#حضرت_علی_بن_محمد علیهماالسلام
#شهید_اردهال
#مربع_ترکیب
🔹دو مشهد🔹
سفرۀ نذری مادر باز هم برکت گرفت
نامت آمد جبرئیل از زائران سبقت گرفت
هر کسی از یک طریقی آمد و حاجت گرفت
قالی کاشان به پایت بوسه زد، قیمت گرفت
خوب فهمیدی که عشق مردم ایران علیست
اینهمه راه آمدی گفتی فقط سلطان علیست
عشق از نور علی، نوری مجدّد آفرید
از همان دم که علی بن محمد آفرید
مستی ما را خدا اینگونه بیحد آفرید
حال ما را دید در ایران، دو مشهد آفرید
از سر ایران الهی کم نگردد سایهات
خوش به حال هر کسی که میشود همسایهات
در کنارت گرمتر میجوشد اینجا آب هم
آسمان خاک قدمهای تو شد، مهتاب هم
او نمیدید اینهمه لطف تو را در خواب هم
در کنار تو سپهریتر شده سهراب هم
نرم و آهسته مرا لبریز حاجت میکنی
حتما آقا شاعران را هم شفاعت میکنی
خوب بابایت برایت ماجرا را گفته بود
داغها را دیده بود و روضهها را گفته بود
داغ سرهایی که شد از تن جدا را گفته بود
با تو حتما ماجرای بوریا را گفته بود
آمدی تا مثل جد تشنهات پرپر شوی
دور از شهر خودت باشی و بیلشکر شوی..
📝 #مجید_تال
✅ https://eitaa.com/AhmadRahbari470
#حضرت_ام_کلثوم علیهاالسلام
#مربع_ترکیب
🔹سنگ صبور خواهر🔹
چه خوب آموختی تحت لوای مادرت باشی
تمام عمر زیر سایۀ تاج سرت باشی
صدف باشی و بیاندازه فکر گوهرت باشی
خودت میخواستی تحتالشعاع خواهرت باشی
نوشتی در کتاب فاطمیون خط به خط زینب
قدم برداشتی گفتی فقط زینب فقط زینب
مدینه از حسن هم یک نفر مظلومتر دارد
همان خواهر که از حال دل خواهر خبر دارد
فدای ام کلثومی که فرمان از پدر دارد
که جای خویش زینب را همیشه در نظر دارد
برای یاری زهرا، دو دم را مرتضی آورد
علی میخواست تا زینب دوتا باشد، تو را آورد
قسم بر غربت تاریخ؛ این ترفند ممکن نیست
دروغ محضشان کافیست؛ این پیوند ممکن نیست
علی باشد به این وصلت رضایتمند؟ ممکن نیست
به تیغ خشمگین مرتضی سوگند؛ ممکن نیست
فلانی را بگو شهر نبی دروازهای دارد
نمیداند مگر که هر کسی اندازهای دارد
در این مکتب که حفظ شأن کعبه میشود لازم
تویی کعبه، که گرد تو جوانان بنیهاشم
برادرزادههایت از ادب پیش تو چون خادم
حجابت قامت اکبر، رکابت زانوی قاسم
چنان عباس، جانت از وفاداری لبالب بود
که بعد از کربلا کارت علمداری زینب بود
شنیدم ساربان نامهربانی کرده با سرها
سوار ناقه خواهرها، به روی نی برادرها
چهل منزل شدی سنگ صبور داغ مادرها
چهل منزل کشیدی خار از پای کبوترها
گمانم خوب فهمیدی پریشانی زینب را
که بستی با سکینه زخم پیشانی زینب را..
📝 #مجید_تال
🌐 https://eitaa.com/AhmadRahbari470
💠 بخشی از خطبۀ #حضرت_ام_کلثوم (علیهاالسلام) در کوفه
«یا اَهلَ الکوفَةِ!
