eitaa logo
کانال اهل ولاء
2.5هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
534 ویدیو
11 فایل
• بِسْمِ الله الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ • اخلاق، عرفان و معارف اهل بیت علیهم‌السّلام استاد مهدی طیّب www.ahlevela.com ارتباط با ما و ارسال نظرات و پیشنهادات: @ahlevela14
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 اختلاط طینت - بخش اوّل طینت ائمه و معصومین علیهم السّلام از علّیین صِرف است که نور صرف و خیر و طاعت محضند و طینت فراعنه از سجّین محض که ظلمت و شرّ محض و معصیت صرفند. و طینت مؤمنان و شیعه و طینت تابعان فراعنه حاصل از جنبه علّیین و جهت سجّين هر دو است. آنچه شرّ و معاصی که از مؤمن صادر شود از جنبه سجّین و آنچه طاعت کند از جهت علّیین است و همچنین آنچه اعمال نیک و اخلاق نیکو که از تبعه فراعنه آید از آن جزو و آنچه شرّ و فساد کنند از این جزو است. و چون قیامت و روز بازگشت شود جنبۀ سجّین مؤمنین را به تبعه کفار می‌دهد و جنبۀ علّیین آنان را به مؤمنان دهد، پس آنان چون متبوعان خود صِرف ظلمت و سجّین شوند و اینان نیز چون پیشوایان کرام خود صِرف نور و اشعه و آینه تمام نما شوند. و حضرت در این باب استشهاد به چند آیه فرمود و هی قوله تعالى: لِيَمِيزَ اللهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَىٰ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ (انفال - ۳۷) قَالَ مَعَاذَ اللهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ (يوسف - ۷۹) فَأُوْلئِکَ يُبَدِّلُ اللهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ (فرقان - ۷۰) و فرمود: اَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا غَرَبَتْ اَیْنَ يَذْهَبُ شُعاعُها؟ (فیض کاشانی - کلمات مکنونه) یعنی نور و شعاعش از او مفارقت نمی‌کند و با او است هرکجا هست. و اشکال در اخبار طینت از دو وجه است. یکی آنکه دلالت بر جبر دارد، چه لازمه علّيين طاعت و سجّين معصیت است، دوّم آنکه این تبدیل، ظلم است ولا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخرى (انعام، اسراء، فاطر، زمر) و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نگیرد و حقير بعون الله به بیانی که قریب به فهم هرکسی باشد اشاره به رفع هر دو اشکال می‌کنم . . . ادامه دارد . . . . 📙 کاشف الاسرار ، جلد دوّم        اثر: مولی نظرعلی طالقانی        به کوشش: استاد مهدی طیّب @ahlevela_channel
💠 اختلاط طینت - بخش دوّم ▫️رفع اشکال اوّل بدان که آنچه در حیّز امکان است، از عقل اوّل تا به هیولی و از هیولی تا به عقل اوّل، لابد به قاعدۀ امکان اشرف و امکان اخسّ باید لباس وجود بپوشند، و هر چه در عالم استعداد و قوه و کون و فساد واقع است لابد او را غایتی و نهایتی است که غایت وی اشرف از وی است، پس هر یک را زمانی و عمری و اَجَلی ضرور است تا از قوه به فعل آید، پس وصول حیوان و نبات و صور طبیعیه به غایات و معاد خود، کمال و لذت ایشان است که رجوع می‌کنند به سوی ارباب انواع چون رجوع شعاع الى الشّمس. پس اشکال در مکلّفین است که جنّ و انس و ملائکه باشند، چه