eitaa logo
میراث امامان
143 دنبال‌کننده
55 عکس
2 ویدیو
10 فایل
مطالعاتی در خصوص روایات برجای‌مانده از امامان اهل بیت علیهم السلام در تراث اسلامی کانال در تلگرام: https://t.me/Al_Meerath https://t.me/Alasar_1
مشاهده در ایتا
دانلود
(1) معاوية بن هشام، قال: حدثنا ابن أبي ذئب، عمن حدثه، عن علي، قال: لما قاتل معاوية سبقه إلى الماء فقال: دعوهم؛ فإن الماء لا يمنع (مصنف ابن أبي شیبة، ج7، ص548). نقل شده که علی علیه السلام در جنگ با معاویه [زمانی] پیش از معاویه بر آب دست یافت. پس فرمود: لشکر معاویه را رها کنید [و بگذارید که از آب استفاده کنند]؛ چه از آب نباید منع کرد. این در حالی است که پیشتر معاویه چون در جنگ صفین بر آب دست یافت، لشکر علی (ع) را از آب منع کرد (وقعة صفین، ص160-161، 185). در گزارشی آمده که چون معاویه بر آب مسلّط شد و لشکر علی (ع) را منع کرد، جنگی درگرفت و در نتیجه لشکر علی (ع) بر آب مسلّط شد. برخی از لشکریان علی (ع) گفتند که اکنون ما به آنان آب ندهیم. علی (ع) فرمود: «از آب به مقدار نیازتان بردارید و به لشکرگاهتان بازگردید و اجازه دهید که آن‌ها از آب استفاده کنند» (وقعة صفین، ص162). در گزارش دیگری آمده که علی (ع) چون بر آب مسلّط شد به معاویه نوشت: «إنا لا نكافيك بصنعك هلم إلى الماء فنحن و أنتم فيه سواء: ما جزای کارت را به تو نخواهیم داد! بیا نزد آب! ما و تو در استفاده از آب یکسانیم» (وقعة صفین، ص193). @Al_Meerath
⚜️ (2)؛ برخورد امیرالمؤمنین (ع) با کسی که عهد بست که ایشان را بکشد! 🔶قال: أخبرنا محمد بن الحسن عن الأجلح بن عبد الله عن سلمة بن كهيل عن كثير بن نمر الحضرمي قال: دخلت مسجد الكوفة من قبل أبواب كندة، وإذا نفر خمسة يشتمون علياً، وفيهم رجل عليه برنس يقول: أعاهد الله لأقتلنه. قال: فتعلقت به وتفرق أصحابه. قال: فأتيت به علياً فقلت: إني سمعت هذا يعاهد الله ليقتلنك. قال: فقال: ادْنُ ويحك وقُلْ، من أنت؟ قال: أنا ‌سوار ‌المنقري. قال: فقال علي: خل عن الرجل. قال: فقلت: أخلي عنه وقد عاهد الله ليقتلنك؟ قال: أفأقتله ولم يقتلني؟ قال: فإنه قد شتمك. قال: فاشتمه إن شئت أو دع (الأصل للشیباني، ج7، ص512؛ نیز نگر: مناقب علي للکوفي، ج2، ص360). 🔶محمد بن حسن شیبانی (د. 189ق) نقل می‌کند از اجلح بن عبدالله از سلمة بن کُهیل (د. 121ق یا پس از آن) از کثیر بن نمر حضرمی که گفت: در درب‌های کِنده وارد مسجد کوفه شدم که دیدم پنج نفر به علی (ع) دشنام می‌دهند و در میان آن‌ها مردی بود که کلاه بلندی بر سر داشت؛ آن مرد می‌گفت: با خدا پیمان می‌بندم که علی را بکشم! او را گرفتم و دوستانش پراکنده شدند. [کثیر] گفت: او را نزد علی (ع) بردم و به علی (ع) گفتم: شنیدم از این که با خدا پیمان می‌بست که تو را بکشد. [کثیر] گفت: علی (ع) [به او] فرمود: «وای بر تو! نزدیک بیا و بگو که کیستی!». گفت: سوّار منقری هستم. [کثیر] گفت: علی (ع) فرمود: این مرد را رها کن! [کثیر] گفت: گفتم: او را رها کنم، با آنکه با خدا پیمان بسته که تو را بکشد؟! علی (ع) فرمود: پس او را بکشم، با آنکه مرا نکشته است؟! [کثیر] گفت: [گفتم: دست‌کم] به تو دشنام گفته است! علی (ع) فرمود: اگر می‌خواهی به او دشنام ده یا [بدون دشنام‌دادن] او را رها کن! 