eitaa logo
احمدحسین شریفی
5.2هزار دنبال‌کننده
302 عکس
325 ویدیو
24 فایل
حاوی سخنرانیها و نوشته ها و معرفی آثار و فعالیتهای استاد شریفی. عضو هیئت علمی و استاد تمام فلسفه موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم ادمین کانال: @Mahdiadmin2
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤احمدحسین شریفی 🔶پاسخی به سخنان استاد شفیعی کدکنی 🔷چند سال پیش استاد شفیعی کدکنی درباره و ورود حوزه‌های علمیه به این بحث سخنانی را بیان کردند، جناب استاد شریفی در اواخر سال ۱۳۹۹ در این زمینه توضیحاتی را بیان کردند. اما مجدداً در روزهای اخیر سخنان استاد شفیعی بازنشر گسترده‌ای در فضای مجازی داشته است. به همین مناسبت و طبق درخواست جمع کثیری از مخاطبان پاسخ استاد شریفی را باز نشر می‌کنیم. eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤 احمدحسین شریفی 🔷 موضوع: نسبت حکمت و شریعت از نگاه ابن‌سینا در همایش «بزرگداشت روز ابن‌سینا» مکان: تهران، موسسه حکمت و فلسفه ایران تاریخ:۱ شهریور ۱۴۰۱ 🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴ناکافی بودن روش اجتهادی مرسوم از نگاه امام خمینی 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻روش اجتهادي رايج و مرسوم در مسائل فقهي، ارزش‌هاي بي‌بديلي داشته و دارد. و به نظر مي‌رسد در طول تاريخ چند صد سالة فقاهت نيز در کشف و استنباط احکام فردي کارآمدي خود را نشان داده است. مع‌الاسف اين روش، در بسياري از حوزه‌ها و قلمروهاي علمي مورد نياز جامعه از کارآيي و کارآمدي لازم برخوردار نيست. توضيح آنکه اين روش، به شکل موجود نمي‌تواند در حوزة فقه اجتماعي، فقه نظام و فقه حکومت کارآيي داشته باشد. بلکه بر اساس روش اجتهادي مرسوم اساساً چيزي به نام فقه نظام و فقه سياسي و فقه اجتماعي و فقه تربیتی و فقه مديريتي بي‌معناست. به همین دلیل، بعضاً‌ از فقیهان سنتی شنیده می‌شود که ما چیزی به نام «فقه نظام» نداریم. یا چیزی به نام «اقتصاد اسلامی» و «جامعه‌شناسی اسلامی» و به طور کلی نداریم! آنان درست می‌گویند زیرا بر اساس روش اجتهادی مرسوم و متعارفی که آموخته‌اند، «فقه نظام» و «اقتصاد» و «جامعه‌شناسی» و امثال آن معنایی ندارد. نهایتاً با تکیه بر روش‌شناسی متعارف‌شان، احکامی درباره حلیت یا حرمت برخی از رفتارها را می‌توانند استنباط کنند. 🔻به عقیده ما روش اجتهادي مرسوم، براي اکتشاف نظرية اسلامي در حوزه‌هاي علوم انساني سترون است. اين حقيقتي است که (ره)، به عنوان يک مجتهد و نظريه‌پرداز بزرگ و تاريخ‌ساز در عالم اسلام، در پايان دهة اول انقلاب آن را به صراحت بيان کرد و دگرگوني و بازنگري در روش اجتهادي را از عالمان ديني مطالبه نمود. ايشان در تاريخ 10 آبان 1367 در نامه‌اي به يکي از اعضاي دفتر خود، که بعداً با عنوان «منشور برادري» مشهور شد، مي‌فرمايد: «اجتهاد مصطلح در حوزه‏ها كافى نمى‏باشد. بلكه يك فرد اگر اعلم در علوم معهود حوزه‏ها هم باشد ولى نتواند مصلحت جامعه را تشخيص دهد و يا نتواند افراد صالح و مفيد را از افراد ناصالح تشخيص دهد و به طور كلى در زمينه اجتماعى و سياسى فاقد بينش صحيح و قدرت تصميم‏گيرى باشد، اين فرد در مسائل اجتماعى و حكومتى مجتهد نيست و نمى‏تواند زمام جامعه را به دست گيرد.» 