🔻 "من مثل فروزانفر ندیدم. من که هیچ، ایران مثل او ندیده است. جامع صفات والا بود. در روزگار ما کمتر کسی به آن حد از جامعیت رسید. مرد شریف و نجیبی بود و بزرگوار و دلسوز؛ تنفر و تکبری در مقابل زیردستان نداشت. نهایت توجه را به آنها داشت و فروتن بود. نسبت به همکارانش با کمال احترام و ادب رفتار میکرد؛ خودشناس بود. خودشناسی یکی از بالاترین صفات است. مولای ما امیرالمؤمنین میفرماید: «رحم الله امرء عرف قدره و لم یتعد طوره: خدا رحمت کند کسی را که قدر خودش را بداند.» فروزانفر اندازه خودش را میشناخت و بیشتر از اندازه خود، نه کاری میکرد و نه حرفی میزد. این زمان کمتر کسانی هستند که قدر خودشان را بدانند؛ لافزنیهای زیاد. همه بدون شاهد، از گذشته میگویند! اما هیچ وقت مرحوم فروزانفر ندیدم حرف بیسند بزند.
🔻 مدعی نیستم استاد فروزانفر از نظر دینی مثل مرحوم شهابی و استاد مدرس رضوی بود، نه، شاید یک سهلانگاریها داشت، اما فوقالعاده نسبت به پیامبر اکرم(ص) و ائمه (علیهم السلام) احترام میگذاشت. ندیدم و نشنیدم که نام پیامبر گرامی برده شود و احترام استاد فرزانفر، جلی و عیان نشان داده نشود. ندیدم و نشنیدم که نام حضرت امیر(ع) گفته شود و استاد فروزانفر نعت ایشان را نیاورد..
🔻 روز تاسوعایی بود. بنده میخواستم بروم روضه منزل مرحوم آیتالله حاج میرزاخلیل کَمَرهای. از کنار منزل سیدالشعراء امیری فیروزکوهی گذشتم، دیدم ایشان هم از منزلشان درآمدند به قصد خانه مرحوم کمرهای که در خیابان زریننعل خانه این دو بزرگوار روبروی هم بود و از عجایب اینکه هر دو در یک روز فوت کردند: ۱۹ مهر ۱۳۶۳! خدمت حضرت امیری فیروزکوهی سلام و عرض ادب و دستبوسی کردم و با هم مشرف شدیم منزل آیتالله کمرهای؛ خیلی شلوغ بود، تنی چند از علما برخاستند و برای استاد امیری جا باز کردند. من هم پشت سرشان ایستادم و تکیه دادم به دیوار؛ روضه خیلی خوبی بود و مستفیض شدیم و طبق مجالس قدیم، در فاصله روضهخوان بعدی چای میدادند.
🔻 ناگهان دیدم که مرحوم فروزانفر وارد شدند. تا وارد شد، مرحوم کمرهای از جا برخاستند و خیلی استقبال کردند. جا خیلی کم بود و استاد فروزانفر خواست همان دم در بنشیند که مرحوم امیری فیروزکوهی نگذاشت. استاد را دعوت کرد و کنار خودش نشاند. من هم رفتم وسط، روبروی این دو بزرگوار و نزدیک منبر. آن دو گرم صحبت شدند و استاد فروزانفر تفقدی به من کرد و احوال من و پدرم را پرسید و گفت چه کار میکنی و اظهار محبتی راجع به یکی دو مقالهای که نوشته بودم و چاپ شده بود، کردند و گفتند: «دانشکده ادبیات هم میروید؟» عرض کردم: «بله، طبق امر حضرت عالی برای دوره دکتری میروم» که خوشحال شدند.
🔻 همین حرفها بود که فروزانفر رو کردند به امیری فیروزکوهی و گفتند: «من همیشه دست توسلم به اجداد بزرگوار تو دراز بوده. به هر جا رسیدم، از برکت همین توسلات بوده؛ اینجا هم آمدم، چون اینجا بیشتر مجلس فضلاست…» در این بین صلوات بلند شد و روضهخوان بعدی که بر منبر رفت، گویا امیری از احوال خودش شکایت کرد که فروزانفر گفت: «من هم دست کمی از شما ندارم…» با هم مصافحه کردند، بعد استاد امیری دستش را گذاشت روی دست استاد فروزانفر و هر دو دستشان را تکان دادند. روضهخوان مصیبت که میخواند، دیدم مرحوم فروزانفر عینکش را به دست راست گرفته، شانههایش میلرزید، گریه میکرد و اشکهایش را پاک میکند."
