🟢فلسفه اسلامی برای کودکان: فرمانی که بیست سال بر زمین مانده!
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔶رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی، مشخصاً از سال ۱۳۷۸ دربارهی نقش آموزش تفکر و تعقل بر پایه اندیشه و فکر اسلامی به کودکان تأکید کردهاند. از جمله در دیماه سال ۱۳۸۲ نیز برای چندمین بار میفرماید:
«یکی از رشتههای تألیف و کار فلسفی، نوشتن فلسفه برای کودکان است. کتابهای فلسفیِ متعدّدی برای کودکان نوشتهاند و ذهن آنان را از اوّل با مبانی فلسفیای که امروز مورد پسند لیبرال دمکراسی است، آشنا میکنند. ... ما از این کار غفلت داریم. من به دوستانی که در بنیاد ملاّصدرا مشغول کار هستند، سفارش کردم، گفتم بنشینید برای جوانان و کودکان کتاب بنویسید. این کاری است که قم میتواند بر آن همّت بگمارد. بنابراین از جمله کارهای بسیار لازم، بسط فلسفه است؛ البته با مبانی مستحکم و ادبیات خوب و جذّاب.»
🔻هر چند در این زمینه کارهای پراکندهای توسط بخشهای مختلف پژوهشی کشور، انجام گرفته است اما معالأسف کاری در خور و شایسته انجام نگرفته است.
با حول و قوه الهی قصد آن داریم که در دانشگاه بینالمللی قم، به سهم ناچیز خود، با راهاندازی رشته فلسفه اسلامی برای کودکان (فابک) در مقطع کارشناسی ارشد، در دو بخش خواهران و برادران، این «فرمان زمین مانده» را، اجرایی کنیم.
#فلسفه
#فابک
#دانشگاه
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🟢آموزش فلسفه اسلامی برای کودکان: فرایند یا فرآورده فلسفهورزی؟
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برخی از محققان با تکیه بر مطالعات تجربیِ پارهای از روانشناسان مثل ژان پیاژه و پیروان وی، مدعیاند که آموزش مضامین و مفاهیم و آموزههای فلسفی به کودکان، ناممکن و ناشدنی است! اساساً کودکان یعنی تا سن حدود ۱۰ سالگی امکان درک مفاهیم و حقایق فلسفی را ندارند! البته اینان مخالف «فلسفه برای کودکان» نیستند. بلکه مدعیاند منظور از آموزش فلسفه به کودکان، آموزش «فرایند فلسفهورزی» است: یعنی «آموزش تفکر و تعقل».
اما برخی دیگر از محققان مدعیاند میتوان و میباید «آموزهها و فرآوردههای فلسفی» را نیز به زبان کودکی و برای کودکان آموزش داد. فیالمثل، میتوان پارهای از آموزههای فلسفه صدرایی مثل اصالت وجود، تشکیک در وجود، عین ربط بودن هستی به علت حقیقی و امثال آن را به کودکان نیز آموزش داد.
به نظر میرسد، رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی به عنوان یکی از پیشگامان طرح ضرورت آموزش فلسفه اسلامی به کودکان، هر دو نوع آموزش را شدنی و ممکن میداند. به عنوان نمونه در جایی میفرماید:
«امروز در دنیا به زبان کودکی به کودکان فلسفه میآموزند؛ یعنی چیزی که از نظر بعضی از طراحان کشور ما بیمعنی است؛ فکر میکنند فلسفه مخصوص آدمهای ریش و سبیلدار و کسانی است که یک سنی از آنها گذشته باشد. نگاه مدرن به مسائل حیات، امروز پیشروان علمی دنیا را به اینجا رسانده که باید فلسفه را از دورهی دبستان به کودکان تعلیم داد؛ البته با زبان کودکی»(۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۵)
و در جایی دیگر از ضرورت آموزش فلسفه به معنای فرایند فلسفهورزی به کودکان سخن میگوید و میفرماید:
«امروز در کشورهای پیشرفتهی مادی دنیا، یکی از کارهای اساسی و یک رشتهی مهم، تدریس فلسفه برای کودکان است. خیلیها در جامعهی ما اصلاً تصور نمیکنند که برای کودک هم فلسفه لازم است. برخی تصور میکنند فلسفه به معنای یک چیزِ قلمبه سلمبهای است که یک عدهای در سنین بالا به آن توجه میکنند؛ این نیست. فلسفه شکل دادن فکر است، یاد دادنِ فهم کردن است، ذهن را به فهمیدن و تفکر کردن عادت دادن است؛ این از اول باید به وجود بیاید. قالب مهم است. اگرچه محتوا هم در همین فلسفهی کودکان حائز اهمیت است، اما عمده شیوه است؛ یعنی کودک از اول کودکی عادت کند به فکر کردن، عادت کند به خردورزی؛ این خیلی مهم است.» (۲۰ مهر ۱۳۹۱)
#فلسفه
#فابک
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🟢فابک، واقعگرایی و حقمحوری
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در آموزش فلسفه اسلامی برای کودکان (فابک)، چه در نگاه فرایندی و چه در تفسیر فرآوردهای، (برای توضیح بیشتر ر.ک: https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi/2343 ) لازم است به بنیانهای فلسفه اسلامی مثل واقعگرایی، مطلقگرایی و حقگرایی پایبند بود.
یعنی
۱. به هدف تقویت قوه تفکر و استدلال کودکان، مجاز نیستیم که در همه چیز تشکیک کنیم! و فضایی از شکاکیت در ذهن کودکان ایجاد کنیم.
۲. و یا به بهانه تقویت تفکر نقاد و روحیهی گفتگومحوری و رعایت احترام دیگران، مجاز نیستیم که نسبیگرایی در فهم واقع را به طور غیرمستقیم در ذهن و ضمیر کودکان نهادینه کنیم. بلکه گفتگوها و نقادیها باید بر مدار واقعیت و حقیقت باشد. روش آموزش و روش استدلالورزی و تعقل باید به گونهای باشد که کودک متوجه شود آنچه را که باید مراعات کند و همه چیز را بر مدار آن تعریف کند، «حقیقت» و «واقعیت» است و نه منزلت و شأنیت دیگر افراد.
#فلسفه
#فابک
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🟢ابونصر فارابی؛ معلم بزرگ حکمت و فلسفه اسلامی
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روز ۳۰ آبان به عنوان روز بزرگداشت ابونصر #فارابی (۲۵۹- ۳۳۹ق) بزرگترین فیلسوف سیاسی مسلمان، نامگذاری شده است. زندگینامه شفاف و روشنی از فارابی در اختیار نیست. نه خود به نگارش زندگینامه خویش پرداخته است و نه شاگردانش. ابنخَلِّکان (۶۰۸-۶۸۱ق) در وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، (یعنی سه قرن بعد از فارابی) شرح حال نسبتاً مفصلی از او نوشته است. هر چند در اعتبار و سند مطالب او اختلاف است.
فارابی بدون تردید زبان فارسی و عربی را به خوبی مسلط بود. اما در درستی سخن ابن خلکان که فارابی به ۷۰ زبان مسلط بوده است! شک جدی وجود دارد.
اهل قریه وسیج در نزدیک فاراب ترکستان به دنیا آمد. ظاهراً اصالتاً ترک بوده است. پدرش شغل سپهسالاری داشته است. خود او هم مدتی به شغل قضاوت پرداخته است.
از میان علوم رایج تقریباً در همه آنها دستی داشت. اما ظاهراً اطلاعات چندانی از طبابت نداشت.
در جوانی به بغداد سفر کرد. که مرکز علم و فرهنگ بود. به مطالعه عمیق منطق پرداخت. مدت بیست سال در بغداد بود بعد به حلب رفت و در خدمت حمدانیان، سیفالدوله حمدانی، مشغول تحقیق و تدریس شد و تا پایان عمر در شام ماند و در همانجا (دمشق) هم از دنیا رفت. جایگاه والایی در دربار سیفالدوله حمدانی داشت. همین مسأله یکی از شواهدی است که برای شیعه دوازده امامی بودن فارابی اقامه کردهاند. چون حمدانیان شیعه دوازده امامی بودند.
