#تلنگر_تذکر_تفکر... 🌹 از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!🤔 . 🌹 اولین کوچه به نام #شهیدمصطفی؛ شهید مصطفی مرادی با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام #پیروی از امام و یاری رزمندگان اسلام بود! چه کردی؟... جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞 . 🌹 دومین کوچه #شهیدقلی اکبری ؛ پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار #مادر همین جا بود... شهید قلی اکبری آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم خدمت به مردم و مثل امام حسین ع رفتار کردن بود ... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از #شرم😓 از کوچه گذشتم... . به سومین کوچه رسیدم! 🌹 شهید #خشمودانوشا... به صدایی ملایم، اما محکم مرا خواند! گفت: #لبیک گفتن به نائب ولیعصر در کجای زندگی ات قرار دارد؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . به چهارمین کوچه! 🌹 #شهیدغلامعلی_ساجدی... آقا غلام بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن خواهران برای داشتن حجاب! #مطالعه کردی؟! برای #بصیرت خودت چه کردی؟! برای دفاع از #ولایت!؟! همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓 . 🌹 به پنجمین کوچه و #شهیدولی‌الله_گلی... صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد! صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! #شرمنده شدم😓، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... از احساس مسئولیت و وجدان کاری نداشته ام احساس شرم کردم و گذشتم... . 🌹 ششمین کوچه و #شهیدعباسعلی_سلیمانی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل... کم آوردم...😭 گذشتم... . 🌹 هفتمین کوچه انگار #کانال بود! بله؛ #شهیدابراهیم_هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم #مدارس ! هم #دانشگاه ! هم #فضای_مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان می‌کرد! #ایثارش را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم... . 🌹 هشتمین کوچه؛ رسیدم به #شهیدابوالحسن_افشار... انگار همه‌ی #شهدای لفور هم کنارش بود! سفارشش دعوت به همدلی و وحدت بود ! در همین حال پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص می‌کردند! آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند... شهید افسار پرونده شان را به شهید مرادی می سپرد! برای ارسال نزد #ارباب... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند، برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از #حرف تا #عمل! فاصله زیاد بود...😭😭😭 . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با #حالم چه کردم!😭 تمام شد... #تمام . 🥀🕊از کوچه پس کوچه های هر شهر و روستا و دنیا! بی شهدا، نمی توان گذشت... #وصیت_شهدا 🔰 به کانال اخبار #لفور بپیوندید 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید

🌹 مزین می کنیم کانال اخبار لفور رو به یاد شهدای منطقه لفور 🌹 🌹امروز متعلق است به #شهیدابوالحسن_افشار ، #سومین_شهیدمنطقه_لفور، تاریخ شهادت ۱۳۵۹/۸/۲۴ 🌹 امروز مصادف است با چهل و سومین سالگرد عروج ملکوتی این شهید عزیز ، گرامی می داریم یاد و خاطره این شهید را 🌹 من همیشه بیاد خواهم داشت که اگر با آرامش و امنیتی دلنشین در کانون گرم خانواده روزها را سپری می سازم، همه را مدیون خون سرخ شما هستم که بر این خاک مقدس جاری گشت و سرخی اش را لاله ها تا ابدیت با یادگار خواهند داشت 🌹 آنچه مهم است حفظ راه شهداست ، یعنی پاسداری از خون شهدا،این وظیفه اول ماست … 🌹 شهدا را یاد کنید با ذکر یک صلوات 🌹 #شهیدابوالحسن_افشار #سومین_شهیدلفور #چهل_سومین_سالگرد_شهید_ابوالحسن_افشار ⭐️ به کانال #اخبار_لفور بپیوندید 👇👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

