کمی هم شعر بخوانیم....
فراموش خانه
بعد از این بگذار قلب بی قراری بشکند
گل نمی روید، چه غم گر شاخساری بشکند
باید این آیینه را برق نگاهی می شکست
پیش از آن ساعت که بار غباری بشکند
گر بخواهم گل بروید بعد از این از سینه ام
صبر باید کرد تا سنگ مزاری بشکند
شانه هایم تاب زلفت را ندارد
تخته سنگی زیر پای آبشاری بشکند
کاروان غنچه های سرخ روزی می رسد
قیمت لب های سرخت روزگاری بشکند
دل تنگ
من چه در وهم وجودم چه عدم، دل تنگم
از عدم تا به وجود آمده ام دل تنگم
راز گل کردن من، خون جگر خوردن بود
از در آمیختن شادی و غم دل تنگم
خوشه ای از ملکوت تو مرا دور انداخت!
من هنوز از سفر باغ ارم دل تنگم
گر چه بخشید گناه پدرم آدم را!
به گناهان نبخشوده قسم دل تنگم
حال، در خوف و رجا رو به تو بر می گردم
دو قدم دلهره دارم، دو قدم دل تنگم
نشد از یاد برم خاطرهٔ دوری را
گر چه امروز رسیدیم به هم! دل تنگم!
راز
هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق
هم دعا کن گره تازه نیافزاید عشق!
قایقی در طلب موج به دریا پوست
باید از مرگ نترسید! اگر باید عشق
عاقبت راز دلم را به لبانش گفتم
شاید این بوسه به نفرت برسد، شاید عشق
شمع روشن شد و پروانه در آتش گل کرد
می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق
پیلهٔ رنج من ابریشم پیراهن شد
شمع حق داشت! به پروانه نمی آید عشق!
#اقلیت
#شعر
#غزل
#فاضل_نظری
#اهل_کتاب بمانیم
*بسم رب الشهدا، بسم رب النور*
انگار آمده بود تا نماند؛ از اول هم ماندنی نبود، آخر یک #جهادی بود و جهادیها عادت ندارند که یکجا بمانند؛ پس #حرکت لازمه وجودیشان میشود.
او جهاد را معنا کرد در روزهایی که خانههای روستائیان مازنی سامان میداد. جهاد را معنا کرد، آن روزهایی که در سوز سرما زمستان آذربایجان، زلزله زدگان را از آوارگی در آورد. جهاد را معنا کرد، زمانی که در یادمانهای هشت سال دفاع مقدس، خاک پای زائرانش را سرمه چشمان خویش کرد. جهاد را معنا کرد؛ شاید با دادن جانش برای #زینب(ع). راستی اسم زینب آمد؛ زینبی که هرگز پدر را ندید و #ابوزینبی که دخترش را در آغوش نکشید.
سلام خدا بر تو ای شهید راه #عشق.
مردان هزار دریا، خوردند و تشنه مردند
تو مست از چه گشتی، چون جرعهای نخوردی
صلی اله علیک یا اباعبداللّٰه
#برای_زین_أب
#مدافعان_حرم
#خادم_الشهدا
#جهاد
#شهید_حاج_محمد_بلباسی
#اهل_کتاب بمانیم
رَهبر
فتنه
آبرو
به راستی که چه خوب خریدارانی دارد این #آبرو. میگوید اندکی آبرو دارم و آن را پای این انقلاب می گذارم. سیدی! شاید دیگر آبرویی نمانده باشد برایمان، اما جانی داریم و جسمی؛ فقط یک ندا میخواهد برای فنا.
۷۸ و ۸۸ و ۹۸؛ این ها اعدادیست که هرگاه گفته میشود، دل ماست که آتش می گیرد از خیانتها، و چ دلی داری تو ای سرورم که دیدی و میبینی آنچه ندیدیم.
انشااللّٰه که #فتنه_۹۸ هم مثل فتنه های ماقبلش عمرش به سر رسد.