البته شواهد دیگری هم در تأیید شیعه بودن او اقامه کردهاند مثلا:
1.عادل و عالم بودن را شرط امامت و خلافت میداند. در حالی که هیچ یک از فرق اهل سنت چنین شرایطی را برای خلیفه و حاکم قائل نیستند.
2.نصب امام را بر خداوند واجب میداند در حالی که اهل سنت آن را وظیفه امت میدانند
3.معتقد است رئیس مدینه، چه ریاست کند و چه نکند، رئیس است. قبول یا عدم قبول امت، تأثیری در حق و شأن ریاست او ندارد.
درمقابل برخی از محققان مثل دکتر رضا #داوری، میگویند هر چند فارابی سنی نبوده است، اما شیعه هم نبوده است! زیرا اگر قول به عدل و علم خلیفه و رئیس دوم مدینه برای انتساب کسی به تشیع کافی باشد، افلاطون را هم باید شیعه بدانیم، زیرا او نیز در کتاب مرد سیاسی، چنین اوصافی را لازمه مقام رئیس دوم میداند.
اما آموزههای دوم و سوم یعنی اعتقاد به وجوب نصب امام بر خداوند و اعتقاد به مشروعیت ریاست رئيس مدینه حتی اگر مقبولیت نداشته باشد از شاخصههای الهیات سیاسی شیعی است و افلاطون چنین باورهایی نداشته است.
یک زندگی عمیقاً ساده و زاهدانه داشت. تا جایی که بعضی گفتهاند جامه صوفیان میپوشید. تألیفات بسیار زیادی داشت. برخی تعداد آنها را ۷۰، برخی ۱۲۰ و برخی ۱۸۷ رساله و کتاب دانستهاند! آثار او در موضوعات منطق، فلسفه، طبیعیات، ریاضیات، علم اخلاق و سیاست بود. کتاب الموسیقی الکبیر او، بدون تردید مهمترین کتاب درباره موسیقی کل دوران قرون وسطای مسیحی و دوران اولیه اسلامی است. حتی هانری کربن میگوید همان روح موسیقایی افلاطون که معتقد به نوعی توازن و تعادل بود، موجب شد میان آراء افلاطون و ارسطو وفق دهد و کتاب الجمع بین رأی الحکیمین را بنویسید! و حتی راز تلاش او در ایجاد توافق میان دین و فلسفه هم ریشه در همین روحیه او دارد.
میتوان سه ویژگی «دقت»، «صراحت» و «ایجاز» را از ویژگیهای سبک نگارش او به شمار آورد. و این بدان دلیل بود که معتقد بود مباحث فلسفی نباید در اختیار عامه مردم قرار گیرد. زیرا از فهم آنها عاجزند و ممکن است اسباب انحرافشان را فراهم کند.
#فلسفه
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🟢سادهسازی و عمومیسازی اندیشههای فلسفی
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔶یکی از ویژگیهای خوب اندیشمندان غربی «سادهسازی» اندیشههای انتزاعی و «عمومیسازی» افکار فلسفی است. هنر «امتدادبخشی» به بنیانهای فکری خود را دارند. حتی معماری و طراحیهای مدها و مدلها را نیز بر اساس بنیانهای فلسفی و معرفتشناختی خود انجام میدهند. در کنار کتابهای فلسفی پیچیده، کتابهایی مثل «لذات فلسفه» و «دنیای سوفی» و امثال آن را نیز مینویسند. یعنی کتابهایی که با ادبیاتی شیوا و شیرین و با ساختاری جالب و جذاب لباللباب افکار فلسفی اندیشمندان بزرگ را به خوانندگان غیرتخصصی منتقل میکنند.
🔹رهبر حکیم و فرزانه انقلاب در دیدار اعضای محترم مجمع عالی حکمت اسلامی فرمودند:
«یک کار دیگری هم که به نظر من جایش خالی است، نوشتههائی دربارهی فلسفهی تطبیقی است؛ شبیه آن کاری که ویل دورانت در «لذات فلسفه » کرده، که لابد ملاحظه کردهاید. «لذات فلسفه» یک کتابی است که با ادبیات خیلی شیوا و شیرینی نوشته شده و مرحوم دکتر عباس زریاب هم ترجمهی خیلی خوبی کرده؛ انصافاً خیلی خوشقلم ترجمه کرده. این کتاب، مباحثه و مناظرهی بین فلاسفهی قدیم و جدید غرب است در یک مسئلهی خاصی؛ مثل اینکه اینها یک جلسهای تشکیل دادهاند و دارند با هم بحث میکنند؛ هگل یک چیزی میگوید، بعد کانت جواب او را میدهد، بعد دکارت حرف خودش را میزند؛ همینطور دانهدانه اینها شروع میکنند با همدیگر بحث کردن. اگر یک چنین کار شیرین و شیوائی انجام بگیرد، چقدر خوب است.»
🔻تا جایی که بنده اطلاع دارم مع الاسف نه از سوی مجمع عالی حکمت و نه به صورت خودجوش، از سوی محققان فلسفه اسلامی تاکنون اقدامی برای عملی شدن این خواسته به حق صورت نگرفته است!
#فلسفه
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢امتداد فلسفه
🖊احمدحسین شریفی
🔻به باور این بنده مهمترین خلأ فکر فلسفی در ایران و جهان اسلام همین نکتهای که رهبر فرزانه و حکیم انقلاب اسلامی بر آن انگشت گذاشتهاند: «ناتوانی در امتداددهی»
🔻فلسفه اسلامی زمانی میتواند نقاط قوت و ضعف خود را بهتر بشناسد و سیر تکاملی خود را ادامه دهد که بکوشد کاربست اندیشهها و نظریههای فلسفی را در عینیت جامعه نمایان کند.
#فلسفه
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🟢ناتوانی اذهان جزءنگر از فهم «پارادایمها و جریانهای فکری»: بحثی در «اخلاق نقد و انتقاد»
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اقتضای برخی از رشتههای علمی، مثل #فقه، «جزءنگری» است. همانگونه که اقتضای برخی دیگر از آنها مثل #فلسفه، «کلنگری» است. انس زیاد با هر یک از این دو دسته، درکی صرفاً جزئی یا صرفاً کلی نسبت به پدیدهها ایجاد میکند که نتیجه آن ناتوانی از فهم درست بسیاری از حقایق به ویژه پارادایمها و جریانهای فکری و فرهنگی است. صاحبان چنین نگاههایی معمولاً از «بصیرت علمی و فرهنگی و سیاسی» لازم هم برخوردار نیستند. همیشه در بزنگاهها، در جای نادرست میایستند. در میان غبارهای فتنه (فتنههای علمی یا اجتماعی) «قدرت دیدن» حق و «جرئت بیان» آن را ندارند.
از مصادیق و مؤیدات این سخن، مواجههای است که برخی از مدرسان فقه و حلقه مریدانشان با مناظره جناب مهدی جمشیدی و بیژن عبدالکریمی در موضوع #حجاب و عفاف داشتند! آنان (که بعضاً خود را مدافع حجاب و عفاف هم میدانند!) بدون اینکه توانایی درک و فهم کلیت این مناظره و منطق طرفین را داشته باشند، مدتی است به یکی از جملات استطرادی جناب آقای مهدی جمشیدی گیر داده و با شدیدترین الفاظ او را خطاب قرار میدهند و حتی دوست دارند که حق سخن گفتن را از او بستانند و معترضاند که چرا امثال او در این جامعه فرصت سخن گفتن دارند! (یکی از آنها گفته است: «من واقعا نمیدانم چرا این افراد راه پیدا میکنند حرف بزنند») [بترسید از روزی که چنین افرادی سکاندار مراکز علمی شوند؛ آنگاه است که بساط نفرین و لعن و بستن دهانهای هر کسی که غیر از آنان فکر کند، پهن خواهد شد.]
بزرگترین خطایی که برای ایشان در آن مناظره دوساعت و نیمه کشف کردهاند این است که چرا به نقل دیدگاه مشهور فقیهان و عالمان شیعی پرداختهاید که گفتهاند «حجاب از ضروریات دین است و ولایت امیرمؤمنان علیه السلام، از ضروریات مذهب است»؟ و میگویند این نقل شما به «مصلحت» نیست؛ زیرا موجب سوء استفاده وهابیت میشود!
