⭕️مؤثّر واقع شدن خدمات اجتماعی، چرا منوط به خودسازی و تهذیب نفس است؟
✅ پاسخ:
◽️ فعّاليّتهاى اجتماعى شخص وقتى اثربخش و مفيد خواهد بود و به صلاح و سود جامعه منجر مىشود كه فرد انجامدهندهى آن فعّاليّتها، خودساخته و مهذّب باشد.
◽️ تحوّلات مثبت عظيم و پايدار در جوامع بشرى همواره از سوى كسانى صورت گرفته است كه نفسى مهذّب و نَفَسى رحمانى داشتهاند. بزرگترين و موفّقترين شخصيّتهايى كه منشأ تحوّلاتى عميق و ماندگار در جوامع انسانى بودهاند، انبياى الهىاند. پس از گذشت قرنها، هنوز اكثر جمعيّت جهان پيرو مكتب پيامبرانند. رمز اصلى اين موفّقيّت نه شكل و قالب مكتب و نهضت و عِدّه و عُدّهى آنان، كه اخلاص، روح مصفّا، نفس مهذّب و نَفَس الهى ايشان است.
◀️ بنابراين كسانى كه در پى تحوّل و اصلاح در جامعهاند، پيشاپيش بايد اين تحوّل و اصلاح را در درون خود بهوجود آورند.
اميرالمؤمنين علي عليه السلام دراينباره مىفرمايند:
✨ مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنّاسِ اِماماً فَليَبدَأ بِتَعليمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعليمِ غَيرِهِ وَليَكُن تَأديبُهُ بِسيرَتِهِ قَبلَ تَأديبِهِ بِلِسانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفسِهِ وَ مُؤَدِّبُها اَحَقُّ بِالاِجلالِ مِن مُعَلِّمِ النّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِم:
✨آن كه خود را در جايگاه رهبرى مردم قرار مىدهد، بايد پيش از آموزش به ديگران، به آموزش خويش بپردازد و پيش از اينكه با زبان خود ادب آموزد، بايد با روش و عمل خويش ادب آموزد و كسى كه خود را آموزش دهد و تربيت كند، از كسى كه مردم را آموزش مىدهد و ادب مىآموزد، بيشتر سزاوار تجليل و بزرگداشت است.
◽️ سخن انسانهاى وارسته و اهل عمل، دلنشين و مؤثّر است و در جان مخاطبان نفوذ مىكند و منشأ تحوّل و حركت در آنها مىشود. امّا سخنوران چيرهدستى كه با هنرمندى تمام، با واژهها و اصطلاحات بازى و شنونده را مسحور كلام خود مىكنند، امّا از وارستگى و صلاحيّتهاى درونى بىبهرهاند، تأثير كلامشان سطحى و زودگذر است و هرگز مبدأ تحوّل و حركتهاى عميق و ماندگار در ديگران نخواهد شد.انسانهاى خودساخته، مهذّب، وارسته و الهى، صرفنظر از سخن و فعّاليّتها، وجودشان براى ديگران آثار وضعى مثبت دارد. روح پاك و نيرومند آنها همچون مغناطيسى است كه بدون سروصدا و تقلّا، بُرادههاى پراكندهى آهن را بهصورت طيف منظّمى سامان میدهد.
◽️ آيات و احاديث فراوانى حكايت از بركات وجودى اولياى خدا و شخصيّتهاى ربّانى براى محيط خود دارد. مصداق كامل اين حقيقت را در اثر وجودى حجّت خدا در بقا و حيات عالم مىتوان يافت. همچنين اثر وجودى حجّت خدا در اصلاح و تكميل نفوس را در احاديثى مىتوان ديد كه حكايت از اين دارند كه حجّت خدا پس از ظهور، دست خود را بر سر مردم مىنهد و به بيان ديگر، آنها را در پرتو فيض معنوى خود كه از طريق دستانش به آنها منتقل مىكند، قرار مىدهد و در نتيجهى آن، افكار آنها متمركز و آگاهى، دانايى و بردبارى ايشان به نهايت درجهى كمال مىرسد.
◀️ با توجّه به موارد فوق، صرف نظر از هدف اصلى كه در فعّاليّتهاى اجتماعى فرد مسلمان بايد مدّ نظر باشد، كه همان تعالى و تقرّب خود او از طريق خدمت به ديگران است، حتّى اگر فقط به تأثير مثبت تلاشها براى جامعه بينديشيم و آن را هدف قرار دهيم، نيل به اين هدف نيز در گرو #خودسازى و #تهذيب و دستيابى به شخصيّتى وارسته و صالح و نفسى مهذّب و الهى است و بدون آن، توفيق در اصلاح و خدمت به جامعه دستنيافتنى خواهد بود.
