eitaa logo
اخلاق و معرفت در قرآن و عترت
451 دنبال‌کننده
1 عکس
1 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹نبی مکرم اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلم فرمودند: 👫هرکس می خواهد فرزندان اش در نیکی و محبت با او به عدالت رفتار کنند، در کار بخشش به آن‌ها به عدالت رفتار کند. خداوند دوست دارد حتی در بوسیدن فرزندان به عدالت رفتار کنید. 🦋توضیح حدیث آن که، این حدیث خطاب به والدین است و سندی برای فرزندان برای ترک احترام و محبت برای والدین ناعادل نیست. 📚نهج الفصاحه🍃 @akhlag_dar_ghoran
🔖عُرْضَةً: به معنای نماد قرار دادن چیزی برای نشان دادن یک چیز دیگر است. 📌 مثال: کسی که در یک کشور در راه پیمایی، عکس رئیس جمهور را که نفر اول آن کشور است در دست خود بالا می برد، آن تصویر را "عُرْضَة" خود قرار داده است تا در سکوت نشان دهد دوست دار آن فرد و وفادار سیاسی به اوست. ⚜️حق تعالی می‌فرماید: ✨وَلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمَانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا وَتَتَّقُوا وَتُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ✨ ⚡️خداوند را دست مایه سوگندهای خود برای برائت تان از گناه نکنید و بترسید از او و در بین مردم اصلاح کنید که همانا او شنونده دانا است. (224 بقره)⚡️ 🌟حق تعالی هم در این آیه می‌فرماید: که من سوگند خوردن به نام‌ ام را برای کمک به بی دفاع و مظلوم برای رها شدن از ظلم قرار داده ام، پس نام مرا برای خود ویترینی نکنید که با سوگند خوردن به آن به دروغ، گناه کرده و با آن خود را تبرئه کنید. 📌مثال، کسی که دزدی می کند و از این ابزار خداوند سوء استفاده می کند تا در زمان خطر خود را به سوگند خوردن به نام خدا و تبرئه اش به امنیت برساند. 🔆اَیْمَان و إیٖمان هر دو از ریشه أمَنَ هستند؛ که یکی به سوگند خوردن برای أمن شدن از مجازات بشر، و دیگری رفتن به سوی خدا برای امنیت روح و روان و مجازات الهی است. 🕋 با این نگرش کامل می فهمیم که برخی نیز نمادهای خدا چون خانه خدا و حج را عُرْضَة و ویترین نمایشی برای ایمان خود در بین مردم قرار می دهند تا خود را به پاکی نشان دهند؛ که این گروه نیز مورد خشم و غضب خداوند هستند. ✨فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ✨ ⚡️پس خود را به پاکی و نیکی جلوه ندهید. (32 نجم)⚡️ @akhlag_dar_ghoran
📚در عین الحیات از امام صادق علیه السَّلام روایت شده است: ✅واجبات خدا را عَلانیه (آشکارا) انجام دادن اش بهتر است و سنت رسول خدا (ص) را پنهانی به جای آوردن اش نیک است. ‼️بدانیم اگر زکات مال خود را (که از واجبات است) بر دوش گرفته و علنی تقسیم کنید بر شما نیکوتر است از پنهانی انجام دادن آن! 🧎🏾‍♂️🕌از حدیث فوق پرواضح است کسی که نماز واجب الهی را علنی در مسجد بخواند بر او بهتر از خواندن نماز در کنج منزل اش است؛ و نماز شب را که عملی واجب نیست اگر انسان آن را در خلوت بجای آوَرد بر حال او سودمندتر است. علت این امر چیست؟ 👁‍🗨کسی که واجبات را بجای می آورد مردم او را در حال انجام وظیفه می بینند، هم عملش از ریا دورتر است و هم به او تهمت ریاکار و متظاهر زده نمی شود؛ ولی نماز شب چون واجب نیست کسی بخواهد آن را بخواند، هم در خطر تهدید به ریا شدن عمل اش قرار دارد و هم خودش ممکن است به تظاهر و ریاکاری در چشم مردم متهم شود. 🐑🔪مثال دیگری می زنیم، قربانی عقیق به فرزند تازه مولود واجب الهی است؛ پس اگر علنی انجام شود تبلیغ دین است، ولی قربانی نذر حاجت واجب نیست آشکارا باشد، پس اگر در پنهان انجام گیرد بهتر است. 🧎🏾‍♂️یا مثال، روزه ماه رمضان و روزه مستحبی در غیر از رمضان؛ یعنی کسی که طبق سنت نبوی، روزهای پنج شنبه روزه می گیرد اگر پنهانی انجام گیرد بر دین او و خود او بهتر است. @akhlag_dar_ghoran
🌸🍃🌸🍃 طبق روایت معتبری که از امام سجاد (ع) نقل شده است به هنگام فرارسیدن روز قیامت خداوند به اسرافیل دستور می‌دهد که در صور بدمد، وقتی اسرافیل دستور الهی را اجرا نموده و در صور می‌دمد ناگهان صدای هولناکی از آن به سوی زمین برمی خیزد، آن صدا به اندازه‌ای ترسناک است که تمام موجوداتی که روی زمین هستند از جن و انس گرفته تا شیاطین خبیث، همه و همه در اثر آن غش کرده و میمیرند. سپس عالم را سکوتی هولناک فرا میگیرد.. در ادامه همین روایت امام چهارم می‌فرماید: سپس خداوند به عزرائیل می‌فرماید: ای عزرائیل چه کسانی باقی مانده‌اند؟ فرشته‌ی مرگ می‌گوید: «أنت الحی الذی لا یموت» شما که هیچ گاه نمی‌میری و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و من. خداوند به عزرائیل دستور می‌دهد که روح آن سه فرشته‌ی مقرّب درگاهش را قبض کند. سپس خداوند به او می‌گوید: چه کسی زنده مانده است؟ عزرائیل جواب می‌دهد: بنده‌ی ضعیف و مسکین تو عزرائیل در این هنگام از طرف خدا خطاب می‌رسد: بمیر ای ملک الموت. عزرائیل صیحه ای می‌زند که اگر این صیحه را مردم پیش از مرگ خود می شنیدنددراثر آن می‌مردند. وقتی تلخی مرگ در کامش پدیدار می‌شود، می‌گوید: اگر می‌دانستم جان کندن این مقدار سخت و تلخ است، همانا در این باره با مؤمنین مدارا می‌کردم. در این هنگام خداوند خطاب می‌کند: ای دنیا کجایند پادشاهان و فرزندانشان؟ کجایند ستمگران و فرزندانشان؟ کجایند ثروت اندوزانی که حقوق واجب خود را ادا نکردند؟ امروز پادشاهی عالم از آن کیست؟ هیچ کس پاسخ نمی‌گوید. آنگاه خداوند خود می‌فرماید: (لله الواحد القهار) پادشاهی از آن خداوند یگانه و قهار است. ارشاد القلوب إلی الصواب، نوشته دیلمی، ج1، ص54 @akhlag_dar_ghoran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹بَهایم: به معنای صدای مبهم و غیرقابل معنی است. این کلمه در قرآن در بین حیوانات فقط در مورد چهارپایان چون اسب و گوسفند و گاو و... ذکر شده است. بهایم از ابهام مشتق شده است. ﷽✨أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعامِ (۱ مائده)✨ ⚡️بهائم بسته زبان برای شما حلال گردید. کسی که لال است، صدای او برای دیگران مبهم ولی برای نزدیکان او پیام آن صدا قابل دریافت است. به تعبیری دیگر در آیه فوق، یعنی این حیوانات که به نوعی نیازشان منوط و گره خورده به انسان است‌. 🔊 حق تعالی بر مالک آن، صدای این حیوان را با پیام آن قابل دریافت و معنا قرار داده است. تا در زمان نیاز، بسته به نوع نیازش مالک خود را به امداد خود برای رفع نیازش فراخواند. 📌به عنوان نمونه، صدای بَهایم زمانی که گرگی به سمت آن‌ها آمده و در آغُل تهدیدشان می کند با صدای آن ها در زمانی که گرسنه هستند نزد مالک شان متفاوت و بر او قابل تفکیک است. @akhlag_dar_ghoran
نزد امام حسین (علیه السلام) بودم که عربی بسیار گندمگون، در حالی که روی خود را پوشانده بود، بر او درآمد و سلام داد و امام هم پاسخش را داد. او پرسید ای فرزند پیامبر خدا، سؤالی دارم. امام فرمود بگو. گفت میان ایمان و یقین چقدر فاصله است؟ امام فرمود چهار انگشت. گفت چگونه؟ امام فرمود ایمان، چیزی است که شنیده ایم و یقین، چیزی است که دیده ایم و میان گوش و چشم، چهار انگشت فاصله است. گفت میان آسمان و زمین چقدر راه است؟ امام فرمود دعایی که مستجاب شود. گفت میان مشرق و مغرب چقدر راه است؟ فرمود راه یک روزِ خورشید. @akhlag_dar_ghoran
خالد بن محمد وهیبی / ترجمه: ابوعمر انصاری این داستان عبرت آموز برای خودم اتفاق افتاده و کسی آنرا برایم نقل نکرده ، بنابراین همانگونه که رخ داده برایتان بازگو می کنم شاید به درد انسان مأیوسی که امیدش را از دست داده.. یا انسان عجولی که از دعا کردن خسته شده ، بخورد!! روز چهارشنبه ۱۴۲۳/۴/۲۲ هجری قمری هنگام نماز ظهر در حرم مکی و زیر اتاق مؤذنان ، پس از اقامه ی نماز یکی از برادران به من اشاره کرد تا برای پر کردن صف نماز در کنار او بایستم. من هم جلو آمدم. پس از اتمام نماز کمی عقب تر رفتم تا بتوانم چهار زانو نشسته و تسبیحاتم را در آسایش انجام دهم. نگاهم به مردی افتاد که از ظاهرش معلوم بود از فقرای حرم است. با خشوع تمام دستانش را بلند کرده بود و دعا می کرد. دستم را درون جیبم کرده و از میان پولهایی که آنجا بود پنج ریال برداشتم و دستم را مشت کردم. به او نزدیک شده و دستم را برای سلام دراز کردم و پول کف دستم بود. او نیز سلام کرد و پول را احساس نمود. دستش را از دستم کشید و گفت: ممنون ، خدا جزای خیرت دهد. و نفهید مقدار پول چقدر بود. گفتم: قبول نمی کنی؟ چیزی نگفت. احساس کردم او از انسانهای عفیف النفس است و قبول نخواهد کرد. پول را در جیبم گذاشته و کمی نشستم. سپس نماز مستحبی خواندم . متوجه شدم آن مرد مرتبا مرا می پاید و گویی منتظر است نمازم تمام شود!! هنگامی که نمازم به پایان رسید کنارم آمده ، سلام کرد و گفت: چقدر پول به من دادی؟ گفتم: من پول دادم… تو که آنها را پس دادی . و چه فرقی می کند که یک ریال بوده یا صد ریال. گفت: به خدا قسمت می دهم بگو چند ریال به من دادی؟ گفتم: مرا به خدا قسم نده ، همه چیز تمام شده . گفت: من از پرورودگارم پنج ریال درخواست کردم. تو چقدر به من دادی؟ گفتم: قسم به خداوند رحمان که معبود برحقی جز او نیست، پنج ریال به تو دادم. آن مرد گریه کرد. گفتم: بیشتر نیاز داشتی؟؟؟ گفت: نه!!! سپس گفت: سبحان الله ، تو این پول را در دستانم گذاشتی و من پیوسته از خداوند درخواست می کردم!! گفتم: پس چرا قبول نکردی؟؟ گفت: توقع نداشتم به این سرعت و به این شکل دعایم پذیرفته شود. گفتم: سبحان الله من هم آن پنج ریال را به او دادم، و او بیش از این را قبول نکرد. پاک و منزه الله پروردگار بزرگ ((‏و هنگامی که بندگانم از تو درباره من بپرسند ( که من نزدیکم یا دور . بگو : ) من نزدیکم و دعای دعاکننده را هنگامی که مرا بخواند ، پاسخ می‌گویم. پس آنان هم دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان بیاورند تا آنان راه یابند)). بقره ۱۸۶ برادرتان: خالد بن محمد بن علی وهیبی – ریاض @akhlag_dar_ghoran
☀️امیر المومنین حضرت علی علیه السَّلام فرمودند : 💥چون روایتی را شنیدید، آن را بفهمید و "عمل" کنید. نه اینکه بشنوید و نقل کنید، زیرا راویان علم فراوان، و عمل کنندگان آن اندک اند. نهج البلاغه @akhlag_dar_ghoran