🔻در نامة مشهور به «منشور روحانيت» که خطاب به حوزه‌هاي علميه نوشتند، مي‌فرمايد: «روحانيت تا در همه مسائل و مشكلات حضور فعال نداشته باشد، نمى‏تواند درك كند كه اجتهاد مصطلح براى اداره جامعه كافى نيست.» 🔻در جايي ديگر از همين نامه نيز به نقش‌آفريني دو عنصر مهم زمان و مکان در اجتهاد توجه داده و نوشتند: «در مورد دروس تحصيل و تحقيق حوزه‏ها، اينجانب معتقد به فقه سنتى و اجتهاد جواهرى هستم و تخلف از آن را جايز نمى‏دانم. اجتهاد به همان سبك صحيح است ولى اين بدان معنا نيست كه فقه اسلام پويا نيست، زمان و مكان دو عنصر تعيين‏كننده در اجتهادند. مسئله‏اى كه در قديم داراى حكمى بوده است به ظاهر همان مسأله در روابط حاكم بر سياست و اجتماع و اقتصاد يك نظام ممكن است حكم جديدى پيدا كند، بدان معنا كه با شناخت دقيق روابط اقتصادى و اجتماعى و سياسى همان موضوع اول كه از نظر ظاهر با قديم فرقى نكرده است، واقعاً موضوع جديدى شده است كه قهراً حكم جديدى مى‏طلبد. مجتهد بايد به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد.» 🔻در تاريخ 17 ارديبهشت سال 1368، کمتر از یک ماه پایانی عمر مبارکشان، در پيامي خطاب به شوراي مديريت حوزة علمية قم، ضمن تأکيد بر حفظ ارکان محکم فقه و اصول رايج در حوزه‌ها، نوشتند: «در عين اينكه از «جواهرى» به صورتى محكم و استوار ترويج مى‏شود، از محاسن روش‌هاى جديد و علوم مورد احتياج حوزه‏هاى اسلامى استفاده گردد.» 🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
✍️احمدحسین شریفی وصال دولت بیدار ترسمت ندهند که خفته‌ای تو در آغوش بخت خواب‌زده 🔻نفرت و کینه برخی از افراد و گروه‌ها از و حتی از نام ایشان، قابل درک است؛ و به نظر می‌رسد نوعی بیماری بی‌درمان است! 🔻اما درباره ایده علوم انسانی اسلامی باید گفت: در طول چند دهه اخیر، هزاران کتاب و مقاله در موضوع علوم انسانی اسلامی نوشته شده است و مدافعان این ایده همواره آمادگی خود را برای گفتگو و مناظره اعلام کرده‌اند؛ اما وقتی مقلدان علوم اومانیستی و لیبرالیستی نمی‌خواهند به آزاداندیشی و گفتگو و مناظره تن دهند، چه باید کرد! @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴وجوه اشتراک میان علوم انسانی غربی و اسلامی 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ برخی از تحلیل‌های علوم انسانی غربی، «بشرط لا»ی از مبدأ و معادند؛ چنین تحلیل‌هایی نه تنها با اعتقاد به مبد‌أ و معاد ناسازگارند؛ که اساساً تحلیل‌هایی واقع‌بینانه نیستند. زیرا واقعیت انسان را آنگونه که هست، یعنی «واقعیت ربطی» مورد تحلیل قرار نمی‌دهند. یک موجود «آویزان» و «آویخته» و «وابسته» را به مثابه یک موجود «انداخته» و «مستقل» و «غیروابسته» مطالعه کردن، مطالعه‌ای غیرواقع‌بینانه است. اما برخی دیگر از تحلیل‌های موجود در علوم انسانی غربی، «لابشرط» از مبد‌أ و معادند. و به تعبیر فیلسوفان «لابشرط یجتمع مع الف شرط». چنین تحلیل‌هایی می‌توانند با باورهای دینی هم سازگار باشند. بنابراین چنین نیست که همه گزاره‌ها و تحلیل‌های غربی، ناسازگار با باشد. مشترکات بسیاری میان این دو می‌تواند باشد. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
