🔰فهرست موضوعی خاطرات بزرگان 1️⃣2️⃣ - حرف ع 🌾اهمیت آشنائی با عالمان و بزرگان دین
https://eitaa.com/dastan_latifeh/34
🌾نمونه ای از خدمات بزرگان دین
https://eitaa.com/ahlebet1/27 . https://eitaa.com/ahlebet1
🔰فهرست موضوعی خاطرات #اخلاق #تربیتی 3️⃣2️⃣ - حرف ف 2️⃣4️⃣ - حرف ق 🔰#قرآن ✅موضوع ختم قرآن
👈رهبر بزرگوار امام خمينى (رضوان الله تعالی عليه) هر روز سه تا پنج مرتبه قرآن مى خواندند (1).
در ماه مبارك رمضان ، سه بار قرآن را ختم مى كردند و شايد كسى باور نكند كه ايشان در جايگاه يك رهبر انقلابى و سياسى، اكثر دعاهاى كتاب ((مفاتيح الجنان )) را خوانده باشند!
(1) يكى از نزديكان امام خمينى تربيتى مى گويد:
مرحوم امام روزانه چندين نوبت قرآن مى خواندند با همان صداى ملكوتى ايشان در هر فرصت مناسبى كه پيش مى آمد، قرآن مى خواندند و معمولا بعد از نماز صبح ، قبل از نماز ظهر و عصر و مغرب و عشا يا در هر فرصت ديگر، مقيد به اين مستحب الهى بودند و ما بارها كه در ضمن روز خدمت ايشان مى رسيديم ، امام را مشغول خواندن قرآن مى يافتيم (1) .
يكى از همراهان امام در نجف اشرف درباره ايشان اظهار مى كردند كه :
ايشان هر روز ده جزء قرآن در ماه رمضان مى خواندند، يعنى در هر سه روز يك دوره قرآن مى خواندند، برخى از برادران خوشحال بودند كه دو دوره قرآن خوانده اند، ولى بعد مى فهميدند كه امام ده يا يازده دوره قرآن را خوانده اند
📚مختارى ، رضا، سيماى فرزانگان ، ص 159
البته از بزرگان قبل از ايشان نيز دارای اين سيره بودند و فرزندان خود را بر ادامه آن سفارش می فرمودند.
علامه مجلسى اول (ره ) در اجازه اى كه براى فرزندش ملامحمد باقر صاحب بحارالانوار نوشته است ، او را به قرائت يك جزء قرآن در هر روز و مطالعه و تفكر در نامه حضرت اميرالمؤ منين (ع ) به امام حسن مجتبى (ع ) - كه در نهج البلاغه مسطور است - و عمل به آن سفارش مى كند.
- مختارى ، رضا، سيماى فرزانگان ص 167
https://eitaa.com/ahlebet1
🔰فهرست موضوعی خاطرات #اخلاق #تربیتی 9️⃣2️⃣ - حرف ن 🔰موضوع : نماز ✅ابن سینا و کمک گرفتن از نماز 👈وی در خاطرات خود آورده است: «شب و روز جز به تحصیل علم به چیز دیگری نمی اندیشیدم و به غیر از فهمیدن به چیز دیگری توجه نداشتم، و به همین طریق پیش می رفتم، تا اینکه حقیقت هر مسئله ای برای من مسلم می شد و هرگاه در مسئله ای حیران بودم و یا نمی توانستم قضیه را بفهمم، به مسجد پناه می بردم، نماز می گزاردم و خالق هستی را ستایش می کردم، در این حال معمای من حل و مشکل برطرف می شد.. https://eitaa.com/ahlebet1
🔰فهرست موضوعی خاطرات #اخلاقی #تربیتی 1️⃣3️⃣ -
📙حرف ه
💠موضوع : هنر
🌷نمونه تلاشگران پیروز
توماس آلوا اديسون
توماس آلوا اديسون، بچه قوى هيكلى نبود، ولى سرش آن قدر بزرگ بود، كه طبيب شهر هميشه مى گفت: اين بچه مغز فوق العادهاى دارد.
يك بار در كانال آب افتاد و چيزى نمانده بود، كه آب او را ببرد، اما به موقع او را از كانال بيرون كشيدند.
بار ديگر در يك آسانسور گندم افتاد و مدتى در ميان گندم ها دفن شد، ولى باز به موقع او را نجات دادند .
