#منبر_متنی
📣سخنراني آيت الله #ناصري
یکی از اولیاء الهی بود به نام مرحوم حاج مؤمن که استاد آیت الله دستغیب رحمت الله علیه بود.، ايشان برای بنده نقل کرد:
من خدمت یکی از اولیای الهی رسیدم. دستوری به من داد و گفت که مثلاً فلان جا غذا نخور. من هم گفتم چشم. داستانش خیلی مفصل است. ميگفت: ما با آن شخص که گفته شده بود در خانهاش غذا نخورم، مرتبط بودیم. یک روز در خانه ایشان نماز را که خواندیم، سفره انداختند و من خجالت کشیدم بلند بشوم. گفت: «بنشین ناهار بخور». گفتم: «آقا! من معذورم». گفت: «نه؛ بنشین ناهار بخور». حاج مؤمن ميگفت: «غذا را کشیدیم و من دو سه تا لقمه خوردم». یک دفعه دیدم آن ولي الهي پیدایش شد. اشاره کرد گفت: «بلند شو بیا». بلند شدم رفتم. گفت: «چرا از این غذا خوردی؟» گفتم: «من خجالت کشیدم. برایم کشیدند و کاسه گذاشتند و نتوانستم نخورم». گفت: «خوب، حالا اگر ميتوانی، برو بخور». آمدم نشستم. دیدم تمامش چرک و خون است، خدا شاهد است. گفت: از بوي تعفن غذا حالم خراب شد. نگاه کردم دیدم آنها همه دارند ميخورند؛ اما دارند چرک و خون ميخورند. حالم به هم خورد و بلند شدم.
(بعضي از غذاها حقیقتش این است.) نمی دانیم چیست. انسان مقداری برای به دست آوردن غذای حلال و پاک سعی و کوشش بکند. غذا، در فرزندان ما، در عبادات ما آثاری دارد.
در روایت دارد کسی که یک لقمه حرام بخورد، تا (چهل روز دعاهايش مستجاب نميشود).
📚بحارالأنوار، ج 63، ص 314.
💽 @kotahshenidanie 💽
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
⭕️✍️حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
مقدس اردبیلی سحرگاهی وارد حمام شد
دید حمامی دارد در خلوت خود میگوید: *خدایا شکرت که شاه نشدیم، خدایا شکرت که وزیر نشدیم، خدایاشکرت که مقدس اردبیلی نشدیم**
مقدس اردبیلی با تعجب پرسید :
آقا خُب شاه و وزیر ظلم میکنند، شکر کردی که در آن جایگاه نبودی،
اما چرا گفتی خدایا شکرت که مقدس اردبیلی نشدی؟!!!
مگه اون چه ظلمی کرده!!!؟
گفت : او هم بالاخره *اخلاص ندارد !*
شما شنیدی میگویند مقدس اردبیلی، نیمهشب دلو انداخت آب از چاه بکشه دید *طلا بالا آمد* ، دوباره انداخت دید *طلا بالا آمد* ، به خدا گفت: خدایا من فقط یک مقدار *آب* میخواهم برای *نماز شب* ، کمک کن!
مقدس گفت: *بله شنیدم* ...
حمامی گفت : اونجا ، نصفهشب، کسی بوده با مقدس!! ؟
مقدس گفت: *نه ظاهراً نبوده* ...
حمامی گفت:
پس چطور همه خبردار شدند؟
پس معلوم میشود خالص، خالص هم نیست چون حتما *خودش تعریف کرده* .. !
و مقدس اردبیلی میگوید: یک دفعه به خودم آمدم و به عمق این روایت پی بردم که :
*ریا در مردم ، پنهانتر است از جنبیدن و حرکت مورچه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک که مقدس اردبیلی را هم درگیر کرده است.
