✳️ قصیده برای شهدای لفور :
⭐️ شاعر : عباسقلی محرابی :
🔵 قسمت سوم :
به عبـداله و به خسرویِ خسته
هم عبـداله شهيـدِ شـهر بصـره
چـه آنان هـردو از درزی تـبارند
که موسيان خسرو را از ما گرفته
شـهيـد خسرو و عبداله درزی
عبـداله مسلمی هر سه بورخانی
غلامرضا فرجی جنگجـو بـود
شلمچـه بهـر او در گفتـگو بـود
فـرجـی از نکـا ليک در لفور بود
سکـوتش بدتـر از نـار تنـور بود
علیرضا امیری مــرد ايمـان
شـهيـد ديگـری از غـرب ايران
گـزيد او دهلران را مقتل خويش
ولـی قلب همـه از بهـر او ريش
چو آن گيـلانغرب بر ما گذر شد
علـی خبـره هـم مـدّ نظر شـد
الـه ای شهر بگـردی تکـه تکـه
گـرفتی تو علی محمد خبره
ز رحمـانی بگم ای داد و بـيداد
شـهيـد راه حـق زنـدان بغـداد
هـمانی را کـه نـام او علـی بـود
اميـرالمـومنيـن او را ولـی بـود
رحمانی،خبره و ديگـر اميری
سه ديگـر از شهيـدان بـورخانی
رضا و قنبر علی صباغی
دو مرد جبـهه ای هر دو سپاهی
رضـا گشتـه شهيـد در فکه امـا
علی گشتـه شهيـد از شيميـائی
آرائی قاسم هم در خط سـومار
فـداکـاری نـمـوده کـرده ايـثار
نشـان کـرد او زمانی دشمنان را
گهـی بر زخمـيان بوده پـرستار
دو صـباغـی رضــا و قـنبر علی
قاسـم آرائـی نـيـز دهـکـلانـی
شعبانعلی نجفی در طبــق شد
در آن پاسگاه زيد او مردحق شد
بـغــريد و بــزد او دشـمنـان را
همه در هم بريخت پاسگاهيان را
شعبان دادمهر چست و چـالاک
عجب از تير دشمن رفت در خاک
سوسنـگرد قسمتش بوده شـهادت
شـهـادت بـوده بـهـر او ولادت
جوان نـازنيـن قباد فرهادی
جوانی سر به زير او بوده خاکی
صـفـای سنـگر همسنگـران او
همه همسنـگران را بود هـادی
شـعبـان نجـفی قـباد فرهـادی
ز مرزيـدره دادمهـر هم آلاشتی
حشمت داودی در مـوقع خواب
بشد مجروح ز تيـر مردی ناپاک
هماندم دست و پايش را به بستند
شهـادت نامه را بهـرش نـوشتنـد
داودی از رئيـسـکلا بـپا خـاست
ز خونش موی فرقش را بياراست
دگر برگشته ام من سوی دجله
ببينـم تا ز يـارانـم کـه مـانده
درویشی بوده او اسفنديار نـام
که از سر تا به پايـش تير باران
ز روستـای کيـا سلـطان طلـوعش
به شرق دجله کرديم جستجويش
صَفر آقایی مـرد خــدا بـود
شهـادت را خريد او از جوانـرود
برزو بـود در جزيـره همچو مجنون
چه مجنونی که از سر تا به پا خون
او درويـشـی ز درگاه خدا بود
خريـدار شهادت گشت او زود
صفر و برزو هـم از شاهکلايند
يقين هم سفره سلطان کيايند
حسین عابدی از فـاو رسيـده
گلـو و صـورتش ترکش بريده
تمــام پيـکر او گـشت زخمی
گلی ديگر از اين گلشـن رسيده
شهيد عابدی هـم شـاهکلايي
نـمـايـي از صـفـا و بـا وفايي
مهران نوذری چه جنگجو بود
تمـام ميمک از او گـفتگو بود
چو دشمن نام او را می شنيدند
همه ناگـه ز ترسش می رميدند
که خرمشهر را ديدم پر از خون
علیزاده به خونش گشت گلگون
همان بابا که نامش چون پدر بود
به سنگر يکه و يکتـا گـوهـر بود
بـابـا و مهران جنگ نـاخدايند
شـهيدان از ده ميـرار کـلاينـد
يـاد شجاع ادیانی بـخير بـاد
همـان انصـار حسينی بخير باد
شـهـيـد کـربـلا چـهـار ايـران
صفـا و مهربـانيش بـخيـر بـاد
اسماعیل میرزایی درشهر بستان
فـداکاری نـمـوده از دل و جـان
چنان جنگيد تا خود رفته از هوش
شـهـادت را گـرفتـه او در آغـوش
بـه شـهرِ بستــانِ خستـه رفتـم
اسماعيل ميرزايي را هم شناختم
در آن شهری که کرکس بوده بسيار
کبـوتــر بـچـگان را تـوی منـقــار
محمد صادق آمـد ام الرصـاص
دم مردن همی خواندسورة ناس
رضــايي داشــت ايمـان فـراوان
شهـادت را خدا داده است ارزان
از آن گالـشـکلا مــردان لايــق
شجاع واسماعيل، اسحاق وصادق
علیرضا احمدی مـرد راز اسـت
ز ظاهـر های دنيا بی نيـاز است
🔵 ادامه دارد.....
