eitaa logo
احکام به زبان ساده/ احکام‌یار
21.3هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
50 فایل
✅️ پاسخ‌گوی احکام @p_ahkamyar ✔️وسواس بانوان @F_Gh14 @YAHOSSIN313 🔴 ادمین تبلیغات @Mahjabin313 🌠استوری‌های احکام یار😍 @story_yar ✅ ختم و روزه استیجاری: @yasss313 احکام یار همه جا هست: http://Zil.ink/ahkam_yar
مشاهده در ایتا
دانلود
📣❌📣❌📣❌📣❌📣❌📣❌ ⁉️ سلام..دیروز تو شهرمون اومده ما متوجه نشدیم آیا الان باید نماز آیات بخونیم ✍سلام ◀️رهبری بنابر احتیاط واجب ،به قصد «مافی الذمه» نماز را بجا آورد ◀️مکارم اگر قابل درک بوده امّا او نفهمیده، احتیاط آن است که نماز آیات را بخواند. ◀️سیستانی احتیاط مستحب آن است که بدون نیت ادا و قضا بخواند. ⬅️ احکام به زبان خیلی ساده / عضو شوید ·—————··𑁍··—————· https://eitaa.com/joinchat/1924136962Cb1c8fdf901 ·—————··𑁍··—————·
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓یادگیری چه مسائلی از احکام به ما واجبه؟ ⬅️ کانال احکام به زبان خیلی ساده ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @ahkam_yar ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
⁉️ کسایی که اسم خودشون یا پدر یا دوستان و اقوامشون «عبدالله» و «حبیب‌الله» و... است یا حتی مثلا این پشمک حاج عبدالله، اگه بدون وضو اون اسم رو بنویسیم یا بهش دست بزنیم، چه حکمی داره؟ ┄┅═✧❀🍂🌼🍁🌼🍂❀✧═┅┄ ⬅️ احکام به زبان خیلی ساده🔻 ┏━━ °•🌼🍂•°━━┓ @ahkam_yar ┗━━ °•🍂🌼•°━━┛
احکام به زبان ساده/ احکام‌یار
🍂🌼 📌خب حالا بچه‌ها چندساله باشن، ممیز هستن؟ شما بگین. اینجا👇 📲 @ahkam_yar
🍃🌸 سپااااس از رفقای فعال اما جواب: به سن نیست، بلکه به فهمیدن خوب و بده؛ با توجه به اختلاف اشخاص در استعداد و درک و هوش، متفاوته.
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃 ﷽ 🍃🍂🌺🍃 🌺 ❗️ بعضی از مردم بااینکه مسافر هستن و نمازشون شکسته است، می‌رن صف اول نماز جماعت می‌ایستن. 📛 درحالی‌که این کار ممکنه درست نباشه. ✍️ چون نماز ایشون شکسته است و زودتر تموم می‌شه و وقتی تموم شد، اتصال بقیه که به‌وسیله ایشون برقرار بوده، ممکنه به‌هم بخوره و نمازشون فُرادا بشه. ⭕️ نکته: رهبری می‌گن اگه بعد از سلام زودی دوباره اقتدا کنه و به جماعت بپیونده، بازم مشکلی پیش نمیاد. ⭕️ نکته: حداکثر فاصله در نماز جماعت از نظر رهبری یک متر، از نظر آقای مکارم دو متر و از نظر آقای سیستانی یک‌متروبیست سانتی‌متره؛ یعنی بیشتر از این فاصله باشه، اتصال نماز جماعت از بین می‌ره. 🔺رساله چند مرجع، م1488، رساله نماز و روزه رهبری م۷۲۳. ⬅️ احکام به زبان خیلی ساده / عضو شوید ·—————··𑁍··—————· https://eitaa.com/joinchat/1924136962Cb1c8fdf901 ·—————··𑁍··—————· 🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✅ امام صادق (عليه السلام) می فرمایند که بر در بهشت نوشته شده: قرض دادن هيجده برابر پاداش داره و صدقه ده برابر. (بحارالأنوار، ج 103، ص 138) 🌺 پس اگر بشه با قرض دادن مشکل کسی رو حل کرد بهتره تا با کمک بلا عوض و صدقه دادن. ✍️ راستش تو این مدتی که ما خیریه رو راه انداختیم فهمیدم که خیلیا هم هستن که فقیر نیستن که بشه بهشون صدقه داد اما گرفتارن، ❌ این جور آدما چون آبرومند هستند خودشون هم صدقه رو قبول نمی‌کنن. 🍃 اما خوب بالاخره یه دفعه گرفتار شدن، یعنی مثلا یه بیماری یا تصادف یا چکی چیزی بهشون خورده که باید سریع مبلغش رو جور کنن. ⚠️ این جور آدما دنبال قرض هستن و اگر مبلغی بهشون داده بشه، خیلی زود ولو به صورت قسطی اون رو بر می گردنن. 🌹 برای کمک به این گروه ما تصمیم گرفتیم که با همکاری شما، یه صندوق قرض الحسنه ایجاد کنیم. 🤗 هرکی میخواد در ثواب این کار شریک بشه بسم الله. 💳
5892107044460890
💳
5892107044198532
💳
5892107044198516
به نام گروه جهادی احکام یار 👏 مهلت واریز تا 25 آبان 1402 🤲 خدا خیرتون بده.
