📣❌📣❌📣❌📣❌📣❌📣❌
⁉️ سلام..دیروز تو شهرمون #زلزله اومده
ما متوجه نشدیم آیا الان باید نماز آیات بخونیم
✍سلام
◀️رهبری
بنابر احتیاط واجب ،به قصد «مافی الذمه»
نماز را بجا آورد
◀️مکارم
اگر قابل درک بوده امّا او نفهمیده، احتیاط آن است که نماز آیات را بخواند.
◀️سیستانی
احتیاط مستحب آن است که بدون
نیت ادا و قضا بخواند.
⬅️ احکام به زبان خیلی ساده / عضو شوید
·—————··𑁍··—————·
https://eitaa.com/joinchat/1924136962Cb1c8fdf901 ·—————··𑁍··—————·
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓یادگیری چه مسائلی از احکام به ما واجبه؟
⬅️ کانال احکام به زبان خیلی ساده
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@ahkam_yar
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#لمس_الله
⁉️ کسایی که اسم خودشون یا پدر یا دوستان و اقوامشون «عبدالله» و «حبیبالله» و... است یا حتی مثلا این پشمک حاج عبدالله، اگه بدون وضو اون اسم رو بنویسیم یا بهش دست بزنیم، چه حکمی داره؟
┄┅═✧❀🍂🌼🍁🌼🍂❀✧═┅┄
⬅️ احکام به زبان خیلی ساده🔻
┏━━ °•🌼🍂•°━━┓
@ahkam_yar
┗━━ °•🍂🌼•°━━┛
احکام به زبان ساده/ احکامیار
🍂🌼 📌خب حالا بچهها چندساله باشن، ممیز هستن؟ شما بگین. اینجا👇 📲 @ahkam_yar
🍃🌸
سپااااس از رفقای فعال
اما جواب:
به سن نیست، بلکه به فهمیدن خوب و بده؛ با توجه به اختلاف اشخاص در استعداد و درک و هوش، متفاوته.
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃 ﷽
🍃🍂🌺🍃
🌺
#مسافر_در_صف_اول
#برداشت_های_نادرست_از_احکام
❗️ بعضی از مردم بااینکه مسافر هستن و نمازشون شکسته است، میرن صف اول نماز جماعت میایستن.
📛 درحالیکه این کار ممکنه درست نباشه.
✍️ چون نماز ایشون شکسته است و زودتر تموم میشه و وقتی تموم شد، اتصال بقیه که بهوسیله ایشون برقرار بوده، ممکنه بههم بخوره و نمازشون فُرادا بشه.
⭕️ نکته: رهبری میگن اگه بعد از سلام زودی دوباره اقتدا کنه و به جماعت بپیونده، بازم مشکلی پیش نمیاد.
⭕️ نکته: حداکثر فاصله در نماز جماعت از نظر رهبری یک متر، از نظر آقای مکارم دو متر و از نظر آقای سیستانی یکمتروبیست سانتیمتره؛ یعنی بیشتر از این فاصله باشه، اتصال نماز جماعت از بین میره.
🔺رساله چند مرجع، م1488، رساله نماز و روزه رهبری م۷۲۳.
⬅️ احکام به زبان خیلی ساده / عضو شوید
·—————··𑁍··—————·
https://eitaa.com/joinchat/1924136962Cb1c8fdf901 ·—————··𑁍··—————·
🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
✅ امام صادق (عليه السلام) می فرمایند که بر در بهشت نوشته شده: قرض دادن هيجده برابر پاداش داره و صدقه ده برابر. (بحارالأنوار، ج 103، ص 138)
🌺 پس اگر بشه با قرض دادن مشکل کسی رو حل کرد بهتره تا با کمک بلا عوض و صدقه دادن.
✍️ راستش تو این مدتی که ما خیریه رو راه انداختیم فهمیدم که خیلیا هم هستن که فقیر نیستن که بشه بهشون صدقه داد اما گرفتارن،
❌ این جور آدما چون آبرومند هستند خودشون هم صدقه رو قبول نمیکنن.
🍃 اما خوب بالاخره یه دفعه گرفتار شدن، یعنی مثلا یه بیماری یا تصادف یا چکی چیزی بهشون خورده که باید سریع مبلغش رو جور کنن.
⚠️ این جور آدما دنبال قرض هستن و اگر مبلغی بهشون داده بشه، خیلی زود ولو به صورت قسطی اون رو بر می گردنن.
🌹 برای کمک به این گروه ما تصمیم گرفتیم که با همکاری شما، یه صندوق قرض الحسنه ایجاد کنیم.
🤗 هرکی میخواد در ثواب این کار شریک بشه بسم الله.