#شهدای_لفور
#بورخانی_لفور
#دهکلان_لفور
#مرزیدره_لفور
#رئیسکلا_لفور
#شاهکلا_لفور
#سید_علی_کیا_سلطان
#میرارکلا_لفور
#گالشکلا_لفور
#عباسقلی_محرابی
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ قصیده برای شهدای لفور :
⭐️ شاعر : عباسقلی محرابی
🔵 قسمت چهارم پایانی :
ز شلـمچـه يکی بـاز پيکر آمـد
رضایی محمد از سفر آمـد
گلـی بـود نـاشـکفته پرپـر آمد
به رسم هـديه سوی کشور آمد
جــوانـی بــودعادل ولی پور
ز رزمش گشت چشم دشمنان کور
بـلافت را مـنزل و مأوا نـمـوده
شـهـادت را برای خـود خريده
شـده اسفنديـار هـم شيميايي
کجوری مرد حق مرد خدايي
شدند از گشنيان مردان کـاری
عادل احمدی و محمد رضايي
يکـی هـم آن شهيـد شيميايي
که نـامش برده ام بـالا کجوری
نصراله امینی بـود شيـر مـردان
شهيد گرديده در آن دوب هردان
امينی شير مـرد جبهه ها بـود
امـيـنـی از ده اميرکـلا بــود
که یونس اسدی مرد نـمـونه
به پيرانشهر شـد با تير نشونه
يـونس از مردم اسبوکـلا بـود
جـوان نـازنين و بی ريـا بـود
محمدی علی اکبر دوران
بـه اذن والدين آمد به ميـدان
تمـام جبهه هـا را او نظر کرد
دم آخر به شلمچه سفـر کـرد
علی اکبر کریمی رفت با شور
سـفر آغاز کـرد تـا وادی نـور
به شهر خونِ خرمشهر رسيده
ولی روحش از آن کالبد پريده
علی اکبر محـمدی ، کـريـمی
لفورک بـوده انـد در نوجوانی
سلام ای یوسفی، ای مرد ميدان
مـحمـد و رضـا را نــامــداران
در آذربـايـجان دادی تو هم جان
خـدا قسـمت نمايـد باغ رضـوان
يـوسـفـی در قائـمشـهر داد آواز
ز لفـور هـردو بالم شـد به پـرواز
رمضـانعلی واحـدی در حـلبـچه
بـه همـراهـی يـارانـش نشـسته
نمـودنـد ياوريـش تيـر و تـرکش
مـدام و مستـمر بنمـوده راهـش
خـاطر حبيـبی هـا هــردو در ياد
ایوبش کشـتـه شد اندر مـهابـاد
ز اسماعیل که بسته خون به حجله
شهيدش کرده اند در شـرق دجـله
علی قنبری ، قـهـار عبـدی
شــهيـدنـد و شهيـد جـاودانـی
علـی از عـاشقـی در فـاو مـانده
که قهار هم به سومار اسب رانده
دو حـبيبـی دگـر علـی قنبـری
که گويند بوده اند آن سه کفاکی
قهار عبدی از اسبوکـلا هـست
شهيـد شيـر مرد جبهه ها هست
علی مظلومی مـظلـومِ ديگـر
شهيـد است و شهيد غرب کشور
فرامرز عـزيــز ، جبار طیبی
شـهيداننـد از بـمـب هـوايــي
کـفاک آورده با خود باز شهيدان
طيبی ها و مظلومی سـه يـاران
مهدی رمضانی فـداکـار
شلمچه جنگ کـرد با قـوم کفار
در آن جبهه بخونش شـد شناور
بـخون غـلتــيـد ســربـاز دلاور
مهدی از شاهکلا کز خاطرم رفت
بـگـفتـا مـادرش بال و پرم رفت
ز مـــداح و شــهـيــد راه داور
علیرضا محرابی مــرد سنـگر
که هـم جانبـاز بود هم شيميايی
