"هزارپایی بود" وقتی میرقصید جانوران جنگل
گرد او جمع میشدند! تا او را تحسین
کنند، همه به استثنای یکی که ابداً رقص هزارپا
را دوست نداشت یک لاکپشتِ حسود. او یک روز
نامهای به هزارپا نوشت: ای هزارپای
بینظیر، من یکی از «تحسینکنندگانِ» بیقید
و شرطِ رقص شما هستم و میخواهم بپرسم که
چگونه میرقصید؟ آیا اول پای ۲۲۸ را بلند
میکنید و بعد پای ۵۹ را؟یا رقص را در ابتدا با
بلند کردنِ پای ۴۴۹ آغاز میکنید؟من در انتظارِ
پاسخ شما هستم! با احترامِ تمام، لاکپشت
هزارپا پس از دریافت نامه در اندیشه فرو رفت!
که بداند واقعاً "هنگام رقصیدن" چه میکند؟ و
کدام یک از پاهای خود را قبل از همه بلند
میکند؟و بعد از آن کدام پا را؟متاسفانه هزارپا
بعد از دریافت این نامـه، دیگر "هرگز" موفق به
رقصیدن نشد! سخنانِ بیهوده دیگران از
روی بدخواهی و حسادت میتواند بر نیرو تخیل
ما غلبه کند و «مانع پیشرفت ما بشود...»
#داستانکوتاه
🍂🌺🍂🌺🍂🌺
📚#داستانکوتاه
✍مدرسه ای اقدام به بردن دانش آموزانش به اردو میکنه، که در مسیر حرکت اتوبوس به یک تونل نزدیک می شوند که نرسیده به آن تابلویی با این مضمون دیده میشود که حداکثر ارتفاع سه متر، و ارتفاع اتوبوس هم سه متر.
ولی چون راننده قبلا این مسیر رو اومده بود با کمال اطمینان وارد تونل میشود و ولی سقف اتوبوس به سقف تونل کشیده می شود و در اواسط تونل توقف میکند.
پس از آروم شدن اوضاع مسولین و راننده پیاده میشوند.
🔹پس از بررسی اوضاع مشخص میشود که یک لایه آسفالت جدیدی روی جاده کشیده شده که باعث این اتفاق شده و همه به فکر چاره افتادند.
یکی به کندن آسفالت و دیگری به بکسل کردن با ماشین سنگین دیگر و ...
اما هیچکدام چاره ساز نبود.
پسر بچه ای از اتوبوس پیاده شده و گفت که راه حل این مشکل را من میدونم، که یکی از مسوولین اردو بهش گفت که :
برو بالا پیش بچه ها و و از دوستات جدا نشو!!
🔸پسر بچه با اطمینان کامل گفت که به خاطر کوچکیم دست کمم نگیر و یادت باشه که سر سوزن به این کوچکی چه بلایی سر بادکنک بزرگ در می آره.
مرد از حاضر جوابی کودک تعجب کرد و راه حل از او خواست.
بچه گفت که پارسال در یک نمایشگاهی معلممان یادمان داد که از یک مسیر تنگ چه جوری عبور کنیم.
🔹و گفت که برای اینکه دارای روح لطیف و حساسی باشیم باید درونمان را از هوای نفس و باد غرور و تکبر و طمع و حسادت خالی کنیم و در اینصورت می توانیم از هر مسیر تنگ عبور کنیم و به خدا برسیم.
مسوول به او گفت که بیشتر توضیح بده.
پسر بچه گفت :
که اگر بخواهیم این مساله را روی اتوبوس اجرا کنیم باید باد لاستیکهای اتوبوس را کم کنیم تا اتوبوس از این مسیر تنگ و باریک عبور کند .
پس از این کار اتوبوس از تونل عبور کرد.
🚨خالی کردن درون از هوای کبر و غرور و نفاق و حسادت؛ رمز عبور از مسیرهای تنگ زندگی است.