هدایت شده از انسجام
بسم الله الرحمن الرحیم
💢 یادداشت تحلیلی دبیرخانه انسجام
[ائتلاف نیروهای سیاسی-مدنی جبهه انقلاب و مقاومت]
🔸 مشارکت مردم در تولید و آینده اقتصاد سیاسی ایران
یکم.
شعار سال، چیزی درباره یک لحظه از دوران کلی حرکت یک ملت است. حکمی است از سر زمانشناسی؛ و هر که دیده به سیاست گشوده یا باید از عهده انکار این زمانشناسی بر آید و یا مسئولیت تفسیر آن را بپذیرد. اینکه رهبر انقلاب چاره ضعف اساسی کشور، یعنی مساله اقتصاد، و راه حل مشکلات را مساله تولید میخوانند، چیزی بیش از اداره ساده امور است. ما باید بتوانیم مسئولیت چنین تفسیری را بر عهده بگیریم.
دوم.
نگاهی به شیوههای اداره در کشورهای منطقه و حتی جهان و نحوه مواجههشان با مشکلاتشان این ارادهٔ افزون را روشنتر میسازد. بسیاری از کشورهای منطقه برای رسیدگی به مشکلاتشان، غیر از اتکا به خامفروشی و خصوصا فروش نفت و گاز، بر جذب سرمایه خارجی و ترانزیت و تجارت و خدمات گردشگری تکیه کرده اند. یعنی اگر چه سعی دارند رفاه مردمشان را تامین کنند اما عزمی برای ایجاد یک اقتصاد ملی ندارند. بلکه به بیشینهسازی و هموار کردن حضورشان در مدارهای موجود اقتصاد جهان تمرکز کرده اند. این وضعیت درباره بسياری از کشورهای جهان و حتی کشورهای اروپایی صادق است. بزرگترین اقتصادهای صنعتی در اروپا این روزها گرفتار سستی و ضعف در تولید اند. در واقع کشورهای اندکی هستند که هنوز مساله تولید را به عنوان کانون قدرت اقتصادی خود پاس داشته اند. و اینها همان کشورهایی اند که یا قطبهای قدرت در آرایش سیاسی جهان اند و یا تقویتکننده این قطبها.
سوم.
پس معلوم میشود اراده به تولید به عنوان کانون تحرک اقتصادی و پیشران یک اقتصاد ملی، پیش از هر چیز یک عزم سیاسی است. اراده به تولید به معنی نفی اقتصاد خدماتی و بهره گرفتن از کریدور ها و استحصال منابع طبیعی نیست، بلکه اراده به تولید یعنی همه اینها بخشی از یک زنجیره مکمل اند که از تولید آغاز میشوند و به تولید میانجامند. آغاز و انجامی که درون یک اقتصاد ملی تعریف شده است. عزم به تولید در یک کشور به معنی آن است که آن کشور نمیخواهد مصرفکننده نیروی تولیدی باشد که بیرون از اقتصاد آن کشور و درون مرزهای دیگری به حرکت درآمده است. و درباره ما، عزمی که با وجود مخاطرات و دشواریهای بسیار نمیخواهد اداره کشور به توزیع خدمات و دولت به پنجره خدمات عمومی فروکاسته شود. عزمی که توجهی عمیق به تغییر جایگاه ایران در آرایش نظم بین الملل دارد.
چهارم.
اما خصلت سیاسی این عزم وقتی به مساله مشارکت نظر میکند آشکارتر میگردد. همان اراده انقلابی که حضور در انتخابات را نه حق مردم که وظیفه ایشان میداند، امروز از مشارکت مردم در تولید میگوید. اگر حضور واقعی در انتخابات مقتضی قبول استقلال و بلوغ آحاد مردم در تشخیص سیاسی و تعیین نمایندگان است، مشارکت مردم در تولید هم به معنی استقلال و برابری ذاتی ایشان در اقتصاد است. پیگیری این دلالتها، آشکارا شکلی متفاوت از آرایش اقتصاد سیاسی ملی را هدف گرفته است. شکلی از اقتصاد سیاسی که تبعا پیامدهای منطقهای و جهانی گستردهای دارد. به همان نحو که دعوت به مشارکت سیاسی نمیتواند بیاعتنا به مشارکت و همراهی گروههای سیاسی باشد، ما در اینجا، احتمالا، به جای آنکه منتظر تودهای پراکنده از مردم باشیم، چشم به راه گروههای متشکلی هستیم که از سر اراده به تولید، تغییرات اقتصاد سیاسی را نشانه رفته اند. با هستههای سیاسی مولدی مواجهیم که به فرمان این و آن نیستند اما عمیقاً تعهدی ملّی و چشماندازی فراملّی دارند.