✨إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِم (11رعد)✨ ⚡️خداوند سرنوشت هيچ قوم (و ملتی) را تغيير نمی‌دهد مگر آنكه آنها خود را تغيير دهند. 🌠وقتی این آیه خوانده می شود بسیاری از کسانی که قصد تغییر حاکمیت سیاسی را اراده می کنند با این آیه مردم را نسبت به تغییر در حاکمیت سیاسی ، تشویق می کنند در حالی که این آیه اراده حق تعالی برای تغییر خود قوم است. ♻️یعنی اگر بنی اسرائیل بعد از یوسف نبی مشرک نشده بودند هرگز فرعونی بر آنان نمی توانست حاکم شود چنان چه از نبی مکرم اسلام در این امر در حدیثی به این مضمون آمده است؛ هر اندازه قومی کافر و مشرک شوند (چون بنی اسرائیل) و در حق خدا و خود با عصیان خود ستم کنند حاکمان شان هم ستمکارتر می شود تا آنان را با آزارشان ، مجازات بیشتری کنند. 🌐 مفهوم دیگر آیه که منظور اصلی تدبر ماست، یعنی وقتی قومی با ناشکری تغییر پیدا کند حق تعالی یا نعمتی را که داده سلب می کند، یا اگر شکر کنند نعمتی که داده است بر آن می افزاید. برای اثبات امر به ذکر نمونه مستندی مدد الهی می پردازیم: ✨وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَىٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ (96 اعراف)✨ ⚡️و اگر مردمی كه در شهرها و آبادي ها زندگی دارند ايمان بياورند و تقوی پيشه كنند بركات آسمان و زمين را بر آنها می‌گشائيم.⚡️ 🔰حق تعالی تصریح می کند؛ اگر ولایتی به خدا ایمان بیاورند و از او بترسند و در اطاعت او باشند حق تعالی درهای آسمان را با نزولات جوی بر آنان می گشاید، که جهان امروز به علت غفلت از ایدئولوژی، این امر را به تغییرات آب و هوایی تعبیر کرده و سعی دارد با کاهش آلاینده ها دمای زمین را از تغییر و گرم شدن نگه دارد. 🔆در اصل خداوند هیچ آب و هوایی را تغییر نمی دهد مگر آن مردم با گناه شان یا اطاعت شان باعث این تغییر می شوند. ❇️در اصول کافی از امام باقر علیه السَّلام آمده است: باران هيچ سالی از سال ديگر کمتر نيست، وليکن خداوند باران را جایی که مقرّر کرده بفرستد، هرگاه قومی به گناهانی مرتکب شوند، خداوند "جلَّ جَلاله" بارانی را که در آن سال برايشان مقدّر کرده به سویِ ديگران و به سوی بيابان‌ها و کوه‌ها و (با سیلاب) به دریاها بفرستد. 💠در احادیث و آیات بر اهمیت زکات به تفصیل پرداخته شده است و نتیجه زکات پرمحصولی و افزایش نزولات جوی ذکر و اثبات گردیده است. @akhlag_dar_ghoran
ارواح مومنان بعدازمرگ به کجا میرود؟ مردم مى خواهند بدانند كه ارواح مؤمنان و كفار بعد از آن كه از بدنشان خارج شدند كجا مى روند و چه مى كنند. آیا جاى مخصوص دارند؟ در روایاتى وارد شده است: ارواح مؤمنان در (وادى السلام) نجف جمع مى شوند. (وادى السلام) به معنى وادى امن و امنیت، سلام و سلامت است. ظهور آن در این دنیا، در سرزمین نجف اشرف كه وادى ولایت است مى باشد و آن در پشت كوفه قرار دارد. احمد بن عمر مى گوید: خدمت امام صادق علیه السلام عرض كردم: برادر من در بغداد است، مى ترسم در آنجا بمیرد. حضرت فرمود: باك نداشته باش و ناراحت مباش،هر جا كه مى خواهد بمیرد؛ چون هیچ مؤمنى در شرق و یا غرب عالم نمى میرد مگر آن كه خداوند روح او را در ((وادى السلام)) با ارواح مؤمنان دیگر قرار مى دهد. عرض كردم: ((وادى السلام)) چیست و در كجا واقع شده است؟ فرمود: در پشت كوفه. آگاه باش، مثل اینكه من منظره اجتماع ارواح مؤمنان را مى بینم كه حلقه حلقه دور هم نشسته اند و با یكدیگر گفت و گو مى كنند. نیز از آن حضرت نقل شده است كه فرمود: روح مؤمن را پس از مرگ به سوى (نهر كوثر) از نواحى ((وادى السلام)) مى برند. مؤمن در باغهاى اطراف آن، گردش مى كند و از شرابهاى آن مى آشامد... حالا كه معلوم شد ارواح پیامبران و ائمه معصوم علیهم السلام و مؤمنان نیك كردار در ((وادى السلام)) نجف قرار دارند، یك سئوال پیش مى آید و آن این كه: پس چرا به زیارت قبور مؤمنان رویم و كنار قبر آنان رفتن چه خصوصیتى دارد ؟ پاسخ: ارواح با اجساد خود ارتباط خاصى دارند. وقتى انسانى به زیارت اهل قبور مى رود و بر سر قبر مؤمن حاضر مى شود، روح آن مؤمن از ((وادى السلام)) فورا به سوى قبرش پرواز مى كند و از دیدار كننده خشنود مى گردد و با او انس مى گیرد و تا وقتى كه بر سر قبر او است شاد و خوشحال مى شود. و موقعى از كنار قبرش بر مى گردد ناراحت مى شود و باز به ((وادى السلام)) بر مى گردد. ٦ص٣٦٨ @akhlag_dar_ghoran
آیامیدانید قیصر روم نامه به امام علی(ع)نوشت واز درد سر مینالیدوامام در جواب نامه کلاهی برای آن فرستادکه بانهادن بر سر شفا پیدا کرد وقتی کلاه را شکافت دیدنوشته ای که درآن است بسم الله الرحمن الرحیم است! میگویند قیصر مسلمان شد وتااخر عمر مسلمانیش را پنهان کرد! آیا میدانید فرعون قبل از اینکه ادعای خدایی کندبرسرقصرخودبسم الله الرحمن الرحیم نوشته بودو موسی به سسب ایمان نیاوردن فرعون به خداوند شکایت کردخداوندخطاب به موسی(ع) فرمودقسم به ذاتم تازمانی که آن نوشته هست او را عذاب نمیدهم! گویندچون خدای متعال خواست عذاب کند اول آن نوشته را زایل کرد! آیا میدانید یکی از اسم های اعظم خداوندبسم الله الرحمن الرحیم است؟ هر کس آن را با خلوص نیت در گرفتاری بخواند رفع شود. گرسنه باشدسیرشود ترسو باشد رفع شود..‌. امام علی(ع)فرمودند: لو شئت لاوقرت اربعین بعیراً من شرح بسم الله اگر بخواهم آنقدر از شرح بسم الله بیان کنم که چهل شتر از نوشته آن بار شود! پیامبر(ص):دعایی که با بسم الله الرحمن الرحیم آغازشود رد نمیشود @akhlag_dar_ghoran
