جلسۀ هفتۀ گذشته آقایان اهل ولاء در روز سهشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۱ در مهدیۀ اهل ولاء با حضور استاد مهدی طیّب برگزار شد. استاد در آغاز جلسه ناظر بر آیات تلاوت شدهی سورهی حج فرمودند: در آیهی هفتادوهفتم سورهی حج خداوند میفرماید: یٰا أَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءٰامَنُواْ ٱرْكَعُواْ وَ ٱسْجُدُواْ وَ ٱعْبُدُواْ رَبَّكُمْ: ای کسانی که ایمان آوردید! رکوع بهجا بیاورید، سجده کنید و پروردگارتان را بندگی کنید.
↩️ ابتدا رکوع و سجود بهعنوان مظاهر اعلای عبادت و بندگی حضرت حق ذکر شده؛ سپس خدای متعال بهطور عام عبادت را نام برده است؛ چون هم عبادتِ بمعنیالأخص محدود به سجود و رکوع نیست و عبادات متعدّدی مثل روزه و حج و جهاد وجود دارد، هم عبادتِ به معنیالاعم فراتر از رکوع و سجود است؛ چون همهی اعمال صالح و مورد تأييد خداوند که با انگیزهی جلب رضایت و اطاعت فرمان و عملِ به خواستهی خداوند انجام شوند، عبادتِ بمعنیالاعم است.
↩️ بنابراین ابتدا به دو مظهر تامّ عبادت، که رکوع و سجود است و بالاترین مظاهر افتادگی و تواضعِ دربرابر حقّ متعال و خاکساریِ دربرابر پروردگار است، فرمان داد؛ سپس فرمود: وَ ٱعْبُدُواْ رَبَّكُمْ: بندگی خدا را کنید و بنده و عبد خدا شوید. قبلاً گفتهایم که تعبّد عبادتی است که انسان با تکلّف، تقّلاّ و به زور وادار کردن خود، انجام میدهد. اگر کمکم نیاز به این فشار از بین رفت و شخص توانست به روانی آن را انجام دهد، عملش میشود عبادت. ولی هنوز راه خیلی باقی است. کسی که به زور خودش را به عبادت وا میدارد، متعبّد است. کسی که به روانی و بدون صعوبت عبادت میکند، عابد است. امّا فوق متعبّد و عابد، کسی که عبد و بنده است. بنده بودن و بندگیکردن غیر از عبادتکردن به معنای خاصّی است که در ذهن همه هست. عبدبودن یعنی مثل بنده زندگیکردن. بنده چگونه است؟ به قول سعدی:
ما گدایان خیل سلطانیم
شهربند هوای جانانیم
بنده را نام خویشتن نبوَد
هرچه ما را لقب دهند آنیم
گر برانند و گر ببخشایند
ره به جای دگر نمیدانیم
چون دلارام میزند شمشیر
سر ببازیم و رخ نگردانیم
دوستان در هوای صحبت یار
زر فشانند و ما سر افشانیم
عبد در برابر مولای خود، از خویش اسم، تشخّص، سلیقه، تشخیص و انتخابی ندارد. آنچه را مولا با او میکند، پذیراست و آنچه را مولا بر او میپسندد، میپسندد. اگر انسان به حقیقت رکوع و سجود و عبادت برسد، به مقام عبودیّت میرسد که: اَلْعُبُودِيَّةُ جَوْهَرةٌ كُنْهُهَا اَلرُّبُوبِيَّةُ.