💳
5892107044460890💳
5892107044198532💳
5892107044198516به نام گروه جهادی احکام یار 👏 مهلت واریز تا 25 آبان 1402 🤲 خدا خیرتون بده.
🧕✨🧕✨🧕✨🧕✨🧕✨🧕
😍 ماجراهای هیئت دخترانهی ما
#قسمت_اوّل
- خب! مسئول محترم هیئت دخترونه، برنامهتون چیه؟🧑🎓
سرش را خم کرد و لبخندی عرض صورت ظریف دخترانهاش را گرفت.
- اوّلش که شما مسابقه برگزار میکنید؛ بعد شما حدیث کسا میخونید؛ بعد شما...!📝
بقیه حرفش را قورت داد و نگاهش به قالیچه زیرپایش قفل شد. لبخندی زدم و برای اجرای اوّلین برنامهای که دختران برایم چیده بودند، آماده شدم! لیوانی بلورین را پر از آب کردم و سینی به دست نشستم وسط مجلس.🎭
رو کردم به جمعیّت پانزده بیست نفری که تنگ هم در آشپزخانه نقلی ایستاده بودند و عنوان مسئول تدارکات هیئت را به دوش میکشیدند.🍟
دو سه نفر سیبزمینیها را در قابلمه میکوبیدند و بقیّهشان چشم دوخته بودند به ظرف نعناداغ که مبادا بسوزد!
- دخترای گلم بیایید بشینید، میخوام وضو بگیرم.
هر جا دیدید اشتباهه، زنگ بزنید و اشتباهش رو بگید. هر که بیشتر جواب بده، یک جایزه خوب از من میگیره.🎁
البته اینو بگم که این روش وضو، طبق نظر حضرت آقاست. ممکنه بعضی مراجع تک و توک تفاوتی داشته باشند. رفتید خونه؛ حتماً یه نگاه به رساله مرجع خودتونم بندازید.
برق چشمان پنج شش مادر نشسته روی مبلها، از بیست مسئول جوان تدارکات کمتر نبود. 🤩 دختران بیخیال نعناداغ شدند و دایرهوار روی زمین روبروی من نشستند.
هنوز وضو را شروع نکرده، آهنگ «زینگ» از حاضرین بلند شد.🛎️
با چشم، دایره را دور زدم.
- من که هنوز شروع نکردم. کجای کارم اشتباس؟!
دختر ده دوازده سالهای که دوستانش زینبسادات صدایش میکردند نیمخیز شد و اشاره کرد به دست چپ من.
- خانوم مانع دارید.🩹
با غرولندی ساختگی، تکه چسب نواری که قبل از شروع مسابقه، پشت دستم چسبانده بودم، کندم و رو کردم به دختر.
- حالا خوب شد؟👍
انگار که دلش آرام گرفت. لبخندی زد و سر جایش نشست. شروع کردم به شستن دستها.
- زینگ! زینگ! 🛎️
- ای بابا! دیگه چی شد؟😲
- خانوم نیّت نکردید.👉
دنبال صدا گشتم. نرگس بود. نوجوان سفیدرویی که لبخندی صورتی، گوش تا گوش صورت گوشتیاش را پرکرده بود. رو کردم به دختران.🗣️
- درست میگه؟🤦
بین جمعیت همهمه شد. یکی تأیید میکرد و دیگری نه.
با صدای بلند ادامه دادم: «عزیزان برای وضو، نیّت زبانی یا حتّی قلبی هم لازم نیست. همین که بدونه داره چه کار میکنه و اگر ازش بپرسن چی کار میکنی؟ بگه وضو میگیرم کافیه. خب بریم سراغ ادامه وضو.»⬅️
دوباره لیوان را کج کردم و مقداری آب را توی دستم ریختم و از بالای ابروها تا چانه را شستم.🥛
این بار یکی از مامانها پیشدستی کرد. انگشتان دست راستش را از هم باز کرد و به رستنگاه موی سرش اشاره کرد.🖐️
- خانوم باید از اینجا باشه؛ به اندازه پهنای بین این دو انگشت.
- دقیقاً! احسنت! بچهها برای اینکه خیالمون راحت باشه که قسمت واجب را شستیم، بهتره از این مقدار هم کمی بیشتر باشه.✅
انگشتانم را از هم باز کردم و پهنای واجب را نشانشان دادم و برای دوّمین و سوّمین بار صورتم را کامل شستم که خیالم راحت باشد جایی بدون شستوشو نمانده باشد.😌
از پشت قطرات آب، نگاهم افتاد به حلقهای که بیست جفت چشم به بیست سانت دست من، سنجاق شده بود. 👀
یکدفعه از صف سوّم حلقه، نوجوان ده دوازده سالهای که درخشش چشمان درشت مشکیاش، از فاصله چند متری هم پیدا بود، دستش را بالا آورد.