⚔️ثَقَف: به معنای پیدا کردن و دسترسی به کفار و مشرکان به منظور کشتن آنهاست، که این دسترسی یا در میدان جنگ‌ است. ✨فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ (۵۷ أنفال) ⚡️پس اگر در جنگ بر آنان دست یافتی، با (تار و مار کردن) ایشان، کسانی را که (برای جنگ با شما) در پی آنان‌اند، متفرّق کن. ⭐️یا در زمان تسلط و برتری مسلمانان بر آن ها از نظر قدرت است. ✨إِنْ يَثْقَفُوكُمْ يَكُونُوا لَكُمْ أَعْداءً وَ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ (۲ ممتحنه) ⚡️اگر به شما دست یابند، دشمن شما خواهند بود و دست و زبان خود را به آزار شما می‌گشایند. 👈یعنی اگر تعداد مشرکان به اندازه ای است که اگر کسی از آن ها را بکشید به شما حمله کرده و تعداد بیشتری از عده اندک شما مسلمانان را خواهد کشت، پس آنان را نکشید چون به ضرر شماست. چون کشتن آن ها مساوی با کم شدن تعداد شما مسلمانان است. در "ثَقَف" مراد کشتن آشکار است. ✨📖✨در آیه دیگر می فرماید: ✨فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَيْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً (۸۹ نساء) ⚡️و اگر (از مهاجرت) سرپیچی کردند، هر کجا آنان را یافتید، بگیرید و بکُشید و هیچ دوست و یاوری از آنان انتخاب نکنید. 👈یعنی اگر با شما آشکارا جنگ نکردند ولی چون در دل آن ها تمایل به کافر شدن شما، مثل خودشان وجود دارد آن ها را اگر در خلوت پیدا کردید به حالت پنهانی و بی نام و نشان بُکشید طوری که خطری شما را تهدید نکند. 🏹 غالب آیات قرآن غیر از این یک مورد امر به "ثَقَف" و کشتن آشکار مشرکان و کافران دلالت دارد، و نوع دوم که به اصطلاح ترور امروزی نزدیک است فقط یک بار در قرآن آمده و اجازه داده شده است. 🧨 پس اسلام دین ترور نیست، دین کشتن آشکار مشرکان و کافرانی است که درصدد کشتن یا کافر کردن مسلمانان هستند و باید مسلمانان قبل از اقدامی از آنان، بر قتل آنان اقدام نمایند. @akhlag_dar_ghoran
✍️فارابی چون سنتور را ساخت بسیاری از سران و درباریان و مردم را جمع کرد تا از ساز خود رونمایی کند. آهنگی بر آنان بنواخته و همه را مدهوش و در حیرت برد. 🎻سؤال کردند: ساز ات بسیار صدای خوشی دارد ولی گاهی مضراب چنان آرام بر سیم تار می زدی که صدای آن نمی شنیدیم. چرا مضراب قدری محکم تر نمی زدی؟! 🥁گفت: زیبایی دُهُل در آن است که محکم بر آن کوبیده شود و زیبایی سنتور به آن است گاهی چنان آرام مضراب بر سیم فرود آریم که کسی صدایِ آن نشنود که اگر چنین نبود شما چنین مدهوش آن نشده بودید. 🎧🎼در دنیا هم گاهی باید صدایت بلند باشد که همه صدای تو را بشنوند. و گاهی چنان صدای خود آرام کنی که تنها به گوش اهل کلام ات برسد، و گاهی باید چنان آهسته و آرام در دل خود سخن گویی که جز خدای تو کسی توانِ شنیدن آن نباشد.تا آهنگ زندگی ات زیبا باشد. @akhlag_dar_ghoran
🌟عَضَی: به معنای تکه تکه کردن با گاز گرفتن به دندان است. ✨وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلی‌ يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً (27 _فرقان)✨ ✨📖✨در آیه 119 آل عمران حق تعالی اشاره دارد به برخی که کتاب خدا را با گاز گرفتن، بخشی را از بخش دیگر تکه تکه و جدا کرده و قبول اش ندارند. ✨ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لا يُحِبُّونَكُمْ وَ تُؤْمِنُونَ بِالْكِتابِ كُلِّهِ وَ إِذا لَقُوكُمْ قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ (119_ آل عمران)✨ ⚡️چنین نیست شما آنان را دوست دارید در حالی که آنان شما را دوست ندارند و به همه کتاب خدا ایمان ندارند و هنگامی که شما را ملاقات می کنند می گویند ایمان آورده ایم و در اسلام داخل شده ایم در حالی که سر انگشتان خود را از خشم می گزند. بگو: بمیرید از خشم تان که خداوند به صدور شما آگاه است.⚡️ ⭐️این گروه کسانی هستند که در آیه 27 سوره فرقان هم، آنان به تکه تکه کردن قرآن یاد شده اند. ✨الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ (91 _حجر)✨ ⚡️همانها که قرآن را تقسیم کردند (آنچه را به سودشان بود پذیرفتند، و آنچه را بر خلاف هوس‌هایشان بود رها نمودند)⚡️ 📖🗡یعنی کسانی که قرآن را با دندان گاز گرفتند و تکه تکه کردند‌. هر بخشی که در راستای تأیید منافع دنیوی آنان بود پذیرفتند و هر چیزی که موازی با مطامع دنیوی آنان نبود آن را رها کردند. 📌مثال: چون نماز خواندن بدون هزینه است و در تقابل منافع دنیوی آنان نیست آن را تبلیغ کردند. ولی زکات چون به دنیای آنان ضرر داشت آن را نپذیرفتند و اگر پذیرفتند خود را از آن معاف و استثناء شده توجیه کردند. که به فرمایش امام کاظم (ع) اگر خداوند از آنها قبل از خواندن نماز مبلغی به عنوان زکات می خواست، حتی نماز را هم به خاطر محبت مال دنیا ترک کرده و نمی خواندند. امام حسن عسکری (ع) می فرمایند : چنان چه زکات بدون نماز قبول نمی شود نماز هم بدون زکات پذیرفته نمی شود. یا کسانی که آیات غنایم جنگی و انفال را قبول دارند و بعد از هر جنگی برای دریافت این سهم خود نزد نبی مکرم اسلام (ص) می آمدند ولی زمان جنگ، برای جنگ نرفتن بهانه می آورند و توجیه می کنند و برخی آیات قرآن در جهاد را یا قبول ندارند یا خود را به نحوی از آن با استناد به قرآن ، استثناء از رفتن به جنگ نشان می دهند. 🛡حق تعالی فرمود: در دنیا انگشتان خود گاز گرفتند که نشانِ تعجب است ولی در آخرت کف دست خود گاز می گیرند که نشانِ خسران و نابودی است. عضو از عَضَی است، یعنی هر تکه ای از بدن که اگر جدا شود انسان ناقص می شود. @akhlag_dar_ghoran