📕✍🏼 مهدی طیّب، شراب طهور، ص ١٩ تا ٢٠
⁉️#پرسش_و_پاسخ_هاي_شراب_طهور ٦
🌐 سایت اهل ولاء www.ahlevela.com
🔗 فايل كتاب #شراب_طهور : 👇👇👇
http://ahlevela.ir/pdf/sharab_tahoor.pdf
✅ @ahlevela
فرازی از دعاء در غیبت امام زمان ارواحنافداه:
🌸 خدایا یقین را از ما مگیر، به خاطر طول زمان غیبتش، و قطع شدن خبرش
🔹 و ذکر آن حضرت را از یاد ما مبر
🌸 و انتظار ظهورش وایمان به وجودش و یقین کامل به ظهورش را هرگز از یاد ما مبر و دعای به آن بزرگوار و درود و تحیتش را هرگز فراموش ما مگردان تا اینکه طولانی شدن غیبتش ما را ناامید از قیام او نگرداند.
@ahlevela
📔 شرح #حدیث_عنوان_بصری (قسمت 49)
✨ (ادامهي حديث): سپس حضرت فرمودند: وَ لا تَجعَل رَقَبَتَكَ لِلنّاسِ جِسراً: گردن خود را براي مردم پل قرار نده.✨
#پل_نباش
🔸اين نكتهي خيلي سنگيني است كه شخص گردن خود را براي خلق پل قرار دهد. به اهل علم فرمودند پل نباش كه حرفهاي خدايي و الهي را بيان كني، مستمع پاكدل و خوشنيّتِ تو آن حرف را ياد بگيرد، عمل كند و به بهشت برود؛ ولي خودت عمل نكني، فردا تو را كشان كشان به جهنّم ببرند. عدّهاي از مردم فرداي قيامت پلاند. ديگران از روي آنها عبور ميكنند و داخل بهشت ميشوند، سپس خود پل را داخل آتش جهنّم مياندازند. مقصود از جِسر، عالم بيعمل است، او عالمي است كه براي #دنياطلبي، مقام، #شهرت و امثال آن، علوم الهي و معنوي را ياد گرفته است و خيلي زيبا هم بيان ميكند، منتها قصدش الهي نيست و خودش هم به اين نسخهها و دستورالعملهايي كه بيان ميكند عمل نكرده است؛ امّا مستمع پاكدل و خوشنيّت او حرفهاي او را گرفته و عمل كرده و بهشتي شده است. پناه ميبريم به خدا كه انسان روز قيامت جِسر شود.
🔸ما كه سر كلاس و جلسات و اينجا و آنجا، حرف از خدا و پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و دين ميزنيم، خيلي در معرض اين خطريم. شما در حقّ ما دعا كنيد. شما دعا كنيد كه خدا ما را حفظ كند از اينكه جسر و پل باشيم.
🔸در طول سالياني كه در دانشگاه درس ميدادم در بين دانشجويان دوستان خوبي پيدا كردم. از آغاز جواني تا كنون جلساتي هم داشتهام. طيّ اين سالها در اين جلسات هم دوستان ارزشمندي خدا نصيبم كرد، آنها با نيّت پاك و خالص خود، حرفها را قاپيدند و عمل كردند و به رشد معنوي بالايي دست يافتند. آنها را كه ميبينم ميگويم خدايا گويا من پلّكان هواپيمايم. افرادي ميآيند پا بر پلّكان ميگذارند و سوار هواپيما ميشوند، هواپيما پرواز ميكند و مسافران به آسمان ميروند؛ امّا پلّكان در باند فرودگاه بر زمين باقي ميماند. البتّه اگر خداي متعال توفيق بدهد انسان در همين پلّكان بودن هم خالص و صادق باشد، ضرر نميكند، عيبي ندارد، بگذار پلّكاني باشد كه دوستان اهلبيت: از روي او عبور كنند و به مدارج كمال معنوي برسند. ولي اينكه خداي ناكرده انسان در همين پلّكان بودنش هم صدقنيّت و اخلاص نداشته باشد، حرف دين را دنياطلبانه بزند، حرف دين را بزند كه آخر ماه حقوق و حقّالتدريس به او بدهند، حرف دين را بزند كه حقّ منبرش را بدهند و حرف دين را بزند كه ديگران از او تعريف كنند، بگويند ماشاءالله، عجب آدم عارف و عالمي است، به او كه ميرسند احترامش كنند، به او سلام كنند؛ خيلي ضرر كرده است. به خدا پناه ميبريم كه اينگونه باشيم. در اين صورت يك عمر حرف حق زده، امّا خودش هيچ بهرهاي نبرده است. ديگران از او بهره بردند، از روي اين پل عبور كردند و به بهشت رسيدند؛ امّا جايگاه خودش دوزخ است.
