eitaa logo
امامت و امارت
200 دنبال‌کننده
90.2هزار عکس
51.7هزار ویدیو
4.6هزار فایل
گزارش شخصی امامت وامارت پردیسان
مشاهده در ایتا
دانلود
⚡️🌸⚡️🌸⚡️🌸⚡️🌸⚡️ 🌸 ⭕️منظور از عبارت «اشبه الناس خَلقا و خُلقا و منطقا برسولك...» درباره (ع) چيست؟ 🔷امام‌حسين(ع) شش فرزند داشت؛ يكی از آنها بود كه در كربلا شهيد شد، نام مادر علی، ليلی دختر ابی‌مرّه‌بن‌عروة بن‌مسعود ثقفی بوده است.[۱] كنيه‌اش ابوالحسن و ميباشد چون  (ع) بود، لذا به اين لقب، ملقب شده است. بنابر نقل برخی از مورخان و محققان، پس از شهادت اصحاب امام حسين(ع) (ع) نخستين كسی بود كه از بنی هاشم به ميدان جنگ رفت و به شهادت رسيد.[۲] او با ديدن تنهايی پدر، برای اجازه از پدر سوار بر اسب، به حضورش رسيد و از آن حضرت اجازه خواست و امام حسين(ع) او را بدرقه كرد، و در حين بدرقه، در حاليكه زيباترين و نيكوخوترين مردم را با چشمان اشك بار به ميدان جنگ ميفرستاد، چنين فرمود: «خدايا گواه باش كه به مبارزه ايشان ميفرستم كه از همه‌ی مردم به (ص) است، ما هر وقت شوق ديدار پيامبرت را داشتيم به او می نگريستيم...»[۳] 🔷جمله « ...اَشبه الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسولك...» يعنی از نظر رفتار و خلق و خوی و از نظر گفتار به پيامبرت؛ اين جمله امام حسين(ع) سه شباهت (ع) به پيامبر اکرم(ص) را بيان مينمايد. در رابطه با شباهت اخلاقی، آنچه از اين روايت استفاده ميشود اين است كه (ع) و پسنديده داشت و در اين «نيك خُلقی» به پيامبر اكرم(ص) كه قرآن کریم خُلق آن حضرت را تحسين مينمايد، شباهت داشت. حُسن اخلاق پيامبر اسلام(ص) مورد اعجاب و حيرت قرآن كريم ميباشد، چنانكه ميفرمايد: «انك لعلي خلق عظيم ....»[قلم،۴] و بر اثر همين حُسن خُلق و نوع برخورد پيامبر با مردم بود، كه اسلام با سرعت چشمگيری رونق و گسترش يافت. چنانكه قرآن کریم در اين باره سخن گفته است. با اين اوصاف (ع) شباهت كامل به پيامبر(ص) داشت كه امام حسين(ع) آن را اظهار مينمايد. 🔷شباهت ديگری كه مورد توجه امام بوده است و جسمانی است كه با عبارت «خَلقاً» در روايت مطرح شده است. بنابر اظهار امام(ع)، (ع) از نظر قيافه و شمايل به پيامبر اكرم(ص) شباهت كامل داشته است. اين شباهت نيز در بين اصحاب پيامبر(ص) كه آن جناب را ديده بودند، معروفيت داشت و تمام بنی هاشم و اصحاب پيامبر(ص) كه ياد پيامبر(ص) می‌افتادند به زيارت حضرت‌علی‌اكبر(ع) ميرفتند، چنانكه از عبارت حديث امام حسين(ع) اين مطلب روشن ميشود.[۵] اما شباهت (ع) به پيامبر اكرم(ص) از نظر منطق، است، چنانكه ميدانيد پيامبر اكرم(ص) بيانی بسيار زيبا و فصيح داشت و بسيار روشن و واضح سخن ميگفت، خوش بيان، ‌خوش لحن و خوش صدا بود. لذا از اين حيث، حضرت علی‌اكبر(ع) در اين خصوصيات از جدش رسول خدا ارث برده بود و كاملاً شبيه آن حضرت سخن ميگفت. پی‌نوشت‌ها [۱] الارشاد، ج ۳، ص ۱۳۵ [۲] اعيان الشيعه، ج ۱، ص ۶۰۷ [۳] مثيرالاحزان، ص ۶۸ و الفتوح، ص ۹۰۷ [۴] موسوعةكلمات‌الامام‌حسين(ع) ص ۶۱۰ منبع: وبسایت‌مرکزمطالعات و پاسخگویی‌به‌شبهات حوزه‌علمیه‌قم @tabyinchannel
✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨ ✨ ⭕️وسعت «علم غيب» (ع) تا چه حدّ است و چرا جزئيات آن را برای همگان بيان نكرده است؟ 🔶 (ع) در بخشی از خطبه ۱۷۵ «نهج البلاغه» به گوشه اى از علم خود به «اسرار غيب» و «حوادث آينده» اشاره كرده، میفرمايد: «به خدا سوگند! اگر بخواهم مى‌توانم هر يك از شما را از آغاز و پايان كارش و از تمام شئون زندگانى اش آگاه سازم؛ ولى از آن میترسم كه اين كار، سبب كافر شدن شما به رسول خدا(ص) شود [و درباره من غلوّ كنيد و آن حضرت را به فراموشى بسپاريد]»؛ 🔷در حديثى مى‌خوانيم: روزى پيامبر اكرم(ص) نشسته بود که (ع) وارد شد، پيامبر(ص) فرمود: «تو به عيسى بن مريم(ع) شباهتى دارى [از نظر زهد و عبادت] و اگر از اين بيم نداشتم كه گروه هايى از امتم درباره تو [غلوّ كنند و] همان بگويند كه درباره عيسى بن مريم گفتند، سخنى درباره تو مى‌گفتم كه از كنار هيچ جمعيّتى از مردم عبور نمیكردى، مگر آنكه خاك زير قدم هاى تو را براى تبرّك بر میگرفتند!».[۱] 🔷امام(ع) در ادامه اين بحث به دو نكته اشاره مى‌فرمايد: نخست اينكه من اين اسرار را در اختيار گروهى از خاصّان با ايمان و پرظرفيت و سرّ نگهدار میگذارم و ديگر اينكه من آنچه میگويم از خودم نمى گويم؛ را از (ص) شنيده ام؛ در قسمت اوّل میفرمايد: «آگاه باشيد! من اين اسرار را به خاصّانى كه از عدم انحراف و غلوِّ آنها در حق خود مطمئنم خواهم سپرد». اين گروه، افرادى همانند «كميل بن زياد»، «رشيد هجرى»، «اصبغ بن نباته»، «ميثم تمّار» و «حبيب بن مظاهر» بوده اند كه هر يك حافظ بخشى از اين اسرار محسوب میشدند. در تاريخ زندگى آنها میخوانيم كه در مواقع حسّاسى پرده ها را بالا مى زدند و گوشه اى از آن اسرار را فاش میكردند كه در تواريخ مذكور است. هنگامى كه شاگردان ايشان، حامل چنين اسرار و داراى چنين مقاماتى باشند، پيداست كه استاد آنها در چه پايه و مقامى بوده است!! 🔷سپس به مطلب دوّم پرداخته، میفرمايد: «به خدايى كه محمّد(ص) را به حقّ برانگيخت و او را از ميان مردم برگزيد، سوگند ياد میكنم كه من سخنى جز راست نمیگويم و (ص) همه اينها را به من تعليم داد و از هلاكت آن كس كه هلاك میشود و نجات آن كس كه نجات مى‌يابد و پايان اين امر [خلافت] مرا آگاه ساخته، [خلاصه] هيچ حادثه اى بر من نمیگذرد، مگر اينكه او آن را در گوشم فرو خوانده و علم آن را در اختيارم گذارده است». 🔴آيا (ص) در مورد اين اسرار به صورت بيان جزئى و مشروح هر واقعه بوده يا اينكه آن حضرت، اصول و كلياتى به (ع) آموخت كه از هر بابى هزار باب گشوده میشد و يا اينكه موارد، مختلف بود، گاه به اصول كلى قناعت میكرد و گاه به جزئيات مى پرداخت؟ احتمال سوّم نزديك تر به نظر میرسد. اين مطلب دقيقاً بر ما روشن نيست و خدا و رسولش از آن آگاه ترند؛ ولى اين قدر میدانيم كه (ع) در موارد مختلف پيشگويی های فراوانى نسبت به آينده كرده كه همه آنها دقيقاً واقع شد و نمونه هاى مختلفى از آنها در خطبه هاى متعددى از «نهج البلاغه» بيان شده است كه اگر گردآورى شود، خود، كتاب جالب و پرمعنايى خواهد شد. البتّه همانگونه كه ذكر شد، هيچ يك از اينها علم غيب ذاتى ـ كه مخصوص خداوند متعال است ـ نمیباشد؛ بلكه آموزه هايى است كه از آموزگار بزرگى همچون (ص) به آن حضرت رسيده و به تعبيرى كه در خطبه ۱۲۸ آمده است: «إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم»، میباشد.