eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.4هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ❣کمال بندگی❣
 ادامه برخی از ویژگی‌های حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها 3- عصمت بر اساس روايتى كه مرحوم سپهر در «ناسخ‏» از امام رضا(ع)روايت كرده، لقب «معصومه‏» را به حضرت معصومه، امام هشتم‏ اعطا كرده ‏اند. طبق اين روايت امام رضا(ع) فرمود: «من زار المعصومه بقم كمن زارنى‏» «هركس حضرت معصومه را درقم زيارت كند، همانند كسى است كه مرا زيارت كرده باشد.» اين ‏روايت را مرحوم محلاتى نيز به همين تعبير نقل كرده است. با توجه به اين كه عصمت‏ به چهارده معصوم(عليهم السلام) منحصرنيست، بلكه همه پيامبران، امامان و فرشتگان معصوم هستند. و علت اشتهار حضرت رسول اكرم، فاطمه زهرا و امامان(عليهم‏السلام) به «چهارده معصوم‏» آن است كه آنها علاوه بر مصونيت ازگناهان صغيره و كبيره، از «ترك اولى‏» نيز كه منافات با عصمت‏ ندارد، پاك و مبرا بودند. مرحوم مقرم در كتابهاى ارزشمند: «العباس‏» و «على الاكبر» دلائل عصمت ‏حضرت ابوالفضل و حضرت ‏على ‏اكبر(عليهماالسلام) را بر شمرده‏ است. و مرحوم نقدى در كتاب‏«زينب الكبرى‏» از عصمت‏ حضرت زينب سلام الله عليها سخن‏ گفته است. و مولف «كريمه اهلبيت‏» شواهد عصمت‏ حضرت معصومه(س)را بازگو نموده است. و با توجه به اين كه حضرت معصومه(س) نام شريفشان «فاطمه‏»است و در حال حيات به «معصومه‏» ملقب نبودند، تعبير امام(ع)دقيقا به معناى اثبات عصمت است، زيرا بر اساس قاعده معروف:«تعليق حكم به وصف مشعر بر عليت است‏» دلالت‏ حديث‏ شريف برعصمت آن بزرگوار بى‏ ترديد خواهد بود. 💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
با ستم و جفا خوشم گر چه درون آتشم چونکه تو سایه افکنی بر سرم ای همای من... 👤 مولانا   @Aksneveshteheitaa               🦋💖🦋
من دهان بستم تو باقی را بدان.... 👤مولانا   @Aksneveshteheitaa               🦋💖🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧🎼 خـــداےخـوبم امشــب دلـم مـیخواهـد براےهمـه بنـدگانـت دعـــاکنــم شبتون حسینی ✨🌙🌟✨🌙🌟✨🌙🌟
بسم الله الرحمن الرحیم الهی به امید تو 🌹💖🦋 دعای روز چهاردهم ماه مبارک رمضان بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ لا تؤاخِذْنی فیهِ بالعَثراتِ واقِلْنی فیهِ من الخَطایا والهَفَواتِ ولا تَجْعَلْنی فیه غَرَضاً للبلایا والآفاتِ بِعِزّتِکَ یا عزّ المسْلمین. خدایا، مرا در این ماه بر لغزش ها مؤاخذه مکن و از خطاها و افتادن در گناهان من در گذر و هدف بلاها و آفات قرار مده، به عزّتت ای عزّت مسلمانان. 🌹💖🦋🌹💖🦋🌹💖🦋
AUD-20210214-WA0002.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤فرهمند 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤             @hedye110 🔸🔶🔹🔷💠🔷🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح که می آید تو می آیی همنشینم تمام لحظه های من رنگ خورشید میگیرد، و باز تو بر من بالیدی تا دوباره زنده شوم از تو . سلام خورشید من در لحظه های ناب سلام، پر نور بتاب که امروز محتاج چشمهای تو هستم برای بقایم 🔷💙 💖🌻💖☘    @Aksneveshteheitaa               🦋💖🦋
تو می آیی...و رجعت می کند " ح س ی ن " علیه السلام و میاندار محرم... عباس علیه السلام می شود زینب سلام الله ایستاده می خواند قنوتش را... و آب... می رسد این بار به خیمه ها اللهم عجل لولیک الفرج.   @Aksneveshteheitaa               🦋💖🦋
خنده هاتو قربون - محمد علیزاده .mp3
3.85M
آهنگ ☝🏻💛 🎵 خنده هاتو قربون 👤 محمد علیزاده   @Aksneveshteheitaa               🦋💖🦋
『♥️』 هر کس بہ اندازه‌ی دل هایی‌ِ کھ آرام میکند ؛ آرام می‌شود ꧇) ' 🔷💙 💖🌻💖☘    @Aksneveshteheitaa               🦋💖🦋
『♥️』 ‌میگفت تو خیلی زود رنجی! دلم میخواست بهش میگفتم، آدم‌ها از کسایی که دوسشون دارن بیشتر می‌رنجن، وگرنه بقیه که مهم نیستن … 🔷💙 💖🌻💖☘    @Aksneveshteheitaa               🦋💖🦋
『♥️』 ‌«آرامش » چه بی معناست وقتی جای تو در آغوشم خالیست ... 🔷💙 💖🌻💖☘    @Aksneveshteheitaa               🦋💖🦋
4_5926914929855563536.mp3
3.64M
این تو و این جان من ... 🔷💙 💖🌻💖☘    @Aksneveshteheitaa               🦋💖🦋
داخل سالن روی مبل نشستم و مشغول خواندن کتاب شدم. مطالبش برایم جالب بود، دلیل بعضی رفتار مردها را توضیح داده بود و این که چطور یک زن باید در مقابل آن رفتار، عکس العمل نشان بدهد. در مورد قدرت طلبی مردها کلی توضیح داده بود و این که اگه این قدرت را از آنها بگیریم، در حقیقت زندگی خودمان را نابود کرده‌ایم... آنقدر مطالبش برایم جذاب بودکه متوجه‌ی روشن شدن هوا نشدم. بااکراه کتاب را بستم ومانتو و روسری ام را اتو کردم وکم‌کم آماده شدم. با امدن پیام آرش که نوشته بود، –پایینم. جلوی آینه ایستادم و روسری‌ام را سرم کردم. جعبه گیره‌ها را باز کردم و دنبال گیره‌ای گشتم که به رنگ روسری یاسی رنگی که مادر آرش روز بله برون برایم هدیه آورده بود بخورد. کلی گشتم ولی چیزی که با روسری‌ام ست بشود را پیدا نکردم. گیره‌ی یاسی نداشتم، گیره‌ی گلبهی رنگی داشتم که با نگین‌های سفید تزیین شده بود. همان را برداشتم و روسری‌ام را بستم. کیف و چادرم را برداشتم و از مامان خداحافظی کردم وراه افتادم. آرش دست به جیب به در ماشینش تکیه داده بودو به در خانه زل زده بود. با دیدن من لبهاش به لبخند کش امدو از همان دور برایم دست تکان داد، بعدهم خم شدو از داخل ماشین یک شاخه گل رز آبی آوردو با لبخند به طرفم گرفت و گفت: –سلام بر بانوی متخصص علف سبز کردن به زیر پای بنده. لبخندی زدم و با شرمندگی جواب سلامش را دادم و گفتم: –دست شما دردنکنه، صبح به این زودی مگه گل فروشی باز بود؟ دستم را گرفت و گفت: –اولا: جوینده یابندس. دوما: اگه یه بار دیگه بگی "شما " مجازات میشی، بعد با شیطنت نگاهم کرد. از همان مجازاتهایی که اون دفعه هنوز مطرحش نکرده بودم یاد میوه آوردن افتادیا. سوما: برو یه ظرف بیار این علف ها رو بچینیم ببریم بدیم گاو وگوسفندها بخورند، حیفه. ــ ببخشید، فقط چند دقیقه دیر شد، چقدر شما...زود حرفم را خوردم و ادامه دادم: چقدر آن تایمی. باانگشتش لپم رو ناز کردو نگاه خاصی بهم انداخت وگفت: –اتفاقا اصلا آن تایم نیستم، منتظر موندن برای تو، برام خیلی طولانیه. تو، هر دقیقه اش رو یک ساعت حساب کن. تپش قلبم بالا رفت نگران بودم نکند کسی مارا ببیند. نگاهم را از او گرفتم و گفتم: –داشتم دنبال گیره‌ایی که با روسری‌ام ست بشه می گشتم، تا پیداش کنم دیر شد. دستش را به گیره ی روسری‌ام کشید و آرام گفت: – چقدر قشنگه؟ مگه چند تا از اینا داری؟ که هر دفعه یه مدل به روسریته؟ ــ یه جعبه ی کوچیک. با تعجب گفت: – واقعا؟ ــ البته با اسرا با هم استفاده می کنیم. با یه غروری گفت: –بگو کجا از اینا می فروشن، امروز می برمت اونجا، هر چندتا که دلت خواست برات می خرم، یه جعبه هم می خریم با سلیقه ی خودت، تا گیره هات رو توش بزاری. از این منبت کاریا، خوبه؟ سرم را به علامت مثبت تکان دادم و او هم با همان غرور دنباله ی حرفش را گرفت و گفت: –بزار تو کمد خودت و تنهایی استفاده کن. می خواستم بگویم نیازی ندارم، اصلا این همه گیره را می خواهم چکار، ولی یاد مطالب کتابه افتادم و این که اینجور وقت ها مردها احساس قدرت می کنند و نباید سرکوبشان کرد، همچنین باید مواظب غرور مردها بود. پس با ذوق گفتم: –وای واقعا؟ همانطور که ماشین را دور می زد تا پشت فرمان بنشیند گفت: – البته بعد از صبحانه و پیاده روی... ماشین را که روشن کردبی مقدمه پرسید: –چه گلی رو بیشتر دوست داری؟ منم بی معطلی گفتم: – نرگس و یاس و مریم. ــ نرگس که الان نیست فکر کنم هوا کمی سردتر بشه سرو کلش پیدا بشه. یاسم که من ندیدم توی گل فروشیها. ولی مریم فکر کنم تو کل سال هستش. منم این گلهارو دوست دارم، عطرخوبی دارن. دفعه ی بعد گلی رو که دوست داری برات می خرم. نگاهش می کردم و از این همه مهربانی‌اش لذت می بردم. اگه حجب و حیا می گذاشت نگاه ازش برنمی داشتم، دلم می خواست دستهایش را بگیرم و برای همیشه در دستم نگه دارم. محبت های رگباری اش توی همین چند روزه باعث شده بودعلاقه‌ام چندین برابرشود و تحمل کردن دوری اش حتی برای چند ساعت برایم سخت شود. دستهای گرمش باعث شد نگاهم را سر بدهم به طرف دستش که در دستم گره خورده بود. بعد نگاهم را به گل آبی دادم و با لبخند گفتم: –گل رز هم دوست دارم چون تو برام خریدی، بخصوص رنگ آبی. دستم را نزدیک صورتش بردو به لپش چسباند و گفت: –نمی‌دونم چرا احساس کردم کلا از رنگ آبی خوشت میاد... 💖🌹💖🌹💖🌹💖🌹💖   @Aksneveshteheitaa               🦋💖🦋
💖💖💖💖💖💖💖💖
doa_mojir_tarjomeh.pdf
590.4K
💖متن و ترجمه (پی دی اف ) 💖💖💖💖💖💖💖💖💖
『♥️』 ‌روزگار همیشه بر یک قرار نمی ماند روز و شب دارد روشنی دارد تاریکی دارد کم دارد بیش دارد دیگر چیزی از زمستان باقی نمانده تمام می شود بهار می آید ... 🔷💙 💖🌻💖☘    @Aksneveshteheitaa               🦋💖🦋
『♥️』 ‌ دلتان نگیرد از تلخی‌ها... یک نفر هست همین حوالی دورتر از نگاه آدم‌ها نزدیک‌تر از رگ گردن روزی چنان دستتان را می‌گیرد که مات می‌شوند تمام کسانیکه روزی به شما پشت پا زدند... 🔷💙 💖🌻💖☘    @Aksneveshteheitaa               🦋💖🦋
『♥️』 ‌واقعیت، نه خواب‌های من است، نه رویای تو نه خیال‌بافی من، نه آرزوی تو ‏همین طور که گاهی روزنامه می‌خوانی، ‏و گاه شعر‌ مرا. 🔷💙 💖🌻💖☘    @Aksneveshteheitaa               🦋💖🦋
『♥️』 ‌ولی کاش من همون پیرهنی بودم که عطر مورد علاقتو روش خالی میکنی 🔷💙 💖🌻💖☘    @Aksneveshteheitaa               🦋💖🦋
『♥️』 زنده ام نه از جانی که مانده از استخوان های لجبازی که روی هم ایستاده اند 🔷💙 💖🌻💖☘ #بهار‌_قران #عکس‌نوشته‌ایتا    @Aksneveshteheitaa               🦋💖🦋