- خانوم اجازه! دوباره اشتباه کردید.😵😣
با قیافه حق به جانب، دست به کمر گرفتم و رو کردم به نوجوان.🤨
- دوباره چی شد؟ من که درست شستم.
ادامه دارد...
#هیئت_دخترونه
#احکام_به_زبان_خیلی_ساده
·—————··𑁍··—————·
https://eitaa.com/joinchat/1924136962Cb1c8fdf901 ·—————··𑁍··—————·
🍃✨🌸🍃✨🌸🍃✨🌸🍃✨🌸
#یاصاحبالزمانعج❤️
نظر ز راه نگیرم مگرڪه بازآیی
دوباره پنجرهها را به صبح بگشایی
تمام شب به هوای طلوع توخواندم
ڪه آفتاب منی! آبروی فردایی
🌞صبحتون بخیر
📲 @ahkam_yar
ـ🍃🍀🍃🍀
ـ🍀🍃🍀 ﷽
ـ🍃🍀
ـ🍀 #عکاس_محرم
❓آيا خانمها اجازه دارن بدون حجاب، پیش عکاس نامحرم عکس بندازن؟
📚 همه مراجع: نه. اجازه ندارن.
(آخه این چه سؤالیه؟! یعنی واقعاً فکر میکرده ممکنه بگن اشکال نداره؟).
🔺 توضيحالمسائل مراجع، م2439؛ آيتاللّه نورى، توضيحالمسائل، م2435؛ دفتر آيات عظام وحيد، سيستانى، بهجت، فاضل و خامنهاى.
در ادامه هم ببینید👇
🔸ظاهر کردن عکس توسط نامحرم
🔸استوری کردن عکس بیحجاب
🔸عکس بی حجاب دخترخاله
🔸عکس خانمهای آشنا
🔸عکس مُرده
⬅️ احکام به زبان خیلی ساده / عضو شوید
·—————··𑁍··—————·
https://eitaa.com/joinchat/1924136962Cb1c8fdf901 ·—————··𑁍··—————·
🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀🍃🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شفاعت
💥بهترین شفیع زن در روز قیامت
💥حجت الاسلام رفیعی
📲 @ahkam_yar
#ازدواج_یواشکی
⁉️ اگه دختری بدون اجازه پدرش ازدواج کنه
و بچهدار بشه، تکلیف بچه چیه؟
┄┅═✧❀🍂🌼🍁🌼🍂❀✧═┅┄
🔸 نصیحت حیف نون به پسرش: ببین پسرم سعی کن از تو فامیل زن بگیری 😂
مثل داییت که با زنداییت ازدواج کرد عموت با زن عموت 😳
منم که با مامانت ازدواج کردم😁😂
🔸بنظرم قبل از ازدواج بشینین با طرف بحث کنید که آیا دمپایی توالت رو خیس میکنه یا نه!
خیلی موضوع مهمیه. ازش سطحی رد نشین!😄😄
┄┅═✧❀🍂🌼🍁🌼🍂❀✧═┅┄
⬅️ احکام به زبان خیلی ساده🔻
┏━━ °•🌼🍂•°━━┓
@ahkam_yar
┗━━ °•🍂🌼•°━━┛
✨🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃 ﷽
🍃🍂🌺🍃
🌺
#چسبیدن_مهر_به_پیشونی
#برداشت_های_نادرست_از_احکام
❗️ بعضی از مردم فکر میکنن که اگه موقع سجده، مهر به پیشونی چسبید، اشکال نداره و همونطوری سجده دوم رو هم بهجا میارن.
📛 درحالیکه اینطوری نیست.
✍️ طبق گفته مراجع محترم، واجبه مهر رو از پیشونی جدا کنیم و بعد سجده دوم رو انجام بدیم؛ وگرنه نماز اشکال پیدا میکنه (البته به جز مقلدین آیتالله بهجت و فاضل که می گن بهتره این کار رو کنیم).
🔺رساله سیزده مرجع، م1086؛ زنجانی، رساله، م1095؛ رهبری، رساله نماز و روزه، م۲۷۶.
اینها رو هم ببینید بد نیست😉👇
🔹 چرک روی مهر
🔹 برجستگی روی مهر
🔹 نوشته روی مهر
⬅️ احکام به زبان خیلی ساده / عضو شوید
·—————··𑁍··—————·
https://eitaa.com/joinchat/1924136962Cb1c8fdf901 ·—————··𑁍··—————·
🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺🍃🍂🌺
#شهادت
۲۱ آبان سالروز شهادت شهید حسن طهرانی مقدم🖤
📲 @ahkam_yar
احکام به زبان ساده/ احکامیار
🧕✨🧕✨🧕✨🧕✨🧕✨🧕 😍 ماجراهای هیئت دخترانهی ما #قسمت_اوّل - خب! مسئول م
🧕✨🧕✨🧕✨🧕✨✨🧕✨🧕
😍ماجراهای هیئت دخترانه ما
#قسمت_دوّم
🙋خانوم اجازه! نباید بیشتر از دو بار شسته بشه.