سوئَةً لَکُم مالَکُم خَذَلتُم حُسَیناً وَ قَتَلتُموهُ وَ انتَهَبتُم اَموالَهُ
وَ وَرِثتُموهُ وَ سَبَبتُم نِسائَهُ وَ بَکَیتُموهُ فُتُّباً لَکُم وَ سُحقاً...»
تمام همهمهها غرق در سکوت شدند
صدای گریۀ او شهر را تکان میداد
میان قوم عرب یک نسبشناس نبود؟
شکوهِ خطبه، علی را فقط نشان میداد
نگاه کرد به تسبیح خواهرش زینب
که این حماسه به او قدرت بیان میداد
کلام دختر نهجالبلاغه نافذ بود
و درس مردی و غیرت به کوفیان میداد
خطاب کرد: «شما تا ابد دو رو بودید،
اگر خدا به شما عمر جاودان میداد
به پاس این همه مدّت که دم تکان دادید
خلیفه کاش همانقدر استخوان میداد
در این معامله، کوفی سفیه بود، سفیه!
که دین خویش نفهمیده رایگان میداد
نشستهاید سر سفرۀ حرام آنقدر
که نامههای شما نیز بوی نان میداد
و رودهای روان را بر آن کسی بستید
که اذن بارش باران به آسمان میداد
شما به نام محمّد چقدر میکشتید
خدا اگر به علی همچنان جوان میداد»
و کاش خطبۀ او تا همیشه جاری بود
و کاش گریه کمی بیشتر امان میداد
📝 #محمدمهدی_خانمحمدی
🌐 https://eitaa.com/AhmadRahbari470
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
#غزل_مثنوی
سیلاب میشویم و به دریا نمیرسیم
پرواز میکنیم و به بالا نمیرسیم
این بالها شبیه وبالاند، اَبترند
وقتی به سیر عالم معنا نمیرسیم
این چشمهای خیس و تهیدست شاهدند
بیتو به جلوهزار تماشا نمیرسیم
تا بیکرانههای حضور الهیات
پر میکشیم روز و شب اما نمیرسیم
باشد اگر تمام جهان زیر پایمان
حتی به خاک پای تو مولا نمیرسیم
این حرفها نشانۀ تقصیر فهم ماست
حیران شدن میان صفات تو سهم ماست
دنیا تو را چگونه بفهمد؟ چه باوری!
از مرز عقلهای زمینی فراتری
ای بیکرانه! نامتناهیست وصف تو
آیینۀ صفات الهیست وصف تو
مبهوت جلوههای جلالت کمیتها
کی میرسد به درک کمال تو بیتها
ای باشکوه! از تو سرودن سعادت است
این شعرها بهانۀ عرض ارادت است...
عمری کلیم طور تمنا شدیم و بعد
دلتنگ چشمهای مسیحا شدیم و بعد
مثل نسیم در به در کوچهها شدیم
تا با شمیم احمدیات آشنا شدیم
ای مظهر فضایل پیغمبر خدا
آیینۀ شمایل پیغمبر خدا
شایستۀ سلام و تحیّات احمدی
احیا کنندۀ کلمات محمدی
نور علی و فاطمه در تار و پود توست
شور حسین و حلم حسن در وجود توست
چشم مدینه محو سلوک دمادمت
بوی بهشت میوزد از خاک مقدمت
قرآن همیشه آینۀ تو، انیس توست
تفسیر بیکران معانی حدیث توست
قلبش هزار چشمۀ نور و معارف است
هرکس به آیهای ز مقام تو عارف است
روشنترین ادلّۀ علمیست سیرهات
وقتی که حجّتاند به عالم عشیرهات
هرکس که تا حضور تو راهی نمیشود،
علمش به جز زیان و تباهی نمیشود
هر قطره که به محضر دریا نمیرسد،
سرچشمۀ علوم الهی نمیشود
بیبهره است از تو و انفاس قدسیات
اندیشهای که نامتناهی نمیشود
جابر شدن، زُراره شدن با نگاه توست
آقای من اگر تو نخواهی نمیشود...
