eitaa logo
اهل کربلا باشید
271 دنبال‌کننده
20.2هزار عکس
8.2هزار ویدیو
291 فایل
امام به ما آموخت انتظار در مبارزه است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃گرفتاری حق الناس🍃 💬 استاد رفیعی: 🔸🔸🔸 🔰مرحوم آيت الله العظمي مرعشي فرمودند: چهارده سال پدرم فوت کرده بود، ايشان را خواب نمي‌ديدم. خيلي دلم مي‌خواست پدرم را خواب ببينم. آ سيد محمود، پدر ايشان، آ سيد محمود مرعشي معروف به سيد محمود حکيم فرمودند: بعد از چهارده سال من متوسل به سيد الشهداء، أباعبدالله(ع) شدم که داستانش معروف است کربلا ايشان رفتند و پايين پاي امام حسين، توسل به علي اکبر، بالاخره پدر را خواب ديدم. گفتم: بابا چهارده سال است من دلم تنگ شده، يکي از علما از دنيا رفت، همان شب اول بستگانش او را خواب ديدند و پرسيدند: بابا به اين زودي، هنوز خودت گرفتار هستي. گفت: کسي حق الناس به گردنش نباشد، آزاد است و مي‌تواند راحت در دنيا بيايد. من حق الناس بر گردنم نبود. بالاخره گفتم: بابا چهارده سال است که من انتظار مي‌کشم. گفت: بابا گرفتار هستم. گفتم: گرفتار چه هستي؟ فرمودند: مبلغي به مشهدي محمد يزدي در نجف که نزديک حرم حضرت امير مغازه دارد و نخود و لوبيا مي‌فروشد، من يک مبلغي به ايشان بدهکار هستم. ظاهراً هفتصد دينار بوده است. آقاي مرعشي مي‌فرمايند: گذرنامه سخت مي‌شد براي عراق گرفت. با يک سختي زيادي براي عتبات گذرنامه گرفتم و به نجف آمدم و سؤال کردم: مشهدي محمد يزدي؟ گفتند: چند تا داريم. گفتم: کنار حرم يک دکان يا مغازه به من نشان دادند و مي‌گويد: رفتم ديدم يک پيرمرد بداخلاقي نشسته، جنس‌هايش هم همه جنس‌هاي خاک خورده است. سلام کردم و گفتم: مشهدي محمد يزدي شما هستي؟ گفت: چه کار داري؟ گفتم: از او چيزي نمي‌خواهم، پدرم سيد محمود مرعشي به من گفته که به شما بدهکار هستم. گفت: يادم نمي‌آيد! گفتم: دفتري نداري؟ گفت: اين مغازه چقدر فروش دارد که دفتر داشته باشم؟ تمام کاغذها را نگاه کردم و يک به يک بررسي کردم، دو سه ساعت طول کشيد. يک مرتبه ديدم نوشته: سيد محمود مرعشي هفتصد دينار، ايشان فرمودند: يک مقداري هم بيشتر به او دادم و از او طلب رضايت کردم، بعد خودم يا ديگري در خواب ديديم که پدر راحت شدند. حالا من نمي‌دانم اين بحث‌هاي اختلاس و بردن‌ها که ميلياردي هم هست، واقعاً کساني که اين کارها را مي‌کنند، البته آدم خوب و ملاحظه‌کار خيلي داريم. ولي واقعاً اينها يک خرده به معاد معتقد نيستند.  ✔کانال استاد رفیعی ☑ @ostadrafiei
🎁هدیه امام حسین علیه السلام به امیرکبیر ✍آیت الله اراکی (ره) : 🌙شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت. ❓پرسیدم: چون و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟ _با لبخند گفت: خیر. ❓سؤال کردم: چون چندین فرقه را نابود کردی؟ _گفت: نه! ❓ با تعجب پرسیدم: پس راز این مقام چیست؟ _جواب داد: هدیه ی مولایم حسین (ع) است! گفتم چطور؟ با اشک گفت: آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند، چون خون از بدنم می رفت بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری دهید. ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان! ۲ تا رگ بریدند اینهمه ! پس چه کشید فاطمه؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از حسین حیا کردم، لب به آب خواستن باز نکردم و در دیدگانم جمع شد. آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین (علیه السلام) آمد و فرمود: به یاد ما ادب کردی و ریختی؛ آب ننوشیدی. این هدیه ما در . باشد تا در قیامت کنیم! ❓همیشه برایم سوال بود که امیرکبیر که در به شهادت رسید ؛ چگونه با امکانات آن زمان مزارش در . 💝جواب، عشق به مولایش امام حسین (علیه السلام) بود. 📚 منبع: کتاب آخرین گفتار السلام علیک یا ! السلام علیکم ورحمه الله وبرکاته @salmanerey🇮🇷