يك روز مى خواست، تسمه اى را كوتاه كند، دو سر تسمه را با انگشتان خود نگه داشت و به يك پسر بچه دستور داد، آن را با تيشه قطع كند، اما تيشه به انگشت اديسون اصابت كرد و در نتيجه يك انگشت خود را از دست داد .
در يك آزمايش، اسيد روى صورتش ريخت، صورتش زخم شد، اما چون چشم هايش بسته بود، آسيبى به چشمان او نرسيد.
اديسون ده ساله بود، كه كارهاى آزمايشگاهى را در زيرزمين خانه اش شروع كرد .
بيش از دويست شيشه در طاقچه زيرزمين گذاشته بود و بر روى برچسب شيشه ها نوشته بود، زهر، تا كسى به آنها دست نزند .
كتابى در مورد علم فيزيك خريد، با اينكه مطالب كتاب را مى خواند و خوب مى فهميد، اما تا چيزى را آزمايش نمى كرد، به آن اعتماد پيدا نمى نمود .
اديسون در سن يازده سالگى، كارهاى نيوتن، تاريخ آمريكا، كتاب مقدس و آثار شكسپير و شعراء و مورخان و دانشمندان مشهور را خوب يادگرفته بود.
او در دوازده سالگى براى بدست آوردن پول بيشتر، در اوقات بيكارى به روزنامه فروشى پرداخت و با سماجت و پشتكار توانست، اجازه فروش روزنامه، كتاب، مجلات و ميوه و شيرينى در قطار بين راه ((پرت هون)) و ((دتروا)) را كسب نمايد . پس از مدتى اديسون، يك آزمايشگاه شيمى در قطار داير كرد.
اديسون به تدريج شش آزمايشگاه بزرگ تشكيل داد، كه كارگرانش نزديك به دويست و پنجاه نفر مى رسيد و آزمايشگاه هاى او مدت هفتاد و دو سال فعال بود.
او از ساعت هفت صبح تا ساعت هفت شب كار مى كرد. اولين اختراع اديسون، يك دستگاه تلگراف بود.
اديسون سرانجام با مطالعه، تحقيق، كار و تلاش شبانه روزى و فوق العاده، مجموعا 122 اختراع را به نام خود، به ثبت رسانيد، از جمله اختراعات او، آثار ارزشمندى مانند لامپ برق، گرامافون، تلگراف، تلفن و راديو بود، كه در سراسر جهان از آنها استفاده مى شود.
-333 چهره درخشان، ج 1، ص 63 58 . ?
اديسون در سال 1847 ميلادى به دنيا آمده بود و به سال 1931 چشم از جهان فرو بست، اما سراسر زندگى 74 ساله او آميخته با كار و تلاش و تحول و اختراع بود، با حوادث سخت و تلخى هم در طول زندگى روبرو مىشد، از هر حادثهاى هم تجربه و درسى مىآموخت .
خاطرات توحیدی ادیسون
يك بار هم كه ناخن پاى اين محقق و نابغه بزرگ افتاده بود، گفت:
امروز ناخن من افتاده است، اگر همه جمعيت روى كره زمين جمع شوند و با هم همكارى كنند كه ناخن مرا آن طور كه بوده است بسازند، همه ناتوان مى مانند، اما بيش از يك ماه طول نمى كشد كه خداوند توانا ناخن مرا همانطور كه اول بود مىسازد و اين دليل بزرگى است كه همه موجودات عالم را پروردگار عالم به وجود آورده است.
-آشنايى با خداى جهان، 228 . ?
((اديسون )) كه در اختراع برق زحمات جانكاهى متحمّل شد و شايد جان خود را در اين راه نيز از دست داد، امّا دنيايى را روشن ساخت و يا مانند ((پاستور)) كه با كشف ميكروب ميليونها انسان را از خطر مرگ رهايى بخشيد و دهها مانند اينها، در برابر عمل خود نزد خداوند پاداشى خواهند داشت ، يا نه ؟ و اصولاًوضعيت اينها چگونه خواهد بود؟
. https://eitaa.com/ahlebet1
🔰#آبرو
#راهکار
📚عذاب شدید بردن آبروی دیگران!
⚫️🌔مردی خدمت امام موسی کاظم (علیه السلام) آمد و عرضه داشت:
فدایت شوم، از یکی از برادران دینی کاری نقل کردند که ناپسند بود،
از خودش پرسیدم انکار کرد در حالی که جمعی از افراد موثق و قابل اعتماد این مطلب را از او نقل کردند!