سخنرانی استاد شریفی با عنوان ⭕️«چگونگی کاربست انسان‌شناسی در علوم انسانی» ساعت ۴:۳۰ در موسسه پٰژوهشی حکمت و فلسفه ایران شعبه قم شروع خواهد شد. محل برگزاری همایش: قم، بلوار شهید صدوقی، خیابان حضرت ابوالفضل (ع)، خ دانش، کوچه دانش ۳، پلاک 71 مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران 🌐 لینک شرکت کنندگان مجازی https://www.irip.ac.ir/u/136 @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴سلیمان نبی و دانش گیاهان دارویی 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻از نگاه جلال‌الدین ، نخستین کسی که دانش گیاهان دارویی را بنیان نهاد و آن را به دیگران آموزش داد، حضرت سلیمان نبی بود. مولوی در دفتر چهارم مثنوی معنوی می‌گوید: هر صباحی چون سلیمان آمدی خاضع اندر مسجد اقصی شدی نوگیاهی رسته دیدی اندرو پس بگفتی نام و نفع خود بگو تو چه دارویی؟ چیی؟ نامت چی است؟ تو زیان کی و نفعت بر کیست؟ پس بگفتی هر گیاهی فعل و نام که من آن را جانم و این را حِمام من مرین را زهرم و او را شکر نام من اینست بر لوح، از قدر پس طبیبان از سلیمان، زان گیا عالم و دانا شدندی مقتدی تا کتب‌های طبیبی ساختند جسم را از رنج می‌پرداختند 🔻البته از نگاه مولوی نه تنها دانش گیاهان دارویی که همه علوم و فنون و حرفه‌های دیگر نیز ریشه‌ای وحیانی و دینی داشته و محصول تعالیم پیامبران‌اند: این نجوم و طب، وحی انبیاست عقل و حس را سوی بی‌سو، ره کجاست؟ عقل جزوی، عقل استخراج نیست جز پذیرای فن و محتاج نیست قابل تعلیم و فهمست این خرد لیک صاحب وحی تعلیمش دهد جمله حرفت‌ها یقین از وحی بود اول او، لیک عقل آن را فزود هیچ حرفت را ببین کین عقل ما تاند او آموختن بی‌اوستا گرچه اندر مکر موی‌اشکاف بد هیچ پیشه رام، بی‌استا نشد دانش پیشه ازین عقل ار بدی پیشة بی‌اوستا حاصل شدی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ *حِمام: مرگ *پرداختن جسم از رنج: زدودن رنج از بدن *عقل جزوی در اینجا به معنای عقلی است که صرفاً تقلیدی و تعلیم‌پذیر است. و نهایت قدرت آن این است که علوم و فنون را بیاموزد و فهم کند؛ اما خودش هرگز قدرت خلاقیت و کشف را ندارد. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴هتاکی علیه داوری! 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ چند روز پیش (۶ و ۷ خرداد) در اقدامی بسیار ارزشمند، «پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی»، به ابتکار رئیس فرهیخته این پژوهشگاه جناب دکتر موسی نجفی و با مشارکت «فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی» همایش بزرگداشتی برای جناب دکتر با عنوان «داوری در ترازوی داوری» برپا کرد. اندیشمندان و سخنرانان مختلفی در این همایش دو روزه در اطراف اندیشه‌ها و خدمات علمی و فلسفی دکتر داوری سخن گفتند و هر کدام کوشیدند از دریچه نگاه خود به کارنامه علمی و فلسفی دکتر داوری نظری افکنده و مطالبی را بیان کنند. این بنده به عنوان یک طلبه فلسفه و دغدغه‌مند مسائل فرهنگی و فلسفی هر چند توفیق حضور در این همایش را نداشتم؛ اما چنین کوششی را قدر می‌نهم و به برگزارکنندگان آن