🔶این گزارش را به صورت مختصر، ابوعبید قاسم بن سلّام (د. 224ق) و ابن ابی‌شیبه (د. 235ق) نیز به اسنادشان از سفیان ثوری (د. 161ق) از سلمة بن کهیل می‌آورند: حدثنا الأشجعي، عن سفيان، عن سلمة بن كهيل، عن ‌كثير ‌بن ‌نمر، قال: جاء رجل - لرجل من الخوارج - إلى علي، فقال: يا أمير المؤمنين إني وجدت هذا يسبك، قال: فسبه كما سبني، قال: ويتوعدك، فقال: لا أقتل من لم يقتلني (الأموال لأبي عبید، ص296). حدثنا معاوية بن هشام عن سفيان عن سلمة بن كهيل عن ‌كثير ‌ابن ‌نمر قال: جاء رجل برجال إلى علي فقال: إني رأيت هؤلاء يتوعدونك ففروا، وأخذت هذا، قال: أفأقتل من لم يقتلي؟ قال: إنه سبك، قال: سبه أو دع (مصنف ابن أبي شیبة، ت الشثري، ج21، ص241). @Al_Meerath
⚜️ (3)؛ برخورد امیرالمؤمنین (ع) با پیمان‌شکنان جمل حدثنا أحمد بن عبد الله قال: حدثنا زائدة عن عمر بن قيس عن زيد بن وهب قال: أقبل طلحة والزبير حتى نزلا البصرة وطرحوا سهل ابن حنيف، فبلغ ذلك عليًّا، وعليٌّ كان بعثه عليها، فأقبل حتى نزل بذي قار. فأرسل عبدَ الله بن عباس إلى الكوفة فأبطئوا عليه، ثم أتاهم عمار فخرجوا، قال زيد: فكنت فيمن خرج معه، قال: فكف عن طلحة والزبير وأصحابهما، ودعاهم حتى بدؤوه فقاتلهم بعد صلاة الظهر، فما غربت الشمس وحول الجمل عين تطرف ممن كان يذب عنه، فقال علي: لا تتموا جريحا ‌ولا ‌تقتلوا ‌مدبرا، ومن أغلق بابه وألقى سلاحه فهو آمن... (مصنف ابن أبي شیبة، ت الشثري، ج21، ص514). نقل شده از زید بن وهب (د. 96ق) که گفت: طلحه و زبیر آمدند تا در بصره فرود آمدند و سهل بن حنیف را برکنار کردند. خبر برکناری سهل که علی (ع) او را به بصره فرستاده بود، به علی (ع) رسید. علی (ع) آمد تا در ذی‌قار فرود آمد. پس عبدالله بن عباس را به کوفه فرستاد. اهل کوفه همراه او نشدند. عمّار [بن یاسر] نزد اهل کوفه آمد و آنان [برای یاری علی (ع)] بیرون آمدند. زید [بن وهب] گفت: من نیز از کسانی بودم که همراه او بیرون آمدند. [زید بن وهب] گفت: علی (ع) از طلحه و زبیر و اصحاب‌شان دست کشید [و با آن‌ها جنگی نکرد] و آن‌ها را رها کرد تا آن‌که آن‌ها جنگ با علی (ع) را شروع کردند. پس علی (ع) با آنان پس از نماز ظهر جنگید. غروب نشده بود که پیرامون شترِ عائشه کسی از مدافعانِ آن شتر، زنده نماند. علی (ع) فرمود: کار مجروحی را تمام نکنید و کسی را که رفته، دنبال نکنید! هرکس درب [خانه]‌اش را بسته و سلاحش را انداخته، در امنیت است. سخن امیرالمؤمنین (ع) در خصوص جلوگیری از کشتن زخمی‌ها و دنبال‌کردن فراری‌ها از امام صادق (ع) نیز در مصادر نیمهٔ دوم قرن دوم و نیمهٔ اول قرن سوم نقل شده است: وحدثنا بعض المشيخة عن جعفر بن محمد، عن أبيه أن عليا رضي الله عنه أمر مناديه فنادى يوم البصرة: "‌لا ‌يتبع ‌مدبر ولا يذفف على جريح ولا يقتل أسير، ومن أغلق بابه فهو آمن، ومن ألقى سلاحه فهو آمن" قال: ولم يأخذ من متاعهم شيئا (الخراج لأبي یوسف، ص234). عبد الرزاق، عن ابن جريج، قال: أخبرني جعفر بن محمد، عن أبيه، أنه سمعه يقول: قال علي بن أبي طالب: «لا يذفف على جريح، ولا يقتل أسير، ‌ولا ‌يتبع ‌مدبر»، وكان لا يأخذ مالا لمقتول، يقول: «من اعترف شيئا فليأخذه» (مصنف عبد الرزاق، ج10، ص123). حدثنا حفص بن غياث عن جعفر عن أبيه أن عليا أمر مناديه فنادى يوم البصرة: ألا ‌لا ‌يتبع ‌مدبر، ولا يذفف على جريح، ولا يقتل أسير، ومن أغلق بابه فهو آمن، ومن ألقى السلاح فهو آمن، ولا نأخذ/یأخذ من متاعهم شيئًا (مصنف ابن أبي شیبة، ج18، ص419؛ ج21، ص507). @Al_Meerath
(4)؛ کریم‌ترین هنگام غلبه روي عن جعفر بن محمد عن أبيه عن جده علي بن الحسين - رضي الله تعالى عنهما - قال دخلت على مروان بن الحكم فقال ما رأيت أحدا أكرم غلبةً من أبيك ما هو إلا أن ولينا يوم الجمل فنادى مناديه لا يقتل مدبر ولا يذفف على جريح (الأمّ للشافعي، ج4، ص229). محمد بن ادریس شافعی (د. 204ق) می‌گوید: روایت شده از جعفر بن محمد (ع) از پدرش (ع) از جدّش علی بن الحسین -خدای از آن دو خشنود باد!- که فرمود: «بر مروان بن حکم وارد شدم. مروان گفت: ندیدم که کسی چون پیروز شود کریمانه‌تر از پدرت [علی بن ابی‌طالب] رفتار کند! همین‌که در روز جمل بر ما مسلّط شد، ندادهندۀ او ندا داد: پُشت‌کرده‌ای به قتل نرسد و مجروحی کشته نشود!». @Al_Meerath
⚜ کلام امیرالمؤمنین علیه السلام در آغاز خلافت دربارۀ بخشش‌های عثمان از بیت المال ومن كلام له علیه السلام فيما ردّه على المسلمين من قطائع عثمان: وَاللهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ، وَمُلِكَ بِهِ الْإِمَاءُ، لَرَدَدْتُهُ؛ فَإنَّ فِي الْعَدْلِ سَعَةً، وَمَنْ ضَاقَ عَلَيْهِ الْعَدْلُ، فَالْجَوْرُ عَلَيْهِ أَضْيَقُ! (نهج البلاغة، ت العطار، ص68، خ15). از سخنان آن حضرت عليه السّلام است دربارهٔ زمين‌هايى كه در زمان خلافت خود به مسلمانان بازگردانيد، و آنها زمين‌هايى بود كه عثمان (در زمان خلافتش به خويشان و كسانی كه سزاوار احسان نبودند) بخشيده بود: سوگند بخدا اگر بخشيدهٔ عثمان را بيابم به مالک آن بازگردانم اگر چه از آن زن‌ها شوهر داده و كنيزان خريده شده باشد؛ زيرا در عدل و درستى (براى مردم در امر دين و دنيا) وسعت و گشايشى است و بر كسب كه عدل و درستى تنگ گردد (از رفتار بر طبق آن عاجز باشد، به طريق اولى) جور و ستم تنگ‏تر شود (عاجزتر و ناتوانتر