🌺 تعامل شایسته با بانوان
رَوَى عَمْرُو بْنُ شِمْرٍ عَن جَابِرٍ عَن أَبِي جَعفَرٍ ع فِي قَولِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- فَمَتِّعُوهُنَ وَ سَرِّحُوهُنَ سَراحاً جَمِيلًا قَالَ مَتِّعُوهُنَّ جَمِّلُوهُنَّ مِمَّا قَدَرتُم عَلَيهِ مِن مَعرُوفٍ فَإِنَّهُنَّ يَرجِعنَ بِكَآبَةٍ وَ خَشيَةٍ وَ هَمٍّ عَظِيمٍ وَ شَمَاتَةٍ مِن أَعدَائِهِنَّ فَإِنَّ اللَّهَ كَرِيمٌ يَستَحِي وَ يُحِبُّ أَهلَ الحَيَاءِ إِنَّ أَكرَمَكُم أَشَدُّكُم إِكرَاماً لِحَلَائِلِهِم.
🔸 از جابر بن يزيد جعفى گويد: امام باقر عليه السّلام در معنى اين آيه كه خدا میفرمايد ثُمَّ طَلَّقتُمُوهُنَّ مِن قَبلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ فَما لَكُم عَلَيهِنَّ مِن عِدَّةٍ تَعتَدُّونَها فَمَتِّعُوهُنَّ وَ سَرِّحُوهُنَّ سَراحاً جَمِيلًا احزاب: 49 (و چون زنانتان را پيش از اينكه با آنها همبستر شويد طلاق گفتيد ديگر حقّ عدّه نداريد كه آنان براى شما مدّتى صبر نمايند. پس مالى بايشان بپردازيد و روانه خانه پدرشان كنيد با كمال آراستگى و خرسندى)
فرمود: با نيكوئى با آنان رفتار كنيد بقدر وسع و طاقت مالى خود به آنها بابت متعه (که هدیه ای فراتر از مهريه است) بدهيد؛ زيرا با كمال سرشكستگى و رنج و ناراحتى و اندوه بسيار و سرزنش دشمنان به خانه پدران خود باز ميگردند، و براستى كه خداوند عزّ و جلّ كريم است و حيا مى كند و شخص باحيا را دوست دارد و به راستی كه كريمترين شما کسی است که زنانش را گرامیتر دارد.
📚 من لا يحضره الفقيه، ج3، ص506؛ تهذيب الأحكام ت خرسان، ج8، ص141 روى محمد بن علي بن محبوب عن الكرخي عن الحسن بن سيف عن أخيه علي عن عمرو.
«أخبرنا محمد بن عمر عن سفيان وإسرائيل عن منصور عن سالم بن أبي الجعد عن عبد الله بن شداد أن النبي، صلى الله عليه وسلم، قال: خيركم خيركم لأهله وأنا خيركم لأهلي» (الطبقات الكبرى - ط دار صادر، ج8، ص205؛ سنن الترمذي، ت شاكر، ج5، ص709: «هذا حديث حسن صحيح»؛ من لا يحضره الفقيه، ج3، ص443 مرسلاً «خيركم خيركم لنسائه و أنا خيركم لنسائي»)
🔸بهترين شما نيك رفتارترين آنان به خانوادهاش است، و من از تمام شما نسبت بخانوادهام نيك رفتارتر هستم.
«أكمل المؤمنين إيمانًا أحسنهم خلقًا وألطفهم بأهله» (مصنف ابن أبي شيبة ت الشثري، 14/ 122؛ سنن الترمذي، ت شاكر، ج5، ص9؛ مانند آن: عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج2، ص38 از صحیفة الرضا، ص67.
باایمانترین مؤمنان خوشخلقترین و مهربانترینشان با خانوادهاش است.
👈 در احادیث نحوه برخورد با بانوان فراوان به لزوم تکریم و مدارا و ملاطفت برمیخوریم. اما با این حال خیلی اوقات کمدقتی در دلالت یا اصالت دستهای دیگر از روایات که ویژگیهای جنسیتها را برمیشمرد، موجب کجفهمیهایی شده است.
در این مسأله مهم این است که مومنین به تفاوتهای دو جنس آگاهی داشته باشند و انتظار و سختگیری بیجا نداشته باشند:
- فَدَارُوهُنَّ عَلَى كُلِّ حَالٍ وَ أَحسِنُوا لَهُنَّ المَقَالَ لَعَلَّهُنَّ يُحسِنَّ الفِعَالَ. (الأمالي للصدوق، ص206)،
- عَن أَبِي عَبدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّمَا مَثَلُ المَرأَةِ مَثَلُ الضِّلعِ المُعوَجِّ إِن تَرَكتَهُ انتَفَعتَ بِهِ وَ إِن أَقَمتَهُ كَسَرتَهُ وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ استَمتَعتَ بِهِ. (الكافي ط - الإسلامية، ج5، ص513 بَابُ مُدَارَاةِ الزَّوجَةِ بسند صحیح؛ قصص الأنبیا، ص112)
دانستن ویژگی های دیگران به این معنا نیست که نقایص مؤمنین را به رخ آنان بکشیم. (مَن أَذَلَّ مُؤمِناً أَذَلَّهُ اللَّه)
هرچند چنانکه گذشت همین تفاوتها و نقصها هم مطلق نیست.
