فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #به_عشق_سیدعلی❤️
جان در ره اولاد علی می بازیم
به کوری چشم دشمناش 🤜🤜🤜
🎙مداح اهلبیت :
کربلایی امیرحسین توکلی
#امام_خامنهای
#پای_کار_انقلابیم
#لبیک_یا_خامنهای
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
🌍 @ahtavakoli211
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #به_عشق_سیدعلی❤️
حقا که تو از سلاله ی فاطمه ای
به کوری چشم دشمناش 🤜🤜🤜
🎙مداح اهلبیت :
کربلایی امیرحسین توکلی
#امام_خامنهای
#پای_کار_انقلابیم
#لبیک_یا_خامنهای
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
🌍 @ahtavakoli211
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #ایران_فاطمه ❤️
ما به جمهوری زهرایی خود مینازیم
کوری چشم کسانی که ایران
اسلامی رو نمی خوان ! 🤜
🎙مداح اهلبیت :
کربلایی امیرحسین توکلی
#پای_کار_انقلابیم
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
#شهدای_شاهچراغ
#امنیت_اتفاقی_نیست
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
🌍 @ahtavakoli211
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #به_عشق_سیدعلی❤️
صبروکرم و شهامتت را عشق است
به کوری چشم دشمناش 🤜🤜🤜
🎙مداح اهلبیت :
کربلایی امیرحسین توکلی
#امام_خامنهای
#پای_کار_انقلابیم
#لبیک_یا_خامنهای
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
🌍 @ahtavakoli211
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #خط_و_نشان
ای آل سعود یکه تازی نکنید!
انتقام سخت از وهابیت و داعش
و امریکای داعش پرور 🤜🤜🤜
🎙مداح اهلبیت :
کربلایی امیرحسین توکلی
#پای_کار_انقلابیم
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
#شهدای_شاهچراغ
#امنیت_اتفاقی_نیست
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
🌍 @ahtavakoli211
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #خط_و_نشان
دشمن اصلی ما امریکاست!
انتقام سخت از وهابیت و داعش
و امریکای داعش پرور 🤜🤜🤜
🎙مداح اهلبیت :
کربلایی امیرحسین توکلی
#پای_کار_انقلابیم
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
#شهدای_شاهچراغ
#امنیت_اتفاقی_نیست
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
🌍 @ahtavakoli211
#امام_حسن_عسکری علیهالسلام
#مربع_ترکیب
🔹بازار حُسن🔹
عرض حاجت با تو دارم یا امام عسکری
ای خدایت داده بر خلق دو عالم برتری
ای گدایت را به خیل شهریاران سروری
خاک پایت زُهره و خورشید و ماه و مشتری
ماه رویت احمدی و تیغ نطقت حیدری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری
ای چراغ تابناک حُسن حیّ ذوالجلال
یافته خورشید گردون از تجلاّیت کمال
تا ابد ماه ربیع الثّانیات محو جمال
ماه حُسنت بیقرین و مهر رویت بیزوال
آفتاب طلعتت را تا ابد روشنگری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری...
دل اگر سینا بود طور تجلایش تویی
موسی ار آوای حق بشنید آوایش تویی
کیستم من عبد، آن عبدی که مولایش تویی
آخرین دُرّ خدا مهدیست دریایش تویی
آنکه بر عیسی کند روز ظهورش سروری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری
خط حسن، خالت حسن، خُلقت حسن، خویت حسن
پای تا سر حُسن در حُسن و گل رویت حسن
کُنیهات ابنالرّضا و نام نیکویت حسن
موی و روی و قدّ و خدّ و چشم و ابرویت حسن
حُسنها گشتند در بازار حُسنت مشتری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری...
هم تویی آیینۀ حُسن خدای ذوالمنن
هم تویی در چارده وجه خدا دوّم حسن
هم دهم مولای عالم بر جمالت بوسه زن
هم به جسم سامره جان میدهی از فیض تن
هم به عالم میکند فیض تو سایهگستری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری...
سامره روشنگر دل کعبۀ جان من است
سامره عطر نسیمش روح و ریحان من است
سامره ریگ روانش دُرّ غلطان من است
سامره دامان سبزش باغ رضوان من است
سامره صحن و سرایش کرده از من دلبری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری...