🔰 چهل و سومین یادبود شهید والامقام ابوالحسن افشار در دبستان شهید افشار روستای بورخانی اینک که شهر شعله ور بیخیالی است جای برادران غیورم چه خالی است جای برادران غیوری که بعدشان این شهر در محاصره خشکسالی است بی ادعا زخویش گذشتند و پل شدند رد عبور صاعقه شان این حوالی است من حرف می زنم ودلم شعر می شود در واژه های من هیجان لالی است طاعون گرفته ایم وکسی حس نمی کند تا آنکه زنده بودنمان احتمالی است آلوده است کوچه،خیابان به زندگی چیزی که هست و نیست حالی به حالی است بر من چه سخت می گذرد این غروب ها جای برادران غیورم چه خالی است. 🌹 ای دوست به حنجر شهیدان صلوات 🌹 بر قامت بی سر شهیدان صلوات 📸 عکس : مریم امیری بورخانی #شهدا_لفور_بورخانی #شهیدابوالحسن_افشار #چهل_وسومین_سالگردشهید 🔰 به کانال اخبار #لفور بپیوندید 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید

📃 زندگینامه شهید ابوالحسن افشار :  «شهید ابوالحسن افشار» در تاریخ دوم خرداد ۱۳۴۲ در روستای بورخانی منطقه لفور از شهرستان سوادكوه در يک خانواده مذهبى چشم به جهان گشود و در محيطی سراپا فقر و محروميت رشد كرد. از اوان كودكى روحى لطيف و سرشار از محبت به اهل بيت و حق گرا و عدالت جو داشت. تا كلاس دوم ابتدائی در روستاى بورخانی لفور سكونت داشت و سپس به همراه خانواده اش به شهر شيرگاه نقل مكان كردند. علاقه شهید ابوالحسن افشار به مكتب نجاتبخش اسلام و فراگیرى علوم اسلامی به اندازه اى بود كه پس از به اتمام رساندن كلاس سوم راهنمائی در سال ۱۳۵۶ جهت فراگیرى علوم دينى به حوزه علميه رستمكلای بهشهر عازم شد و به مدت يك سال در آنجا مشغول فراگیرى علوم دينى بود. از آنجائى كه حوزه هاى علميه يكى از اصلى ترين مراكز پيشتاز مبارزه با رژيم منحوس پهلوى بود ايشان پس از ورود به حوزه وارد مبارزات سياسى ملت مسلمان كشورمان عليه طاغوت شد و در تظاهرات باشكوه مردم شهرهاى ساری، نكا، بهشهر و قائم شهر بر عليه رژيم طاغوت شركت فعال داشت و با تهيه و تكثير اعلاميه هاى حضرت امام به همراه ساير روحانيون و طلاب حوزه، نقش بسزائی در بيداری مردم غيور و شريف استان در جريان انقلاب ايفا كرد. همزمان با شركت در مبارزه و تحصيل در حوزه علميه تحصيلات خود را در شهرستان قائم شهر تا سال دوم دبيرستان در رشته علوم تجربي ادامه داد. ايشان در انجام رسالت بزرگ خويش در بيداری مبارزه با طاغوت و با همكارى ساير دوستان و همرزمان خويش اقدام به برگزاری راهپيمايی بر عليه رژيم منحوس پهلوى در شيرگاه كرد و پخش اعلاميه ها و دیوارنویسی را در سطح شهر سازماندهی مى كرد و در اين راه رنج ها و مشقت هاى زيادى را متحمل شد. در راهپيمايی هاى قائم شهر و پس از ۲۶ دى  ۱۳۵۷ و فرار شاه خائن در به زير كشيدن مجسمه شاه ملعون در قائم شهر حضوری فعال داشت. پس از پيروزى انقلاب اسلامى در انجمن اسلامى و كميته فعالانه در جهت ريشه كن كردن مفسدين و ايجاد نظم و امنيت در شهر همكارى و تلاش چشمگيری داشت و در مبارزه با گروهك هاى وابسته به شرق و غرب نيز فعال بود. با فرمان حضرت امام«ره» مبنى بر تشكيل سپاه و فراگیرى علوم نظامى توسط جوانان او از اولين افرادى بود كه به فرما ن مقتدای خود لبيك گفته و با عشق و علاقه وافر آموزش نظامى و عمليات چريكی را فرا گرفت. بعد از آن مدتى در پادگان شيرگاه به عنوان مربى آموزش نظامى مشغول گرديد كه در اين مدت با كارآئی خوبى كه داشت مورد تحسين دوستان و مسئولين سپاه بود.با شروع جنگ تحميلی استكبار جهانى برعليه نظام مقدس جمهوری اسلامی و حمله به مرزها براي نابودى انقلاب، عشق درونى شهيد به انقلاب و امام زبانه كشيد و جزء اولين گروه هاى اعزامی به جبهه هاى نبرد حق عليه باطل بود و سرانجام در حمله متجاوزان بعثی به مقر آنان كه در تنگه دالاهو (منطقه ريجاب) بود، آنان به مصداق «بنيان مرصوص» در برابر دشمن مقاومت كردند تا اينكه در ۲۴آبان ۱۳۵۹ برابر با ۶ محرم ۱۴۰۱ هجری قمری با قلبى مالامال از عشق به ديدار حق شتافت. شهید ابوالحسن افشارجزو اوّلین گروه‌های اعزامی از شهرستان قائم‌شهر بعد از شروع جنگ تحمیلی بود. در ۱۵ /۷ /۱۳۵۹ به جبهه  اعزام شد  و در تاریخ  ۲۴ /۸ /۱۳۵۹ در منطقه‌ی تنگه «دالاهو» منطقه ريجاب  سرپل ذهاب به روی شهادت لبخندی جاودانه زد. #شهدای_لفور #شهیدابوالحسن_افشار ⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇 https://eitaa.com/akhbarelafoor 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

📃 مروری بر زندگینامه شهید ابوالحسن افشار : 🔵 سومین شهید دهستان لفور پاسدار شهید ابوالحسن افشار فرزند قنبر، در سال ۱۳۴۲ در روستای بورخانی، دهستان لفور دیده به جهان گشود. پاسدار شهید ابوالحسن افشار  در تاریخ ۱۳۵۹/۸/۲۴ در کربلای غرب کشور  - تنگه دالاهو در مبارزه با مزدوران آمریکایی به خیل شهیدان انقلاب اسلامی پیوست. 🌹 شهید ابوالحسن افشار در روز دوم خرداد سال ۱۳۴۲ همزمان با آغاز مبارزات قهرمانانه امت اسلامي در روستاى بورخانی از توابع شهرستان سوادکوه (استان مازندران) چشم به جهان گشود. نوجوانى بيش نبود که قامت کوچکش در برابر معبود به سجده افتاد و نور ايمان در جانش ريشه دواند و با تلاش فراوان توانست کلاسهای قرآن و معارف اسلامی را در مسجد جامع شيرگاه تشکيل دهد. با اوج‌گيرى نهضت پرشور مردمى به رهبرى امام خمينى (ره) عليه رژيم پهلوى ،او به اتفاق ساير پيشتازان شهر انجمن اسلامى را تشکيل داده و در سازماندهى حرکت‌هاى مردمى نقش بسزايی ايفا نمود. پس از پيروزى انقلاب اسلامی ايران با عشق و علاقه فراوان آموزش نظامى و عمليات چريکی را در سپاه پاسداران قائم شهر فرا گرفت و پس از مدتى ملبس به تن‌پوش سبز سپاه پاسداران گرديد و در پادگان شيرگاه بعنوان مربى آموزش نظامی مشغول به فعاليت گشت، با شروع جنگ تحميلی اشتياق دفاع از مرزهاى ميهن اسلامى او را به سوى ميدانهای نبرد کشاند و در تاريخ ۱۳۵۹/۲/۱۵ با گروهى از پاسداران استان مازندران راهى ميدان خون و مبارزه شد. شهید ابوالحسن افشار سرانجام در تاريخ ۱۳۵۹/۸/۲۴ مصادف با ششم محرم الحرام سال 1401 هجرى قمرى سينه خود را در مقابل خمپاره‌هاى دشمن سپر نمود و در سن ۱۷ سالگى به سوى عرش اعلى پر گشود و کالبد خاکی اش براى هميشه در کربلای غرب کشور باقى ماند. 