🧕✨🧕✨🧕✨🧕✨🧕✨🧕 😍 ماجراهای هیئت دخترانه‌ی ما - خب! مسئول محترم هیئت دخترونه، برنامه‌تون چیه؟🧑‍🎓 سرش را خم کرد و لبخندی عرض صورت ظریف دخترانه‌اش را گرفت. - اوّلش که شما مسابقه برگزار می‌کنید؛ بعد شما حدیث کسا می‌خونید؛ بعد شما...!📝 بقیه حرفش را قورت داد و نگاهش به قالیچه زیرپایش قفل شد. لبخندی زدم و برای اجرای اوّلین برنامه‌ای که دختران برایم چیده بودند، آماده شدم! لیوانی بلورین را پر از آب کردم و سینی به دست نشستم وسط مجلس.🎭 رو کردم به جمعیّت پانزده بیست نفری که تنگ هم در آشپزخانه نقلی ایستاده بودند و عنوان مسئول تدارکات هیئت را به دوش می‌کشیدند.🍟 دو سه نفر سیب‌زمینی‌ها را در قابلمه می‌کوبیدند و بقیّه‌شان چشم دوخته بودند به ظرف نعناداغ که مبادا بسوزد! - دخترای گلم بیایید بشینید، می‌خوام وضو بگیرم. هر جا دیدید اشتباهه، زنگ بزنید و اشتباهش رو بگید. هر که بیشتر جواب بده، یک جایزه خوب از من می‌گیره.🎁 البته اینو بگم که این روش وضو، طبق نظر حضرت آقاست. ممکنه بعضی مراجع تک و توک تفاوتی داشته باشند. رفتید خونه؛ حتماً یه نگاه به رساله مرجع خودتونم بندازید. برق چشمان پنج شش مادر نشسته روی مبل‌ها، از بیست مسئول جوان تدارکات کمتر نبود. 🤩 دختران بی‌خیال نعناداغ شدند و دایره‌وار روی زمین روبروی من نشستند. هنوز وضو را شروع نکرده، آهنگ «زینگ» از حاضرین بلند شد.🛎️ با چشم، دایره را دور زدم. - من که هنوز شروع نکردم. کجای کارم اشتباس؟! دختر ده ‌دوازده‌ ساله‌ای که دوستانش زینب‌سادات صدایش می‌کردند نیم‌خیز شد و اشاره کرد به دست چپ من. - خانوم مانع دارید.🩹 با غرولندی ساختگی، تکه چسب نواری که قبل از شروع مسابقه، پشت دستم چسبانده بودم، کندم و رو کردم به دختر. - حالا خوب شد؟👍 انگار که دلش آرام گرفت. لبخندی زد و سر جایش نشست. شروع کردم به شستن دست‌ها. - زینگ! زینگ! 🛎️ - ای بابا! دیگه چی شد؟😲 - خانوم نیّت نکردید.👉 دنبال صدا گشتم. نرگس بود. نوجوان سفیدرویی که لبخندی صورتی، گوش تا گوش صورت گوشتی‌اش را پرکرده بود. رو کردم به دختران.🗣️ - درست می‌گه؟🤦 بین جمعیت همهمه شد. یکی تأیید می‌کرد و دیگری نه. با صدای بلند ادامه دادم: «عزیزان برای وضو، نیّت زبانی یا حتّی قلبی هم لازم نیست. همین که بدونه داره چه کار می‌کنه و اگر ازش بپرسن چی کار می‌کنی؟ بگه وضو می‌گیرم کافیه. خب بریم سراغ ادامه وضو.»⬅️ دوباره لیوان را کج کردم و مقداری آب را توی دستم ریختم و از بالای ابروها تا چانه را شستم.🥛 این بار یکی از مامان‌ها پیش‌دستی کرد. انگشتان دست راستش را از هم باز کرد و به رستنگاه موی سرش اشاره کرد.🖐️ - خانوم باید از این‌جا باشه؛ به اندازه پهنای بین این دو انگشت. - دقیقاً! احسنت! بچه‌ها برای این‌که خیالمون راحت باشه که قسمت واجب را شستیم، بهتره از این مقدار هم کمی بیشتر باشه.✅ انگشتانم را از هم باز کردم و پهنای واجب را نشانشان دادم و برای دوّمین و سوّمین بار صورتم را کامل شستم که خیالم راحت باشد جایی بدون شست‌و‌شو نمانده باشد.😌 از پشت قطرات آب، نگاهم افتاد به حلقه‌ای که بیست جفت چشم به بیست سانت دست من، سنجاق شده بود. 