ذرّه بودم محو خورشید جهانآرا شدم
قطره بودم وصل بر دریا شدم، دریا شدم
کز سعادت ذاکر ذرّیۀ زهرا شدم
عاشق قبر تو و سرداب سامرّا شدم
خوش بود آنجا کنم در وصف مهدی شاعری
عید میلادت مبارک یا امام عسکری
📝 #غلامرضا_سازگار
🌐 shereheyat.ir/node/1786
✅ @ShereHeyat
✅ #تغییر_زمینبازی
باید زمین بازی عوض شود
و توپ را در زمین حریف انداخت!
تا ریشه اغتشاشات را در خارج
نزنیم باید در خانه با دشمن بجنگیم !!!
آرامش زمانی برمی گردد که
حریف ظالم به خودش مشغول شود
تا فکر و عملش از کار بیفتد....
#انتقام_سخت 🤜🤜
➖#پایان_مماشات
➖#برخورد_قاطع
➖#نابودی_آشوبگر
➖#نابودیبراندازان
➖#سعودی_خونآشام
➖#اسراییل_کودککش
➖#امریکای_داعشپرور
➖#مرگ_بر_امریکایداعشی
➖#ضرب_شصت_ایرانقوی
➖#الیس_الصبح_بقریب 🚨
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
🌍 @ahtavakoli211
هدایت شده از بَیان
✅ چه کنیم نفس، ما را به آسانی به گناه نکشاند؟
🔸اگر انسان خیال را در اختیار خودش نگیرد یکی از چیزهایی است که انسان را فاسد میکند؛ یعنی انسان نیاز به تمرکز قوّه خیال دارد. اگر قوّه خیال آزاد باشد، منشأ فساد اخلاق انسان میشود.
🔹امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: النَّفْسُ انْ لَمْ تَشْغَلْهُ شَغَلَک؛ یعنی اگر تو نفس را به کاری مشغول نکنی، او تو را به خودش مشغول میکند.
🔸یک چیزهایی است که اگر انسان آنها را به کاری نگمارد طوری نمی شود، مثل یک جماد است. این انگشتر را که من به انگشتم می کنم، اگر روی طاقچه ای یا در جعبه ای بگذارم طوری نمی شود.
🔹ولی نفس انسان جور دیگری است، همیشه باید او را مشغول داشت؛ یعنی همیشه باید یک کاری داشته باشد که او را متمرکز کند و وادار به آن کار نماید و الّا اگر شما به او کار نداشته باشید، او شما را به آنچه که دلش می خواهد وادار می کند و آن وقت است که دریچه خیال به روی انسان باز می شود؛ در رختخواب فکر می کند، در بازار فکر می کند، همین طور خیال خیال خیال، و همین خیالات است که انسان را به هزاران نوع گناه می کشاند. اما برعکس، وقتی که انسان یک کار و یک شغل دارد، آن کار و شغل، او را به سوی خود می کشد و جذب می کند.