آنچه از ملائکه که در حیّز استعداد و صاحب نَفْس‌اند مکلّفند و مجبور بر طاعت نیستند و الّا در چندین آیه مدح ایشان وارد نمی‌شد، چون: يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لَا يَفْتُرُونَ (انبیاء - ۲۰) لَا يَعْصُونَ اللهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ (تحریم - ۶) و هكذا. پس اشکال منحصر به خلقت جن و انس است و رفع اشکال به این می‌شود که بدانی که روح از عالم پاک است و ارواح کلّاً از علّیین‌اند که لَوْخُلِّیَ وَ طَبْعَهُ میل به مبدأ و طاعت دارند، و مراد از طینت، مزاج و طبیعت و بدن است که او مَقسم علّيين و سجّین است و طینت و مزاج سجّینی هر چند مدام میل به شرور و معاصی دارد ولكن مقتضی است نه علّت تامّه و روح بر وی قاهر است و مختار است، پس هرکه عاصی شد به فهم و اختیار عاصی شده. بلی فرق این است که طینت علّیین و روح وی هر دو طالب طاعتند و کش واکش ندارند به خلاف طینت سجّینی که اگر روح وی پی طاعت برود مدتها در کشاکش مزاج است تا او را رام کند و اگر پی مزاج برود بزودی وارد اسفل السافلین می‌شود. و اگر کسی نداند که روح قاهر است بر بدن یا آنکه روح از عالم پاک است، خود را ملامت کند که معنی روح را نفهمیده و معنی قُلِّ الرُّوحُ مِنْ اَمرِ رَبّی (اسراء - ۸۵) را ندانسته. ادامه دارد . . . . 📙 کاشف الاسرار ، جلد دوّم اثر: مولی نظرعلی طالقانی به کوشش: استاد مهدی طیّب @ahlevela_channel
💠 اختلاط طینت - بخش سوّم ▫️رفع اشکال دوّم و رفع اشکال دوّم به این می‌شود که بدانی : اوّلاً که معنی ترکیب، جمع و مزج اشياء مختلفه است، پس لازمه او است ماده و استعداد و حرکت، پس آنجا که ماده و هیولی نیست ترکیب جمع و مزج نیست، پس در آنجا تضاد و کون و فساد و شر نیست، پس در عالم مثال و عالم عقل ترکیب صورت نبندد، پس ترکیب منحصر است به عالم مادی و هیولی که دنیا عبارت از او است، پس تضاد و کون و فساد نیز منحصر به همین عالم است. و چون ترکیب، اجتماع و اختلاط اشیاء مختلفه است پس لازمۀ او قسر است چه این اجتماع، خلاف طبع هر یکی است و چون قسر دائمی نمی‌شود پس لازمۀ هر ترکیب تحلیل و زوال و رجوع هر یک است به طبیعت خود. دوّم آنکه بسیاری از امزجه اقتضا دارد اخلاق نیکوی چند را و اخلاق ذمیمه چند را که تعبیر از آنها به اخلاق فطری کنند و چون از اقتضاء مزاج است پس نه نیک آن اختصاص به مؤمن دارد نه بد آن اختصاص به کافر، چنانچه می‎بینی که بلغمی مزاج با صبر و حلم، و سوداوی مزاج و صفراوی با حدّت و تندی است و همچنین سخاوت و لئامت و راستگوئی و هكذا. اگر چه تغییر و تبدیل هر یک ممکن است به اتفاق اهل عقل و شرع به حکم قاهریت نفس و قابلیت مزاج . سوّم آنکه آنچه از اخلاق و اعمال نیکو است از جهت علّیین است و آنچه بد است از جهت سجّین است، چه علّیین عالمی است که خیر و نور محض باشد، چون معصومین و ملائکه، و سجّین عالمی است که شرّ و ظلمت محض باشد، و بعد از مفارقت روح از بدن و انحلال مزاج، ظاهر است که آنچه از نیک و بد که مقتضای مزاج بود برطرف شود، بلی ملکات همراه روح خود خواهد بود که آنچه از ملکات نیک است او را در عالم تجسّم اعمال نوری است بلکه