eitaa logo
عرفان ناب
549 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
89 ویدیو
3 فایل
📡 http://www.ahlevela.com ديگر كانال ما: 👈 http://ble.ir/ahlevelaa ارتباط با ما: 👈 @adminsm 🌐 اينستاگرام:👈http://instagram.com/ahlevela 🔵 کانال ما در آپارات: 👈 https://www.aparat.com/ahle_vela/Ahlevela
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🔴 پرسش: اهل محبّت را از نظر تقدم نهادن بر خواسته‌های محبوب یا خواسته‌های خود به چند سطح می‌توان تقسیم کرد؟ ✔️ پاسخ: آن كه دل به محبوبى سپرده است، معشوق را بر هرچه جز اوست ترجيح مى‌دهد و همه چيز را در راه او نثار و ايثار مى‌كند. امام صادق علیه السلام مى‌فرمايند: دَليلُ الحُبِّ ايثارُ الَمحبوبِ عَلى ما سِواهُ: گواه محبّت، برگزيدن محبوب است بر هرچه جز اوست. همچنين از خواست و هواى خويش صرف نظر مى‌كند و مطلوب و هواى دوست را برمى‌گزيند. ايثار به تناسب شدّت محبّت، داراى مراتبى است. در مرتبه‌ى نخست، محب در عين اينكه خود خواسته و تمايلاتى دارد، خواست و ميل دوست را بر خواست و ميل خويش مقدّم مى‌شمارد و از آن صرف نظر مى‌كند. در مرتبه‌ى دوم، خواست و هواى محب همان خواست و هواى محبوب مى‌شود؛ به‌نحوى كه محب ديگر خواست و آرزوى جداگانه و على‌حدّه‌اى از خود ندارد، بلكه همان را می‌پسندد و آرزو مى‌كند كه محبوب دوست دارد و به آن متمايل است. در سومين مرتبه، كه محبّت به اوج شدّت خود رسيده است، محب جز محبوب چيزى نمى‌بيند و اساسآ خواست و ميلى در ميان نمى‌ماند. ✍️مهدی طیّب، ، ص ۱۰۸. 📕 ۱۰۸ @ahlevela
برای درک بهتر مفهوم اذن تشریعی و اذن تکوینی و تفاوت آنها به نکات زیر توجّه کنید. الف. تفاوت اذن تکوینی با اذن تشریعی  اذن تشریعی یعنی مجاز بودن تصمیم ازنظر مقرّرات شرع؛ امّا اذن تکوینی به‌معنی امکان‌پذیر بودن وقوع آن در واقعیّت خارجی و صحنه‌ی عمل است. فرض کنید آن دانشجو که صبح تصمیم گرفت به دانشگاه برود و در کلاس حاضر شود، بخواهد با ماشین به‌سمت دانشکده حرکت کند و در خیابان یا کوچه‌ی مجاور دانشکده ماشین خود را پارک کند. اگر مأموران راهنمایی و رانندگی ورودی خیابان را با نرده یا بلوک سیمانی بسته باشند، امکان ورود با اتومبیل به آن خیابان وجود ندارد؛ یعنی تصمیم ورود به خیابان با اتومبیل امکان تحقّق خارجی و عملی شدن ندارد. ورود با اتومبیل امکان‌پذیر نیست. امّا اگر نرده‌ها و بلوک‌ها را جمع کنند، ورود با اتومبیل امکان‌پذیر می‌شود. اینجا بحث تکوین عمل و اذن تکوینی است. امّا درصورتی‌که ورود امکان‌پذیر باشد، این سؤال برای راننده مطرح می‌شود که ازنظر مقرّرات راهنمایی و رانندگی ورود به این خیابان با اتومبیل ممنوع است یا آزاد؟ آیا مقرّرات اجازه می‌دهد اتومبیل از این‌طرف وارد خیابان شود؟ وقتی مقرّرات درنظر باشد، بحث اذن تشریعی و مجاز یا غیرمجاز بودن است و آنجا که امکان عملی شدن مطرح باشد، بحث اذن تکوینی و امکان‌پذیر بودن است. ب. ترکیب اذن تشریعی و اذن تکوینی  برای فهم بهتر اذن تکوینی و اذن تشریعی الهی و تفاوت آنها به این توضیح دقّت کنید. اگر یک جدول ماتریس دوبعدی بکشیم، به‌طوری‌که یک محور جدول اذن تشریعی الهی و محور دیگر آن اذن تکوینی الهی باشد، چهار حالت به‌دست می‌آید. حالت اوّل: تصمیم بر انجام کاری دارای اذن تشریعی و عملی شدن آن دارای اذن تکوینی باشد؛ یعنی هم مطابق قوانین الهی باشد، هم در عمل امکان‌پذیر شود؛ مثل حضور آن دانشجو در کلاس. تصمیم او برای حضور در کلاس مجاز و مشروع بود و خدا هم عملاً امکان داد تصمیم او اجرا شود؛ و در کلاس حضور یافت. حالت دوم: کاری که تصمیم بر انجامش دارای اذن تشریعی الهی است؛ امّا عملی شدن آن فاقد اذن تکوینی است. برای مثال کسی شب بخوابد درحالی‌که مصمّم است سحر بیدار شود و نماز شب بخواند؛ امّا در عمل خوابش ببرد و با صدای اذان صبح بیدار شود. این تصمیم ازنظر شرع کاملاً مجاز بود و اذن تشریعی الهی داشت؛ امّا خدا به آن امکان عملی شدن نداد؛ یعنی فاقد اذن تکوینی بود. حالت سوم: تصمیمی که فاقد اذن تشریعی الهی است؛ امّا عملی شدنش دارای اذن تکوینی است. مثل همه‌ی گناهانی که در عمل واقع و انجام می‌شود. مثلاً کسی تصمیم ‌گرفت شراب بخورد؛ این تصمیم ازنظر شرع مجاز نیست؛ امّا خدا دست او را خشک نکرد و جانش را نگرفت؛ بلکه به او امکان داد و او شراب را خورد. تصمیم او فاقد اذن تشریعی بود؛ امّا خدا به عملی شدن تصمیم او اذن تکوینی داد. حالت چهارم: هم تصمیم فاقد اذن تشریعی است، هم عملی شدن آن فاقد اذن تکوینی. فرض کنید کسی تصمیم می‌گیرد دزدی کند؛ تصمیم او خلاف شرع و فاقد اذن تشریعی است. او برای دزدی خانه‌ای را نشان می‌کند و نیمه‌شب از دیوار آن خانه بالا می‌رود؛ امّا صاحبخانه بیدار می‌شود و او نمی‌تواند عمل دزدی را انجام دهد؛ در اینجا عمل او امکان تحقّق خارجی پیدا نکرده و فاقد اذن تکوینی بوده است. اکنون حالت‌های فوق را در چند رخداد واقعی و نمونه‌ی تاریخی بررسی می‌کنیم. ۱/ حضرت ابراهیم علیه السّلام به امر خداوند پسرش حضرت اسماعیل علیه السّلام را به سرزمین مِنیٰ برد؛ کاردش را تیز کرد و روی حلقوم اسماعیل علیه السّلام گذاشت تا او را ذبح کند. تصمیم مجاز، طبق فرمان الهی و دارای اذن تشریعی بود؛ امّا خدا به آن کارد اجازه‌ی بریدن نداد ولذا کارد نبرید؛ یعنی وقوع آن فاقد اذن تکوینی الهی بود و محقّق نشد. این مصداق حالت دوم است. ۲/ عصر عاشورا لشکریان عمر سعد خیمه‌های اهل‌بیت و اصحاب امام حسین علیه السّلام را آتش زدند. این تصمیم فاقد اذن تشریعی و ازنظر شرع حرام بود؛ امّا خدا به آتش نگفت نسوزان و اذن تکوینی و امکان داد عملاً خیمه‌ها را بسوزانند. سوختن خیمه‌ها مصداق حالت سوم است. ۳/ بعدازظهر عاشورا شمر ملعون سر مطهّر اباعبدالله الحسین علیه السّلام را با خنجر برید و از پیکر مقدّس حضرت جدا کرد[۵]. تصمیم بر این کار قطعاً خلاف شرع و فاقد اذن تشریعی بود؛ امّا خدا به این کار امکان عملی شدن داد و به خنجر نگفت نبُر؛ پس اذن تکوینی یافت و محقّق شد. این تصمیم پلید فاقد اذن تشریعی بود؛ امّا با اذن تکوینی الهی عملی شد. این نیز مصداق حالت سوم است. ۴/ حضرت ابراهیم علیه السّلام را در منجنیق گذاشتند و درمیان کوهی از آتش پرتاب کردند. هم تصمیم سوزاندن پیامبر خدا خلاف شرع و فاقد اذن تشریعی بود، هم خدا به آن تصمیم امکان عملی شدن نداد و فرمود: یا نارُ کُونِی بَرداً وَ سَلاماً عَلیٰ اِبراهِیمَ[۶]: ای آتش بر ابراهیم سرد و سلامت باش. @ahlevela
اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ یَعْقُبُ الْیَأْسَ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ الْقُنُوطَ مِنْ مَغْفِرَتِکَ وَ الْحِرْمَانَ مِنْ سَعَهِ مَا عِنْدَکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ. ✨ بند پنجاه و چهارم: ✨ بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که یأس از رحمتت، و نا امیدی از مغفرتت و محروم ماندن از فراوانی آنچه نزد توست را در پی دارد؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! ٥٤ @ahlevela
💠 اهل دنیا گیرنده‎اند. گیرنده وقتی می‎گیرد که می‎گیرد، وقتی هم می‎دهد باز می‎گیرد، حتّی عمل خوب هم که انجام می‎دهد، می‎گوید چه اجری و چه پاداشی می‎دهند. دهنده وقتی می‎دهد که می‎دهد، وقتی هم که می‎گیرد، باز می‎دهد. خدا که از بنده‎اش قرض می‎طلبد و می‎فرماید: مَن ذَا الَّّذی یُقرِضُ اللهَ قَرضاً حَسَناً: چه کسی است که به خدا قرض‌الحسنه بدهد؟ هجده برابر پاداش می‎دهد. پس، می‎گیرد که بدهد. مثل پدری که از بچّه‎اش پول قرض می‎گیرد و به او ربا هم می‎دهد و شرعاً هم جایز است. امام حسین علیه السّلام که می‎فرماید: هَل مِن ناصِرٍ یَنصُرُنى: آیا کسی هست مرا یاری کند؟ در واقع می‎فرماید کسی هست که من یاری‌اش کنم؟ 💠 کسی که با خدا معامله می‎کند، تا نیمی‎از راه، گیرنده و در بقیه‎ی راه، دهنده است. 💠 دنیا محلّ زراعت و تجارت و سیاحت است. شما هم در دنیا با خدای خودتان در تجارت و زراعت و سیاحت باشید. 💠 بهره بردن از لذّت‎های خوب دنیا هم مال مؤمن است. غیر مؤمن در دنیا هم لذّت واقعی ندارد. بهره‎ی کفّار از لذایذ دنیا خیالی و وهمی‎ است، ولی لذایذ مؤمن واقعی است. 💠 خداوند انسان‎ها را که آفرید، دنیا را هم آفرید. بعد به آنها گفت آیا می‎خواهید بروید آنجا گردش کنید؟ یک عدّه رفتند به اصلاب و ارحام و مشغول دنیا شدند و جای اوّلشان را فراموش کردند. عدّه‎ی کمی‎ که انبیا و اولیا بودند، یک نگاه به پائین کردند و با خود گفتند: از نزد پروردگارمان به کجا برویم؟ و زود برگشتند. خدا به آنها گفت سایرین کجایند؟ عرض کردند مشغول دنیا شدند. فرمود: این بد رفاقتی نیست که آنها را همانجا رها کنید؟ بروید آنها را هم برگردانید. انبیا علیهم السّلام به دنیا آمدند، گروهی آنها را تصدیق کردند و نزد خدا بازگشتند و گروه دیگر نپذیرفتند و مشغول دنیا ماندند. پس سه گروه شدند؛ سابقون، اصحاب یمین و اصحاب شمال. 📘✍️مصباح_الهدي/ص ١٤١و ١٤۲ @ahlevela
