مظهر صبر خدای حی داور زینبم
یادگار حیدر و زهرای اطهر زینبم
فتح کردی شام را سنگر به سنگر زینبم
آمدی همچون علی از فتح خیبر زینبم
گرچه آهی نیست از آه تو ظالم سوز تر
بازگشتی از همه سردارها پیروزتر
زینبم-زینبم-زینبم-زینبم
زینبم-زینبم-زینبم-زینبم
باغبان از بهر گلهایت گلاب آوردهام
بحر بحر از چشم گریان بر تو آب آوردهام
روی نیلی گیسوی از خون خضاب آوردهام
پرچم پیروزی از شام خراب آوردهام
آه دل را آتش فریاد کردم یا حسین
شام ویران را حسینآباد کردم یا حسین
یا حسین-یا حسین-یا حسین-یا حسین
یا حسین-یا حسین-یا حسین-یا حسین
خواهرم در این سفر فریاد عاشورا شدی
یاس باغ وحی من نیلوفر صحرا شدی
با کبودی رُخَت مِهرِ جهانآرا شدی
هر چه میبینم شبیهِ مادرم زهرا شدی
بارها جان دادی اما زندهتر گشتی بیا
دست بسته رفتی و پیروز برگشتی بیا
زینبم-زینبم-زینبم-زینبم
زینبم-زینبم-زینبم-زینبم
من خدا را آیت فتح ظفر بودم حسین
با سرت تا شام ویران همسفر بودم حسین
بر دل دشمن زِ خنجر تیزتر بودم حسین
دختران بی پناهت را سِپَر بودم حسین
بس که آمد کعب نی از چار جانب بر تنم
گشت سر تا پا تنم نیلیتر از پیراهنم
یا حسین-یا حسین-یا حسین-یا حسین
یا حسین-یا حسین-یا حسین-یا حسین
زینبم، پیروز میدانِ بلا دیدم تو را
فاتح روز نبرد و ابتلا دیدم تو را
لحظه لحظه قهرمان کربلا دیدم تو را
خواندهام قرآن و در طشت طلا دیدم تو را
تو نگه کردی و دشمن چوب میزد بر لبم
بر نگاهِ درد خیزت گریه کردم زینبم
زینبم-زینبم-زینبم-زینبم
زینبم-زینبم-زینبم-زینبم
در کنار طشت چندین طایر افسرده بود
هم لب تو، هم دل مجروح من آزرده بود
کاش چوب آن ستمگر بر لب من خورده بود
کاش پای صوت قرآن تو زینب مُرده بود
من که صبرم با غَمَت بر جان خریدم یا حسین
در کنار طشت پیراهن دریدم یا حسین
یا حسین-یا حسین-یا حسین-یا حسین
یا حسین-یا حسین-یا حسین-یا حسین
خواهرم آن شب که در ویرانه مهمانت شدم
با سر ببْریدهام شمع شبستانت شدم
شستشو از گَردِ ره با اشک چشمانت شدم
چشم خود بستم، خجل از چشم گریانت شدم
دخترم پَرپَر زد و جان داد، دیدم خواهرم
زد نفس تا از نفس افتاد دیدم خواهرم
زینبم-زینبم-زینبم-زینبم
زینبم-زینبم-زینبم-زینبم
یا اخا آن شب تو کردی با سر خود یاریام
ورنه میشد سیل خون در دیده اشک جاریام
مانده چون بغض گلو در سینه آه و زاریام
کاش میمُردم من آن شب زین امانت داریام
دختر مظلومهات با دست زینب دفن شد
حیف او هم مثل زهرا مادرت شب دفن شد
یا حسین-یا حسین-یا حسین-یا حسین
یا حسین-یا حسین-یا حسین-یا حسین
جان خواهر من سَرِ نِی سایهبانت میشدم
نیمههای شب چراغ کاروانت میشدم
با اشارتهای چشمم، ساربانت میشدم
گَه جلو، گَه پشت سر، گَه همعنانت میشدم
یاد داری سنگ زد از بام، خصمم بر جبین
از فراز نِی سرم افتاد بر روی زمین
زینبم-زینبم-زینبم-زینبم
زینبم-زینبم-زینبم-زینبم
یا اخا خون ریخت از فرق تو و چشم تَرَم