↩️ بعد از اینکه فرمود رکوع و سجود بهجا بیاورید و بندگی کنید، فرمود: وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ. یعنی حالا که عبد شدید، فاعل خير باشید؛ فعل خير بهجا بیاورید. یعنی حالا موقع عمل است. به قول حافظ: «بطالتم بس، از امروز کار خواهم کرد» یا: «بعد از این نور به آفاق دهم از دل خویش» حالا تازه موقع عمل است. برخی تصوّر میکنند فردی که وارد وادی عرفان شد، باید دست از عمل بکشد، یک گوشه لم بدهد و در حال خودش باشد و با خودش حال کند. در حالی که نه! آنجا تازه موقع عمل و تلاش است. آنجا او همچون یک آتشفشان پر فوران میشود و از او پیاپی فعل خیر صادر میگردد. با تصوّر اینکه ما اهل معنویّت، عرفان و سلوکیم، نباید دست از کار بکشیم. نه؛ تازه شما بهجایی رسیدهاید که باید فاعل خير باشید. باید وجودتان پرتلاش و پرتقلاّ شود. اَلْخَيْر یعنی همهی خیرات؛ با توجّه به الف و لامی که سر خَيْر آمده است، یعنی باید همهی خیرات از شما بروز و ظهور کند. وَ افْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ. یعنی اگر فلاح و رستگاری میخواهید، باید رکوع، سجود و بندگی کنید و فاعل خير باشید و از شما خير سر بزند. نکند خدایی ناکرده بهگمان معنویّت و عبادت و عرفان، انسان بیعمل شود و دست از کار بکشد. آن موقع تازه موقع فاعلیّت فعل خیر است.
↩️ سپس فرمود: وَ جٰاهِدُوا فِی اللّٰهِ حَقَّ جِهٰادِهِ. آنگونه که حقّ جهاد و تلاش و مجاهدتِ در راه خداست، مجاهدت کنید و جهادتان فِیاللّٰه باشد. حق جهاد فِیاللّٰه را ادا کنید. در مجاهدتتان سست نباشید و کاهلی و تنبلی نکنید. آنطور که زیبندهی جهاد فِیالله است، جهاد و مجاهدت کنید. فرق است بین جهاد فِیسَبِیلِالله با جهاد فِیاللّٰه. لذا در سورهی عنکبوت فرمود: وَ الَّذِينَ جٰاهَدُوا فِينٰا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنٰا. نفرمود: وَ الَّذِينَ جٰاهَدُوا فِی سَبِیل اللهِ لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنٰا.
ادامه دارد….
#جلسات_هفتگي_اهل_ولاء
🆔 @ahlevela
🆔 instagram.com/ahlevela
🆔 aparat.com/ahle_vela
🌐 www.ahlevela.com
سپس فرمود: هُوَ اجْتَبٰاكُمْ. خدا شما را از بین همهی خلق برگزیده است و انتخاب شدهی خدایید. بعد فرمود: وَ مَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِی الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ. این که به شما میگوییم عبادت و بندگی کنید، بنده شوید و فاعل خیرات شوید و مجاهدت کنید، این تحمیلی بر شما نیست؛ چیز دشواری نیست. این اقتضای وجود انسانی است که به این مراتب رسیده است.
↩️ یعنی شخصی که به مراتب عبودیّت دست پیدا کرده، نمیتواند بیکار بنشیند؛ اهل مجاهدت و جهاد است. این تحمیل و حَرَج نیست؛ بلکه اقتضای وجودش است. وجودش پرتلاش و مجاهدت و کوشش است؛ وجودش منشأ فوران خَيْرْ است و از وجودش خیرات میتراود.
↩️ سپس فرمود: مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرٰاهِيمَ. این همان آئین پدر شما، ابراهیم علیهالسّلام است. این همان روش و رویّهی پرچمدار آئین توحید است. هُوَ سَمّٰاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ. ابراهیم علیهالسّلام شما را مُسلم نام نهاد. به معنای بلندتر، هُوَ، یعنی خدای متعال. خدا از پیش، شما را مُسلم نام نهاده است.