📔 لغزش های نظری و عملی در سلوک (3) 🔹 در انتخاب راهبر و استاد، چند نكته حائز اهمّيّت است. يكي اين‎ كه مدّعيان راهبري و ارشاد بسيار، امّا راهبران و مرشدان ذي‌صلاح اندك‌اند. چه بسا شيّادان و دنياطلباني كه دام تزوير گسترده‌اند تا خلق را شكار كنند و جاه‌طلبي و مال‎پرستي و لذّتجويي‌هاي خود را از رهگذر مريدان فريب خورده ارضاء نمايند. 🔹 دوّم اين كه چه بسا ناقصان به مقصد نرسيده‌اي كه به اتّكاء چند كشف و كرامت، خود را كامل پنداشته و به دستگيري مي‌پردازند؛ ولي چون خود به مقصد نرسيده‌اند قادر نخواهند بود سالك را به كمال برسانند و حتّي با اشتباهات خود، او را تباه مي‌سازند. 🔹 سوّم اين‎ كه گر چه ممكن است كساني كه از آغاز، جذبه‌اي شامل حالشان شده و آن‎ها را به قلّة كمال رسانده، شخصاً به مراتبي دست يافته باشند كه اشخاصي كه كار را با سلوك آغاز كرده‌اند و پس از سالياني طيّ طريق، آمادگي دريافت جذبه را به دست آورده و به كمال رسيده‌اند، به آن مراتب دست نيافته باشند و درنتيجه آن مجذوب واصل از اين سالك واصل، شخصاً بزرگ‌تر باشد؛ امّا در امر دستگيري و تربيت شاگردان، كسي كه كار خود را با سلوك آغاز كرده و پيچ و خم‌هاي راه را طيّ نموده و با خطرات و پرتگاه‌هاي مسير مواجه شده است، براي راهنمايي و راهبري سالكان، توانايي بيشتري دارد. چنان كه ممكن است شخصي كه ثروت هنگفتي را از پدر خويش به ارث برده است از كسي كه با ساليان دراز كسب و كار، سرمايه‌اي به دست آورده، به مراتب ثروتمندتر باشد؛ امّا براي آموختن راه و رسم كسب ثروت به ديگران، كسي كه با كار و تلاش خويش زمينة ثروتمندي خود را فراهم ساخته، از آن كس كه بي‌هيچ كار و فعّاليّتي، ثروت هنگفتي را به ارث برده است، توانايي بيشتري دارد. البتّه اين بدان معني نيست كه مجذوبان واصل هيچ كس را به مقصد نمي‌رسانند، لكن كساني در محضر آنان به مقصد مي‌رسند كه خود نيز روحيّة جذبه داشته و در آستانة جذبه قرار داشته باشند، امّا اين گونه اشخاص در بين خلق اندك‌اند. امّا اكثريّتي كه چنين روحيّه و آمادگي‌يي ندارند، و براي كسب آمادگي دريافت جذبه، راه طولاني و پرپيچ و خمي را بايد طي كنند، گرچه براي ايشان نيز محضر مجذوبان واصل دل‌نشين و لذّت‎بخش است و بهره‌هاي معرفتي و اخلاقي محدودي نيز نصيبشان مي‏سازد، لكن در محضر آنان، در حدّ كمال، رشد نيافته و به مقصد نهايي نمي‌رسند. بنابراين براي اكثريّت طالبان طيّ مدارج عرفان، بهره جستن از محضر سالكان واصل، كارسازتر است. 🔹 چهارمين نكته اين كه خود سالك قادر نيست راهبر كامل را تشخيص دهد. آنچه از سالك برمي‌آيد تشنگي و طلب وافر براي درك محضر راهبري كامل و درخواست نيل به اين مطلوب از درگاه الهي است، به گونه‌اي كه آرام و قرار از وي سلب شود و تا نيل به آن، دست از طلب برندارد و به چيز ديگري نينديشد. اين تشنگي و طلب صادقانه و تمام عيار كه ناشي از درك اضطرار خويش است، زمينه‎ساز اجابت شده و در پي آن، خداي متعال او را به محضر راهبر كاملي رهنمون ساخته و يا راهبر كاملي را به سوي او گسيل مي‌دارد و بر سر راه او قرار مي‌دهد. ↩️ البته كسي كه به راستي طالب راه يافتن به محضر راهبر كاملي براي نيل به مدارج عالي ‎عبوديّت و عرفان است، پيش از نيل به آن محضر، رفتار و حالاتش