ادامه دارد...
استاد مهدی طیب، #کتاب_حدیث_دوست، 148-147.
@ahlevela
📔فایل pdf کتاب ↙️
http://ahlevela.ir/pdf/hadise_doost.pdf
📔 شرح #حدیث_عنوان_بصری (قسمت 50)
✨ (ادامهي حديث): قُم عَنّي يا أَباعَبدِاللهِ فَقَد نَصَحتُ لَكَ:حضرت فرمودند: اي اباعبدالله! (حضرت با همان كنيه او را صدا زدند؛ چون كنيهاش زيبا و پر محتوا بود) از نزد من برخيز كه نصايحم را به تو گفتم.✨
#حال_كه_دانستي_در_عمل_تعلل_نكن
🔸 مقصود حضرت اين بود كه من آنچه شرط بلاغ است با تو خود گفتم. آنچه لازمهي رسيدن تو به مقصد و خيرخواهي و خيرانديشي براي تو بود، تمامعيار به تو گفتم و چيزي را كم نگذاشتم. اگر با آن مباني معرفتي كه ابتدا گفتم، به همين نُه دستور عمل كني، به مقصدي كه طالبي ميرسي. بلند شو راه بيفت، عمل كن. قُم، برخيز، قيام كن، راه بيفت.
🔸 اين همان توصيهاي است كه خداوند به پيغمبرش فرمود كه به مردم بگويد: قُل إِنَّما أَعِظُكُم بِواحِدَةٍ أَن تَقُومُوا ِللهِ: بگو همانا شما را به يك چيز توصيه ميكنم و آن اينكه براي خدا قيام كنيد و برخيزيد.يعني بلند شويد.
⁉️ تا كي ميخواهيد بنشينيد؟ اين همه شنيدي، بدون عمل به چه درد ميخورد؟ بلند شو، مشغول عمل كردن شو، اينها را به كار ببند.
✨(ادامهي حديث): وَ لا تُفسِد عَلَيَّ وِردي: اذكار و اورادم را از بين نبر و خراب نكن.✨
#مربی_الگوي_عملي
🔸 مقصود حضرت اين است كه تنها به تو نميگويم برخيز و عمل كن. اين سخن امام صادق علیه السلام يعني من خودم اهل عملم، نه فقط به تو گفتم، خود من اذكار و اورادي دارم كه بايد به آنها بپردازم؛ لذا وقت مرا نگير و بگذار به اعمالم بپردازم.
⬅️ اين نكتهي بسيار مهمّي است كه مربّي الگوي عملي متربّي باشد و تنها با الفاظ و عبارات در پي تربيت شاگرد نباشد.
#بيش_از_حد_ضرورت_وقت_اولياء_را_نگرفتن
🔸 اين ادب را بايد ياد بگيريم كه وقتي پيش بزرگي از اهل معنا رفتيم، خيلي ننشينيم. قرآن به مسلمانان فرمود: وقتي مهمان پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم شديد، فَإِذا طَعِمتُم فَانتَشِرُوا: وقتي غذا خورديد بلند شويد، برويد. پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم لطيف و باحياست، خجالت ميكشد بگويد من كار و زندگي دارم، عباداتي، كارهايي براي خودم دارم. اين روح لطيف آسماني، با آن شرم و حياي بيكرانش تا وقتي مهمان نشسته است همانطور مؤدّب مينشيند. امّا ملاحظهي رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم را بكنيد. براي طعام و غذايي مهمان بوديد، غذايتان را كه خورديد، بلند شويد و برويد. پيغمبر صلی الله علیه و آله و سلم را تنها بگذاريد. همهي كار او كه نشستن سر سفرهي غذاي شما نيست. او كارهاي ديگري هم دارد. فَإِذا طَعِمتُم فَانتَشِرُوا.
