eitaa logo
احمدحسین شریفی
6.1هزار دنبال‌کننده
351 عکس
361 ویدیو
24 فایل
حاوی سخنرانیها و نوشته ها و معرفی آثار و فعالیتهای استاد شریفی. عضو هیئت علمی و استاد تمام فلسفه موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم ادمین کانال: @Mahdiadmin2
مشاهده در ایتا
دانلود
AUD-20200501-WA0004.mp3
39.28M
🎤فایل صوتی 🌷به مناسبت روز بزرگداشت شهید مطهری 🔷چیستی انسان از نگاه شهید مطهری 🔴سخنراني در جمع اعضاي هيأت علمي گروه کلام و فلسفه دين مجمع عالي حکمت اسلامي؛ در اسفند سال 1397 ⭕فایل کامل صوتی 🆔کانال استاد احمدحسین شریفی 🆔 https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🔷ارتباط با ادمین:👇 @mjbayat
🔴درس‌هايي که بايد از علامه مصباح آموخت 🔸درس دوازدهم: فروتنی 🖊احمدحسين شريفي 🔸يکي از ويژگي‌هاي کم‌نظير آيت‌الله مصباح، تواضع مثال‌زدني‌شان در برابر بزرگان علم و دين حتي دربرابر شاگردان خود و بلکه دربرابر عامه مردم بود. او استادي بود که تمام قد حتي تا ماه‌هاي آخر عمر مبارکشان، در مقابل شاگردانش مي‌ايستاد. در نماز جماعت به آنها اقتدا مي‌کرد. 🔸او با اينکه در عرصه علمي و اجتماعي از جايگاهي بسيار بالا و بعضاً بي‌نظير، برخوردار بود؛ اما در تواضع و فروتني نسبت به اطرافيان نيز حقيقتاً بي‌نظير بود. 🔸او همواره از استادان خود با احترامي وصف‌ناپذير ياد مي‌کرد؛ احترامي فوق‌العاده براي حضرت امام، علامه طباطبائي و آيت‌الله بهجت قائل بود. خودم از او شنيدم که مي‌فرمود حاضر بودم با افتخار تا آخر عمر خدمتکار علامه طباطبائي باشم. و اين بدان دليل بود که او را توحيد مجسم و اسلام عينيت‌يافته مي‌دانست. همواره با شعفي وصف‌ناشدني از او ياد مي‌کرد؛ در همين اواخر وقتي وارد منزل علامه طباطبائي شدند، فرمودند اينجا بوي بهشت مي‌دهد. 🔸عليرغم آنکه خودش از سوي حضرت ولايت، سيدعلي خامنه‌اي(حفظه الله) به لقب «طباطبائي زمان» و «مطهري زمان» و پرکنندة خلأ علامه طباطبائي و شهيد مطهري متصف شده بود، اما دائماً در تلاش بود نسل جوان و انديشمندان حوزوي و دانشگاهي را بر سر سفرة و بنشاند و خود را نيز خوشه‌چين خرمن علم و معرفت آن بزرگان مي‌دانست. کتاب «تماشاي فرزانگي و فروزندگي» ايشان دربارة علامه طباطبائي گوياي گوشه‌اي از ارادت علمي و عملي ايشان به آن استاد علامه است؛ و همچنين کتاب «آفتاب مطهر» که در وصف شهيد مطهري و بيان ويژگي‌هاي علمي و عملي آن شهيد بزرگوار نوشته‌اند، گوياي فروتني و تواضع وصف‌ناپذير ايشان دربرابر چنان بزرگاني است. 🔸او دست بزرگان علم و دين از مطهري تا شبيري زنجاني از محمدي‌گيلاني تا جوادي آملي را مي‌بوسيد؛ او عليرغم همه نوآوري‌ها و ابتکارات بي‌نظيرش در فلسفه اسلامي، آيت‌الله جوادي را، که از معاصران و هم‌سن و سالان خودش بود، رئيس فلسفه اسلامي در عصر حاضر مي‌دانست. اين در حالي بود که بدون هيچ شک و ترديدي خدمات علمي و فلسفي و آموزشي و پژوهشي او به اسلام و انقلاب از اغلب اين آقايان بيشتر و عميق‌تر و گسترده‌تر بود. دقت نظر فلسفي ايشان به اعتقاد بسياري از آگاهان از همه آن بزرگان بيشتر بود. 