با چنين خواست و تمنّايي متناسب است. يعني تا آنجا كه شناخت دارد، به وظايف بندگي خويش عمل مي‌كند و در مسير تعاليم و احكام دين راه مي‎سپرد. كساني كه مدّعي اشتياق درك محضر اولياء خدا براي سير و سلوك الي الله مي‌باشند، امّا چندان اهتمام و التزامي به دستورات دين ندارند، ادّعايشان كاذب است. اينان چون شخص بي‌سوادي مي‌باشند كه به مدرسه نمي‌رود و از امكانات آموزشي كه در اختيار اوست بهره نمي‌گيرد، لكن دائماً حسرت راه يافتن به محضر استادان دانشگاه را مي‌خورد. اينان بايد از خود بپرسند آيا به آنچه از دين خدا و طريق بندگي حق كه در دسترسشان قرار دارد، به درستي و كمال عمل كرده و از آن بهره جسته‌اند كه اكنون در پي پير و مرشدي مي‌باشند تا تعاليم و تكاليف والاتر و سنگين‌تر راه دين و بندگي را به آن‎ها بياموزد. 🔹 نكته ی پنجم اين‌ كه شاخص‌هاي ظاهري كه براي راهبران ذي‌صلاح مي‌توان نام برد و بدون آن‎ها قطعاً صلاحيّت راهبري مصداق نمي‌يابد، عبارتند از: اعتقاد و التزام به ولايت اهل بيت علیهم السلام، انقياد و تسليم در برابر ظواهر قرآن و فرمايشات معصومين علیهم السلام ، پايبندي به اخلاقيّات، و مراعات كامل احكام و آداب شرع مقدّس. پس از اين مقدّمه، اكنون به ذكر لغزشگاه‌هاي نظري و عملي كه در صورت عدم برخورداري از صدق و اخلاص و علم و آگاهي، و عدم پيروي از راهبران ذي‌صلاح، سالك ممكن است به آن دچار شود، مي‌پردازيم. ادامه دارد... استاد مهدی طیب، ، ص 94-91. @ahlevela
✨ اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ مَقَتَ نَفْسِی عَلَیْهِ إِجْلَالًا لَکَ فَأَظْهَرْتُ لَکَ التَّوْبَهَ فَقَبِلْتَ وَ سَأَلْتُکَ الْعَفْوَ فَعَفَوْتَ ثُمَّ مَالَ بِیَ الْهَوَى إِلَى مُعَاوَدَتِهِ طَمَعاً فِی سَعَهِ رَحْمَتِکَ وَ کَرِیمِ عَفْوِکَ نَاسِیاً لِوَعِیدِکَ رَاجِیاً لِجَمِیلِ وَعْدِکَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِینَ. ✨ بند پنجاه و پنج: بار خدایا ! از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که به خاطر تعظیم تو با نفس خویش دشمن گشته و اظهار توبه نمودم و تو پذیرفتی و از تو در خواست عفو کردم و تو عفو نمودی ولی پس از آن هوای نفس مرا به سوی آن مایل کرد تا این که به طمع رحمت واسعه و عفو کریمانه ات و با فراموشی تهدیدت و آرزوی وعده ی جمیلت مجدّداً به آن بازگشتم؛ پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان! @ahlevela
🌘 شب‌های ماه ذی‌القعده و ده شب اوّل ماه ذی‌الحجّه را که در پی آن است، قدر و غنیمت بدانید. خدای متعال فرمود: «وَ واعَدْنا مُوسىٰ‏ ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أتْمَمْناها بِعَشْرٍ»  سوره ی اعراف- آیه ی 142 ما سی شب با موسیٰ قرار گذاشتیم، بعد با ده شب آن را تکمیل کردیم. به بحث «شب» و نقش ویژه‌ی شب در سلوک إلَی الله و نِیل به لقاء و وصال الهی، در گذشته اشاره کرده‌ایم. 🔹 بنا به روایات کسی نمی‌تواند به هدف سالکان، يعني قُرب و لِقاء و وصال الهی، دست پیدا کند؛ مگر با بهره‌گیری از مرکب شب؛ با سوار شدن بر این مرکب است که می‌توان به آن مقصد رسید. 