eitaa logo
احمدحسین شریفی
5.8هزار دنبال‌کننده
335 عکس
346 ویدیو
24 فایل
حاوی سخنرانیها و نوشته ها و معرفی آثار و فعالیتهای استاد شریفی. عضو هیئت علمی و استاد تمام فلسفه موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم ادمین کانال: @Mahdiadmin2
مشاهده در ایتا
دانلود
ويژگي‌هاي علمي علامه مصباح يزدي (Trimmed).mp3
18.04M
🎤احمدحسين شريفي 🔴وبينار تبيين ويژگي‌هاي علمي علامه مصباح يزدي 🔹مخاطبان استادان و دانشجويان دانشگاه فرهنگيان 🔹تاريخ 25/ 10/ 1399 🔸متأسفانه به دليل مشکلي که در ارتباط اينترنتي پديد آمد اين سخنراني ناتمام ماند اما سه ويژگي مهم از ويژگي‌ها و ابعاد علمي علامه مصباح تبيين شد. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964 🔷 ارتباط با ادمین:👇 @mjbayat 🌹
🔴زهراشناسي 🔸قسمت اول: نگاه فرااينجهاني به شخصيت حضرت زهرا(س) 🖊احمدحسين شريفی 🔸در تحليل زندگي و شخصيت ائمة اطهار عموما و حضرت صديقة طاهره خصوصا مي‌توان از دو منظر و دو رهيافت سخن گفت: 🔸نگاه اول: نگاه فرا اينجهاني، فرامادي، و فرازماني و نگاه ملکوتي داشتن به اين وجودهاي نوراني است. در اين نگاه اين انوار مقدس، نخستين مخلوقات الهي بودند. آفرينش آنان حتي پيش از ملائکه بوده است. خداي متعال همة هستي را به يمن وجود آنان آفريده است: «لولاهم لما خُلِق الافلاک». مخلوق اول و صادر نخستين بودند. به تعبير (ص): «أَوَّلَ‏ مَا خَلَقَ‏ اللَّهُ‏ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْوَاحُنَا» که البته تا پيش از ظهور اين جهاني‌شان، تجلياتي هم داشته‌اند. اصولاً ملائکه تکبير و تحميد و تقديس و تنزيه و تهليل حضرت حق را از اين انوار مقدسه آموختند. فلسفة سجدة ملائکه بر آدم، وجود انوار ائمة اطهار در صلب آدم بود؛ خليفة اللهي شدن آدم به خاطر آنان بود؛ عامل قبولي توبة آدم و حوا و نجات همة انبيا بوده‌اند. تا اينکه دست تقدير الهي در زمان خاصي که از پيش مقرر کرده بود، آنها را وجود اين جهاني بخشيد. به يک معنا تجسد پيدا کردند و به هدف هدايت‌گري خلق، زماني در بين مردم زندگي کردند. 🔸در خصوص ، پيامبر اکرم در حديثي چنين مي‌فرمايد: «خُلِقَ نُورُ فَاطِمَةَ ع قَبْلَ أَنْ تُخْلَقَ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ ... خَلَقَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ نُورِهِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ آدَمَ» 🔸حضرت امام به مناسب سالروز تولد حضرت زهرا در پيامي: «تمام ابعادى كه براى زن متصور است و براى يك انسان متصور است در فاطمه زهرا سلام اللَّه عليها- جلوه كرده و بوده است. يك زن معمولى نبوده است؛ يك زن روحانى، يك زن ملكوتى، يك انسان به تمام معنا انسان، تمام نسخه انسانيت، تمام حقيقت زن، تمام حقيقت انسان. او زن معمولى نيست؛ او موجود ملكوتى است كه در عالم به صورت انسان ظاهر شده است؛ بلكه موجود الهى جبروتى در صورت يك زن ظاهر شده است. ... معنويات، جلوه‏هاى ملكوتى، جلوه‏هاى الهى، جلوه‏هاى جبروتى، جلوه‏هاى مُلكى و ناسوتى- همه- در اين موجود مجتمع است.» 🔸تحليل دقيق اين نوع نگاه نيازمند بحث‌هاي عميق عرفاني و فلسفي است. بر اساس هستي‌شناسي و انسان‌شناسي عرفاني اين بحث‌ها کاملاً موجه و معقول و مستدل هم هست. 🔸اما فهم اين گونه مباحث از عهدة امثال بنده خارج است. فقط به همين اندازه بسنده مي‌کنم که اين نوع نگاه منافاتي با اختيار ائمه و قدرت انتخاب‌گري و اميال و غرايز انساني آنها ندارد و بدين معنا نيست که اينها بالجبر انسان‌هايي شايسته بودند. 🔸با اين توضيح که خداوند مي‌دانست عده‌اي از بندگانش به اختيار خود- هر چند با استعدادي در سطح ساير افراد- بيش از ديگران و در بالاترين حد ممکن از استعداد خود بهره‌برداري مي‌کنند. اين شايستگي و منزلتي که اين افراد با سير اختياري خويش بدان مي‌رسيدند، سبب شد که خداوند تفضلا اين پاداش و موهبت ويژه را به آنها عطا نمايد. و آنان را از علم و اراده‌اي برخوردار کند که به واسطة آن به مصونيت کامل و مطلق برسند. تا در پرتو آن راهنماياني موثق و مطمئن براي همة افراد بشر گردند. به عبارت ديگر، اعطاي چنين موهبتي معلول شايستگي‌هاي آنان است؛ نه محصول استعداد جبري ايشان. و حکمت اعطاي چنين موهبتي، علاوه بر پاداش به خود آنها، فراهم نمودن وسايل هدايت براي ساير انسان‌هاست. اين بيان را مي‌توان به خوبي از بخش‌هاي آغازين دعايي استفاده نمود: اللّهُمَّ لَكَ‏ الْحَمْدُ عَلى‏ ما جَرى‏ بِهِ قَضاؤُكَ فِي أَوْلِيائِكَ، الَّذِينَ اسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِكَ وَ دِينِكَ، إِذِ اخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِيلَ ما عِنْدَكَ مِنَ النَّعِيمِ الْمُقِيمِ، الَّذِي لا زَوالَ لَهُ وَ لا اضْمِحْلالَ، بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَيْهِمُ الزُّهْدَ فِي دَرَجاتِ هذِهِ الدُّنْيا الدَّنِيَّةِ، وَ زُخْرُفِها وَ زِبْرِجِها، فَشَرَطُوا لَكَ ذلِكَ وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ الْوَفاءَ بِهِ. فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ قَدَّرْتَ‏ لَهُمُ الذِّكْرَ الْعَلِيَّ وَ الثَّناءَ الْجَلِيَّ، وَ أَهْبَطْتَ عَلَيْهِمْ مَلائِكَتَكَ، وَ كَرَّمْتَهُمْ‏ بِوَحْيِكَ، وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِكَ، وَ جَعَلْتَهُمُ الذَّرِيعَةَ إِلَيْكَ وَ الْوَسِيلَةَ إِلى‏ رِضْوانِكَ. 🔸در خصوص حضرت زهرا نيز همين مسأله به طور ويژه مورد توجه و تأکيد قرار گرفته است: «يَا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكِ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَكِ فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صَابِرَةً» 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964 🌹
