دهند.  منبع خبر : (صدای خاوران) آوای کاشمر /شماره۵۲۸ / صفحه۵  لینک کوتاه https://sedayekhavaran.ir/?p=7496
انگیزه قیام امام حسین "علیه السلام" چه بود؟ ✍ حجت‌الاسلام تربقان این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست.. قیام امام حسین‌ "عیه السلام" ابعاد گسترده‌ای دارد. گرچه عده‌ای برای بی اثر کردن این حماسه انگیزه قیام امام را تحریف نمودند و می‌گویند امام حسین "علیه السلام" از آن جهت دست به قیام زد تا امت خطاکار جدش را شفاعت کند. او به شهادت رسید تا گناهان امت بخشیده شود که این طرز فکر ها همانند پندار مسیحیان درباره حضرت عیسی(ع) است که می‌گویند مسیح بر دار شد تا فدای گناهان امت شود. 🔹برخی براندازی حکومت و تنش‌های قبیله ای و انتقام گیری از بنی امیه را هدف اساسی نهضت حسینی می‌دانند. ولی با بررسی خطبه ها و کلمات اباعبدالله "علیه السلام"‌ می توان به علل و انگیزه نهضت عاشورا پی برد که بعضی از آنها عبارتنداز: 1⃣زنده کردن اسلام، اسلامی که در اثر ضربات حکومت بنی امیه نیمه جان شده بود و فقط نامی از آن باقی مانده بود. 2⃣ آگاه ساختن مسلمانان و افشای ماهیت واقعی امویان. (وقتی در مدینه ولید بن عقبه استاندار یزید از حضرت تقاضای بیعت با یزید میکند حضرت می فرمایند: " أَیُّهَا الاَمیرُ! إِنّا أَهْلُ بَیْتِ النَّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلائِکَةِ وَ مَحَلُّ الرَّحْمَةِ وَ بِنا فَتَحَ اللّهُ وَ بِنا خَتَمَ، وَ یَزیدُ رَجُلٌ فاسِقٌ شارِبُ خَمْر قاتِلُ النَّفْسِ المحَرَّمَةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ، وَمِثْلی لا یُبایِعُ لِمِثْلِهِ، وَ لکِنْ نُصْبِحُ وَ تُصْبِحُونَ وَ نَنْتَظِرُ وَ تَنْتَظِرُونَ أَیُّنَا أَحَقُّ بِالْخِلافَةِ وَالْبَیْعَةِ.ثُمَ خَرَجَ "علیه السلام". (لهوف سید بن طاووس،صفحه ۱۷) حضرت اول فضائل خاندان خود را بیان می‌کند که ما اهل بیت نبوت و رسالت هستیم و بعد سراغ یزید می‌رود و می گوید او شارب خمرات و آدمکش است‌ فسقش علنی است و بعد می فرماید کسی همچون من باکسی همچون یزید بیعت نمی کند، نمی گوید من بیعت نمی‌کنم بلکه می‌فرماید مثل من با مثل تو بیعت نمی کند. 3⃣ احیای سنت نبوی و سیره علوی 4⃣ اصلاح جامعه مسلمین و به حرکت در آوردن آنها "و اِنما خَرَجتُ لِطَلَبِ الاصلاحَ فی اُمتی جَدی". او قیام خود را برای اصلاح امت خویش که دچار انحراف فکری، فرهنگی و اجتماعی شده اند به خاطر حاکمیت غلط بنی‌امیه اعلام می کند. 5⃣ از بین بردن سلطه استبدادی بنی امیه بر جهان اسلام. 6⃣ آزادسازی اراده ملت از محکومیت سلطه و زور. 7⃣ حاکم ساختن حق و نیرو بخشیدن به حق پرستان. 8⃣ از بین بردن بدعتها و کج‌روی ها. 9⃣تامین قسط و عدل اجتماعی و اجرای قانون شرع. 🔟 امر به معروف و نهی از منکر و همه اینها برای تاسیس یک مکتب عالی تربیتی و شخصیت بخشیدن به جامعه انسانی بود. و اما فلسفه این انگیزش و این خیزش تاریخی چه بود؟ بی شک عاشورا و آنچه در ارتباط با آن اتفاق افتاد به تعبیر بزرگان دین یک مدرسه و حتی یک مکتب است که بیان حتی کلیات آن در نوشتار محدود نمی گنجد ولی بدون تردید یکی از زوایای کمتر نگریسته شده به آن "نه" گفتن سیدالشهدا (علیه السلام) است. حسین یعنی نه! به چه کسی و چه فردی و چرا به او نه می‌گوید؟ دلایل مخالفت او با یزید بن معاویه چیست؟ آنچه از آثار مورخین و سخنرانی‌های آن حضرت در منزل بیضه و وصیت نامه اش به دست ما رسیده عموماً به بعضی از عوامل اساسی برای نه گفتن ایشان به یزید نظارت دارد: 🔺۱_ تاراج بیت المال مسلمین و فقر که گریبان گیر جامعه شده است و دلیلش فساد درباریان است و نزدیکان و اقارب که هر کار دلشان می‌خواهد می‌کنند و به واسطه نزدیکی به قدرت سرمست غرور و ثروتمند و سکوت علما و بزرگان که یا با پول خریداری شده اند یا از ترس جان سکوت کرده‌اند. تمام این‌ها مجموعه‌ ی فاسدی را تشکیل داده است که جامعه را به انحطاط و تباهی کشانده است‌. هم از نظر اخلاقی و هم مادی. 🔺۲_ شیعه کُشی راه انداخته و هر کس که با این دستگاه فاسد به مخالفت پرداخته به نوعی از بین رفته و کسی جرات انتقاد از امیرالمومنین مقدس شده و جانشین مصنوعی خدا را ندارد و همه را به زور به بیعت با خود ترغیب می کند که این خلاف سنت پیغمبر و عرف جامعه و منکر بزرگی بود که یزید انجام می داد. 🔺۳_ حکومت اموی دین را به استخدام گرفته بودند و به وسیله دین مردم را غارت می‌کردند و بوسیله دین پادشاه را جانشین خدا کردند. و به وسیله دین مردم را به هلاکت و رساندن و به وسیله دین بر توده نا آگاه مردم سوار شدند و به وسیله دین به خود مشروعیت بخشیدن و قس علی هذا... 🔹حسین بن علی "علیه السلام" بر خود واجب می‌دید تا اصلاحی انجام دهد و به یزید نه بگوید و تا آخرین قطره خون خود و عزیزانش از حق جامعه و مردم کوتاه نیامد. و اما آنچه قابل تامل است آگاهی بخشی در خصوص آن لازم است، این است که حسین "علیه السلام" را امروز با کلمات برخی کژ‌اندیشان خود فروخته مسخ کرده‌اند و مصادره به مطلوب کرده‌اند. ادامه دارد...👇
🔹باید این گرد خاک ها را کنار زد و پیام قیام به حقش را فهمید او پیامش امر به معروف و نهی از منکر از مردم در سطح پایین، به دولتمردان در سطوح بالاست. وا مصیبت ها که برخی امروز سعی در مسخ مصداق امر به معروف و نهی از منکر دارند و منکرات مهلک را کم اهمیت و منکرات کوچک (که البته مطلوب دین و جامعه نیستند !) را بزرگ نمایی می‌کنند. بکوشیم تا حسین "علیه السلام" و ماهیت قیامش را آنگونه که بود بشناسیم و او را به خاطر حرکت انقلابیش که دین را زنده نگه داشت ستایش کنیم و نه در مثابه بُت حاجت طلبی و شفاعت خواهی! اگر چه که شفاعت واقعی این شخصیت والا و معرفت به او هر حاجتی را بی پاسخ نخواهد گذاشت. اللهم ارزقنا شفاعه الحسین یوم الورود @ahalieghalam منبع خبر: پیام ترشیز (دوهفته‌نامه خراسان) شماره ۲ و ۳/ صفحه ۸