eitaa logo
میدان جنگ فضای مجازی
110 دنبال‌کننده
604 عکس
218 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از دوشکاچی
🌊دریادلان خفته در ساحل 📖... درست در نوک جزیره ماهی، روبروی نوک شرقی جزیره بوارین، یک برجک فلزی پنج شش متری شبیه سکو دیدم که دشمن در بالای آن، یک قبضه پدافند چهارلول ضدهوایی 14.5 م.م کار گذاشته بود تا بتواند چند کیلومتر در راستای رودخانه و زمین‌های اطراف را در سطح وسیعی زیر دید و تیر خودش قرار دهد. این نوع قبضه‌ها معمولاً علیه هواپیماها و هلی‌کوپترها استفاده می‌شد، اما بعثی‌ها از این تیربارها علیه نیروهای ما استفاده کرده و متأسفانه خیلی از قایق‌ها و غواصان ما از روی رودخانه مورد هدف قرار گرفته بودند. از روی پل شناوری که دو جزیره بوارین و ماهی را به هم متّصل می‌کرد، وارد جزیره ماهی شدم ... به انتهای شرقی جزیره که نزدیک شدم، صحنه‌های دردناکی دیدم. در حاشیه اروند، پیکر بی‌جان چندین نفر از غواصان را دیدم که آب رودخانه، آنها را کنار زده بود و مظلومانه در گوشه‌ای افتاده بودند. آنها از خط‌شکنان عملیات کربلای4 بودند که به احتمال زیاد توسط همین پدافند و در داخل آب، به طور مظلومانه‌ای به شهادت رسیده بودند. پیکر مطهر تعدادی از آنها همچنان در گوشه‌ای آرام گرفته بود و گهگاهی موج آب اروند می‌آمد و به جسم بی‌جان‌شان می‌خورد و برمی‌گشت ... 👈ادامه این خاطره در کتاب 🎙خاطرات 📒انتشارات 📍 🌐 لینک خرید اینترنتی کتاب👇 https://sooremehr.ir/book/3321 ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🇮🇷 @dooshkachi ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯‌
هدایت شده از دوشکاچی
🌴🔥آتش در نخلستان 📖... پیاده به سمت شرق جزیره به راه افتادم. از میان نخلستان‌ها عبور کردم. نخل‌های فراوانی بر اثر آتش سنگین دشمن، سوخته بودند. ترکش‌های دشمن، سر تعدادی از آنها را قطع کرده بود، اما هنوز تنه‌شان پابرجا بود و انگار با زبان‌بی‌زبانی می‌خواستند بگویند که ما هنوز ایستاده‌ایم، اگر چه سر از تن‌مان جدا شده است. کمی که اطرافم را نگاه کردم، چشمانم به یک سمت معطوف شد و چیز عجیبی را دیدم. درست در نوک جزیره ماهی، که روبروی نوک شرقی جزیره بوارین بود، یک برجک فلزی پنج شش متری شبیه سکو دیدم. دشمن در بالای این برجک، یک قبضه پدافند چهارلول ۱۴.۵ م.م کار گذاشته بود تا بتواند ... 👈تکمیلی این خاطره در کتاب 📚خاطرات 📒 🌐 خرید اینترنتی کتاب👇 https://bistoonart.com https://sooremehr.ir/book/3321 🇮🇷 @dooshkachi‌