eitaa logo
🥀عکس نوشته ایتا🥀
3.4هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
5هزار ویدیو
47 فایل
😘همه چی تواین کانال هست😘 ⬅تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران➡ 💪تأسیس:1398/05/3💪 مدیر⤵️⤵️ @yazahra1084 @kamali220👈شنوای حرفاتونیم🎶🎶🎶 ادمین تبادلات⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 تعرفه های کانالمون⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/4183359543C72fc8331a5
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🌙قصه و تمثیل و تلنگری زیبا: 🍃🕊💫یادمه وقتی پدرم دیوارای خونه رو سفید کرد و رنگ زد ؛ مادرم همیشه مواظب بود که ما روی دیوار چیزی نکشیم و ننویسیم و... 🍃🕊💫یه روز به مادرم گفتم: ارزش ما بیشتره یا این گچ و سفیدی و رنگ؟! 🍃🍀🌙 مامان گفت: مادر جان ارزش گچ و رنگ دیوار از شما بیشتر نیست 🍃🍀☀️اما ارزش زحمت و رنج پدرت خیلی بیشتر از اینهاست 🍃🌴🌷وقتی پدرت چند سال کار کرده، زحمت کشیده تا ما تونستیم با کم خوردن و کم پوشیدن این خونه رو سفید ورنگ کنیم. 🍃🌼💫حالا چرا ما کاری کنیم که دوباره پدرت مجبور باشه چند روز، چند ماه، چند سال دیگه زحمت بیشتر بکشه که خونه رو بتونه رنگ کنه؟!!! . 🍃🕊💫این حرف مادرم از بچگی همیشه تو ذهنم بود و موند. 🍃🍀🌙 حرفی که باعث میشد ما شیشه ها رو نشکنیم تلویزیون رو الکی خراب نکنیم یخچال رو بیهوده باز و بسته نکنیم 🍃🌸🕊تا هیچ وقت دلیل رنج و زحمت بیشتر واسه پدرمون نباشیم 🍂🥀🌼نمیدونم چی برسر روزگار ما اومده که دیگه کمتر کسی پیدا میشه که به پیر شدن پدر خونه هم فکر کنه 🍂🥀🌼این روزها وقتی بچه بخاطر بی توجهی و شیطنت ال سی دی ده میلیونی میشکنه ، میگن: بابا چکارش داری؟ بچه بوده شکسته؛!!! 🍂🥀🌼گوشی موبایل چهار پنج میلیونی رو میزنه زمین چهل تیکه میشه میگن: هیچی نگو به بچه؛!! تو روحیه‌ش تأثیر بد میذاره؛!!!! 🍃🌴🌷اما کمتر کسی میگه که این پدر خونه هستش بایدچند روز، چند ماه، چند سال دیگه کار کنه تا بتونه جبران خسارت کنه 🍃🍀☀️ایکاش کمی بفکر چین و چروک‌های پیشونی آدمی بودیم که داره واسه ما پیر میشه 🍃💐☀️جوونیش، عمرش، خوشیهاش همه رو گذاشته واسه ما که با بودن ما پیری رو از یاد ببره 🍂🥀🌼اما گاهی وقتا دونسته و ندونسته تنها، دلیل رنج بیشترش میشیم و یادمون میره که اونم تا یه حدی توان داره تا یه جایی بدنش قدرت کار کردن داره 🍃🌸☀️قدر پدرانمون رو بیشتر بدونیم 🍃🌴⛰اقتدار پدر؛ احترام مادرا هستش 🍃🕊🌷و احترام مادر شکوفائی خانواده 🍃🌺☀️خدا پدارنتون رو حفظ کنه 🍃🕊💫و روح پدرانی که دیگه پیش ما نیستند شاد و قرین رحمت الهی باشه 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
┄┅─✵💝✵─┅┄ با نام و یاد خــدا میتوان بهترین روز را براے خـود رقم زد پس با تمام وجـود بگیم خـدایا بہ امید تو نه بہ امید خلق تو ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅─┄ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
کِی خزانم میشود مولا بهار؟ کِی کناره میرود گرد و غبار؟ یک سؤال از طعمِ بغض واَشک و آه کِی به پایان میرسد این انتظار؟💚 @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
۱۲۰.mp3
8.82M
[تلاوت صفحه صد و بیستم قرآن کریم به همراه ترجمه] @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