🔸به باور اين بنده، همين تواضع و فروتني‌ها از مهم‌ترين عوامل موفقيت آيت‌الله مصباح بود. فراموش نکنيم که «إِنَّ مَنْ‏ تَوَاضَعَ‏ لِلَّهِ‏ رَفَعَهُ اللَّه‏». بر نوشته هيچ بنويسد کسي؟ يا نهالي کارد اندر مغرسي؟ کاغذي بايد که آن بنوشته نيست تخم کارد موضعي که کشته نيست تو برادر موضع ناکشته باش کاغذ اسپيد نابنوشته باش تا مشرَّف گردي از نون والقلم تا بکارد در تو تخم آن ذو الکرم 🆔 https://eitaa.com/joinchat/1153171503C4349780964 🌹
🔴درس‌هايي که بايد از علامه مصباح آموخت 🔸درس هفدهم: هدف‌داري 🖊احمدحسين شريفي 🔸متأسفانه بسياري از اهل علم (دانشگاهيان و حوزويان) داراي پروژة فکري مشخص و منسجمي نيستند؛ تابع جو مراکز علمي و يا شرايط اتفاقي و تصادفي‌اند. در اين ميان برخي از بزرگان علم را مي‌توان نام آورد که واقعاً داراي يک پروژة فکري مشخص و مدوني بوده‌ و همه فعاليت‌هاي آموزشي و تعليمي و پژوهشي خود را در راستاي همان پروژه سامان داده‌اند: و و آيت‌الله مصباح را مي‌توان از اين سنخ به شمار آورد. 🔸آيت‌الله مصباح يزدي از معدود انديشمندان و عالماني است که پروژه‌اي مشخص و هدفمند براي خود تعريف کرده بود و مي‌توان گفت از نخستين سال‌هاي طلبگي آن را با طرح و برنامه‌اي منسجم دنبال مي‌‌کرد. ايشان به ندرت از سر تصادف کاري را انجام مي‌دادند. چنين نبود که مثلاً کسي به ايشان پيشنهاد دهند که درس تفسير قرآن بگوييد، و ايشان هم بدون برنامة از پيش‌طراحي شده، آن را بپذيرد و در مسير تفسير قرآن بيفتد؛ خير. ايشان واقعاً براي زندگي علمي و تعليمي خود برنامه داشت؛ دقيقاً مي‌دانست چه بايد بکند و چه کاري را نبايد بکند. کاري را که وظيفه خود تشخيص داده بود، با تمام توان دنبال مي‌کرد و آن را به هر گونه‌اي که بود انجام مي‌داد و کاري که وظيفه خود نمي‌دانست، حتي اگر ده‌ها نفر به او اصرار مي‌کردند، نمي‌پذيرفت. 🔸اگر به مقدمه بسياري از کتاب‌هاي مهم اخلاقي و حديثي و تفسيري مراجعه کنيم مي‌بينيم نويسندگان آنها متذکر شده‌اند که مثلاً اين کتاب را به سفارش فلان فرد يا به درخواست فلان گروه نوشتم؛ اما آيت‌الله مصباح چنين نبود. بنده سراغ ندارم که به سفارش فرد يا گروهي کاري را که در راستاي اهداف علمي و عملي از پيش طراحي‌شده و فکرشدة ايشان نباشد، انجام داده باشد؛ يا برنامه زندگي خود را تغيير داده باشد؛ او راه خود را انتخاب کرده بود و لحظه‌اي از حرکت در آن مسير باز نايستاد يا در درستي و ضرورت آن دچار شک و ترديد نشد و بلکه با جديت تمام و بي‌اعتنا به همه موانعي که سر راه او قرار مي‌گرفت، تا واپسين روزهاي عمر پربرکتش در آن گام برداشت. 🔸او از همان ابتداي طلبگي راه و رسالت خود را فهميده بود؛ همه درس‌ها و مطالعات و تحقيقات خود را هدفمند انتخاب مي‌کرد. از همان ابتداي طلبگي وقت زيادي را صرف يادگيري علوم جديد کرد. خود ايشان مي‌گفت: «در طول مدتي که مشغول تحصيل علوم طلبگي بودم ... وقت زيادي صرف فراگيري زبان انگليسي، رياضيات، فيزيک، شيمي، فيزيولوژي، بيولوژي، جامعه‌شناسي، روان‌شناسي و ساير علومي که در دانشگاه‌ها مطرح بود، مي‌کردم. در