🔴درس‌هايي که بايد از علامه مصباح آموخت 🔸درس هشتم: خلأبينی و رخنه‌يابی 🖊احمدحسين شريفي 🔸يکي ديگر از ويژگي‌هاي مهم و درس‌آموز در زيست علمي و عملي آيت‌الله مصباح اين است که ايشان فيلسوفي خلأبين و رخنه‌ياب بود؛ تلاش‌ مي‌کرد خلأها و کمبودها و بارهاي برزمين مانده را پيدا کند. و مي‌کوشيد در حد توان چنان بارهايي را بردارد و چنان رخنه‌ها و خلأهايي را پر کند. به همين دليل، نه تنها خودش از انجام کارهای تکراری خودداری میکرد، بلکه اصرار زيادي داشت که در مجموعه موسسه امام خمینی(ره) از انجام کارهاي تکراري و يا کارهايي که متکفل دارد، خودداري شود. 🔸في‌المثل، وقتي مي‌ديد ده‌ها نفر مشغول تدريس درس‌هاي کفايه و مکاسب و رسائل‌اند، يا ده‌ها و بلکه صدها کرسي درس خارج فقه و اصول در حوزة علمية قم برقرار است، عليرغم توانایی بسیار بالایی که در آن حوزه ها داشت و علیرغم اصرارهاي فراوان تعداد زيادي از شاگردان و حتي علي‌رغم سفارش استاد محبوب و مرادش، آيت‌الله بهجت، مبني بر تدريس فقه و اصول، ايشان از انجام اين کار استنکاف کرد. و جز به برخي از جلسات خصوصي در اين موضوعات راضي نشد. 🔸او دائماً در اين انديشه بود که آيا انجام فلان کار يا ارائة فلان سخنراني يا شرکت در بهمان جلسه، حجت شرعي دارد يا خير. و براي اطمينان از اين مسأله، با توجه به نوع مسائل، بعضاً ساعت‌ها، روزها و بلکه ماه‌ها تأمل مي‌کرد. 🔸او حقيقتاً حکيمي خلأبين و رخنه‌ياب بود. همين روحيه يکي از مهم‌ترين عوامل نوآوري‌هاي فراوان علمي و آموزشي و ساختاري ايشان بود. همين نگاه آيت‌الله مصباح بود که منجر به انجام اقداماتي شد که بدون شک سطح آموزش و پژوهش و به طور کلي علوم اسلامي را در حوزه‌هاي علميه ارتقا داد. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964 🔷 ارتباط با ادمین:👇 @mjbayat 🌹
🔴زهراشناسي 🔸قسمت دوم: نگاه اينجهاني به شخصيت حضرت زهرا(س) 🖊احمدحسين شريفي 🔸نگاه دوم: نگاه اين‌جهاني، بشري، و طبيعي به (س) است. در اين نگاه توجه به اعمال و رفتارهاي ائمة؛ شيوة تلاش و رفتار آن؛ تلاش‌ها و رياضت‌هايي که براي تکامل خود مي‌کشيدند، چگونگي سير و سلوکي که داشته‌اند، بيشتر برجسته مي‌شود. 🔸سؤال اصلي ما در اين نوع نگاه اين است که چطور شد که حضرت زهراي اطهر، با سن کمي که داشت، [18 تا 30 سال گفته شده است] به چنين جايگاه منحصر به فردي رسيدند؟ چه کرد که عليرغم سن کم خود به بالاترين درجة ممکن ارتقاي انساني و معنوي دست پيدا کرد. هم‌سخن بزرگ‌ترين ملائکه آسماني شد؟ زهرا چه کرد که به حقيقت شب قدر تبديل شد؟ به تعبير امام صادق: «فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ»؟ زهرا چه کرد که به روح تبديل شد: «وَ أَمَّا ابْنَتِي فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ نُورُ عَيْنِي وَ هِيَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي وَ هِيَ رُوحِي الَّتِي بَيْنَ جَنْبِي»؟ 🔸طبيعتا پيدايش چنين شخصيت‌هايي علل و عوامل متعددي دارد. عوامل تغذيه‌ايي، تربيتي، محيطي و خانوادگي همگي مؤثرند. من در اينجا مي‌خواهم نقش برخي از رفتارهاي خود حضرت را در وصولشان به اين درجه از کمال بحث کنم. 🔸پيشفرض اين بحث اين است که: در حديثي پيامبر اکرم به خانم فاطمة زهرا فرمودند: «يا فاطمة اعملي فاني لااغني عنکِ من الله شيئا» يک. عبادت زياد: حسن بصري مي‌گويد: «مَا كَانَ فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ أَعْبَدُ مِنْ‏ فَاطِمَةَ كَانَتْ تَقُومُ حَتَّى تَوَرَّمَ قَدَمَاهَا» کيفيت اين عبادت حضرت زهرا: وجود مقدس پيامبر اکرم در اين باره فرمودند: «مَتَى‏ قَامَتْ‏ فِي‏ مِحْرَابِهَا بَيْنَ يَدَيْ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ زَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِكَةِ السَّمَاءِ كَمَا يَزْهَرُ نُورُ الْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ ...» دو. حساسيت نسبت به اوامر و نواهي الهي: حضرت زهرا معيار زندگي‌اش رضايت الهي است. وقتي دربارة ازدواج از او سؤال مي‌شود، تنها ملاک مهم او رضايت الهي است. به همين دليل وقتي نظر پيامبر را دربارة ازدواجش با امام علي جويا مي‌شود و حضرت جواب مي‌دهد «اَذِن الله فيه من السماء» آن حضرت با رضايت کامل و تبسم مي‌فرمايد: «رضيت بما رضي الله لي و رسوله» سه. فعاليت‌ و کار و تلاش و کوشش: رَأَى النَّبِيُّ ص فَاطِمَةَ وَ عَلَيْهَا كِسَاءٌ مِنْ أَجِلَّةِ الْإِبِلِ وَ هِيَ تَطْحَنُ بِيَدَيْهَا وَ تُرْضِعَ وَلَدَهَا فَدَمَعَتْ عَيْنَا رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ يَا بِنْتَاهْ تَعَجَّلِي مَرَارَةَ الدُّنْيَا بِحَلَاوَةِ الْآخِرَةِ فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى نَعْمَائِهِ وَ الشُّكْرُ لِلَّهِ عَلَى آلَائِهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ‏ وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى چهار. رسيدگي به مستمندان و خيرخواهي براي مردم: این تبلور رفتار و کردار بانوی بزرگ اسلام است که سه شب طعام خود را به مسکین و یتیم و اسیر می‌دهند. نکته قابل توجه اینکه ایشان با اسیر که غیرمسلمان هم هست رأفت دارند. امام حسن: رَأَيْتُ أُمِّي فَاطِمَةَ ع قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا لَيْلَةَ جُمُعَةٍ فَلَمْ تَزَلْ رَاكِعَةً وَ سَاجِدَةً حَتَّى انْفَجَرَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَ سَمِعْتُهَا تَدْعُو لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ تُسَمِّيهِمْ وَ تُكْثِرُ الدُّعَاءَ لَهُمْ وَ لَا تَدْعُو لِنَفْسِهَا بِشَيْ‏ءٍ» پنج. فعاليت سياسي و اجتماعي فوق العاده: حضرت زهرا جان خود را فداي ولايت مي‌کند. حضرت زهرا بعد از رحلت پيامبر اکرم تلاش بسيار زيادي در بازگرداندن حق داشت. هم تلاش‌هاي تبييني و تبليغي و هم تلاش‌هاي عملي «يا ابا الحسن روحي لروحک الفداء و نفسي لنفسک الوقاء ان کنت في خير کنت معک و ان کنت في شر کنت معک» در ضمن خطبة فدکيه آن حضرت به تبيين جايگاه ولايت و نقش اهل بيت در نظام خلقت مي پردازد و مي‌فرمايد: «فَنَحْنُ وَسِيلَتُهُ فِي خَلْقِهِ، وَ نَحْنُ آلُ رَسُولِهِ، وَ نَحْنُ حُجَّةُ غَيْبِهِ، وَ وَرَثَةُ أَنْبِيَائِهِ» در ضمن خطبة فدکيه دربارة نقش ولايت در نظام اجتماعي مي‌فرمايد: فَفَرَضَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ ... طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ، وَ إِمَامَتَنَا لَمّاً لِلْفُرْقَةِ. دربارة نقش نبوت و ولايت در تربيت انسان‌ها مي‌فرمايد: «أَبَوَا هَذِهِ‏ الْأُمَّةِ مُحَمَّدٌ وَ عَلِيٌّ، يُقِيمَانِ أَوَدَهُمْ وَ يُنْقِذَانِهِمْ مِنَ الْعَذَابِ الدَّائِمِ إِنْ أَطَاعُوهُمَا، وَ يُبِيحَانِهِمُ النَّعِيمَ الدَّائِمَ إِنْ وَافَقُوهُمَا» 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964 🌹