. گاهی باید به زندگی حمله کرد، بی‌رحمانه و بدون ترس در دوران آموزشی فرمانده‌ای داشتیم سخت‌گیر و خشک.اهل تبریز‌ بود و معروف بود به اینکه کمتر کسی می‌تواند لبخندش را ببیند. قدی کوتاه و بدنی ترکه‌ای داشت.از آن دست آدم‌هایی بود که بعد از چند مدت آشنایی با او؛ خیال می‌کردی ربات یا مثلا آدم‌آهنی است. صبح‌ها قبل از تمام فرمانده‌هان در اتاقش حاضر بود.صورتش در صبح اول وقت هیچ فرقی با صورت دم ظهرش نداشت. هیچ نشانه‌ای از خواب‌آلود بودن در چهره‌اش پیدا نبود. در برف و باران یا زمین یخ زده رژه‌اش برپا بود. تعطیل کردن وظایف روزانه برایش هیچ مفهومی نداشت. شاید برای همین هم در پایان دوره گروهانمان رتبه اول رژه‌ را ازآن خودش کرد. آن‌قدر روی زمین یخ زده پا کوبیده بودیم که روز آخر در آن هوای معتدل پاییزی رژه رفتن برایمان مثل خوردن یک لیوان آب پرتقال بود. در خدمت همه چیز مشترک است. غذا، لباس، جای خواب، تنبیه، تشویق و البته مریضی. در پایان ماه اول از صد‌وبیست نفرمان حداقل هشتاد نفر مریض بودند، بهداری هم که کاری نمی‌کرد، نهایت لطفشان تجویز آستامینوفن و آدالت کلد بود. نصف ماه دوم هم گذشته بود،آنقدر گلودردم طولانی شده بود که دیگر برایم اذیت کننده نبود. یک روز صبح ازخواب که‌بیدار شدم احساس کردم تبدیل به یک توده بتنی ۳۰۰ کیلویی شده‌ام،حرکت کردن برایم محال بنظر می‌رسید،بدنم در تب داشت آتش میگرفت، چشمانم آنقدر درد می‌کرد که باز نگه داشتن‌شان برایم شبیه شکنجه بود. وقت رژه بود،همه رفتند و من در تخت ماندم. فرمانده بعد از حضور و غیاب به سراغم آمد و بدون ذره‌ای مکث گفت:«یالا بلند شو بریم.»باورم نمی‌شدکه همچین انتظاری از من دارد، نهایتش تصور می‌کردم که مرا تحویل بهداری بدهد. هر چقدر خواستم خالصانه متقاعدش کنم که من امروز مرد رزم نیستم نفهمید. آن روز علاوه بر چهار ساعت رژه بر روی زمین یخ زده ، چهار دور هم با اسلحه دور میدان صبحگاه دویدیم. همه چیز که تمام شد دیگر وقت نهار بود.من از یک توده سیصد کیلویی بتنی تبدیل شده بودم به سبکی یک پر.هیچ نشانه ای از کسالت، تب و مریضی در‌من نبود. آن روز برایم درس بزرگی‌ بود،در موقع ضعف هرگاه خودت را ضعیف تصور کنی قافله روزگار را دو دستی باخته‌ای. زندگی هم همینطور پیش می‌رود، آن زمانی که همه چیز دست به دست هم می‌دهد که تو خودت را تسلیم شرایط کنی؛بهترین وقت برای حمله است. فرقی نمی‌کند که روبه‌رویمان چه چیزی ایستاده باشد، یک آدم، یک هیولا، زندگی و یا تقدیر . حقیقت این است که همه اینها از حمله‌ا‌ی که پشتش چیزی برای از دست دادن نیست؛به شدت می‌ترسند. بله،گاهی باید به زندگی حمله کرد، بی‌رحمانه و بدون ترس. پویان اوحدی 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 🦋 🌹🦋 🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🦋 🌹🌹🌹🌹🦋                    @Aksneveshteheitaa                🌻❤️🌻
کجاست‌روح‌الله؟! ڪہ‌ببیند سربازان‌درگاهواره‌اش قدکشیده‌اندو مرد و مردانه پای‌انقلابش‌ایستاده‌اند(:                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
رتبه‌اول‌کنکور‌سال۶۴بود و دانشجــوی پـــزشڪی دانــشگاه شهـیدبهشــتــی آخریـن‌دسـت‌نوشته‌اش‌این‌بود: صفایی‌ندارد‌ ارسطوشدن‌ خوشاپــرڪشیدن پــرســتـو شــدن...                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