📚در اصول کافی؛ ابن مصعب از امام صادق علیه السَّلام روایت کرده است: 🕊گروه اندک به گروه بیشتر سلام کنند، و سواره بر پیاده و استر سواران به الاغ سواران، و اسب سواران به استر سواران سلام دهند. 🌟حدیث بیانگر آن است کسی که تموّل و تمکّن بیشتری دارد به کسی که از او تمکّن کمتری دارد متواضع شده و بر او سلام دهد. 📌یا مثال دیگر؛ وقتی دو خانواده با هم وصلت می کنند، خانواده ای که از خانواده دیگر از لحاظ مالی در تمکّن است بر آن خانواده تواضع کرده و سلام باید بدهند. @akhlag_dar_ghoran
🌹حَرَج: به معنای انجام دادن کار نیکی بدون میل درونی همراه با آزار شدن جسمی یا روحی را گویند. ✨لَيْسَ عَلَى الضُّعَفَاءِ وَلَا عَلَى الْمَرْضَى وَلَا عَلَى الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ مَا يُنْفِقُونَ حَرَجٌ (91 توبه) ⚡️بر ناتوانان و بیماران و فقیران که خرج سفر (و نفقه عیال خود را) ندارند گناهی بر ترک جهاد نیست. 🌟مراد از حَرَج در این آیه آن است که چون انسان ضعیف و بیمار و فقیر درآمدی برای انفاق ندارد هرچند انفاق کار نیکی است، ولی حق تعالی چون می داند اگر به چنین کسی انفاق را امر کند با ناراحتی و اذیت این انفاق را خواهد کرد، پس می فرماید: بر تو حَرجی نیست یعنی بدون عذاب وجدان، خود را از انفاق معاف بدان. ✨لَيْسَ عَلَى الْأَعْمَى حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَنْ يَتَوَلَّ يُعَذِّبْهُ عَذَابًا أَلِيمًا (17 فتح) ✨ ⚡️برای شخص نابینا و لنگ و مریض (در تخلّف از جنگ) حرج و گناهی نیست، و هر که خدا و رسول او را فرمان برد او را به باغهای بهشتی داخل کند که زیر درختانش نهرها جاری است و هر که مخالفت کند او را به عذابی دردناک معذّب نماید.⚡️ 🎇جهاد یک فضیلت است. حق تعالی می داند اگر این فضیلت بر انسان نابینا و لنگ واجب کند او از انجام این کار اذیت شده پس با میل درونی دنبال انجام این فضیلت نخواهد رفت، پس می فرماید: بر تو حَرجی نیست، پس کوچکترین ناراحتی بر خودت برای نرفتن به جهاد راه مدهید. ✨مَا كَانَ عَلَى النَّبِيِّ مِنْ حَرَجٍ فِيمَا فَرَضَ اللَّهُ لَهُ (۳۸ احزاب)✨ ⚡️پیغمبر را در حکمی که خدا (در نکاح زنان پسر خوانده) برای او مقرر فرموده گناهی نیست. 🌩 این آیه بعد از امر خداوند برای عقد کردن زن پسر خوانده اش زید بعد از طلاق اش، بر پیامبر (ص) نازل شد. ✍️یعنی ای پیامبر! چون زینب بنت جهش را تو بعد از ازدواج با پسرخوانده ات زید در چشم یک محرم می دیدی و حس همسری به او نداشتی، ما می دانیم بعد از امر ما برای عقد او که یک کار نیکی برای شکستن بدعت است، تو نوعی احساس عذاب وجدان و بی میلی به همسر مطلقه او داری پس بر تو حرجی نیست، این عذاب و ناراحتی را کامل کنار بگذار و راحت با او به چشم همسر زندگی کن. @akhlag_dar_ghoran
حاج علینقی، کاسب مومن و خیری بود که همه اونو به برگزاری جلسات قرآن میشناختن، آخه پدرش هم به همین معروف بود، درحدی که رضاخان هم نتونسته بود جلسات قرآنشو تعطیل کنه، حالا علینقی هم راه پدر رو ادامه داده بود. اما بچه‌ای نداشت که راهشو ادامه بده. همسر دوم هم گرفته بود ولی خدا بهش بچه نمیداد. یه روز همسایشون که یه عالمه بچه داشته، گربه‌های خونشونو میریزه تو یه گونی و میاره در‌خونه علینقی و میگه تو که بچه نداری، حداقل این گربه‌ها رو نگه دار! علینقی در رو میبنده و شروع میکنه زار زار گریه کردن، که خدایا ببین چطور مضحکه عام وخاص شدم؟! فرداش میره و قالی‌های دستبافشو میفروشه و راهی حج میشه، کنار کعبه رو میکنه به آسمون و میگه: خدایا خودت گفتی «ادعونی استجب لکم»، ابراهیم صدسالش بود بهش بچه دادی، من فقط ۴۵ سالمه! اگه بهم بچه بدی نذر میکنم مبلغ دین و قرآنت باشه! برمیگرده و خدا ۱۳ تا بچه بهش عنایت میکنه که یکی از اونها «» میشه. استاد قرائتی به گردن هممون حق دارن، شاید ترجمه و تفسیر قرآن رو اولین بار با لهجه زیبای ایشون شنیده باشیم، این روزها برای سلامتیشون دعا کنیم @akhlag_dar_ghoran
✨وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ (155 بقره) ⚡️ و البته شما را به پاره‌ای از سختی‌ها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم، و صابران را بشارت و مژده بده. 🗺اگر اندکی دقت کنیم در زلزله تمام این بلاهای الهی در یک‌ جا جمع است. مردم زلزله زده از خوف هر کجا باشند با کوچک ترین تکان هر شئ از جا می پرند و در وحشت اند وحشت از حال و آینده مبهم. 🏚در جوع و گرسنگی هستند، شغل و کسب و کار خود را در شهر خود از دست داده اند و اسباب و ارزاق زندگی شان یا در زیر آوار است یا در خانه ای که می لرزد و می ترسند وارد آن شوند. 📈اموال شان که خانه و اسباب آن و خودروهای آن هاست آسیب دیده و از دست شان دور شده است، و جسم شان دچار بیماری، و یا با مرگ عزیزی دچار نقص از انفس و ثمرات گردیده اند. 📊 زلزله شدید ترین بلای الهی است که انسان را در آتش آن می پزد و متوجه معاصی اش می سازد. شهر زلزله زده شهری است که همه مردم آن یک دست اند. لات و ضعیف دیروز، امروز هر دو در ترس اند هر دو محتاج و به دست دیگران برای کمک نگاه می کنند. ⛺️ فقیر و غنی هر دو ندارند، دارا و ندار هر دو در شهر به راحتی خیرات و احسان دیگران را می خورند.... همه در یک نوع خانه از جنس چادر زندگی می کنند که در آن هیچ جایی برای گذاشتن مبل و بستن لوستر و.... نیست. 🌋بدانیم یاری هر انسان زلزله زده گویی یاری پنج نیازمند و مبتلا است. چون هر زلزله زده هر پنج بلا را دارد. @akhlag_dar_ghoran