🌺🌸🌼🌺🌸🌼🌺🌸🌼 ⭐️ فرازی از وصیتنامه شهید ابوالحسن افشار : وحدت و انسجام بین مردم یکی از مهم ترین اساس در پیروزی انقلاب بود همواره وحدت را حفظ کنید و از تفرقه بپرهیزید زیرا دشمن برای ضربه زدن به دنبال متفرق کردن شما است و بدانید که هرگاه وحدت از میان برود پیروزی دشمن حتمی است. شیعه همواره در طول تاریخ رنج ها و سختی های زیادی را تحمل کرده است و برای حفظ اساس اسلام همواره در مبارزه بوده است. خدا را شکرگزارم که نعمت اسلام را بر ما ارزانی داشت و چراغ پرفروغ نبوت را برای هدایت بشریت مبعوث نمود. در خط امام حرکت کنید، وحدت و ارزش های اسلام را حفظ کنید. از تجمل گرائی و دنیاطلبی دوری گزینید، همانند امام ساده زیست باشیم. به جهان بینی اسلام توجه نمائید. فنون نظامی را یاد بگیرید با نیروهای مردمی بسیج و سپاه در دفاع از انقلاب اسلامی همکاری کنید. پشت سر رهبری حرکت کنید و همواره مدافع ولایت فقیه باشید. برای نماز اهمیت خاصی قائل شوید، نماز را اول وقت بخوانید و این را به همگان توصیه و سفارش کنید. خدا را همواره ناظر بر اعمال و رفتار خود بدانید. 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🔵 سخنانی از شهید ابوالحسن افشار : «شکرگزاری از نعمت انقلاب، وحدت، حمایت از ولایت فقیه و حرکت در راه آن و احیای ارزش‌های اسلام است. بدانید هرگاه وحدت از میان برود، پیروزی دشمن حتمی است. شیعه همواره در طول تاریخ رنج‌ها و سختی‌های زیادی را تحمّل کرده است و برای حفظ اساس اسلام همواره در مبارزه بوده است. از زمان حکومت علی (ع) تا امروز، شیعه همواره سربلند و استوار ایستاده است و ما برای انقلاب و نهضت، نیازمند حرکت در خط امام و حفظ وحدت و ارزش‌های اسلام و دوری از تجمّل‌گرایی و دنیاطلبی هستیم که این آفتی بزرگ در راه مبارزه است؛ همانند امام عزیز ساده زیستن را بیاموزیم دل در گرو دنیا نبندیم. خدا را همواره ناظر بر اعمال و رفتار خود بدانید». #شهدای_لفور #شهیدابوالحسن_افشار ⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇 https://eitaa.com/akhbarelafoor 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹

🖼 عکس هایی از چهل و سومین مراسم سالگرد شهید ابوالحسن افشار در مدرسه شهید افشار بورخانی 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌹 یادمان نرفته است 🌹 روزهای آتش و انتظار و انفجار، یادمان نرفته است سینه ها داغدار، نخلهای سربدار، یادمان نرفته است چکمه های پرزخون، عشق و ترکش جنون، پاتک و تک و نبرد ورد لب دعایمان یا علی و ذوالفقار، یادمان نرفته است کفتران عاشق و زخمی و شکسته بال، لا له های بی سرو- دستهای مانده بر سیمهای خار دار،یادمان نرفته است صبر و استقامت در خدا خلاصه ها، مردهای بی نشان- در اسارت و غریب همچو نخل استوار، یادمان نرفته است حجله حجله عاشقی- در جزایر عطش- فتح سنگر جنون خیبر و محرم و کربلای پنچ و چار، یادمان نرفته است 📸 عکاس رسانه : خانم مریم امیری #شهدای_لفور #شهیدابوالحسن_افشار #چهل_وسومین_سالگردشهیدافشار 🔰 به کانال اخبار #لفور بپیوندید 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید

🖼 عکس هایی از چهل و سومین مراسم سالگرد شهید ابوالحسن افشار در مدرسه شهید افشار بورخانی اگر رسیدی و من زیر خاک‌ها بودم اسیر تنگی تلخ مُغاک‌ها بودم اگر رسیدی و دیدی شهیدتان شده‌ام منم یکی ز همان بی‌پلاک‌ها بودم تو را به فاطمه بر سنگ قبر من بنویس که من برای تو از سینه‌چاک‌ها بودم اگرچه دامنی آلوده داشتم اما همیشه دست به دامان پاک‌ها بودم خدا که شاهد باشد تو نیز شاهد باش برای جدّ شما از هلاک‌ها بودم خدا نیاورد آن روز را، ولی آقا اگر رسیدی و من زیر خاک‌ها بودم… 📸 عکاس رسانه : خانم مریم امیری #شهدای_لفور #شهیدابوالحسن_افشار #چهل_وسومین_سالگردشهیدافشار 🔰 به کانال اخبار #لفور بپیوندید 👇👇 @akhbarelafoor 👆 با ما همراه باشید