👀 یک‌دفعه از صف سوّم حلقه، نوجوان ده دوازده ساله‌ای که درخشش چشمان درشت مشکی‌اش، از فاصله چند متری هم پیدا بود، دستش را بالا آورد. - خانوم اجازه! دوباره اشتباه کردید.😵😣 با قیافه حق به جانب، دست به کمر گرفتم و رو کردم به نوجوان.🤨 - دوباره چی شد؟ من که درست شستم. ادامه دارد... ·—————··𑁍··—————· https://eitaa.com/joinchat/1924136962Cb1c8fdf901 ·—————··𑁍··—————· 🍃✨🌸🍃✨🌸🍃✨🌸🍃✨🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ نظر ز راه نگیرم مگرڪه بازآیی دوباره پنجره‌ها را به صبح بگشایی تمام شب به هوای طلوع توخواندم ڪه آفتاب منی! آبروی فردایی 🌞صبحتون بخیر 📲 @ahkam_yar
ـ🍃🍀🍃🍀 ـ🍀🍃🍀 ﷽ ـ🍃🍀 ـ🍀 آيا خانم‌ها اجازه دارن بدون حجاب، پیش عکاس نامحرم عکس بندازن؟ 📚 همه مراجع: نه. اجازه ندارن. (آخه این چه سؤالیه؟! یعنی واقعاً فکر می‌کرده ممکنه بگن اشکال نداره؟). 🔺 توضيح‌المسائل مراجع، م2439؛ آيت‌اللّه نورى، توضيح‌المسائل، م2435؛ دفتر آيات عظام وحيد، سيستانى، بهجت، فاضل و خامنه‌اى. در ادامه هم ببینید👇 🔸ظاهر کردن عکس توسط نامحرم 🔸استوری کردن عکس بی‌حجاب 🔸عکس بی حجاب دختر‌خاله 🔸عکس خانم‌های آشنا 🔸عکس مُرده ⬅️ احکام به زبان خیلی ساده / عضو شوید ·—————··𑁍··—————· https://eitaa.com/joinchat/1924136962Cb1c8fdf901 ·—————··𑁍··—————· 🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀
⁉️ اگه دختری بدون اجازه پدرش ازدواج کنه و بچه‌دار بشه، تکلیف بچه چیه؟ ┄┅═✧❀🍂🌼🍁🌼🍂❀✧═┅┄ 🔸 نصیحت حیف نون به پسرش: ببین پسرم سعی کن از تو فامیل زن بگیری 😂 مثل داییت که با زنداییت ازدواج کرد عموت با زن عموت 😳 منم که با مامانت ازدواج کردم😁😂 🔸بنظرم قبل از ازدواج بشینین با طرف بحث کنید که آیا دمپایی توالت رو خیس میکنه یا نه! خیلی موضوع مهمیه. ازش سطحی رد نشین!😄😄 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┅═✧❀🍂🌼🍁🌼🍂❀✧═┅┄ ⬅️ احکام به زبان خیلی ساده🔻 ┏━━ °•🌼🍂•°━━┓ @ahkam_yar ┗━━ °•🍂🌼•°━━┛
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺 🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃 ﷽ 🍃🍂🌺🍃 🌺 ❗️ بعضی از مردم فکر می‌کنن که اگه موقع سجده، مهر به پیشونی چسبید، اشکال نداره و همون‌طوری سجده دوم رو هم به‌جا میارن. 📛 درحالی‌که این‌طوری نیست. ✍️ طبق گفته مراجع محترم، واجبه مهر رو از پیشونی جدا کنیم و بعد سجده دوم رو انجام بدیم؛ وگرنه نماز اشکال پیدا می‌کنه (البته به جز مقلدین آیت‌الله بهجت و فاضل که می گن بهتره این کار رو کنیم). 🔺رساله سیزده مرجع، م1086؛ زنجانی، رساله، م1095؛ رهبری، رساله نماز و روزه، م۲۷۶. اینها رو هم ببینید بد نیست😉👇 🔹 چرک روی مهر 🔹 برجستگی روی مهر 🔹 نوشته روی مهر ⬅️ احکام به زبان خیلی ساده / عضو شوید ·—————··𑁍··—————· https://eitaa.com/joinchat/1924136962Cb1c8fdf901 ·—————··𑁍··—————· 🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
۲۱ آبان سالروز شهادت شهید حسن طهرانی مقدم🖤 📲 @ahkam_yar
احکام به زبان ساده/ احکام‌یار
🧕✨🧕✨🧕✨🧕✨🧕✨🧕 😍 ماجراهای هیئت دخترانه‌ی ما #قسمت_اوّل - خب! مسئول م