🔸 طعام روحاني هم همينگونه است. وقتي انسان نزد اهل معرفت و معنا رفت، بايد همينطور رفتار كند. شما براي بهره بردن رفتهايد، بهره را كه برديد، بلند شويد برويد. وقت او را نگيريد. فرصت او را ضايع نكنيد. درست است كه تو از بودن كنار او لذّت ميبري؛ امّا اين خيلي خودخواهي است كه فقط به لذّت خودت بينديشي و اينكه آن شخص بزرگواري كه در محضرش هستي تحت فشار است و برنامههايش بههم خورده است، اصلاً براي تو مهم نباشد. پس در محضر اوليا و بزرگان اهلمعرفت، اين ادب را هم بايد رعايت كرد.
ادامه دارد...
استاد مهدی طیب، #کتاب_حدیث_دوست، 148-147.
@ahlevela
📔فایل pdf کتاب ↙️
http://ahlevela.ir/pdf/hadise_doost.pdf
🔘 شهادت حمزه ی سیّد الشّهدا علیه السلام
🔹 برای شهادت حضرت حمزه علیه السلام دو تاریخ نقل شده است: هفتم یا پانزدهم ماه شوّال. بعد از امیرالمؤمنین علیه السلام حمزه، عموی بزرگوار رسول الله (ص)، سردار دلیر سپاه اسلام بود؛ که در ماجرای پر عبرت جنگ اُحُد به شهادت رسید.
🔹 پیکر مطهّر ایشان به دستور هنده، همسر اباسفیان، با وضع بسیار تکاندهنده ای مُثله شد (هنده ی جگرخوار و شوهرش اباسفیان، پدر و مادر معاویةبنابیسفیان هستند و اهل سنّت به معاویه خالُالمؤمنین می گویند). سپس سینهی حمزه توسّط وحشی، غلام هنده شکافته شد و هنده جگر آن بزرگوار را به دندان گرفت؛ که این حادثه ی بسیار دردناکی برای رسول الله (ص) و همه ی مسلمان ها بود.
🔹 پيامبر (ص) از ديدن پيكر غرق به خون و مُثله شده و سينهي شكافته شدهي عموي بزرگوارشان به شدّت متأثر شدند. وقتي خواهر حمزه علیه السلام مصرّانه خواست به ديدار پيكر برادرش بيايد، ابتدا پيامبراكرم (ص) موافقت نكردند؛ امّا هنگامی که اصرار فوق العادهاي ورزيد، پيامبر (ص) فرمودند: بیاید؛ ولی اوّلاً قول بدهد آرامش خود را حفظ كند و در ثاني دستور دادند پيكر حمزه علیه السلام را از ديد او بپوشانند.
🔹 پيغمبر (ص) عباي مبارك خود را بر روي حمزه علیه السلام كشيدند. حمزه علیه السلام قدّ بسيار رشيدي داشت، به همین خاطر مقداري از پاهاي او از عبا بيرون ماند و چون انگشت های پاهای او هم مُثله شده بود؛ حضرت دستوردادند پاهاي او را هم با برگ درختان بپوشانند، تا خواهرش شاهد چنين جنايت مهلكي كه در حقّ او روا داشته شده بود، نباشد. وقتی خواهر آمد، بادی وزید و مقداری از پیکر مثله شدهی حمزه آشکار شد. خواهرش به شدّت متأثّر شد و گريبان چاك داد.
🔹 پيامبراكرم (ص) دستوردادند خانم هاي مدينه، براي حمزه مجلس عزا بر پا كنند. فاطمهيزهرا سلام الله علیها و زنان مؤمنه براي همدردي با خواهر حمزه آمدند و مجلس عزایی برای حمزه برپا کردند.
⬅️ اهل ذكر مصيبت اين صحنه را با صحنه ی آمدن حضرت زينب كبري سلام الله علیها بر سر پيكر آغشته به خون و بدون سر و غرق تير و تیغ برادر بزرگوارشان، اباعبدالله الحسين علیه السلام، مقايسه ميكنند. اینجا تازيانههاي اشقيا بود كه پاسخ تأسّف و تأثّر زينب سلام الله علیها را مي دادند و كسي هم نبود كه با ایشان هم ناله و همسوگ شود و كسي نبود كه به آن حضرت دلداري دهد و كسي هم نبود كه پيكر اباعبدالله علیه السلام را بپوشاند و اباعبدالله علیه السلام سری در پیکر نداشت.