↩️ تسمیه یک وقت قراردادی است؛ ممکن است اسم کسی را که کچل است، زلفعلی بگذارند. اسم فرد بخیلی را جواد میگذارند. اسم فرد لئیمی را کریم میگذارند. این اسمها قراردادی است؛ اسم واقعی نیست. اسم واقعی زاییدهی صفت است. کسی که کَرَم دارد، اسمش کریم است. کسی که اهل فهم و حکمت و درک است، اسمش حکیم است. کسی که روحیهی سخاوت و بخشندگی دارد، اسمش جواد است. کسی که اهل کرامتکردن و کَرَم است، اسمش کریم است. اسم واقعی این است. کمااینکه درمورد خدای متعال، صفاتالله مبدأ اسماءالله است. اسم خدا عالم است؛ چون صفت علم را دارد. نام خدا قادر است؛ چون صفت قدرت را دارد. اسم حقیقی زاییدهی صفت است. هُوَ سَمّٰاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ. نه اینکه در شناسنامه، اسمتان را نوشتند مسلمان؛ بلکه یعنی صفت تسلیم در شما هست. صفت تسلیم مبدأ اسم مسلم است. بنابراین هُوَ سَمّٰاكُمُ الْمُسْلِمِينَ، یعنی صفت تسلیم در شما وجود دارد. باید تسلیم خداوند باشیم تا اسممان مسلم باشد.
↩️ فرمود: هم از پیش، در آئین ابراهیم علیهالسّلام، اسم شما مسلم قرار داده شده و هم در این قرآن شما مسلم نامیده شدهاید. شما اهل تسلیم هستید. لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهَدٰاءَ عَلَى النَّاسِ. برای اینکه پیامبراکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم الگو و شهید و شاهد بر شما باشد. هریک از اینها معنای خاصّ جداگانهای دارد. تا ایشان بر شما شهید باشند و شما هم برای مردم شهداء باشید؛ الگوی تسلیم، بندگی و عبودیّت حق، الگوی مجاهدت، تلاش، کوشش و فاعل خیر بودن، برای همهی خلق خدا باشید تا اگر بخواهند یک انسان تسلیم حقّ متعال نشان بدهند، شما را نشان دهند. یا اگر بخواهند یک الگو اختیار کنند و در راه تسلیم، به او اقتدا کنند، به شما رو بیاورند. در اقتدای به پیامبراکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم، آنگونه تسلیم خدای متعال باشید.
↩️ بعد فرمود: فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَ آتُوا الزَّكٰاةَ وَ اعْتَصِمُوا بِاللهِ. جای دیگر، قرآن فرمود: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّٰهِ جَمِيعًا وَ لٰا تَفَرَّقُوا. فرق است بین وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّٰهِ با وَ اعْتَصِمُوا بِاللهِ. فرمود: نماز را بهپا دارید و زکات بپردازید و اعْتَصِمُوا بِاللهِ: اعتصامتان به خود خدا باشد. هُوَ مَوْلٰاكُمْ. او مولا و ولیّ شماست. فَنِعْمَ الْمَوْلىٰ وَنِعْمَ النَّصِيرُ: و چه خوب مولا و چه نیکو یاوریست! یعنی اگر فرد بخواهد در ذهنش یک ایدهآل را طرّاحی کند، بهتر از او نیست. مثلاً یک کارمند بخواهد در ذهن خود طرّاحی کند که بهترين رئيسی كه میتوان تصوّر کرد، كيست و چه خصوصيّاتی بايد داشته باشد؟ يك عبد هم اگر در ذهن خود طرّاحی کند که چه مولایی داشته باشد، خوب است؟ بهترین مولا کیست؟ خدا فوق آن است. اینکه عبد با مولا چه رابطهای دارد، بحث مفصّلی است. در کتاب حدیث دوست، در شرح حدیث عِنوان بصری، مقداری توضیح دادهام.
