43.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴حضور مداحان ایرانی در مراسم عزاداری بصره عراق
🔻متن نوحه
▪️رقيّه تُنادي مِنَ الخِربه، معَ الليلِ
رقیه شبهنگام، از خرابه صدا میزند
▪️اريدُ ابي كي يُغَفِّيني، معَ الليل
پدرم را میخواهم تا شب مرا بخواباند
▪️ابي لم يزَل ساكناً سَمعي، صدى الخَيلِ
پدرم، هنوز صدای اسبها در گوشم است
▪️وكسرُ الضلوعِ يُغطّيها، صدى الخَيلِ
و صدای اسبها، صدای شکستن سینهها را میپوشاند
▪️ويا ويلي، ابي ضُمَّني عن عيونِ العِدا
ای وای بر من، پدر، مرا در آغوشت از چشم دشمنان پنهان بدار
▪️ويا ويلي، اخافُ مع الليلِ ان أشرُدَ
ای وای بر من، میترسم که شب آواره شوم
▪️ويا ويلي، ابي صارَ شَتمي بَديلَ الحِدار
ای وای بر من، پدر، به جای لالایی مرا دشنام میدهند
▪️من الخربه، رقيه تخبر الليل عن الغربه
از خرابه رقیه شب هنگام از غربت خبر میدهد
📆 این مجلس، در شبهای ۲۳، ۲۴ و ۲۵ ماه محرم مورخ ۹ تا ۱۱ شهریور برگزار خواهد شد.
⏰ آغاز مراسم :
▫️ساعت ۲۱ (به وقت ایران)
📺 این برنامه به صورت زنده از شبکههای عقیله، ام البنین و نیز صفحات مجازی حاج میثم مطیعی پخش خواهد شد.
@ahlolbait
🏴همراه سفیر امام: عبدالرحمن بن عبدالله
▪️عبدالرحمن بن عبدالله از اهالی کوفه بود. او به همراه نامه های اهل کوفه، در مکه به حضور امام حسین (علیه السلام) رسید. هنگامی که امام، مسلم بن عقیل را به عنوان سفیر خود به کوفه فرستادند؛ به اشارت حضرت، عبدالرحمن نیز به کوفه بازگشت تا یاور و بازوی مسلم بن عقیل باشد. مسلم که به شهادت رسید.
▪️عبدالرحمن شبانه از کوفه خارج شد و به ارودگاه سید الشهدا (علیه السلام) پیوست.
روز عاشورا هنگامی که عبدالرحمن به میدان رفت، این گونه رجز می خواند:
« من فرزند عبدالله خاندان یَزَنم. باورمندِ دین حسین و حسنم. ضربه های کشندۀ یمنی بر فرقتان می زنم و با این جهاد به لطف خدای خویش امیدوارم.»
▪️عبدالرحمن با قطعه قطعۀ بدن خویش، تصویر زیبای عشق و ایثار را بر خاک داغ کربلا ترسیم کرد.
📗منبع: محمرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج2، ص863 تا 879
#یاران_عاشورایی
@ahlolbait
🏴 امام زين العابدين عليه السلام
▪️منْ ثَبَتَ عَلَى وَلاَيَتِنَا فِي غَيْبَةِ قَائِمِنَا أَعْطَاهُ اَللَّهُ أَجْرَ أَلْفِ شَهِيدٍ مِثْلِ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أُحُدٍ
▪️كسى كه در غيبت قائم ما بر موالات و دوستی ما پايدار باشد، خداى تعالى اجر هزار شهيد از شهداى بدر و اُحد به وى عطا فرمايد.
📗كمال الدين ج1 ص323
◾️ شهادت جانسوز حضرت امام سجاد علیه السلام بر عموم شیعیان جهان تسلیت باد
@ahlolbait
▪️يا أَبَا الْحَسَنِ يَا عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ، يَا زَيْنَ الْعابِدينَ يَا بْنَ رَسُولِ اللهِ يَا حُجَّةَ اللهِ عَلى خَلْقِهِ يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إلى اللهِ، وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجيهاً عِنْدَ اللهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللهِ
▪️ای ابا الحسن،ای علی بن الحسینای زین العابدین،ای فرزند فرستاده خدا،ای حجّت خدا بر بندگانای آقا و مولای ما، به تو روی آوردیم و تو را واسطه قرار دادیم و به سوی خدا به تو توسّل جستیم و تو را پیش روی حاجاتمان نهادیم،ای آبرومند نزد خدا برای ما نزد خدا شفاعت کن.