تا سرت افتاد از نِی، سوخت جان و پیکرم
من زدم بر سینه، سیلی زد به صورت، مادرم
کاش پیش سنگ آن ظالم سِپَر میشد سرم
قصه ی سنگ و جبین، بار دگر تکرار شد
راس تو افتاد از نی، چشم زینب تار شد
یا حسین-یا حسین-یا حسین-یا حسین
یا حسین-یا حسین-یا حسین-یا حسین
@ahangaransadegh
عزاداری اربعین 1403 حسینیه ی شهید آل مبارک.mp3
14.22M
#اربعین_1403
زینبم من که به سوی شهدا می آیم
با دلی خون زِ رَهِ شام بلا می آیم
شاعر: مرتضی ذاکر
در اربعین با اشک و آه
زینب رسیده کربلا
زمان: شب شنبه مورخه ی 1403/06/02
مکان: حسینیه ی شهید آل مبارک اهواز
@ahangaransadegh
99.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تصویری
#اربعین_1403
زینبم من که به سوی شهدا می آیم
با دلی خون زِ رَهِ شام بلا می آیم
شاعر: مرتضی ذاکر
در اربعین با اشک و آه
زینب رسیده کربلا
زمان: شب شنبه مورخه ی 1403/06/02
مکان: حسینیه ی شهید آل مبارک اهواز
@ahangaransadegh
هدایت شده از آرش
🌀 هلا دین فروشان دنیا پرست
سکوت شما پشت ما را شکست
چرا ره نبستید بردشنه ها
ندادید آبی به لب تشنه ها
نرفتید گامی به فرمان عشق
نبردید راهی به میدان عشق
اگر داغ دین بر جببن می زنید!
چرادشنه برپشت دین می زنید؟!
🚨به گروه تبیینی میقات بسیج صدا و سیمای لرستان بپیوندید
🌐 https://eitaa.com/joinchat/122487493C5a189e4629
یادواره شهدای قائم شهر 23 شهریور 1403 روستای ابجر.mp3
21.01M
بیا که دل شده چشم انتظار مهدی جان
گذشته سال فراق از هزار مهدی جان
شاعر:علی اکبر شجعان (محزون اصطهباناتی)
با اینکه هستم غرق عصیان
دستم به دامان شهیدان
شاعر:علی اکبر شجعان (محزون اصطهباناتی)
به همراه بازخوانی سربندهای دوران دفاع مقدس
زمان: جمعه 23 شهریور 1403
مکان: قائم شهر- روستای ابجر
@ahangaransadegh
104.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تصویری
بیا که دل شده چشم انتظار مهدی جان
گذشته سال فراق از هزار مهدی جان
شاعر:علی اکبر شجعان (محزون اصطهباناتی)
با اینکه هستم غرق عصیان
دستم به دامان شهیدان
شاعر:علی اکبر شجعان (محزون اصطهباناتی)
به همراه بازخوانی سربندهای دوران دفاع مقدس
زمان: جمعه 23 شهریور 1403
مکان: قائم شهر- روستای ابجر
@ahangaransadegh
ای که بستی عهد و پیمان با خدا.mp3
22.49M
#دفاع_مقدس
ما پیش دشمن سر فرود آریم هیهات
ای که بستی عهد و پیمان با خدا
کن سفر با کاروان کربلا
شاعر: #حاج_حبیب_الله_معلمی
@ahangaransadegh
پروردگارا تو را به سوز دل زینب قسمت می دهیم اسلام و مسلمین نصرت عنایت بفرما
بارالها فرج آقا امام زمان هر چه نزدیک تر و نزدیک تر بگردان
قلب مقدس آقا امام زمان از همه ی ما راضی و خشنود بگردان
ما را از یاوران صدیق و باوفای آقا امام زمان قرار بده
خدایا امام امت رهبر عظیم الشأن انقلاب تا ظهور مولا مهدی عمر با برکت بیفزا
خدایا بسیجی های عزیز دردمندانه به حرم سیدالشهدا برسان