خود صِرف نور، و آنچه بد است در آن عالم صِرف ظلمت و عذاب است. چهارم آنکه اگر شرّ محض و ظلمت صِرفه و عذاب بی عذبی باشد جهنّم است و اگر نور محض و خیر صِرف و راحت بی زحمت و لذّت بی خلطی باشد بهشت است و چون چنین است و ذات و روح کافر هم صرف ظلمت و شرّ است پس ملکات نیکو او را عارضی باشد، چه تحقّق نور بر صفحه ظلمتِ صِرف به جز عروض متصوّر نشود، و همچنین اخلاق بد نسبت به مؤمن با آنکه در همین دنیا مُکرَه وی بود. پس در کافر چون عسل است بر حنظل و شبنم و آبی است بر برگ و درخت خشک و چون شمسی است که بر عالم ظلمانی عناصر و اشیاء سیاه تابد، و در مؤمن به عکس، پس بالاخره از مؤمن جدا شده به سجّین ملحق شود و از کافر جدا شده به علّیین ملحق شود، چه عَرَضی دوام ندارد و لابد زایل گردد، و به جز این نحو بهشت بهشت نخواهد بود و جهنّم جهنّم. پس ظاهر شد کلام حضرت که فرمود شمس هر کجا برود شعاعش با وی است. پنجم آنکه آنچه گفتیم منافات با عدل ندارد بلکه عین عدل است، زیرا که آنچه اعمال و اخلاق نیک که از کافر صادر گردد جزای او را در دنیا یا در برزخ یا در آخرت، به تخفیف عذاب، خدا به او خواهد داد، لهذا طبقات جهنّم پست و بلند دارد. گمانم آن است که بعضی از اخبار چنین دارد که خداوند ثواب تمام اعمال نیک کافر را در دنیا به او می‌رساند و تمام می‌کند. پس ثابت شد که این تبدیل واجب و لازم است و عین عدل است و لازمه دار آخرت و انحلال ترکیب است که عالم بسیطی است. و در این مطلب به همین قدر اکتفا نمودیم که کافی است، والحمد لله. 📙 کاشف الاسرار ، جلد دوّم اثر: مولی نظرعلی طالقانی به کوشش: استاد مهدی طیّب @ahlevela_channel
💠 اختلاط طینت - بخش اوّل طینت ائمه و معصومین علیهم السّلام از علّیین صِرف است که نور صرف و خیر و طاعت محضند و طینت فراعنه از سجّین محض که ظلمت و شرّ محض و معصیت صرفند. و طینت مؤمنان و شیعه و طینت تابعان فراعنه حاصل از جنبه علّیین و جهت سجّين هر دو است. آنچه شرّ و معاصی که از مؤمن صادر شود از جنبه سجّین و آنچه طاعت کند از جهت علّیین است و همچنین آنچه اعمال نیک و اخلاق نیکو که از تبعه فراعنه آید از آن جزو و آنچه شرّ و فساد کنند از این جزو است. و چون قیامت و روز بازگشت شود جنبۀ سجّین مؤمنین را به تبعه کفار می‌دهد و جنبۀ علّیین آنان را به مؤمنان دهد، پس آنان چون متبوعان خود صِرف ظلمت و سجّین شوند و اینان نیز چون پیشوایان کرام خود صِرف نور و اشعه و آینه تمام نما شوند. و حضرت در این باب استشهاد به چند آیه فرمود و هی قوله تعالى: لِيَمِيزَ اللهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَىٰ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ (انفال - ۳۷) قَالَ مَعَاذَ اللهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ (يوسف - ۷۹) فَأُوْلئِکَ يُبَدِّلُ اللهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ (فرقان - ۷۰) و فرمود: اَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا غَرَبَتْ اَیْنَ يَذْهَبُ شُعاعُها؟ (فیض کاشانی - کلمات مکنونه) یعنی نور و شعاعش از او مفارقت نمی‌کند و با او است هرکجا هست. و اشکال در اخبار طینت از دو وجه است. یکی آنکه دلالت بر جبر دارد، چه لازمه علّيين طاعت و سجّين معصیت است، دوّم آنکه این تبدیل، ظلم است ولا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخرى (انعام، اسراء، فاطر، زمر) و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نگیرد و حقير بعون الله به بیانی که قریب به فهم هرکسی باشد اشاره به رفع هر دو اشکال می‌کنم . . . ادامه دارد . . . . 📙 کاشف الاسرار ، جلد دوّم        اثر: مولی نظرعلی طالقانی        به کوشش: استاد مهدی طیّب @ahlevela_channel
💠 اختلاط طینت - بخش اوّل طینت ائمه و معصومین علیهم السّلام از علّیین صِرف است که نور صرف و خیر و طاعت محضند و طینت فراعنه از سجّین محض که ظلمت و شرّ محض و معصیت صرفند. و طینت مؤمنان و شیعه و طینت تابعان فراعنه حاصل از جنبه علّیین و جهت سجّين هر دو است. آنچه شرّ و معاصی که از مؤمن صادر شود از جنبه سجّین و آنچه طاعت کند از جهت علّیین است و همچنین آنچه اعمال نیک و اخلاق نیکو که از تبعه فراعنه آید از آن جزو و آنچه شرّ و فساد کنند از این جزو است. و چون قیامت و روز بازگشت شود جنبۀ سجّین مؤمنین را به تبعه کفار می‌دهد و جنبۀ علّیین آنان را به مؤمنان دهد، پس آنان چون متبوعان خود صِرف ظلمت و سجّین شوند و اینان نیز چون پیشوایان کرام خود صِرف نور و اشعه و آینه تمام نما شوند. و حضرت در این باب استشهاد به چند آیه فرمود و هی قوله تعالى: لِيَمِيزَ اللهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَىٰ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ (انفال - ۳۷) قَالَ مَعَاذَ اللهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ (يوسف - ۷۹) فَأُوْلئِکَ يُبَدِّلُ اللهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ (فرقان - ۷۰) و فرمود: اَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا غَرَبَتْ اَیْنَ يَذْهَبُ شُعاعُها؟ (فیض کاشانی - کلمات مکنونه) یعنی نور و شعاعش از او مفارقت نمی‌کند و با او است هرکجا هست. و اشکال در اخبار طینت از دو وجه است. یکی آنکه دلالت بر جبر دارد، چه لازمه علّيين طاعت و سجّين معصیت است، دوّم آنکه این تبدیل، ظلم است ولا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخرى (انعام، اسراء، فاطر، زمر) و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نگیرد و حقير بعون الله به بیانی که قریب به فهم هرکسی باشد اشاره به رفع هر دو اشکال می‌کنم . . . ادامه دارد . . . . 📙 کاشف الاسرار ، جلد دوّم        اثر: مولی نظرعلی طالقانی        به کوشش: استاد مهدی طیّب @ahlevela_channel
💠 اختلاط طینت - بخش دوّم ▫️رفع اشکال اوّل بدان که آنچه در حیّز امکان است، از عقل اوّل تا به هیولی و از هیولی تا به عقل اوّل، لابد به قاعدۀ امکان اشرف و امکان اخسّ باید لباس وجود بپوشند، و هر چه در عالم استعداد و قوه و کون و فساد واقع است لابد او را غایتی و نهایتی است که غایت وی اشرف از وی است، پس هر یک را زمانی و عمری و اَجَلی ضرور است تا از قوه به فعل آید، پس وصول حیوان و نبات و صور طبیعیه به غایات و معاد خود، کمال