[۲]،[۳] پی نوشت: [۱] الكافی (كلينى، محقق/مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، دارالكتب الإسلامية، چ۴) ج۸، ص۵۷ (رسالة منه إليه أيضا). [۲] براى توضيح بيشتر در زمينه علم غيب و چگونگى علم پيامبران و امامان به کتاب پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلاميه‏، تهران‏، چ۱‏، ج۵، ص۳۶۶ رجوع فرماييد. [۳] گردآوری از: پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلاميه‏، چ۱، ج۶، ص۵۳۳ منبع: وبسایت‌آیت‌الله‌مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨ ✨ ⭕️وسعت «علم غيب» (ع) تا چه حدّ است و چرا جزئيات آن را برای همگان بيان نكرده است؟ 🔶 (ع) در بخشی از خطبه ۱۷۵ «نهج البلاغه» به گوشه اى از علم خود به «اسرار غيب» و «حوادث آينده» اشاره كرده، میفرمايد: «به خدا سوگند! اگر بخواهم مى‌توانم هر يك از شما را از آغاز و پايان كارش و از تمام شئون زندگانى اش آگاه سازم؛ ولى از آن میترسم كه اين كار، سبب كافر شدن شما به رسول خدا(ص) شود [و درباره من غلوّ كنيد و آن حضرت را به فراموشى بسپاريد]»؛ 🔷در حديثى مى‌خوانيم: روزى پيامبر اكرم(ص) نشسته بود که (ع) وارد شد، پيامبر(ص) فرمود: «تو به عيسى بن مريم(ع) شباهتى دارى [از نظر زهد و عبادت] و اگر از اين بيم نداشتم كه گروه هايى از امتم درباره تو [غلوّ كنند و] همان بگويند كه درباره عيسى بن مريم گفتند، سخنى درباره تو مى‌گفتم كه از كنار هيچ جمعيّتى از مردم عبور نمیكردى، مگر آنكه خاك زير قدم هاى تو را براى تبرّك بر میگرفتند!».[۱] 🔷امام(ع) در ادامه اين بحث به دو نكته اشاره مى‌فرمايد: نخست اينكه من اين اسرار را در اختيار گروهى از خاصّان با ايمان و پرظرفيت و سرّ نگهدار میگذارم و ديگر اينكه من آنچه میگويم از خودم نمى گويم؛ را از (ص) شنيده ام؛ در قسمت اوّل میفرمايد: «آگاه باشيد! من اين اسرار را به خاصّانى كه از عدم انحراف و غلوِّ آنها در حق خود مطمئنم خواهم سپرد». اين گروه، افرادى همانند «كميل بن زياد»، «رشيد هجرى»، «اصبغ بن نباته»، «ميثم تمّار» و «حبيب بن مظاهر» بوده اند كه هر يك حافظ بخشى از اين اسرار محسوب میشدند. در تاريخ زندگى آنها میخوانيم كه در مواقع حسّاسى پرده ها را بالا مى زدند و گوشه اى از آن اسرار را فاش میكردند كه در تواريخ مذكور است. هنگامى كه شاگردان ايشان، حامل چنين اسرار و داراى چنين مقاماتى باشند، پيداست كه استاد آنها در چه پايه و مقامى بوده است!! 🔷سپس به مطلب دوّم پرداخته، میفرمايد: «به خدايى كه محمّد(ص) را به حقّ برانگيخت و او را از ميان مردم برگزيد، سوگند ياد میكنم كه من سخنى جز راست نمیگويم و (ص) همه اينها را به من تعليم داد و از هلاكت آن كس كه هلاك میشود و نجات آن كس كه نجات مى‌يابد و پايان اين امر [خلافت] مرا آگاه ساخته، [خلاصه] هيچ حادثه اى بر من نمیگذرد، مگر اينكه او آن را در گوشم فرو خوانده و علم آن را در اختيارم گذارده است». 