انگليسي، رياضيات، فيزيک، شيمي و حتي اقتصاد، استاداني داشتم که بعضي از آنان، بعد از انقلاب به مقام وزارت رسيدند. ... به اين دروس هم علاقه داشتم و هم احساس مي‌کردم يک روحاني که بخواهد مؤثر باشد، لازم است با اين علوم آشنا گردد. گاه در گرماي ماه‌هاي تير و مرداد از قم به تهران مي‌رفتم تا در يک جلسة رياضي شرکت کنم» (مصباح دوستان، ص33) 🔸در جايي مي‌فرمود حتي وقتي در مدرسه حقاني مشغول فعاليت شدم، هدف اصلي من محدود ماندن در يک مدرسه نبود؛ بلکه به دنبال آن بودم که اهداف و برنامه‌هاي آموزشي و تعليمي‌اي که در نظر دارم، در فضايي گسترده‌تر به گونه‌اي که طلاب مستعد ساير مدارس را هم شامل شود، دنبال کنم و به همين دليل در نخستين فرصتي که پيش آمد، از هيئت مديرة مدرسه حقاني استعفا داد و به بخش آموزش مؤسسه در راه حق آمد و فعاليت خود را آنگونه که معتقد بود بهتر و درست‌تر است، دنبال کرد. @Ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴ابن‌سینا و عیاشی! 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ برخی از گزارشگران زندگی سعی کرده‌اند او را فردی عیاش و خوشگذران و به ویژه شراب‌خوار و در نتیجه بی‌اعتنای به احکام شرعی و حتی نامتشرع معرفی کنند. شهید مطهری نیز درباره ابن‌سینا می‌گوید: افزون بر مشغله‌های سیاسی، اهل عیش و بزم هم بود! «و مقدارى از وقتش صرف اين كارها شده است و بالاخره جانش را روى اين دو كار- عياشى و وزارت- گذاشت.» بنده نمی‌دانم منبع برای چنین انتسابی به ابن‌سینا چه بوده است؛ گویا منبع اصلی چنین انتساباتی به ابن‌سینا، دو بخش از زندگی‌نامه کوتاه‌نوشت اوست که بخش اول آن را خودش و مابقی آن را شاگرد همراه و وفادارش ابوعبید جوزجانی نوشته‌اند: خود ابن‌سینا می‌گوید: «شبها به خانه می‌آمدم و چراغ را روشن می‌کردم و مشغول خواندن و نوشتن می‌شدم و هرگاه خواب به سراغم می‌آمد یا احساس ضعف می‌کردم، ظرفی «شراب» می‌نوشیدم و قوت خود را باز می‌یافتم و دوباره مشغول خواندن و هرگاه دیگر توان مقاومت در برابر خواب را نداشتم و اندکی خواب می‌رفتم، خواب آن مسائل را می‌دیدم تا جایی که پاسخ بسیاری از آنها را عیناً‌ در عالم رؤیا می‌یافتم» به نظر می‌رسد چنین عباراتی هرگز دال بر عیاشی و شراب‌خواری ابن‌سینا نیست؛ «شراب» در عربی یعنی «نوشیدنی» و ابن‌سینا در این عبارات می‌گویید یک «نوشیدنی خواب‌زدا» و «نیروزا» می‌نوشیدم تا بتوانم با قوت بیشتر به فعالیت‌های علمی‌ و فلسفی‌ام ادامه دهم و این غیر از می‌‌خواری و می‌گساری است! افزون بر این، خود ابن‌سینا در جملاتی قبل از آن جملات پیش‌گفته، چنین می‌نویسد: «هرگاه در پاسخ مسأله‌ای می‌ماندم و نمی‌توانستم حد وسط قیاس آن را بیابم، به مسجد می‌رفتم و نماز می‌گذاردم و به درگاه خالق هستی تضرع و زاری می‌کردم تا آنکه گره آن گشوده می‌شد و مشکل بر من آسان می‌گشت» و چنین باوری و رفتاری با عیاشی و شراب‌خواری و مستی و می‌گساری نمی‌تواند سازگار باشد. بخش دیگری از زندگی‌نامه ابن‌سینا که مستند ادعای شهید مطهری و دیگران بوده است گزارشی است که ابوعبید از ملاقات شیخ‌ ابوالقاسم کرمانی با ابن‌سینا نقل کرده است. وقتی کرمانی در یک روز تابستانی و خیلی گرم، مجموعه نقدهای اهل علم شیراز درباره کتاب الاصغر فی المنطق ابن‌سینا را در کتابچه‌ای به ابن‌سینا تقدیم کرد، «شیخ از من خواست تا برای او کاغذ سفید حاضر کنم» پنجاه ورق را در پنج دسته ده‌تایی برای او آماده کردم «سپس نماز عشاء را خواندیم و شمعی را جلوی خود گذاشت و دستور داد «شراب» را آماده کنند. من و برادرش نشستیم و از ما خواست تا شراب بنوشیم و خودش مشغول نوشتن پاسخ آن مسائل شد. پیوسته می‌نوشت و می‌نوشید تا نیمه‌های شب. تا آنکه خواب بر من و برادرش چیره شد. شیخ از ما خواست که به خانه برویم و استراحت کنیم. صبح‌هنگام، فرستاده شیخ آمد و گفت شیخ با تو کار دارد. من خدمتش رسیدم دیدم که در «نمازخانه» و مصلای خود نشسته» و پاسخ‌ نقدهای منطق‌دانان شیرازی را در پنجاه صفحه آماده کرده بود و «به من گفت اینها را بگیر و به شیخ ابوالقاسم کرمانی بده!» دقت در این داستان و توجه به صدر و ذیل آن نیز نشان می‌دهد که منظور از «شراب» در اینجا نیز نوعی نوشیدنی خواب‌زدا و نیروافزا بوده است و نه خمر و می مست‌کننده! وصیت‌نامه مشهور او که خطاب به عده‌ای از دوستانش و طبق برخی از گزارش‌ها خطاب به ابوسعید ابوالخیر نوشته است گویای شدت التزام او به احکام شرعی است: «بدان که برترین حرکات، نماز است؛ و عالی‌ترین سکنات روزه است و نافع‌ترین خیرات، صدقه داده و کمک به مستمدان است و ... برترین کارها کاری است که با خلوص نیت انجام گرفته باشد و ام الفضائل، حکمت است ...» حالات شیخ‌ در واپسین روزهای عمر پر برکتش نیز از شدت التزام عملی او به شریعت تا واپسین نفس‌های زندگی‌اش حکایت می‌دهد: «هنگامی که ضعف و ناتوانی او شدید شد، غسل کرد و به درگاه الهی از ناکرده‌ها یا بدکرده‌های خود طلب مغفرت کرد و همه اموالش را به مستمندان و نیازمندان بخشید و خدمتکاران خودش را آزاد کرد و رد مظالم کرد و پیوسته مشغول تلاوت قرآن شد تا اینکه جان به جان آفرین تسلیم کرد.» 🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🔴رابطه بی‌غیرتی مردان و بی‌عفتی زنان؛ در کلام شهید مطهری «اگر زنى آلوده شد، مردْ ديگر نمى‏تواند ادعاى شرافت كند، ... زن در جهات عفتى، ناموس مرد است ... يعنى اگر زنى- العياذ باللَّه- در مسائل عفت آلودگى داشته باشد دامن مرد آلوده مى‏شود، ... قرآن مى‏گويد: «خبيثات مال خبيثين است». زن‌هاى ناپاك مال مردان ناپاك است و زنان پاك مال مردان پاك است، اين ناظر به پاكى ناموسى است؛ يعنى مردِ ناپاك است كه غيرت را از دست مى‏دهد و زن ناپاك را مى‏پذيرد و ناراحت نيست كه زنش ناپاك باشد، ولى مرد پاك امكان ندارد كه زن ناپاك را بپذيرد. اين است كه طبعاً يك نوع انتخاب صورت مى‏گيرد. اين بيانِ حكم شرعى نيست، بلكه قرآن يك قانون طبيعى را بيان مى‏كند: طبعاً اين طور است كه پاك‌ها سراغ پاك‌ها مى‏روند و ناپاك‌ها سراغ ناپاك‌ها.» (مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج۲۶، ص۴۳۲-۴۳۳) 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🟢تحلیلی از شکاف