🔹 باز روایت داریم که ائمّه علیهم السلام فرمودند: کسی که به صلاةِ لَیل اشتغال نداشته باشد و نماز شب نخواند، شیعه‌ی ما نیست. البتّه شیعه مقام بلندی است. ما امیدواریم از دوستداران و مُحِبّین اهل‌بیت علیهم السلام، به‌شمار بیاییم. مقام تَشَیُّع، مقام سلمان و أباذر و یاران برجسته‌ی اهل‌بیت: است؛ ولی یکی از ویژگی‌های سلوک یک سالک، بلندهمّت بودن اوست؛ او به کم راضی نیست و دلش می‌خواهد یک دوست تمام‌عیار و يك شیعه‌ی راستین برای اهل‌بیت: باشد. ائمّه: هم فرمودند: شیعه‌ی ما نیست، مگر کسی که به مداومت بر نماز شب، موفّق است. 🔹ظاهر شب، زمانی است که خورشید غروب می‌كند و آسمان و فضای عالم تاریک می‌شود و این تاریکی تا طلوع فجر ادامه می‌یابد. این ظاهر لیل است؛ امّا لیل، باطنی هم دارد که فعلاً نمی‌خواهم وارد بحث آن شوم. ◀️ خدای متعال با حضرت موسي علیه السلام سی روز وعده نگذاشت؛ سی شب وعده گذاشت. این موضوع نشان می‌دهد که وعده‌گاه ملاقات با خدای متعال، شب است و کسانی که می‌خواهند به دیدار خدا بروند؛ باید شب به سراغ خدا بروند. ✨شب خیز، که عاشقان به شب راز کنند ✨ گِردِ بَر و بام دوست پرواز کنند ✨ هر در که به هر کجاست، شب بَر بَندند ✨ اِلاّ در دوست را، که شب باز کنند 🎤 در محضر استاد مهدی طیب - جلسه 30 شهریور 91 @ahlevela
💠▪️ زیارت امام رضا علیه السلام از دور و نزدیک 🔹 23 ماه ذیقعده، یکی از دو نقل علیه السلام در سال 203 هـ ق است. یکی از نقل ها، آخر ماه صفر و نقل دوم همین 23 ذیقعده است. البتّه 23 ذیقعده روز زیارتی مخصوصه ی علیّ‌بن‌موسی‌الرّضا علیه السلام است و تأکید شده که اهل مراقبه در آن روز چه از نزدیک و چه از دور حضرت را زیارت کنند. خود این تعبیر از نزدیک و از دور هم تعبیر قابل تأمّلی است. 🔹 گاهی نزدیکی و دوری به لحاظ مکانی است؛ یعنی عدّه ای توفیق پیدا می کنند به مشهد مشرّف می شوند و در حرم علیّ‌بن‌موسی الرّضا علیه السلام عرض ادب و ارادت و سلام خودشان را تقدیم می کنند. بعضی هم موفّق نمی‌شوند و از شهرها و سرزمین های دیگر به محضر آن بزرگوار سلام می کنند. این یک معنای زیارت نزدیک و دور است؛ امّا معانی متعدّد دیگری هم دارد. 🔹 یکی دیگر از معانی آن، نزدیکی و دوری باطنی و معنوی است؛ یعنی چه کسی که خودش را نزدیک می بیند و چه کسی که خودش را خیلی دور می بیند، خیلی محروم و آلوده می بیند، او هم خود را از عرض ادب و سلام به محضر حضرت محروم نکند. گفت: 💫 بنازم به بزم محبّت که آنجا 💫گدایی به شاهی مقابل نشیند 🔹 خود زیارت هم معانی مختلفی دارد؛ همین ادبِ تقدیمِ سلام به محضر امام معصوم را زیارت حضرت می گویند؛ ولی حقیقت زیارت چیز دیگری است. حقیقت زیارت، دیدن است. 🔹 اگر فرمودند زیارت علیّ‌بن موسی الرّضا علیه السلام در این روز مؤکّد است، یعنی سعی کن خود حضرت را زیارت کنی؛ نه اینکه بروی مرقد حضرت را ببینی؛ خود حضرت را ببین! سعی کن حقیقت نورانی حضرت را در باطن خودت ملاقات کنی؛ ان شاءالله. در محضر استاد مهدی طیب @ahlevela علیه السلام
