❤آهنگ مازنی❤
انیمیشن زیبای شرک 1😍 قسمت سوم 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آهنگ مازنی
43.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انیمیشن زیبای شرک 1😍
قسمت چهارم
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5859396424759774942.mp3
8.63M
وحیدحیدری🎤
دلخواه خوامه تره شنه خواهون هاکنم
تو مه عشقی تومه جانی
تنه دتا گوش سه گوشواره نشون هاکنم
تومه عشقی تومه جانی
نخوایمه ته پیر ور چیزی پنهون ها کنم
تومه عشقی تومه جانی
کاری نکن شه می ره تسّه افشون ها کنم
تومه عشقی تومه جانی
شاه سلام عزیز سلام
هستی مه همه چیز سلام
عشق سلام یارسلام
دلبر چش دارسلام
#جدید ماه سلام
🎶AHANGMAZANI❤️
4_5859396424759774902.mp3
7.98M
سنتی عصرگاهی
محمد دنیوی🎤
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برشی از فیلم طنز نهنگ عنبر یک
4.75 حالا شده که بگم پنج 😂😂😂
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5861828488645841281.mp3
5.95M
بهرام منصوری🎤
مازرونیمه😍
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5861828488645841285.mp3
2.94M
ارسلان طیبی🎤
اِفتاب زود در برو زنگله ته جا ره بَیته
(درقدیم زمان خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی این شعر را میخوندن)
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
❤آهنگ مازنی❤
😂😂😂😂 این سگ گیر چه شفته سگ هایی افتاده 🎶 http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4 🌸🍀کانال آه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زنگ بزنم ببینم ضامنم قسط های واممو میده یوقت بد حساب نشم😂😂
آی صادرات شفته سگ 😍
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5861748310196359361.mp3
3.4M
احمدنیکزاد🎤
هالیلی لیلی جانااا
مه قلبِ ضربانااااا
مه شهر نامبروانااااا
ملکه ی ایراناااا
#ریمیکس جدید هالیلی
🎶AHANGMAZANI❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی رنگ و رو قالی بَوه
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5861827990429634778.mp3
3.3M
من بچه پایین شهر
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
❤آهنگ مازنی❤
داستان 🌸ترس🌸 قسمت هشتم از بعداز ظهر دلم میخواست که بازهم بریم خونه ی دایی الیاس اما مادرم گفت درست
داستان 🌸ترس🌸
قسمت نهم
داداشم گفت حالا مته رو خشخاش نذار آماده شین که دلم برای عروسی و جشن لک زده اونم عروسی پولدارها
چه غذایی بخوریم
گفتم شمام فقط بفکر شکمت باش داداش
گفت عروسی بهترین قسمتش همین شام و ناهار است وگرنه آهنگو که تو خونه هم میشه گوش داد
آهسته صدام زد و گفت یه لحظه بیا اینجا کارت دارم ترسیدم گفتم لابد باز مثل قدیما میخواد کتکم بزنه گفتم نمیام گفت بیا ضرر نمیکنی من هم درست مثل بچگیام طمع کردم و رفتم پیشش گفت میری از جیب بغل کیفم یه بسته هست میگیری هدیه ی من به توئه ولی پر رو نشیا فقط برای جشن و مهمانی های بزرگه
من نمیدونستم هدیه اش چیه ولی گفتم یجوری میگی مهمانی های بزرگ که انگار ما هفته ای یه بار کاخ سعدآباد دعوتیم
گفت حالا به جای بحث الکی برو بگیرش تا پشیمون نشدم و تا مامان نیومد دخل هردوتامونو نیاورد
وقتی زیپ کیفشو باز کردم و بسته رو درآوردم داشتم شوکه میشدم
هم ذوق کردم هم از داداشم خجالت کشیدم و هم تعجب کردم
یه بسته که توش پر از لوازم آرایشی بود که فقط یکبار تو مدرسه تو کیف خانم معلممون دیده بودم بچه ها اسماشو دقیق میدونستن من حتی اسمشم نمیدونستم فقط ماتیکو میدونستم چیه
یواشکی بردمش پشت ایووون گذاشتمو برگشتم صورتم از خجالت سرخ شده
بود داداشمم چیزی نگفت روشو اونور کرد و گفت فقط زیاده روی نکن و آبروی مارو هم درنظر بگیر
گفتم چشم داداش هیچوقت این محبتتو فراموش نمیکنم تو یکسال هرچی دلتنگمون کردی تو یه روز داری همه رو تلافی میکنی
لبخندی زد و گفت نه مثل اینکه دوس داشتیااااا
باز خجالت کشیدم و حرفی نزدم
اما تا مادرم اومد یواش به مادرم گفتم و ازش قول گرفتم به روی داداش نیاره
مادر با اینکه مخالف اینچیزا بود ولی وقتی دید ذوق دارم و میخندم خوشحال شد و گفت الهی همیشه همینجور شاداب و سرزنده باشی
خدا داداشتو هم برامون نگه داره کمتر داداشی ازینکارا میکنه پس آبروشو حفظ کن
گفتم چشم لباس بندری را دوباره پوشیدمو کمی صورت و لبمو قرمز کردم و کفش را که پوشیدم خودمم از قیافه م خوشم اومد تو آینه ی کوچولو وقتی خودمو دیدم نشناختم
گفتم دختر تو چقدر خوشگل شدی