🧕✨🧕✨🧕✨🧕✨✨🧕✨🧕 😍ماجراهای هیئت دخترانه ما 🙋خانوم اجازه! نباید بیشتر از دو بار شسته بشه. 😏 زیر چشمی نگاهش کردم. مصمّم پای حرفش ایستاده بود. سرم را چند بار تکان دادم و با لبخند به هوش سرشار و آن همه تسلّطش بر احکام، آفرین گفتم. 💒 ریحانه‌سادات سرش را از خانه اسباب‌بازی که گوشه سالن برای بازی بچه‌ها بنا کرده بودم، بیرون آورد و مجلس را دید زد و بدون این‌که حرفی بزند برگشت. 🧕یک لحظه بعد، با چادر سفید گل‌گلی‌ که زیر چانه‌اش را محکم توی مشت گرفته بود، مرکز حلقه ما ایستاده بود. یک دور، دور خودش چرخید و مثل مرغی که دانه برچیند، به هر بچه هم‌سن و سال خودش ‌رسید خم شد. 🗣️ درِ گوشش چیزی ‌گفت و به گوشه سالن اشاره کرد. کم‌کم مجلس تبدیل شد به دو دایره. یک دایره ریحانه‌سادات و دوستانش مشغول خاله‌بازی بودند و یک دایره هم، من و دختران هیئت و مادرانشان مشغول مسابقه بودیم. 😍فضای مسابقه حسابی داغ شده بود و گوشی‌های همراه، از بیکاری به خواب عمیق فرو رفته بودند. همه چشم دوخته بودند به دست و صورت من تا با گرفتن هر اشکال، یک قدم به جایزه نزدیک‌تر شوند. 🥛آب را توی مشت چپم ریختم و همان‌طور که دستم را سیخ به سمت پایین گرفته بودم، مشتم را بالای آرنج خالی کردم و شروع کردم به کشیدن دست از بالا به پایین. به وسط دست که رسیدم دستم را تا کردم و بقیه دست را شستم. یک‌دفعه صدای دو زنگ همزمان از چپ و راست بلند شد.🛎️ 🤨دختر ریزجثّه‌ای که شاید اوّلین روزهای تکلیفش بود، دستش را روی زنگی فرضی گذاشته بود و مدام زینگ زینگ می‌کرد. اشاره کردم که صحبت کند. آب دهانش را قورت داد و همان‌طور که دستش بالا بود گفت: «خانوم اجازه! فک کنم نباید دستتونو بالا بگیرید» یک دور، حلقه را با چشم دور زدم و شروع کردم به توضیح: «دختر خوشگلمون درست می‌گه. آفرین!👏 اگر دست رو از آرنج تا بکنی و بشوری و آب برگرده؛ جوری که شستن از بالا به پایین صدق نکنه، وضو خراب میشه.» ⬅️ دست راست را تا مچ شستم و رفتم سراغ دست بعدی که دوباره بیست سی داور، همزمان زنگ زدند و اشکالم را گوشزد کردند.🥴 - ماشاالله به شما. درسته. دست‌ها باید تا نوک انگشتان شسته بشه و اگر ناخن لاک داشته باشه، باید قبل از وضو پاک بشه. در مورد ناخن کاشته هم که یه قصه مفصّل داره که ان‌شاالله جلسه بعد براتون می‌گم.🤗 دست راست را تا نوک انگشتان شستم و رفتم سراغ دست چپ. دو النگوی باریکی که به دستم بود تا مچ پایین آوردم و آب را از بالای آرنج ریختم و تا نزدیک النگوها دست کشیدم و رو کردم به دختران. - خب حالا نیّتمو قطع می‌کنم و بدون نیّت وضو، النگو را بالا می‌کشم. زیرشو می‌شورم و بعد بقیّه دست.😬 دوباره همهمه شد. از گوشه حلقه یکی از مادران دستش را بلند کرد. _ خانوم مگه می‌شه؟! پس من می‌تونم نیّتمو قطع کنم و برم مثلاً درو باز کنم؟!🤔 مادر دیگری که مثل دخترش پر از شور وانرژی بود و مدام لبخند به لب داشت، دو دستش را به سینه گذاشت و ابروهایش را در هم کشید.😠 _ خانوم این‌جوری که نمی‌شه. وضو خراب می‌شه. من که نمی‌تونم قبول کنم. 🪟نگاهی به پنجره‌های قدی رو به حیاط کردم. آفتاب بار و بندیلش را جمع کرده بود و می‌رفت تا فردا صبح اول وقت برگردد. رو به هیئتی‌ها کردم... ادامه دارد... https://eitaa.com/joinchat/1924136962Cb1c8fdf901 🍃🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