باشد) (ترجمه و شرح نهج البلاغة فیض الإسلام، ج1، ص66). این خطبه را ابن ابی الحدید این‌گونه از کلبی نقل می‌کند: «وهذه الخطبة ذكرها الكلبي مروية مرفوعة إلى أبي صالح عن ابن عباس رضي الله عنهما أن عليا ع خطب في اليوم الثاني من بيعته بالمدينة فقال ألا إن كل قطيعة أقطعها عثمان وكل مال أعطاه من مال الله فهو مردود في بيت المال فإن الحق القديم لا يبطله شي‏ء ولو وجدته وقد تزوج به النساء وفرق في البلدان لرددته إلى حاله فإن في العدل سعة ومن ضاق عنه الحق فالجور عليه أضيق» (شرح نهج البلاغة، ج1، ص269). مشابه نقل ابن ابی الحدید، در دیگر آثار نیز به چشم می‌خورد (إثبات الوصیة، ص149؛ دعائم الإسلام، ج1، ص396؛ شرح الأخبار، ج1، ص373). ابن ابی الحدید پس از نقل این خطبه، رفتار عملی امیرالمؤمنین (ع) را نیز نقل می‌کند: «قال الكلبي ثم أمر ع بكل سلاح وجد لعثمان في داره مما تقوى به على المسلمين فقبض وأمر بقبض نجائب كانت في داره من إبل الصدقة فقبضت وأمر بقبض سيفه ودرعه وأمر ألا يعرض لسلاح وجد له لم يقاتل به المسلمون وبالكف عن جميع أمواله التي وجدت في داره وفي غير داره وأمر أن ترتجع الأموال التي أجاز بها عثمان حيث أصيبت أو أصيب أصحابها» (شرح نهج البلاغة، ج1، ص270). @Al_Meerath
🌱ارزش مداری امیر المؤمنین علیه السلام عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَمِّهِ یَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْعَبْدِیِّ عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع ذَاتَ یَوْمٍ وَ هُوَ یَخْطُبُ عَلَی الْمِنْبَرِ بِالْکُوفَةِ یَا أَیُّهَا النَّاسُ لَوْ لَا کَرَاهِیَةُ الْغَدْرِ کُنْتُ مِنْ أَدْهَی النَّاسِ أَلَا إِنَّ لِکُلِّ غُدَرَةٍ فُجَرَةً وَ لِکُلِّ فُجَرَةٍ کُفَرَةً أَلَا وَ إِنَّ الْغَدْرَ وَ الْفُجُورَ وَ الْخِیَانَةَ فِی النَّارِ. (الکافی ط - الإسلامیة، ج‌۲، ص۳۳۸، ح۶) نقل شده که اصبغ بن نباته گفت: روزی امیرالمؤمنین علیه السلام بر منبر کوفه خطبه خواند و فرمود: ای مردم اگر عهدشکنی بد نبود من سیاستمدارترین مردم بودم. آگاه باشید که هر عهدشکنی تباه کاری و هرزگی است، و هر تباه کاری ناسپاسی و کفری در بردارد، آگاه باشید که بی‌وفائی و تباه‌کاری و خیانت در آتش است. 🔻از نکات مهم در سیره معصومین (ع) این است، که ارزش‌ها را فدای موفقیت‌های ظاهری نمی‌کردند. چنانکه مشهور است امیر المؤمنین علی (ع) حاضر نشدند در شورای شش نفره برای رسیدن به حکومت عدل، دروغی ظاهری بگویند و نه برای تحکیم حکومت حاضر بودند با طاغوتی چون معاویه از در مکر در آیند و چند صباحی با وعده‌هایی او را مشغول سازند و بعد او را از سر راه بردارند. @Al_Meerath
سیره جنگی امیرالمؤمنین علیه السلام ⚜️ (5) قَالَ أَبُو مخنف: حدثني عبد الرحمن بن جندب الأزدي، عَنْ أَبِيهِ، أَنَّ عَلِيًّا كَانَ يَأْمُرُنَا فِي كل موطن لقينا فيه معه عدوا فيقول: لا تُقَاتِلُوا الْقَوْمَ حَتَّى يَبْدَءُوكُمْ، فَأَنْتُمْ بِحَمْدِ اللَّهِ عز وجل على حجه، وترككم إياهم حتى يبدؤكم حُجَّةً أُخْرَى لَكُمْ، فَإِذَا قَاتَلْتُمُوهُمْ فَهَزَمْتُمُوهُمْ فَلا تَقْتُلُوا مُدْبِرًا، وَلا تُجْهِزُوا عَلَى جَرِيحٍ، وَلا تَكْشِفُوا عَوْرَةً، وَلا تُمَثِّلُوا بِقَتِيلٍ، فَإِذَا وَصَلْتُمْ إِلَى رِحَالِ الْقَوْمِ فَلا تَهْتِكُوا سِتْرًا وَلا تَدْخُلُوا دَارًا إِلا بِإِذْنٍ، وَلا تَأْخُذُوا شَيْئًا مِنْ أَمْوَالِهِمْ إِلا مَا وَجَدْتُمْ فِي عَسْكَرِهِمْ، وَلا تُهَيِّجُوا امْرَأَةً بِأَذًى، وَإِنْ ‌شَتَمْنَ ‌أَعْرَاضَكُمْ، وَسَبَبْنَ أُمَرَاءَكُمْ وَصُلَحَاءَكُمْ، فَإِنَّهُنَّ ضِعَافُ الْقُوَى وَالأَنْفُسِ. … روایت است که امیرالمؤمنین در هر موضع جنگی با دشمن روبرو می‌شدند، به اصحاب می‌فرمود: با آنها شروع به جنگ ننمائيد تا اينكه ايشان جنگ را آغاز نمايند، زيرا سپاس خدای را كه شما داراى حجت و دليل هستيد، و شروع نكردن شما به جنگِ با آنها تا اينكه آنان شروع به جنگ با شما نمايند حجت و دليل ديگرى است براى شما بر علیه آنها، پس اگر آنان شروع به جنگ نموده و شما را به جنگ واداشتند و بخواست خداوند روی به هزیمت و فرار نهادند، گريخته را نكشيد، و درمانده را زخمى نكنيد، و زخم‌خورده را از پا در نیآوريد، و زنان را بواسطه آزار و اذیت بر علیه خود تهییج نکنید هر چند به شما و سرداران و بزرگانتان ناسزا گويند، چه توان و جانشان ضعیف است. تاريخ الطبري، ج5، ص10. نیز: وقعة صفين، ص203-204 با شند مشابه. الفتنة ووقعة الجمل، ص180 مرسلاً؛ تاريخ واسط، ص165؛ الكافي ط - الإسلامية، ج‏5، ص39 با اشاره به چهار طریق برای خبر با قدری تفاوت در تعابیر؛ نهج البلاغة، للصبحي صالح، ص373. @Al_Meerath
(6)؛ آزاد کردن اسیر در میانهٔ جنگ وحدثني ‌محمد ‌بن ‌إسحاق عن أبي جعفر قال: كان علي رضي الله عنه إذا أتى الأسير يوم صفين أخذ دابته وسلاحه وأخذ عليه أن لا يعود وخلى سبيله (الخراج لأبي یوسف، ص234). قاضی ابویوسف (د. 182ق) -شاگرد ابوحنیفه- نقل می‌کند از محمد بن اسحاق (د. 151ق) -صحاب السیرة والمغازي- که امام باقر (ع) فرمود: هنگامی که در جنگ صفین نزد علی، اسیر را [از سپاه معاویه] می‌آوردند، علی از او مرکب و سلاحش را می‌گرفت و از او تعهّد می‌گرفت که به جنگ باز نگردد و او را رها می‌کرد. @Al_Meerath