✍️حکیم صاحب معرفتی را سوال کردند : اگر قرار بود ابلیس با انسان در معصیت و نافرمانی خدا مسابقه دهد کدام یک پیروز می شد و از دیگری در این امر سبقت می گرفت؟ 👥گفت: انسان !! در شگفت شدند، و گفتند: چگونه انسان از ابلیس که دشمن قسم خورده انسان برای گمراهی اوست از او در عصیان الهی سبقت می گیرد؟ 💥گفت: روزی مردی دیدم که عاشق زن رقاصه ای شد. برای وصل به او و فصل و طلاق زن مومنه اش دنبال راهی بود. روزی کارگری برای مرمت منزل به خانه دعوت کرد و زن را گفت: مراقب کارگر باش تا من برگردم و از خانه بیرون نرو مبادا کارگر چیزی از خانه بدزدد که تو را مجازات سنگینی کنم. ⚖️زن چنین کرد و مرد نزد قاضی شهر رفت و گفت: زن من با مرد غریبه ای طرح رفاقت بر هم انباشته و علم معصیت خدا افراشته است آن را من بتازگی فهمیده ام، پس ساعتی قبل به همسرم گفتم قصد سفر به شهر دیگری دارم تا او خود را در خانه تنها بیند و قصد شیطانی خود راحت اجراء کند. کنون آن مرد در خانه من وارد کرده است بروید و ببینید و حق من از این زن نابکار بستانید.... 🚪قاضی همراه مرد به خانه آن مرد رفت و در را زد و صاحب خانه را صدا کرد. زن وقتی صدای قاضی شنید برای این که شوهرش به بی آبرویی متهم نشود سکوت کرد و کارگر در پستوی خانه پنهان ساخت و مدتی بعد در را گشود. 🔎قاضی چون داخل شد اوضاع پریشان زن مومنه را دید و شوهر به صدا آمد و گفت: آن مرد نابکار کجا پنهان ساخته ای؟!!!زن مومن چون نقشه شوم شوهر فهمید و بار سنگین این اجرای شیطان، سکوت کرد. 🪨 قاضی شهر به زن گفت: بیشترین تخفیفی که به تو دادم آن است که سنگسارت نکردم.مهری بر تو نیست و فرزندان ات را شایستگی مادری نداری ساعتی بیش تو را فرصت نمی دهم که این شهر را با همین لباسی که داری ترک کنی....... 🔥حکیم گفت: آن زن مومن آن روز با گریه نزد من آمد و من نمی توانستم بر او کاری کنم جز آن که نزد شوهر او رفتم و گفتم : امروز تو روی ابلیس سفید ساختی ابلیس با انسان خالص مومن کاری نمی کند و از خدای خود برای آزار انسان در جایی می ترسد چنان چه در کلام خدا از زبان ابلیس آمده است؛ ✨إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ✨ (۱۶ حشر) ⚡️من از (عقاب) پروردگار عالمیان سخت می‌ترسم. ولی تو از ابلیس هم امروز برای ارضای هوای نفس ات سبقت گرفتی و از خدای خود هیچ نترسیدی. @akhlag_dar_ghoran
🌹حضرت مهدی عجل الله تعالی فَرَجه‌الشّریف کسی است که قرآن را از غُربت به در می‌آورد و گردهای نشسته بر رُخَش را می‌زداید.چنانچه در خصوص ایشان آمده است: ✨أین المومّل لاحیاء الکتاب و حدوده ✨ ✨📖✨کجاست آن‌که آرزو می‌رود‌، قرآن و حدودش را زنده کند. ✍️مثال مردم را زکات مال شان بستاند و بین نیازمندان تقسیم کند تا عدالت اسلامی محقق شود. چون یکی از ابزارهای عدالت ، پرداخت زکات مال از سوی ثروتمندان است و حتی در برخی احادیث آمده است آن حضرت با زور شمشیر زکات و سهم فقراء از اغنیاء خواهند ستاند . @akhlag_dar_ghoran
چرا ولیعهدی پدر را نپذیرفت ؟ هارون الرشید بیست و یک پسر داشت که سه تای آن ها را به ترتیب ولیهد خود کرده بود ؛ یکی محمد امین ، دومی مامون الرشید و سومی مؤ تمن . در این میان قاسم پسری بود که گوهر پاکش از صلب آن ناپاک ؛ چون مرواریدی از دریای تلخ و شور ، ظاهر گشته و فیض مجالست زهاد و عباد آن عصر را دریافته بود . او از تاءثیر صحبت ایشان روی دل از زخارف دنیا بر تافته و طریقه پدر و آرزوی تاج و تخت را ترک گفته بود . قاسم جامه کهنه و مندرس کرباسین پوشیده و قرص نان جویی روزه خود را افطار می کرد و پیوسته به قبرستان رفته و به نظر عبرت بر مرده ها می نگریست و مانند ابر بهار اشک می ریخت . روزی پدرش در مکانی نشسته بود ، وزرا و بزرگان و اعیان و اشراف در خدمتش کمر بندگی بسته و هر یک به تناسب مقام خود نشسته بودند که آن پسر با لباس مندرس و کهنه و سر و وضعی ساده و معمولی از آنجا عبور کرد ، گروهی از حضار گفتند : این پسر سر امیر را در میان پادشاهان زیر ننگ کرده ! امیر باید او را از این وضع ناپسند منع نماید ، این حرفها به گوش هارون الرشید رسید ، او پسر را خواست و از روی مهربانی و شفقت زبان به نصیحت او گشود . آن جوان سعادتمند گفت : ای پدر ! عزت دنیا را دیدم و شیرینی ریاست را چشیدم حالا از تو می خواهم که مرا به حال خود واگذاری تا عبادت خدا بجا آورم و زاد و توشه ای برای آخرتم فراهم سازم ، من از دنیای فانی چیزی نمی خواهم و از درخت دولت پادشاهی تو ثمری نخواستم . هارون قبول نکرد و به وزیر خود گفت : فرمان ایالت مصر و اطراف آن را بنویس . قاسم گفت : ای پدر ! دست از سر من بردار والا ترک شهر و دیار می کنم و از تو می گریزم . هارون برای اینکه پسر را از این کار منصرف کند با مهربانی گفت : فرزندم ! من طاقت دوری تو را ندارم ، اگر تو ترک وطن گویی روزگار بی تو چگونه به من خواهد گذشت ؟ ! گفت : تو فرزندان دیگری هم داری که دلت با دیدن آنها شاد شود . سرانجام چون دید پدر دست از او بر نمی دارد ، نیم شبی خدم و حشم را غافل کرد و از دارالخلافه گریخت و تا بصره در هیچ جا توقف نکرد . او به جز قرآنی ، از مال دنیا هیچ با خود بر نداشت . در بصره با کارگری امرار معاش می کرد . ابو عامر بصری می گوید : دیوار باغ من خراب شده بود ، از خانه بیرون آمدم تا کارگری بیابم و دیوار باغم را بسازم . جوان زیبارویی را دیدم که آثار بزرگی از او نمایان بود و بیل و زنبیلی در پیش خود نهاده و قرآن تلاوت می کرد . گفتم : ای جوان ! کار می کنی ؟ گفت : بله برای کار کردن آفریده شده ام ، با من چه کار داری ؟ گفتم : گل کاری ، گفت : به این شرط می آیم که یک درهم و نصف به من مزد دهی و وقت نمازم به من فرصت دهی تا نماز را سر وقت بخوانم . قبول کردم و او را بر سر کار آوردم . چون غروب آمدم ، دیدم یک تنه کار ده نفر را کرده است ! دو درهم به او دادم ، قبول ، نکرد و همان یک درهم و نصف را گرفت و رفت . روز دیگر به دنبال وی به بازار رفتم ولی او را نیافتم ، سراغش را گرفتم ، گفتند : فقط شنبه ها کار می کند ، کارم را به تعویق انداختم تا روز شنبه رسید ، به بازار رفتم همچنان او را مشغول تلاوت قرآن دیدم ، سلام می کردم گویا از عالم غیب او را کمک می کردند . شب خواستم به او سه درهم بدهم قبول نکرد و همان یک درهم و نصف را گرفت و رفت . شنبه سوم به بازار دنبال او رفتم او را نیافتم ، از او سراغ گرفتم ، گفتند : سه روز است در خرابه ای بیمار افتاده ، به شخصی التماس کردم مرا نزد او ببرد ، او را دیدم که در خرابه ای بی در و پیکر بیهوش افتاده و نیم خشتی زیر سر نهاده است . سلام کردم چون در حالت احتضار بود توجهی نکرد ، دیگر بار که سلام کردم مرا شناخت ، خواستم سر او را به دامن بگیرم نگذاشت و گفت : این سر را بر روی خاک بگذار که جز خاک او را سزاوار نیست و من هم دوباره سر او را بر خاک نهادم . گفتم : اگر وصیتی داری به من بگو ، گفت : از تو می خواهم وقتی مردم مرا به خاک بسپاری و بگویی پروردگارا ! این بنده خوار و ذلیل تو است که از دنیا و مال و منصب آن گریخت و رو به درگاه تو آورد که شاید او را بپذیری پس به فضل و رحمت خود ، او را قبول کن و از تقصیرات او درگذر . آنگاه پیراهن و زنبیل مرا به قبر کن ده و قرآن و انگشتر مرا به هارون الرشید برسان و به او بگو این امانتی است از جوانی غریب که گفت : مبادا با این غفلتی که داری بمیری ! این را گفت و حرکت کرد که برخیزد نتوانست ، دو مرتبه خواست بلند شود نتوانست ، گفت : عبدالله زیر بغلم را بگیر که آقا و مولایم امیرالمومنین (ع ) آمد . بلندش کردم ، دیدم جان به جان آفرین تسلیم کرد . @akhlag_dar_ghoran
☀️دَحَض: به معنای باطل کردن هر تلاشی برای باطل کردن حق را گویند که مَثل آن در فارسی «خاک پاشیدن بر روی خورشید» است، یعنی تلاش برای محو نور خورشید با پاشیدن خاک به سمت آن است. ✨فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ (141_ صافات)✨ ⚡️(کشتی به خطر افتاد و اهل کشتی معتقد شدند که خطا کاری در میان آنهاست، خواستند قرعه زنند تا خطا کار را به قرعه تعیین کرده و غرق کنند) یونس قرعه زد و به نام خودش افتاد و از مغلوب شدگان (و غرق شوندگان) گردید. 🐋آیه در امر قرعه کشی در کشتی یونس نبی است که سه بار قرعه کشیدند تا غذایی برای نهنگ بیندازند. بار اول قرعه زدند به نام یونس افتاد، آن را باطل کردند و دوبار قرعه را تکرار کردند باز هم قرعه به نام یونس آمد. تا سه بار این امر همچنان تکرار شد. یعنی اراده خدا مبنی بر انداخته شدن یونس بر دریا را نتوانستند با تکرار قرعه باطل کنند. ✨وَ يُجادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْباطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ (56 _کهف)✨ یعنی مجادله می کنند کافران با سخنان باطل، که سخنان حق خدا را باطل کنند ولی نمی توانند. ✨ وَ الَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّـهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ داحِضَةٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ عَلَيْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ (16_ شوری)✨ ⚡️و آنان که در دین خدا (از حسد و عناد با رسولش) جدل و احتجاج برانگیزند پس از آنکه خلق دعوت او را پذیرفتند حجت آنها نزد خدا لغو و باطل است و بر آنها قهر و غضب و عذاب سخت خواهد بود. 🌪یعنی وقتی خداوند بعد از آن که در جواب سؤالات و درخواست حجت‌ از خدا، حجت بر آنان ارائه کرد و مردم آن حجت را پذیرفتند؛ کسانی که حجت خدا را نپذیرفتند و حجت دیگری برای گمراهی خلق از پذیرش حجت خدا یا همان شبهه را ارائه کردند آنان نمی توانند کلام حق خدا را باطل کنند پس خداوند کلام باطل آنان را، باطل می کند و بر آنان خشم و غضب خود را می‌فرستد. 