#ماجراهای_من_مایک_و_آقایTeacher #قسمت_پنجاهم #استاد : باز که لب و لوچه ات آویزونه #شاگرد : هیچی ناراحتم راستش مادربزرگم مریضه یعنی در واقع آلزایمر داره دیروز گم شده بود و ما همه کلی استرس داشتیم #استاد: ای بابا ! حالا پیدا شدن؟ #شاگرد : بله خدا را شکر – ولی استاد راست میگن خارجی ها سرد و بی احساسن دیروز تو اون وضعیت سخت #مایک به من میگه #your_grandma_is_an_old_bat آخه چی بهش بگم؟ #خجالت نمیکشه به من میگه مادر بزرگت #چوب_کهنه_بیسباله حرفش هم #بی_ربط و #مزخرفه و هم #توهین_آمیز #استاد: وااااااااااااااااااااااااای #خدایا ! باز تو زود قضاوت کردی؟ #شاگرد: واقعا ؟ #استاد: بله واقعا - اون بیچاره یه #اصطلاح گفته به #معنی اینکه #مادربزرگت_پیرزن_پرحاشیه_ای_‌هست خب اون دیده شماها چقدر اذیت شدید دلش سوخته منظورش این بوده که #مادربزرگ با بیماریشون کلی براتون #حاشیه و #استرس درست کردن #شاگرد: عجب !!!!!!!!!! #استاد: اینقدر زود قضاوت نکن . مادربزرگ هم امیدوارم بهبود پیدا کنن مواظبشون باشید #شاگرد: چشم ممنون #اندیشمندانه_انتخاب_کنید #اندیشمندان_جوان_سپنتا #آموزش_زبان لینک کانال 👈 @ajs_org