📙 استاد مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص278
___________________
https://eitaa.com/joinchat/3951951888C6be2a9ed1d
ای حرمت کعبۀ جان همه
عمّۀ سادات بنی فاطمه
فاطمۀ فاطمه بنت الامام
حضرت معصومه علیهاسلام
دختر موسایی و طور تو قم
وادی سیناست به طور تو گم
دختری و بر همه عالم اُمی
قائمۀ عرش خدا در قمی
پیرهنت از جلوات خدا
بر تن و جانت صلوات خدا
آیۀ تطهیرِ مکرّر تویی
عصمت حق کوثرِ کوثر تویی
اخت رضا نایبة الزینبی
عمّۀ ساداتی و زینِ ابی
تربت زهرا حرم پاک تو
پیکر پاک علما خاک تو
از کرم و لطف تو شد این حریم
قبر بروجردی و عبدالکریم
کعبۀ جانی و دهد صبح و شام
مسجد اعظم به مزارت سلام
فیض بوَد خاک کف پای تو
فیضیه یک قطره ز دریای تو
ماه به گردون شده دلبستهات
مهر، چراغ سرِ گلدستهات
خیل رسُل مدحسرای تواند
زائر ایوان طلای تواند
فرش گدایان درت بال حور
آینههای حرمت چشم نور
ور و ملک روز و شب از چارسو
در حرم قدس تو آرند رو
پیش رویت چون بنشیند رضا
فاطمه در فاطمه بیند رضا
گرچه بر آن حجت حق خواهری
آینۀ عمّهای و مادری
چهره هر آنکس به ضریحت بهشت
دید ز هر پنجره باغ بهشت
«موسی خزرج» که به جانش درود
بر تو درِ خانۀ خود را گشود
تا به ورود تو قدمگاه شد
خانۀ موسی حرمالله شد
با قدم قدس تو یا فاطمه
ستّیه شد کعبه جان همه
بعد ورود تو در آن بیت پاک
ناز به گلزار جنان کرد خاک
ماه اگر بگذرد از این مسیر
سجده کند به خاک «میدان میر»
حیف که در فصل بهار شباب
قلب رضا گشت ز داغت کباب
خصم شنیدم که تو را زهر داد
داغ تو را بر دل عالم نهاد
محنت ایام جزای تو شد
اشک رضا وقف عزای تو شد
فاطمه را فروغ هر دو دیده
ایتها الصدیقة الشهیده
گر چه ز غم سوختی ای جان پاک
روز سپردند تنت را به خاک
اهل قم از آتش غم سوختند
چشم به تابوت تو میدوختند
چوبۀ تابوت به دوش ملک
شیون زنها همگی بر فلک
جسم تو شد ای همه خلقت فدا!
دفن به دستِ دو ولیِّ خدا
گنبد زرین تو یا فاطمه
گشته به قم چشم و چراغ همه
قبر تو پیدا همه در چشم ماست
خیز و بگو تربت زهرا کجاست
تو بضعۀ بضعۀ پیغمبری
چو مادرت شفیعۀ محشری
نغمۀ «میثم» که به گوش همه است
نالۀ «اشفعی لنا فاطمه» است
www.kheyme.net . تعجیل در فرج حضرت صاحب صلوات
قیام میکنم برسم شام کارو تمام میکنم
به شاه نجف سلام میکنم
خوابو به چشم عدو حرام میکنم
من زینب عقیده من آزادگی
من اسوه مقاومت و ایستادگی
شمشیر اگر دهند بجنگم به سادگی
با ذوالفقار نسبت من خانوادگی
عقیله منم به عالم سیده جلیله منم
به صوت علی تکلم کنم
که الآن حیدر این قبیله منم
سیدتی یا زینب ...
قدم میزنم به نیابت عباس علم میزنم
عجب صحنه ای رقم میزنم
کاخ و تخت یزیدو به هم میزنم
حق میدهم یزید که این گونه تب کند
خب زن ندیده بود مبارز طلب کند
عباس اگر که نیست عدو را ادب کند
زینب که هست کار امیر عرب کند
یا علی علمدار منم
ابوفاضل اگه نیست سپه دار منم
من از کربلا شدم مرتضی
عقب ننشستم و یعنی کرار منم
سیدتی یا زینب ...