حضرت فرمود: گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تکذیب کن ..
حتی اگر پنجاه نفر قسم خوردند که او کاری کرده و او بگوید نکرده ام از او قبول کن و از آنها نپذیر!
هرگز چیزی که مایه عیب و ننگ اوست و شخصیتش را از بین می برد در جامعه منتشر نکن که از آنها خواهی بود که خدا در موردشان فرموده:
"کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مؤمنان پخش شود عذاب دردناکی در دنیا و آخرت دارند"
حسن ختام این مطلب، حدیثی تکان دهنده از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که فرمودند:
هر کس گناه و کار زشتی را نشر و پخش کند، همانند کسی است که آن کار را انجام داده است...
📗کافی ج 8 ص 147. آیه مذكور در سوره نور آیه 19 قرار دارد.
📒به نقل از تفسیر راهنما.
📕بحارالأنوار، ج 72، ص 365، ح 77.
. https://eitaa.com/ahlebet1
🔰#آگاهی
✅امام آگاه بر احوال شیعیان
ابن شهرآشوب از موسی بن سیار روایت کرده که گفت: من با حضرت #امام_رضا علیه السلام بودم و با آن حضرت به شهر طوس نزدیک شده بودیم که صدای شیون و فغانی شنیدیم، در پی آن صدا رفتیم، ناگاه به جنازه ای برخوردیم.
چون نگاهم به جنازه افتاد، دیدم آقایم پا از رکاب خالی کرد و از اسب پیاده شد و نزدیک جنازه رفت و او را بلند کرد، پس خود را به آن جنازه چسبانید؛ آن گونه که برّه نوزاد، خود را به مادر می چسباند. آنگاه رو به من نمود و فرمود:
ای موسی بن سیار؛ هر کس #مشایعت کند #جنازه دوستی از دوستان ما را، از #گناهان خود بیرون می شود مانند روزی که از مادر متولّد شده که هیچ گناهی بر او نیست.
چون جنازه را نزدیک قبر بر زمین نهادند، آقای خود امام رضا علیه السلام را دیدم که به طرف میت رفت و مردم را کنار کرد تا خود را به جنازه رسانید، پس دست خود را به سینه او نهاد و فرمود: ای فلان بن فلان؛ بشارت باد تو را به بهشت، بعد از این ساعت دیگر #وحشت وترسی برای تو نیست.
من عرض کردم: فدای تو شوم؛ آیا این میت را می شناسی و حال آن که به خدا سوگند این سرزمین را تا به حال ندیده و نیامده بودید؟!
فرمود: ای موسی؛ آیا می دانی که #اعمال #شیعیان ما در هر صبح و شام بر ما امامان عرضه می شود؟ پس اگر #تقصیری در اعمال ایشان دیدیم از خدا می خواهیم که او را #عفو کند و اگر کار خوب از او دیدیم از خدا برای او #پاداش نیکو درخواست می کنیم.
منبع📚: منتهی الآمال: 910
https://eitaa.com/ahlebet1
✅آگاهی و اطلاع
#ضبط_مخفیانه
🔆حجت الاسلام#حیدری_کاشانی می گوید:
🔆روزی در#خدمت آقا بودیم. طلبهای #ضبط_صوت را تنظیم کرد و رفت نزدیک آقا نشست که فرمایشات آقا را ضبط کند.
🔆 چون آقا #اجازه نمی داد کسی فرموده هایشان را ضبط کند.
🔆 آن طلبه خواست #مخفیانه این کار را بکند.
🔆 سوالاتی از آقا کرد و ایشان#جواب داد به همان نحوی که ضبط صوت روشن بود از منزل#خارج شدیم.
🔆 در خارج منزل نیز#مذاکراتی شد که ضبط می شد،#نوار را آن آقای طلبه برگرداند که صحبتهای ایشان را از#اول بشنویم، ولی با کمال#تعجب دیدیم یک کلمه از حرفهای ایشان#ضبط نشده و به حرفهای خودمان که رسید دیدم ضبط شده است.
🔆 خیلی تعجب کردیم. و شگفت انگیزتراین که روز بعد با همان#طلبه خدمت ایشان رسیدیم.
به آقا #عرض کرد: اجازه بفرمایید #فرمایشات شما را ضبط کنم.