خدایا شهدای ما را با شهداء کربلا محشور بگردان
بهترین شهادتها در بهترین حالات معنوی در خاتمه ی همه ی عمر ما نصیب همه ی ما بگردان
خدایا اسرای عزیز ما را با فتح کربلا و پیروزی اسلام به آغوش گرم خانواده هاشون برگردان
مجروحین معلولین مریض های اسلام شفای عاجل عطا بفرما
پروردگارا هر کس التماس دعا گفته است حوائجش برآورده به خیر بگردان
از مفقودالاثرها به زودا خبری آرام بخش برای خانواده هاشون برسان
خدا تو را به جان زهرا قسمت می دهیم محبت دنیا را خصوصا در جبهه های جنگ از دلهایمان بیرون بگردان
دلهای ما را به نور اهل بیت عصمت و طهارت منور بگردان
خدایا تقوا اخلاص شجاعت به همه ی ما عطا بفرما
ما را بر هوای نفسمان مسلط بگردان
پروردگارا پدر و مادر و اجداد مارا بیامرز
زیارت کربلا را نصیب همه ی ما گردان
خدا صدام و صدامیان و آل سعود ریشه کن بگردان
این قبیل عزاداری ها این قبیل مجالس از ما به لطف و کرمت قبول بگردان
نثار روح شهدای اسلام خصوصا سیدالشهدا حضرت زینب سلام الله علیها شهدای جنگ رحم الله من یقرا الفاتحه مع الصلوات
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابداً ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم
السلام علی الحسین
و علی علی بن الحسین
و علی اولاد الحسین
و علی اصحاب الحسین
ما پیش دشمن سر فرود آریم هیهات
از حق و ایمان دست برداریم هیهات
از حق گذشتن با تجاوزکار سازش
ناموس دین بر خصم بسپاریم هیهات
در خانه دشمن وای من از پا نشستن
ظالم به حال خویش بگذاریم هیهات
روح شهیدان شاهد جنگیدن ماست
مظلوم با سازش بیازاریم هیهات هیهات
ننگ است در دامان ذلت آرمیدن
فریاد مظلومان ز هر جانب شنیدن
این شیوه ی هر پاسدار است ای برادر
تکبیر زن فریاد کن الله اکبر
السلام علیک یا اباعبدالله
بیا رویم دلا سوی کربلای حسین
به پا کنیم در آن غم سرا عزای حسین
تفکر کن فکر کن در مصیبت های زینب یک زن با اون عاطفه دختر زهرا دختر امیرالمومنین با اون عزت و احترامی که در شهر مدینه داشت در شهر کوفه داشت آمده است حضرت زینب تفسیر قرآن داشت زنهای شهر می آمدند دسته دسته کسب فیض می کردند از حضرت زینب بر می گشتند. ولی خداوند چه خواست برای زینب دختر زهرا دختر امیرالمومنین با اون همه عزت و احترام این چنین دشمن او رو به خواری و ذلت به ظاهر البته از کربلا به کوفه از کوفه به شام از شام به جاهای دیگر.در این مجلس تفکر کنن و توسل کنن به مصیبت های حضرت زینب
بیا رویم دلا سوی کربلای حسین
به یا کنیم در آن غم سرا عزای حسین
بیا رویم و ببینیم تا فتاده کجا
ز صدر زین بر زمین قامت رسای حسین
بیا رویم و ببینیم تا بریده کجا
ز کینه شمر ستمگر سر از قفای حسین
بیا رویم و ببینیم زیر خنجر شمر
که تر نموده لب خشک جان فزای حسین
دو نفر نظارت می کنن که شمر بر سینه ی حسین نشسته. البته یکی خود شمره.این دو نفر که هستن.