🔴درس‌هايي که بايد از علامه مصباح آموخت 🔸درس نهم: حکيم نظريه‌پرداز 🖊احمدحسين شريفی 🔸آيت‌الله مصباح بسيار اهل مطالعه و فعاليت علمي بود. روزي در جلسه ای خصوصی فرمودند من بعضي ايام، تا 16 ساعت فعاليت علمي مي‌کردم. 🔸اما او هرگز به مطالعه صرف و يا نهايتاً جمع‌بندي و دسته‌بندي مطالب ديگران يا تنظيم فيش‌ها و داده‌هاي گردآوري شده بسنده نمي‌کرد. بلکه با تأمل در مطالب و داده‌ها و با قدرت نبوغ خدادادي‌شان و همچنين با توجه به خلاقيتي که داشت، چيزي نو مي‌آفريد. به تعبير ديگر، آيت‌الله مصباح از آن دسته عالماني نبود که همچون مورچه‌ها صرفاً به جمع‌آوري مطالب ديگران بپردازند و يا نهايتاً‌ آنها را در قطعات و بخش‌هاي منظمي براي مصرف ديگران عرضه کنند؛ و يا مثل کساني نبود که هنر‌شان، حداکثر همچون هنر چرخ‌گوشت باشد، يعني حد اهتمام و توانشان اين باشد که سخنان پراکنده ديگران را به صورتي طبقه‌بندي شده و در قالبي منظم بيان کنند. 🔸آيت‌الله مصباح، به گواهي نوشته‌ها، درس‌ها و سخنراني‌هايش، آنچه که مي‌‌نوشت و مي‌گفت، حاصل تأملات و تفکرات خودش بود. 🔸به ندرت سخني را بدون تأمل و تفکر پيشين بر زبان مي‌آورد. او يک متفکر به معناي حقيقي کلمه بود؛ در ميان اقران خود، بيشترين مشغوليت او، تعقل و تفکر در مسائل بود. 🔸او در بسياري از علوم متعارف در حوزه‌هاي علميه و همچنين در بسياري از علوم انساني صاحب نظريه بود. ايشان ده‌ها نظريه ابتکاري در حوزه‌هاي مختلف علمي داشتند که برخي از آنکه در کتاب چهارجلدي "ره‌آوردها" منتشر شده است. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964 🔷 ارتباط با ادمین:👇 @mjbayat 🌹
روش نظریه پردازی اکتشافی گامهای ۷ و ۸ و ۹.mp3
31.75M
🎤احمدحسين شريفي 🔴درسگفتارهاي علم ديني ✔️جلسه بيست و يکم: روش‌نظريه‌پردازي اکتشافي 🔸قسمت چهارم: گام‌هاي 7 و 8 و 9 🔸در اين جلسه به تشريح روش‌ نظريه‌پردازي اکتشافي در علوم انساني پرداخته‌ايم 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964 🔷 ارتباط با ادمین:👇 @mjbayat 🌹
🔴درس‌هايي که بايد از علامه مصباح آموخت 🔸درس دهم: تفکر انضمامی 🖊احمدحسين شريفي 🔸از ديگر ويژگي‌هاي علمي آيت‌الله مصباح نگاه کاربستي ايشان به مباني نظري و همچنين علوم ديني بود؛ به تعبير ديگر، ايشان دنبال اقامة دين بود؛ و اقامه دين صرفاً به طرح و رواج بحث‌هاي فلسفي و کلامي و فقهي و اصولي و امثال آن نيست. 🔸شيوة آموزشي و تعليمي آيت‌الله مصباح در اين عرصه بدين شکل بود که تلاشي مجاهدانه و خستگي‌ناپذير کردند که بر پاية بنيان‌هاي معرفت‌شناختي، هستي‌شناختي و انسان‌شناختي ديني و اسلامي، فلسفه‌هاي مضافي مثل فلسفه علوم انساني، فلسفه اخلاق، فلسفه حقوق، فلسفه سياست و فلسفه تعليم و تربيت را استوار کنند. و به تعبير ديگر، فلسفه‌هاي مضاف را در زمين معرفت‌شناسي و هستي‌شناسي اسلامي و بر پايه انسان‌شناسي اسلامي استوار کردند. 🔸اين اندازه از کاربست بنيان‌هاي نظري اسلامي در علوم انساني، هر چند در نوع خود بي‌سابقه بود؛ اما ايشان هرگز به اين حد راضي نبودند بلکه تلاش کردند بر پايه‌ همين فلسفه‌هاي مضاف، علوم انساني اسلامي هم توليد شود و خود ايشان نيز در پاره‌اي از مسائل از جمله در حوزة تعليم و تربيت عملاً به اين کار اقدام کردند. در کتاب فلسفه تعليم و تربيت در اسلام، ضمن بيان مباني هستي‌شناسي، معرفت‌شناسي، انسان‌شناسي و ارزش‌شناسي اسلامي، از دل آنها به استخراج (1) اهداف تعليم و تربيت؛ (2) اصول تعليم و تربيت، (3) ساحت‌هاي تعليم و تربيت (ساحت‌هاي بينشي، گرايشي و کنشي؛ فردي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي، ديني، اخلاقي ...)، (4) مراحل تعليم و تربيت (مرحله پيش‌زادي، سيادت، اطاعت، وزارت، حمايت(بزرگ‌سالي)، (5) عوامل و موانع تعليم و تربيت، و (6) روش‌هاي تعليم و تربيت (در سه حوزه روش‌هاي بينشي، گرايشي و کنشي) پرداختند. و يک الگوي بسيار منسجم و دقيقي از فلسفه و يا به تعبير ديگر، مدلي عيني براي امتدادبخشي به انديشه‌هاي بنيادين در عرصه‌هاي زيست انساني عرضه کردند. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964 🔷 ارتباط با ادمین:👇 @mjbayat 🌹
علامه 1 بخش اول.mp3
35.41M
🎤احمدحسين شريفي 🔴سلسله‌ نشست‌هاي علمي «تحول در علوم انساني» در جمع تعدادي از اساتيد دانشگاه علامه طباطبائي 🔴جلسه اول: انواع مواجهه مسلمين با علوم انساني 🔸تاريخ: 25/ آبان 1399 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964 🌹
🔴درس‌هايي که بايد ازعلامه مصباح آموخت 🔸درس يازدهم: فيلسوف مؤسس 🖊احمدحسين شريفي 🔸آيت‌الله مصباح فيلسوفي نوآور، مبتکر و خلاق بود: هم از نظر علمي و هم از جهت ساختارسازي حقيقتاً شايسته وصف «فيلسوف مؤسس» است. او نه تنها در بسياري از علوم اسلامي و انساني صاحب نظريه و داراي نوآوري‌هاي محتوايي بود؛ بلکه مؤسس و بنيانگذار پاره‌اي از علوم اسلامي مثل «معرفت‌شناسي» و «فلسفه اخلاق» نيز بود؛ و افزون بر اينها مؤسس و بنيانگذار نظام آموزشي نوين و بي‌سابقه‌اي در حوزه‌هاي علميه بود. او کار تحول در ساختار و نظام آموزشي را پيش از انقلاب و عملاً آغاز کرد. 🔸کساني که با پيشينه مباحث فلسفي و اعتقادي و اخلاقي آشنا هستند به خوبي مي‌دانند که آيت‌الله مصباح نوآوري‌هاي ساختاري و محتوايي فراواني در اين علوم داشتند. تنها کساني اهميت نوآوري‌هاي ساختاري و محتوايي ايشان در کتاب آموزش فلسفه را به درستي درک مي‌کنند که آشنايي خوبي با مکاتب پيشين فلسفي يعني فلسفه مشاء، اشراق و حکمت‌ متعاليه داشته باشد. 🔸نيم نگاهي به تاريخ مباحث تفسيري و قرآني و مقايسه کارهاي تفسيري آيت‌الله مصباح با آنها از تفاوت‌هاي فراوان و بي‌نظير نشان مي‌دهد. حضرت آيت‌الله فياضي مي‌فرمود: «بنده اکنون نيز معتقدم ايشان در ميان افرادي که من مي‌شناسم، يکي از والاترين مفسران قرآن است؛ يعني کمتر کسي را در اين زمينه مي‌شناسم که مانند ايشان تفسير را بر اساس اصول اجتهادي و مباني صحيح استنباط بيان کند» (زندگي‌نامه حضرت آيت‌الله مصباح، ص93) 🔸کساني که با تراث اخلاقي در جهان اسلام آشنايي داشته باشند اهميت و جايگاه «اخلاق در قرآن» و کتاب کم‌نظير «خودشناسي براي خودسازي» ايشان را درک مي‌کنند. 🔸به هر حال، براي آشنايي بيشتر با نوآوري‌هاي علمي ايشان در حوزه‌هاي مختلف دانشي، ساليان قبل مجموعه‌اي در چهار جلد با عنوان «ره‌آوردها» منتشر شده است. مي‌توان براي مطالعه بيشتر به آنها مراجعه کرد. 