📗 فرازی از دعای توسل
@ahlolbait
masaebe hazrate sajjad.mp3
7.86M
🏴کلیپ صوتی: مصائب امام سجاد علیه السلام
▪️امام زین العابدین با پیکر بی سر اباعبدالله چگونه وداع کرد؟
▫️حجت الاسلام حسین انصاریان
@ahlolbait
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠موشن گرافیک احکام: جهر و اخفات چیست؟
🔸احکامی که باید بدانیم
#آموزش_احکام
@ahlolbait
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 قرائت زیبای شعر معروف آمده ام ای شاه پناهم بده
🔸مداح خوزستانی سید مرتضی طالقانی
🔸 اجراشده در برنامه وجیها بالحسین (ع) در کربلای معلی
@ahlolbait
🏴رسته از تردید: زهیر بن قِین بجلی
▪️روزی که از مکه بیرون آمد، سر همراهی امام حسین (ع) نداشت و می گفت :« من بر دین عثمانم و مرا با حسین و علی کاری نیست.» کاروان زهیر و کاروان سیدالشهدا (ع) هم زمان از مکه به سمت کوفه راه افتادند. زهیر در طول مسیر از رویارویی با اباعبدالله اِبا داشت. زهیر در منزل زَرود، خیمه افراشته بود که کاروان امام رسید. امام پرسیدند:« اینجا خیمه گاه کیست؟» گفتند: «زهیربن قین بجلی.» امام حسین (ع) فرمودند:
«سلام مرا به او برسانید و بگویید فرزند فاطمه به همراهی ات می خوانَد.»
▪️همسر زهیر سفره انداخته بود که از پشت خیمه صدای پیک امام برخاست.: «سلام ای زهیر. مولایم حسین تو را دعوت کرده است.» دست زهیر لرزید. مانده بود که بر سر دو راهی یقین و تردید و رفتن و ماندن، کدام را برگزیند! همسرش نهیب زد:
« برخیز مرد! فرزند فاطمه تو را دعوت کرده است!»
▪️زهیر برخاست و نزد امام رفت. مولا به اشتیاق کسی که مسافرش را پس از سالها هجران زیات می کند، از او استقبال کردند. حرفهایی رد و بدل شد و از خیمه امام که بیرون آمد، دیگر خبری از تردید در چهرۀ زهیر نبود. اینک او فرماندۀ جناح راست سپاه فرزند فاطمه (س) بود.
📗 منبع: محمدرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج2، ص 966 تا 968
#یاران_عاشورایی
@ahlolbait
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴موشن گرافیک زهیر بن قین
@ahlolbait
🏴معلم شهید عاشورا: بُرَیر بن حضیر
▪️سیدالقراء کوفهاش می گفتند. کودکان و جوانان کوفه در مسجد به طنین دلنشین قرآنش گوش می سپردند. بُریر با شنیدن خبر حرکت امام حسین (علیه السلام) خود را به مکه رساند و تا کربلا همسفر امام خویش شد. هنگامی که سپاه حر با کاروان امام روبه رو شد، امام در جمع اصحاب فرمودند:
« یاران من! آیا نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل پروا نیست؟! من مرگ را جز کامیابی و زیستن با ستمکاران را جز ناکامی نمی دانم.»
▪️بریر با صدای گیرایی گفت :
«فرزند شایستۀ رسول! این منت خداست بر ما که نگاه تو باشد و جان سپردن ما، کدام شکوه و شوکت از این فراتر که بدن هایمان قطعه قطعه بر خاک اُفتد , و شفاعت جد تو در قیامت پناهمان باشد!.»