در حالی که
اولاً، این سخن عین صواب است. بزرگترین عالمان شیعی از قدیم الایام تاکنون، همین دیدگاه را داشته و دارند؛
و ثانیاً مراد جناب دکتر جمشیدی از گفتن این سخن چیز دیگری بود. اما همانطور که گفته شد، اذهان جزءنگر، اساساً قدرت و توان درک اصل مطلب ایشان را ندارند؛ صدر و ذیل کلامش را نمیفهمند. فقط همین جمله «مثلهشده» را گرفته و تلاش میکنند با تمسک به آن، گویندهاش را به «مسلخ» بکشانند و اگر بتوانند ذهن و زبان او را «مثله» کنند!
#اخلاق
#نقد
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🟢نقش مبانی در نظریهها
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نظریههای علوم انسانی به شدت متأثر از فلسفههای ناظر به تکتک علوم انسانیاند و آن فلسفهها نیز به نوبه خود متأثر از بنیانهای معرفتی و فلسفی و انسانشناختی کلانتر و کلیترند.
به عنوان مثال، اختلاف مبنا در «فلسفه سیاست» منجر به اختلاف نظریهها و رویکردها در مسائل علم سیاست شده و میشود.
بر اساس «فردگرایی» که مبنای پذیرفته تفکر لیبرالیستی است، «حفظ منافع افراد» از اصلیترین وظایف دولت است لازمه این نظریه، دفاع از اقتصاد «بازار آزاد و رقابتی» و «عدم دخالت دولت در بازار» است.
اما بر اساس «جامعهگرایی» که مبنای پذیرفته تفکر سوسیالیستی است، اصلیترین وظیفه دولت «حفظ منافع جامعه» است. لازمه این نظریه، دفاع از «عدالت اقتصادی» و «لزوم دخالت دولت در بازار» است.
این یک نمونه از تأثیرپذیری راهبردها و رویکردها و نظریههای اقتصادی از مبانی فلسفی نظریهپردازان است.
حال اگر فلسفه سیاسی اسلامی را هم لحاظ کنیم، اختلافات عمیقتری را هم میتوانیم ترسیم کنیم. به این صورت که
بر اساس فلسفه سیاسی لیبرالیستی و سوسیالیستی، وظیفه دولت منحصراً تأمین مصالح دنیوی (امنیت، عدالت، آزادی، رفاه ...) است؛ اما بر اساس فلسفه سیاسی اسلامی، اصالت با «تأمین مصالح اخروی و معنوی» افراد است.
#علوم_انسانی
#فلسفه_سیاسی
#فلسفه
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🟢لزوم تأسیس مراکز مشاوره فلسفی
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸بسیاری از مشکلات روحی و روانی، به ویژه در دنیای مدرن، ریشه در گرههای فکری و مسائل فلسفی دارند. عدم آگاهی از فلسفه آفرینش، ابهام در معنای زندگی، سؤال درباره نظام احسن، سؤال و ابهام درباره علم و قدرت و حکمت و خیرخواهی خداوند، شبهات ناظر به حیات ابدی و جاودانه و امثال آن از سنخ پرسشهای فلسفیاند که نداشتن پاسخی روشن برای آنها موجب دلهره و اضطراب و پرخاشگری و يأس و ناامیدی و گوشهنشینی و انزوا میشود و حتی ممکن است فرد را تا مرز خودکشی بکشاند.
🔹روشن است که هرگز یک روانشناس یا رواندرمانگر نمیتواند چنین پرسشهایی را پاسخ دهد. با تجویز داروهای آرامبخش و خوابآور و توصیه به ارتباطات اجتماعی و تفریح و تنظیم اوقات فراغت و امثال آن نمیتوان چنین گرههایی را باز کرد و چنان معضلاتی را برطرف نمود. پاسخ به این پرسشها فقط از عهده فیلسوفان و متکلمان واقعگرا و الهی برمیآید.
🔻به هر حال، با توجه به گستردگی چنین مسائلی در دنیای جدید، معتقدم فیلسوفان الهی به ویژه فیلسوفان حکمت متعالیه باید از لاک مباحث انتزاعی و صرفاً نظری خارج شده و با امتداد مباحث فلسفی تا سطح نیازها و تقاضاهای اجتماعی، برنامههایی مشخص برای پاسخ به پرسشهای فلسفی و گرههای فکری و نظری مردم به ویژه جوانان و نوجوانان داشته باشند.
پیشنهاد میشود سازو کار تأسیس مراکز مشاوره فلسفی توسط مراکز فلسفی اصیل و قویم کشور به ویژه مجمع عالی حکمت اسلامی، موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) و موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران طراحی شود. پیشنیاز تأسیس چنین مراکزی تهیه دورههای آموزشی خاص برای متخصصان فلسفه و آگاهسازی آنان نسبت به روشهای مشاوره و درمان است.
#فلسفه
#مشاوره
#فلسفه_کاربردی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🔸کاربردیسازی و عمومیسازی فلسفه و کلام؛ کار ویژه دانشکدههای الهیات
🔹به گزارش واحد خبر روابط عمومی دانشگاه قم، حجتالاسلام والمسلمین دکتر احمدحسین شریفی رئیس دانشگاه قم در چهارمین اجلاس سراسری دانشکدههای الهیات سراسر کشور که در دانشگاه قم برگزار شد، عنوان کرد: درباره دو موضوع مهم "نقش الهیات در علوم انسانی" و "الهیات کاربردی" که برای هماندیشی در این جلسه انتخاب شده بحثهای بسیاری را میتوان مطرح کرد. در واقع میتوان گفت که فلسفه وجودی الهیات در دوران معاصر به نقش آفرینی در این دو حوزه گره خورده است.
🔸دکتر شریفی اضافه کرد: سوالات جدی درباره کارویژه رشتههای الهیات مخصوصا برخی از رشتهها مثل فلسفه مطرح میشود که باعث شده فیلسوفان دنیا برای تبیین اهمیت نقش و جایگاه خود به دیگران به تکاپو بیفتند و اگر در این زمینه محبوبیت و مقبولیتی صورت نگیرد اقبال مخاطبان به این رشتهها باز هم کمتر خواهد شد.
🔹رئیس دانشگاه قم گفت: نکته قابل ذکر این است که در برخی از رشتههای الهیاتی متعارف در دانشکدههای الهیات مثل فقه تجربه گرانسنگی وجود دارد که ماندگاری هزارساله این دانش و رشد آن مرهون این است که توانسته مقبولیت لازم را در جامعه هدف و عامه مردم کسب کند و این امر را در میان مردم بیان کرده است که برای ادامه زندگی به صورت هدفمند و سعادت خود نیازمند مسئله فقه هستند در نتیجه مردم حاضر هستند که حتی برای این مسئله هزینه کنند.
🔻وی افزود: سیر تحول فقه داستان طولانی دارد که بهتر است مطالعه شود زیرا باید بدانید که فقه چگونه به جایگاهی رسیده است که در انقلاب اسلامی امام خمینی فقه را قانون تنظیم معاش و معاد و برنامه کامل اداره بشریت از گهواره تا گور میداند.
🔸دکتر شریفی بیان کرد: بطور خلاصه در بحث سیر مباحث فقهی یکی از مراحل مباحث نظری و آکادمیک است که هنوزهم جریان دارد و روز به روز نیز عمیقتر میشود؛ البته همواره و هر روزه این امر مورد نیاز است بخش اصلی کار حوزههای علمیه نیز تعمق و تفکر در مباحث فقهی است.
اما اگر فقه در همین مرحله میماند به چیزی همانند بحثهای انتزاعی محض تبدیل میشد. اما فقه به این سطح اتکا نکرد و به سطح سیاستی، تصمیمسازان جامعه و مدیران حکومتی نیز خود را اثبات کرد تا آنها احساس نیاز به فقها کرده و فقه را در تصمیمگیریهای سطح کلان جامعه قبول کنند.
مسئله نیاز به فقه در تمام دوران حکومتی از مغول تا پهلوی مشهود است و در دوران جمهوری اسلامی نیز به حد اعلای خود یعنی حضور در عرصه قانونگذاری، تصمیمسازی و تصمیمگیری در سطح کلان جامعه خود را نشان داده اما در مقوله کلامی و فلسفی به این سطح نرسیده است و هیچگاه فلسفه در حوزه تصمیمسازی اجتماعی، تدوین اسناد اداره جامعه و صدها سند کلان و راهبردی جامعه دخالتی نداشته است در نتیجه، فلسفه در این سطح خلاء فراوانی دارد که باید برای رفع آن تلاش صورت گیرد.