✅مواظب باشیم
@ahadis_aemmeh
🍃
🌺🍃
🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱
✅ ارزش و ثوابِ "صبر" در برابر مصیبتها
روزی جمعی از مردم به خاطر نیامدن باران که قحطی به همراه داشت، تصمیم گرفتند نزد حضرت نوح(ع) بروند و از او بخواهند دعا کند تا بلکه باران ببارد، وقتی به در خانه رسیدند، در را زدند، زن نوح(ع) از خانه بیرون آمد. آنها گفتند: نوح کجاست؟ ما آمدهایم از او بخواهیم دعا کند تا باران ببارد. زن گفت: اگردعای نوح مستجاب میشد، برای خود ما دعا میکرد که وضع زندگیمان خوب شود. او اکنون به بیابان رفته تا هیزم جمع کند و بفروشد و آن چنان مقامی هم ندارد که دعایش مستجاب گردد. آنها به بیابان رفتند، ناگهان دیدند که نوح هیزم به پشت گرفته به آن حضرت گفتند: دعا کن تا باران بیاید، قحطی همه جا را گرفته است. نوح(ع) دعا کرد و باران آمد. آنها به نوح(ع) گفتند: تو که اینگونه مستجابالدعوه هستی چرا در مورد زن خودت نفرین نمیکنی که مثلاً از خانهات بیرون رود و مجازات شود و پشت سرت بدگویی نکند. حضرت نوح(ع) در پاسخ فرمود: ارزش و ثواب تحمل و صبر با چنین زنی، بهتر از آن است که با نفرین، او را به مجازات برسانم.
📗 قصههای قرآن، درودگر، ص16 |کیهان
آب تو دلتون تکون نخوره
◽️ابو حمزه ثمالی میگوید: خدمت امام سجاد علیه السلام سخن از گرانی نرخها شد؛
حضرت فرمود: مرا با گرانی آن چه کار؟ اگر گران شود رزق بر خداست و اگر ارزان گردد هم رزق بر خداست.
📗الکافی، ج ۵ ،ص ۸۱
📗بحارالانوار، ج۴۶،ص۵۵،ح۳
👈 آب تو دلتون تکون نخوره، به هیچ وجه ناامید نباشید، خداروشکر که رزقمون دست خداست.😊
🔴 تأثیر عجیب شیر مادر، در تربیت فرزند!
☑️ نام شیخ فضل الله نورى را حتماً شنیدهاید.
😱 نوه ایشان رئیس تودهایهاى ایران بود.
🔥 ایشان پسر هرزهاى داشت كه وقتى شیخ فضل الله را دار می زدند، در پاى دار، كف میزد و میرقصید!
⭕️ در زندان قبل از اعدام، كسى به ایشان گفته بود: كه شما به این خوبی،چرا پسرتان این قدر هرزه شده است؟!
☑️ ایشان فرمود: میدانستم هرزه میشود، چون در نجف بودم و مادرش شیر نداشت، دادیم به زنى تا به او شیر بدهد.
🔹 بعداً فهمیدم اون زن ناصبی (یعنی دشمن اهل بیت ) هرزهاى (زناکاری) بوده و معاذالله به امیرالمؤمنین توهین میكرده و فحش میداده است و شیرى كه این ناصبى در حلق بچه من ریخته، از این بهتر نمیشود!
📚 به نقل از استاد قرائتی،
درسهایی از قرآن، ۶۷/۰۴/۱۶
✍️ خانم هایی که مشکل کمبود یا خشک بودن شیر دارند حتما با تدابیر و توصیه های طب اسلامی و سنتی درمان کنند و اگر هم ناچار به استفاده از شیرخشک شدند حتما از شیرخشک های ایرانی و مطمئن استفاده کنند یا شیر گاو محلی استفاده کنند.
💐🌷🌹🌼🌸🌻🌺🥀
حسن بن جهم می گوید: بر حضرت موسی بن جعفر(علیه السلام) وارد شدم، دیدم خضاب فرموده است.
گفتم: رنگ مشکی به کار برده اید؟
فرمود: بلی، خضاب و آرایش در مرد موجب افزایش پاکدامنی در همسر اوست. برخی از زنان به این جهت که شوهرانشان خود را نمی آرایند عفاف را از دست می دهند.