🔆 آقا با نگاهی که به او کرد فرمود :اگر به #دردت می خورد، همان#دیروز ضبط
می شد.
🔆 رنگ از#چهره آن طلبه پرید و رفت و دیگر منزل#اقا او را ندیدیم.
کتاب ستارگان سپهر سلوک ص201
https://eitaa.com/ahlebet1
#آزمایش
در بوته آزمايش
از #امام_محمد_باقر علیه السلام نقل شده كه فرمود: در بني اسرائيل عابدي بود كه به هركاري دست مي زد #زيان مي ديد، راه تحصيل #معاش برايش كاملا بسته شده بود، تا مدتي همسرش مخارج او را تامين مي كرد تا اين كه #اموال همسرش نيز تمام گشت و چون سخت #درمانده شدند عابد كلاف ريسماني كه تنها موجودي آنان بود برداشته به بازار رفت كه با فروش آن غذايي تهيه كند ولي چون كسي ازوي نخريد كنار دريا رفت كه پس از آب تني به خانه برگردد در آنجا صيادي را ديد كه ماهي فاسدي را صيد كرده است به او گفت: اين ماهي را به من بفروش و در عوض اين كلاف را بگير كه به درد دام تو مي خورد.
صياد پذيرفت كلاف را گرفت و ماهي را به او داد، عابد به خانه آمد و آن را به همسرش داد كه طبخ نمايد وقتي #همسر او شكم ماهي را شكافت در آن مرواريد بزرگي را يافت، عابد آن را به بازار برد و به 20 هزار درهم فروخت، هنگامي كه #پول ها را به خانه آورد #سائلی (گدایی) درب منزلش آمده، گفت: #صدقه اي به من بدهيد تا خداوند بر شما #ترحم نمايد.
عابد ده هزار درهم از پول مرواريد را به سائل داد، همسرش گفت: سبحان الله! تو نصف ثروت ما را يكباره از دست دادي؟طولي نكشيد كه سائل بازگشت و آن ده هزار درهم را پس داده گفت: خود شما آن را مصرف كنيد گوارايتان باد، من #فرشته اي بودم كه خداوند مرا فرستاده بود شما را آزمايش كند كه شما چگونه #شكرگزار #نعمت مي باشيد و اكنون خداوند #سپاسگذاري شما را پسنديد.
منبع📚: رياحين الشريعه، جلد 5، صفحه 186، به نقل از حيوه القلوب مرحوم مجلسي، جلد اول
https://eitaa.com/ahlebet1
🔰#آموزش ✅پاداش آموزش
#ثواب یاد دادن حمد و سوره
🔆یکی از#دوستان شیخ از او نقل
می کندکه فرمود:
🔆 در#مسجد جمعه ی تهران، شب ها
می نشستم و حمد و سوره ی مردم را درست می کردم.
#شبی دو بچه با هم دعوا می کردند یکی از آن ها که مغلوب شد برای اینکه کتک نخوردند آمد #پهلوی من نشست.
🔆 من از #فرصت استفاده کردم، حمد و سوره اش را پرسیدم، و این کار آن شب، همه ی وقت مرا گرفت.
🔆 شب بعد #درویشی نزدم آمد و گفت:
من علم کیمیا، سیمیا، هیمیاو لیمیا دارم و آمدهام به شما بدهم، مشروط به اینکه ثواب کار دیشب خود را به من بدهید.
🔆 به او #پاسخ دادم: نه! اگر این ها به درد میخورد به من نمیدادی!
کتاب کیمیای محبت ص52
https://eitaa.com/ahlebet1
🔰#اجاره
🌹مستاجر🌹
رجبعلی خیاط مستاجری داشت که زن و شوهر بودند با 20 ریال اجاره
بعد از چندوقت این زن و شوهر صاحب فرزند شدن
رجبعلی به دیدنشون رفت و به مرد گفت:
" داداش جون فرزند دار شدی خرجت بالاتر رفته، از این ماه به جای ۲۰ ریال ۱۸ ریال اجاره بده، ۲ ریالشم واسه فرزندت خرج کن، این ۲۰ریال رو هم بگیر اجاره ی ماه گذشته ایه که بهم دادی، هدیه ی من باشه برای قدم نوزادت "
تو دوره زمونه الان کرایه هارو با فرزنددار شدن مردم بالا میبرن
@madresehtalim