جوانی با دوچرخه به پيرزنی برخورد کرد و بجاي عذرخواهی و کمک به او، شروع به خنديدن و مسخره کردن او نمود. سپس راهش را کشيد و رفت. پيرزن صدايش زد و گفت: چيزی از تو افتاده است. جوان به سرعت برگشت وشروع به جستجو نمود. پيرزن به او گفت: زياد نگرد، مروت و مردانگی ات به زمين افتاد و هرگز آن را نخواهی يافت. زندگی اگر خالي از ادب و احساس و احترام و اخلاق باشد، هيچ ارزشی ندارد. زندگی حکايت قديمي کوهستان است. صدا می کنی و مي شنوی. پس به نيکی صدا کن، تا به نيکی به تو پاسخ دهند.
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
🌹چند داستان آموزنده🌹
از افلاطون پرسیدند برادرت را بیشتر دوست داری یا رفیق دیرینهات را؟ گفت برادری که رفیقم باشد.
🌹
دو دوست صمیمی قدیمی که نان ونمک یکدیگر را خورده بودند با هم به مشکل مالی خوردند و به بحث و جدل پرداختن؛ دوست مشترکشان در كافیشاپ به آنها گفت اگر فقط پول چایی که بارها با یکدیگر خوردهاید را جمع کنيد از اختلاف حسابتان بیشتر میشود! جدل نکنید که هزاران نفر دوستانی چون شما را برای خود آرزو دارند! آن دو چون حرف او را حساب دیدند از موضع خود کوتاه آمدند و با هم کنار آمدند…
🌹
امام باقر عليهالسلام به يكي از شيعيان خود به نام اسماعيل فرمود:
ای اسماعيل! آيا در ميان مردمي كه میزيستی، اين برنامه وجود داشت كه اگر فردي عبا و روپوش نداشت و نزد يكي از برادرانش عبايی اضافی وجود داشت، آن را به برادر نيازمندش رد كند تا او هم از نداري بيرون آيد؟ اسماعيل میگويد: خير.
امام فرمود: اگر فردی از آنان پيراهن اضافی داشت، آيا آن را براي برادر نيازمندش میفرستد؟
اسماعيل مي گويد: خير. امام با دست بر زانو مي زند (و با ناراحتي) مي فرمايد: آنان برادر نيستند. (تنبیهالخواطر۳۲۰).
🌹
در روايتی امام باقر علیهالسلام (در جواب به عدهای که گفتند ما حق دوستی و برداری را به جا میآوریم) فرمودند: آيا شما به گونهای با هم يك دل هستيد كه يكی از شما دست در جيب دوست خود فرو برد و آنچه لازم دارد بردارد؟ (و از سوی دوستش مورد اعتراض قرار نگيرد؟) حاضران گفتند: خير، ما اين چنين نيستيم.
امام فرمود: پس شما آن گونه كه فكر میكنيد برادر نيستيد. (کشفالغمة۲/ ۳۲۰)
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
✳️#اینفوگرافیک/ چند توصیه تغذیه ای سالم برای کودکان
#مراقبت
•┈┈••✾❀🕊❤️🕊❀✾••┈┈•
کانال جامع قــ♥ــرآن کریم
°•⊰ @quran_farna
فاطمه زهرا بابایی:
#فضیلتقرائتسورهتڪاثر
📚 امام صادق (ع):
🔻هرڪسسوره تڪاثر را قبل هنگام خوابیدن بخواند از #عذابقبردرامان باشد.
📚چنین رسول گرامیاسلام صلیالله علیه و آله وسلم فرموده اند:
🔻هر ڪس سوره تڪاثر را در هنگام خواب با نیت صادق قرائت نماید
70هزارحسنه به او داده میشود
70هزارگناه از او پاک میشود
70هزاردرجهبهاوعطا میشود
🔻#قرائتڪنندهاینسوره میتواند از خانواده ، همسایه و دوستانش شفاعت ڪند و خداوند سختی های برخورد با فرشتگان نڪیر و منڪر را برای او هموار میسازد.
ثواب الاعمال، ص125
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
🌸🍃
بزرگترین خوشبختی این است
که مارابخاطرخودمان
و برای آنچه که واقعا هستیم
دوست بدارند....
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حکایات تکان دهنده از شهدا ۳۸
شهیدی که حاج قاسم آرزو کرد همه مثل او باشند
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
از دیدگاه یه خودتحقیر ایرانی قدم زدن یه رئیس جمهور تو کشور دیگه میشه خاکی بودن!