یک شب به آسمان قنوتت ببر مرا
تا بیکرانۀ ملکوتت ببر مرا...
✍ #یوسف_رحیمی
https://eitaa.com/AhmadRahbari470
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
آن مقتدا که هستی دارد قوام از او
خورشيد و ماه نور گرفتند وام از او
آن پنجمين امام که معصوم هفتم است
دارد حريم کعبۀ دين احترام از او
دريا شکافِ علم و يقين «باقرالعلوم»
ماهی که شرمگين شده بدر تمام از او
او باغبان علم و فضيلت شد و به جاست
آن گلشنی که يافته فيض مدام از او
گلهای باغ معرفت و بوستان علم
دارند رنگ و جلوهگری هر کدام از او
روشن چراغ دانش و بينش ز نور اوست
دارد حياتِ علم و فضیلت دوام از او
بطحا شدهست باغ بهشت از ولادتش
يثرب شدهست روضۀ دارالسلام از او
در گردش مدار، فروغ اميد را
منظومههای عشق گرفتند وام از او
تا رهنمای خلق شود در ره نجات
اول گرفته بود خدا التزام از او
قولش هماره قول رسول کريم بود
شد جلوۀ حديث نبی مستدام از او
اين آفتاب عشق که سوی دمشق رفت
گفتی گرفت روشنی روز، شام از او
بزم هشام بود به شام و گمان نبود
دعوت کند به «سَبق رِمايه» هشام از او
هرچند عذر خواست ز پرتاب تير و خواست
تا حکم انصراف بگيرد امام از او
اما هشام بر سخن خود فشرد پای
تير و کمان گرفت امام همام از او
تير و کمان گرفت و هدف را نشانه رفت
تا ضرب شست بنگرد و اهتمام از او
فضل و بزرگواری آن مظهر گذشت
راضی نشد که خصم شود تلخکام از او
تير نخست چون به هدف کارگر فتاد
پروانه يافتند يکايک سهام از او
میدوخت تير را به دل تير در هدف
بود از خدای نصرت و سعی تمام از او
آماج تير شد چو هدف شد بر آسمان
تجليل بیمبالغۀ خاص و عام از او
اين است رهبری که به هر لحظه قدسيان
در عرش میبرند به تقديس نام از او
همراه اوست عطر شهيدان کربلا
خيزد هنوز رايحۀ آن قيام از او
«جابر» سلام ختم رُسل را به او رساند
با گوش جان شنيد جواب سلام از او
از سعی او گرفته صفا، مروه و صفا
بر جای مانده حرمت بيتالحرام از او
از صد هزار بوسۀ خورشيد خوشتر است
خال سياه کعبه و يک استلام از او
اصحاب معرفت به ادب گرد آمدند
باشد که بشنوند حديث و پيام از او
گوهرفشان به خدمت او طبع «حِميَری» است
شعر «کميت» يافته قدر و مقام از او
در ساحل غدير ولايت نشستهاند
آنان که چون «فُضيل» گرفتند جام از او
رو تشنگی بجوی «شفق» گر اميد توست
جامی ز حوض کوثر و شرب مدام از او
✍ #محمدجواد_غفورزاده
https://eitaa.com/AhmadRahbari470
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
#مربع_ترکیب
آرم سخن بهنام تو، یا باقرالعلوم
تا گویم از مقامِ تو، یا باقرالعلوم
گفتا نَبی سلام تو، یا باقرالعلوم
وین بس به احترام تو، یا باقرالعلوم
ای نام تو محمَّد و خوی تو احمدی
ایثار دَرگهت، صلوات محمَّدی
ای روشن از جمالِ تو افلاک، چون زمین
حاکمِ به ممکناتی و عالِم به عالَمین
مشمول رحمت تو همآن باشد و هماین
تو پنجمین امامی و معصوم هفتمین
سیمای تو که مَطلَعُالاَنوار سرمدیست
آیینۀ کمال و جمال محمَّدیست
ای سر نهاده خلق به طوق ارادتت
لطف و کرم سجیّت و جود است عادتت
مِهر فلک پدیدۀ نور سیادتت
ماه رجب طلیعۀ روز ولادتت
ماهی که باب لطف خدا، باز میشود
با سالروز جشنِ تو، آغاز میشود...