🔴آيا (ص) در مورد اين اسرار به صورت بيان جزئى و مشروح هر واقعه بوده يا اينكه آن حضرت، اصول و كلياتى به (ع) آموخت كه از هر بابى هزار باب گشوده میشد و يا اينكه موارد، مختلف بود، گاه به اصول كلى قناعت میكرد و گاه به جزئيات مى پرداخت؟ احتمال سوّم نزديك تر به نظر میرسد. اين مطلب دقيقاً بر ما روشن نيست و خدا و رسولش از آن آگاه ترند؛ ولى اين قدر میدانيم كه (ع) در موارد مختلف پيشگويی های فراوانى نسبت به آينده كرده كه همه آنها دقيقاً واقع شد و نمونه هاى مختلفى از آنها در خطبه هاى متعددى از «نهج البلاغه» بيان شده است كه اگر گردآورى شود، خود، كتاب جالب و پرمعنايى خواهد شد. البتّه همانگونه كه ذكر شد، هيچ يك از اينها علم غيب ذاتى ـ كه مخصوص خداوند متعال است ـ نمیباشد؛ بلكه آموزه هايى است كه از آموزگار بزرگى همچون (ص) به آن حضرت رسيده و به تعبيرى كه در خطبه ۱۲۸ آمده است: «إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم»، میباشد.[۲]،[۳] پی نوشت: [۱] الكافی (كلينى، محقق/مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، دارالكتب الإسلامية، چ۴) ج۸، ص۵۷ (رسالة منه إليه أيضا). [۲] براى توضيح بيشتر در زمينه علم غيب و چگونگى علم پيامبران و امامان به کتاب پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلاميه‏، تهران‏، چ۱‏، ج۵، ص۳۶۶ رجوع فرماييد. [۳] گردآوری از: پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلاميه‏، چ۱، ج۶، ص۵۳۳ منبع: وبسایت‌آیت‌الله‌مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔸✨🔸✨🔸✨🔸✨ ✨ ⭕️وسعت «علم غيب» (ع) تا چه حدّ است و چرا جزئيات آن را برای همگان بيان نكرده است؟ 🔶 (ع) در بخشی از خطبه ۱۷۵ «نهج البلاغه» به گوشه اى از علم خود به «اسرار غيب» و «حوادث آينده» اشاره كرده، میفرمايد: «به خدا سوگند! اگر بخواهم مى‌توانم هر يك از شما را از آغاز و پايان كارش و از تمام شئون زندگانى اش آگاه سازم؛ ولى از آن میترسم كه اين كار، سبب كافر شدن شما به رسول خدا(ص) شود [و درباره من غلوّ كنيد و آن حضرت را به فراموشى بسپاريد]»؛ 🔷در حديثى مى‌خوانيم: روزى پيامبر اكرم(ص) نشسته بود که (ع) وارد شد، پيامبر(ص) فرمود: «تو به عيسى بن مريم(ع) شباهتى دارى [از نظر زهد و عبادت] و اگر از اين بيم نداشتم كه گروه هايى از امتم درباره تو [غلوّ كنند و] همان بگويند كه درباره عيسى بن مريم گفتند، سخنى درباره تو مى‌گفتم كه از كنار هيچ جمعيّتى از مردم عبور نمیكردى، مگر آنكه خاك زير قدم هاى تو را براى تبرّك بر میگرفتند!».