☄دعاي روز دحوالارض: 💠اللهُمَّ داحيَ الكَعبَةِ وَفالِقَ الحَبَّةِ وَصارِفَ اللَّزبَةِ وَكاشِفَ كُلِّ كُربَةٍ، أسألُكَ في هذا اليَومِ مِن أيامِكَ الَّتي أعظَمتَ حَقَّها وَأقدَمتَ سَبقَها وَجَعَلتَها عِندَ المُؤمِنينَ وَديعَةً وَإلَيكَ ذَريعَةً وَبِرَحمَتِكَ الوَسيعَةِ أن تُصَلّيَ عَلى مُحَمَّدٍ عَبدِكَ المُنتَجَبِ في الميثاقِ القَريبِ يَومَ التَّلاقِ فاتِقِ كُلِّ رَتقٍ وَداعٍ إلى كُلِّ حَقٍّ وَعَلى أهلِ بَيتِهِ الأطهارِ الهُداةِ المَنارِ دَعائِمِ الجَبَّارِ وَوُلاةِ الجَنَّةِ وَالنَّارِ، وَأعطِنا في يَومِنا هذا مِن عَطائِكَ المَخزونِ غَيرَ مَقطوعٍ وَلا مَمنوعٍ، تَجمَعُ لَنا بِهِ التَّوبَةَ وَحُسنَ الأوبَةِ، يا خَيرَ مَدعوٍّ وَأكرَمَ مَرجوٍّ يا كَفَيُّ يا وَفيُّ، يا مَن لُطفُهُ خَفيٌّ اُلطُف لي بِلُطفِكَ وَأسعِدني بِعَفوِكَ وَأيِّدني بِنَصرِكَ وَلا تُنسِني كَريمَ ذِكرِكَ بِوُلاةِ أمرِكَ وَحَفَظَةِ سِرِّكَ، وَاحفَظني مِن شَوائِبِ الدَّهرِ إلى يَومِ الحَشرِ وَالنَّشرِ وَأشهِدني أولياءَكَ عِندَ خُروجِ نَفسي وَحُلولِ رَمسي وَانقِطاعِ عَمَلي وَانقَضاءِ أجَلي 💠اللهُمَّ وَاذكُرني عَلى طولِ البِلى إذا حَلَلتُ بَينَ أطباقِ الثَّرى وَنَسيَني النَّاسونَ مِنَ الوَرى وَأحلِلني دارَ المُقامَةِ وَبَوِّئني مَنزِلَ الكَرامَةِ وَاجعَلني مِن مُرافِقي أوليائِكَ وَأهلِ اجتِبائِكَ واصطِفائِكَ، وَبارِك لي في لِقائِكَ وَارزُقني حُسنَ العَمَلِ قَبلَ حُلوِلِ الأجَلِ بَريئاً مِنَ الزَلَلِ وَسوءِ الخَطَلِ ، 💠 اللهُمَّ وَأورِدني حَوضَ نَبيِّكَ مُحَمَّدٍ (صلّى الله عليه و آله) وَاسقِني مِنهُ مَشرَباً رَويا سائِغاً هَنيئاً لا أظمأُ بَعدَهُ وَلا اُحَلَّا وِردَهُ وَلا عَنهُ أُذادُ، وَاجعَلهُ لي خَيرَ زادٍ وَأوفى ميعادٍ يَومَ يَقومُ الأشهادُ. 💠اللهُمَّ وَالعَن جَبابِرَةَ الأوَّلينَ وَالآخرينَ وَبِحُقوقِ أوليائِكَ المُستَأثِرينَ، اللهُمَّ وَاقصِم دَعائِمَهُم وَأهْلِكَ أشياعَهُم وَعامِلَهُم وَعَجِّلْ مَهالِكَهُم وَاسلُبهُم مَمالِكَهُم وَضَيِّق عَلَيهِم مَسالِكَهُم وَالعَن مُساهِمَهُم وَمُشارِكَهُم، 💠 اللهُمَّ وَعَجِّل فَرَجَ أوليائِكَ وَاردُد عَلَيهِم مَظالِمَهُم وأظهِر بِالحَقِّ قائِمَهُم وَاجعَلهُ لِدينِكَ مُنتَصِراً وَبِأمرِكَ في أعدائِكَ مُؤتَمِراً، اللهُمَّ احفُفهُ بِملائِكَةِ النَّصرِ وَبِما ألقَيتَ إلَيهِ مِنَ الأمرِ في لَيلَةِ القَدرِ مُنتَقِماً لَكَ حَتَّى تَرضى وَيَعودَ دينُكَ بِهِ وَعَلى يَدَيهِ جَديداً غَضّاً وَيَمحَضَ الحَقَّ مَحضاً وَيَرفُضَ الباطِلَ رَفضاً، 💠 اللهُمَّ صَلِّ عَلَيهِ وَعَلى جَميعِ آبائِهِ وَاجعَلنا مِن صَحبِهِ وَاُسرَتِهِ وَابعَثنا في كَرَّتِهِ حَتَّى نَكونَ في زَمانِهِ مِن أعوانِهِ ، 💠اللهُمَّ أدرِك بِنا قيامَهُ وَأشهِدنا أيامَهُ وَصَلِّ عَلَيهِ وَاردُد إلَينا سَلامَهُ، وَالسَّلامُ عَلَيهِ وَرَحمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ. 💠💠✨✨✨💠💠💠✨✨✨💠💠 @ahlevela