📌مثال؛ عالمی بر مردم از ضرورت وجود قیامت سخن می گوید و حجت از جانب خدا می آورد که این دنیا ظرفیت لازم برای عقوبت گنهکار و جزای نیکوکار را به علت محدودیت در نعمات و عذاب های آن ندارد و مردم با آن حجت قانع شده و اجابت می شوند. 💥 حال کسی از روی عناد حجت دیگری بر این حجت خدا می خواهد و می گوید: آنچه که می‌گویی با قدرت خدا سازگار نیست و خدا قدرتمند است‌، او با درخواست این حجت و بنوعی شبهه افکنی سعی دارد سخن حق آن عالم را "إدحاض" کرده‌ و باطل کند، هرچند موفق به تحقق خواسته باطل خود نمی شود ولی خداوند بر او بخاطر این نیت نادرست و شیطانی اش که سعی در گمراهی مردم از حجت خدا را دارد وعده غضب و عذاب شدید داده است. ☄"مُدْحَضِين" در اصل شبهه افکنان در حجت های الهی برای گمراهی مردم از صراط مستقیم هستند. @akhlag_dar_ghoran
🌟اسراف: 🌻 اگر کسی در چیزی که مفید است و از آن استفاده می کند بیش از نیاز خود استفاده کند به آن اسراف گویند. ✨وَكُلُوا وَاشْرَبُوا وَلَا تُسْرِفُوا ۚ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ ⚡️و بخورید و بیاشامید و اسراف مکنید، که خدا مسرفان را دوست نمی‌دارد (31 اعراف) 🕊نبی مکرم اسلام از راهی عبور می کردند یکی از یاران شان به نام سعد را مشغول وضو یافتند که آب زیاد می ریخت. فرمودند: چرا اسراف می کنی⁉️ 🌟تبذیر: 🔆اگر کسی چیزی را در محل غیر لازم خود استفاده کند تبذیر کرده است. ✨إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ (27 اسراء) ⚡️بیهوده خرج کنندگان برادران شیطان هستند 🌾بذر در فارسی به معنی دانه است که در عربی این لغت وجود ندارد. تبذیر چیست؟ امام صادق علیه السَّلام دستور دادند برای برخی رطب حاضر کردند، برخی که رطب را خوردند هسته آن را دور انداختند خطاب به آنان فرمودند: این کار را نکنید که این کار "تبذیر" است و خدا دوست ندارد. 🪷پس تبذیر انداختن هسته و دانه ای که قابلیت رشد را دارد به محلی بلااستفاده و در نتیجه نابود کردن آن است. تبذیر یعنی نابود کردن دانه مفید و مثمر ثمر. 📌مثال دیگری می زنیم. تصور کنید کسی مادرش از دنیا رفته است او برای ولیمه 100 نفر دعوت می کند. ولی در زمان طبخ غذا به تعداد 150 نفر غذا می پزد، چون غذا پختن و اطعام امری مقبول است و دور ریختن بذر نیست. پس از شمول اسراف خارج می گردد اما از آن جایی که 50 نفر زیاد پخته است به تعداد 50 نفر اسراف کرده است. 💐اما اگر این فرد برای سر قبر مادر خود یک دسته گل طبیعی بخرد به امید این که روح مادرش شاد شود و او را حرمت نهاده است، چون پول خود در جای بیهوده خرج کرده که هیچ سودی به حال میت ندارد، گویی هسته خرما در زباله انداخته است پس تبذیر کرده است. 🕊 یا کسی که یگ گونی گندم دارد اگر این گندم به فاصله کمتر از استاندارد در زمین بپاشد، برخی از گندم ها از بین خواهد رفت و به علت مجاورت و تنگی، رشد نخواهد کرد پس این عمل اسراف است. اما اگر گندم ها را در زمین سنگلاخ بپاشد، کار بیهوده ای کرده و مبذر است. ✨وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ وَالْمِسْكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَلَا تُبَذِّرْ تَبْذِيرًا (26 اسراء) ⚡️ و حق خويشاوند را به او بده و مستمند و در راه‏مانده را (دستگيرى كن) و ولخرجى و اسراف مكن. 🌺اگر در این آیه ذَوِی الْقُربیٰ را اقوام فرض کنیم، یعنی در حق ذی القربی، تبذیر مکن. 🔐 مثال: کسی که خواهرش مستاجر است و پول کرایه خانه لازم دارد اگر او برای خواهر خود لباس گران قیمت هدیه دهد تبذیر کرده است. 🍞🥖یا وقتی مسکین های زیادی نان شب ندارد، او یک مسکین را برای سفر کیش ثبت نام کند ببرد. تبذیر کرده است. چون با همان مبلغ می توانست ده ها مسکین یک ماه شکم شان سیر کند. 💎یا کسی که ابن السبیل است اگر بر او کرایه ای بدهد تا به خانه اش برسد کافی است و کسی که ابن السبیل بازار برد و برای او کلی خرید کند و سپس سوار ماشین کند تا خانه اش برگردد تبذیر نموده است. ✨وَالَّذِينَ إِذَا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَٰلِكَ قَوَامًا (67 فرقان) ⚡️و آنان هستند که هنگام انفاق (به مسکینان) اسراف نکرده و بخل هم نورزند، بلکه احسان آنها در حد میانه و اعتدال باشد. 🌕 اسراف در انفاق آن است کسی که حقوق چندانی ندارد چند یتیم به کفالت گیرد. تبذیر از اسراف بسیار سنگین تر است. چنانچه حق تعالی در حق اسراف کنندگان می فرماید: دوست شان ندارم ولی مبذرین را برادران شیطان معرفی می کند. @akhlag_dar_ghoran
💃 ابراهیم خواص در بیابان می‌رفت، کنیزی را بیرون از خیمه‌ای دید که پای می‌کوبید و سربرهنه رقص می‌کرد. ابراهیم نزدیک رفت. هرچه دخترک را صدا کرد دخترک نشنید. 🧕 گفت: «سر بپوشان ای کنیز! از برای چه، چنین می‌کنی؟» گفت: «من مستم و انسان مست را عقلی نیست. امشب یارم از سفر برمی‌گردد. برای او خودم را حاضر می‌کنم. تو یاری نداری؟» ✨💎✨ ابراهیم گفت: «من یک یار بیش ندارم که او هم در آسمان است و من عاشق او هستم.» 🤍 کنیزک گفت: «از عشق بالاتر رو! چون من مست باش. تو عاشقی مرا دیدی، ولی من مست عشق بودم اما تو را ندیدم.» 🌹پس مست عشق باش، تا غیر از او دیگری را در چشم خود نبینی و ننگری. @akhlag_dar_ghoran