رونق زندگیم اباالفضل عشق من از قدیم اباالفضل بزرگ تر من تویی آقا از اول بچگیم اباالفضل من اباالفضلی ام عالم و خبر کن تو هم اگه مثل منی سینه ات و سپر کن بلند و یکصدا بگو اباالفضل اباالفضل شه باوفا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل غیرت خدا اباالفضل
نگاه رحمتت بر ماست، می دانم که می آیی
ز اشک دوستان پیداست، می دانم که می آیی
گذشته چارده قرن و هنوز ای یوسف زهرا
تو تنها و علی تنهاست می دانم که می آیی
به گوش شیعه از پشتِ در آتش زده گویی
صدای ناله ی زهراست می دانم که می آیی
به یاد کربلا، کرب و بلا شد عالم امکان
زمان، هر روز عاشوراست، می دانم که می آیی
هنوز آیات قرآن از لب جدّت به نوک نی
به گوش زینب کبراست، می دانم که می آیی
به یاد آب آب تشنگان، چشم محبانت
ز اشک و خون دل دریاست، می دانم که می آیی
هنوز آن زخم پیکانی که بر چشم عمویت خورد
به چشم خون فشان ماست می دانم که می آیی
تماشای خیالیِّ سر اصغر به نوک نی
شرار آتش دل هاست می دانم که می آیی
به خون پاک مظلومانِ عالم می خورم سوگند
که مهدی مصلح دنیاست می دانم که می آیی
اگرچه غایبی «میثم» به چشم خویش می بیند
لوای دولتت برپاست می دانم که می آیی
دیدن روی شما کاش میسّر می شد
شام هجران شما کاش که آخر می شد
بین ما فاصله ها فاصله انداخته اند
کاش این فاصله با آمدنت سر می شد
شهر ما بوی خدا داشت، دوباره ای کاش
با ظهورت نفس شهر معطّر می شد
پاک می شد دل تاریک به لطفت ای کاش
مالک خانهء دل ساقی کوثر می شد
طاقتم طاق شد از دوری دلگیر شما
جمعهء آمدنت کاش مقدّر می شد
صبح و شب اهل دلی زمزمه می کرد ای کاش
پسری منتقم سینهء مادر می شد
کاش می شد حرم از دست تو سیراب شود
دست تو یاور عبّاس دلاور می شد
ای بهترین بهانه خلقت ظهور کن
صحن نگاه چشم مرا پر ز نور کن
چشمم به راه ماند بیا و شبی از این
پس کوچه های خاکی قلبم عبور کن
آقا بیا و با قدمی گرم و مهربان
قلب خراب و سرد مرا گرم شور کن
آقا بیا و روضه بخوان، زینب (س) و شام
با اشک روضه قلب مرا هم بلور کن
آقا بیا و روضه بخوان روضه ی عطش
یادی ز مشک پاره و اشک و تنور کن
آقا بیا و روضه بخوان فاطمیه را
سرداب خشک چشم مرا هم نمور کن
صبر و قرار رفته ز دلهای عاشقان
با دست عشق آتش دل را صبور کن
راه نفس نمانده بیا ای گل امید
اقا بیا و رنج و بلا را تو دور کن
دجال های دشمن دین جلوه کرده اند
چشمان فتنه های زمان را تو کور کن
چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا
دل سرگشته کجا وصف رخ یار کجا
قصه ی عشق من و زلف تو دیدن دارد
نرگس مست کجا همدمی خار کجا
سرّ عاشق شدنم لطف طبیبانه توست
ور نه عشق تو کجا این دل بیمار کجا
منّتی بود نهادی که خریدی ما را
رو سیه برده کجا میل خریدار کجا
هر کسی را که پسندی بشود خادم تو
خدمت شاه کجا نوکر سربار کجا
کاش در نافله ات نام مرا هم ببری
که دعای تو کجا عبد گنهکار کجا
مِهر من گر که فتد در دل تو می فهمم
شهد دیدار کجا دوریِ از یار کجا
به خدا چون دل زهرا نگران است دلم
یک شه تشنه لب و لشگر بسیار کجا
کاش زینب نرسد کوفه بدون تو حسین
زینب خسته کجا کوچه و بازار کجا
یاد گیسوی رقیه جگرم می سوزد
دست عباس کجا پنجه ی اغیار کجا
قاسم نعمتی
قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت
حتی به قدرِ نیم نگاهی ببینمت
تکلیفِ بیقراری این دل چه میشود؟!!!
اصلاً شما اگر که نخواهی ببینمت...
ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود
در راهِ جمکران سر راهی ببینمت
یا که مُحَرَمی شود و بین کوچه ای
در حالِ کارِ نصبِ سیاهی ببینمت
آقا خدا نیاوَرَد آن روز را که من
سرگرم میشوم به گناهی ببینمت
با این دلِ سیاه و تباهم چه دلخوشم
بر این خیالِ کهنه یِ واهی: ببینمت!