▪️شب عاشورا بریر در جمع اصحاب شوخی و مزاح می کرد. گفتند: « بریر، هیچگاه این گونه ندیده بودیمت!» بریر گفت:
«میان ما و دوست،شمشیری فاصله است. ای کاش این فاصله زودتر برخیزد. در این حال مگر جز شادی رسم دیگری می شناسید؟!»
📗منبع: محمدرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج2، ص878 تا 885
#یاران_عاشورایی
@ahlolbait
🏴 امام حسين عليه السلام
▪️ إنَّمَا يُبْتَلَى اَلصَّالِحُونَ
▪️صالحان با بلا مورد آزمایش قرار می گیرند
📗بحار الأنوار ج75ص117
@ahlolbait
🏴خوش بوتر از گل ها: جُون بن خوی
▪️امام حسین (ع) در کنارۀ میدان نبرد ایستاده بود. جون بن خوی، غلام حضرت جلو رفت و گفت: « مولای من، اذن میدان می دهی؟» امام مهربانانه فرمودند: «ای جون، خدا پاداش خیرت دهد! تو با آمدی، رنج سفر را پذیرفتی. در حق ما خاندان نیکی کردی؛ اما اکنون رخصت بازگشت می دهم. برگرد . اینجا زخم است و مرگ. مبادا آسیب ببینی!» جون در خود شکست. سر بر پای امام نهاد و ملتمسانه گفت :
« مولای من، عزیز پیامبر، در شادی ها و فراخی ها با شما بودم و اکنون در سختی ها تنهایتان بگذارم! هرگز، می دانم سیاهی پیر و بی نسبم. می دانم بوی تنم خوش نیست؛ اما بگذارید خون سیاه من با خون پاک شما در آمیزد.»
▪️سید الشهدا (ع) لبخندی زدند و اجازۀ میدان فرمودند.
▪️هنگامی که جون در نبرد با دشمن بر زمین افتاد. امام سر او را بر زانوی خود گذاشتند و فرمودند:
«خدایا رویش را سفید و بویَش را دلاویز فرما و با نیکان محشورش گردان و میان او و آل محمد، آشنایی و همنشینی برقرار کن!»
▪️ده روز بعد از عاشورا، بنی اسد در عبور دوباره از کنار مدفن شهیدان، بویی خوش و غریب حس می کردند. این رایحۀ خوش پیکر جون بود
📗محمدرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج2، ص719 تا 721
#یاران_عاشورایی
@ahlolbait
💠إنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَٰكِنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ
🔹خدا هرگز به مردم ستم نمیکند ولی مردم خود در حق خویش ستم میکنند.
📗#سوره_یونس آیه 44
#قرآن
@ahlolbait
🏴مدافعان حرم
▪️نافع بن هلال مشغول پاسبانی از خیمه ها بود. حوالی خیمه امام گفت و گویی به گوشش رسید. آوای صدای زینب (سلام الله علیها) بود: «برادرم حسین! یاران را آزموده ای تا در رزمگاه فردا رهایت نکنند؟ برادرم! آیا از حرم رسول خدا دفاع خواهند کرد؟»
▪️نافع تاب نیاورد و به سمت خیمه حبیب دوید : «حبیب! برخیز که دختر علی نگرانِ فرداست.. باید به او آرامش داد.»
▪️لحظاتی بعد، اصحاب، پشت خیمۀ، زینب (سلام الله علیها) بودند:
«سلام ای دختر پیامبر، سلام ای یادگار عزیزامیرمؤمنان و فاطمۀ زهرا! ما با جانمان آماده ایم. اگر نبود فرمان مولایمان حسین، هم اکنون شمشیرهایمان نیام را رها می کردند و جان هایمان عاشقانه تقدیم می شدند. ای دختر پیامبر، عهد می بندیم که جان خویش را قربانیِ مولایمان حسین کنیم.»
▪️زینب (سلام الله علیها) سپاسشان گفتند و فرموند:
« ای بزرگواران، ای پاکانِ پاک باز، فردا از حریم پیامبر دفاع کنید.»
📗منبع: محمدرضا سنگری، آیینه داران آفتاب، ج2، ص747، 748.
#یاران_عاشورایی
@ahlolbait