#نماز_ظهر_عاشورا
در هر نفسش سوز و گداز است حسین
سرچشمه هر راز و نیاز است حسین
میخواند نماز آخرین را در خون
یعنی که فدایی نماز است حسین
محمود قاری
(نیایش سرخ، صفحه ۴۱)
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#محرم
#سلامبرحسین
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🖤🏴
d827a76f-ce84-4b59-a974-b2a3cf1efa80.mp3
11.77M
پای غمت گیرم حسین
🎙کربلایی پیام کیانی
تاریخ مداحی ۱۶مردادماه ۱۴۰۱
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
#محرم
#سلامبرحسین
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🖤🏴
- نیز ھ میرفت و برمیگشت_۲۰۲۲_۰۸_۰۸_۱۱_۵۶_۴۲_۲۴۲.mp3
23.11M
نیزه میرفت و برمیگشت💔😭😭
کربلایۍحسین طاھرۍ
#عاشورا
#روضه_سنگین🥀
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
#محرم
#سلامبرحسین
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
تک ( یک لحظه تو خیمه گام )_۲۰۲۲_۰۸_۰۸_۱۲_۱۵_۲۴_۵۱۹.mp3
11.68M
یک لحظه تو خیمه گام
یک لحظھ تو قتلگام...!
° #ظهرعاشورا🖤
حاجمحمود کریمی
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
#محرم
#سلامبرحسین
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹🏴🖤🏴🔹🔶🔸
همه کس و کار من تو قبرم..._۲۰۲۲_۰۸_۰۸_۱۰_۱۵_۳۰_۷۳۵.mp3
3.36M
🔊 #شور
همه کس و کار من تو قبرم...
حاجامیر #کرمانشاهی
◼️ ویژهٔ #عاشورا
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
#محرم
#سلامبرحسین
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🖤🏴
┄┅─✵💔✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی ...
هر بامدادت؛
رودخانه حیات جاری می شود ...
زلال و پاک ...
چون خورشید
مهربان و گرم وخالصمان ساز ...
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
💐❤️🌷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🏴🏴
@hedye110
🏴🖤🏴
🏴 #عصر_عاشورا
وفدیناه بذبح عظیم
مقتل به فصل ذبح عظیم خدا رسید
راوی داستان به غروب منا رسید
پیچید بانگ هَل مِن مردی میان دشت
او یار خواست لشگر تیر از هوا رسید
افتاد بر زمین تن مجروح آفتاب
باد مخالف آمد و ابر بلا رسید
بازی تیر و نیزه و خنجر تمام شد
وقت هنرنمایی سنگ و عصا رسید
از تل زینبیه سرازیر شد زنی
آری رسید خواهرش اما کجا رسید
جایی که حنجری شده درگیر خنجری
جایی که جان او به لب تیغ ها رسید
جشن است! دور هلهله ها هم گذشت و حال
هنگام پایکوبی اسبان فرا رسید
برگشت ذوالجناح ولی شاه برنگشت
ساحل گریست، کشتی بی ناخدا رسید
#گودال_قتلگاه
#میلاد_حسنی
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#محرم
#سلامبرحسین
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🖤🏴
#تسلیت_امام_زمانم
پدر خاک کجایی پسرت خاک نشد
مادر آب کجایی پسرت آب نخورد
😭😭😭
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#محرم
#سلامبرحسین
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🖤🏴
#ماهنقرهای🔹
#داستانواقعی 🦚
#پارتدویستبیستچهارم
با مشت ضربه ای به بازوش زدم از درد صورتش جمع شد،عصبی داد زدم:-داشتم پس می افتادم،اصلا انگار عین خیالتم نیست که میخوان بکشنمون!
-نترس نمیذارم بلایی سرت بیاد!
-اگه بلایی سر توهم بیاد انگارسر من اومده!
نفس عمیقی کشید و به سختی خودشو بالا کشید و تکیشو به دیوار طویله داد:-اولین بار که دیدمت هیچ وقت فکر نمیکردم یه روزی باهم توی طویله زندونی بشیم،اونم توی همچین شرایطی!
نگاهی به چشمای مظلومش انداختمو با خودم عهد کردم این بار که اژدرخان خواست بهش آسیبی بزنه همه چیز رو بگم،حقش نبود این همه سختی رو تحمل کنه اورهان آدم خوبی بود،بهترین آدمی که توی زندگیم میشناختم!
توی همین فکرا بودم که صدایی از اومد و ساواش و هول زده وارد شد و رو به اورهان گفت:-پاشو داداش خان ده پایین داره میاد،آقات گفت نباید بذاریم چیزی بفهمن، به آدمای عمارتم سپردن خان گفته اگه حرف از دهنشون بیرون رفت زبون از حلقومش بیرون میکشه!
