یو نسبو
یو نسبو نام یکی از معروف ترین نویسندگان حال حاضر در دنیا است.نسبو متولد سال ۱۹۶۰ در نروژ است در سال ۱۹۹۷ با انتشار اولین اثر خود به نام #خفاش(The bat) با استقبال زیادی رو به رو شد و پس از آن نیز چندین اثر دیگر را از خود منتشر کرده و فروش کتاب های او از بیست و چند میلیون گذشته است.
اکثر کتاب های نسبو را رمان های جنایی تشکیل می دهند که پتانسیل ساخت فیلم را نیز دارند و حتی از کتاب #کارگماران(Headhunters) و چندین کتاب دیگر او نیز فیلم های سینما ساخته شده است.
کتاب خورشید نیمه شب(Midnight Sun)اولین کتاب از کتاب های یو نسبو هست که به زبان فارسی ترجمه شده و ما را بیش از پیش با واقعیت های فرهنگیِ امروز غرب آشنا می کند.
جایی که بدون پرده سخن از فروپاشی خانواده و خیانت زده می شود و داستان حول مردی است که همسرش به او خیانت کرده و خود نیز به خاطر کشتن صاحب کار زورگیر خود، فراری است؛ این شخصیت در ادامه با دختر راهبه ای آشنا می شود که یک فرزند دارد و همسرش او را ترک کرده اما آنان به همه از کشته شدن او خبر می دهند.
در حقیقت می توان با تحلیل گفت و گو های شخصیت های داستان، آن روی پرده غرب(وحشی) را دید و نظاره گر مرگ اخلاق در کلیسا و غرب بود.
خواندن این کتاب را به افرادی که دوست دارند با حقیقت تفکر غربی بیشتر آشنا شوند، توصیه می کنم.
#خورشید_نیمه_شب
#یو_نسبو
#Jo_Nesbo
#رمان_جنایی_خارجی
#نروژ
#غرب
#نیما_م._اشرفی
#اهل_کتاب بمانیم
در قسمت جنوبی کلیسا نشستم و سیگارم را روشن کردم. می دانم چرا سیگار می کشم. چون معتاد نیستم. منظورم این است که خونم تشنهٔ نیکوتین نیست. این طور نیست. داستان چیز دیگری است. چیزی مربوط به خود این عمل. آرامم می کند. شاید چند نخ علف هم بکشم. به نیکوتین معتادم؟ نخیر، مطمئنم که نیستم. شاید الکلی هم باشم، اما باز هم مطمئن نیستم. البته دوست دارم نشئه و شنگول و مست باشم؛ در این شکی نیست. زمانی والیوم را خیلی دوست داشتم. یا بهتر بگویم، اصلا دوست نداشتم والیوم نخورم. به خاطر همین، والیوم تنها دارویی بود که حس کردم باید بی برو و برگرد کنارش بگذارم.
وقتی شروع کردم به حشیش فروشی، به خاطر این بود که اندازه مصرف خودم در بیاوریم. ساده و منطقی بود: آن قدر می خری که بتوانی سر قیمتش چانه بزنی. دوسوم آن را قسمت قسمت می کنی و به قیمت گران تر می فروشی.اجی مجی! سهمیه خودت در می آید. زمان زیادی نمی گذرد تا کار به جایی برسد که این شغل تمام بشود. اما تا اولین جنس فروشی من خیلی طول کشید. آن قدر طولانی و پیچیده و پردردسر بود که احتمال داشت از خیرش بگذرم. در پارک استالاتس پارکن، در مرکز اسلو، می ایستادم و در گوش عابرانی که به نظرم به اندازه کافی موهایشان بلند بود یا لباسشان اجق وجق بود، زیر لب پرسیدم «دوا؟» و برای جنسم مشتری جور می کردم.همیشه در زندگی، اولین بار بدترین اتفاق ها می افتد. وقتی یک نفر با مو های تراشیده و پیراهن سفید ایستاد و دو گرم از من خواست، زهره ام ترکید و پا به فرار گذاشتم.
می دانستم پلیس مخفی نبود؛ چون پلیس ها بلند ترین موها و اجق وجق ترین لباس ها را دارند.ترسیده بودم نکند یکی از افراد فیشرمن باشد.
#یو_نسبو
#Jo_Nesbo
#رمان_جنایی_خارجی
#نروژ
#غرب
#نیما_م._اشرفی
#اهل_کتاب بمانیم.
بیشک یکی از مهمترین آثار به جا مانده از #سید_مرتضی_آوینی، کتاب #توسعه_و_مبانی_تمدن_غرب میباشد.
کتابی که شامل مجموعه مقالات شهید آوینی پیرامون مبانی و آثار توسعه و ظهور تمدن غربی میباشد.
بسیار مهم است که نویسندهای در زمان خود بتواند حرفی را بزند که آیندگان نیز آن را تحسین کنند؛ در این حال ما شاهد آنیم که حرفهای #شهید_آوینی به نوعی گشاینده باب موضوعات خود در دههی خود و دهههای آینده بوده است.
حال ان که کتاب او شامل مجموعه مقالاتی در برابر توسعهی غربی در زمانی نوشته شده است که ایران و دولت #اکبر_هاشمی_رفسنجانی در اوج دوران سازندگی غربی خود هستند و خود را سرداران سازندگی در رسانهها جا زدهاند. در چنین شرایطیست که ارزش قلم #سید_شهیدان_اهل_قلم هویدا میشود.
شهید آوینی آغازگر راهی بود که آیندگان آن را بیشتر تحسین خواند نمود.
#توسعه_و_مبانی_تمدن_غرب
#غرب
#امپریالیسم
#سید_شهیدان_اهل_قلم
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#نشر_واحه
#اهل_کتاب بمانیم
کدامین غرب؟
کتاب حاضر شرحی است از ماجراهای روزمرهی یک خبرنگار ایرانی که برای یک ماموریت کاری چمدانهایش را میبندد و 976 روز را در قلب اروپا، بروکسل، سفر و زندگی میکند. سفری که در آن به دنبال پرسشهایست، بیشتر جامعه شناختی و اجتماعی از فضای دیروز و امروز انسان غربی که در اروپا شکل گرفته است.
پرسش دیگر نویسنده این است که انسان شرقی و به خصوص انسان ایرانی در اروپا چه وضعی دارد و به دنبال چیست!
محمد دلاوری کتابی جذاب و روان را منتشر کرده است اما مطالب این کتاب تا حدی بی سر و ته به نظر میرسند. در حقیقت ما در هر پارگراف این کتاب، شاهد موضوع و داستانی هستیم که از ارتباطات کمی با یکدیگر دارند و پراکندگی آن، خواننده را از تمرکز و فهم موضوع دور میکند، با این وجود میتوان گفت که در مجموع متن، وحدت جهت خود را از دست نداده است.
همانطور که گفته شد، متن از جذابیتهای ادبی و داستانی خوبی به سبب تنوع موضاعات برخوردار است.
البته ماهیت زندگینامه و سفرنامه به گونه است که خواننده با خواندن آن، احساس همزادپنداری میکند و این خود باعث کم شدن احساس خستگی او میشود.
#976_روز_در_پسکوچههای_اروپا
#زندگی_نامه
#سفرنامه
#بلژیک
#اروپا
#بروکسل
#غرب
#محمد_دلاوری
#انتشارات_قدیانی
#اهل_کتاب بمانبم