و لذت ایشان است که رجوع می‌کنند به سوی ارباب انواع چون رجوع شعاع الى الشّمس. پس اشکال در مکلّفین است که جنّ و انس و ملائکه باشند، چه آنچه از ملائکه که در حیّز استعداد و صاحب نَفْس‌اند مکلّفند و مجبور بر طاعت نیستند و الّا در چندین آیه مدح ایشان وارد نمی‌شد، چون: يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لَا يَفْتُرُونَ (انبیاء - ۲۰) لَا يَعْصُونَ اللهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ (تحریم - ۶) و هكذا. پس اشکال منحصر به خلقت جن و انس است و رفع اشکال به این می‌شود که بدانی که روح از عالم پاک است و ارواح کلّاً از علّیین‌اند که لَوْخُلِّیَ وَ طَبْعَهُ میل به مبدأ و طاعت دارند، و مراد از طینت، مزاج و طبیعت و بدن است که او مَقسم علّيين و سجّین است و طینت و مزاج سجّینی هر چند مدام میل به شرور و معاصی دارد ولكن مقتضی است نه علّت تامّه و روح بر وی قاهر است و مختار است، پس هرکه عاصی شد به فهم و اختیار عاصی شده. بلی فرق این است که طینت علّیین و روح وی هر دو طالب طاعتند و کش واکش ندارند به خلاف طینت سجّینی که اگر روح وی پی طاعت برود مدتها در کشاکش مزاج است تا او را رام کند و اگر پی مزاج برود بزودی وارد اسفل السافلین می‌شود. و اگر کسی نداند که روح قاهر است بر بدن یا آنکه روح از عالم پاک است، خود را ملامت کند که معنی روح را نفهمیده و معنی قُلِّ الرُّوحُ مِنْ اَمرِ رَبّی (اسراء - ۸۵) را ندانسته. ادامه دارد . . . . 📙 کاشف الاسرار ، جلد دوّم اثر: مولی نظرعلی طالقانی به کوشش: استاد مهدی طیّب @ahlevela_channel
💠 اختلاط طینت - بخش سوّم ▫️رفع اشکال دوّم و رفع اشکال دوّم به این می‌شود که بدانی : اوّلاً که معنی ترکیب، جمع و مزج اشياء مختلفه است، پس لازمه او است ماده و استعداد و حرکت، پس آنجا که ماده و هیولی نیست ترکیب جمع و مزج نیست، پس در آنجا تضاد و کون و فساد و شر نیست، پس در عالم مثال و عالم عقل ترکیب صورت نبندد، پس ترکیب منحصر است به عالم مادی و هیولی که دنیا عبارت از او است، پس تضاد و کون و فساد نیز منحصر به همین عالم است. و چون ترکیب، اجتماع و اختلاط اشیاء مختلفه است پس لازمۀ او قسر است چه این اجتماع، خلاف طبع هر یکی است و چون قسر دائمی نمی‌شود پس لازمۀ هر ترکیب تحلیل و زوال و رجوع هر یک است به طبیعت خود. دوّم آنکه بسیاری از امزجه اقتضا دارد اخلاق نیکوی چند را و اخلاق ذمیمه چند را که تعبیر از آنها به اخلاق فطری کنند و چون از اقتضاء مزاج است پس نه نیک آن اختصاص به مؤمن دارد نه بد آن اختصاص به کافر، چنانچه می‎بینی که بلغمی مزاج با صبر و حلم، و سوداوی مزاج و صفراوی با حدّت و تندی است و همچنین سخاوت و لئامت و راستگوئی و هكذا. اگر چه تغییر و تبدیل هر یک ممکن است به اتفاق اهل عقل و شرع به حکم قاهریت نفس و قابلیت مزاج . سوّم آنکه آنچه از اخلاق و اعمال نیکو است از جهت علّیین است و آنچه بد است از جهت سجّین است، چه علّیین عالمی است که خیر و نور محض باشد، چون معصومین و ملائکه، و سجّین عالمی است که شرّ و ظلمت محض باشد، و بعد از مفارقت روح از بدن و انحلال مزاج، ظاهر است که آنچه از نیک و