اورهان عصبی ابروهاشو توی هم گره زد:-چی میگی ساواش؟من که از حرفات چیزی سر در نیاوردم!
-کجاشو نمیفهمی؟خان ده پایین داره میاد میخواد پسری که خان برای دخترش در نظر گرفته رو ببینه،آقات میگه نمیخوام بفهمه چه اتفاقی افتاده میگه نمیخواد توی دهشون بپیچه که خان بالا امانت دار نیست،پسراش به ناموس هم دست درازی میکنن،اینا بهونشه من از اولم میدونستم به مردنت رضایت نمیده،حالا اگه فهمیدی کمک کن بلندت کنم،باید بری لباساتو عوض کنی،آقات شرط گذاشته اگه ساکت بشینین و حرفی از دهنتون در نیاد از خونتون میگذره،اگه خان پایین چیزی بفهمه دیگه نمیشه به این راحتیا درستش کرد!
منظور ساواش رو اصلا نمیفهمیدم اینقدر تندتند حرف میزد و توضیح میداد که هر دومون رو گیج کرده بود، ساره با چشمای ورم کرده از گریه به کمکم اومد و خواستیم به طرف اتاق بریم که اورهان عصبی لب زد:-کجا میبریش؟ -نترس داداش بلایی سرش نمیاره میره لباس عوض کنه الانه که آقاش سر برسه صلاح نیست این شکلی ببیندش!
اورهان سری تکون داد و همراه ساره وارد اتاق شدیم و هنوز قدم داخل نذاشته بودیم که شعبون داد کشید:-ارسلان خان و آدماش اومدن!
توی چشمام اشک حلقه زده بود پس هنوزم اونقدری برای آقام اهمیت داشتم!
دست و صورتمو توی تشتی که ساره برام آورده بود شستمو لباس تمیزی به تن کردم:-خان چطوری راضی شد از خونمون بگذره ساره؟
-نمیدونم خانوم جان من که جرأت نزدیک شدن بهشون رو نداشتم اما اول ساواش و بعدش حوریه خاتون خیلی باهاشون حرف زدن،انگارمثل همیشه اون تونسته راضیشون کنه،هر چند خود خان هم راضی به مردن اورهان خان نمیشد همین چند وقت پیش یه پسر از دست دادن هر خطایی هم که کرده باشن نمیتونستن خودشونو راضی کنن اورهان خان رو هم از دست بدن من که همه ترسم از جانب شما بود میترسیدم،خان بخواد شمارو سر به نیست کنه ،خدا رو شکر میکنم که آقاتون به موقع رسید!
آه از ته دلی کشیدم،ساره جلو اومد و جلیقه مشکی رنگی تنم کرد:-فقط حواستون باشه خانوم جان یه وقت حرفی نزنین آقاتون متوجه قضیه بشه!
نمیدونستم خان چی تو سرشه که میخواد همه چیز رو مخفی نگه داره اما خوب میدونستم به فکر خیر و صلاح من نیس،با دستای لرزونم روسریمو سرم میزدم که عصمت هول زده وارد اتاق شد:-زود باشین خان صداتون میکنه!
با وحشت نگاهی به ساره انداختمو از روی زمین بلند شدم،تموم تنم کوفته بود،پاهام به خاطر کشیده شدنم روی زمین پوسته پوسته شده بود و میسوخت اما انقدر ترسیده بودم که هیچ دردی حس نمیکردم،با پاهای لرزون وارد مهمونخونه شدمو تموم چهره هارو از نظر گذروندم،لبخندی مصنوعی روی چهره همه نقش بسته بود،اما نفرت رو از نگاهشون حس میکردم،با شرم سلام آرومی کردمو بوسه ای به دستای زمخت آقام زدمو کنارش جای گرفتم:-خوبی دخترم؟
نگاهی به اخمای درهم اژدرخان انداختمو با ترس لب زدم:-بله آقاجون!💐💐💐💐
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
🦋
🌹🦋
🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🦋
🌹🌹🌹🌹🦋
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🏴🏴
4_5947200949452800445.mp3
5.9M
بریده حنجر خداحافظ
عزیز بی سر خداحافظ ...
🎤حاج #میثم_مطیعی
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_ع
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#محرم
#سلامبرحسین
#کانالعکسنوشتهایتا
@Aksneveshteheitaa
🏴🖤🏴
┄┅─✵💔✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
الهی ...
هر بامدادت؛
رودخانه حیات جاری می شود ...
زلال و پاک ...
چون خورشید
مهربان و گرم وخالصمان ساز ...
سلاااام
الهی به امیدتو
صبحتون بخیر💖
💐❤️🌷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🏴🏴
@hedye110
🏴🖤🏴