نظری و عملی برخی از دینداران 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به اعتقاد ، دین و دینداری زمانی می‌تواند میوه‌های مخصوص خود و سبک زندگی ویژ‌ه خود را داشته باشد که از ریشه، یعنی از عقیده و ایمان، شروع شود. و الا اولاً، میوه‌ها و محصولات آن جنبه «تصنعی» خواهد داشت؛ یعنی شاخه‌ها و میوه‌ها فی‌الواقع مربوط به دین نخواهد بود؛ بلکه پیوندی‌ و تصنعی و همراه با کلفت و زحمت خواهد بود. «بايد كارى كرد كه اخلاق حسنه و اعمال ما ثمره طبيعى عقيده و ايمان بوده باشد. اگر ثمره طبيعى بود، ديگر زحمت و تكلف نخواهد بود.» و ثانیاً، شاهد شاخه‌ها و میوه‌های متناقض و متضاد خواهیم بود. هم به زیارت امام حسین(ع) می‌رود و هم کارهای یزیدی می‌کند! هم مسجد می‌رود و هم ربا می‌‌گیرد! هم شراب می‌نوشد و هم گلاب نذر حرم می‌کند!: یک دست به مصحفیم و یک دست به جام گه نزد حلالیم و گهی نزد حرام ماییم در این گنبد فیروزه‌ی فام نه کافر مطلق نه مسلمان تمام اما اگر و اخلاقیات ما محصول باورها و عقاید ما باشد، هرگز شاهد چنین تناقضات و تضادهایی نخواهیم بود. «ممكن نيست يك درخت كه از ريشه و اصل معين مايه مى‏گيرد، هم ثمره‏اش گلابى باشد و هم زال زالك.» 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🟢حکم شرعی انتخابات و مجتهدان زنده و مرده! 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔹برخی از مدعیان فقاهت که مع الاسف در حوزه‌ علمیه نیز صاحب کرسی درس هستند (هر چند کم رمق و صرفاً در حلقه مریدان) می‌گویند هیچ آیه یا روایتی درباره انتخابات نداریم! پس اینکه عده‌ای حکم شرعی شرکت در انتخابات را بیان می‌کنند، ربطی به فقه و شرع ندارد! 🔻سطح آگاهی و فهم فقهی چنین افرادی را در همین نوع اظهار نظرهایی می‌توان سنجید، و حقیقتاً چنین اظهاراتی ارزش پاسخگویی هم ندارد. زیرا اگر چنین باشد که اینان می‌گویند در آن صورت نه تنها باید فاتحه «اجتهاد» را خواند که فاتحه «خاتمیت» و «جاودانگی» اسلام را هم باید خواند. اگر اسلام دین جاودانه است و اگر هیچ کنشی از کنش‌های اختیاری بدون حکمی شرعی وجود ندارد، پس چطور می‌توان گفت شرکت در انتخابات ( به عنوان یکی از مهم‌ترین و سرنوشت‌‌سازترین کنش‌های اجتماعی و حوزه‌های نمایش اقتدار حکومت اسلامی و ...) فاقد حکم شرعی است و هیچ ربطی به اسلام و امام زمان و ... ندارد؟! خدا رحمت کند را چه زیبا می‌فرمود: «بديهی است كه مشكلات جامعه بشری نو می‏شود و مشكلات نو راه حل نو می‌خواهد . «الحوادث الواقعه» چيزی جز پديده‌های نوظهور نيست كه حل آنها بر عهده حاملان معارف اسلامی است. سرّ ضرورت وجود مجتهد در هر دوره، و ضرورت تقليد و رجوع به مجتهد زنده همين است. و الا در يك سلسله مسائل استاندارد شده، ميان تقليد از زنده و مرده فرقی نيست. اگر مجتهدی به مسائل و مشكلات روز توجه نكند او را بايد در صف مردگان به شمار آورد.» 