🔸اما افزون بر آن به اعتقاد بنده آيت‌الله مصباح‌يزدي نخستين فيلسوفي است که: 1️⃣دانش معرفت‌شناسي اسلامي را به صورت مدون عرضه کرد؛ و بدين ترتيب پايه‌هاي هستي‌شناسي صدرايي را بر بنيان‌هاي محکمي از معرفت‌شناسي استوار کرد و همين کار موجب دقت‌هاي بي‌سابقه و نوآوري‌هاي مهمي در فلسفه اسلامي شد. 2️⃣دانش فلسفه اخلاق اسلامي را به صورت مدون و منظم عرضه کرد؛ هر چند تا پيش از ايشان مسائلي از فلسفه اخلاق در لابلاي کتابهاي کلامي و فلسفي و اصولي و حتي منطقي به صورتي استطرادي و پراکنده وجود داشت، اما کسي که به صورتي ساختارمند و بي‌سابقه دانش فلسفه اخلاق اسلامي را عرضه کرد، آيت‌الله مصباح بود. 3️⃣علم اخلاق را «اسلامي» کرد؛ تا پيش از ايشان، اغلب عالمان اخلاق مسلمان تحت چنبرة انسان‌شناسي و اخلاق‌شناسي ارسطويي بودند. کسي که اخلاق اسلامي را حقيقتاً «اسلامي» و «قرآني» کرد و آن را از قالب‌هاي نارساي ارسطويي نجات داد، آيت‌الله مصباح بود. 4️⃣به صورتي نظام‌مند و دقيق فلسفه‌هاي مضاف را از دل بنيان‌هاي هستي‌شناسي، معرفت‌شناسي و انسان‌شناسي استخراج کرد و تدوين نمود و حتي به مرحلة آموزش همگاني (در قالب طرح ولايت و طرح معرفت و ...) عرضه کرد. 5️⃣سنگين‌ترين پروژة تاريخي در حوزة علوم عقلي اسلامي (فلسفه، عرفان، منطق، معرفت‌شناسي و کلام) را مديريت کردند [دائرة المعارف علوم عقلي] که خود حاکي از عمق نگاه آيت‌الله مصباح است. 🔸درکنار همه اينها، در عرضه معارف ديني هم نوآوري داشت؛ وي حتي سخنراني‌هاي عمومي خود را با تحليل و تبيين مفاهيم آغاز مي‌کرد و معتقد بود بسياري از سوء فهم‌ها و سوء برداشت‌ها ناشي مغالطة اشتراک لفظي است؛ به همين دليل، روش پژوهش و آموزش و سخنراني خود را به اين شيوه سامان داد که ابتدا مفاهيم اصلي و مهم و مفردات بحث را به درستي و با دقت تعريف مي‌کرد و سپس به تحليل مسأله مي‌پرداخت. در بحث از آزادي، دموکراسي، جامعه ‌مدني، تساهل و تسامح، خشونت، ليبراليسم، اومانيسم، لذ‌‌ت‌گرايي، سودگرايي، معنويت، عرفان، اخلاق و به طور کلي همه مباحث تخصصي و عمومي چنين رويه‌اي داشت. و با اين کار جلوي بسياري از مغالطات و مردم‌فريبي‌هاي غربزدگان و اسلام‌ستيزان را مي‌گرفت و دربارة حقايق و معارف ديني روشنگري مي‌کرد. 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴کرونا و قم‌هراسي پاره‌اي از دلدادگان WHO!! 🔸متاسفانه برخی از مسوولان بهداشت کشور از روز اول شیوع ویروس کرونا در کشور با استانداردهای دوگانه‌ای که در گفتار و رفتار از خود بروز دادند، تردیدهای مردم نسبت به توصیه‌ها و دستورالعملها و حتي دانش پزشکي خود را بیشتر و بیشتر کردند. و اگر نبود درايت و مديريت رهبر انقلاب، و توصيه‌هاي مراجع عظام تقليد، به طور قطع و يقين اغلب مردم ما به سخنان پر از تناقض پاره‌اي از مسؤولان وزارت بهداشت، هيچ وقعي نمي‌نهادند. 🔸در تازه‌ترین مورد، شاهد سخنان صددرصد خلاف واقع و دروغی بودیم که سخنگوی ستاد ملي کرونا درباره مردم قم گفتند (کلیپ بالا). 🔸البته از مسؤولان محترم قضايي انتظار مي‌رود ابعاد حقوقي و قضايي اين سخنان را دنبال کنند و گزارش‌هاي کاملا خلاف واقع و جهت‌دار اين مسؤول محترم و ساير مسؤولان مشابه را بررسي کنند و نتيجه را به اطلاع عموم مردم برسانند. 🔸اين سخنان دروغ و خلاف واقع در حالي است که رئیس محترم دانشگاه علوم پزشکی قم، به عنوان مطلع‌ترين فرد از وضعيت رعايت دستورالعمل‌هاي بهداشتي مردم قم، ضمن ابراز تأسف نسبت به برخی اظهارنظرها در مورد قم،گفت: «بر اساس گزارشات کارشناسان بهداشت و درمان مستقر در نمازجمعه بیش از ۸۰درصد مردم به صورت کامل شیوه‌نامه‌های بهداشتی را رعایت کردند که باید از تمام نمازگزاران و مردم مومن و متدین قم تشکر کرد.» @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴درس‌هايي که بايد از علامه مصباح آموخت 🔸درس دوازدهم: فروتنی 🖊احمدحسين شريفي 🔸يکي از ويژگي‌هاي کم‌نظير آيت‌الله مصباح، تواضع مثال‌زدني‌شان در برابر بزرگان علم و دين حتي دربرابر شاگردان خود و بلکه دربرابر عامه مردم بود. او استادي بود که تمام قد حتي تا ماه‌هاي آخر عمر مبارکشان، در مقابل شاگردانش مي‌ايستاد. در نماز جماعت به آنها اقتدا مي‌کرد. 🔸او با اينکه در عرصه علمي و اجتماعي از جايگاهي بسيار بالا و بعضاً بي‌نظير، برخوردار بود؛ اما در تواضع و فروتني نسبت به اطرافيان نيز حقيقتاً بي‌نظير بود. 🔸او همواره از استادان خود با احترامي وصف‌ناپذير ياد مي‌کرد؛ احترامي فوق‌العاده براي حضرت امام، علامه طباطبائي و آيت‌الله بهجت قائل بود. خودم از او شنيدم که مي‌فرمود حاضر بودم با افتخار تا آخر عمر خدمتکار علامه طباطبائي باشم. و اين بدان دليل بود که او را توحيد مجسم و اسلام عينيت‌يافته مي‌دانست. همواره با شعفي وصف‌ناشدني از او ياد مي‌کرد؛ در همين اواخر وقتي وارد منزل علامه طباطبائي شدند، فرمودند اينجا بوي بهشت مي‌دهد. 🔸عليرغم آنکه خودش از سوي حضرت ولايت، سيدعلي خامنه‌اي(حفظه الله) به لقب «طباطبائي زمان» و «مطهري زمان» و پرکنندة خلأ علامه طباطبائي و شهيد مطهري متصف شده بود، اما دائماً در تلاش بود نسل جوان و انديشمندان حوزوي و دانشگاهي را بر سر سفرة و بنشاند و خود را نيز خوشه‌چين خرمن علم و معرفت آن بزرگان مي‌دانست. کتاب «تماشاي فرزانگي و فروزندگي» ايشان دربارة علامه طباطبائي گوياي گوشه‌اي از ارادت علمي و عملي ايشان به آن استاد علامه است؛ و همچنين کتاب «آفتاب مطهر» که در وصف شهيد مطهري و بيان ويژگي‌هاي علمي و عملي آن شهيد بزرگوار نوشته‌اند، گوياي فروتني و تواضع وصف‌ناپذير ايشان دربرابر چنان بزرگاني است. 🔸او دست بزرگان علم و دين از مطهري تا شبيري زنجاني از محمدي‌گيلاني تا جوادي آملي را مي‌بوسيد؛ او عليرغم همه نوآوري‌ها و ابتکارات بي‌نظيرش در فلسفه اسلامي، آيت‌الله جوادي را، که از معاصران و هم‌سن و سالان خودش بود، رئيس فلسفه اسلامي در عصر حاضر مي‌دانست. اين در حالي بود که بدون هيچ شک و ترديدي خدمات علمي و فلسفي و آموزشي و پژوهشي او به اسلام و انقلاب از اغلب اين آقايان بيشتر و عميق‌تر و گسترده‌تر بود. دقت نظر فلسفي ايشان به اعتقاد بسياري از آگاهان از همه آن بزرگان بيشتر بود. 🔸به باور اين بنده، همين تواضع و فروتني‌ها از مهم‌ترين عوامل موفقيت آيت‌الله مصباح بود. فراموش نکنيم که «إِنَّ مَنْ‏ تَوَاضَعَ‏ لِلَّهِ‏ رَفَعَهُ اللَّه‏». بر نوشته هيچ بنويسد کسي؟ يا نهالي کارد اندر مغرسي؟ کاغذي بايد که آن بنوشته نيست تخم کارد موضعي که کشته نيست تو برادر موضع ناکشته باش کاغذ اسپيد نابنوشته باش تا مشرَّف گردي از نون والقلم تا بکارد در تو تخم آن ذو الکرم 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964 🌹
