eitaa logo
تَسْنِيم (عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ )
271 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
888 ویدیو
83 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در خبر آمده است كه روزي پيغمبر صلي الله عليه و آله و سلم با جمعي از اصحاب خود نشسته بودند. ناگهان شخصي خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رسيد و عرض كرد: يا رسول‌الله در فلان خانه مردي و زني به فساد مشغولند. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: اين خبر تو را بايد بررسي كنم و آنها را بخواهم،تا ببينم مطلب چيست؟ چند تن از صحابه كه آنجا بودند اجازه احضار آنها را خواستند، اما پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به علي (عليه‌السلام) فرمود: «يا علي تو برو و ببين اين ماجرا كه مي‌گويند راست است يا نه» اميرالمؤمنين علي (عليه‌السلام) آمد تا رسيد به در خانه. آنگاه چشمان خود را بر هم گذاشت و وارد خانه شد و دست بر ديوار داشت تا وقتي كه گرد خانه گرديد و بيرون آمد. چون خدمت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم رسيد عرض كرد: یا رسول‌الله صلي الله عليه و آله و سلم من گرد آن خانه گشتم ولي هيچ كس را آنجا نديدم. پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به نور نبوت مطلب را يافت كه علي (عليه‌السلام) نمي‌خواهد آن دو را رسوا نمايد لذا فرمود: يا علي تو جوانمرد این امتی.. (وسائل الشیعه،ج12،ص129) ___ ✅ @aine_tasnim باماهمراه باشید و به دیگران معرفی کنید.
حضرت محمد صلی الله علیه و آله، زنی را مشاهده کردند که در حالی که روزه بود، به کنیز خود دشنام می‌داد. رسول الله، غذایی طلبیدند و به آن زن فرمودند: «از این غذا بخور!» زنی که فحاشی کرده بود عرض کرد: «من روزه هستم!» حضرت محمد صلی الله علیه وآله فرمودند: «چگونه روزه‏ هستی در حالی که به کنیزت دشنام داده‌ای؟! چه اندک هستند روزه داران حقیقی و چه بسیارند گرسنگی کشندگان! روزه داری فقط خودداری از خوردن و نوشیدن نیست!» (وسائل الشیعه ، ج ۱۰ ، ص ۱۶۷) ___ ✅ @aine_tasnim باماهمراه باشید و به دیگران معرفی کنید.
💠 حلم و حکمت مرحوم آیت‌الله حاج سید احمد زنجانی در جلد سوم می‌نویسد:🔻 📝 احنف بن قيس، از بزرگان اهل بصره و بسيار محترم بود و يكى از حكما و عقلا و سياسيّين بود. در حلم، ضرب‌المثل بوده، می‌گفتند فلانى از احنف، حليم‌تر و بردبارتر است. به احنف گفتند از كجا اين حكمت را اخذ و اين حلم را ياد گرفتى؟ گفت از حكيم عصر و حليم دهر، قيس بن عاصم منقرى. و به قیس گفته شده كه حلم كه را ديدى تا حلم ياد گرفتى و علم كه را ديدى تا علم ياد گرفتى؟ گفت از حكيمى ياد گرفتم كه حكمتش تمام نمى‌شود؛ اكثم بن صيفى تميمى. و به او گفته شد حكمت و بردبارى و رياست و بزرگوارى را از كه ياد گرفتى؟ گفت از حليف حلم و ادب و سيّد عجم و عرب، ابى‌طالب بن عبدالمطلب علیه‌السلام. حليف، به معنى هم قسم كه دو نفر سوگند خورده باشند كه با هم باشند؛ كنايه از ملازم بودن است، چون جناب ابوطالب خيلى با حلم و وقار بود. مى‌گويند شيخى تناور و خوشرو بود كه در او، جمال پادشاهان و وقار حكيمان بود. ❖ــــــــــــــ❖ در كتاب «اصل الشيعة»، از ابوسعيد منصور بن حسين آبى، متوفّى سنه 422 ، در كتاب «نثر الدرر» نقل كرده كه احنف بن قيس گفت: «وارد شدم بر معاويه؛ براى من از گرم و سرد و شيرين و ترش، آن قدر آورد که من تعجّب كردم. بعد، يك قسم از خوردنى آورد، من نشناختم. پرسيدم: اين چيست؟ گفت: اين رودۀ اردك است كه با مخ برّه، پر كرده و با روغن فندق، پخته و شكر زده‌اند. من گريه كردم. معاويه گفت: چرا گريه كردى؟ گفتم: على علیه‌السلام را ياد كردم كه من در خدمتش بودم؛ وقت طعام و افطارش رسيد، مرا نگه داشت. ديدم براى او انبانى آوردند مُهر زده. عرض كردم: چه در داخل آن است؟ فرمود: سويق جو. عرض كردم: ترسيدى از او بردارند؟! فرمود: نه، ترسيدم كه حسن يا حسين علیهماالسلام، روغنى يا زيتى بمالند. عرض كردم: حرام است آن يا اميرالمؤمنين؟ فرمود: نه، و لكن بر پيشوايان حقّ، لازم است كه خودشان را در عداد ضعفا قرار دهند تا براى فقير، فقرش دشوار نباشد. معاويه گفت: كسى را ياد كردى كه فضل او انكار نمى‌شود.» ___ ✅ @aine_tasnim باماهمراه باشید و به دیگران معرفی کنید.