#داستان_سیستان روایت سفر ده روزه #رَهبر است به استانی آشنا؛ سفر سیستان و بلوچستان در اوج درگیری و حمله آمریکاییها به عراق. روزهایی که بسیاری از ترس حمله آمریکا به ایران، آماده برگشت به کشورهایی که #شهروندان آنها بودند، می شدند و این حضرت آقا بود که با سفر به ناامن ترین استان کشور، درس مهمی را به مدعیان داد.
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست
هرگه که دل به عشق دهی خوش بود
در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست
ما را ز منع عقل مترسان و می بیار
کان شحنه در ولایت ما هیچ کاره نیست
#داستان_سیستان
#ده_روز_با_رَهبر
#سفرنامه
#رضا_امیر_خانی
#اهل_کتاب بمانیم
#قمار
واژهای آشنا. واژهای که بیشتر آن را با بازیهایی منسوب به آن میشناسیم، اما برخی اوقات هر لحظه در قماری که نامش زندگیست، بازی می کنیم. شاید این دنیا بزرگترین قماری باشد که نه با زندگی کردن در آن، بلکه با زندگی کردن برای آن، هر لحظه در آن فرو میرویم؛ چرا که این دنیا هم میتواند جز بازی نباشد. آخر خاصیت قمار همین است دیگر؛ هرچه جلوتر میروی، حریصتر میشوی؛ هرچه جلوتر میروی، شرط های سختتر و پرهزینهتری را میبندی؛ هرچه جلوتر میروی، پایت بیشتر گیر می کند. و آخرین قمار هر فرد در این دنیا چیست؟!
#فیودور_داستایوفسکی به زیبایی هرچه تمامتر و با هنر کامل، توانسته است با شرح زندگی یک خانواده متمول روس که برای ییلاق تابستانی خود به فرانسه سفر کرده است و در این حین هر یک از اعضای آن به نوعی در قمار هایی گیر افتاده است، فرایند قمار و نتیجه آن را به نمایش بگذارد. در این قمار فرقی نمی کند که زن باشی یا مرد؛ پیر باشی یا جوان؛ ثروتمند باشی یا فقیر؛ این #حرص و #طمع است که انسان را وادار به قمار میکند؛ حتی بر سر هستی خویش!
#قمارباز
#رمان_کلاسیک
#ادبیات_روسیه
#سروش_حبیبی
#فیودور_داستایوفسکی
#اهل_کتاب بمانیم
کمی هم شعر بخوانیم...
امروز چند غزل از کتاب #ضد که متعلق به شاعر محبوب این روز های بازار شعر کشور، یعنی #فاضل_نظری است را میخواهیم بخوانیم.
هراس
رسیدهام به خدایی که اقتباسی نیست
شریعتی که در آن حکمها قیاسی نیست
خدا کسی است که باید به دیدنش بروی
خدا کسی که از آن سخت میهراسی نیست
به «عیب پوشی» و «بخشایش» خدا سوگند
خطانکردن ما غیر نا سپاسی نیست
به فکر هیچکس جز خودت مباش ای دل
که خودشناسی تو جز خداشناسی نیست
دل از سیاست اهل ریا بکن، خود باش
هوای مملکت عاشقان سیاسی نیست
خیانت
تو سراب موج گندم، تو شراب سیب داری
تو سر فریب _آری!_ تو سر فریب داری
لب بیوفای او کی به تو شهد می چشاند
چه توقعی است آخر که از این طبیب داری
شب دل بریدن ماست چه اتفاق خوبی
چمدان ببند بی من سفری قریب داری
پس از این مگو خیانت به حکایت یهودا
که مسیح نیست آن کس که تو بر صلیب داری
چه شکایتی است از من که چرا به غم دچارم
تو که از سروده های دل من نصیب داری
آسمان1
چقدر چون همگان، مثل دیگران باشم
به جای عشق دنبال آب و نان باشم
اگر پرنده من را آفریده اند چرا
قفس بسازم و در بند آشیان باشم
اگر چه ریشه در این دشت بسته ام، باید
به جای خاک گرفتار آسمان باشم
من از نزاع «دلم» با «خودم» خبر دارم
چگونه با دو «ستمپیشه» مهربان باشم
نه او بخاطر من میتواند این باشد
نه من به خاطر او میتوانم آن باشم
#ضد
#شعر
#غزل
#فاضل_نظری
#اهل_کتاب بمانیم
خاطرش آسوده بود، چون حُر بود. حُر بود پس عاشق شد؛ عاشق #روح_اللّٰه.