دارم یقین که روزِ وصالِ تو میرسد
ذکرِ لبم شده که الهی ببینمت
محمد رسولی
متن مداحی :
شاهکار خدا حسین سیب سرخی
امشب خدا از شاهکارش رونمایی می کند
امشب حسن از عاشقانش دلربایی می کند
هر کس درِ این خانه روز و شب گدایی می کند
با این گدایی بر جهان فرمانروایی می کندچشم و چراغ خانه ی زهرا و حیدر آمده
استاد رزم قاسم و عباس و اکبر آمده
ماه علی از راه می آید وقارش را ببین
آیینه ی زهراست، حُسن بی شمارش را ببین
در چهره ی او شوکت پروردگارش را ببین
در دستهای خیبری اش ذوالفقارش را ببین
بر خاک نعلینش ابوذرها تیمم کرده اند
از هیبتش حتی ملائک دست و پا گم کرده اند
روزی عالم می رسد از سفره ی شاهانه اش
بار زمین و آسمان را می کشد بر شانه اش
نورعلی نور است بی شک خشت خشت خانه اش
شکر خدا روز ازل من هم شدم دیوانه اش
شاهکار خدا حسین سیب سرخی
آمد کریمی که به یمن او گدایی باب شد
امشب حسین بن علی هم صاحب ارباب شد
آرام می گیرد جهان در سایه ی بال و پرش
یا للعجب! در حیرتم از خُلق قاسم پرورش
دنیا به هم می ریزد از بانگ انا بن الحیدرش
آمد که روز و شب بگردد دور زهرا مادرش
هر جا نبردی هست شیر کارزارش مجتبی ست
جنگ جمل یعنی که حیدر ذوالفقارش مجتبی ست
خَلقا شبیه فاطمه، خُلقا شبیه حیدر است
مثل علی حتی نفس هایش مسیحا پرور است
هر کس که فرزند علی شد ، فاتح صد خیبر است
او جای خود دارد… غلامش هم شفیع محشر است
وقتی که در تاریکیِ شب ها عبادت می کند
بی واسطه او با خدای خویش صحبت می کند
آب وضوی او جهنم را گلستان می کند
شب های عالم را ، نگاهش نور باران می کند
نور وجودش عرش اعلی را چراغان می کند
ایوان طلای مجتبی کافر مسلمان می کند
اصلا حواسم نیس…ایوانی ندارد مجتبی
شمع و چراغی بر مزارش نیست مثل کربلا
شاهکار خدا حسین سیب سرخی
تقدیم به شهدای حرم #شاه_چراغ_ع
آن شب که سعدی در گلستان گریه میکرد
آن شب که حافظ هم غزلخوان گریه میکرد
در مطلع ماه، آسمان رنگ عزا داشت
آن شب هلال ماه پنهان گریه میکرد
بر گنبد شاهِ چراغ آن پرچم سبز
یکپارچه با کل ایران گریه میکرد
در هجر زوّاری که دیگر برنگشتند
بیش از همه دروازهقرآن گریه میکرد
عطر شهادت با اذان در شهر پیچید
گلدسته همدم با شهیدان گریه میکرد
بر مشهدِ شاهِ چراغ آتش گشودند
شیراز با شاه خراسان گریه میکرد
تا حرمت موسیبنجعفر را شکستند
معصومه در قم دلپریشان گریه میکرد
در آن شب پاییز، ایرانِ غمانگیز
یکریز چون ابر بهاران گریه میکرد
حب الوطن ایمان ایران را نشان داد
آنسان که حتی هفتِ آبان گریه میکرد
... از این جنایت حزب شیطان خنده میزد
جن و ملک بر حال انسان گریه میکرد
مادر کنار کودک بیجانش افتاد
تا پای جان بر پارۀ جان گریه میکرد
طفل یتیمی بیامان در صحن میگشت
از دیدن آن صحنه حیران گریه میکرد
آن شب ضریح از قلب سوزان زار میزد
هر زائری کنج شبستان گریه میکرد
هنگامۀ پرواز، پر از دستش افتاد
خادم زمین افتاد و دربان گریه میکرد
آیینههای دلشکسته غرق خون شد
هر آینه، هر خشت ایوان گریه میکرد
آن شب زیارتها مفاتیح الجنان شد
با هر زیارتنامه، قرآن گریه میکرد
... یک نوجوان همراه عبدالله و قاسم
از شوق جانان با دل و جان گریه میکرد
... باید که مقتل خواند اما با اشاره
خاتم به انگشت سلیمان گریه میکرد..