📚اصول کافی، ج٥، ص ٥٦٧
💐 @ahadis_aemmeh
💐🌷🌹🌼🌸🌻🌺🥀
🔰 مسئله تاریخ تکرار می شود
🔰 داستان کوتاه
🌹 شهید بزرگوار حضرت حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالله میثمی رضی الله عنه نمایندگی امام رضوان الله تعالى عليه در
قرارگاه خاتم الانبياء (صلیاللهعلیهوآله) می گوید:
✍️ قبل از انقلاب در زندان ساواک شاه، برای زجر و شکنجه روحی، مرا با یک کمونیست هم سلول کردند که به من خیلی بدی می کرد.
از جمله به آب و غذای من دست می زد که نجس شود و من نخورم. وقتی عبادت می کردم مرا مسخره می کرد. شب جمعه ای که او خواب بود دعای کمیل می خواندم، رسیدم به این فراز از دعا که:
... فَلَئِنْ صَيَّرْتَنى لِلْعُقُوباتِ مَعَ أَعْدائِكَ وَ جَمَعْتَ بَيْنى وَ بَيْنَ اهْلِ بَلائِكَ وَ فَرَّقْتَ بَيْنى وَ بَيْنَ احِبّائِكَ وَ أَوْلِيائِك؛ پیش تواگر مرا با دشمنانت به انواع عقوبت معذب گردانی و با اهل عذاب همراه کنی و از جمع دوستانت و اوليائت جداسازی.
📌 دلم شکست و گریه شدیدی سر دادم. وقتی به خودم آمدم متوجه شدم که او (هم سلولم که کمونیست بود) نیز فطرتش بیدار شده و سرش را به سجده روی خاک گذاشته است.
🔸 در اینجا بیاد آن زن بدکاره ای افتادم که هارون الرشید لعنة الله عليه بخاطر اذیت و آزار باب الحوائج حضرت موسی بن جعفر به سلول آن آقا برده بود افتادم (داستانهایی از علماء/۲۶)
╭┅─────────┅╮
🌺 @BayaneNab
╰┅─────────┅╯
🌷فهرست مطالب 🔰بنام خدا ✅مقدمه https://eitaa.com/ahlebet1/3 🍎ليست فهرست های موضوعی و اسامی شخصيت ها بصورت الفبايي 1️⃣ - فهرست موضوعی خاطرات بزرگان👇 https://eitaa.com/ahlebet1/12
2️⃣ - فهرست اسامی شخصيت ها https://eitaa.com/ahlebet1/68 👈جهت اطلاع، شما اينجا 👇هستيد «شبکه معارف اسلامی» https://eitaa.com/manabe_eslami ✅راهنمای خدمات👇مؤسسه فرهنگی هنری حجه بن الحسن (عج)
https://eitaa.com/manabe_eslami/157
*داستان واقعی و زیبا از علامه جعفری در دانمارک*
👇👇👇👇👇👇👇
*علامه محمدتقی جعفری میگفتند: عدهای از جامعهشناسان دنیا در دانمارک جمع شده بودند تا در بارهی موضوع مهمی به بحث و تبادل نظر بپردازند. موضع این بود:
ارزش واقعی انسان به چیست؟
معیار ارزش انسانها چیست.
هر کدام از جامعهشناسان، صحبتهایی داشتند و معیارهای خاصی را ارائه کردند. بعد، وقتی نوبت به بنده رسید، گفتم:
اگر میخواهید بدانید یک انسان چهقدر ارزش دارد، ببینید به چه چیزی علاقه دارد و به چه چیزی عشق میورزد.
کسی که عشقاش یک آپارتمان دوطبقه است، در واقع، ارزشاش به مقدار همان آپارتمان است. کسی که عشقاش ماشیناش است، ارزشاش به همان میزان است. اما کسی که عشقاش خدای متعال است ارزشاش به اندازه ی خداست.
علامه فرمودند: من این مطلب را گفتم و پایین آمدم.
وقتی جامعهشناسان صحبتهای مرا شنیدند، برای چند دقیقه روی پای خود ایستادند و کف زدند. وقتی تشویق آنها تمام شد، من دوباره بلند شدم و گفتم: عزیزان! این کلام از من نبود، بلکه از شخصی به نام علی (ع) است. آن حضرت در نهجالبلاغه میفرمایند:
«قِیمَةُ کُلِّ أمْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ»
«ارزش هر انسانی به اندازهی چیزی است که دوست میدارد».