ای باغ فَرّ و دینِ نبی را تو فرودین
هم آسمان شرعی و هم آفتاب دین
زینتفَزای انجمن زینالعابدین
چشم و چراغ محفل مولای ساجدین
بر دو امام، ذاتِ شریف تو مُنتسب
کَاندر ائمه نیست کسی را چنین نسب
آوازۀ عدالت و وجدان، ندای تو
پیک امیدبخش بشر شد صدای تو
در علم و دین نوابغ عالم، گدای تو
ای جدّ و مادر و پدر من، فدای تو
یک جدّ تو حسین و حسن جدّ دیگرت
خوانند سبط خویش، دو سبط پیمبرت
ای در کتاب حق به مَدیحت کلامها
از ما به حضرتت صلوات و سلامها
پیدا ز نسل پاک تو آمد امامها
پروردگان مکتب عِلمت هشامها
هر یک به علم خویش خردپرور عموم
از یُمن دانش تو، شکافندۀ علوم...
ای معنی نماز بیا و نماز کن
روی نیاز بر در آن بینیاز کن
دستی برای عرض تمنّا دراز کن
روح دعا تویی، به دعا لب تو باز کن
با هر نفس به پیکر ایمان حیات بخش
اسلام را ز چنگ حوادث نجات بخش
من کیستم که وصل تو را آرزو کنم
زین کمترم که با تو دمی گفتگو کنم
اما دقایقی که به سوی تو رو کنم
از خاک دَرگهت طلب آبرو کنم
هر چند رو سیاه ولی من موّحدم
مدّاح اهلبیت، غلامت «مؤیّدم»
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
https://eitaa.com/AhmadRahbari470
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
ای دانش و کمال و فضیلت سه بندهات
دشمن گشادهرو، ز گلستان خندهات
آرندۀ کمال و شکافندۀ علوم
پاینده عمر هر دو ز گفتار زندهات
ای متّکی هماره کلام خدا به تو
یا باقرالعلوم! سلام خدا به تو
مولای کلّ خلقتی و خلق را ولی
انوار انبیا ز جبین تو منجلی
دریای هفت دُرّ و دُرِ چار بحر نور
نجل دو فاطمه، خلفِ پاکِ دو علی
تفسیر حسن لم یزلی نقش صورتت
گلبوسههای یوسف زهرا به طلعتت
تو کیستی محمّد آل محمّدی
خورشید آسمان کمال محمّدی
قرآن نور در بغل زین العابدین
آیات سورههای جمال محمّدی
دانش نیازمند دم روحپرورت
جابر سلام گفته ز قول پیمبرت...
