#هرروزباشهدا :
#بوى_پتو_يا_بوى_شيميايى!
🌷در عمليات خيبر يه روز شيميايى زدند. يكى از بچهها گفت: «شنيدهام براى جلوگيرى از شيميايى شدن، پارچهاي را خيس كرده و مقابل دهان و بينى خود مى گيرند.» خيلى سريع براى يافتن دستمال خيس به سمت سنگر دويديم.
🌷داخل سنگر، هر كس به دنبال آب و دستمال
مى گشت كه جواد، ظرف آبى را روى پتويى ريخت و گفت: «بچهها بياييد و هر يك گوشهاى از اين پتو را جلوى دهان و بينيتان بگيريد».
🌷ناگهان متوجه شديم كه بوى پتو از بوى شيميايى هم بدتر است. چون ظهر همان روز مقدارى آبگوشت روى آن ريخته بود و بچهها آن را همانطور جمع كرده و در گوشهاى گذاشته بودند تا در فرصتى مناسب بشويند. خلاصه، جواد در اين موقعيت با خنده گفت: «اَه اَه! بوى اين پتو از شيميايى بدتره!»
شليك خنده به هوا رفت!
🌹 شهدا را یاد کنید با ذکر یک صلوات 🌹
🔰 به کانال اخبار #لفور بپيونديد 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#هرروزباشهدا :
#بوى_پتو_يا_بوى_شيميايى!
🌷در عمليات خيبر يه روز شيميايى زدند. يكى از بچهها گفت: «شنيدهام براى جلوگيرى از شيميايى شدن، پارچهاي را خيس كرده و مقابل دهان و بينى خود مى گيرند.» خيلى سريع براى يافتن دستمال خيس به سمت سنگر دويديم.
🌷داخل سنگر، هر كس به دنبال آب و دستمال
مى گشت كه جواد، ظرف آبى را روى پتويى ريخت و گفت: «بچهها بياييد و هر يك گوشهاى از اين پتو را جلوى دهان و بينيتان بگيريد».
🌷ناگهان متوجه شديم كه بوى پتو از بوى شيميايى هم بدتر است. چون ظهر همان روز مقدارى آبگوشت روى آن ريخته بود و بچهها آن را همانطور جمع كرده و در گوشهاى گذاشته بودند تا در فرصتى مناسب بشويند. خلاصه، جواد در اين موقعيت با خنده گفت: «اَه اَه! بوى اين پتو از شيميايى بدتره!»
شليك خنده به هوا رفت!
🌹 شهدا را یاد کنید با ذکر یک صلوات 🌹
🔰 به کانال اخبار #لفور بپيونديد 👇👇
@akhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