یکی خواهرش زینب است بر روی تل زینبیه.خواهری ست می بیند حسینش بر روی زمین افتاده غرقه در خون دشمنی سرسخت چون شمر ستمگر بر روی سینه ی برادرش نشسته .خنجر کشیده خنجر بر گلوی برادرش حسین گذاشته می خواد سر از بدن برادرش جدا کند وای از این حالت جانگداز چه حالی داره این خواهر با دیدن ان صحنه در حالی که خیلی مصیبت دیده در این لحظات
عباس رو از دست داده داغ قاسم رو تحمل کرده داغ علی اکبرو تحمل کرده داغ علی اصغرو تحمل کرده داغ دو فرزند خودش رو در کربلا تحمل کرده آخه زینب محمد و عبدالله پسران زینب بودن اسمی زینب از این محمد و عبدالله در کربلا نبرده فقط هی گفته حسین حسین
نفری دیگه کیه شاهد این صحنه
گوشه ی از گودال قتلگاه زهرا نشسته نقل شده وقتی شمر ستمگر از گودال قتلگاه بیرون آمد یک نفر آنجا بود یک نفر آنجا بود صدا زد شمر چکار کردی گفت سر حسین رو جدا کردم. شنیدید اینو ولی من مصیبتو دوباره می خونم دید شمر رنگش از رخسار پریده حالتی دارد بدنش می لرزه شمر چرا بدنت می لرزد چرا رنگت پریده گفت آخه وقتی سر رو جدا می کردم صدای ضجه ی زنی رو شنیدم که می گفت ولدی حسین ولدی حسین ولدی حسین
بیا رویم و ببینیم وقت جان دادن
التماس دعا
درد دل داریم حاجت داریم مشکل داریم همه مون گنهکاریم همه مون معصیت کاریم حالا خداوند ستارالعیوبه عیب های همه ی ما رو پوشونده گناهان همه ی ما رو پوشونده برملا نکرده ولی خود خدا خودمون می دونیم چه کردیم بل الانسان علی نفسه بصیره با خدا در میون بگذار تو را به سوز دل زهرا به سوز دل زینب قسمت می دیم آبروی ما رو حفظ کن
بیا رویم و ببینیم وقت جان دادن
که سوی قبله کشیده است دست و پای حسین
کسی بود حسین رو رو به قبله بگذاره؟
که سوی قبله کشیده است دست و پای حسین
بیا رویم و ببینیم حضرت عباس
کجا به خاک فتاده است در هوای حسین
زبان حالیه میگن وقتی اباعبدالله آمد بر جنازه ی عباس بر روی نعش عباس عباس با زبان بی زبانی به برادرش می گفت شرمنده ام شرمنده ام نمی تونم به احترام تو از جای برخیزم
بیا رویم و ببینیم تا علی اکبر
کجا نموده سر و جان خود فدای حسین
بیا رویم و ببینیم شد کجا بسمل
نوای العطش طفل بی نوای حسین
بیا رویم و ببینیم زینب افکار
کجا به سینه و سر می زد ست برای حسین
چندین بار زینب سینه زد چندین بار زینب گریه کرد به صورت خودش زد
چهار ساله بود به دنبال تابوت مادرش نیمه ی شب
مدتی گذشت به دنبال تابوت مولا. بر جنازه ی بابای خود با اون فرق بشکافته
مدتی گذشت کنار برادرش حسن شاهد بود لخته ها ی جگر برادرش در طشت افتاده بود امام حسن صدا می زند زینب جگرم می سوزد اینها همه در ذهن زینب هست هر کجا زینب می رفت خاطرات این مصیبت ها در ذهنش بود همین دو روز پیش زینب از دنیا راحت شد.
ما خونه ی شهدا رفتیم گاهی میگن فقط دعا بکن که ما هم هر چه زودتر پیش شهیدمون بریم دیگه از این دنیا چیزی نمی خوایم با سوز دل مادره می گفت من به این دنیا هیچ علاقه ای ندارم.
