🟢«خرابات» در «عرفان شعری» عارفان مسلمان
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکی از اصطلاحات رمزی و نمادی در ادبیات فارسی، به ویژه ادبیات عرفانی، واژه «خرابات» است.
عارفان شاعری همچون #سنائی غزنوی، #عطار نیشابوری و #حافظ شیرازی این واژه را از معنای اصلی خود تجرید کرده و مفهومی متعالی و بلند و عارفانه به آن دادهاند.
خرابات در اصل به معنای روسپیخانه، شرابخانه، عیاشخانه، قمارخانه و محل هرزگی بوده است. اما در ادبیات عرفانی ما از سنائی به بعد به معنای مکانی مقدس و معنوی به کار گرفته شد.
در قرن پنجم، برای نخستین بار سنائی و #غزالی این واژه را در معنایی عرفانی استعمال کردند. غزالی در کتاب کیمیای سعادت میگوید عارفان و صوفیان فهم دیگری از واژه خرابات دارند:
«ایشان از این خرابات، خرابى صفات بشریت فهم کنند که اصول دین، آن است که این صفات که آبادان است خراب شود، تا آنکه ناپیداست در گوهر آدمى، پیدا آید و آبادان شود»
سنايی غزنوی در غزلی چنین میگوید:
هر که در کوی خرابات مرا بار دهد
به کمال و کرمش جان من اقرار دهد
بار در کوی خرابات مرا هیچ کسی
ندهد ور دهد آن یار وفادار دهد
در خرابات بود یار من و من شب و روز
به سر کوی همی گردم تا بار دهد
ای خوشا کوی خرابات که پیوسته در او
مر مرا دوست همی وعدهی دیدار دهد
عطار نیشابوری نیز در دیوان اشعار خود خرابات را بعضاً به معنای «مقام توحید» به کار برده است:
عزم خرابات بیفنا نتوان کرد
دست به یک درد بیصفا نتوان کرد
چون نه وجودست نه عدم به خرابات
لاجرم این یک از آن جدا نتوان کرد
شاه مباش و گدا مباش که آنجا
هیچ نشان شه و گدا نتوان کرد
گم شدن و بیخودیست راه خرابات
توشه این راه جز فنا نتوان کرد
شیخ محمود شبستری نیز در در تعریف خراباتی:
خراباتی شدن از خود رهایی است
خودی کفر است گر خود پارسایی است
نشانی دادهاندت از خرابات
که التوحید اسقاط الاضافات
خرابات از جهان بیمثالی است
مقام عاشقان لاابالی است
خرابات آشیان مرغ جان است
خرابات آستان لامکان است
خراباتی خراب اندر خراب است
که در صحرای او عالم سراب است
خراباتی است بی حد و نهایت
نه آغازش کسی دیده نه غایت
از نگاه خواجه حافظ شیرازی نیز خرابات مقامی بس متعالی است که یکی از شرایط ورود به آن «ادب» است:
قدم منه به خرابات جز به شرط ادب
که سالکان درش محرمان پادشهاند
ــــــــــــــــــ
دوش رفتم به در میکده خواب آلوده
خرقه تر دامن و سجاده شراب آلوده
آمد افسوس کنان مغبچه باده فروش
گفت بیدار شو ای ره رو خواب آلوده
شستشویی کن و آن گه به خرابات خرام
تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده
البته بعضاً با ظرافتی بینظیر، واژه خرابات را همزمان در هر دو معنای لغوی و عرفانی آن به کار گرفته است! فی المثل حافظ میگوید:
در خرابات مغان نور خدا میبینم
وین عجب بین که چه نوری زِ کجا میبینم
ــــــــــــــــــــــــ
گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر
مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد
#عرفان
#خرابات
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