ولی رئیس جمهور ما یکسره وسط مردمه میشه سیاه نمایی!
عجب ......
#دشمن_ملت
👇👇👇
19.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#انار_بیج
#یلدا
مواد لازم 👇
۳ تا پیاز متوسط
۳۰۰ گرم سبزی پاک و خرد شده
(نعناع،جعفری،تره،گشنیز)نعناش کمتر باشه
۱ ق.غ چوچاق خشک
۱ق.غ خالواش خشک
۱ ق.غ رب انار
۱ق.غ رب ازگیل
۱۵۰ گرم گردو ساییده شده
۱/۲ لیوان آب انار
۲/۳ لیوان آب سرد
نمک و زردچوبه
۴۰۰ گرم گوشت چرخ کرده مخلوط
روغن مایع
طرز تهیه کامل در فیلم 📽️
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
15.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هر دو بدانیم
بهترین هدیه زن و شوهر به یکدیگر🎁
🔸 استاد پناهيان
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]
#قصه_متنی
کاکتوس و جوجه تیغی
یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود.
📚 یک روز سولماز کوچولو و مادرش به بازار رفتند. سر راهشان یک گل فروشی بود.
سولماز کوچولو جلوی گل فروشی ایستاد. دست مادر را کشید و گفت: «مامان ... مامان... از این گل های خاردار برایم می خری؟»
مادر به گل های پشت شیشه نگاه کرد و گفت: «اینها را می گویی؟ اینها کاکتوسند.»
بعد هم به داخل گل فروشی رفتند و یکی از آن گلدان های کوچولوی کاکتوس را خریدند. مادر گفت: «هفته ای یکی دو بار بیشتر به آن آب نده. خراب می شود.»
آن وقت رفتند، خریدشان را کردند و به خانه برگشتند. سولماز کوچولو خوشحال بود.
از گل کاکتوس خیلی خوشش آمده بود. او در خانه یک جوجه تیغی کوچولو هم داشت. جوجه تیغی سولماز را دید که گلدان کوچولوی کاکتوس را به خانه آورد و گوشه اتاقش توی یک نعلبکی گذاشت. بعد هم با یک استکان به آن آب داد.
جوجه تیغی کوچولو با تعجب به گل کاکتوس نگاه می کرد. او نمی دانست که آن یک گل است. با خود گفت: «چه جوجه تیغی مسخره ای! چطوری آب می خورد!»
دو روز گذشت. جوجه تیغی کوچولو گفت: «باید بروم نزدیک، شاید بتوانیم با هم دوست شویم. فکر می کنم خیلی خجالتی است!»
بعد هم یواش یواش به گل کاکتوس نزدیک شد. جلوی آن ایستاد و گفت: «سلام... من تیغی هستم. تو اسمت چیست؟»ولی هیچ جوابی نشنید.
جوجه تیغی کوچولو باز هم با کاکتوس حرف زد؛ ولی هر چه می گفت، بی فایده بود. جوابی در کار نبود. بالاخره جوجه تیغی عصبانی شد، جلو رفت، دستش را به کاکتوس زد و گفت: «با تو هستم... چرا جواب نمی دهی؟»
ولی ناگهان فریادش بلند شد؛ چرا که تیغ های نوک تیز کاکتوس توی پنجه های کوچولویش فرو رفته بود.
جوجه تیغی کوچولو آخ و واخ کنان گفت: «تو دیگر چه جور جوجه تیغی ای هستی؟ چقدر بد جنسی!»
سولماز از دور دید که جوجه تیغی کوچولو دستش را به کاکتوس زد و دردش گرفت. تیغی کوچولو با کاکتوس قهر کرده بود و خودش را مثل یک توپ، گرد کرده بود.
سولماز جلو رفت و گفت: «ناراحت نشو جوجه تیغی کوچولو... قهر نکن... این یک گل است. اسمش هم کاکتوس است. فقط گلی است که مثل تو تیغ دارد. تو با یک گل قهر می کنی ؟»
جوجه تیغی کوچولو دوباره مثل اول شد. سولماز خندید و جوجه تیغی کوچولو با خود گفت: «هر گلی می خواهد باشد. هر جوری هم که می خواهد، آب بخورد؛ ولی من دیگر فقط از دور نگاهش می کنم.»و راهش را کشید و رفت.
〰️🌱،، ♥،، 🌱〰️
با ما درڪانال آهنگ زندگے همراه باشید
📱Join╰➤ [• @farnaonline •]