بد که مقتضای مزاج بود برطرف شود، بلی ملکات همراه روح خود خواهد بود که آنچه از ملکات نیک است او را در عالم تجسّم اعمال نوری است بلکه خود صِرف نور، و آنچه بد است در آن عالم صِرف ظلمت و عذاب است. چهارم آنکه اگر شرّ محض و ظلمت صِرفه و عذاب بی عذبی باشد جهنّم است و اگر نور محض و خیر صِرف و راحت بی زحمت و لذّت بی خلطی باشد بهشت است و چون چنین است و ذات و روح کافر هم صرف ظلمت و شرّ است پس ملکات نیکو او را عارضی باشد، چه تحقّق نور بر صفحه ظلمتِ صِرف به جز عروض متصوّر نشود، و همچنین اخلاق بد نسبت به مؤمن با آنکه در همین دنیا مُکرَه وی بود. پس در کافر چون عسل است بر حنظل و شبنم و آبی است بر برگ و درخت خشک و چون شمسی است که بر عالم ظلمانی عناصر و اشیاء سیاه تابد، و در مؤمن به عکس، پس بالاخره از مؤمن جدا شده به سجّین ملحق شود و از کافر جدا شده به علّیین ملحق شود، چه عَرَضی دوام ندارد و لابد زایل گردد، و به جز این نحو بهشت بهشت نخواهد بود و جهنّم جهنّم. پس ظاهر شد کلام حضرت که فرمود شمس هر کجا برود شعاعش با وی است. پنجم آنکه آنچه گفتیم منافات با عدل ندارد بلکه عین عدل است، زیرا که آنچه اعمال و اخلاق نیک که از کافر صادر گردد جزای او را در دنیا یا در برزخ یا در آخرت، به تخفیف عذاب، خدا به او خواهد داد، لهذا طبقات جهنّم پست و بلند دارد. گمانم آن است که بعضی از اخبار چنین دارد که خداوند ثواب تمام اعمال نیک کافر را در دنیا به او می‌رساند و تمام می‌کند. پس ثابت شد که این تبدیل واجب و لازم است و عین عدل است و لازمه دار آخرت و انحلال ترکیب است که عالم بسیطی است. و در این مطلب به همین قدر اکتفا نمودیم که کافی است، والحمد لله. 📙 کاشف الاسرار ، جلد دوّم اثر: مولی نظرعلی طالقانی به کوشش: استاد مهدی طیّب @ahlevela_channel
💠 اختلاط طینت - بخش اوّل طینت ائمه و معصومین علیهم‌السّلام از علّیین صِرف است که نور صرف و خیر و طاعت محضند و طینت فراعنه از سجّین محض که ظلمت و شرّ محض و معصیت صرفند. و طینت مؤمنان و شیعه و طینت تابعان فراعنه حاصل از جنبه علّیین و جهت سجّين هر دو است. آنچه شرّ و معاصی که از مؤمن صادر شود از جنبه سجّین و آنچه طاعت کند از جهت علّیین است و همچنین آنچه اعمال نیک و اخلاق نیکو که از تبعه فراعنه آید از آن جزو و آنچه شرّ و فساد کنند از این جزو است. و چون قیامت و روز بازگشت شود جنبۀ سجّین مؤمنین را به تبعه کفار می‌دهد و جنبۀ علّیین آنان را به مؤمنان دهد، پس آنان چون متبوعان خود صِرف ظلمت و سجّین شوند و اینان نیز چون پیشوایان کرام خود صِرف نور و اشعه و آینه تمام نما شوند. و حضرت در این باب استشهاد به چند آیه فرمود و هی قوله تعالى: لِيَمِيزَ اللهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَىٰ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعًا فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ (انفال - ۳۷) قَالَ مَعَاذَ اللهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ (يوسف - ۷۹) فَأُوْلئِکَ يُبَدِّلُ اللهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ (فرقان - ۷۰) و فرمود: اَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا غَرَبَتْ اَیْنَ يَذْهَبُ شُعاعُها؟ (فیض کاشانی - کلمات مکنونه) یعنی نور و شعاعش از او مفارقت نمی‌کند و با او است هرکجا هست. و اشکال در اخبار طینت از دو وجه است. یکی آنکه دلالت بر جبر دارد، چه لازمه علّيين طاعت و سجّين معصیت است، دوّم آنکه این تبدیل، ظلم است ولاتَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخرى (انعام، اسراء، فاطر، زمر) و هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نگیرد و حقير بعون الله به بیانی که قریب به فهم هرکسی باشد اشاره به رفع هر دو اشکال می‌کنم . . . ادامه دارد . . . . 📙 کاشف الاسرار ، جلد دوّم        اثر: مولی نظرعلی طالقانی        به کوشش: استاد مهدی طیّب @ahlevela_channel
💠 اختلاط طینت - بخش دوّم ▫️رفع اشکال اوّل بدان که آنچه در حیّز امکان است، از عقل اوّل تا به هیولی و از هیولی تا به عقل اوّل، لابد به قاعدۀ امکان اشرف و امکان اخسّ باید لباس وجود بپوشند، و هر چه در عالم استعداد و قوه و کون و فساد واقع است لابد او را غایتی و نهایتی است که غایت وی اشرف از وی است، پس هر یک را زمانی و عمری و اَجَلی ضرور است تا از قوه به فعل آید، پس وصول حیوان و نبات و صور طبیعیه به غایات و معاد خود، کمال و لذت ایشان است که رجوع می‌کنند به سوی ارباب انواع چون رجوع شعاع الى الشّمس. پس اشکال در مکلّفین است که جنّ و انس و ملائکه باشند، چه آنچه از ملائکه که در حیّز استعداد و صاحب نَفْس‌اند مکلّفند و مجبور بر طاعت نیستند و الّا در چندین آیه مدح ایشان وارد نمی‌شد، چون: يُسَبِّحُونَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لَا يَفْتُرُونَ (انبیاء - ۲۰) لَا يَعْصُونَ اللهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ (تحریم - ۶) و هكذا. پس اشکال منحصر به خلقت جن و انس است و رفع اشکال به این می‌شود که بدانی که روح از عالم پاک است و ارواح کلّاً از علّیین‌اند که لَوْخُلِّیَ وَ طَبْعَهُ میل به مبدأ و طاعت دارند، و مراد از طینت، مزاج و طبیعت و بدن است که او مَقسم علّيين و سجّین است و طینت و مزاج سجّینی هر چند مدام میل به شرور و معاصی دارد ولكن مقتضی است نه علّت تامّه و روح بر وی قاهر است و مختار است، پس هرکه عاصی شد به فهم و اختیار عاصی شده. بلی فرق این است که طینت علّیین و روح وی هر دو طالب طاعتند و کش واکش ندارند به خلاف طینت سجّینی که اگر روح وی پی طاعت برود مدتها در کشاکش مزاج است تا او را رام کند و اگر پی مزاج برود بزودی وارد اسفل السافلین می‌شود. و اگر کسی نداند که روح قاهر است بر بدن یا آنکه روح از عالم پاک است، خود را ملامت کند که معنی روح را نفهمیده و معنی قُلِّ الرُّوحُ مِنْ اَمرِ رَبّی (اسراء - ۸۵) را ندانسته. ادامه دارد . . . . 📙 کاشف الاسرار ، جلد دوّم        اثر: مولی نظرعلی طالقانی        به کوشش: استاد مهدی طیّب @ahlevela_channel