برگ برنده فقه این است که در لایه سوم یعنی عامه مردم توانسته است مقبولیت لازم را کسب کند به حدی که مردم حاضرند برای دستیابی به محصولات آن هزینه کنند. با هزینه خود خانه عالم بسازند تا روحانی در روستای آنها مستقر شود چرا که احساس نیاز میکنند اما در خصوص حضور فیلسوف یا متکلم که درمانگر امراض ذهنی، فکری و معرفتیاند، هنوز چنین احساس نیازی نکرده است.
🔹وی ادامه داد: البته در سطح جهان به صورت محدود مراکز فلسفی موجود است اما این امر در ایران وجود ندارد در صورتی که بسیاری از دلهرهها و اضطرابهای موجود در جامعه مربوط به معرفت و معنای زندگی در میان جوانان است و درمان این بیماریها کار فیلسوف است نه روانشناس. بنابراین فلسفه و کلام باید به سطح سوم یعنی مقبولیت در میان عامه مردم ورود کند و این امر یکی از کارها و ماموریتهای مهم دانشکدههای الهیات است.
#فلسفه
#فلسفه_کاربردی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🟢مشاوره فلسفی و اخلاقی
🖊احمدحسین شریفی
🔸به هنگام بیماری جسمی، به پزشک مراجعه میکنیم، اما انواعی از بیماری هست که نه جسمانیاند و نه منشأ جسمانی دارند؛ بلکه مربوط به «ذهن و ضمیر»اند.
🔻اکنون سؤال این است که راه درمان این نوع از بیماریها چیست؟ این نوع بیماری ممکن است برای خود شخص بیمار هم ناشناخته باشد! یعنی نه تنها به قول لوکرتیوس، شاعر اپیکوری، چنین فردی «از علت بیماری خود آگاه نیست» بلکه اساساً از بیماری خود هم اطلاع ندارد! طبیعی است که درمان چنین بیماریهایی کاری به غایت دشوار است. راه درمان این نوع از بیماریها، تصحیح باورها و تنظیم گرایشها (احساسات، هیجانات و عواطف) است. اولی وظیفه «الهیات» است و دومی وظیفه «اخلاق».
🔹بر این باورم که اگر الهیات یا اخلاقی نتواند راه درمانی برای این نوع بیماریها داشته باشد، یا نخواهد خود را تا مرحله درمانگری امتداد دهد، الهیات و اخلاقی صرفاً انتزاعی و ناکارآمد است.
#فلسفه
#اخلاق
#مشاوره
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
هدایت شده از احمدحسین شریفی
نسبت حکمت و شریعت از نگاه ابنسینا.mp3
21.94M
🎤احمدحسین شریفی
🟢نسبت «حکمت» و «شریعت» در فلسفه ابنسینا
🔸 سخنرانی در موسسه حکمت و فلسفه ایران، به مناسبت روز بزرگداشت ابنسینا
🔸اول شهریور ۱۴۰۱
#ابنسینا
#فلسفه
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
🟣علیکم بالمتون لابالحواشی
🔸بحثی در حواشی کلیپ منتشره از استاد فیاضی
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔹استاد غلامرضا فیاضی بدون شک، یکی از استوانههای فلسفه اسلامی و یکی از سرمایههای بزرگ علمی و اخلاقی و معنوی حوزههای علمیه و انقلاب اسلامی است. این بنده هم افتخار میکنم که در زمره شاگردان این استاد کمنظیر هستم. کسانی که از نزدیک، حتی یک بار، با ایشان برخورد داشته باشند، صفا و صداقت و تواضع و دنیاگریزی و زهد و معنویت و عشق به اهل بیت علیهم السلام و بیاعتنایی به مناصب دنیوی و سیاسی را در رفتار و گفتار و افکار او با همه وجود احساس میکنند. او یکی از اتم مصادیق کسانی است که به تعبیر مولوی:
در درونشان صد قیامت نقد هست
کمترین آنکه شود همسایه مست
♦️در عین حال، مدتی است که عدهای به بهانه انتشار غیراخلاقی و هدفمند سخنان تندی که این استاد بزرگوار درباره مرحوم دکتر شریعتی و برخی دیگر از افراد، در حاشیه یکی از جلسات خصوصی درسی خود به کار برده است، به صورت روزانه در حال تخریب این سرمایه بزرگ علمی و اخلاقی کشور هستند. بلکه به همین بهانه به دنبال تخریب هر چیزی یا هر جایی یا هر کسی که مرتبط با این استاد بزرگوار است، میباشند! از «فلسفه اسلامی» گرفته تا «مجمع عالی حکمت اسلامی» و «موسسه امام خمینی(ره)» و ...!
🔸در این باره لازم است، به اختصار، چند نکته را بیان کنم:
اولاً، اصل انتشار چنین فایلی، آن هم فایلی که ظاهراً مربوط به چند سال قبل است، کاری بسیار قبیح و زشت بوده است. به طور کلی، انتشار مباحثی که در جلسات خصوصی و برای عدهای خاص گفته میشود آن هم بدون اجازه خود فرد، مثل انتشار تصاویر خصوصی و خانوادگی افراد میماند که کاری بسیار زشت و غیرانسانی است.
ثانیاً، هر کسی ممکن است در خلوت و در جمع شاگردان خاص خود بدون رعایت آداب متعارف علمی و اجتماعی نکتهای را بگوید. اما هرگز نباید آن نکتهای را که هرگز در علن گفته نمیشود، محور تحلیل شخصیت آن فرد قرار گیرد.
همانطور که فیالمثل،
✔️چند سال قبل، کلیپی منتشر شد که یکی از شخصیتهای سیاسی در یک جمع خصوصی، درباره یکی از اقوام بزرگ ایرانی، جکهایی را برای سرگرمی تعریف کرده بود؛
✔️یا سال گذشته، باز هم در یک کار غیراخلاقی و غیرخیرخواهانه، کلیپی منتشر شد که استاد ارزشمند جناب دکتر دینانی در حاشیه یکی از درسهایش در پاسخ به سؤال یکی از دانشجویان، تعابیر بسیار تندی درباره استاد ملکیان به کار گرفته بود؛
✔️یا چند سال قبل کلیپی منتشر شد که خود جناب استاد ملکیان به بهانه نقد یکی از برداشتهای علامه طباطبائی (رضوان الله علیه) از یک آیه قرآن، تعابیر بسیار تند و موهن و توهینآمیزی درباره علامه طباطبائی به کار گرفته بود.
ثالثاً، بنده چنین مواردی را از حاشیههای زیست علمی سیاستمداران و اندیشمندان و فیلسوفان و مشهوران میدانم و معتقدم هیچ انسان عاقل و خیرخواهی در تحلیل شخصیت و جایگاه علمی و اجتماعی آنان، به چنین مواردی اصالت نمیدهد. و خود و دیگران را از دریای علم و حکمت و عرفان و معنویت شخصیتهایی مثل آیتالله فیاضی محروم نمیکند.
رابعاً، هر چند شخصاً چنان سخنانی را در مقام نقد افکار و اندیشهها نمیپسندم و خوش ندارم؛ [چه از سوی آن شخصیت سیاسی باشد و چه از سوی دکتر دینانی باشد چه از سوی استاد ملکیان و چه از سوی استاد فیاضی یا هر فرد دیگری] اما معتقدم بسیاری از کسانی که هر روز تحلیلی درباره سخنان استاد فیاضی عرضه میکنند قصد خیر ندارند. راستی چرا هیچ کدام از این دغدغهمندان رعایت اخلاق و دلسوزان فعلی اخلاق نقد! در نقد گفتارهای آن شخصیت سیاسی که میتوانست انشقاقی عظیم در کشور ایجاد کند، یا سخنان استاد دینانی یا سخنان موهن جناب استاد ملکیان درباره علامه طباطبائی هیچ سخنی بر زبان جاری نکردند؟!
#اخلاق
#فلسفه
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
◻️فیلسوفان دروغ نمیگویند
🔻 رکوردشکنی دروغ و افترا؛ در تجربهنگاری موسسه حکمت و فلسفه ایران!
🔸بخش اول
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چند روز پیش دیدم در ماهنامهای، کارنامه، پیشینه و ظرفیتهای موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران مورد بحث قرار گرفته بود.
در میان مطالب خوب، و البته بعضاً مبالغهآمیزی که در این موضوع بیان شده بود، با کمال تعجب دیدم یکی از نویسندگان، در مجموعِ شش جمله و نیم(!) که درباره مدیریت یکساله این بنده در آن موسسه نوشته بود، شش دروغ و دو افترا را به هم بافیده بود! و این هم البته یک رکورد تازه است که هر کسی توان شکستن آن را ندارد!
توضیح آنکه آن نویسنده محترم، چنین نوشته بود:
«اما بعد که احمدحسین شریفی آمد و از سوابق علمی او خبر ندارم، حسب اطلاع برخورد چندان خوبی با استادان نداشت و خیلیها را بازنشسته کرد و آنجا خلوت شــد و من هم دیگر نرفتم. اما از همه مهمتر، گفتگوی اسلام و مسیحیت برای همیشه تعطیل شــد.»
✔️تنها تکه راست این سخنان، همان نیمجمله آغازین اوست: «اما بعد که احمدحسین شریفی آمد».😂
✔️ دروغ اول: سخنرانی همین آقای والامقام در مراسم معارفه این بنده در موسسه حکمت (که فایل آن موجود است) گواه دروغ بودن اولین جمله اوست که میگویند «از سوابق علمی او خبر ندارم». همین شخص محترم در جلسه معارفه این بنده، در حضور وزیر محترم علوم، جناب دکتر حداد عادل و سایر شخصیتهای فلسفی کشور چنین گفتند: «خوشبختانه اینک مسؤولیت این مؤسسه توسط وزیر محترم علوم جناب دکتر زلفیگل به جناب آقای دکتر شریفی سپرده شده است. ایشان با کولهباری از دانش الهیات اندوخته در قم در کنار دروس جدید و الهیات روز برای تصدی این موسسه آستین بالا زده و مسؤولیت پذیرفتهاند»؟!
به هر حال از دو حال خارج نیست:
یا آن دروغ، راست است و یا این راست، دروغ است.😂
بگذریم. (برای چنین مسائلی نباید دنبال «دلیل» گشت، «علت» را باید یافت)
✔️دروغ دوم و افترای اول: همه کادر علمی و اداری محترم و معزز آن موسسه میتوانند شهادت دهند که جمله دوم او یعنی اینکه «برخورد چندان خوبی با استادان نداشت» هم دروغ است و هم افترا! این بنده در مدیریت یکسالهام در آن موسسه، با کمال تواضع و ادب با یکایک اعضای هیأت علمی آن مجموعه برخورد کردم. کمترین بیادبی یا جسارتی به اساتید یا کارمندان نداشتم. به اتاق تکتک آنان میرفتم. با اغلب آنان جلسات مشورتی داشتم. از هیچ کوششی در تکریم آنان فروگذار نکردم. اساساً بنده جسارت کردن و دروغ بستن به دیگران را بلد نیستم. (بنده هنوز فلسفه دروغ نخواندهام و نیاموختهام)
✔️دروغ سوم و افترای دوم: در جمله بعدی نوشتهاند «خیلیها را بازنشسته کرد»! در حالی که در زمان مدیریت بنده حتی یک استاد (تأکید میکنم حتی یک استاد) هم بازنشسته نشد (چه رسد به اینکه بنده «خیلیها» را بازنشسته «کرده باشم»)! بلکه بر عکس، بازنشستگان سالیان گذشته موسسه (اعم از اساتید و کارمندان) را جداگانه و جمعاً دعوت به موسسه کردم. با آنان جلسه گرفتم. آنان را تکریم کردم. از آنان راهنمایی خواستم. اتاق اختصاصی در اختیار آنان قرار دادم. تا آنجا که ظرفیت داشتند و تمایل، قراردادهای پژوهشی (تصحیح، ترجمه و تدوین) با آنان منعقد کردم. ضمناً، در دوران مدیریت بنده نه تنها در جذبهای پیشین تجدید نظری صورت نگرفت؛ بلکه تلاشی مستمر برای نهایی شدن جذب افرادی که کار جذب آنان ناتمام مانده بود، انجام شد. و کسانی که چند سال بلاتکلیف مانده بودند، در کمتر از چند ماه کار جذب آنان به اتمام رسید.
✔️دروغ چهارم: نوشتهاند «و آنجا خلوت شد»! این هم دروغی دیگر است. مجله «ترنم ۱۴۰۰» که گزارشی از محصول دوران مدیریت این بنده است، گواهی مکتوب و مصور بر دروغ بودن این گزاره است. بنده از آبان ۱۴۰۰ تا آبان ۱۴۰۱ مسؤولیت آن موسسه را بر عهده داشتم، یعنی زمانی که هنوز ویروس منحوس کرونا یکهتازی میکرد. دانشگاهها و مراکز آموزشی هنوز غیرحضوری بود. اما این بنده به صورت مرتب و فعال، در موسسه حضور داشتم و با مراکز مختلف علمی و با محققان و اندیشمندان فراوانی رفت و آمد داشتم. قرارداد دهها پروژه پژوهشی را منعقد کردم. به گونهای که در تاریخ آن موسسه بیسابقه بود. در هر ترم تحصیلی کلاسهای حضوری و مجازی فراوانی، در موضوعات مختلف فلسفی و کلامی، منعقد شد. دورههای کوتاه مدت و مدرسههای زمستانه و بهاره و تابستانه برگزار شد. دورههای آموزشی نسبتاً مفصلی در خصوص فلسفه برای کودکان برگزار شد. و ...
ادامه در پست بعدی👈👈👈
#فلسفه
#موسسه_حکمت_و_فلسفه
#دروغ
🆔https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964
🌹
◻️فیلسوفان دروغ نمیگویند
🔻رکوردشکنی دروغ و افترا؛ در تجربهنگاری موسسه حکمت و فلسفه ایران!
🔸بخش دوم
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
👈👈👈ادامه پست قبلی
✔️دروغ پنجم: «و من هم دیگر نرفتم»! این دیگر از دروغ هم فراتر است! زیرا با اینکه این بنده خدا از اعضای هیئت علمی آن موسسه نبوده و نیستند، اما به دلیل علاقمندیشان به مباحث فلسفی، همان روزهای آغازین حضورم در موسسه، شخصاً از ایشان دعوت به تدریس کردیم و او هم پذیرفت و از قضا در هر دو ترم تحصیلی، بعد از ظهرهای دوشنبه، در آن موسسه تدریس داشتند! افزون بر این، عضو کمیسیون هیئت امنای موسسه هم بودند و در همه جلسات کمیسیون شرکت کردند! اسناد صوتی و تصویری این جلسات همگی در سایت موسسه حکمت موجود است.
✔️دروغ ششم: و بالاخره این جمله که «اما از همه مهمتر، گفتگوی اسلام و مسیحیت برای همیشه تعطیل شــد» را نیز میتوان ششمین دروغ به شمار آورد! این استاد محترم چنان نوشتهاند که خواننده تصور میکند پیش از حضور این بنده، هر روز کرسی چنین گفتگوهایی برقرار بوده است و بنده آنها را تعطیل کردهام! در حالی که
اولاً، در تاریخ این موسسه جز چند مورد اندک، خبری از گفتگوهای اسلام و مسیحیت (آنگونه که این متن القا میکند) نبوده! اساساً رسالت موسسه حکمت و فلسفه چنین چیزی نیست و نبوده است!
ثانیاً، همانطور که عرض کردم زمان حضور بنده در موسسه مصادف با یکهتازی ویروس منحوس کرونا بود و هنوز اقتضائات و محدودیتهای آن دوران را فراموش نکردهایم.
و ثالثاً، این بنده به دلیل اعتقاد به گفتگو و مناظره و تعاملات علمی، چنین فعالیتهایی را با قوت شروع کردم. با نمایندگان مسیحیت ارتودوکس در خصوص اخلاق و عرفان ارتودوکسی جلسه گرفتم. آنان را به موسسه دعوت کردم. چندین همایش و نشست بینالمللی (در موضوعات فلسفی) در مدت کوتاه مدیریت بنده برگزار شد. مصوبه هیئت امناء را برای برگزاری دو همایش بینالمللی دیگر هم گرفتم! همایشی با موضوع «طبیعتگرایی فلسفی و چالشهای آن»، با شرکت مشهورترین ملحد عالم، دانیل دنت، در زمان مدیریت بنده برگزار شد. در زمان مدیریت بنده بود که جلسات سخنرانی و مناظره با حضور برخی از چهرههای مشهور روشنفکران غربزده در موسسه برگزار شد!
🔸ضمناً تعداد گروههای علمی این موسسه پنجاه ساله، در زمان مدیریت بنده از «هفت گروه» به «نه گروه» رسید. یعنی در یک سال قریب به ۳۰ درصد پنجاه سال توسعه ساختاری ایجاد کردم. دو گروه علمی جدید با عنوان «فلسفه علوم انسانی» و «مطالعات حکمت عملی» و یک کارگروه ویژه «فلسفه ذهن و علوم شناختی» تأسیس کردم. همچنین در کنار همه فعالیتهای دیگر، مجوز دو نشریه سهزبانه (انگلیسی، عربی و فارسی) دریافت شد. یعنی موسسهای که در تاریخ ۵۰ سالهاش فقط یک نشریه (آن هم تقریبا مهجور) داشت، در زمان مدیریت یکساله این بنده مجوز «دو نشریه» دیگر نیز، آن هم با نگاه بینالمللی گرفته شد: «فلسفه و علوم انسانی» و «مطالعات حکمت عملی».
♦️اما از حق نگذریم، حقیقتاً این یک هنر است که در یک عبارت شش جملهای بتوانی بدون هیچ شرمساری و خجالتی شش دروغ و دو افترا را با هم جمع کنی! و حتی زمانی که به صورت خصوصی درخواست اصلاح این اشتباهات را میکنی چنین پاسخ داده شود که: «جنابعالی هم صاحب اختیار و ذوی القدرة و الاعتبار هستید چنانچه اشتباهی رخ داده دقیقا بفرمایید تا تصحیح گردد» و وقتی مستندات اشتباهات و دروغها را برایشان ارسال میکنی چنین پاسخی بشنوی که: «همین امروز با اساتیدی که نزد من میآمدند و تظلم میکردند تماس میگیرم و از آنها بیشتر جویا میشوم»! همین و بس.
🔸نکته:
این بنده قصد انتشار علنی این پاسخ را نداشتم. و از افترا زننده محترم هم به صورت خصوصی خواستم که خودش دروغهایش را راست کند و افتراهایش را اعتذار بجوید؛ اما بر اساس پیامهایی که برایم ارسال کرد، متوجه شدم مشکل او مربوط به جایی دیگر است. به همین دلیل، سکوت را جایز ندانستم و برای ثبت در تاریخ این وجیزه را نوشتم.
وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَٰكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ
🔸البته مطالب شنیدنی و ناگفته فراوانی در این خصوص دارم که به لطف روزنگاریهای مألوف و مرسومم، همه آنها را به صورت مضبوط دارم و در صورت لزوم منتشر خواهم کرد!
#فلسفه
#موسسه_حکمت_و_فلسفه
#دروغ
🆔https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964
🌹
◻️فلسفه، ژرفاندیشی و توجه به زندگی روزمره
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فیلسوفان عموماً افرادی ژرفاندیشاند؛
به فرو رفتن در عمق مسائل و کاویدن بن و ریشه آنها میلی درونی و ذاتی دارند.
اگر این نگاه و این میل صرفاً مصروف امور انتزاعی محض نشود و به مسائل اجتماعی و فرهنگی و اخلاقی و سیاسی تعلق بگیرد، خدمتی بینظیر به جامعه بشری خواهد بود.
کمترین فایده چنین رویکردی این است که فیلسوفان میتوانند جامعه را از پرداختن به «مسألهنماها» نجات داده و مسائل واقعی را پیش روی آنها بنهند. مسائلی که
اولاً، حقیقتاً «مسأله»اند؛
ثانیاً، «حلشدنی» و پاسخدادنیاند؛
ثالثاً، حل آنها یا پاسخ به آنها «ضرورت» و «اولویت» دارد.
#فلسفه
#ژرفکاوی
🆔https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964
🌹
◻️کلنگری از آسیبهای فکر فلسفی!
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«کلنگری» یکی از امتیازات ویژه #فلسفه و فیلسوفان است. آنان نگاهی کلان به هستی دارند. و بدون تردید وجود چنین نگاهی به هستی، برای فهم دقیقتر و بهتر عالم، امری لازم و ضروری است.
در عین حال، همین امتیاز ویژه، یعنی #کلنگری، یک نقطه ضعف عمده برای بسیاری از فیلسوفان نیز به شمار میرود! آنان نسبت به جزئیات بیاعتنایند. به تعبیر خود آنان: «الجزئی لایکون کاسبا و لا مکتسبا»! [البته میدانیم و میدانید که منظور از این جمله چیز دیگری است]
بلکه اگر بخواهم واقعبینانهتر سخن بگویم، باید گفت، فیلسوف بما هو فیلسوف، نه تمایلی به پرداختن به جزئيات دارد و نه پرداختن به آنها را مفید میداند و نه اساساً روش پرداختن به آنها را در اختیار دارد.
به همین دلیل، غالباً سر در لاک تأملات شخصی و دغدغههای فردی خود دارند و ساعتها و روزها درباره رابطه مفاهیم و حقیقت قضایا و گزارهها میاندیشند و صحبت میکنند بدون آنکه هیچ دغدغهای نسبت به تأثیرات اجتماعی و عینی آن دیدگاهها داشته باشند! و بدون آنکه نسبت به مسائل اجتماعی و دغدغههای اجتماعی و فرهنگی عامه مردمان حساسیتی داشته باشند! و اگر هم احیاناً به هر دلیلی، ورودی به مسائل اجتماعی و فرهنگی داشته باشند، ورودی ناشیانه و غیرمؤثر است.
🔻راه نجات از این آسیب کشنده، نگاه کاربستی به مطالعات فلسفی است. ما نیاز به #فلسفه_کاربردی داریم.
🆔https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964
🌹
◻️فیلسوفان و رسالت «عمومیسازی فلسفهورزی»
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هیجانزدگی و غلبه احساسات و عواطفِ بیبنیان، موجب بیثباتی جامعه خواهد شد.
راه نجات از این آسیب، ترویج «فلسفهورزی» و «عقلانیت» است. جامعه باید «دلیلجو» باشد؛ باید «استدلالطلب» باشد. نباید هر سخنی را پذیرا باشد.
از فیلسوفان انتظار میرود در ترویج «عقلانیت» و «روش خردورزی» و «آموزش استدلال» و «استدلالطلبی» وظیفه خود را در قبال جامعه ایفا کنند. عمومیسازی فلسفهورزی را از وظایف اخلاقی فیلسوفان میدانم.
تنها در این صورت است که جامعه از هیجانزدگی نجات مییابد. بلکه در برابر طوفانهای فکری و هجمههای اعتقادی و تخریبهای اخلاقی، مصون میماند.
با عمومیسازی فلسفهورزی است که میتوان جامعه را از «تقلیدگرایی» و «تلقینپذیری» و «غربزدگی» و تبعیت کورکورانه از افکار و اندیشههای بیبنیان اومانیستی و لیبرالیستی نجات داد.
با نهادینهسازی عقلانیت است که افراد از افتخار به بیثباتی و تزلزل فکری رهایی مییابند و جامعه در برابر امواج خرافات سنتی و مدرن محافظت میشود.
با همگانی شدن عقلانیت و استدلالطلبی است که شیفتگی به شخصیتها رنگ میبازد و جای خود را به دلدادگی به حقیقت میدهد.
تنها با اکسیر عقلانیت و دلیلجویی است که میتوان زشتی و بیمنطقی خودباختگی و ذلتپذیری فردی و اجتماعی را نشان داد.