حالا زینب چهار ساله بی مادر شد برادرش امام حسن رو از دست داد مولا علی رو از دست داد بابا رو از دست داد شاید هم صدای ناله ی مادرش بین در و دیوار همیشه در تو گوشش طنین اندازه در کربلا چه صحنه هایی رو که ندید عباس قاسم هر کسی که به فیض شهادت می رسید زینب میومد با حسین همناله می شد که دلداری به حسین بده فقط یکبار زینب از خیمه بیرون نیومد اون وقتی بود که دو تا فرزندش شهید شدن
اباعبدالله سوال کرد چرا این دفعه زینب نیومد گفتن زینب خجالت می کشه تو صورت برادرش حسین نگاه کنه زینب خجالت می کشه تو صورت تو حسین نگاه کنه به خاطر اینکه دو فرزندش شهید شدن میگه شاید حسینم شرمنده بشه به سر و سینه می زد در این ایام یک بار هم اومد بالای گودال قتلگاه حسینم برخیز وقت محمل سواری رسیده حسین ببین خواهرت زینب میان نامحرمان قرار گرفته شمشیرها بر کمرشون هست زره بر تن پوشیده اند حسین برخیز ببین دختر زهرا کجاست حسین برخیز ببین دختر امیرالمومنین میان چه کسانی قرار گرفته
وقت خداحافظیه باید خداحافظی کنه می خواد برادرش رو ببوسه که خداحافظی کنه کجا رو ببوسه صورتش رو ببوسه سر در بدن نداره دستش رو ببوسه دست در بدن نداره به بدن بوسه زنه بدن قطعه قطعه شده جای بوسه نیست لب ها رو گذاشت بر رگ های بریده چگونه بی هوش نشد زینب غش نکرد پای جنازه چه صبری چه استقامتی ؟
سکینه آمده کنار زینب عمه جان زینب این کیه که تو این چنین با او گریه می کنی اصرار می کرد سوال می کرد دختر حسین نقل شده زینب برگشت گفت این بابات حسینه
زینب قافله سالار بلا سرپرستی کاروان اسرا رو به عهده گرفت همیشه در حال عزا و مصیبت خوانی بود.
خیلی می خوام مصیبت بخونم ببخشید دو روز از وفات حضرت زینب گذشته می بینم مجلس هم مجلس آماده ایه همه دلها سوخته وقت های حساسی هم این روزها این بسیجی ها ریختن تو برف ها و تو این کوه و کمرها عزیزان این امت هر یک جگر گوشه ای خونواده ای اینها باید توسل کنند.
قافله سالار بلا شد حرکت کرد در حالی حرکت می کرد که کودکان پای پیاده به دنبال شترها می دویدند بچه ها چون قدمهاشون کوچک بود به شترها و به بزرگترها نمی رسیدن دشمن با ضرب تازیانه بچه ها رو حرکت می داد خسته می شدند ولی از فرط تازیانه می دویدند هی می گفتن عمه جان زینب آهسته تر حرکت کن زینب هم ضرب تازیانه ها رو تحمل می کرد ولی آرام حرکت می کرد که بچه ها تازیانه نخورن گاهی هم سپر بچه ها می شد وقتی می خواستن بچه ها رو تازیانه بزنن زینب میومد سپر می شد تحمل تازیانه ها و سیلی ها رو می کرد ولی نمی ذاشت بچه ها سیلی بخورن تازیانه بخورن
حرکت کرد به سوی کوفه وای در کوفه چه گذشت در حالی که سر بریده ی برادرش حسین بر روی نیزه زده سر ابالفضل العباس سر علی اکبر سر قاسم بن الحسن سرها رو به روی نیزه زدن وارد شهر کوفه شدن زینب یادش آمد آن روزی که در این کوفه زنهای کوفه می آمدن پیش او درس قرآن یاد می گرفتن ولی حالا در کوچه ها اجتماع کرده اند روی پشت بامها اجتماع کرده اند به عنوان خارجی ها دارن به اونها دارند نگاه می کنن. زینب شروع کرد به خطبه خواندن ام حبیبه زمانی خدمه ی زینب در شهر کوفه بوده در میان جمعیت ایستاده و نظر می کند به این کاروان اسرا وقتی صدای خطبه های زینب بلند شد مردم کوفه فهمیدند که اینها خارجی نیستند شروع کردند به صدقه دادن زینب صدقه ها رو می گرفت و پرتاب می کرد به سوی مردم کوفه صدا می زد ای مردم کوفه این حضرت سکینه ست