📍 خاطرهای از استاد احمد مهدوی دامغانی .
کانال سبک زندگی اهلی بیت(ع)
https://t.me/ahlbeyt110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مقایسه زیبای یک مرد عرب
میخواهم واضح و شفاف صحبت کنم
علی خامنه ای یک مرد مسلمان است
و السیسی یک مرد مسلمان
علی خامنه ای یک مرد مسلمان است
و محمد بن سلمان یک مرد مسلمان است
علی خامنه ای یک مرد مسلمان است
عبدالله مغربی یک مرد مسلمان است
ای اهل سنت(منظورم رهبران سیاسی است)
السیسی، ملک عبدالله حاکم اردن، محمد بن سلمان و حاکم مراکش و تونس
همه این رهبران سگ سنی
همه شان را در کفه یک ترازو قرار بدهید
به خدای کعبه قسم
اگر همه رهبران اهل سنت را در یک کفه بگذاریم و یک کفش سید علی خامنه ای را در یک کفه از همه شان سنگینتر است.
خدای متعال عمر این مرد را طولانی کند.
#ایران_قوی
#منطقه_ممنوعه
#لبیک_یا_خامنه_ای
کانال سبک زندگی اهلی بیت(ع)
https://t.me/ahlbeyt110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 گردش مالی ۲۵ همتی یک طلافروش ۳۵ ساله
🔹محمدطاهر رحیمی، کارشناس سیاستگذاری اقتصادی گفت: یک طلافروش ۳۵ ساله ۲۵ همت گردش مالی دارد و مالیات پرداخت نمیکند. بازار را نیز به اعتصاب دعوت میکند. از طرف دیگر بنزین را گران می کنید و...
🇮🇷 کانال رسمی #عنتر_نشنال 👇🏻
@antarnational
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♻️ رهبر انقلاب: حق با مردم است، کیفیت خودروها پایین اما قیمتها بالاست! از حمایتها سواستفاده میشود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️آقای پزشکیان ما دوست داریم که عمر دولت شما کوتاه نباشه، به خاطر همین میگیم، رفع فیلتر نکنید!
🚨 به لشکر سایبری قدس بپیوندید
https://eitaa.com/joinchat/542441666C7e7c280a3b
28.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هالو !
مرحوم میرزا حسین کشیکچی، باربر، حمّال و نگهبانی ساده در بازار اصفهان بود. سادگی و بیریاییاش چنان بود که مردم به او لقب «هالو» داده بودند. اما کسی نمیدانست که در پس این ظاهر ساده و فقیرانه، روحی بلند و مقامی رفیع نزد حضرت صاحبالزمان (عج) نهفته است.
قبرستان تخت فولاد اصفهان، آرامگاه این مرد بزرگوار است.
قطعه فیلم را ببینید. قطعا حال دل مرده ما را آرام و زنده میکند، به شرطی که پاک، ساده و بیغلوغش باشیم. امام زمان (عج) نیز به دنبال چنین صفاتی در ماست.
کانال سبک زندگی اهلی بیت(ع)
https://t.me/ahlbeyt110
📖 قهرمان بیست سال و سه روز
🎤 گفتوگو با خانم سمانه خاکبازان، نویسنده کتاب «#بیست_سال_و_سه_روز»
👈کتاب «بیست سال و سه روز» زندگی شهید مدافع حرم سیدمصطفی موسوی را روایت میکند که در ۲۱۶ صفحه به قلم خانم سمانه خاکبازان نوشته و توسط انتشارات روایت فتح چاپ و منتشر شده است.
🔹نویسنده کتاب: سیّدمصطفی یک جوان کاملاً امروزی بود؛ با تمام مختصات یک پسر دههی هفتادی. اگر من او را در خیابان میدیدم هیچوقت باورم نمیشد که پا بگذارد به سوریه؛ اگر جزو خویشان و نزدیکانش بودم هیچوقت گمانم بر این نمیرفت که این پسر نازپرورده، که مادر همه چیز را در اختیارش میگذارد، بخواهد از این همه خوشیها و آسایشش دست بکشد و پا بگذارد به جایی مثل سوریه؛ حتی باورم نمیشد که بخواهد کارهای نظامی انجام بدهد یا علائق نظامی داشته باشد.