[۱] 🔷امام(ع) در ادامه اين بحث به دو نكته اشاره مى‌فرمايد: نخست اينكه من اين اسرار را در اختيار گروهى از خاصّان با ايمان و پرظرفيت و سرّ نگهدار میگذارم و ديگر اينكه من آنچه میگويم از خودم نمى گويم؛ را از (ص) شنيده ام؛ در قسمت اوّل میفرمايد: «آگاه باشيد! من اين اسرار را به خاصّانى كه از عدم انحراف و غلوِّ آنها در حق خود مطمئنم خواهم سپرد». اين گروه، افرادى همانند «كميل بن زياد»، «رشيد هجرى»، «اصبغ بن نباته»، «ميثم تمّار» و «حبيب بن مظاهر» بوده اند كه هر يك حافظ بخشى از اين اسرار محسوب میشدند. در تاريخ زندگى آنها میخوانيم كه در مواقع حسّاسى پرده ها را بالا مى زدند و گوشه اى از آن اسرار را فاش میكردند كه در تواريخ مذكور است. هنگامى كه شاگردان ايشان، حامل چنين اسرار و داراى چنين مقاماتى باشند، پيداست كه استاد آنها در چه پايه و مقامى بوده است!! 🔷سپس به مطلب دوّم پرداخته، میفرمايد: «به خدايى كه محمّد(ص) را به حقّ برانگيخت و او را از ميان مردم برگزيد، سوگند ياد میكنم كه من سخنى جز راست نمیگويم و (ص) همه اينها را به من تعليم داد و از هلاكت آن كس كه هلاك میشود و نجات آن كس كه نجات مى‌يابد و پايان اين امر [خلافت] مرا آگاه ساخته، [خلاصه] هيچ حادثه اى بر من نمیگذرد، مگر اينكه او آن را در گوشم فرو خوانده و علم آن را در اختيارم گذارده است». 🔴آيا (ص) در مورد اين اسرار به صورت بيان جزئى و مشروح هر واقعه بوده يا اينكه آن حضرت، اصول و كلياتى به (ع) آموخت كه از هر بابى هزار باب گشوده میشد و يا اينكه موارد، مختلف بود، گاه به اصول كلى قناعت میكرد و گاه به جزئيات مى پرداخت؟ احتمال سوّم نزديك تر به نظر میرسد. اين مطلب دقيقاً بر ما روشن نيست و خدا و رسولش از آن آگاه ترند؛ ولى اين قدر میدانيم كه (ع) در موارد مختلف پيشگويی های فراوانى نسبت به آينده كرده كه همه آنها دقيقاً واقع شد و نمونه هاى مختلفى از آنها در خطبه هاى متعددى از «نهج البلاغه» بيان شده است كه اگر گردآورى شود، خود، كتاب جالب و پرمعنايى خواهد شد. البتّه همانگونه كه ذكر شد، هيچ يك از اينها علم غيب ذاتى ـ كه مخصوص خداوند متعال است ـ نمیباشد؛ بلكه آموزه هايى است كه از آموزگار بزرگى همچون (ص) به آن حضرت رسيده و به تعبيرى كه در خطبه ۱۲۸ آمده است: «إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم»، میباشد.[۲]،[۳] پی نوشت: [۱] الكافی (كلينى، محقق/مصحح: غفارى، على اكبر و آخوندى، محمد، دارالكتب الإسلامية، چ۴) ج۸، ص۵۷ (رسالة منه إليه أيضا). [۲] براى توضيح بيشتر در زمينه علم غيب و چگونگى علم پيامبران و امامان به کتاب پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلاميه‏، تهران‏، چ۱‏، ج۵، ص۳۶۶ رجوع فرماييد. [۳] گردآوری از: پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلاميه‏، چ۱، ج۶، ص۵۳۳ منبع: وبسایت‌آیت‌الله‌مکارم (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
💎 درخت بهشتی و آتش سوزنده {صلی الله علیه و آله} فرمود : " کسی که سبحان الله بگوید خداوند درختی در بهشت برایش غرس می فرماید . مردی از قریش برخاست و عرض کرد : پس ما در بهشت درختان زیادی داریم ؟ حضرت فرمود : آری ، ولی بترسید از اینکه آتشی بسوی آنها بفرستید و همه را بسوزانید ". @Javanmardi_langarudi ❄️کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی❄️