🔹 شهادت این بزرگوار را به محضر رسول الله (ص)، امام عصر ارواحنافداه و همه ی ارادتمندان خاندان پیامبر اکرم (ص)، تسلیت عرض میکنیم.
در محضر استاد مهدی طیب - 92/05/31
#حضرت_حمزه
@ahlevela
▪️🔹ضايعهي عظيم ويران شدن بناي قبور ائمّهي بقيع علیهم السلام، ضايعهاي است كه جراحت آن همچنان بر قلوب شيعيان عالم و هر کس كه داراي درك انساني است و به ارزش هاي انساني احترام ميگذارد، باقی است؛
◀️ چون شخصيتهاي ائمّهي ما فقط محدود به قلمرو تشيّع نيست؛ هر مسلمان و حتّي هر غير مسلمان که آموزههاي عميق اسلامي را، چه در قالب دعا كه ازجانب امام سجّاد علیه السلام آمده است؛ چه علوم و معارف ديني یی كه از طرف امام باقر وامام صادق علیهم السلام به زبان كلاسيك بیان شده است و چه فضيلت هايي كه در امام مجتبی علیه السلام وجود دارد؛ از جمله بزرگواري ها، كرامت، حلم، سخاوت و عظمت شخصيت انساني، ببيند، آنها را تجليل ميكند و به چنين شخصيت هايي علاقهمند ميشود؛ و وقتي مي بيند چنين جنايتي نسبت به قبور آنها روا داشته شده است، قطعاً قلب او جريحهدار ميشود.
☑️ بعید نیست اگر بگوییم جان مايهي، ماجراي سفياني در عصر ظهور، همين جریان و فتنه ی وهّابیت و تکفیری است؛ چون اگر روايات عصر ظهور را بخوانيد، میبینید ياران سفياني كه رو در روي امام عصرارواحنافداه هستند، دقيقاً همين روحيات تكفيريون و سلفيها را دارند.
🔹 اسم شخصی که در آخرالزّمان روبه روی امام عصرارواحنا فداه می ایستد و البتّه امام عصرارواحنا فداه او را از پا در ميآوردند و نابود ميكنند، هم سفياني است؛ يعني از بنياميّه است.
🔹 اميدواريم خداي متعال، با لطف خود اين فتنه را سركوب كند و دنياي اسلام را، چه جهان تشيّع و چه جهان تسنّن، از اين فتنهي بزرگ نجات دهد.
🎤 در محضر استاد مهدی طیب - جلسه ی 24 مرداد 92
@ahlevela
#ماه_شوال
#هشتم_ماه_شوال
📔 شرح #حدیث_عنوان_بصری (قسمت 51)
✨(ادامهي حديث): حضرت فرمودند: فَإِنِّي امرُؤٌ ضَنينٌ بِنَفسي: هرآينه من شخصي هستم كه در مورد خود بخيلم.✨
#بيشترين_بهره_از_عمر
🔸 مقصود حضرت اين بود كه نميگذارم لحظهاي از لحظات عمرم بههدر رود. خيلي با خسّت وقتم را هزينه ميكنم. بيش از آنچه ضروري است براي كاري زمان نميگذارم. وقتي كاري را در حدّ معقولِ زمان خودش انجام دادم، بلافاصله مشغول كار ديگر ميشوم.
🔸 اين نكتهي بسيار مهمّي است كه شخص فرصت عمرش را چگونه صرف ميكند. گاهي اوقات انسان در هزينه كردن فرصتهاي خود با دست باز و با سخاوت عمل ميكند. خوب است انسان خودش را يك هفته زير نظر بگيرد. در پايان هر روز يا حتّي در وسط روز، هر فراغتي پيش آمد، كارهايي را كه انجام داده و زمان مفيد انجام آن كارها را ثبت كند. سپس حساب كند چهارده ساعت، شانزده ساعت، هجده ساعت كه وقت گذشته، هر كدام از كارها واقعاً چند دقيقه لازم داشته است. آن زمانها را جمع بزند. اگر اين كار را بكند ميبيند در كنار وقتهاي مفيد صرف شده چه حجم عظيمي وقت تلف شده است و اگر اين وقتهاي تلف شده را درست استفاده كند، چقدر رشد ميكند.