🔹این پسر بهتمام معنا خاص بود. او هم عاشق موسیقی پاپ بود و هم موسیقی سنتی. یقهی لباسش را باز میگذاشت و موهایش را سشوار میکشید. چندین ساعت جلوی آینه خودش را تماشا میکرد و حتی فرموژه میزد. وقتی که دوستانش با او میخواستند جایی بروند، باید نزدیک نیمساعت منتظرش میماندند تا لباسش را بپوشد. ادکلنی که ایشان استفاده میکرد عطر و بویش محل را بر میداشت. سیّدمصطفی پسری بود که بهقول معروف اتوی شلوارش هندوانه را هم قاچ میزد. به این شدت رسیدگی داشت به وضع ظاهرش. او در کنار تمام اینها بسیار اهل مطالعه بود و سیر مطالعاتی داشت.
🔹از دکتر شریعتی، علامه جعفری تا صحبتهای شهید بزرگوار چمران، همه را میخواند. کتابی را که تمام میکرد، به سراغ کتاب دیگری میرفت و جالب بود که کتابها را به دوستانش هم منتقل میکرد. او در کنار همهی اینها اهل فیلم و تلویزیون بود؛ پنجشنبهها که به بهشت زهرا میرفت، هم سر خاک شهید پلارک میرفت و هم تمام عزیزان هنرمند مثل خسرو شکیبایی و پیمان ابدی که در قطعهی هنرمندان هستند. سیّدمصطفی نگاهی جامع داشت و شخصیتی تفکیکناپذیر و غیرقابل پیشبینی. در اصل اجماع نقیضین بود و همین امر خیلی جذاب بود.
🗓۳۰ آبان، انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر سه کتاب «هواتو دارم»، «مجید بربری» و «بیست سال و سه روز»
🔍متن کامل گفتوگو را بخوانید👇
khl.ink/f/58302
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قابل توجه مسئولان بی کفایتی که فقط مردم را تحت فشار قرار می دهند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نخستین بار، مقام معظم رهبری در طعنه به مواضع غربیها، از عبارت #بسیج_لندن استفاده کردند. گرچه برخی این عبارت را صرفاً یک کنایه سیاسی میپنداشتند، اما به نظر میرسد که بسیج لندن به یک واقعیت اجتماعی تبدیل شده است.
همزمان با هفته بسیج، به بخشی از روند شکلگیری این پایگاه از زبان حجتالاسلام سید حیدر حسنین، یکی از اعضای آن، گوش فرا دهید. ایشان، روحانی، فعال رسانهای و ساکن لندن هستند.
کانال سبک زندگی اهلی بیت(ع)
https://t.me/ahlbeyt110
🛑 علامه طهرانی (ره):
اگر کسی بخواهد که راه برایش باز شود،
باید دل پدر و مادر را به دست بیاورد، دل
پدر و مادر را بدست آوردت خیلی عجیب
است! خیلی خیلی عجیب است و بسیار
موثر است برای باز شدن قفلهای آسمانی
و کلیدش محبت آنهاست!
کانال معرفتی بزرگان اخلاق👇
🆔 @bozorganeakhlagh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهم نیست چه شکلی هستیم؛ مهربانی ها ما را تبدیل به زیباترین آدمهای دنیا می کند. صورت و اندام، روزی پیر و فرسوده می شوند؛ اما مهربانی، زیباترین تندیس روح است که تا ابد می درخشد.
بی هیچ دلیلی با همه مهربان باشیم تا دنیایی زیباتر بسازیم.
✍️ علی اسدی
@ali_asadi_zanjani
🔴 چطور لقمه از گلویمان براحتی پایین میره؟!