آیینۀ جمال خداوند اکبری
نامت محمّد است و سراپا پیمبری
دُردانۀ حسینی و ریحانۀ حسن
نسل امام، هم ز پدر هم ز مادری
شیرین هماره کام دل از ذکر خیر توست
وز قصّۀ لطیف عزیز و عُزیر توست
آب حیات جرعهای از آب جوی تو
روح مسیح میدمد از گفتگوی تو
پایان گرفت شهر جمادی در انتظار
تابید در هلال رجب ماه روی تو
این ماه را به فیض تو رحمت فزوده شد
دست عطا و باب اجابت گشوده شد
علم تو گر نبود شهادت اثر نداشت
نخل امید سیّد سجّاد بَر نداشت
مولای ساجدین و امام المجاهدین
مثل تو ای محمّد ثانی، پسر نداشت
زهد پدر، کرامت مادر مبارکت
در کودکی شهامت حیدر مبارکت
در مجلس یزید که بودت چهار سال
گفتی سخن چنانکه خداوند ذوالجلال
خواندی حرامزاده سپاه یزید را
با منطقی که پور معاویّه گشت لال
یک طفل چار ساله و این نطق آتشین
تو لب گشودی و پدرت گفت آفرین
حُبّ تو نخل پر بر شیرین باغ دل
مِهر تو همچو مُهر جبین است داغ دل
از وادی بقیع تو در سینه، بقعهها
وز قبر بیچراغ تو روشن چراغ دل
ای ماورای وهم، مقام رفیع تو
تا حشر در مدینۀ دلها بقیع تو
ای مکتب تو روح تمام پیامها
در هر پیام روحفزایت قیامها
تا گردش مداوم لیل و نهار هست
از خلق و از خدات دمادم سلامها
پیوسته ریخت گوهر توحید از لبت
کار قیام کربوبلا کرد مکتبت...
✍ #غلامرضا_سازگار
https://eitaa.com/AhmadRahbari470
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
بگو به نور که ماه تمام آمده است
که صبح آمد و پایان شام آمده است
برای شیعه دوباره امام آمده است
تمام فقه و اصول و کلام آمده است
امام باقر علیهالسلام آمده است
پدر حسینی و مادر سلالهی حسن است
اویسوار زمین در هوای او قرن است
غلام خانهی او بودن آرزوی من است
تجسم همهی احترام آمده است
امام باقر علیهالسلام آمده است
سراسر از برکات خدا پر است زمین
اگر که در صدف آسمان دُر است زمین
به نور اوست که گرم تبلور است زمین
دوباره رحمتی از جنس عام آمده است
امام باقر علیه السلام آمده است
دمیده است به دنیا دم خدادادی
به هر خرابه رسیده هوای آبادی
هزار شکر خدا را که خوب استادی_
_برای این همه شاگرد خام آمده است
امام باقر علیه السلام آمده است
چقدر در وجناتش خدا نمایان است
اسیر جذبهی او کافر و مسلمان است
رسیده آن که امید گناهکاران است
دوباره بوی علی بر مشام آمده است
امام باقر علیهالسلام آمده است
رسیده است امامی که نافذ است و بصیر
نکرده حرف خدا را به رأی خود تفسیر
نمیشود به کلام بنیامیّه اسیر
برای مذهب شیعه قوام آمده است
امام باقر علیهالسلام آمده است
به حکم آیهی تطهیر پاک یعنی او
که پنجمین گُهر تابناک یعنی او
برای سنجش ایمان ملاک یعنی او
ملاک حد حلالوحرام آمده است
امام باقر علیهالسلام آمده است
به علم و حلم و تمام فضائلش #صلوات
به جلوههای پیمبرخصائلش صلوات
به نور چهرهی چون ماه کاملش صلوات
که موعد صلوات و سلام آمده است
امام باقر علیهالسلام آمده است
* *
همان که وقت جسارت، حضور خواهد داشت
که در مسیر اسارت، حضور خواهد داشت
زمان کشتن و غارت، حضور خواهد داشت
بیا که راوی غمهای شام آمده است
امام باقر علیه السلام آمده است
خدا کند که شب انتظار سر برسد
سپیده سر بزند، نوبت سحر برسد
خدا کند که به زودی به ما خبر برسد:
به صف شوید دم انتقام آمده است
امام مهدی علیهالسلام آمده است
✍ #مجتبی_خرسندی
https://eitaa.com/AhmadRahbari470
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
حرفی نزن از تشنگی، دریا رسیده
از بی پناهیها مگو، مأوی رسیده
پیغمبر آمد؛ خیر نازل شد از آن پس
فیض مدام از عالم بالا رسیده
فرخنده فیضِ فرّخ و فرزانهای که
آوازهاش تا سدره و طوبی رسیده
آن مدعی کز نسل احمد حرف میزد
حالا ببیند چارمین آقا رسیده
این چارمین حیدر نسب، این پنجمین دُر
از کوثر پر گوهر زهرا رسیده
داعیه داری که به علمش ناز می کرد
کارش به شاگردی این آقا رسیده
با " کعب الاحبار" و "هریره" دین نمیماند
با "قال باقر" شیعه تا اینجا رسیده
لطفش همیشه شامل حال گداهاست
از لطف و از آقاییاش بر ما رسیده...