::
آن شب دمید از خون طفل و پیر، لاله
از هفت ساله بود تا هفتاد ساله
وقتی گلوها با گلوله لالهگون شد
ذکر حرم «انا الیه راجعون» شد
حتی در اوج گریه نستوه ایستادیم
ابری ولی محکمتر از کوه ایستادیم
ما با شهادت افضلالاعمال داریم
تا مطلعالفجر فرج چشمانتظاریم
شاعر: سیدمحمدرضا_یعقوبیآل
قصیدة المشایة سفرة إلى الله» با نوای حیدر البیاتی
متن شعر این مداحی با ترجمه اش به شرح زیر است:
الى الله سفره الى الله
به سوی خدا، سفر به سوی خدا
حسیناه بدمنه حسیناه
ای حسین تو در خونمان جاری هستی
مشیناه دربک مشیناه
قدم گذاشتیم؛ در راه تو قدم گذاشتیم!
الى الله الى الله
به سوی خدا، به سوی خدا
القارات السبعه ضجت
در قاره های هفتگانه غوغا به پا شد
والکربلاء حسین حجت
و به زیارت کربلای حسین شتافتند!
الى الله الى الله
به سوی خدا، به سوی خدا
شراع السفینه.. یمشی بینه.. الکربله راح
بادبان کشتی ما را به سوی کربلا می برد
اعله باب المدینه.. سر لگینه.. ملتقى ارواح
بر دروازه شهر رازی یافتیم؛ میعادگاه جان ها را
ألنه الکره الارضیه.. منو اهل العزوبیه
از جهانیان پرسیدیم اهل جود و کرم کیستند؟
الزیاره الاربعینیه.. تگول الشاهد
زیارت اربعین شهادت می دهد
عراق حسین مد سفره.. من الموصل الى البصره
که عراقِ حسین از موصل تا بصره سفره خدمت گشود
لحد ماتوصل الحضره.. عراقک واحد
از لحظه حرکت تا رسیدن به بارگاه مقدس، عراقِ تو یکپارچه است
الحسین جننه الحسین.. عناوین حبنه عناوین
حسین؛حسین ما را مجنون کرد ... علمداران؛ عشقمان آن علمدارانند
مجانین اعقل مجانین.. بالحسین
دیوانه ایم؛ عاقل ترین دیوانگانِ حسین
نار الکرم للضیف وجّت.. والکربلاء حسین حجّت
آتش مهمان نوازی روشن شد... و همگان به سوی کربلای حسین شتافتند
الى الله.. الى الله
به سوی خدا، به سوی خدا
علمنه بدینه.. ومن بدینه.. نعرف منین
پرچم ما در دستمان بود و آغاز راه را بلد بودیم
یموسم عشگنه.. بیه حصدنه.. خیر الحسین
ای موسم عشقی که در آن عشق حسین را درو کردیم
زرعنه بکل شبر رایه.. حصدنه اجیال مشایه
در هر وجب بیرقی کاشتیم.. و نسل های پیاده رو درو کردیم
قلیله کلمة هوایه.. قلیله هوایه
حتی کلمه «بسیار» هم در برابر ما بسیار اندک است
الحسبنه تتعب عیونه.. مطر مو بشر شافونه
آن که ما را بشمرد چشمانش عاجز می شوند.. ما را نه همچون آدمیان بلکه همچون باران می بینند
عجیبه شلون حسبونه.. مطر مشایه
عجیب است که چگونه ما را که همچون بارانِ پیاده ایم شمردند
شیحسبون خلهم یحسبون ..یزیدون ربعک یزیدون
چه می خواهند بشمارند؟ بگذار بشمارند...افزون می شوند یارانت افزون می شوند
یتعبون والله یتعبون..شیحسبون
خسته می شوند؛ آخر چگونه می خواهند بشمارند
ریح العشگ بالکون عجّت.. والکربلاء حسین حجت
عطر عشق در جهان افشان شد... و عاشقان به زیارت کربلای حسین شتافتند
الى الله.. الى الله
به سوی خدا، به سوی خدا
تشوف المواکب.. عدها واجب.. تخدم الجای
موکب ها را می بینیم که خدمت به زائران را واجب می دانند
ویگلوله فدوه.. اهدیلنه خطوه.. وانته مشای
و می گویند ای زائر قربان تو گردیم! حالا که پیاده خدمت ارباب می روی، قدمی را به ما هدیه کن!