عاشق شد و دست رد بر سینه این دنیا زد. عاشق شد، پس نامش را در دفتر عشاق نوشتند. عاشق شد و رفت. رفتُ رفت تا دیگر نیاید و نیامد تا اثری بر روی این جهان خاکی از خود بر جای نگذارد. بله، عاشقی سخت و زندگی در این دنیا شیرین؛ اما شهد شهادت، حلاوت دیگری دارد . شهدی که شیرین تر از هر متاعی در این عالم است.
#عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوهای کرد رخت دید ملک #عشق نداشت
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
عقل میخواست کز آن شعله چراغ افروزد
برق غیرت بدرخشید و جهان برهم زد
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز
دست غیب آمد و بر سینه نامحرم زد
#شاهرخ
#زندگینامه
#حُر_انقلاب
#دفاع_مقدس
#شهید_شاهرخ_ضرغام
#اهل_کتاب بمانیم
شهید #آوینی چرا #آوینی شد؟
وحید یامینپور در آخرین کتاب منتشر شده خود، تغییر حوزه داده است و از داستان و رمان، وارد یک ماجرای جدی شده است. قالب همان قالب داستانی است، با همان بیان شیوا و جذاب گذشته که در #نخل_و_نارنج به اوج خود رسیده بود.
یامینپور در این کتاب به داستان و ماجرایی می پردازد که شاید در ابتدا با سخنرانیهای #دکتر_سید_احمد_فردید در ایران شروع شده است؛ داستان #غرب_زدگی!
داستانی که #جلال_آلاحمد آن را از زاویه #سیاسی دیده است و فرد دیگری همچون شهید #آوینی از منظر #هنر.
به نظر میرسد این کتاب به خوبی توانسته است در حد بضاعت خود به تاریخ غرب و غرب زدگی و تاریخ فلسفه آن بپردازد و برای مخاطبین هدف خود که عامه مردم بودهاند، این قبیل مقدمات را از دیدگاه سید شهیدان اهل قلم جا اندازد، اما آنچه بدون شک مسلم و پرواضح است این است که کتاب #ماجرای_فکر_آوینی مقدمه است و علاقهمندان می توانند با کتب دیگری از شهید آوینی، مانند کتاب #توسعه_و_تمدن_غرب و همچنین انبوه کتب دیگری که در این زمینه نگارش شده است، خود را به نقطه ای مطلوب در این مسئله پر حاشیه و جنجالی رسانند.
در پایان اگر دغدغه آن را دارید که سطح مسائل و نگاه خود را بالاتر از مسائل روزمره زندگی شخصی خویش و کمی فرا تر از آنچه فراتر از آنچه در ظاهر نمایان است قرار دهید و آنها را کشف و تحلیل نمائید، پای در این ورطه پر از چالش بگذارید.
#ماجرای_فکر_آوینی
#تاریخ_فلسفه
#فلسفه_غرب
#سرور_شهیدان_اهل_قلم
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#وحید_یامینپور
#اهل_کتاب بمانیم
May 11
May 11
هدایت شده از قفسه
حاج قاسم هم اهل کتاب بود
چند نکته درباره حاج قاسم و کتاب میخواستم بنویسم، وقت نمیشد.