علامه2 (Trimmed).mp3
34.39M
🎤احمدحسين شريفي 🔴سلسله‌ نشست‌هاي علمي «تحول در علوم انساني» در جمع تعدادي از اساتيد دانشگاه علامه طباطبائي 🔴جلسه دوم: چرايي نگاه تحولي به علوم انساني و اشاره‌اي به جريان‌هاي تحول‌گرا 🔸تاريخ: 2/ آذر 1399 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964 🌹
🔴درس‌هايي که بايد از علامه مصباح آموخت 🔸درس سيزدهم: بصيرت 🖊احمدحسين شريفي 🔸يکي ديگر از ويژگي‌هاي برجستة آيت‌الله مصباح، «بصيرت» بود. او هم در مسائل ديني و هم در مسائلي اجتماعي و فرهنگي و سياسي حقيقتاً ديدي نافذ و بصيرتي مثال‌زدني داشت. ظرافت‌ها و نقاط کور را خوب مي‌شناخت؛ اهداف پنهان دشمنان اسلام و انقلاب را به زيبايي تشخيص مي‌داد و در بزنگاه‌ها وارد صحنه مي‌شد و عماروار، مرز حق و باطل را مشخص مي‌کرد و فتنه‌گران را از پشت نقاب‌هاي دروغيني که از ديانت و اصلاح‌گري و امثال آن بر چهره مي‌زدند، بيرون مي‌کشيد و بنيان‌هاي فکري باطل و اهداف و مقاصد شيطاني پنهان آنان را آشکار مي‌نمود. 🔸به تعبير مقام معظم رهبري، «چنین شخصیتی مصداق کامل عالمی است که تشخیص دقیق خود را در روزی که لازم باشد، بی‌درنگ به میدان می‌آورد و در این راه سرزنش و زخم زبان دیگران را به چیزی نمی‌گیرد. در واقع تکریم حضرت آقای مصباح، تکریم راه‌حق و نشان دادن مصداق و الگوی شایسته است.» (رهبر انقلاب در ديدار اعضاي موسسه امام خميني، 3 آبان، 1389) 🔸اما به راستي آيت‌الله مصباح اين بصيرت مثال‌زدني را چگونه به دست آورده بود؟ و ما هم اگر بخواهيم از چنين بصيرتي برخوردار شويم، چه بايد کنيم؟ در پاسخ مي‌گويم مثل هر ويژگي‌ بينشي و گرايشي ديگري که در انسان هست، معلول عواملي است که همگي در آيت‌الله مصباح وجود داشتند: (1) شناخت حق و باطل و تشخيص مرزهاي جداکننده حق و باطل؛ و اين جز با در اختيار داشتن معياري دقيق امکان ندارد؛ و آيت‌الله مصباح با مجاهدت‌هاي علمي و عملي فراوان، معيارهاي برهاني و قرآني و عرفاني و حتي تجربي تمييز حق از باطل را تحصيل کرده بود؛ (2) قطع همه تعلقات دنيوي؛ از ديگر عوامل بصيرت‌زا، دل نبستن به جاه و مقام و اعتبارات و القاب اين‌جهاني و دنيايي است؛ و آيت‌الله مصباح براي زدودن چنين تعلقاتي از وجود خود مجاهدت‌هاي نفساني فراواني کرده بود؛ و در اين جهت هم کاملاً موفق شده بود. امور دنيوي و اعتبارات اجتماعي و دلبستگي‌هاي مادي چيزي نبود که آن روح بزرگ را به خود مشغول کنند؛ (3) اخلاص و تقوا؛ از ديگر عوامل مهم بصيرت‌زا، اخلاص و تقوا است؛ قرآن کريم مي‌فرمايد: «إِنَّ الَّذينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُون‏» (اعراف، 201) اهل تقوا، به هنگام مواجهه با لغزشگاه‌ها و دسيسه‌هاي شيطاني، هرگز نمي‌لغزند؛ آنها حقيقت را خوب مي‌يابند و هرگز به دام شيطان نمي‌افتند. به تعبير ديگر، انسان‌هاي پارسا به دليل آنکه رذايل اخلاقي را از خود دور کرده‌اند و طمع‌ و حرص و کبر و غرور در وجود آنان جايي ندارد، به همين دليل، ابزارهاي فريب شيطان را از او گرفته‌اند. حجاب‌هاي ديده و دل را کنار زده‌اند؛ زنجيرهاي که شيطان بر قلب و زبان آدميان مي‌تند را پاره کرده‌اند؛ به همين دليل اهل بصيرت‌اند. آيت‌الله مصباح در يک جهاد‌ نفساني طولاني‌مدت و با درس‌آموزي از محضر بزرگاني چون امام خميني، علامه طباطبائي و آيت‌الله بهجت و با نگاه عميق توحيدي‌اي که داشت توانسته بود چنين رذايلي را از وجود خود ريشه کن کند؛ به همين دليل، نه تنها حق و باطل را به خوبي مي‌شناخت بلکه بدون لکنت‌زبان و با بياني صريح و سليس و با منطقي استوار آنها را در سطوح مختلف اجتماعي و حتي در تريبون‌هاي عمومي بيان مي‌کرد. (4) کل‌نگري در عين جزءنگري؛ از ديگر عوامل مهم بصيرت‌زا، برخورداري از دو ويژگي علمي شبه‌متضاد است؛ يعني کل‌نگري از يک طرف و جزء‌نگري و نکته‌بيني از طرف ديگر. کساني که صرفاً کل‌نگر يا صرفاً جزء‌نگر باشند، بصيرت لازم براي تشخيص حق از باطل در مسائل اجتماعي و سياسي و فرهنگي را نخواهند داشت؛ و البته جمع ميان اين دو نيز کاري دشوار است؛ به همين دليل، عالمان اهل بصيرت هم انگشت‌شمارند. آيت‌الله مصباح حقيقتاً از جمله انديشمنداني بود که ضمن برخورداري از نگاهي کلان به عالم و آدم و فلسفه سياسي و اجتماعي و مسائل فرهنگي، نسبت به جزئيات برنامه‌هاي دشمنان نيز آگاهي و اشراف داشت و همچون مرزباني آگاه، دائماً مسائل فرهنگي و اجتماعي و ديني را رصد مي‌کرد؛ اشخاص و جريان‌هاي اجتماعي و سياسي و فرهنگي را به خوبي مي‌شناخت. به همين دليل از بصيرتي کم‌نظير برخوردار بود. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴درس‌هايي که بايد از علامه مصباح آموخت 🔸درس چهاردهم: فيلسوف مربي 🖊احمدحسين شريفي 🔸يکي از ويژگي‌هاي بارز در سبک و سلوک علمي و عملي آيت‌الله مصباح اين بود که حقيقتاً يک مربي کم‌نظير بود؛ سکوت و سخن ايشان درس‌آموز بود. نوع نگاه‌شان، انرژي‌بخش بود؛ حتي نشست و برخاست او نيز آموزنده بود. ارتباط با او و نشستن در محضر او، حتي مشاهده چهرة نوراني و رويِ گشادة او حقيقتاً ايمان‌ها را مستحکم و اراده‌هاي مشتاقان را پولادين مي‌کرد. در سخت‌ترين شرايط روحي وقتي در محضر او مي‌نشستيم، چنان آرامشي به ما مي‌داد که گويا اصلاً سختي و گرفتاري‌اي نداشته‌ايم. در درون‌شان صد قيامت نقد هست کمترين آنکه شود همسايه مست 🔸حضرت آيت‌الله شبيري زنجاني ساليان قبل به جناب حجت‌الاسلام ابوالحسن نواب فرموده بودند: «آقاي مصباح را خدا مربي خلق کرده است؛ و حتي چاي خوردن ايشان هم چاي خوردن يک مربي و يک معلم اخلاق است؛ حرف زدن ايشان، تحمل ايشان، سکوت ايشان، تواضع ايشان، همه و همه به آدم درس مي‌دهد. يعني من معتقدم ايشان از لباسي که مي‌پوشند به آدم ياد مي‌دهند که چطوري لباس بپوشد و خدا سرتا پای ايشان را يک مربي اخلاق خلق کرده است» (زندگي‌نامه حضرت‌ آيت‌الله مصباح يزدي، ص87) 🔸او به ندرت به کسي حتي به فرزندانش توصيه مستقيم مي‌کرد؛ اما سبک زندگي او تماماً موعظه و توصيه اخلاقي بود. او در برخوردهاي اجتماعي، برخلاف تصويري که ژورناليست‌هاي ناآگاه و دشمنان بي‌مروت، از ايشان ترسيم مي‌کردند، بسيار اهل مدارا و تحمل بود. 🔸از جمله بارزترين ويژگي‌ها در سلوک علمي و آموزشي آيت‌الله مصباح، شاگردپروري ايشان بود. او حقيقتاً زندگي خود را وقف پرورش نيرو براي اسلام و انقلاب کرد. با کوچکترين شاگردان خود نيز چنان برخورد مي‌کرد که کسي با نزديک‌ترين دوستش برخورد مي‌کند؛ بسيار صميمي و پدرانه. شاگردان او هم پروانه‌وار دور شمع وجودش مي‌چرخيدند و او را محرم اسرار زندگي خود مي‌دانستند. او پشت سر شاگردان خود نماز مي‌خواند؛ تمام قد، حتي در ماه‌هاي پاياني عمر مبارکشان، جلوي شاگردان خود مي‌ايستاد. 🔸جلسات مشورتي خود را با شاگردانش برگزار مي‌کرد. جدي‌ترين تصميمات و برنامه‌هاي آموزشي و پژوهشي‌اش را با پاره‌اي از شاگردانش در ميان مي‌گذاشت و از آنها مشورت مي‌گرفت. بي‌هيچ تکلفي و بدون نياز به هيچ ترتيب و آدابي با آنها بر سر يک سفره مي‌نشست. او حقيقتاً يک مربي بود. 🌹