داداشم پشت سرم بود و گفت ابلهانی که از خود تعریف میکنند در کتابها به خودشیفته معروفند
گفتم دادااااااش
گفت حقیقت را گفتم تو خواه پند گیر و خواه نگیر
گفتم شعر مردمو خراب نکنی نمیشه؟
راه افتادیم به سمت خونه ی دایی الیاس و برادرم هم یک بسته دستش بود نمیدونستیم چیه و هرکاری کردیم هم نگفت ولی میدونستیم هدیه ی عروسی هست
وقتی وارد شدیم دایی الیاس مثل همیشه برای ما از جاش بلند شد و مجددا مارا به همه معرفی کرد نگفت دستشون تنگه؛ پدر ندارند یا اینکه من بهشون کمک میکنم
تو یه جمله مارا معرفی کرد که حتی خودمون هم ذوق کردیم گفت مهمونای عزیزم زن و بچه های داداشم هستند که لطف کردند و دعوت مارا قبول کردند
ما از وقتی وارد شدیم متوجه شدم نگاه همه به من است مخصوصا دخترایی که دیشبم بودن یک سری از حسادت و یعده هم دوستانه به من خوشامد گفتن
احمد با دیدن من ابتدا تعجب کرد ولی کمی مکث کرد و مجددا سلام و علیک کرد و گفت عذر میخوام نشناختمتون
من ذوق کردم و تو دلم گفتم پس خیلی زیبا شدم که منو نشناخت شام خوردیم و بعد از شام درست مثل شب قبل احمد ما جوانها را به یک اتاق دیگه دعوت کرد داداشم دوست نداشت بیاد اما احمد اومد دست داداشمو گرفت و گفت بیا برای شما بندری میزنیم
وقتی رفتیم اونور احمد بخاطر احترام به داداشم گفت اولین آهنگ باید به دستور شما باشه
واقعا بندری دوست دارین؟
داداشم گفت فرقی نمیکنه شما هرجور راحتین آهنگ بزنین من همه نوع آهنگ دوست دارم وقتی آهنگ به سبک بندری و البته بدون نی انبان را شروع کردند بسیار دلنشین بود و داداشم به سبک بندری ها کمی به خودش حرکت داد که اتاق پرشد از دست و جیغ و کل کشیدن دخترها
کم کم همه ی مهمانها اومدند و حتی عروس هم اومد تو جمع ما اینقدر این صحنه زیبا شده بود که دایی الیاس یک بسته اسکناس را روی سر داداشم ریخت و رفت بغلش کرد و گفت دم شما گررررم پسرم
احمد هم خیلی خوشش آمد و وسط آهنگش نیم نگاهی به من انداخت
من از ترس اینکه بیماریم دوباره شروع نشه و آبروم نره نگاهش نکردم اما دستم کم کم شروع به لرزیدن کرد به سختی خودمو به سمت مادرم کشیدم و گفتم مادر منو ببر بیرون!
خواهش میکنم منو ببر بیرون اما دیر شده بود
چشمم کمی تار شد با عجله چشمامو مالیدم اما خوب نشد و تار و تارتر شد خونه دور سرم چرخید و افتادم
وقتی چشم باز کردم تمام مهمانهارا بالای سرم دیدم
دنیا پیش چشمم دوباره تاریک شد چشمم به سقف دوخته شده بود و تو دلم گفتم
یعنی یه اتفاق خوب نباید وقتی من سالم و سرحالم بیفته
یعنی درست پیش چشم کسی که دوستش دارم!
ادامه دارد...
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸آهنگ مازنی🌸
4_5861828488645841363.mp3
9.53M
زنده یاد ابوالحسن خوشرو🎤
امیری و طالبا
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5820924465659259989.mp3
1.47M
بریمانبند🎤
بالا محلی کیجا
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5861828488645841443.mp3
5.37M
#شعر_شبانه
میخواهمت چنان که شب خسته خواب را
میجویمت چنان که لب تشنه آب را
محو توام چنان که ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیدهدمان آفتاب را
بیتابم آنچنان که درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره تاب را
بایستهای چنان که تپیدن برای دل
یا آنچنان که بال پریدن عقاب را
حتی اگر نباشی، میآفرینمت
چونانکه التهاب بیابان سراب را
ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی
با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را
#قیصر_امین_پور
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5861828488645841467.mp3
4.28M
سنتی شبانگاهی
تصنیف امام علی(ع)
🎶فرهاد فخرالدینی آهنگساز این موسیقی در این باره می گوید: آهنگی که بنده برای بخشی از سریال «امام علی (ع)» ساختم مربوط به یک هزار و ۴۰۰ سال پیش است که عبدالقادر مراغی حدود ۶۰۰ سال پیش آن را با حروف ابجد در آثاری چون «مقاصد الحان» و «جامع الحان» تدوین کرده است.
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
4_5863985455581634181.mp3
3.44M
باقر خدابخشی🎤
لیلا خانم
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
دوشنبه 🌞 🖼
۱۷ نورزماه(عیدماه) ۱۵۳۴ تبری
۱۹ تیر ۱۴۰۲ شمسی
۱۰ جولای ۲۰۲۳میلادی
۲۱ ذی الحجه ۱۴۴۴ قمری
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸
بزرگترین کانال مازندرانی در ایتا
4_5861827990429634870.mp3
6.19M
منصور اسحاقی🎤
🎶
http://eitaa.com/joinchat/4133748740Cd94d26b1b4
🌸🍀کانال آهنگ مازنی🍀🌸