eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
5هزار دنبال‌کننده
612 عکس
217 ویدیو
257 فایل
📌 کانالی برای آشنایی و شناخت: #تاریخ اسلام، تاریخ و #سیره اهل بیت(ع)، تاریخ #تشیع و تاریخ اجتماعی شیعه. آدرس ارتباطی: @javadyavari
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 امام علیه‌السلام به آیت الله : شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت: خیر. سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله(بهاييت) را نابود کردی؟ گفت: نه با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟ جواب داد: هدیه مولایم حسین ع است! گفتم: چطور؟ با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در کاشان زدند؛ چون از بدنم میرفت بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر ؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از (ع) کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و در دیدگانم جمع شد. آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین ع آمد و گفت: به یاد تشنگی ما ادب کردی و ریختی؛ ننوشیدی این هدیه ما در ، باشد تا در جبران کنیم. 📚 منبع: کتاب آخرین گفتارها. به ما بپیوندید 👇 👇 🌻 @ahlebait110
📌ساختن توسط امام باقر(ع) یکی از و سوالهای فضای متداول که اهل بیت(ع) بجز دینی مردم، چه کار دیگری کرده اند؟ در پاسخ می گوییم: اگرچه وظیفه اصلی اهل بیت(ع) همان هدایت است، اما آنان خدمات فرهنگی و اجتماعی زیادی نیز داشته اند. به عنوان نمونه: از عبيد اللَّه دابقی روايت شده است: در وارد حمّامى شدم؛ پيرمردى را ديدم كه حمّام بود. به او گفتم: اى پيرمرد، اين حمّام از آن كيست؟ پیرمرد گفت: حمام مال أبى جعفر محمّد بن عليّ (امام باقر عليه السّلام) است. گفتم: آيا ايشان خود نيز به حمّام مى ‏آيند؟ پاسخ داد: آری. وی وقتی می آید در حمام نوره گذاشته و خود را تمییز می کند. 📚کلینی، الکافی، ج6، ص497، ح7؛ 📚شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ، ج1، ص117. 👇👇 🌻 @ahlebait110
📌 امام علیه‌السلام به آیت الله : شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ با لبخند گفت: خیر. سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله(بهاييت) را نابود کردی؟ گفت: نه با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟ جواب داد: هدیه مولایم حسین ع است! گفتم: چطور؟ با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در کاشان زدند؛ چون از بدنم میرفت بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر ؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از (ع) کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و در دیدگانم جمع شد. آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین ع آمد و گفت: به یاد تشنگی ما ادب کردی و ریختی؛ ننوشیدی این هدیه ما در ، باشد تا در جبران کنیم. 📚 منبع: کتاب آخرین گفتارها. به ما بپیوندید 👇 👇 🌻 @ahlebait110