او یک کتابخوان حرفهای بود. کتابهای حوزه دفاع مقدس را با دقت میخواند. موقع شهادتش هم کتاب گلچین احمدی همراهش بود.
مروج کتابخوانی هم بود. کتابهای بسیاری را معرفی کرد. بعضی تقریظهای او را میتوانید در اینترنت پیدا کنید.
در دوره مسئولیتش در کرمان، کتابهای خاطرات و داستانی خوبی از شهدای کرمان (و سیستان و بلوچستان) منتشر شده است.
حاج قاسم خوب مینوشت. مقدمههای خوبی که بر کتابهای مختلف ازجمله «ورود فرماندهان ممنوع» (#رحیم_مخدومی) نوشته، گویای قلم توانمند اوست که هم محتوا دارد و هم زیباییهای ادبی.
شاید بیش از ۱۰ کتاب تاکنون درباره او منتشر شده است. البته او جلوی انتشار آثار بسیاری درباره خود را گرفته است!
www.Qafase.ir | @Qafase
با #کتاب، تازه بمانید:
👉 ble.im/join/ZTk3NGIyNT
خاطرات شهید والامقام، #مهدی_زینالدین را در کتاب زیبای #تنها_زیر_باران بخوانید.
شهید مهدی زینالدین یکی از فرماندهان هشت سال دفاع مقدس است که قبل از انقلاب فعالیتهای وسیعی، ضد رژیم شاهنشاهی داشته است و در این راه از بسیاری از مادیات خود گذشته است.
او که یک دانش آموز بسیار ممتاز بوده است و در آزمون کنکور آن سالها، حائز رتبه تک رقمی میشود و در رشته پزشکی شیراز را پذیرفته میشود با این حال به دلیل مسائل و درگیریهای انقلاب از آن انصراف میدهد.
در برههای دیگر او بورسیه تحصیلی فرانسه را به دست میآورد اما با شنیدن پیام #امام که در حال حاضر کار در ایران مهمتر است، از آن نیز انصراف میهد.
و در نهایت، و در اوج غربت، زیر بارش قطرات باران کرمانشاه، به همراه برادرش، با قهقههی مستانه گلولههای سربی احزاب کُرد به دیدار یار میشتابد.
شهادت گوارای وجودتان باد ای مردان خدایی.
#تنها_زیر_باران
#شهید_مهدی_زینالدین
#دفاع_مقدس
#مهدی_قربانی
#اهل_کتاب بمانیم
ماجرای سفر پنج روزه به لبنان و سوریه به دعوت #حزب_اللّٰه_لبنان .
این سفر که به دعوت حزب اللّٰه لبنان از حاج #میثم_مطیعی در تابستان سال ۱۳۹۷ صورت گرفته است، و شعرای ابیات مداحی وی، یعنی دکتر #محمد_مهدی_سیار، دکتر #محسن_رضوانی، #میلاد_عرفان_پور و خود نویسنده این کتاب، یعنی #محمد_رضا_وحید_زاده نیز حضور داشته اند.
کتاب پر است از لحظات ناب و شنیدنی که حاکی از فضای امنیتی و همچنین آداب و رسوم اهالی سواحل مدیترانه میباشد.
این سفرنامه به تازگی (سال ۱۳۹۸) ریز چاپ رفته است و به همین دلیل از طراوت و تازگی مطالب آن، بیشتر لذت خواهید برد.
نویسنده این اثر، در برخی از قسمتهای کتاب، سخن به گلایه از دو همسفر #شیرازی خود، محمد مهدی سیار و میلاد عرفانپور، گشوده و از #صبر و طمانینه آنها انتقاد کرده است که میشود گفت این تنها نقص جدی این کتاب خوب به شمار میرود!
#شام_ملیتا
#سفرنامه
#حزب_اللّٰه
#لبنان
#سوریه
#مدافعان_حرم
#محمد_رضا_وحید_زاده
#اهل_کتاب بمانیم