😏 زیر چشمی نگاهش کردم. مصمّم پای حرفش ایستاده بود. سرم را چند بار تکان دادم و با لبخند به هوش سرشار و آن همه تسلّطش بر احکام، آفرین گفتم.
💒 ریحانهسادات سرش را از خانه اسباببازی که گوشه سالن برای بازی بچهها بنا کرده بودم، بیرون آورد و مجلس را دید زد و بدون اینکه حرفی بزند برگشت.
🧕یک لحظه بعد، با چادر سفید گلگلی که زیر چانهاش را محکم توی مشت گرفته بود، مرکز حلقه ما ایستاده بود. یک دور، دور خودش چرخید و مثل مرغی که دانه برچیند، به هر بچه همسن و سال خودش رسید خم شد.
🗣️ درِ گوشش چیزی گفت و به گوشه سالن اشاره کرد. کمکم مجلس تبدیل شد به دو دایره. یک دایره ریحانهسادات و دوستانش مشغول خالهبازی بودند و یک دایره هم، من و دختران هیئت و مادرانشان مشغول مسابقه بودیم.
😍فضای مسابقه حسابی داغ شده بود و گوشیهای همراه، از بیکاری به خواب عمیق فرو رفته بودند. همه چشم دوخته بودند به دست و صورت من تا با گرفتن هر اشکال، یک قدم به جایزه نزدیکتر شوند.
🥛آب را توی مشت چپم ریختم و همانطور که دستم را سیخ به سمت پایین گرفته بودم، مشتم را بالای آرنج خالی کردم و شروع کردم به کشیدن دست از بالا به پایین.
به وسط دست که رسیدم دستم را تا کردم و بقیه دست را شستم. یکدفعه صدای دو زنگ همزمان از چپ و راست بلند شد.🛎️
🤨دختر ریزجثّهای که شاید اوّلین روزهای تکلیفش بود، دستش را روی زنگی فرضی گذاشته بود و مدام زینگ زینگ میکرد. اشاره کردم که صحبت کند. آب دهانش را قورت داد و همانطور که دستش بالا بود گفت: «خانوم اجازه! فک کنم نباید دستتونو بالا بگیرید»
یک دور، حلقه را با چشم دور زدم و شروع کردم به توضیح: «دختر خوشگلمون درست میگه. آفرین!👏
اگر دست رو از آرنج تا بکنی و بشوری و آب برگرده؛ جوری که شستن از بالا به پایین صدق نکنه، وضو خراب میشه.»
⬅️ دست راست را تا مچ شستم و رفتم سراغ دست بعدی که دوباره بیست سی داور، همزمان زنگ زدند و اشکالم را گوشزد کردند.🥴
- ماشاالله به شما. درسته.
دستها باید تا نوک انگشتان شسته بشه و اگر ناخن لاک داشته باشه، باید قبل از وضو پاک بشه. در مورد ناخن کاشته هم که یه قصه مفصّل داره که انشاالله جلسه بعد براتون میگم.🤗
دست راست را تا نوک انگشتان شستم و رفتم سراغ دست چپ.
دو النگوی باریکی که به دستم بود تا مچ پایین آوردم و آب را از بالای آرنج ریختم و تا نزدیک النگوها دست کشیدم و رو کردم به دختران.
- خب حالا نیّتمو قطع میکنم و بدون نیّت وضو، النگو را بالا میکشم. زیرشو میشورم و بعد بقیّه دست.😬
دوباره همهمه شد. از گوشه حلقه یکی از مادران دستش را بلند کرد.
_ خانوم مگه میشه؟! پس من میتونم نیّتمو قطع کنم و برم مثلاً درو باز کنم؟!🤔
مادر دیگری که مثل دخترش پر از شور وانرژی بود و مدام لبخند به لب داشت، دو دستش را به سینه گذاشت و ابروهایش را در هم کشید.😠
_ خانوم اینجوری که نمیشه. وضو خراب میشه. من که نمیتونم قبول کنم.
🪟نگاهی به پنجرههای قدی رو به حیاط کردم. آفتاب بار و بندیلش را جمع کرده بود و میرفت تا فردا صبح اول وقت برگردد. رو به هیئتیها کردم...
ادامه دارد...
#هیئت_دخترونه
#احکام_به_زبان_خیلی_ساده
https://eitaa.com/joinchat/1924136962Cb1c8fdf901
🍃🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