یا باقر العلم النبیّین یا محمّد
فرقی نداری در حقیقت با محمّد
دریای علمت تا ابد ساری و جاری
تو مثل زهرا، کوثری، دنباله داری
مثل پیمبر دست مردم را گرفتی
با تو سر راه آمده عبد فراری
وقتی تو آقای منی، در خانهی تو
با آبروتر از گدایی هست کاری؟
از تو نوشتم دفترم شد آسمانی
یک آسمان لبریزِ حس بی قراری
یک دست روی سینه و دست دگر را
در پنجرههای ضریحی که نداری...
از حال و روزت در بقیع آتش گرفتم
نه سایبانی، نه چراغی، نه مزاری...
✍ #داود_رحیمی
https://eitaa.com/AhmadRahbari470
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
گلشن توحید، آباد امام باقر است
مرغ دل در هر نفس یاد امام باقر است
در تجلّی نور ارشاد امام باقر است
شادی اجداد و اولاد امام باقر است
مژده یاران! عید میلاد امام باقر است
کعبهی دل، روح قرآن، جان زین العابدین
سر زده در اوّل ماه رجب ماهی تمام
کافتابش آورد هر صبحدم عرض سلام
کنیه بوجعفر، لقب باقر، محّمد شد به نام
قطرهای از چشمهی علمش علوم خاص و عام
نجل پیغمبر امام ابن امام ابن امام
رهنمای راستان و پیشوای راستین
کیست این مولود انجم را چراغ انجمن
عارف بود و نبود و واقف سرّ و علن
بحر بی پایان علم ذات حیِّ ذوالمنن
جابر آورده سلامش از رسول مؤتمن
باب او ابن الحسین و مام او بنت الحسن
جدّهاش زهرا و جدّش رحمةٌ للعالمین
روی او روی خدا، خوی محمّد خوی او
سجده آرند آسمانیها به خاک کوی او
از حسین و از حسن دارد ملاحت روی او
لالههای باغ جنّت مست عطر بوی او
نخل طوبی سرو رعنای کنار جوی او
طوطی آن نخل، میکاییل و جبریل امین
از خداجویان عالم بندهی درگاه تو
ای صراط مستقیم کلّ خلقت، راه تو
وی فراتر از ثنای خلق، قدر و جاه تو
آفتاب وحی روی خوبتر از ماه تو
مخزن اسرار غیب حقّ، دلِ آگاه تو
منطقت علم الکتاب و مکتبت علم الیقین
سنگ اگر خاک تو گردد توتیایش میکنی
مس چو اکسیر از تو خواهد، کیمیایش میکنی
دست گمراهی چو گیری، رهنمایش میکنی
هر کجا بیگانه بینی، آشنایش میکنی
دشمن ار دشنام گوید، تو دعایش میکنی
با کلامی جانفزا و با بیانی دلنشین
گاه از صوت مناجاتت ملائک در خروش
گاه اهل آسمانها را کلامت دُرّ گوش
گه زاشگ دیده آری بحر رحمت را به جوش
گه جواب نیش دشمن را دهی پاسخ به نوش
گاه مانند کشاورزان بود بیلت به دوش
ریزدت پیوسته مروارید غلطان از جبین
ای گرفته وام خورشید جهان آرا زتو
ای عیان خُلق رسول و عصمت زهرا زتو
ای مزین کوه و دشت و دامن صحرا زتو
ای هدایت تا قیام محشر کبری زتو
ای زیارتنامهی جانسوز عاشورا زتو
شور عاشورات پیدا در کلام آتشین