#فلسفه
#الهیات_کاربردی
🆔https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964
🌹
◻️فیلسوفان و مسائل و دردهای اجتماعی
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکی از مهمترین انتظارات اجتماعی از #فلسفه و فیلسوفان آن است که نقش خود را در تعالی اخلاقی جامعه ایفا کنند.
«خواستههای غیرضرور» افراد و جامعه را نقد کنند و «خواستههای متدانی» آنها را اخطار دهند.
آسیبهای فردی و اجتماعی چنان خواستههایی را فریاد بزنند.
و از راه نقد و ابطال باورهای نادرست و متدانی، بیبنیانی و بیریشگی گرایشها و خواستههای متدانی را نیز نشان دهند.
افزون بر آن،
«مصلحتهای واقعی» مردم را به آنان تعلیم دهند.
و «نیازهای اصیل و اصلی» آنان را یادآوری نمایند.
از طریق تقویت باورهای متعالی، خواستههای جامعه را نیز متعالی کنند.
و از راه تبیین و ترویج باورهای صحیح و مستدل، گرایشها و رفتارهای معقول و درست را در حیات فردی و اجتماعی ترویج دهند.
اینها از نقشها و مسئولیتهایی است که باید فیلسوفان عهدهدار آنها باشند؛ اما معالاسف، درباره بسیاری از فیلسوفان و فلسفهدانان روزگار ما، باید گفت غافل از نیازها و دردهای اصلی و جانکاه اجتماعی و مسائل و معضلات بشری و بینالمللی، مشغول خلوت خویشاند و دلخوش به افکار و اندیشههای انتزاعی خویش: «غافلند این خلق از خود ای پدر».
#الهیات_کاربردی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
◻️آسیبشناسی تعلیم و تعلم فلسفه در حوزههای علمیه
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸علیرغم بیمهریهایی که به #فلسفه و فلسفهآموزی و حتی فیلسوفان در حوزههای علمیه شده است، حوزههای علمیه شیعه در همیشه تاریخ خود، مهد فلسفه و فلسفهورزی و فلسفهاندیشی بوده است. در سدههای اخیر، ظهور میردامادها، ملاصدراها، سبزواریها، طباطبائيها، مطهریها، مصباحها و ... نشانه حیات فلسفه و فلسفهورزی در حوزههای علمیه بوده و هست.
هماکنون نیز به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، از وظایف مدیریت حوزه و اساتید فلسفه این است که تلاش کنند #حوزه_علمیه «مرکز فلسفه»، «مرجع فلسفه» و «قطب اصلی فلسفه اسلامی» باقی بماند.
در سایه این تأکید رهبر فرزانه انقلاب و توجه مدیران حوزه علمیه به این مهم، در سالهای اخیر شاهد «رونق کمّی» دروس فلسفه در حوزه علمیه قم هستم. تا جایی که در سال جاری (۱۴۰۳) تعداد ۲۷۰ درس فلسفه در حوزه علمیه قم تدریس میشود. این رشدی ارزشمند، فوقالعاده و بیسابقه است که نسبت به یک دهه قبل بیش از صددرصد افزایش کمّی را نشان میدهد.
اما نیمنگاهی به عناوین دروس نشان میدهد که نباید و نمیتوان به این رشد کمّی دلخوش بود. جز یک عنوان از ۲۷۰ عنوان درسی که درباره «حکمت عملی» است، و دو عنوان که با محوریت کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم است، بقیه همگی تدریس دو کتاب بدایه الحکمه و نهایه الحکمه علامه طباطبائی(ره) و احیاناً اسفار و شواهد ملاصدرا است! و البته تعداد اعضای شرکت کننده در کلاسهای حدود یکصد نفر از اساتید این دروس نیز کمتر از ۵ نفر است.
♦️بر این باورم که آموزش فلسفه با این روش
✔️نه خدمت به فلسفه است؛
✔️نه شایسته یک پایگاه قویم و غنی و پربار فلسفی است؛
✔️و نه گرهی از نیازهای فلسفی جامعه ما را میگشاید.
🔹پیشنهاد این بنده آن است که جمعی از دلسوزان فلسفه و مدیران آموزشی حوزه و دانشگاه بنشینند و به تحلیل وضعیت موجود بپردازند:
✔️هم وضعیت تعلیم و تعلم فلسفه در حوزههای علمیه را مطالعه کنند؛
✔️هم وضعیت آموزش فلسفه در دانشگاههای کشور را بررسی نمایند؛
✔️هم تعلیم و تعلم فلسفه در دانشگاههای معتبر و مشهور دنیا را رصد کنند؛
✔️هم برآوردی از نیازهای فلسفی جامعه ایرانی اسلامی خود ما داشته باشند؛
✔️و نهایتاً با تکیه بر این دادهها و آگاهیها، طرحی نو و جدید برای تعلیم و تعلم فلسفه درافکنند.
♦️فلسفه اسلامی آنگاه میتواند به حیات و بالندگی خود ادامه دهد که
اولاً، با آغوش باز به استقبال فلسفههای شرقی و غربی رایج در مراکز فلسفی جهان برود؛
ثانیاً، از لاک صرفاً انتزاعی خارج شده و نگاهی کاربستی به اندیشههای فلسفی داشته باشد؛
و ثالثاً، دغدغهمند حل بنیادین مسائل اجتماعی و فرهنگی کشور باشد.
🔹همانگونه که رهبر معظم انقلاب ۲۱ سال قبل (۲۹/ ۱۰/ ۱۳۸۲) در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی فرمودند: از مهمترین نقصهای فلسفهورزی در حوزههای علمیه آن است که، برخلاف فلسفههای غربی، فیلسوفان مسلمان نتوانستهاند آن ذهنیت فلسفی و آن مطالعات انتزاعی را «امتداد سیاسی و اجتماعی» بدهند. و بر اساس بنیانهای فلسفی خود «سیستمهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی» و همچنین «وضع حکومت»، «کیفیت تعامل مردم با همدیگر» و امثال آن را معین کنند و مع الاسف در «ذهنیّاتِ مجرّد» باقی مانده و «امتداد پیدا نکردهاند».
🔸زمانی که اغلب دروس فلسفی حوزههای علمیه به موضوعاتی مثل فلسفه اسلامی برای کودکان (فابک)، فلسفه اجتماعی، فلسفه اخلاق، فلسفه سیاست، فلسفه حکومت، فلسفه اقتصاد، فلسفه فرهنگ، فلسفه مقاومت، فلسفه جهاد، فلسفه علوم انسانی و اجتماعی، فلسفه علم، فلسفه زیست، و سایر فلسفههای مضاف به علوم و امور اختصاص یافتند، آنگاه است که میتوان یک حوزه فلسفی بالنده و در طراز حوزههای علمیه شیعی را شاهد بود.
#الهیات_کاربردی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🟡فلسفهورزی در حوزه و دانشگاه
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عیبِ مِی جمله چو گفتی، هنرش نیز بگو
نفیِ حکمت مکن از بهرِ دلِ عامی چند
🔹پیشتر در کوتاهنوشتی، به آسیبشناسی تعلیم و تعلم فلسفه در حوزههای علمیه اشارهای کرده بودم، ( https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi/3023 ) از باب اینکه مبادا آن نوشته از سوی سطحینگران به منزله «نفی حکمت» و «تضعیف فلسفهورزی حوزوی» تلقی شود، لازم است به یکی از بارزترین ویژگیهای آموزش #فلسفه در حوزههای علمیه، اشاره کنم:
از امتیازات تعلیم و تعلم فلسفه در حوزههای علمیه، اصالتدادن به استدلالطلبی و دلیلخواهی است. از ابتداییترین متون فلسفی تا بالاترین سطوح فلسفهورزی در حوزههای علمیه، محوریت با استدلال و روش فلسفی است.
در حوزههای علمیه چیزی به نام «شخصیتزدگی» و «تقلید» و «تبعیت» از فیلسوفان جدید و قدیم وجود ندارد. حقیقتاً معلمان و متعلمان فلسفه در حوزههای علمیه پایبند به این شعار هستند که «نحن ابناء الدلیل؛ نمیل حیث یمیل».