خاطره دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیتالله حائری شیرازی) از پدر
پدر دم صبح به شیراز رسیده بودند. نماز را با هم خواندیم. صبح جمعه بود. ساعت نزدیک ۱۰ بود که از جا بلند شدم، دیدم روی زمین جلوی تلویزیون دراز کشیدهاند و کتاب میخوانند و چشمانشان قرمز شده. سلام کردم. خواستند از جا بلند شوند اما کمردرد شدید، مانع شد. دست به میز گرفتند و با حالت دولا به زحمت بلند شدند. به خاطر کمردرد فصلی که یادگار ایام طاغوت بود، نتوانستند کمر راست کنند. کجکج راه افتادند.
متعجب پرسیدم: «صبح که حالتان خوب بود، یکهو چطور شد؟»
گفتند: «به کُلِه مرغی سر زدی؟»
گفتم: «نه»
گفتند: «برو شیرینکاری پدرت را ببین»
از زمانی که ازدواج کرده بودم، مستأجر و آپارتماننشین شده بودم. شاید ۵ آپارتمان را به فواصل ۲ سال در میان، جابجا شده بودم. وقتی مادرم مرحوم شد، با اصرار پدر به منزل مادری اسبابکشی کردم. خب بعد از قریب ۱۰ سال، به خانۀ حیاطدار رسیده بودم و خاطرات ایام کودکی ...
کُله مرغی که از قدیم، پایین حیاط بود را تعمیر کردم و ۷، ۸ تا مرغ و خروس آنجا پرورش میدادم. به غیر از آن، مرغ عشق، فنچ، بلبل خرمایی و هر چیزی که ذوق ایام کودکی را در من زنده کند ...
واقعا پدر راست میگفت: «اگر خانهای #حیاط نداشت، اهل خانه #حیات ندارند.»
بگذریم ...
آن محرومیتهای گذشته را تماماً در این ایام کوتاه جبران کردم. بعد از مدتی هم از صرافت کار افتادم و دیگر مثل سابق به پرندهها رسیدگی نمیکردم. یک ظرف آب مکانیزهای داشتم که با لولۀ باریک آبی به سقف کُله مرغی وصل بود. هر وقت آبش تمام میشد، سبک میشد و بالا میرفت و چون پر میشد، سنگینیاش آن را به پایین میآورد تا مرغها بتوانند دوباره آب بیاشامند. تنظیم ظرف بهم خورده و ارتباطش با لوله جدا شده بود. خب من هم دیگر حوصلۀ درست کردنش را نداشتم ...
گفتند: «صبح بعد از نماز آمدم به مرغها سر بزنم. دیدم زبان بستهها نه آب دارند و نه غذا. با نخ ماهیگیری چند ساعت تلاش کردم تا ظرف آب را به سقف ۳ متری کُلِه مرغی نصب کنم تا بالاخره نزدیکیهای هشت و نه صبح موفق شدم ظرف آب را درست کنم. کجی کمرم برای این است. بعد دیدم غذا هم ندارند؛ رفتم در آشپزخانه دیدم فقط چند کیلو پیاز هست. همه را با رندۀ ریز، رنده کردم تا پرندههای کوچک هم بیبهره نمانند. قرمزی چشمم هم از این است ...
گفتم: «چرا به خودتون رحم نمیکنید؟»
نگاهی گذرا به من کردند و گفتند: «چون میخوام خدا به تو رحم کنه!». بعد ادامه دادند: «آهِ این طیور رو دست کم نگیریا! کفالت اینها را تو به دست گرفتی. اینها مثل زن و بچه و عیال تو هستند. اگر در حالی که خدا اموراتشان را بدست تو داده بهشان رسیدگی نکردی، نفرینت میکنند و خدا هم به این واسطه تو را از رحمتش دور میکند. چطور میتونی سیر و سیراب باشی وقتی این خلایق خدا که بدست تو سپرده شدند گرسنه و تشنه هستند؟»
بعد گویی چیزی از ذهنشان رد شده باشد سکوت کردند، چشم و ابرو در هم کشیدند و با حالت گریه ادامه دادند: «مردم هم عیال ما #مسئولین هستند. چطور ماها لقمه از #گلویمان براحتی پایین میره، وقتی خدا کفالت و اداره امور امتی را به دست ما سپرده و ما هرچی گذاشتن جلومون میخوریم انگار نه انگار گرسنهای هم هست»
بعد گفتند: «استغفار کن برای این بیتوجهی که داشتی»
کانال سبک زندگی اهلی بیت(ع)
https://t.me/ahlbeyt110