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🟣خرافه‌پردازی و فرافکنی 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در واکاوی علل و عوامل شکل‌گیری «باورهای خرافی» و «نحس‌پنداری» برخی از اعداد و ایام و حوادث، به دو ویژگی موجود در بشر اشاره می‌کند: یک. «مسؤولیت‌گریزی»؛ توضیح آنکه آدمیان به نحو کلی اینگونه‌اند که تمایلی به پذیرش مسؤولیت شکست‌ها و ناکامی‌های خود ندارند. بلکه همواره برای توجیه شکست‌های خود، دنبال مقصر یا مقصرانی بیرونی می‌گردند. به همین سبب، در مواردی که نتوانسته عاملی انسانی برای ناکامی‌ خود دست و پا کند، عواملی طبیعی و غیرطبیعی مثل صدای کلاغ و جغد یا چهارشنبه و سیزده و امثال آن را به عنوان عامل ناکامی خود معرفی کرده است! دو. «روحیه تنبلی»؛ توضیح آنکه فهم علل و عوامل واقعی پدیده‌ها نیاز به کاوش و پژوهش و تعقل و تفحص دارد. اما با قوه وهم و خیال می‌توان به سهولت علت یا عللی برای پدیده‌ها دست و پا کرد و همین مسأله منشأ شکل‌گیری بسیاری از خرافات اعتقادی و اجتماعی شده است. نکته: البته شکل‌گیری خرافات صرفاً معلول علل درونی نیست. بلکه علل و عوامل تاریخی، اجتماعی و فرهنگی هم دارد که در جای خود قابل بررسی است. 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🟢امیرمؤمنان علیه السلام و مواجهه با بی‌حیایی زنان 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔸یکی از مهم‌ترین عوامل «بی‌عفتی» و بی‌حیایی زنان و دختران، «بی‌غیرتی» مردان و همسران آنها است. به همین دلیل، شیاطین انس و جن همواره پیش از آنکه مستقیماً زنان را دعوت به بی‌حیایی و برهنگی و بی‌عفتی کنند، غیرت و فضیلت دفاع از ناموس را از مردان می‌ستانند. وقتی غیرت یعنی «نیروی دفاع از ارزش‌ها» را از مردان گرفتند، به راحتی می‌توانند بی‌عفتی و بی‌حیایی در زنان را رواج دهند. 🔹قرآن کریم هم در تشریح راهبرد فرعون برای استیلای بر جامعه و «توسعه فساد» ابتدا مسأله «غیرت‌زدایی» از مردان و پسران را مطرح می‌کند: «يُذَبِّحُ أَبْناءَهُم» و سپس «حیازدایی» از زنان را بیان می‌کند: «وَ يَسْتَحْيي‏ نِساءَهُمْ» (قصص، آیه۴) 🔻به همین دلیل است که علیه السلام نیز در دوران حکومت خود، وقتی از رفتارهای هنجارشکنانه و خارج از چهارچوب برخی از زنان و دختران عراق و کوفه مطلع شد، به جای سرزنش مستقیم زنان، به مردان و همسران آنان نهیب زد و فرمود چرا غیرت‌ نمی‌ورزید؟ چرا اجازه می‌دهید زنان و دختران‌تان چنین کنند؟! «يَا أَهْلَ الْعِرَاقِ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَكُمْ يُدَافِعْنَ الرِّجَالَ فِي الطَّرِيقِ أَ مَا تَسْتَحْيُونَ؛ اى اهل عراق، شنيده‏ام كه زنان شما در راه‏ها با مردان برخورد مى‏كنند (به يك ديگر شانه مى‏زنند) آيا خجالت نمى‏كشيد؟» براساس نقلی دیگر آن حضرت فرمودند: «أَ مَا تَسْتَحْيُونَ وَ لَا تَغَارُونَ نِسَاءَكُمْ يَخْرُجْنَ إِلَى الْأَسْوَاقِ وَ يُزَاحِمْنَ الْعُلُوجَ؛ و فرمود: آيا شرم نمى‏كنيد و به غيرت نمى‏آييد كه زنان شما به بازارها مى‏روند و با مردهاى كفّار شانه به هم مى‏زنند و مزاحمت ايجاد مى‏كنند.» 