پرسش‌هاي علامه2 (Trimmed).mp3
32.38M
🎤احمدحسين شريفي 🔴سلسله‌ نشست‌هاي علمي «تحول در علوم انساني» در جمع تعدادي از اساتيد دانشگاه علامه طباطبائي 🔴جلسه دوم: چرايي نگاه تحولي به علوم انساني و اشاره‌اي به جريان‌هاي تحول‌گرا 🔸پرسش‌ها و پاسخ‌هاي جلسه دوم 🔸تاريخ: 2/ آذر 1399 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸بعد دیگری از ولایت گستری و انسان سازی حاج قاسم سلیمانی، کسی که به حق شایسته عنوان "سردار دلها" است. 💐راهش پر رهرو باد @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴درس‌هايي که بايد از علامه مصباح آموخت 🔸درس پانزدهم: مرزبانی فکر و فرهنگ 🖊احمدحسين شريفي 🔸امام حسن عسکري(ع) در حديثي مي‌فرمايد: عالمان شيعه مرزبانان فکر و فرهنگ اسلامي‌اند؛ آنان در مرزي که طرف مقابلشان ابليس و نيروهاي کارکشته و زيرک و داناي ابليسي قرار دارند، به مرزباني و نگهباني از معارف اسلامي و حدود و ثغور اسلام مي‌پردازند. (التفسير المنسوب الي الامام الحسن العسکري، ص343) 🔸عالمان راستين شيعي کساني‌اند که اجازه نمي‌دهند شيطان و شيطان‌صفتان آتش شبهه بر خرمن باورها و ارزش‌هاي مردم بياندازند. آنان به مثابة مرزباناني هوشيار و آگاه و شجاع در مقابل شبهه‌افکني‌ها سينه سپر مي‌کنند و چنان با شبهات ديني مواجهه مي‌شوند که نه تنها به صورتي مستدل و عالمانه آنها را پاسخ مي‌دهند که شبهات را ابزار و وسيله‌اي براي ترويج و تعميق معارف اسلامي مي‌دانند. 🔸بدون ترديد يکي از قوي‌ترين و بزرگ‌ترين مرزبانان جهان‌بيني و نظام ارزشي اسلام در دوران معاصر آيت‌الله مصباح‌يزدي بود. او فيلسوفي "مرابط" بود. او به دليل (1) تسلط بسيار خوب بر معارف اسلامي (ادبيات، تاريخ اسلام، منطق، معرفت شناسی، فقه، اصول، تفسير، فلسفه، کلام، اخلاق و عرفان اسلامی) و (2) آشنايي بسیار خوب با علوم جديد و فلسفه‌هاي مدرن و (3) آشنايي با ادبيات رايج علمي و آکادميک و (4) غيرت ديني و احساس مسؤوليت در برابر حقيقت و (4) همچنين به دليل بصيرت و روشن‌بيني منحصربه فردي که داشت، از دهة پنجاه به بعد (به مدت نيم قرن) به مثابة‌ بزرگترين، هوشيارترين و زيرک‌ترين مرزبان باورها و ارزش‌هاي شيعي نمايان شد. 🔸او حقيقتاً يک حکيم مرابط و مرزبان آگاه و مطمئن براي دفاع از معارف اسلامي بود. هوشمندانه همه تحرکات فکري و فرهنگي مخالفان فکر و فرهنگ اسلامي را رصد مي‌کرد و غالباً به ريشه‌ها و بنيان‌هاي فکري مخالفان حمله مي‌کرد و با قدرت منطق و استدلال و بيان رسايي که داشت، چنان با آنها روبرو مي‌شد که کسي را ياراي مقاومت علمي و استدلالي در برابر استدلال‌ها و منطق قوي و قويم او نبود. به همين دليل غالباً رو به سوي ترور شخصيت او مي‌آوردند و هنوز هم به همين کار مشغول‌اند! @Ahmadhoseinsharifi 🌹
4_5785269962155231622.pdf
6.86M
🔴درباره صحت یا سقم این گزارش و این نوع تحلیل قضاوت نمیکنم. صرفا جهت اطلاع مخاطبان عزیزي که به مطالعات آينده‌پژوهي و روندپژوهي علاقه دارند، این فایل را تقدیم میکنم. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
روش شناسی مواجهه علامه مصباح با شبهات دینی.mp3
28.56M
🎤احمدحسين شريفي 🔴روش‌شناسي علامه مصباح در مواجهه با شبهات ديني 🔸در نشست علمی مجازی «روش‌شناسی آیت‌الله مصباح یزدی در پاسخ به شبهات» 🔸برگزار کننده: مرکز پاسخ‌گويي به شبهات حوزه علميه قم و انجمن معرفت‌شناسي حوزه علميه قم 🔸تاريخ: 2/ بهمن/ 1399 @Ahmadhoseinsharifi 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴مکتب شهید سلیمانی، مکتب ایثار و اخلاص و اسلام راستین است؛ یعنی مکتبی جهانی، فراملی و فرامرزی؛ مکتب سلطه بر دلها و جانهای همه آزادگان عالم. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴سبک زندگي ايرانيان در اوايل قرن چهاردهم، به روايت يک مستشار آمريکايي 🖊احمدحسين شريفي 🔸آرتور ميلسپو، مستشار معروف آمريکايي و همه کاره مسائل مالي ايران در سال‌هاي 1301 تا 1306 و همچنين سال‌هاي 1321 تا 1323، در جايي از کتابي که با عنوان « «مأموریت آمریکایی‌ها در ایران» نوشته است، شرحي کوتاه از و خلقيات مردم ايران در يک قرن قبل بيان میکند که صرف نظر از برداشت درست يا نادرست او از روحيات و خلقيات ما ايرانيان، توجه به آنها جالب است: 🔸«دو کیفیت اجتماعی که به ندرت در ایران یافت می‌شود، پشتکار و است... حقیقت این است که کم‌کاری، غیرفعال بودن و امروز و فردا کردنِ ایرانی‌ها بسیار تأثرانگیز است. یک ایرانی کارهایش را با آرامی و با فراغ‌خاطر انجام می‌دهد و توجه او به فلسفه و ادبیات خیلی بیشتر از امور شغلی‌اش است. اغلب اوقات خود را به صحبت کردن، مخصوصاً دربارۀ سیاست تلف می‌کند. حرف‌های او بیشتر مربوط به مسائل و اشخاصی است که اصولاً ربطی به کار او ندارند... 🔸یکی از مهم‌ترین معایب کارمندان ایرانی تعلل و ناتوانی آن‌ها در مواجهه با مشکلات است. شرکت‌کنندگان در کنفرانس‌ها به ندرت کسانی‌اند که کاردان باشند و برای تحمیل نظرات خود پافشاری کنند. ... این اشخاص با کمال میل با هر پیشنهادی که باعث عقب‌افتادن کارها و بی‌نتیجه شدن تصمیمات شود، موافقت می‌کنند... 🔸ایرانی‌ها به هیچ وجه خود را بردۀ ساعت نمی‌دانند و برای وقت ارزشی قائل نیستند و به طور کلی زندگی را به صورت اوقات حساب‌شده‌ای از زمان در نظر نمی‌گیرند... در قهوه‌خانه‌ها و کاروانسراها، در کنار خیابان‌ها و جاده‌ها گروه‌گروه از مردم ایران لم داده و صحبت می‌کنند و قلیان می‌کشند... در پیاده‌روها یا کنار جاده‌ها اغلب به کارگران یا کشاورزانی برمی‌خوریم که زیر آفتاب خوابیده‌اند. ایرانی‌ها در هر کاری که داشته باشند، عجله‌ای در انجام آن ندارند. اگر کنفراسی بناست ساعت چهار تشکیل شود، کار خود را ساعت پنج‌ونیم آغاز می‌کند. ... 🔸حس میهن‌پرستی و مسئولیت اجتماعی در اغلب ایرانی‌ها تکامل نیافته است... هزاران ایرانی برای امور مختلف به وزارت مالیه مراجعه می‌کنند که اغلب بجز ادعای مالی یا توصیه برای برادر، پسر، برادرزاده یا درخواست تخفیف مالیاتی انتظار دیگری ندارند. این عده حاضرند برای رسیدن به خواستۀ خود حقیقت را نادیده بگیرند و جز به منافع خود و خانوادۀ خویش به چیز دیگری توجه ندارند...» @Ahmadhoseinsharifi 🌹
علامه3.mp3
42.56M
🎤احمدحسين شريفي 🔴سلسله‌ نشست‌هاي علمي «تحول در علوم انساني» در جمع تعدادي از اساتيد دانشگاه علامه طباطبائي 🔴جلسه سوم: (1) قدرت، سياست و ايدة اسلامي‌سازي علوم انساني و (2) اشاره به پاره‌اي از نگاه‌هاي تحولي 🔸تاريخ: 9/ آذر 1399 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964 🌹
🔴درس‌هايي که بايد از علامه مصباح آموخت 🔸درس شانزدهم: روش مواجهه با شبهات ديني 🖊احمدحسين شريفي 🔸يکي ديگر از امور درس‌آموز در زندگي علمي و عملي آيت‌الله مصباح، روش ايشان در مواجهه با شبهات ديني است. ايشان به دليل جامعيتي که نسبت به معارف اسلامي داشتند و به دليل آشنايي خوب‌شان با مکاتب و انديشه‌هاي معارض، و همچنين به دليل تجربه طولاني مد‌ت‌ در مواجهه با شبهات ديني و اعتقادي، مي‌تواند الگويي براي مرابطان و مرزبانان فکر و فرهنگ اسلامي در دنياي معاصر باشد. 🔸دربارة روش‌ مواجهه علامه مصباح با شبهات ديني از ابعاد و منظرهاي مختلف و متعددي مي‌توان نظر کرد و سخن گفت. اما بالاجمال مي‌توان گفت ايشان در مواجهه با شبهات ديني چهار مرحله و گام مهم را در نظر داشتند: 🔸گام اول: تلاش در جهت فهم دقيق شبهه؛ ايشان در گام اول سعي مي‌کردند که شبهه مطرح شده را به درستي فهم کنند، و براي فهم دقيق مسأله مي‌کوشيد که اولاً، حب و بغض‌ خود را نسبت به معارف ديني و شبهات دشمنان کنار بگذارد؛ چرا که حب و بغض‌هاي بي‌دليل و بدون پشتوانة استدلالي مي‌تواند سد راه عقل و فهم باشند: چون غرض آمد هنر پوشيده شد/ صد حجاب از دل به سوي ديده شد. و ثانياً، هرگز خود را درگير شخصيت و مسائل شخصي و خصوصي شبهه‌کنندگان نمي‌کرد. يعني مهم نبود که آن شبهه از سوي چه کسي و به چه منظوري بيان شده است؛ اصل شبهه و مدعا يا دليل اقامه شده را کار داشتند. 🔸گام دوم: در گام دوم مي‌کوشيد تبييني جامع و دقيق از ابعاد شبهه و حدود و ثغور آن بيان کند؛ مقدمات آن، مباني و اصول موضوعة آن، و دلايل و نتايج آن را بيان مي‌کرد. در اين مرحله آنقدر به زيبايي و با دقت و امانت و انصاف اصل شبهه را توضيح مي‌داد که بعضاً از خود شبهه‌کنندگان واضح‌تر و دقيق‌تر آن را بيان مي‌کرد. توجه داشته باشيد که يکي از مهمترين گام‌هاي پاسخ به شبهات همين گام است؛ زيرا شبهه يعني شبيه حق؛ يعني حق‌نما؛ يعني سخني که آميخته‌اي از حق و باطل است. و يکي از بهترين راه‌هاي براي مبارزه با آن، آفتابي کردن و نمايان کردن ابعاد مختلف آن است. در اين صورت حق و باطل و سره و ناسره آن به خوبي آشکار مي‌شوند. 🔸گام سوم: در گام سوم به نقد شبهه مي‌پرداخت. براي اين منظور (1) تبار شبهه و سابقة تاريخي آن را آشکار مي‌کرد. و با اينکار ابهت شبهه و شبهه‌کنندگان را مي‌شکست و مثلاً نشان مي‌داد که چنين سخني را دربارة قرآن، مشرکان و بت‌پرستان قريش هم مي‌گفتند؛‌ يا چنين سخني در موضوع ازدواج و غريزه جنسي را قوم لوط هم مي‌گفتند. پس چيز تازه‌اي نيست؛ (2) به نقد مباني و پيش‌فرض‌ها و اصول موضوعة شبهه مي‌پرداخت؛ (3) منشأ و انگيزة طرح شبهه را ذکر مي‌کرد و نقد مي‌کرد؛ سپس به سراغ (4) نقد دلايل مي‌آمد و نادرستي آنها را اثبات مي‌کرد و افزون بر اين به (5) نقد و تشريح پيامدهاي فردي واجتماعي پذيرش شبهه هم مي‌پرداخت و نهايتاً به (6) نقد خود مدعا هم مي‌پرداخت چون نقد دليل اخص از نقد مدعا است؛ ايشان با نقد و ابطال مدعا، به طور کلي ريشه شبهه را از ميان برمي‌داشت. 🔸گام چهارم: در گام چهارم، علامه مصباح، به تأسي از برخي ديگر از بزرگان مثل علامه اميني، شيخ آقابزرگ تهراني و امثال آنان، شبهه را به عنوان وسيله و ابزاري براي تبيين دقيق معارف اسلامي ناظر به آن مسأله مي‌ديد: «استراتژي تبديل تهديد به فرصت». يعني در مرحله پاسخ به شبهه باقي نمي‌ماند، بلکه از آن به عنوان وسيله‌اي براي تبيين دقيق، عميق و مستدل معارف اسلامي استفاده مي‌کرد. 🔹ذکر مصاديق و نمونه‌هايي براي اين نوع مواجهه در اين فضا و فرصت نمي‌گنجد. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴دروغ‌هاي متراکم ديده‌بانهاي شفافيت و عدالت! 🖊احمدحسين شريفي 🔸جناب احمد توکلي، که مدتي است با تأسيس سازماني مردم‌نهاد با عنوان «ديده‌بان شفافيت و عدالت»دوربين شفاف‌سازي و عدالت‌طلبي را بر چشمان خود زده است، با مشارکت معاون آموزشي‌شان جناب حسين رجائي در مطلبي با عنوان «ثروتمندان ناشناس، خطری برای زمامداران و روحانیون سرشناس!»، نکاتي دربارة آيت‌الله مصباح نوشتند که نشان مي‌دهد ديده‌بانان محترم اين سازمان يا با دوربيني عوضي مي‌بينند و يا اينکه اساساً چشمان سالمي پشت آن دوربين ندارند تا حقايق را ببيند. 🔸اين دو بزرگوار در نوشتة خود ضمن توصيه همه علما و امراء به دوري از ثروتمندان (کلمة حقٍ) اراده‌اي سراسر باطل و دروغين و افتراهايي بزرگ بر وارد کرده‌اند (يراد بها الباطل). چنين نوشتند که آي مردم! کشفي تازه کرده‌ايم و آن اينکه حتي آيت‌الله مصباح هم با کساني که ابهاماتي دربارة فعاليت‌هاي اقتصادي‌شان مطرح است(!) دست در يک کاسه داشته‌اند! چرا که در ديده‌باني خود ديديم که غسال او يکي از کساني بوده که ابهامات مالي در پرونده‌اش است! و جنازه ايشان هم در منزل چنان فردي غسل داده شده است! 🔸در حالي که اولاً، غسال ايشان چنين فردي نبوده است؛ ثانياً، بدن مطهر ايشان در منزل چنين فردي غسل داده نشده است؛ ثالثاً، آيت‌الله مصباح در طول عمرشان با چنين فردي ارتباط نداشته‌اند و بعيد مي‌دانم که حتي يکبار ايشان را ديده باشند. رابعاً، آيت‌الله مصباح اساساً دفتر و بيتي به معناي مصطلح نداشتند که وجوهاتي دريافت کنند يا چنين افرادي با قصدهاي سوء بخواهند در آن نفوذ کنند و از ايشان سوء استفاده کنند؛ خامساً، زندگي شخصي آيت‌الله مصباح و فرزندانش که از زاهدانه‌ترين و کم‌مؤنه‌ترين زندگي‌هاي ممکن در اين عصر بوده و هست؛ در مرأي و منظر همگان است؛ و سادساً‌، همه مسائل مالي مؤسسه امام خميني(ره) نيز با شفاف‌ترين شکل ممکن، سالانه توسط مسؤولان ذي‌صلاح رسمي کشور بررسي مي‌شده و مي‌شود و در تمام اين سال‌ها حتي يک ريال، تأکيد مي‌کنم حتي يک ريال، تخلف مالي در اين مؤسسه وجود نداشته است. 