مـدرس بــوده و بــوده مـــربی
که اين جـانباز از کاليکـلا بـود
تـمام پيکرش تـرکش سرا بـود
شـهــيد آخـريـن و مـرد ايـثار
خبرسـاز ساجدی نامش سپهدار
سپهدار مرد حق مرد خدا بود
بـراستی او بلال عصـر ما بـود
شـهيد آسمـان شـهـر تهـران
شـهيـد خـاتـم رئيسکلا بـود
خـداونــدا بـحـق نـور عينت
شهيدان را ببخشا بر حسينت
تو محـرابی اگـر عبـاس نـامی
اگر داری تو شيرين ترکـلامی
بيا اينـک زبـان و هر دو لب بند
بگير از آن شهيدان عبرت و پند
دمی از کوی اين عشاق گذر کن
کمی زان تربت غم روی سر کن
تو ای شاعر صفت بس کن گزافه
شـهيـدان جـملـه الگـوی زمانه
شـهيدان عِنـده رَبِ يُرزَقـونـَنـد
شـهيدان تاجران جـان و خونند
تو با يک فاتحه زين جا گذر کن
بـه پابوسی آنان يـک سفر کن
بپـا خيـزيد جميـع ميهـمـانـان
بخـوانيـد فـاتحـه بهـر شهيدان
🤲 آمين يا رب العالمین 🤲
🔵 پایان
#عباسقلی_محرابی
#شاعر_قصیده_شهدای_لفور
#شهدای_لفور
#گشنیان_لفور
#امیرکلا_لفور
#اسبوکلا_لفور
#لفورک_لفور
#کفاک_لفور
#شاهکلا_لفور
#کالیکلا_لفور
#رئیسکلا_لفور
#گشنیان_لفور
#لفورک_لفور #میرارکلا_لفور #پاشاکلا_لفور #گالشکلا_لفور
⭐️ به کانال اخبار لفور بپیوندید 👇👇👇
https://eitaa.com/akhbarelafoor
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
✳️ شعر قصیده شهدای لفور :
🔵 قسمت سوم :
به #عبـداله و به #خسرویِ خسته
هم عبـداله شهيـدِ شـهر بصـره
چـه آنان هـر دو از #درزی تـبارند
که #موسيان خسرو را از ما گرفته
شـهيـد #خسرو و #عبداله_درزی
#عبـداله_مسلمی هر سه #بورخانی
#غلامرضافرجی جنگجـو بـود
#شلمچـه بهـر او در گفتـگو بـود
فـرجـی از #نکـا ليک در لفور بود
سکـوتش بدتـر از نـار تنـور بود
#علیرضاامیری مــرد ايمـان
شـهيـد ديگـری از غـرب ايران
گـزيد او #دهلران را مقتل خويش
ولـی قلب همـه از بهـر او ريش
چو آن #گيـلانغرب بر ما گذر شد
#علـی_خبـره هـم مـدّ نظر شـد
الـه ای شهر بگـردی تکـه تکـه
گـرفتی تو #علی_محمدخبره
ز #رحمـانی بگم ای داد و بـيداد
شـهيـد راه حـق زنـدان بغـداد
هـمانی را کـه نـام او علـی بـود
#اميـرالمـومنيـن او را ولـی بـود
#رحمانی،#خبره و ديگـر #اميری
سه ديگـر از شهيـدان #بـورخانی
#رضا و #قنبرعلی_صباغی
دو مرد جبـهه ای هر دو سپاهی
#رضـا گشتـه شهيـد در #فکه امـا
علی گشتـه شهيـد از شيميـائی
#آرائی_قاسم هم در خط #سـومار
فـداکـاری نـمـوده کـرده ايـثار
نشـان کـرد او زمانی دشمنان را
گهـی بر زخمـيان بوده پـرستار
دو #صـباغـی #رضــا و #قـنبرعلی
قاسـم آرائـی نـيـز #دهـکـلانـی
#شعبانعلی_نجفی در طبــق شد
در آن #پاسگاه_زيد او مردحق شد
بـغــريد و بــزد او دشـمنـان را