(7)؛ خوف از خدا حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الْأَسَدِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا كَيْسَانُ، قَالَ: حَدَّثَنِي مَوْلَايَ يَزِيدُ بْنُ بِلَالٍ قَالَ: شَهِدْتُ مَعَ عَلِيٍّ يَوْمَ صِفِّينَ، فَكَانَ إِذَا أُتِيَ بِالْأَسِيرِ قَالَ: لَنْ ‌أَقْتُلَكَ ‌صَبْرًا، إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ، وَكَانَ يَأْخُذُ سِلَاحَهُ وَيُحَلِّفُهُ: لَا يُقَاتِلُهُ، وَيُعْطِيهِ أَرْبَعَةَ دَرَاهِمَ (مصنف ابن أبي شیبة، ج7، ص549). نقل است از یزید بن بلال که گفت: همراه علی (ع) در جنگ صفین بودم. هنگامی که اسیر نزد علی (ع) آورده می‌شد، علی (ع) می‌گفت: «تو را در حال اسارت نمی‌کشم؛ من از الله پروردگار جهانیان می‌ترسم». علی (ع) سلاح اسیر را می‌گرفت و از اسیر می‌خواست که سوگند بخورد که با او جنگ نمی‌کند و به اسیر چهار درهم می‌داد. @Al_Meerath
(8)؛ پیروزی با ستم‌کاری؟! علي بن أبي سيف عن أبي حباب عن ربيعة و عمارة: أن طائفة من أصحاب علي ع مشوا إليه فقالوا: يا أمير المؤمنين أعط هذه الأموال و فضل هؤلاء الأشراف من العرب و قريش على الموالي و العجم و من تخاف خلافه من الناس و فراره. قال: و إنما قالوا له ذلك للذي كان معاوية يصنع بمن أتاه فقال لهم علي ع: «أ تأمروني أن أطلب النصر بالجور و الله لا أفعل ما طلعت شمس و ما لاح في السماء نجم و الله لو كان مالهم لي لواسيت بينهم فكيف و إنما هي أموالهم» (الغارات، ج1، ص48؛ مشابه: الکافي، ج4، ص31؛ نهج البلاغة، ص183، خ126). نقل شده که گروهی از اصحاب علی (ع) نزد او رفتند و به او گفتند: «ای امیرِ مؤمنان! از این اموال بخشش کن و این اشراف عرب و قریش را بر موالی و عَجَم برتری ده و به کسانی عطایا را بده که از مخالفت‌کردن و فرارکردن‌شان می‌ترسی!». اصحاب علی (ع) از این روی این سخن را گفتند که معاویه به کسانی که نزدش می‌آمدند عطایا می‌داد. علی (ع) فرمود: «مرا امر می‌کنید که پیروزی را با ستم‌کاری به دست آورم؟! به خدا که تا خورشید طلوع کند و تا ستاره‌ای در آسمان نمایان شود، چنین نخواهم کرد! به خدا که اگر مالِ آن‌ها از آنِ خودم بود، به مساوات میان‌شان تقسیم می‌کردم! چه رسد به اینکه این مال، اموالِ خودِ مردم است!». @Al_Meerath
⚜️ (9)؛ انتقادپذیری والی 🔸(به نقل از شعبی) سخن معاویه خطاب به سوده همدانیه که بر او نقدی کرده بود: الْعَبَّاس بن بكار الضَّبِّيّ قَالَ حَدثنَا مُحَمَّد بن عبد الله الْخُزَاعِيّ والغسإني عَن الشّعبِيّ قَالَ اسْتَأْذَنت سَوْدَة بنت عمَارَة بن إلاشل الهمدانية على مُعَاوِيَة فاذن لَهَا‏... لقد لمظكم ابن أبي طالب الجرأة على السلطان فبطيئا ما تفطمون‏. علی بن ابی‌طالب جرئت بر سلطان را به شما چشانده است. چقدر طول خواهد کشید تا طعم آن را از زبان شما بازگیرند. 📚 أخبار الوافدات من النساء على معاوية بن أبي سفيان، ص70؛ بلاغات النساء، ص49 از أبو موسى عيسى بن مهران و العباس بن بكار به همان طریق؛ العقد الفريد، ج1، ص346. روایاتی که در آن مخالفان امیرالمؤمنین ع در حوزه حکومتشان به ایشان به ایشان جسارت می‌کنند و امام اصحاب را از تعرض به هتاک باز می‌دارند، شاهدی بر همین رویکرد امیر المؤمنین ع ایشان است. @Al_Meerath