رار برگزار بکنیم بهتر و راحتتر شد این خودش سببی شد که با آقا #محسن بیشتر رفیق بشیم
و بحثی پیش آمد که هیئت گفته چند شب اول دسته راه نمی افتد و امید گفت که قرار بود ما بچه ها را در دسته جای بدیم و بهشون مسئولیت بدیم حالا چکار کنیم
#هیئت_دانش_آموزی برگزار کنیم یا نه ؟
من گفتم خب چند شب اول رو خودمون دسته ی بچه ها رو راه بندازیم
سریع امید جواب داد که نمیشه
گفتم صبر کن من چند تا جمله حرف بزنم و صحبتم که تموم شد اونویت بگو نمیشه
آقا محسن هم گفتند منم میخواستم بگم نمیشه ولی گفتم بگذارم حرف شما تمام بشه
من گفتم بگذارید من یکم توضیح بدم اونوقت اگر خوب نبود بگین نمیشه
وقتی توضیح دادم که بچه رو با پرچم و منظم و مداحی ساده با تقویت همون هیئت پارسال بچه های خودجوش مسجد راهی کنید قبول کردندو آقای ترکی پیشنهاد همراه کردن گروه سرود رو هم افزودند و آقا محسن هم ررای پرورش ایده کمک کردند گفتم اگر از قبل چند جا رو هماهنگ کنید که به عنوان محل وقوف دسته باشه برای پذیرایی خیلی خوبه و چندتا ریزه کاری دیگه رو تذکر دادم
قرارمون این شد که 3 شب اول اگر دسته بیرون نرفت ما بلندگوهاشون رو قرض بگیریم ولی بچه ها رو ببریم بیرون
صحبت از کمک بچه ها در بحث چای دادن و چایخونه هم شد
بعد از اینکه بچهها مقداری بازی کردند صبحانه خوردیم و جلسه گرفتیم دوچرخهها رو سوار شدیم و برگشتیم به سمت پایگاه و دیگه اونجا بود که خداحافظی کردیم و راهی منزل شدم