↩️ امیدواریم خدای متعال شیرینیِ این نِعْمَ الْمَوْلىٰ را به کاممان بچشاند. که فقط با لفظ نگوییم نِعْمَ الْمَوْلىٰ. لذّت اینکه او ولایت ما را عهدهدار است و ما را اداره میکند و مدیریّت وجود ما را در دست دارد و مولای ماست و ما مولای دیگری نداریم را با همهی وجود بچشیم تا کِیف کنیم که چنین مولایی داریم. امیدواریم خدای متعال این آیات را به خورد جان ما دهد؛ تا وقتی میگوییم نِعْمَ الْمَوْلىٰ، وجودمان در اوج لذّت و شادی باشد که چه خوب مولایی داریم! امیدواریم خدای متعال ما را با حقایق قرآن آشناتر سازد و مأنوس کند و وجودمان را به حقیقت قرآن متحقّق فرماید.
(بخش دوم و پاياني گزارش جلسه ٦ ارديبهشت ١٤٠١)
#جلسات_هفتگي_اهل_ولاء
🆔 @ahlevela
🆔 instagram.com/ahlevela
💠 عید فطر یادآور صحنهی قیامت است. زمانی که از خانه بیرون میآیید، فکر کنید از قبر بیرون میآیید.
🔸 آن هنگام که به سوی مصلّاها، مسجدها و محلهای برگزاری نماز عید فطر در حرکتید و دیگران را هم همراه میبینید، صحنهی محشر را ببینید که همهی مردهها از گور بیرون آمدهاند و برای حضور در محضر الهی و محاکمهشدن به محکمهی خدای متعال میروند.
↩️ بدانید چنین صحنهای در پیش خواهد بود. این یک نمود از حقیقتی است که در عالم دیگر خواهیم دید. آن هنگام ببینید چه اضطرابی انسان را فرامیگیرد که:
‼️ خدایا! با این پروندهی آلوده، با این همه خطا و خلاف، نمکخوردنها و نمکدان شکستنها، ناسپاسیها و کفرانها، با من چه خواهی کرد؟
🔸 با سرافکندگی و احساس تقصیر و مقصّربودن، در چنین شرایطی انسان فقط با امید به فضل، عنایات و مواهب بیکرانهی الهی در محلّ نماز حاضر میشود؛ نماز عید را به جا میآورد و چشم به لطف و عنایت حضرت حق میدوزد.
🔸 امیدواریم خدای متعال اعمال ناچیز همهی مؤمنانی را که در این ماه در حدّ خود موفّق بودهاند، با کرم، فضل و بزرگواری خود پذیرا شود و ما را برای ماه رمضان آینده زنده بدارد و اگر مرگ ما را مقدّر کرده است، در این فاصله، با غفران، رحمت و لطف خود ما را پاک کند و سپس از این عالم ببرد.
🎤 در محضر استاد مهدی طیّب - جلسهی ۱۷مرداد ۹۲
🆔 @ahlevela
🆔 instagram.com/ahlevela
🆔 aparat.com/ahle_vela
🌐 www.ahlevela.com
#عید_فطر
🌸 كانال عرفان ناب به نمايندگي از طرف تمام علاقمندان و دوستاني كه در اين سالها از سخنان معنوي و جان بخش و از نوشته هاي ارزشمند و مؤثر استاد مهدي طيب بهرمند شده اند؛ فرارسيدن #روز_معلم را به اين آموزگار عشق و ايمان تبريك مي گويد. سلامتي و طول عمر استاد بزرگوارمان را از خداوند مهربان خواستاريم!
@ahlevela
instagram.com/ahlevela
💠🔹تجليل از مقام معلّم🔹💠
استاد مهدي طيب
١٢ ارديبهشت ٩٢
مدت: ٤٢ دقيقه
🔊 فايل صوتي: ⬇️⬇️⬇️
http://ahlevela.ir/mp3-sort/sayere-mabahes/920212%20noktei%20dar%20tajlil%20az%20%20maghame%20zan%20%20moallem%20va%20karegar.mp3
✍🏼 فايل نوشتاري: ⬇️⬇️⬇️
http://ahlevela.ir/pdf/file%20neveshtari%20sokhanan/sayere%20mabahes/920212%20noktei%20dar%20tajlil%20az%20maghame%20zan%20moallem%20va%20karegar.pdf
#معلم
💢 جريان وهابيت 💢
✔️ جلسۀ این هفتۀ آقایان اهل ولاء در روز سهشنبه ٢٠ اردیبهشت ١٤٠١ در مهدیۀ اهل ولاء با حضور استاد مهدی طیّب برگزار شد.