تبریک می‌گویم. هر چند انتظار داشتم نگاه انتقادی به اندیشه و عملکرد دکتر داوری، به عنوان یکی از سرمایه‌های بزرگ فلسفی و علمی کشور، قدری پررنگ‌تر می‌بود. خود این بنده نیز علیرغم همه احترامی که برای جایگاه علمی این فیلسوف بزرگ قائلم، مثل بسیاری دیگر از محققان، نقدهای فراوانی به اندیشه و عملکرد ایشان هم دارم. چند سال‌ قبل نیز در ضمن چند جلسه اندیشه‌های دکتر داوری و اقدامات ایشان در حوزه «علم» و «تحول در » و «» را نقد کرده بودم. 🔻اما آنچه مایه تأسف برای جامعه علمی و فلسفی کشور ما است، بیانیه‌ای است که اخیرا یکی از مدعیان فحاش و هتاک روشنفکری (جناب دکتر عبدالکریم ) علیه دکتر داوری و به این بهانه علیه ولایت و جمهوری اسلامی صادر کردند! بیانیه‌ای که مشحون از فحاشی و بدگویی و ناسزاگویی علیه این فیلسوف کهن‌سال است. نویسنده این فحش‌نامه در این بیانیه حدود سه صفحه‌ای خود آنقدر فحش و ناسزا را با قلمی ادیبانه! در کنار هم چیده است که شمارش آنها دشوار است. با اعتذار از ساحت مخاطبان عزیز، و فقط محض نمونه و به منظور شناخت روحیه مدعیان روشنفکری، برخی از فحاشی‌های ایشان علیه دکتر داوری را ذکر می‌کنم: «بی‌آبرو»، «سفله»، «مزدور»، «بی‌حرّیت»، «ذلیل»، «متفکرنما»، «مقلد»، «بی‌حیا»، «متکبر»، «جاهل»، «دروغگو»، «فحاش»، «چاپلوس»، «دریوزه»، «سیاه‌سابقه»، «مزدور به حد اعلا»، «ناجوانمرد»، «خدمتگزار ظلم»، «فرومایه»، «رونده‌ی راه رذالت»، «کارنامه‌سیاه»، «متملق»، «تبهکار» و «هتاک». 🔻پرسش این است که: واقعاً چرا؟ آیا رواج چنین ناسزاهایی در فضای علمی و فلسفی کشور، خدمت به پیشبرد علم و اخلاق و فلسفه است؟ آیا با این فحاشی‌ها، اندیشه‌های خطا و احیاناً عملکردهای نادرست جناب دکتر داوری اصلاح می‌شود؟ آیا با این بدگویی‌ها انتظار داریم که مخاطبان متوجه خطاهای معرفتی و فلسفی ایشان می‌شوند؟ آیا با چنین هتاکی‌هایی، اخلاق علمی در جامعه دانشگاهی ما رواج می‌یابد؟ باز هم می‌پرسم: واقعاً چرا؟! 🔶به امید روزی که به جای «نقد انگیزه»، «نقد انگیخته»؛ و به جای «نقد شخص»، «نقد اندیشه» و به جای «ناسزاگویی و هتاکی»، «اخلاق علمی» در جامعه ما حاکم شود. 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
این یادنامه حاوی بیست سخنرانی علمی همراه با پرسش و پاسخ درباره ابعاد گوناگون اندیشه‌های یزدی است که مطالعه آن را به همه مخاطبان گرامی توصیه می‌کنم. بحثی از این بنده با عنوان «دیدگاه آیت الله مصباح درباره علوم انسانی اسلامی» نیز در این مجموعه به چاپ رسیده است که مطالعه آن می‌تواند نگاهی جامع به فعالیت‌های علمی و عملی علامه مصباح را در مقوله علم دینی و ترسیم کند. 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🟢دنیای مجازی و انسان‌های مصنوعی 🖊احمدحسین شریفی بسیاری از مسائل آینده «دنیای مجازی (متاورس)» برای اندیشمندان علوم انسانی ناشناخته و مبهم و نامعلوم است. هنوز مسائل اخلاقی، حقوقی، سیاسی و اجتماعی این دنیای نوظهور به درستی تحلیل نشده است که اخبار مربوط به «ساخت جنین دارای قلب و خون»* نیز منشتر شد! یعنی افزون بر «دنیای مجازی» در آینده‌ای نه چندان دور با «انسان‌های مصنوعی» هم روبرو هستیم. معتقدم