eitaa logo
اَختر‌پنجم؛
412 دنبال‌کننده
250 عکس
40 ویدیو
2 فایل
ستاره هایم درحال سقوط کردنند و من، نمیتوانم نجاتشان دهم. . "من بتمن نیستم که از پس همه چیز بر بیام🎀 " . https://daigo.ir/secret/278221853
مشاهده در ایتا
دانلود
این احمقانه است که وقتی اونی هستی که همه چیز رو تموم کرده، بازم منتظر پیامش باشی.
هدایت شده از انباری کتابخانه
17.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دکتر رمانتیک این‌جوریه که باید دفتر برداری، دیالوگ‌هاش (خصوصا کل دیالوگ‌های کیم سابو) رو توش بنویسی، عین جدول ضرب هی بخونی هی یادت نره، چون این‌بار فقط بحث یادگیری یه چندتا عدد نیست، برحسب دیالوگ‌هاش، ممکنه تصمیمات زندگی‌ت هم دستخوش تغییر بشن.
...
من همیشه قربانی بودم و فکر نمی‌کردم که عوضی بودن چنین حسی داره.
هدایت شده از گمشدھ
من گریه میکنم. و میگم یه روزی تموم میشه.. و میگم بلاخره درموردش صحبت میکنم. درمورد اینکه چقدر سخت بود اینکه چجوری نیمه شب ها سوگواری رو توی قلبت نگه داشتی و دستای لرزونت رو گرفتی سرپا موندی.
هدایت شده از قِید
سرم رو به عقب بر گردوندم و تو ، آدمی بودی که نگاهش رو بهم دوخته بود. من خیابون ها رو طی کردم ، شهر رو زیر پا گذاشتم ، میون کوچه ها به سردرگمی و گمراهی رسیدم و اما باز هم سایه‌ ی تو زودتر از خودت به من رسید . من گم شدم و تو پیدام کردی ، اومدم و تو با نگاهت من رو بدرقه کردی . . خوابیدم و وقتی چشم باز کردم صورتت جلوی چشمام بود ، موهای خرماییت روی پیشونی من پخش شده بود ، گرمای نفس هات گونه هام رو می سوزوند ، غمت تا عمق تنم نفوذ میکرد . . سرم رو انداختم پایین ، چشمامو بستم ، خودم رو به خواب زدم و از تو فرار کردم اما تو ، با اون تیله های پر رنگ که اسمون شب جلوی ستاره هاش کم میاورد بدون پلک زدن بهم‌ نگاه می کردی ، انگار که اخرین باره ، ثانیه های پایانیه ، وقتمون تموم شده و بعد وقتی سرم رو بالا اوردم ، وقتی جرئت نگاه کردن به چشم هات رو توی خودم زنده کردم و از فرار کردن دست کشیدم تا به تو پناه بیارم تو بلند شدی تا بری . . تو میرفتی و انگشت های من عاجزانه به گوشه استینت چنگ میزد تا جلوی رفتنت رو بگیره ، ترس به وجودم هجوم می اورد تا تو رو از من دریغ کنه ، نور همراه تو میرفت و چشم های من ابر میشد تا شاید بارون بیاد و مانع از رفتنت بشه اما تو رفتی ، تو رفتی و اون دنیای سیاه و سفید نابود شد ، رنگ ها غرق شدن توی هم و هیچ ردی از روشنی نموند فقط سیاهی موند و سیاهی ، ما تو یه هزارتو گیر افتاده بودیم من تو رو میدیدم ، تو هم من رو میدیدی من به یاد اوردم ، اما تو از یاد بردی ‌.
اَختر‌پنجم؛
منجمد/ یخ بسته، یخ زده، جامد، دلمه ، بی حرکت
هیچوقت هیچوقت فکر نمی‌کردم کسی که سه سال ازم کوچیکتره از خودم بیشتر درکم کنه و توی بدترین روزا کنارم باشه :)