وقتی این کلام را گفتم، دوباره به نشانهی احترام به وجود مقدس امیرالمؤمنین علی (ع) از جا بلند شدند و چند بار نام آن حضرت را بر زبان جاری کردند.*
*هر چقدر که نسبت به مولا علی (ع) ارادت دارید ارسال کنید
یک داستان یک پند
💫شیخ رجبعلی خیاط تعریف میکرد:
🌿در بازار بودم، اندیشه مكروهی در ذهنم گذشت.
سریع استغفار كردم و به راهم ادامه دادم.!
قدری جلوتر شترهایی 🐪🐪قطار وار از كنارم میگذشتند...
ناگاه یكی از شترها لگدی انداخت كه اگر خود را كنار نمیكشیدم، خطرناك بود
🌹به مسجد رفتم و فكر میكردم همه چیز حساب دارد.
این لگد شتر چه بود؟!
💫در عالم معنا گفتند:
شیخ رجبعلی! آن لگد نتیجه آن فكری بود كه كردی!
گفتم: اما من كه خطایی انجام ندادم...
گفتند: لگد شتر🐪 هم كه به تو نخورد!
👌اثر کارهای ما در عوالم جریان دارد، حتی یک تفکر منفی میتواند تاثیری منفی ایجاد کند...
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨
اگر به کسی بدهکاری متن ذیل را بخوان شاید برات فائده داشته باشد...خنده دار هم هستش...
✍️حاج اسماعیل دولابی (ره):
یکی از تجار بازار ورشکسته شد و چکهایش برگشت و طلبکارها زیر فشارش گذاشتند و درمانده شد. یکی از دوستانش که از ماجرا مطّلع شد به او گفت من مشکلت را حل میکنم؛ از فردا هر یک از طلبکارها که به سراغت آمد، هر چه گفت بگو: شما درست میفرمایید. فردا طلبکارها که آمدند و به او گفتند: تو به ما بدهکاری، گفت: شما درست میفرمایید. گفتند: این چکهای تو است که برگشت خورده است، گفت: شما درست میفرمایید. گفتند: باید بدهیهایت را به ما بپردازی، گفت: شما درست میفرمایید. خلاصه هر چه به او گفتند، او همین جمله را تکرار کرد.
.
آخرالامر طلبکارها به هم گفتند: این بندهی خدا از شدت فشار دیوانه شده است و چیزی هم که ندارد که بابت طلبهایمان از او بگیریم، پس بهتر است از طلبهایمان صرف نظر کنیم، بلکه لااقل حالش خوب شود و بتواند زن و بچهاش را سرپرستی کند. همه با هم توافق کردند و به او گفتند: ببین، این بدهیهای تو به ماست. گفت: شما درست میفرمایید. گفتند: ببین روی همهی آنها قلم کشیدیم و دیگر به ما بدهکار نیستی، گفت: شما درست میفرمایید. گفتند: این هم چکهای تو است که همه را پاره کردیم، گفت: شما درست میفرمایید. به این ترتیب تاجر ورشکسته از دست بدهیها و طلبکارها خلاص شد.
عصر آن روز همان رفیقش که این کار را به او یاد داده بود به سراغش آمد و از او پرسید: چه کردی؟ او هم ماجرا را تعریف کرد. همان رفیق مبلغ کمی از این تاجر طلب داشت، به او گفت: از دست طلبکارها که نجات پیدا کردی؛ اما حتما میدانی که فلان مبلغ به من بدهکاری. گفت: شما درست میفرمایید. گفت: باید این بدهیات را به من بپردازی. گفت: شما درست میفرمایید. گفت: شما درست میفرمایید که برای من پول نمیشود، گفت: شما درست میفرمایید. گفت: این شما درست میفرمایید را خودم به تو یاد دادم، گفت: شما درست میفرمایید.
.
در دستگاه خدا هم خوب است انسان اینگونه باشد و هر چه خدا و خوبان خدا به او میگویند و با او میکنند، بگوید شما درست میفرمایید و تصدیق کند و پذیرا باشد. البته خود این را هم خدا و خوبان به او یاد دادهاند.
📚مصباح الهدی صفحه 73