هرگز نمی‌توان و نمی‌باید از کنار این خبر به سادگی گذر کرد. امید است اندیشمندان اسلامی پیشگام «مطالعات انسانی و اسلامی» ناظر به «انسان‌های مصنوعی» باشند و پیشاپیش ابعاد مختلف فقهی، حقوقی، الهیاتی، روانشناختی و تربیتی چنین موجوداتی را مورد مطالعه قرار دهند. و معتقدم روش‌شناسی این نوع مطالعات و جرئت و جسارت ورود عالمانه به آنها در حوزه‌های علمیه و باورمندان به علوم انسانی اسلامی وجود دارد. ______ *«نمونه جنین انسان در آزمایشگاه با استفاده از سلول‌های بنیادی جنینی ایجاد و سپس در یک ظرف چرخان مخصوص قرار داده شد که به عنوان رحم مصنوعی عمل می‌کند» (https://www.farsnews.ir/news/14020329000623 ) 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴«روش تجربی» و «علمیت علوم انسانی» 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــ برخی از مخالفان معتقدند که «علمی بودن يک علم به عمومی بودن آن است و عمومی بودن هم به عمومی بودن معيار است و معيار عمومی همان تجربی بودن است. و اين امری است فارغ از دين و مکتب.» اینان با این استدلال، معتقدند «علم دینی» و «علوم انسانی اسلامی»، امری «پارادوکسیکال» و ترکیبی «خودمتناقض» است. 🔻در نقد این دیدگاه به اجمال چند نکته را متذکر می‌شوم: نکته اول: انتظار «همه‌پسندی» در علوم انسانی،‌ انتظاری واقع‌بينانه نيست. علوم انسانی، از جهات مختلفی علومی وابسته‌اند: «وابستگی به بنيان‌های نظری محققان و نظريه‌پردازان»، «وابستگی به نيازها» و «وابستگی به فرهنگ و ارزش‌های فرهنگی» از جمله مهم‌ترین ابعاد وابستگی علوم انسانی است و تعدد و تنوع این امور و وابستگی آنها به دین و مذهب، واضح‌تر از آن است که نیازی به اثبات و بیان داشته باشد. نکته دوم: اگر دنبال يک داور مشترک و همگانی و همه‌پسند هستيد، چرا آن را منحصر در تجربه می‌دانيد؟ اساساً‌ اعتبار تجربه مديون مقدمه‌ی عقلی نهفته در آن است. پس چرا خود عقل را، به عنوان يک داور عمومی و همه‌پسند و مطمئن، به رسميت نمی‌شناسيد؟ نکته سوم: اين مدعا، خودسوز است؛ يعنی خود اين ادعا که «علمی بودن يک علم به عمومی بودن آن است و عمومی بودن هم به عمومی بودن معيار است و معيار عمومی همان تجربی بودن است» ادعايی تجربی نيست؛ با «دليل تجربی» هرگز نمی‌توان «اعتبار تجربه» را اثبات کرد. ممکن است گفته شود منظور از «علم» دراينجا، علم تجربی است و نه مطلق معرفت. در آن صورت می‌گوييم که اين استدلال نوعی «مصادره به مطلوب» يا «استدلال دوری» است (خلاصه آن این می‌شود که «تجربی بودن» يک «تجربه» به عمومی بودن آن است! ...) نکته چهارم: آيا درستی و واقع‌نمايی معيار داوری مهم است يا عمومی بودن آن؟ آيا هدف تحقيق علمی کشف واقع است يا عامه‌‌پسند بودن؟ نکته پنجم: اين ملاک کی و چگونه مطرح شد؟ آيا قبل از تجربه‌گرايی مدرن، چنين ملاکی را برای علميت علم، در نظر می‌گرفتند؟ آيا علوم سياسی و جامعه‌شناسی و اقتصاد و روان‌شناسی‌ پيش از دوران جديد نبود؟ نکته ششم: اگر کسی بنيان‌های تجربه‌گرايی مدرن را نقد کند و نادرست بداند، آيا باز هم می‌توان به او قبولاند که ملاک علميت علم، تجربی بودن آن است؟ 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