📸 مدافعان آسمان ایران 🔹️به پاس ایستادگی بی‌وقفه مردان ارتشی که زیر آسمان وسیع این مرز و بوم، دلیرانه دیوارهای دفاعی می‌سازند @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅─┄
🔺️آنچه آنها کردند 🔻آنچه ما کردیم! @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅─┄
مداحی آنلاین - به نام نامی حیدر علم برمی‌داریم - رسولی.mp3
4.77M
به نام نامی حیدر علم برمی‌داریم کنار مالک اشتر قدم بر‌می‌داریم 🔊 🎙 ✊ 🇮🇷 ✊🇮🇷 ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅─┄
┄┅─✵💝✵─┅┄ چه زيباست صبح، وقتی روی لب‌هايمان ذكر مهربانی به شكوفه می‌نشيند ❤️و با عشق، روزمان آغاز میشود 🏳خدايا... روز‌‌مان را سرشار از آرامش عشق و محبت کن🌸 سلاااام الهی به امیدتو صبحتون بخیر💖 •––––––☆––––––• @delneveshte_hadis110 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
هر بزرگواری سلام داد، لطفا ۳ بار سوره توحید رو بخونه و ثوابش را هدیه کنه به امام مهدی (عج) ... این کمتر کاریه که روزانه میتونیم انجام بدیم✅ @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤فرهمند 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 @hedye110
۱۲۱.mp3
6.46M
[تلاوت صفحه صد و بیست و یکم قرآن کریم به همراه ترجمه] @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز هم یه هدیه از 🤍طرف خداست همین که امروز هم 🌸میتونین از نعمت 🤍دوباره دیدن ❄️دوباره شنیدن 🌸و دوباره لمس کردن 🤍این جهان زیبا لذت ببرین ❄️خدا رو شکر کنین.. روزتون رو زیبـا بسازین روزگارتون پر از نور امید 🍃🌸وسرشار از عشق به خالق مهربون                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
🔆آجر پاره ! 🍂جوانى مى خواست ازدواج كند، با خاله اش مشورت كرد، خاله اش گفت : 🍂نزديك در حمام زنانه برو، دخترهايى كه از حمام بيرون مى آيند را مشاهده كن ، هر كدام از آنها را كه پسنديدى يك ريگى به طرف او پرتاب كن ، او نيز مى فهمد و بقيه كارها درست مى شود. 🍂جوان نيز به جاى ريگ يك تكه آجرى برداشت و رفت كنار حمام زنانه و زنها و دخترهايى كه از حمام بيرون مى آمدند مى ديد اما آنها را نمى پسنديد، تا اين كه بانوى بلند قدى را ديد كه از حمام بيرون مى آيد تا او را ديد، پسنديد و آجر پاره را به طرف آن زن پرت كرد. 🍂آجر پاره به آن زن خورد و جيغ و داد او بلند شد، بعد معلوم شد كه او همان خاله اش است كه با او مشورت كرده بود!! 🍂اين هم سزاى خاله اش بود كه در مشورت خود ديگران را راهنمايى غلط نكند تا مجبور شود كه آجر پاره بخورد😀😀                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
میان این همه شلوغی یک نفر باشد که تورا خوب بفهمد ،کافیست!                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
•––––––☆––––––• @delneveshte_hadis110
                   @Aksneveshteheitaa                ●○●
من با آدمای خیلی کمی صمیمی ام اما همون چند نفر همه چیز منن:)) «توام جزوشی»                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
آشنا چشم پیشرفتت رو نداره                    @Aksneveshteheitaa                ●○●
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خلاصه حمله ی شب گذشته ی کفتارهای صهیونیست به ایران... 😁 🤣 😉😊          @khandeh_kadeh        😜❅☺️❅😜