💠 اختلاط طینت - بخش سوم ▫️رفع اشکال دوم و رفع اشکال دوم به این می‌شود که بدانی : اوّلاً که معنی ترکیب، جمع و مزج اشياء مختلفه است، پس لازمه او است ماده و استعداد و حرکت، پس آنجا که ماده و هیولی نیست ترکیب جمع و مزج نیست، پس در آنجا تضاد و کون و فساد و شر نیست، پس در عالم مثال و عالم عقل ترکیب صورت نبندد، پس ترکیب منحصر است به عالم مادی و هیولی که دنیا عبارت از او است، پس تضاد و کون و فساد نیز منحصر به همین عالم است. و چون ترکیب، اجتماع و اختلاط اشیاء مختلفه است پس لازمۀ او قسر است چه این اجتماع، خلاف طبع هر یکی است و چون قسر دائمی نمی‌شود پس لازمۀ هر ترکیب تحلیل و زوال و رجوع هر یک است به طبیعت خود. دوم آنکه بسیاری از امزجه اقتضا دارد اخلاق نیکوی چند را و اخلاق ذمیمه چند را که تعبیر از آنها به اخلاق فطری کنند و چون از اقتضاء مزاج است پس نه نیک آن اختصاص به مؤمن دارد نه بد آن اختصاص به کافر، چنانچه می‎بینی که بلغمی مزاج با صبر و حلم، و سوداوی مزاج و صفراوی با حدّت و تندی است و همچنین سخاوت و لئامت و راستگوئی و هكذا. اگر چه تغییر و تبدیل هر یک ممکن است به اتفاق اهل عقل و شرع به حکم قاهریت نفس و قابلیت مزاج . سوم آنکه آنچه از اخلاق و اعمال نیکو است از جهت علّیین است و آنچه بد است از جهت سجّین است، چه علّیین عالمی است که خیر و نور محض باشد، چون معصومین و ملائکه، و سجّین عالمی است که شرّ و ظلمت محض باشد، و بعد از مفارقت روح از بدن و انحلال مزاج، ظاهر است که آنچه از نیک و بد که مقتضای مزاج بود برطرف شود، بلی ملکات همراه روح خود خواهد بود که آنچه از ملکات نیک است او را در عالم تجسّم اعمال نوری است بلکه خود صِرف نور، و آنچه بد است در آن عالم صِرف ظلمت و عذاب است. چهارم آنکه اگر شرّ محض و ظلمت صِرفه و عذاب بی عذبی باشد جهنّم است و اگر نور محض و خیر صِرف و راحت بی زحمت و لذّت بی خلطی باشد بهشت است و چون چنین است و ذات و روح کافر هم صرف ظلمت و شرّ است پس ملکات نیکو او را عارضی باشد، چه تحقّق نور بر صفحه ظلمتِ صِرف به جز عروض متصوّر نشود، و همچنین اخلاق بد نسبت به مؤمن با آنکه در همین دنیا مُکرَه وی بود. پس در کافر چون عسل است بر حنظل و شبنم و آبی است بر برگ و درخت خشک و چون شمسی است که بر عالم ظلمانی عناصر و اشیاء سیاه تابد، و در مؤمن به عکس، پس بالاخره از مؤمن جدا شده به سجّین ملحق شود و از کافر جدا شده به علّیین ملحق شود، چه عَرَضی دوام ندارد و لابد زایل گردد، و به جز این نحو بهشت بهشت نخواهد بود و جهنّم جهنّم. پس ظاهر شد کلام حضرت که فرمود شمس هر کجا برود شعاعش با وی است. پنجم آنکه آنچه گفتیم منافات با عدل ندارد بلکه عین عدل است، زیرا که آنچه اعمال و اخلاق نیک که از کافر صادر گردد جزای او را در دنیا یا در برزخ یا در آخرت، به تخفیف عذاب، خدا به او خواهد داد، لهذا طبقات جهنّم پست و بلند دارد. گمانم آن است که بعضی از اخبار چنین دارد که خداوند ثواب تمام اعمال نیک کافر را در دنیا به او می‌رساند و تمام می‌کند. پس ثابت شد که این تبدیل واجب و لازم است و عین عدل است و لازمه دار آخرت و انحلال ترکیب است که عالم بسیطی است. و در این مطلب به همین قدر اکتفا نمودیم که کافی است، والحمد لله. 📙 کاشف الاسرار ، جلد دوم اثر: مولی نظرعلی طالقانی به کوشش: استاد مهدی طیّب @ahlevela_channel