🇮🇷@Ensejam_iri
هدایت شده از انسجام
پنجم.
دعوت به مشارکت مردم در تولید، به کیفیتی عمیقاً انسانی هم نظر دارد. وقتی از مردم سخن میرود، خصوصا درچارچوب دعوت به همدلی و وحدت ملی، از مردمی با همه گونهگونیها و تفاوتها سخن رفته است. پس در اینجا از مردم سخن گفتن، به وضع اساسی انسان در هستی نزدیک میشود. چون نظر به چنان اساسی اجازه طرح وحدت در میان همه گونهگونیها را میدهد. مشارکت مردم در تولید، از چنین اساسی نیرو میگیرد. این نشان میدهد در اینجا تولید، دیگر چارهجویی صرف برای رفاه بیشتر نیست، بلکه حکمی درباره نحوهٔ حضور انسان است. به همین دلیل دعوت به مشارکت در تولید دعوتی صمیمانه و راستین از انسان میتواند باشد. به همین دلیل حکم به همدلی و وحدت ملی، حکمی صرفا آشتیجویانه نیست، بلکه انذاری برای یادآوری آن اساس است. آیا این انذار را میتوان سبک گرفت و بار دیگر ابزار تاخت و تاز قرار داد؟
ششم.
دستگاه اداری حاکمه در ایران عموماً قادر نیست شعارهای اعلامی توسط رهبر انقلاب را جذب فرایندهای واقعی خود کند و عمدتاً از گرامیداشت آن شعارها در سردرها و سربرگها و قابها و تابلوها فراتر نمیرود. اما وقتی رهبر انقلاب از وظایف مجلس و دولت و قوه قضائیه و مجلس خبرگان در آستانه سال جدید میگویند، معلوم میشود انتظاری از یک تحول و تکانه در این شاکله دستگاه حاکمه میرود. چه پیداست که این تحول مقارن دعوت به مشارکت مردم در تولید است.
هفتم.
مشارکت مردم در تولید تنها مقتضی تحول شاکله دستگاه حاکمه نیست. بلکه روابط موجود تولیدی را هم باید در معرض تغییر قرار دهد. نمیتوان انتظار داشت روابط سازمان کار به همان شکل همیشگی تعارض منافع کارفرما و کارگر باقی بماند و بتوان از مشارکت مردم در تولید سخن گفت. دیگر نمیتوان حضور کارگر در سازمان کار را به افزایش یا سرکوب دستمزدها تقلیل داد. بلکه باید به شکلی از سازمان کار اهتمام داشت که در آن کارگر دیگر صرفا فروشنده نیروی کار نیست، بلکه نیروی مولّدی است که مشارکتی معنادار و حقیقی در خود کار و نتایج آن در سازمان کار دارد.
هشتم.
ما گمان میکنیم قدرتهای بزرگ اقتصادی در جهان را کار و تلاش و خلاقیت بیشتر پدید آورده است. اما توجه نمیکنیم که در بسیاری از کشورها همین کار و تلاش و خلاقیت بیشتر هست، و اینها آن کشورها را به کشورهای توسعهیافتهای بدل ساخته، اما به آنها قدرت تعیینکنندگی نداده است. تاریخ ظهور قدرتهای بزرگ حاکی از مقارنت بازاندیشی درباره مشارکت و حضور مردم در اقتصاد و تغییرات عمیق سیاسی و اقتصادی و دگرگونی وضعیت آنها در نظم بین الملل است. با اندکی مداقه و گذر از مشهورات، این مساله درباره امریکا و شوروی و روسیه و چین قابل تبیین است. این به معنای آن نیست که ابرقدرتها راه درست مشارکت را طی کرده اند. اما آنها با هر تجربهای خود را در معرض پرسش از این مشارکت گذاردهاند. پس ما اینجا با پرسشهای عمیقا علمیای مواجهیم که سرنوشت تاریخی ما را رقم میتوانند زد.
نهم.
ما در برابر دعوتی قرار گرفتهایم که تغییر اساسی وضعیت ما را تصویر میکند. اگر رهبر خردمند ایران از مشارکت مردم در تولید میگوید، ارادهای پرنشاط و جوانانه و امیدوار به آینده ایران در پس این دعوت وجود دارد. دعوتی که مخاطبان خود را از درون دولت و مردم باز فرامیخواند. ائتلاف انسجام بنا به طبیعت خود، منتظر پاسخهای رسمی و اداری به این فراخوان نمیماند. بلکه میباید با تفسیر عمیق و عینی این فراخوان آن را به برنامه عمل خود مبدل سازد.
دبیرخانه ائتلاف انسجام
۳ فروردین ۱۴۰۳
🇮🇷 @Ensejam_iri