4_5945030543564347380.mp3
5.52M
استاداکبررستگار🎤
هواسرد و گلام زردو گذرکنه
اوزِر کنِه گلامه کا اِنه ونّا
ببو گل تک و تینااا
ببوگل: پدر
🎶@AHANGMAZANI ❤️
4_5866319478249230644.mp3
1.6M
بهنام حسن زاده🎤
ته اسم اِنه کیجا مه دم در شونه😊
#جدید
AHANGMAZANI❤️
❄️کانال آهنگ مازنی❄️
❤آهنگ مازنی❤
ادامه ی قسمت دوازدهم داستان🌸چوپان و چشمه🌸 عموحسن دوباره شروع کرد به تعریف خاطراتش که خاله رقیه گفت
داستان 🌸چوپان و چشمه🌸
قسمت سیزدهم
عمو حسن وقتی دید دوباره صداشون میزنن به مینا گفت ببین کیه
مینا از پنجره نگاهی به حیاط انداخت و گفت یه زن و شوهرن
عمو حسن داشت میرفت بیرون که صدای مردونه ای گفت حاج حسن نمیخواد زحمت بکشی ما خودمون بلدیم
حاج حسن با ذوق گفت حاجی خودتی چه عجب اینطرفاااا
حاجی گفت با خودم مهمون دارم
عمو حسن گفت با مهمونتون بفرمایید سهراب وقتی حاج آقا رو دید بعد از سلام کردن با شرمندگی گفت حاج آقا شما چرا زحمت کشیدین
حاجی گفت بذار اول من این دوست قدیمیمو ببوسم که خیلی وقته ندیدمش
عمو حسن گفت شما چه عجب اینطرفا
حاجی گفت ما که همیشه مزاحمیم حاج آقا
عموحسن گفت چند بار بهت بگم به من نگو حاج آقا من که سعادتشو نداشتم
حاجی گفت شما رزمنده ها همه تون حاجی هستین و خودتون خبر ندارین
خیلی ها حتی تو مکه هم سعادت ندارن خدارو حس کنن شما تو جبهه شب و روز معجزات و کرامات ائمه ی اطهار رو تجربه می کردید و نگاه خداوند همیشه با شما بود
عمو حسن گفت من که رزمنده نبودم
حاجی با خنده گفت من بهت میگم حاج آقا دعوا داری بریم حیاط
خاله رقیه گفت پسرم شوخی هاتونو بذارید برای بعد مادر آقا سهراب دم در ایستاده داره گریه میکنه
عمو حسن گفت گریه چرا پسرش که سر و مُر و گنده اونجا دراز کشیده ایشونم که میگین دم در خونه است بگین بیان تو دیگه
صدا زد حاج خانم تشریف بیارین تو آقا پسرتون دلش براتون تنگ شده
مریم وارد اتاق شد و بعد از سلام و احوالپرسی با عموحسن وقتی چشمش به سهراب افتاد که با پای باندپیچی شده یه گوشه دراز کشیده دوباره با صدای بلند زد زیر گریه
حاجی گفت استغفرالله خوبه حالا گفتم اگه بخواهید گریه و زاری کنید اصلا نمی برمتون
مریم گفت من همین یه پسر برام مونده
عمو حسن گفت زنده باشید و با خنده گفت ولی آقا سهراب هم همین یه مادر رو داره
پری برای مریم یه لیوان شربت که خیلی با سلیقه درست شده بود آورد
حاجی گفت یعنی ما هم باید گریه کنیم که یه لیوان شربت به ما بدین
پری گفت اِ وا ببخشید چون فکر کردم شما به چایی بیشتر علاقه دارید براتون چایی دم کردم الان آماده میشه
حاجی گفت به به چایی بهتره
چه خوب سلیقه ام یادتونه دخترم
پری مثل پروانه دور و بر مریم می چرخید و حتی یک لحظه هم تنهاش نمیذاشت گاهی شونه هاشو ماساژ میداد و گاهی هم با صدای آرومی میگفت خداروشکر که حال پسرتون خوبه لطفا گریه نکنید
مریم گفت گریه م فقط بخاطر سهراب نیست ازینکه خدا خونواده ای به این خوبی رو سر راهش قرار داده که نجاتش دادن خوشحالم
عمو حسن گفت حالا خوبه خوشحالین و گریه میکنین اگه ناراحت بودین پس چیکار میکردین
مینا گفت می خندیدن عمو حسن به تندی نگاهش کرد و مینا عذرخواهی کرد و از خجالت رفت اتاق دیگه
ادامه دارد..
نویسنده: ساداتی
AHANGMAZANI❤️
❄️کانال آهنگ مازنی❄️
هدایت شده از ❤آهنگ مازنی❤
️علی گرایلی_️.mp3
4.03M
علی گرایلی🎤
شعر خومبه شعر محلّی
کیجاامیرکلایی پریشب داشته ماهی😋
#ریمیکس
انرژی بگیرید😍😝
AHANGMAZANI❤️
❄️کانال آهنگ مازنی❄️
4_5868571278062915737.mp3
3.15M
یحیی اسکو🎤
🎶ریمیکس جدید
🎶@AHANGMAZANI❤️