همه در هم بريخت پاسگاهيان را
#شعبان_دادمهر چست و چـالاک
عجب از تير دشمن رفت در خاک
#سوسنـگرد قسمتش بوده شـهادت
شـهـادت بـوده بـهـر او ولادت
جوان نـازنيـن #قبادفرهادی
جوانی سر به زير او بوده خاکی
صـفـای سنـگر همسنگـران او
همه همسنـگران را بود هـادی
#شـعبـان_نجـفی #قـبادفرهـادی
ز #مرزيـدره #دادمهـر هم آلاشتی
#حشمت_داودی در مـوقع خواب
بشد مجروح ز تيـر مردی ناپاک
هماندم دست و پايش را به بستند
شهـادت نامه را بهـرش نـوشتنـد
#داودی از #رئيـسـکلا بـپا خـاست
ز خونش موی فرقش را بياراست
دگر برگشته ام من سوی دجله
ببينـم تا ز يـارانـم کـه مـانده
#درویشی بوده او #اسفنديار نـام
که از سر تا به پايـش تير باران
ز روستـای #کيـاسلـطان طلـوعش
به شرق دجله کرديم جستجويش
#صَفرآقایی مـرد خــدا بـود
شهـادت را خريد او از جوانـرود
#برزو بـود در جزيـره همچو مجنون
چه مجنونی که از سر تا به پا خون
او #درويـشـی ز درگاه خدا بود
خريـدار شهادت گشت او زود
#صفر و #برزو هـم از #شاهکلايند
يقين هم سفره سلطان کيايند
#حسین_عابدی از #فـاو رسيـده
گلـو و صـورتش ترکش بريده
تمــام پيـکر او گـشت زخمی
گلی ديگر از اين گلشـن رسيده
#شهيدعابدی هـم #شـاهکلايي
نـمـايـي از صـفـا و بـا وفايي
#مهران_نوذری چه جنگجو بود
تمـام #ميمک از او گـفتگو بود
چو دشمن نام او را می شنيدند
همه ناگـه ز ترسش می رميدند
که #خرمشهر را ديدم پر از خون
#علیزاده به خونش گشت گلگون
همان بابا که نامش چون پدر بود
به سنگر يکه و يکتـا گـوهـر بود
#بـابـا و #مهران جنگ نـاخدايند
شـهيدان از ده #ميـرارکـلاينـد
يـاد #شجاع_ادیانی بـخير بـاد
همـان انصـار حسينی بخير باد
شـهـيـد کـربـلا چـهـار ايـران
صفـا و مهربـانيش بـخيـر بـاد
#اسماعیل_میرزایی درشهر بستان
فـداکاری نـمـوده از دل و جـان
چنان جنگيد تا خود رفته از هوش
شـهـادت را گـرفتـه او در آغـوش
بـه شـهرِ #بستــانِ خستـه رفتـم
#اسماعيل_ميرزایی را هم شناختم
در آن شهری که کرکس بوده بسيار
کبـوتــر بـچـگان را تـوی منـقــار
#محمدصادق آمـد ام الرصـاص
دم مردن همی خواند سوره ناس
#رضــایی داشــت ايمـان فـراوان
شهـادت را خدا داده است ارزان
از آن #گالـشـکلا مــردان لايــق
#شجاع و#اسماعيل،#اسحاق و#صادق
#علیرضااحمدی مـرد راز اسـت
ز ظاهـرهای دنيا بی نيـاز است
🔵 ادامه دارد.....
#شهدای_لفور
#بورخانی_لفور
#دهکلان_لفور
#مرزیدره_لفور
#رئیسکلا_لفور
#شاهکلا_لفور
#سید_علی_کیا_سلطان
#میرارکلا_لفور
#گالشکلا_لفور
#عباسقلی_محرابی
⭐️ به کانال اخبار #لفور بپیوندید 👇👇👇
@eakhbarelafoor
👆 با ما همراه باشید
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