بهمناسبت تقارن روز جلسه با روز تخریب حرم ائمّۀعلیهمالسّلام در قبرستان بقیع به دست وهّابیان در هشتم شوّال سال ١٣٤٤ قمری (٣١ فروردین سال ١٣٠٥ شمسی)، استاد در اوایل جلسه فرمودند: جریان وهّابیت به عنوان یک قدرت دینی_سیاسی، از به هم پیوستن انحراف عقیدتی ریشهگرفته از دوران پیامبراکرم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم در بین برخی از صحابه و تدوین شده در قرن هفتم توسّط ابن تیمیّۀ حرّانی و ترویج شده توسّط محمّدبنعبدالوهّاب در قرن دوازدهم در سرزمین حجاز؛ و قدرت محمّدبنسعود در نجد، با مدیریّت استعمار انگلیس حدود ٣٢٠ سال قبل بهوجود آمد و منشأ جنایتهای بسیاری در جهان اسلام گردید که نمونۀ آن حمله وهابیان حجاز به کربلای معلّی و ویران کردن و غارت حرم حضرت اباعبداللهالحسینعلیهالسّلام و کشتن چند هزار نفر از مردم کربلا در سال ١٢١٦ قمری و نیز کشتار و ویرانیهای بسیار آنان در سرزمین حجاز است.
↩️ این جریان منحرف و وابسته به قدرتهای استعماری در جهان امروز از یکسو در قالب قدرتهای سیاسی حاکم در کشورهای اسلامی، خصوصاً کشور عربستان، در سمتوسوی منافع استعمار و همسو با اهداف صهیونیزم نقشآفرینی میکند و از سوی دیگر در قالب گروههای خشن و وحشی نظامی همچون داعش و طالبان و بوکوحرام و سپاه صحابه و... با حمایت و تدارک مالی و نظامی دولتهای وهّابی و با مدیریّت کشورهای غربی، خصوصاً آمریکا، در جایجای جهان اسلام به کشتار مسلمانان و ویرانی سرزمینهای اسلامی و ارائۀ چهرهای مخوف و انزجارآور از اسلام در سطح جهان مشغول است.
↩️ اندیشههای سلفی و وهّابی از دیرباز در جریانات روشنفکری جهان اسلام، خصوصاً در کشورهای عربی نفوذ کرد که نمونههای آن را در آثار محمّدقطب و محمّدعبده و جریانات سیاسی مثل اخوان المسلمین بهوضوح مشهود است. این نفوذ در بین روشنفکران و سیاسیّون ایران نیز بهنحو نامحسوس رخ داد. معنویّتستیزی و عملگرایی صِرف از مظاهر این نفوذ در جریانات روشنفکری ایران، حتّی برخی روحانیون صدوپنجاه سال اخیراست.
↩️ نفوذ وهّابیت در بین اهلسنّت ایران که عمدتاً در مناطق مرزی کشور مستقّرند به کمک پولهای عربستان سعودی و روحانیون متأثّر از عقاید وهّابی، بهصورت بارزی قابل مشاهده است. نفوذ مرموز عقاید و افکار وهّابیّت در مناطق مرکزی ایران و در مناطق شیعهنشین نیز در این فاصلۀ زمانی واقعیّتی انکارناپذیر است. فعّالیّت شبکههای تلویزیونی ماهوارهای و سایتها و کانالهای اینترنتی وهّابیون به زبان فارسی در مقابلۀ با تشیّع و حکومت شیعی ایران امری مشهود است. آنچه به دست وهّابیها در سوریه و عراق رُخ داد، مقدّمهای بود برای آنچه قصد دارند در ایران، به عنوان مرکز تشیّع در جهان، انجام دهند و برای عملی ساختن آن، درصدد وهّابی کردن مردم و آماده کردنشان برای برپایی چنان فتنه و آشوب و چنان ویرانی و کشتاری در ایران هستند.