محفل قدّوسیان را از تو باشد ذکر خیر
با تو دائم اُنس دارد جنّ و اِنس و وحش و طیر
کردهای از دامن سجّاده تا معبود سیر
مست فیضت آشنا و محو گفتار تو غیر
از تو زیبا قصّهی ناب عزیز است و عُزیر
سینهات دریای علم اوّلین و آخرین
تا تو را پیوسته در آغوش جان دارد بقیع
از تن پاک تو روح جاودان دارد بقیع
گر چه از خورشید گردون سایبان دارد بقیع
ناز هر شب بر چراغ آسمان دارد بقیع
سایهی رحمت به فرق انس و جان دارد بقیع
خلق رو آرند سویش از یسار و از یمین
من کیام مدحتسرای خاندان عصمتم
هر که هستم خاک پای خاندان عصمتم
سرخوش از جام ولای خاندان عصمتم
بلکه مرهون عطای خاندان عصمتم
«میثم» دار بلای خاندان عصمتم
بارالها هستیام را کن فداشان آمّین
غلامرضا سازگار
https://eitaa.com/AhmadRahbari470
#امام_باقر_ع_مدح
آن قوم که معمار جنان خشت به خشتند
از خاک تو هستند که پاکیزه سرشتند
از نام تو پرسیدم و گفتند محمّد
نامی که به دیباچهی توحید نوشتند
در عالم ذر مزرعهای بود دل ما
از مِهر تو یک بذر در این مزرعه کِشتند
دیدند شکافندهی دریای علومی
شد پنبه علوم دگران هر چه که رِشتند
حق دور تو میگردد و آنان که نگردند
در کعبه اگر هم بروند اهل کِنِشتند
از نسل حسین و حسنی، بهتر از این چیست
اجداد تو آقای جوانان بهشتند
✍ #سیدمیلاد_حسنی
https://eitaa.com/AhmadRahbari470
#امام_باقر_ع_مدح_و_ولادت
ای آسمان بخند که روز شکفتن است
حرفی بزن که موقع اسرار گفتن است
از روی ماه یار، خدا پرده باز کرد
این ماه را به ماه رخش سرفراز کرد
ماه رجب مبارک از این نورسیده شد
قرص قمر در اول این ماه دیده شد
این جلوهی خداست که روشنگری کند
از عاشقان، ماه رجب دلبری کند
این گل که از بهار گلستان احمد است
باشد ز نسل فاطمه، نامش محمد است
این ماه از دو جلوه به خورشید میرسد
این کعبه از دو قبله به توحید میرسد
آیات صبح در رخ او جلوهگر شدند
فرزندهای فاطمه او را پدر شدند
مثل حسن، تجلی صبر و کرامت است
مثل حسین، آیت عشق و شهامت است
تا باقرالعلوم قدم روی خاک زد
علم از کمال علمی او سینه چاک زد
دریای بی کرانهی علم است سینهاش
دل بُرده از پیامبران هم مدینهاش
همنام احمد است و تجلالی حیدر است
بابی دگر ز شهر علوم پیمبر است
... دانش غلام مکتب علمش به صبح و شام
بینش گدای خرمن حلمش علی الدوام
کرده است نقل او متحیر عقول را
جابر به او رسانده سلام رسول را
لبخند او حکایتی از صبح صادق است
گفتار او تجلی قرآن ناطق است
هر جا که بحث علمیِ اصحاب منبر است
گلواژه ی روایت او حرف آخر است...
✍ #سیدروح_الله_موید
https://eitaa.com/AhmadRahbari470