اما مع الاسف در اغلب دروس دانشگاهی، تعلیم و تعلم فلسفه چنین وضعیتی ندارد! نوعی ایدئولوژیزدگی در آموزش فلسفه به ویژه فلسفه غرب در محیطهای دانشگاهی حاکم است. نه استاد فرصت (و یا شاید جرئت و جسارت) نقد اندیشههای فلسفی فیلسوفان غرب را دارد و نه دانشجویان از ورزیدگی لازم برای چنین کاری برخوردارند. [البته استثنائات در همه جا هستند]
🔻به طور کلی در تعلیم و تعلم حوزوی حتی در دروس غیر فلسفی، برخلاف تعلیم و تعلم دانشگاهی، «نگاه انتقادی» بسیار پررنگتر و اصیلتر از «نگاه توصیفی» محض است.
#دانشگاه
#حوزه_علمیه
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🟡فلسفه؛ سادهگویی و سادهنویسی
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یکی از معضلات زبان فلسفه و ادبیات رایج میان فیلسوفان استفاده از اصطلاحات نامأنوس و پیچیده و بعضاً چند پهلو است. عامه مردمان بلکه عامه نخبگان و فرهیختگان جامعه نیز امکان خوگیری با چنان ادبیات و اصطلاحاتی را ندارند.
به همین دلیل، اهمیت و ارزش فلسفه و فلسفهورزی را چندان درک نمیکنند.
فیلسوفان باید بدانند که رسالت آنان با رسالت و مسؤولیت فیزیکدانان و شیمیدانان و ریاضیدانان متفاوت است. #فلسفه فقط جنبه تخصصی و آکادمیک محض ندارد و نباید داشته باشد؛ ابعاد عمومی فلسفه را باید توجه کرد.
باید هنر امتداد فلسفهورزی در لایههای عمومی را کسب کرد.
#شهید_مطهری در این زمینه یک الگو است. او فیلسوفانه به سطح جامعه آمد و بدون آنکه ذرهای از فلسفهورزی و اقتضائات فکر فلسفی عقبنشینی داشته باشد، با زبان مردم و با زبانی غیرتخصصی مباحث فلسفی را با مردم در میان گذاشت و سطح عقلانیت و استدلالطلبی و خردورزی مخاطبان خود را ارتقاء داد.
#الهیات_کاربردی
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🟡به یاد علامه طباطبائی (ره)
🖊احمدحسین شریفی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔹علامه طباطبائی حقیقتاً فیلسوفی در میدان بود. او هر چند در مباحث صرفاً انتزاعی فلسفه نیز با تدریس منظومه و اسفار و اشارات و شفا و نهایتاً با تدوین ابتکاری دو کتاب درسی بدایة الحکمة و نهایة الحکمة حق مطلب را ادا کرد؛ اما هرگز به مباحث انتزاعی فلسفه بسنده نکرد؛ او همواره در اندیشه امتداد #فلسفه و فکر فلسفی در لایههای مختلف فرهنگی و اجتماعی بود.
🔸تدوین مقالات چهاردهگانه «اصول فلسفه و روش رئالیسم» و تدریس آنها برای برخی از شاگردان برجسته خود در اوایل دهه سی (۱۳۳۰ش)، مباحث فلسفه اخلاق و فلسفه حقوق و حقوق زن و فلسفه اجتماع و امثال آن و مقاله بسیار مهم و کلیدی «ولایت و زعامت» در فلسفه سیاسی اسلام و تبیین بسیار دقیق و عالمانه نظام حکمرانی اسلامی، همگی نشان از دغدغه اجتماعی و سیاسی این فیلسوف بزرگ میدهد.
🔹او حقیقتاً فیلسوفی در میدان بود. در عمیقترین لایههای فرهنگ اندیشه میکرد. تدوین کتابهایی مثل «شیعه در اسلام» به هدف معرفی شیعه به جهانیان، نشان از زمانشناسی و نیازشناسی کمنظیر آن مرد بزرگ دارد.
♦️مناظرههای مفصل وی با مخالفان فکری نشان میداد که او هرگز فیلسوفی بنشسته در گوشهای نبود؛ بلکه فیلسوفی در میدان بود. مناظرهای نسبتاً مفصل با رئیس جریان تفکیک آمیرزا مهدی اصفهانی در موضوع منطق ارسطویی داشتند که قبلاً گزارشی از آن را تقدیم کرده بودم ( https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi/861 ) بر اساس نقل آیتالله جوادی آملی مناظرهای هشت ساعته با یکی از صاحبنظران مارکسیسم در موضوع الحاد و توحید داشتند که طرف مناظره، نتیجه مناظره هشت ساعته خود با #علامه_طباطبائی را اینگونه گفته بود: «آقای طباطبایی من را موحد کرد.»
🔹امضای بیانیههایی در محکومت دینستیزی و قانونشکنی رژیم پهلوی در سال ۱۳۴۱ و همچنین در اعتراض به بازداشت امام خمینی در سال ۱۳۴۲ و همچنین افتتاح دو حساب بانکی (در بانکهای ملی و صادرات) برای دریافت کمکهای نقدی مردم برای کمک به مبارزان فلسطینی در اردیبهشت سال ۱۳۴۹ نشان از دغدغهمندیهای میدانی او نسبت به مسائل ایران و جهان اسلام داشت.
یادش گرامی و راهش پررهرو باد
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
🟡«فلسفه» و توصیف و تبیین «آرمان زندگی»
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔸یکی از نیازهای اساسی برای داشتن جامعهای متعالی، داشتن «آرمانی متعالی» است.
🔻داشتن آرمانی متعالی است که:
✔️به زندگی فرد و جامعه معنا میدهد؛
✔️همه رفتارها و اقدامات او را سامان میدهد؛
✔️انرژی و توان او را به سمت و سویی ارزشمند سوق میدهد.
🔻بدون داشتن آرمانی واحد و مشترک،
✔️نظم اجتماعی به هم میخورد؛
✔️نیروها نه تنها همافزایی نخواهند داشت که همدیگر را خنثی میکنند.
🔹یکی از توقعات اصلی جامعه از فلسفه اسلامی و فیلسوفان مسلمان آن است که ضمن ترسیم و توصیف آرمان متعالی زیست فردی و اجتماعی انسان مسلمان، پایههای آن را با نیروی برهان و استدلال مستحکم کند.
#فلسفه
#آرمان
@Ahmadhoseinsharifi
🌹
◻️فلسفه، جامعنگری و تصمیمگیری
🖊احمدحسین شریفی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فیلسوفان به دلیل نگاهی کلان و کلی که به هستی دارند، بهتر از دیگران میدانند که بسیاری از مسائل و موضوعات اجتماعی، چندوجهی و چند بعدیاند. هر مسألهای جنبهها و جهات عدیدهای دارد. به همین دلیل، هر مسألهای میتواند راهحلهای عدیدهای هم داشته باشد.
مدیرانی که فاقد چنین نوع نگاهی باشند، ممکن است به نخستین راهحل و پاسخی که به ذهنشان میرسد، قانع شوند و بدون بررسی همه جوانب مسأله، به «تصمیم» برسند؛ تصمیمی که لزوماً ممکن است بهترین تصمیم نباشد و اهداف مورد نظر را تأمین نکند!
البته همین نوع نگاه اگر دقت نشود، «میتواند» آسیبهایی را هم به دنبال داشته باشد؛ فی المثل
«ممکن است» موجب رکود و رخوت و توقف در مسائل اجتماعی شود! زیرا ارائه راهحلهای مختلف و متنوعی که هر کدام در جای خود میتواند درست باشد، موجب سردرگمی و ترس از تصمیمگیری شود. به تعبیر امیرمؤمنان علیه السلام «إِذَا ازْدَحَمَ الْجَوَابُ خَفِيَ الصَّوَاب» (نهج البلاغه، حکمت ۲۴۳)
به علاوه در میان راهحلهای پرشماری که برای هر مسألهای وجود دارد، اگر کسی مبتلا به وسواس فلسفی «پیدا کردنِ بهترین راهحل» شود، احتمالاً راهحلها و پاسخهای او از مصداق «نوشدارو بعد از مرگ سهراب» خواهد بود. زیرا در مسائل اجتماعی و مدیریتی عنصر «زمان» و «سرعت» بسیار مهم است. جامعه و سازمان، معطل پیدا کردن بهترین راهحل نمیماند.
#فلسفه
#جامعنگری
#مدیریت
@Ahmadhoseinsharifi
🌹