eitaa logo
شهید احمد مشلب
116 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
465 ویدیو
10 فایل
#کپےباذکـرصلوات تأسیس:6شہـریور 1400 ★هم زیبـا بود★هم پولــدار★نفر۷ تکنولوژےاطلاعات😍 تولد: ۹شهـریور ۱۳۷۴ شہادت:۱۰اسفنـد۱۳۹۴ Гاهل کشور لبنان معروف به شہید BMW سوار|لقب جهادے( غـ❤ـریب طوس) حذف لوگو از عکس ها،ادیت و...❌ آیدی کانال شهید احمد مشلب در روبیکا👇
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله‌الرحمن‌رحیم...🌱
46.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌- عاشقان‌راسرِشوریده به‌پیڪرعجب‌است دادن‌سـرنه‌عجـب، داشتن‌سرعجب‌است-' •|صلوات بفرست رفیق|• ╔ ✾" 🍁 "✾ ════╗   @AhmadMashlab2020 https://eitaa.com/joinchat/2373058695C93f4727287 ╚════ ✾" 🍁 " ✾ ✦نام ادمین:
ح‍‍‍‍‍‍ ‍‍‍‍‍‍ٰاج‌حُسٻن یڪتا مۍ‌گفتـ 🗣 در عالم‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍ رویا بھ شه‍‍‍‍ید گفتم : چرا‌ براۍ ما دعا نمۍکنید کھ‌ شهید بشیم؟ شهید گفت: مادُعامۍکنیم براتون‌هم‌شهادت مۍنویسند ولۍ گناھ💔 میکنید پاڪ میشھ ... ⚠️ •|صلوات بفرست رفیق|• ╔ ✾" 🍁 "✾ ════╗   @AhmadMashlab2020 https://eitaa.com/joinchat/2373058695C93f4727287 ╚════ ✾" 🍁 " ✾ ✦نام ادمین:
5.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا چرا ما اینجوری شدیم؟! 🙏 اینجوری ما رو به ماه رمضون نرسون😭 •|صلوات بفرست رفیق|• ╔ ✾" 🍁 "✾ ════╗   @AhmadMashlab2020 https://eitaa.com/joinchat/2373058695C93f4727287 ╚════ ✾" 🍁 " ✾ ✦نام ادمین:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا صاحب الزمان{عج}.. در التهاب زمین در اضطراب زمان زیر باران دردها یاد شما چتر امان ماست... +سلام پناه ما.. {عج} •|صلوات بفرست رفیق|• ╔ ✾" 🍁 "✾ ════╗   @AhmadMashlab2020 https://eitaa.com/joinchat/2373058695C93f4727287 ╚════ ✾" 🍁 " ✾ ✦نام ادمین:
🇮🇷 دوازدهم فروردین ماه 🇮🇷 •|صلوات بفرست رفیق|• ╔ ✾" 🍁 "✾ ════╗   @AhmadMashlab2020 https://eitaa.com/joinchat/2373058695C93f4727287 ╚════ ✾" 🍁 " ✾ ✦نام ادمین:
فقط لبخند زدم.خجالتی تر از این بودم که به مادرم بگویم:《خوبه دیگه،روی همسر آیندش حساسه !》 از مطب که بیرون آمدیم،حمید خیلی اصرار کرد تا ما را یک جایی برساند،ولی ما چون برای خرید وسایل مورد نیازمادرم می‌خواستیم به بازار برویم همان جا از حمید جدا شدیم. سه شنبه که رسید، خودمان به مطب دکتر رفیتم.در اتاق انتظار روی صندلی نشسته بودیم.هنوز نوبت ما نشده بود.هوا نه تابستانی و گرم بود،نه پاییزی و سرد.آفتاب نیمه جان اوایل مهر از پنجره مطب می‌تابید. حمید با اینکه سعی می‌کرد چهرهٔ شاد و بی تفاوتی داشته باشد. اما لرزش خفیف دست هایش گویای همه چیز بود.مدت انتظارمان خیلی طولانی شد.حوصله ام سر رفته بود‌.این وسط شیطنت حمید گل کرده بود.گوشی را جوری تکان می‌داد که آفتاب از صفحه گوشی به سمت چشم های من بر می‌گشت.از بچگی همین طور شیطنت داشت و یکجا آرام نمی گرفت.با لحن ملایمی گفتم:《حمید آقا!میشه این کار رو نکنید؟》تا یک ماه بعد عقد همین طور رسمی با حمید صحبت می‌کردم،فعل ها را جمع بستم و شما صدایش می‌کردم. با شنیدن اسم《آقای سیاهکالی》بی معطلی به سمت اتاق خانم دکتر رفیتم.به دراتاق که رسیدیم،حمید در را باز کرد و منتظر شد تا من اول وارد اتاق شوم و بعد خودش قدم به داخل اتاق گذاشت و در را به آرامی بست. دکتر که خانم مسنی بود از نسبت های فامیلی ما پرس و جو کرد. برای اینکه دقیق تر برسی انجام بشود،نیاز بود شجره نامهٔ خانوادگی بنویسیم.حمید خیلی پیگیر این موضوعات نبود.مثلاً نمی‌دانست دایی ناتنی پدرم با عمه‌ی خودش ازدواج کرده است. ادامه دارد... (کتاب یادت باشد ) •|صلوات بفرست رفیق|• ╔ ✾" 🍁 "✾ ════╗   @AhmadMashlab2020 https://eitaa.com/joinchat/2373058695C93f4727287 ╚════ ✾" 🍁 " ✾ ✦نام ادمین:
ولی من همهٔ این ها را به لطف تعریف های ننه دقیق می‌دانستم و از زیر و بم ازدواج های فامیلی و نسبت های سببی و نسبی با خبر بودم ، برای همین کسی را از قلم نینداختم. از آنجا که در اقوام ما ازدواج های فامیلی زیاد داشتیم ، چندین بار خانم دکتر در ترسیم شجره نامه اشتباه کرد. مدام خط میزد و اصلاح می‌کرد. خنده اش گرفته بود و می‌گفت :« باید از اول شروع کنیم . شما خیلی پیچ پیچی هستید!» آخر سر هم معرفی نامه دادبرای آزمایش خون و ادامهٔ کار. روز آزمایش هم فاطمه همراه من و حمیدآمد، آزمایش خون سخت و دردآوری بود. اشکم در آمده و بود و رنگ به چهره نداشتم . حمید نگران و دلواپس بالای سر من ایستاده بود. دل این را نداشت که مرا در آن وضعیت ببیند. با مهربانی از درو دیوار صحبت میکرد که حواسم پرت بشود . می‌گفت: « تا سه بشماری تمومه..» آزمایش را که دادیم، چند دقیقه‌‌ای نشستم . به‌خاطر خون زیادی که گرفته بودند، ضعف کرده بودم . موقع بیرون آمدن حمید برگهٔ آزمایشگاه را به من داد و گفت :« شرمنده فرزانه خانم منکه فردا میرم ماموریت ، بی زحمت دو روز بعد خودت جواب آزمایش رو بگیر، هروقت گرفتی حتما به من خبر بده. برگشتیم باهم می‌بریم مطب به دکتر نشون بدیم.» این دو روز خبری از هم نداشتیم، حتی شماره موبایل نگرفته بودیم که باهم در تماس باشیم. گاهی مثل مرغ سر کنده دور خودم می چرخیدم و خیره به برگهٔ آزمایشگاه، تا چند سال آینده رامثل پازل در ذهنم می‌چیدم . با خودم میگفتم :« اگر نتیجهٔ آزمایش خوب بود که من و حمید با هم عروسی می‌کنیم. ادامه دارد... (کتاب یادت باشد ) •|صلوات بفرست رفیق|• ╔ ✾" 🍁 "✾ ════╗   @AhmadMashlab2020 https://eitaa.com/joinchat/2373058695C93f4727287 ╚════ ✾" 🍁 " ✾ ✦نام ادمین:
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ چشمت‌به‌نامحرم‌میافتہ ؛ اگہ‌خوشت‌نیاد‌ مریضی ! ولی‌اگہ‌خوشت‌اومد ؛ همون‌موقع چشمتوببندسرتو‌بندازپایین ؛ بگو . . (:🌸'-! یعنی‌داری‌به‌خدامیگی ؛ خدایا (: من‌تورومیخام ؛ ایناچیہ ؟! اینادوست‌داشتنی‌نیستن . . ! •|صلوات بفرست رفیق|• ╔ ✾" 🍁 "✾ ════╗   @AhmadMashlab2020 https://eitaa.com/joinchat/2373058695C93f4727287 ╚════ ✾" 🍁 " ✾ ✦نام ادمین:
🍃 گمنامۍ! تنها‌براۍ"شهدا"‌نیست مۍتونۍ‌زندھ‌باشۍ‌و سرباز‌‌حضرت‌زهرا‌"س"باشۍ! اما‌یھ‌شرط‌دارھ!باید‌فقط‌براۍ‌ "خدا"ڪاࢪڪنۍ نه یا! گمنام کار کن🌿 •|صلوات بفرست رفیق|• ╔ ✾" 🍁 "✾ ════╗   @AhmadMashlab2020 https://eitaa.com/joinchat/2373058695C93f4727287 ╚════ ✾" 🍁 " ✾ ✦نام ادمین:
آخرین جمعه ماه شعبان... مرا پاک کن حسین.... •|صلوات بفرست رفیق|• ╔ ✾" 🍁 "✾ ════╗   @AhmadMashlab2020 https://eitaa.com/joinchat/2373058695C93f4727287 ╚════ ✾" 🍁 " ✾ ✦نام ادمین:
از هر آنچه که فکر میکنید به شما نزدیکتر است😉😂 •|صلوات بفرست رفیق|• ╔ ✾" 🍁 "✾ ════╗   @AhmadMashlab2020 https://eitaa.com/joinchat/2373058695C93f4727287 ╚════ ✾" 🍁 " ✾ ✦نام ادمین: