eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.4هزار دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
5.2هزار ویدیو
48 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 🦚 با این حرف آلما آتاش که دیگه تحملشو از دست پاده بود از میون دندونای کلید شده اش غرید: -نه مثل اینکه رسما دیوونه شدی،فکر کردی تا آخر عمرت اینجا میمونی و کسی هم پیدات نمیکنه؟اصلا چرا اومدی اینجا بهم چیزی نگفتی؟همون صبح وقتی صداتو شنیدم شکم برد تو باشی ولی فکر نمیکردم در این حد بزنه به سرت که از عروسیت فرار کنی و بیای اینجا کلفت بشی!چشماتو باز کن من به دردت نمیخورم دختر،حتی اون پسره ی بی همه چیز هم الان بهتر از من میتونه خوشبختت کنه،خودت که خوب منو میشناسی مطمئن باش اگه تواناییشو داشتم نمیذاشتم حتی یه قدمیت بیاد چه برسه به اینکه زنش بشی! -چرا تواناییشو نداری؟به خاطر اون دختره؟همونی که عاشق برادرته! -مواظب باش چی میگی بالی،اون الان زن منه حق نداری راجع بهش اینجوری صحبت کنی! بالی؟پس اسمش بالی بود!بیشتر از اینکه ناراحت بشم یا دلم بشکنه از تصویر پیش روم تعجب کرده بودم،آتاش و عشق؟محال بود! بالی با پافشاری جواد داد:-ولی عاشقت که نیست،هست؟خودم امروز دیدمش که چطوری به برادرت نگاه میکرد،واقعا چطور نمیبینی؟یعنی اینقدر دلباختش شدی؟ آتاش مکثی کرد و لب زد:-حتی اگه اونم نبود باز من نمیتونستم با تو ازدواج کنم اینو بفهم،همین فردا میریم و تحویل آقات میدمت! -آقام منو میکشه آتاش یعنی اصلا برات مهم نیست؟ -نگران نباش نمیذارم بلایی سرت بیاره! بالی با شنیدن این حرف مشت محکمی به سینه آتاش کوبید و با حالی که کم از جنون نداشت گفت: -دست آقام بهم برسه یک لحظه هم توی کشتنم تردید نمیکنه،نه تو نه هیچکس دیگه ای جلو دارش نیست،اصلا اونم نکشه خودم خودمو خلاص میکنم! آتاش دست بالی رو توی دستاش گرفت و عصبی لب زد:-همچین غلطی نمیکنی،چرا نمیفهمی من نمیتونم با تو عروسی کنم! -اگه دلیلت اون دختره نیست بهم بگو چرا؟چرا نمیتونی؟ حتی منم منتظر شنیدن جواب آتاش بودم!مشتاق بودم ببینم در حالی که عاشق دختر دیگه ای بود چرا با زور خواست با من ازدواج کنه! آتاش عصبی مکثی کردو نفسش رو بیرون داد:-با من باشی باید خواب عروس شدن و مادر شدن رو ببینی، تو دختر خوشگلی هستی بالی، جوونی، حیفه آینده ات باهام تلف شه! -نمی فهمم چی می گی!معلومه میخوای من و از سرت باز کنی؟فکر می کنی نمی فهمم؟ همش می خوای یه جوری پسم بزنی،فقط به خاطر اون دختره که حتی ذره ای هم دوستت نداره، یا شایدم با حرفای آقام ترسیدی و جا زدی؟ خدا لعنتم کنه که به امید عشق تو از همه جا رونده شدم و تو... عصبی و با سرعت خواست از کنار آتاش به سمت مطبخ بره که آتاش دستش رو گرفت،خم شد رو صورتش و در حالی که پره های بینیش از شدت حرص باز و بسته می شد غرید: -من، مردونگی ندارم،حالا فهمیدی؟خیالت راحت شد؟اگه راضی شدم این دختر زنم بشه برای این بود که فقط این دختر بود که از اینکه با من بخوابه متنفر بود،چون میدونستم حتی چشم نداره بهش نزدیک بشم،فقط خواستم دهن آقامو ببندم چون راضی نمیشد عزب بمونم،نمیخواستم‌ همه جا پخش بشه که پسر کوچیکه اژدر خان مردونگی نداره! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