🔸 زمان هدر رفتهي عمر ما خيلي زياد است. بايد سعي كرد از فرصتها بهرهي شايسته برد. انسان بعضي از علماي بزرگ را كه ميبيند حيرت ميكند كه در طول عمرشان مثلاً صد جلد كتاب نوشتهاند. آن هم نه از كتابهايي كه مطالب آنها از اين طرف و آن طرف جمعآوري شده و بيشتر كتابسازي است تا تأليف و صرفاً براي فروش و كسب درآمد تهيه شده است. كتابهاي تحقيقي عميق عالمانهاي نوشتهاند كه حرفهاي تازهي زيادي در خود دارند و نوشتن آنها واقعاً كار سنگين و دشواري است. كساني را ميبينيم مثلاً شصت سال عمر كردهاند، ولي متجاوز از صد جلد كتاب نوشتهاند و هر كدام از آن كتابها را هم كه ميخوانيم ميبينيم مطالب عميق و نو در آن فراوان است. اينها نتيجهي درست استفاده كردن از فرصت عمر است.
🔸 البتّه اين موفّقيّت علاوه بر استفادهي صحيح و مقتصدانه از فرصت عمر و تلف نكردن و بههدر ندادن آن، جنبهي معنوي هم دارد. يعني بركت عمر شخص بالا بوده است. خداي متعال به هر لحظهي عمر او بركت داده كه چنين توفيق پيدا كرده است.
🔸 پس عمرمان را با خسّت هزينه كنيم. عمرمان را هدر ندهيم؛ خصوصاً در سنّ جواني. در دانشگاهها كه اتلاف عمر واقعاً وحشتناك است. دانشجو مثلاً ساعت هشت صبح كلاس دارد. هفت و نيم به دانشگاه رسيده است. اين نيم ساعت را كمي در راهرو، بعد در حياط قدم ميزند تا بالأخره ساعت هشت شود و سر كلاس برود. اين نيم ساعت وقت، هدر داده شده است. يا مثلاً ساعت هشت تا ده كلاس داشته، كلاس بعدي او ساعت يك و نيم بعد از ظهر است. اين سه چهار ساعت را در دانشگاه با خوردن و نوشيدن و نشستن و بلند شدن و حرفهاي پراكنده زدن تلف ميكند.
🔸 اگر انسان بتواند براي اين زمانها برنامهريزي كند و از آنها استفادهي خوب و مثبت نمايد، خيلي رشد ميكند. خوب است انسان از پيش برنامهريزي كند. هر روز صبح كه از خانه بيرون ميآيد، براي اوقات روزش يك برنامهي دقيق داشته باشد. اموري همچون تفريح، ديد و بازديد فاميلي و ورزش و هم ميتواند در آن گنجانده شود. اينها هم برنامههاي مفيدند، منتها هر كدام در حدّ ضروري و معقول خود. حتّي در وقتهاي كوتاهي كه انسان كاري ندارد، مثل وقتهاي اندكي كه بين انجام دو كار است، اگر كتابي همراه انسان باشد ميتواند چند سطر يا چند صفحه از آن را بخواند و نكتهي جديدي بياموزد. وقتي هم انسان در شرايطي است كه نميتواند كتاب بخواند، مثلاً وقتي كه در ماشين نشسته و ماشين در حركت است يا هنگام پيادهروي، شخص در اينگونه اوقات ميتواند به يك موضوع جدّي و ارزشمند علمي، معنوي، اخلاقي، اجتماعي، سياسي و ...، هر موضوع مفيدي كه مورد علاقهاش است، فكر كند. فكرش را به صورت فعّال به كار گيرد و نفس را بيكار رها نكند.
🔸 بيكار رها كردنِ خود ضررهاي بزرگي دارد. يك ضررش اين است كه از فرصتي كه ميتوانست استفادهي سازنده كند غافل ميماند و آن فرصت به هدر ميرود. ضرر ديگرش اينكه اگر نفس را رها كني، او تو را رها نميكند. ميگويند كسي ديد يك خيك وسط رودخانه است. گفت: خيك را براي خودم ميگيرم. رفت و خيك را گرفت. مردم كه ديدند خيك دارد او را ميبرد. گفتند: رها كن، داري غرق ميشوي. گفت: من رهايش كردهام، او مرا رها نميكند. چون خوك بود، خيك نبود. خوك او را گرفته بود. نفس هم اينگونه است؛ رهايش كني، او رهايت نميكند.
ادامه دارد...
استاد مهدی طیب، #کتاب_حدیث_دوست، 148-147.
@ahlevela
📔فایل pdf کتاب ↙️
http://ahlevela.ir/pdf/hadise_doost.pdf