ابو الموکب دعه هوایه ..یرب ارزقنی مشایه
موکب دار بسیار دعا می کرد ...که پروردگارا پیاده روی حسینی را به من روزی بده!
یکض بالشایل الرایه.. ویبوسه بجدمه
و متمسک به زائر پرچمدار می شود و قدمش را می بوسد
العجائب سبعه ندریها.. خدمتک زادت اعلیها
عجایب هفتگانه را می شناختیم و خدمت به تو به آن ها اضافه شد
السبعه اتعجبت بیها.. عجیبه الخدمه
که خدمت عاشقانت تمام عجایب هفتگانه را به شگفت واداشت
الیخدمون کشخه الیخدمون.. ینادون حیهم ینادون
خدمت می کنند زیبا خدمت
می کنند... فریاد می زنند شعار «زنده باد» را فریاد می زنند
یسهرون لاجلک یسهرون.. الیخدمون
و از برای تو شب زنده داری می کنند
های الخدم جم عین بجّت.. والکربلاء حسین حجت
خدمت کنندگان تو چه چشم هایی را به گریه انداختند و به زیارت کربلای حسین شتافتند
الى الله.. الى الله
به سوی خدا، به سوی خدا
اجت کل هویه صابئیه والمسیحین
تمام هویت ها آمدند؛ از صائبی تا مسیحی
تشوف الطوائف بالمواقف تعشگ حسین
در موقعیت های مختلف طوایف مختلف را که عشاق حسینند می بینی
تره الازدیه والسنه..مشی لحسین تتعنه
ایزدی ها و سنی ها با وجود مسافت های دراز، راهی می شوند
تشوف بکربله الجنه یسید الجنه
تویی ملیکه السما دخت علی مرتضی
چشم و چراغ فاطمه عمه ی بچه سیدا
پشت و پناه مجتبی خواهر شاه کربلا
زینت حی داداری مثل عباس علمداری
به خدا به خدا شبیه علی تو کراری
جلوه ای از خدا زینب تویی گره گشا زینب
همیشه دست تو بوده برات کربلا زینب
سیدتی یا زینب ....
منی که از تولدم تو کشوری بزرگ شدم
که از سر مأذنه هاش اسم علی و بچه هاش
پیچده سمت هر طرف دل میره ایوون نجف
میخوام که نوکرش باشم غلام قنبرش باشم
با علی با علی تا آخرش باشم
عَلیٌ حُبُهُ جُنَه قسیمُ النارِ وَالجَنَه
وَصیُ المُصطَفی حَقا اِمامُ الاِنسِ وَ الجِنَه
علی مولا علی مولا .....
علی علی علی علی علی ......
قیام میکنم برسم شام کارو تمام میکنم
به شاه نجف سلام میکنم
خوابو به چشم عدو حرام میکنم
من زینب عقیده من آزادگی
من اسوه مقاومت و ایستادگی
شمشیر اگر دهند بجنگم به سادگی
با ذوالفقار نسبت من خانوادگی
عقیله منم به عالم سیده جلیله منم
به صوت علی تکلم کنم
که الآن حیدر این قبیله منم
سیدتی یا زینب
قدم میزنم به نیابت عباس علم میزنم
عجب صحنه ای رقم میزنم
کاخ و تخت یزیدو به هم میزنم
حق میدهم یزید که این گونه تب کند
خب زن ندیده بود مبارز طلب کند
عباس اگر که نیست عدو را ادب کند
زینب که هست کار امیر عرب کند
یا علی علمدار منم
ابوفاضل اگه نیست سپه دار منم
من از کربلا شدم مرتضی
عقب ننشستم و یعنی کرار منم
سیدتی یا زینب