صدا می زد ای مردم کوفه صدقه بر ما حرام است ام حبیبه تعجب کرد گفت این کیه که میگه صدقه بر ما حرام است صدقه فقط بر اهل بیت رسول خدا حرام است آمد بین کاروان اسرا محمل سکینه رد شده آمد با زینب صحبت کرد ای زن چرا می گویی صدقه بر ما حرام است
معلوم شد ام حبیبه زینب رو نشناخته بس که چهره ی زینب عوض شده ای زن چرا می گویی صدقه بر ما حرام است زینب نگاهی به ام حبیبه کرد فهمید ام حبیبه او رو نشناخته فرمود ام حبیبه حق داری اگر مرو نشناختی آخه من زمانی که در کوفه بودم قاسم داشتم عباس داشتم علی اکبر داشتم ام حبیبه حسینمو داشتم ولی ام حبیبه حالا از کربلا می آیم التماس دعا وقت استجابت دعاست ببینید زنی در بین مردم کوفه در حالی که سرهای بریده ی عزیزانش بر روی نیزه هستند در روایت آمده موهای زینب سفید شده در این چند روزه چهره ی غم زده گرد و غبار اسیری بر چهره ی زینب نشسته حق داری ام حبیبه مرو نشناسی حالا من از کربلا می آیم قاسمم رو از دست دادم
ام حبیبه حسینم رو از دست دادم می بینی سرهای بریده اینها همه عزیزان منن ام حبیبه حق داری اگر مرو نشناسی بگذار خودم رو معرفی کنم ام حبیبه منم دختر امیرالمومنین منم دختر زهرا منم زینب
بیا رویم و ببینیم زینب افکار
کجا به سینه و سر می زدست برای حسین
من لحظاتی خاموش می شم برادرا رو به حال خودشون می گذارم تا اگر خودشون بخوان درد دلی بکنن حاجتی در درون خودشون با خدا دارن با حضرت زینب دارن چند لحظه ای تو خودشون باشن بعد ان شاء الله
حسینم وا حسینم وا حسینم
حسینم وا حسینم وا حسینم
غریبم وا غریبم وا غریبم
حسینم وا حسینم وا حسینم
با زینب همناله بشو وقتی تو گودال قتلگاه می گشت امشب به دنبال حسین می گشت خیلی تنهاست
حسینم وا حسینم وا حسینم
شهیدم وا شهیدم وا شهیدم
حسینم وا حسینم وا حسینم
غریبم وا غریبم وا غریبم
حسینم وا حسینم وا حسینم
شهیدم وا شهیدم وا شهیدم
حسینم وا حسینم وا حسینم
زمان یاری فرزند زهراست
حسینم وا حسینم وا حسینم
بهار عشق و خون ایثار و تقواست
حسینم وا حسینم وا حسینم
شهید کربلا تنهای تنهاست
حسینم وا حسینم وا حسینم
بیا جانانه بر دشمن بتازیم
حسینم وا حسینم وا حسینم
سر و جان در ره جانان ببازیم
حسینم وا حسینم وا حسینم
اگر دائم بسوزیم و بسازیم
حسینم وا حسینم وا حسینم
کجا خالی گذاریم زمانی جبهه ها را
حسینم وا حسینم وا حسینم
شهید کربلا تنهای تنهاست
حسینم وا حسینم وا حسینم
خوب حالا برادرا ان شاء الله محکم جواب بدن این نوحه رو و محکم هم سینه یزنن
ای که بستی عهد و پیمان با خدا
کن سفر با کاروان کربلا
شو روان با راهیان نینوا
کن سفر با کاروان کربلا
ای که بستی عهد و پیمان با خدا
کن سفر با کاروان کربلا
در ره دین جان نثاری لازم است
از ولایت پاسداری لازم است
مرد حق را پایداری لازم است
گام زن در خط سرخ انبیا
کن سفر با کاروان کربلا
کن سفر با کاروان کربلا
ای که بستی عهد و پیمان با خدا
کن سفر با کاروان کربلا
جبهه باشد جای انسان ساختن
دائما با یاد حق پرداختن
بی خود از خود گشتن و سر باختن
دل بر این دیدار می گیرد جلا
کن سفر با کاروان کربلا
کن سفر با کاروان کربلا
ای که بستی عهد و پیمان با خدا
کن سفر با کاروان کربلا
شیر مردا گاه بخروشیدن است
جامه ی عزت به تن پوشیدن است