🔸خدا رحمت کند را چه زیبا رابطه بی‌غیرتی مردان و بی‌عفتی زنان را تشریح کرده‌اند: «اگر زنى آلوده شد، مردْ ديگر نمى‏تواند ادعاى شرافت كند، ... زن در جهات عفتى، ناموس مرد است ... يعنى اگر زنى- العياذ باللَّه- در مسائل عفت آلودگى داشته باشد دامن مرد آلوده مى‏شود، ... قرآن مى‏گويد: «خبيثات مال خبيثين است». زن‌هاى ناپاك مال مردان ناپاك است و زنان پاك مال مردان پاك است، اين ناظر به پاكى ناموسى است؛ يعنى مردِ ناپاك است كه غيرت را از دست مى‏دهد و زن ناپاك را مى‏پذيرد و ناراحت نيست كه زنش ناپاك باشد، ولى مرد پاك امكان ندارد كه زن ناپاك را بپذيرد. اين است كه طبعاً يك نوع انتخاب صورت مى‏گيرد. اين بيانِ حكم شرعى نيست، بلكه قرآن يك قانون طبيعى را بيان مى‏كند: طبعاً اين طور است كه پاك‌ها سراغ پاك‌ها مى‏روند و ناپاك‌ها سراغ ناپاك‌ها.» (مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج۲۶، آشنایی با قرآن(۴)، ص۴۳۲-۴۳۳) 🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
هدایت شده از احمدحسین شریفی
🔴ابن‌سینا و عیاشی! 🖊احمدحسین شریفی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ برخی از گزارشگران زندگی سعی کرده‌اند او را فردی عیاش و خوشگذران و به ویژه شراب‌خوار و در نتیجه بی‌اعتنای به احکام شرعی و حتی نامتشرع معرفی کنند. شهید مطهری نیز درباره ابن‌سینا می‌گوید: افزون بر مشغله‌های سیاسی، اهل عیش و بزم هم بود! «و مقدارى از وقتش صرف اين كارها شده است و بالاخره جانش را روى اين دو كار- عياشى و وزارت- گذاشت.» بنده نمی‌دانم منبع برای چنین انتسابی به ابن‌سینا چه بوده است؛ گویا منبع اصلی چنین انتساباتی به ابن‌سینا، دو بخش از زندگی‌نامه کوتاه‌نوشت اوست که بخش اول آن را خودش و مابقی آن را شاگرد همراه و وفادارش ابوعبید جوزجانی نوشته‌اند: خود ابن‌سینا می‌گوید: «شبها به خانه می‌آمدم و چراغ را روشن می‌کردم و مشغول خواندن و نوشتن می‌شدم و هرگاه خواب به سراغم می‌آمد یا احساس ضعف می‌کردم، ظرفی «شراب» می‌نوشیدم و قوت خود را باز می‌یافتم و دوباره مشغول خواندن و هرگاه دیگر توان مقاومت در برابر خواب را نداشتم و اندکی خواب می‌رفتم، خواب آن مسائل را می‌دیدم تا جایی که پاسخ بسیاری از آنها را عیناً‌ در عالم رؤیا می‌یافتم» به نظر می‌رسد چنین عباراتی هرگز دال بر عیاشی و شراب‌خواری ابن‌سینا نیست؛ «شراب» در عربی یعنی «نوشیدنی» و ابن‌سینا در این عبارات می‌گویید یک «نوشیدنی خواب‌زدا» و «نیروزا» می‌نوشیدم تا بتوانم با قوت بیشتر به فعالیت‌های علمی‌ و فلسفی‌ام ادامه دهم و این غیر از می‌‌خواری و می‌گساری است! افزون بر این، خود ابن‌سینا در جملاتی قبل از آن جملات پیش‌گفته، چنین می‌نویسد: «هرگاه در پاسخ مسأله‌ای می‌ماندم و نمی‌توانستم حد وسط قیاس آن را بیابم، به مسجد می‌رفتم و نماز می‌گذاردم و به درگاه خالق هستی تضرع و زاری می‌کردم تا آنکه گره آن گشوده می‌شد و مشکل بر من آسان می‌گشت» و چنین باوری و رفتاری با عیاشی و شراب‌خواری و مستی و می‌گساری نمی‌تواند سازگار باشد. بخش دیگری از زندگی‌نامه ابن‌سینا که مستند ادعای شهید مطهری و دیگران بوده است گزارشی است که ابوعبید از ملاقات شیخ‌ ابوالقاسم کرمانی با ابن‌سینا نقل کرده است. وقتی کرمانی در