🔸حال سؤال ما از اين ديده‌بانان محترم شفافيت و عدالت(!) اين است که گمان نمي‌کنيد يک جاي کار ايراد پيدا کرده است؟ گمان نمي‌کنيد که يا چشماني که پشت آن دوربين‌هاي ديده‌باني است کم‌سو و کج‌بين شده است و يا دوربين‌تان از کار افتاده و به جاي آب، به شما سراب نشان مي‌دهد؟ عزيزان من، شما نيت خوبي داريد، شعار قشنگي هم مي‌دهيد؛ سازماني بسيار لازم و ضروري هم تأسيس کرده‌ايد، اما گويا توجه به الزامات و اقتضائات ديده‌باني شفافيت و عدالت نداريد. و در نتيجه نه تنها از حق و عدل و شفافيت ديده‌باني نمي‌کنيد، که با دروغ‌ها و افتراهاي متراکم خود، تيرگي بر تيرگي مي‌افزاييد: «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ» و خوف آن دارم که زماني چشم باز ‌کنيد و به کارنامه خود نگاه ‌کنيد که متوجه ‌شويد نه تنها از ديده‌باني‌تان هيچ حقيقتي آشکار نشده است که چنان حجاب‌هايي بر ديده و دلتان زده شده باشد که آشکارترين حقايق و نزديک‌ترين مسائل را هم نبينيد: «إِذا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَراها وَ مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُوراً فَما لَهُ مِنْ نُور» (نور، 40) 🔸شما اگر حقيقتاً دنبال کشف حقيقت بوديد که نيازي به رفتارهاي کارآگاه پوآرويي نبود! خيلي راه آساني داشت؛ با فرزندان آيت‌الله مصباح يا با مؤسسه امام خميني(ره) يا با داماد مکرمشان جناب آيت‌الله محمدي عراقي تماس مي‌گرفتيد و حقيقت ماجرا را جويا مي‌شديد و چنين در صف تروريست‌هاي فکر و فلسفة «عقبة تئوريک نظام» (علامه مصباح) قرار نمي‌گرفتيد! دوستان عزيز باور کنيد دوربين‌هاي ديده‌باني‌تان ايراد دارد؛ فکري کنيد، و الا دير يا زود متوجه خواهيد شد که اين راهي که در پيش گرفته‌ايد به ترکستان است. شک نکنيد اين راه، همان راهي است که خوارج نهروان و داعشي‌ها طي کرده‌اند. اما شما با قلمي روان و در ادبياتي امروزين و با هاله‌اي از قداست و مردم‌فريبي آن را مي‌پيماييد. خواهش مي‌کنم قدري فکر و تأمل در روش و روية خود داشته باشيد. 🔸ضمناً بنده اولين بار است که به واسطة نوشته شما نام رضا مطلبي کاشاني را مي‌شنوم؛ اما در اينجا گفته‌ايد که ايشان «ابهاماتي» در پرونده‌ مالي‌شان مطرح است. راستي اين کدام عدالت‌طلبي است که به شما اجازه مي‌دهد آبرو و حيثيت فردي را صرفاً به اين دليل که ابهاماتي درباره‌اش مطرح است،‌به حراج بگذاريد؟! اين کدام مکتب اخلاقي و ديني است که به شما چنين حقي داده است؟ معيار شفافيت و عدالت‌تان چيست يا کيست؟! آيا همين که عنوان مقدس شفافيت و عدالت بر سازمان خود نهاده‌ايد کافي است که با اين الفاظ مقدس آبروي هر کسي را که نمي‌پسنديد به صرف وجود ابهاماتي در پرونده مالي‌اش حراج کنيد؟! «ترسم نرسي به کعبه اي اعرابي/ کاين ره که تو مي‌روي به ترکستان است» @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴درس‌هايي که بايد از علامه مصباح آموخت 🔸درس هفدهم: هدف‌داري 🖊احمدحسين شريفي 🔸متأسفانه بسياري از اهل علم (دانشگاهيان و حوزويان) داراي پروژة فکري مشخص و منسجمي نيستند؛ تابع جو مراکز علمي و يا شرايط اتفاقي و تصادفي‌اند. در اين ميان برخي از بزرگان علم را مي‌توان نام آورد که واقعاً داراي يک پروژة فکري مشخص و مدوني بوده‌ و همه فعاليت‌هاي آموزشي و تعليمي و پژوهشي خود را در راستاي همان پروژه سامان داده‌اند: و و آيت‌الله مصباح را مي‌توان از اين سنخ به شمار آورد. 🔸آيت‌الله مصباح يزدي از معدود انديشمندان و عالماني است که پروژه‌اي مشخص و هدفمند براي خود تعريف کرده بود و مي‌توان گفت از نخستين سال‌هاي طلبگي آن را با طرح و برنامه‌اي منسجم دنبال مي‌‌کرد. ايشان به ندرت از سر تصادف کاري را انجام مي‌دادند. چنين نبود که مثلاً کسي به ايشان پيشنهاد دهند که درس تفسير قرآن بگوييد، و ايشان هم بدون برنامة از پيش‌طراحي شده، آن را بپذيرد و در مسير تفسير قرآن بيفتد؛ خير. ايشان واقعاً براي زندگي علمي و تعليمي خود برنامه داشت؛ دقيقاً مي‌دانست چه بايد بکند و چه کاري را نبايد بکند. کاري را که وظيفه خود تشخيص داده بود، با تمام توان دنبال مي‌کرد و آن را به هر گونه‌اي که بود انجام مي‌داد و کاري که وظيفه خود نمي‌دانست، حتي اگر ده‌ها نفر به او اصرار مي‌کردند، نمي‌پذيرفت. 🔸اگر به مقدمه بسياري از کتاب‌هاي مهم اخلاقي و حديثي و تفسيري مراجعه کنيم مي‌بينيم نويسندگان آنها متذکر شده‌اند که مثلاً اين کتاب را به سفارش فلان فرد يا به درخواست فلان گروه نوشتم؛ اما آيت‌الله مصباح چنين نبود. بنده سراغ ندارم که به سفارش فرد يا گروهي کاري را که در راستاي اهداف علمي و عملي از پيش طراحي‌شده و فکرشدة ايشان نباشد، انجام داده باشد؛ يا برنامه زندگي خود را تغيير داده باشد؛ او راه خود را انتخاب کرده بود و لحظه‌اي از حرکت در آن مسير باز نايستاد يا در درستي و ضرورت آن دچار شک و ترديد نشد و بلکه با جديت تمام و بي‌اعتنا به همه موانعي که سر راه او قرار مي‌گرفت، تا واپسين روزهاي عمر پربرکتش در آن گام برداشت. 🔸او از همان ابتداي طلبگي راه و رسالت خود را فهميده بود؛ همه درس‌ها و مطالعات و تحقيقات خود را هدفمند انتخاب مي‌کرد. از همان ابتداي طلبگي وقت زيادي را صرف يادگيري علوم جديد کرد. خود ايشان مي‌گفت: «در طول مدتي که مشغول تحصيل علوم طلبگي بودم ... وقت زيادي صرف فراگيري زبان انگليسي، رياضيات، فيزيک، شيمي، فيزيولوژي، بيولوژي، جامعه‌شناسي، روان‌شناسي و ساير علومي که در دانشگاه‌ها مطرح بود، مي‌کردم. در انگليسي، رياضيات، فيزيک، شيمي و حتي اقتصاد، استاداني داشتم که بعضي از آنان، بعد از انقلاب به مقام وزارت رسيدند. ... به اين دروس هم علاقه داشتم و هم احساس مي‌کردم يک روحاني که بخواهد مؤثر باشد، لازم است با اين علوم آشنا گردد. گاه در گرماي ماه‌هاي تير و مرداد از قم به تهران مي‌رفتم تا در يک جلسة رياضي شرکت کنم» (مصباح دوستان، ص33) 🔸در جايي مي‌فرمود حتي وقتي در مدرسه حقاني مشغول فعاليت شدم، هدف اصلي من محدود ماندن در يک مدرسه نبود؛ بلکه به دنبال آن بودم که اهداف و برنامه‌هاي آموزشي و تعليمي‌اي که در نظر دارم، در فضايي گسترده‌تر به گونه‌اي که طلاب مستعد ساير مدارس را هم شامل شود، دنبال کنم و به همين دليل در نخستين فرصتي که پيش آمد، از هيئت مديرة مدرسه حقاني استعفا داد و به بخش آموزش مؤسسه در راه حق آمد و فعاليت خود را آنگونه که معتقد بود بهتر و درست‌تر است، دنبال کرد. @Ahmadhoseinsharifi 🌹