وقت در راه خدا کوشیدن است
سعی کن داری لوای حق به پا
کن سفر با کاروان کربلا
کن سفر با کاروان کربلا
ای که بستی عهد و پیمان با خدا
کن سفر با کاروان کربلا
خیز و از جا جبهه را دیدار کن
خویش را آماده ی پیکار کن
با رشادت حمله بر کفار کن
دست گیر از عاشقان کربلا
کن سفر با کاروان کربلا
کن سفر با کاروان کربلا
ای که بستی عهد و پیمان با خدا
کن سفر با کاروان کربلا
آفرینت ای حماسه آفرین
ساز نقش یا حسین زیب جبین
امتحان بنما سلاح آتشین
حمله ور شو بر سپاه اشقیا
کن سفر با کاروان کربلا
کن سفر با کاروان کربلا
ای که بستی عهد و پیمان با خدا
کن سفر با کاروان کربلا
چون به ما تحمیل گشته نار جنگ
این سخن فرموده پرچمدار جنگ
از همه واجب تر آمد کار جنگ
گوش کن فرمان پیر رهنما
کن سفر با کاروان کربلا
کن سفر با کاروان کربلا
ای که بستی عهد و پیمان با خدا
کن سفر با کاروان کربلا
شاعر: حاج حبیب الله معلمی
همه آماده بهر عملیات دیگر
همه آماده بهر عملیات دیگر
همه آماده بهر عملیات دیگر
حسین حسین حسین حسین
حسین حسین حسین حسین
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
حاجتها رو در نظر بگیر رزمندگان عزیز رو ما پنج بار آیه مبارکه ی امن یجیب رو همه با هم برای استجابت دعا قبولی اعمال و قبولی این مجلس در راه خداوند قرائت می کنیم
امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء
نسئلک اللهم و ندعوک باسمک العظیم الاعظم الاعز الاجل الاکرم الامجد
بحق الزهرا به سوز دل زینب به حق حسین شهید بحق دماء شهدا یا الله
با رهسپران کرببلا -به کاروان کربلا عنایت از خدا شود.mp3
15.66M
#دفاع_مقدس
برخیز ای چاوش شهر عشق برخیز
غسل زیارت کن ز نهر عشق برخیز
با رهسپران کرببلا
کن عزم سفر ای مرد خدا
شاعر:#حاج_حبیب_الله_معلمی
به کاروان کربلا عنایت از خدا شود
شاعر:#حاج_حبیب_الله_معلمی
@ahangaransadegh
حسینم قهرمان جاودان ملک ایمانم.mp3
7.02M
#دفاع_مقدس
حسینم قهرمان جاودان ملک ایمانم
منم سرباز حق منم جانباز دین
به هر سنگر منم حماسه آفرین
شاعر:#حاج_حبیب_الله_معلمی
@ahangaransadegh
یاد و خاطره ی پیرغلام آستان آل الله حاج حبیب الله معلمی را گرامی می داریم.
@ahangaransadegh
ای مادر افسرده ام زهرا.mp3
14.82M
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
دست من و عنایت و لطف و عطای فاطمه
جُرمِ من و شفاعت روز جزای فاطمه
شاعر:حاج غلامرضا سازگار (میثم)
ای مادر افسرده ام زهرا
شاعر:#حاج_حبیب_الله_معلمی
مکان: اصفهان
@ahangaransadegh
عازم دیدار حسین است سپاه مصطفی- لحظه شماری می کند لشکر صاحب الزمان.mp3
17.28M
ای حسین ای غم تو همدم ما
ای تو خود شاهد اشک غم ما
شاعر:محمدجواد غفورزاده (شفق)
یک نفس ای دل به ولای حسین
جذبه تماشا کن و حاشا مکن
عازم دیدار حسین است سپاه مصطفی
شاعر:#حاج_حبیب_الله_معلمی
لحظه شماری می کند
لشکر صاحب الزمان
شاعر:#حاج_حبیب_الله_معلمی
@ahangaransadegh
هنوز از بین دیوار و در بیت علی به گوشم ناله ی جانسوز زهرا می رسد.mp3
10.69M
ای خوش آن روزی که ما در خانه مادر داشتیم
دیده از دیدار رخسارش منور داشتیم
شاعر: حاج غلامرضا سازگار (میثم)
هنوز از بین دیوار و در بیت علی
به گوشم ناله ی جانسوز زهرا می رسد
شاعر:#حاج_حبیب_الله_معلمی
سلام ما به رحمت و به جود تو
شاعر: حاج غلامرضا سازگار (میثم)
@ahangaransadegh