↩️ بنابراین وهّابیّت امری مربوط به چند سدۀ گذشته نیست که گمان شود با سوگ و اندوه ویرانی بقاع متبرّکۀ قبرستان بقیع در قریب صد سال قبل و نفرین بر مرتکبان آن، حقّ آن ادا شده باشد. اهتمام اهل معنا به حقایق عرفانی و سلوک الیالله نباید منجر به غفلت ایشان از خطر وهّابیّت و کسب آمادگی برای مقابلۀ با آن شود. میبایست از یک سو تسلّط علمی لازم را برای پاسخ به شبهات وهّابیون و متقابلاً آشکار نمودن انحرافات عقیدتی ایشان و نیز مهارتهای لازم را برای مناظره و گفتگوی با ایشان کسب کرد و با این آمادگی، در فضای خارجی و فضای مجازی، به میدان مقابله با تبلیغات وهّابیت رفت و از سوی دیگر، ذکاوت و زیرکی لازم را در فهم خدعههای ایشان علیه قدرت و حکومت شیعه در ایران به دست آورد تا بیتوجّه تحت تأثیر تحریکات سیاسی آنها قرار نگرفت و نادانسته ابزار پیشبرد اهداف و مقاصد شوم ایشان واقع نشد.
↩️ مسألۀ افزایش زاد و ولد در مناطق اهل سنّت و عمدتاً وهّابیون ایران و کاهش شدید آمار موالید در بین شیعیان کشور، نگرانی شدیدی در بر هم خوردن ترکیب جمعیّتی کشور و در معرض آسیب بودن اکثریّت داشتن شیعیان در ایران را بهوجود آورده است؛ که باید نسبت به آن نیز حسّاس بود و هر چه زودتر برای آن چارهای کارساز اندیشید.
#جلسات_هفتگي_اهل_ولاء
🆔 instagram.com/ahlevela
🆔 eitaa.com/ahlevela
🆔 aparat.com/ahle_vela
🌐 www.ahlevela.com
☀️امکان رؤیت و تکذیب مدّعی مشاهده
(بخش سوم)
سادساً برخی اشخاص در شرایط خاص و اضطرار واقع شده و حضرت مهدی ارواحنا فداه بر آنها تجلّی کرده، مشکلشان را حل کردهاند یا سؤالشان را پاسخ فرمودهاند، یا در حال معنوییی مورد عنایت قرار گرفته و تجلّییی بر آنها شده است و بعضاً این امر را برای دیگران بازگو کردهاند. این قبیل اشخاص غالباً در مقام ادّعا نیستند و در سخنشان صداقت دارند؛ شیّاد نیستند و نمیخواهند خلق را گرد خود جمع کنند و به اصطلاح دکّان باز کرده و دکّانداری کنند. در این موارد گر چه بیننده گمان میکند در عالم خارج تشرّف پیدا کرده است، امّا غالباً دیدار در درون شخص واقع میشود و باطنی است.
↩️ همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، دیدار باطنی مراتبی دارد که بهترتیب، رؤیا، مکاشفه، مشاهده و معاینه میباشد. اغلب این اشخاص دیدارشان در خواب و عالم رؤیا یا بین خواب وبیداری، در حال خلسه، در عالم مکاشفه بوده است. گاهی هم دیدن باطنی در مرتبهی مشاهده است و ندرتاً در مرتبهی معاینه میباشد. معاینه در قلب صورت میگیرد. معاینه دیدن با چشم سَر نیست؛ دیدن با چشم سِرّ، چشم دل و باطن است و تنها برای کسانی دسترسیپذیر است که از وادی نفس عبور کرده باشند.