یک روز تابستانی و خیلی گرم، مجموعه نقدهای اهل علم شیراز درباره کتاب الاصغر فی المنطق ابن‌سینا را در کتابچه‌ای به ابن‌سینا تقدیم کرد، «شیخ از من خواست تا برای او کاغذ سفید حاضر کنم» پنجاه ورق را در پنج دسته ده‌تایی برای او آماده کردم «سپس نماز عشاء را خواندیم و شمعی را جلوی خود گذاشت و دستور داد «شراب» را آماده کنند. من و برادرش نشستیم و از ما خواست تا شراب بنوشیم و خودش مشغول نوشتن پاسخ آن مسائل شد. پیوسته می‌نوشت و می‌نوشید تا نیمه‌های شب. تا آنکه خواب بر من و برادرش چیره شد. شیخ از ما خواست که به خانه برویم و استراحت کنیم. صبح‌هنگام، فرستاده شیخ آمد و گفت شیخ با تو کار دارد. من خدمتش رسیدم دیدم که در «نمازخانه» و مصلای خود نشسته» و پاسخ‌ نقدهای منطق‌دانان شیرازی را در پنجاه صفحه آماده کرده بود و «به من گفت اینها را بگیر و به شیخ ابوالقاسم کرمانی بده!» دقت در این داستان و توجه به صدر و ذیل آن نیز نشان می‌دهد که منظور از «شراب» در اینجا نیز نوعی نوشیدنی خواب‌زدا و نیروافزا بوده است و نه خمر و می مست‌کننده! وصیت‌نامه مشهور او که خطاب به عده‌ای از دوستانش و طبق برخی از گزارش‌ها خطاب به ابوسعید ابوالخیر نوشته است گویای شدت التزام او به احکام شرعی است: «بدان که برترین حرکات، نماز است؛ و عالی‌ترین سکنات روزه است و نافع‌ترین خیرات، صدقه داده و کمک به مستمدان است و ... برترین کارها کاری است که با خلوص نیت انجام گرفته باشد و ام الفضائل، حکمت است ...» حالات شیخ‌ در واپسین روزهای عمر پر برکتش نیز از شدت التزام عملی او به شریعت تا واپسین نفس‌های زندگی‌اش حکایت می‌دهد: «هنگامی که ضعف و ناتوانی او شدید شد، غسل کرد و به درگاه الهی از ناکرده‌ها یا بدکرده‌های خود طلب مغفرت کرد و همه اموالش را به مستمندان و نیازمندان بخشید و خدمتکاران خودش را آزاد کرد و رد مظالم کرد و پیوسته مشغول تلاوت قرآن شد تا اینکه جان به جان آفرین تسلیم کرد.» 🆔eitaa.com/ahmadhoseinsharifi 🌹
🟡فلسفه؛ ساده‌گویی و ساده‌نویسی 🖊احمدحسین شریفی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یکی از معضلات زبان فلسفه و ادبیات رایج میان فیلسوفان استفاده از اصطلاحات نامأنوس و پیچیده و بعضاً چند پهلو است. عامه مردمان بلکه عامه نخبگان و فرهیختگان جامعه نیز امکان خوگیری با چنان ادبیات و اصطلاحاتی را ندارند. به همین دلیل، اهمیت و ارزش فلسفه و فلسفه‌ورزی را چندان درک نمی‌کنند. فیلسوفان باید بدانند که رسالت آنان با رسالت و مسؤولیت فیزیکدانان و شیمی‌دانان و ریاضی‌دانان متفاوت است. فقط جنبه تخصصی و آکادمیک محض ندارد و نباید داشته باشد؛ ابعاد عمومی فلسفه را باید توجه کرد. باید هنر امتداد فلسفه‌ورزی در لایه‌های عمومی را کسب کرد. در این زمینه یک الگو است. او فیلسوفانه به سطح جامعه آمد و بدون آنکه ذره‌ای از فلسفه‌ورزی و اقتضائات فکر فلسفی عقب‌نشینی داشته باشد، با زبان مردم و با زبانی غیرتخصصی مباحث فلسفی را با مردم در میان گذاشت و سطح عقلانیت و استدلال‌طلبی و خردورزی مخاطبان خود را ارتقاء داد. @Ahmadhoseinsharifi 🌹