↩️ آنچه در مراتب قبل از معاینه دیده میشود، تنها درصدی از حقیقت چیزی که دیده میشود را داراست؛ این درصد در رؤیا پایینترین مقدار است؛ در مکاشفه اندکی به آن افزوده میشود و در مشاهده هم بهنسبت، مقداری اضافه میشود؛ تا اینکه در معاینه بهصورت کامل دیدار حاصل میگردد. البتّه همهی این دیدنها حتّی اگر اندکی از نور جمال حضرت در آن منعکس شده باشد، برای خود افرادی که میبینند، بسیار دوستداشتنی و لذّتبخش است.
↩️ در دیدنهای مرتبهی پایینتر از معاینه پرتوی از حقیقت مهدویارواحنافداه بر صفحهی نفس نقش میبندد و دیده میشود. لذا کسانی که اینگونه خدمت حضرت میرسند، شخصی که در کنار آنهاست، حضرت را نمیبیند؛ درحالیکه اگر حضرت در عالم بیرون در آنجا حضور جسمانی داشتند، دیگران هم باید ایشان را میدیدند. این نشان میدهد که آنها حضرت را در عالم بیرون نمیبینند؛ بلکه در فضای درون خود، در یکی از مراتب رؤیا، مکاشفه، مشاهده یا مرتبهی معاینه میبینند.
↩️ جز معاینه در سایر مراتب نسبیّت و خطا وجود دارد و دیدن، با برخی تفکّرات، روحیّات، خُلقیّات، اعتقادات، ذهنیّات و تخیّلات شخص مخلوط است. چیزی که در رؤیا و مکاشفه دیده میشود، ترکیبی است از پرتوی از حقیقت خارجی با بافت شخصیّت فکری، روانی، اعتقادی و اخلاقی شخص. لذا شاید یک سیاهپوست در رؤیا یا مکاشفهی خود، حضرت حجّت(علیه السلام) را سیاهپوست ببیند و یک سفیدپوست در رؤیا یا مکاشفهی خود، آن حضرت را سفیدپوست ببیند. در این موارد نقش نفس خودِ فرد با آن حقیقت ترکیب شده است؛ بمانند تصویر صورت شخصی که در آیینهای منعکس شده که خود آیینه نیز رنگ و طرحی داشته است؛ یا مانند نوری که از پنجرهای عبور کرده که چهارچوب آن شکلی و شیشهی آن رنگی خاص داشته است یا همانند نقّاشییی که بر بومی کشیده شده که بوم نقاشی، خود دارای بافت و طرحی بوده است. در نتیجه آنچه دیده میشود، ترکیبی است از صورت شخص با رنگ و طرح آیینه، یا آمیزهای است از نور با شکل چهارچوب و رنگ شیشه و یا تلفیقی است از نقش ترسیم شده بر بوم با بافت و طرح بوم نقّاشی. مقصود از آیینه، پنجره یا بوم صفحهی نفس و خصوصیّات روانی، فکری، اعتقادی و اخلاقی خود فرد است. لذا رؤیا و مکاشفه اعتبار چندانی ندارند و به این جهت است که گفته میشود رؤیاها و مکاشفات قابل استناد نیستند.
↩️ نقل شده است که شخص اهل مکاشفهای در نجف اشرف خدمت عارف جلیلالقدر آیتالله سیّدعلی قاضی طباطبایی(رضوان الله تعالی علیه) میرسد و به ایشان میگوید حضرت مهدیارواحنافداه هماکنون در حرم میباشند؛ تشریف بیاورید به خدمت ایشان برسیم. آیتالله قاضی که متوجّه بودند آنچه او دیده، تنها مکاشفهای درونی بوده است، در پاسخ به او میفرمایند: شما تشریف ببرید و خدمت حضرت
برسید؛ بنده نمیآیم.
ادامه دارد….
📔✍️ استاد مهدي طيب، #جان_جهان
🆔 instagram.com/ahlevela
🆔 eitaa.com/ahlevela
🆔 aparat.com/ahle_vela
🌐 www.ahlevela.com