برای نمونه در روایات بررسی ویژگیهای زن و مرد و مقایسه آنان، اگرچه کاستی و زیادی هایی از هریک از دو جنس را نشان داده شده، اما نه هرگز به معنای به رخ کشیدن آنها است، و نه اصلا مسالهای کلی است. مثلاً در روایات، عقل و ایمان مردان ترجیح داده شده است، یعنی اینکه جنس مرد در کل در این جهات بر زن برتری دارد، و این منافاتی با آن ندارد که چه بسا زنی مثال عقل و ایمان باشد. (سوره تحریم، در مورد آسیه و حضرت مریم) و یا به تعبیر روایات «فَرُبَّ امرَأَةٍ أَفقَهُ مِن رَجُلٍ» (الكافي، ج4، ص306) و یا مثلا همسر حلبی با آنکه از فقهای اصحاب بود، فقیهتر از خود او شمرده شده است. (الكافي، ج4، ص441)
از سوی ديگر در روایات زن در حیا و صبر بر مرد ترجیح داده شده است (الخصال، ج2، ص439؛ من لا يحضره الفقيه، ج3، ص468)، و یا حتی روایت است که بیشتر اهل بهشت زنان هستند (همان) و یا بهشت زیر پای مادران است. البته، این منافاتی با آن ندارد که مردانی در صبر و حیا بر عموم زنان ترجیح داشته باشند.
با عنایت به نکات فوق در می یابیم، که این نوع تفاوتهای جنسیتی موضوعی عینی است که گاه حتی محققین علوم تجربی نیز به شواهد بسیار آن اذعان دارند.
#تعامل_شایسته_با_بانوان
@Al_Meerath
... باید تذکر داد گاه روایاتی در مصادر نه چندان معتبر نیز وجود دارد که تصویری عجیب از تفاوتهای جنسیتی ارائه میدهد. که از آن جمله کتاب غرر الحکم است، که ضمن حکمتهای جالبش، گاه در موضوعی دهها روایت را در بابی گنجانده که در مصادر معتبر یافت نمیشود. بلکه حتی گاه این روایات نامعلوم به کتب معتبرتر هم یافت میشود. مانند روایتی در نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص۵۱۰ که زن را به کلی شر خوانده که به ظاهر اولیه با آیات و روایات بیشماری در تعارض است. (مانند آیه ۲۱ روم و حدیث من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۳۸۵ رُوِیَ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَمَّنْ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ أَکْثَرُ الْخَیْرِ فِی النِّسَاءِ. و…)
که البته گرچه تاویلاتی سازگار با روایات برای آن ارائه شده است، اما احتمالاً به اشتباه به امیر المؤمنین ع نسبت داده شده است، و در برخی منابع متقدم از خلیفه عباسی مأمون روایت شده است. (مثلا در آثار ابن عبد البر، ثعالبی، ابن ابی الحدید و…)
@Al_Meerath
🌷 محبت به زنان
1️⃣ علِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِيَاءِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِمْ حُبُّ النِّسَاءِ.
امام صادق ع: از اخلاق پیامبران، دوست داشتن و محبت به زنان (مَحارم) است.
📚الكافي ط - الإسلامية، ج5، ص320 بَابُ1 حُبِّ النِّسَاءِ، ح1؛ مرآة العقول، ج٢٠، ص۵ «موثق یا حسن»
2️⃣ محَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا أَظُنُّ رَجُلًا يَزْدَادُ فِي الْإِيمَانِ خَيْراً إِلَّا ازْدَادَ حُبّاً لِلنِّسَاءِ.
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ صَالِحِ بْنِ السِّنْدِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ أَبَانٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ مثله.
امام صادق ع: گمان نمی کنم مردی ایمانش افزایش یابد مگر اینکه علاقه و محبتش به زنان (مَحارم) افزوده شود.
📚الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص320 بَابُ1 حُبِّ النِّسَاءِ، ح2 و ح5؛ روضه المتقین، ج٨، ص٨٧ «موثق کالصحیح»
3️⃣علِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَا أُحِبُّ مِنْ دُنْيَاكُمْ إِلَّا النِّسَاءَ وَ الطِّيب.
پیامبر اکرم ص: از همه دنيا، تنها زن و عطر در نزد من محبوب و دوست داشتنی است.
📚الكافي ط - الإسلامية، ج5، ص321 بَابُ1 حُبِّ النِّسَاءِ، ح6؛ مرآة العقول، ج٢٠، ص۶؛ روضه المتقین، ج ۸، ص۸۸ «حسن کالصحیح». از عامه: الطبقات ابن سعد، دار صادر، 1/ 398؛ مسند أحمد، 3/ 128، 199، 285؛ سنن النسائي، ص3949؛ أبو يعلى ص3482، 3530؛ أبو عوانة ص4020.
4️⃣ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَيْعٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إِنِّي أُحِبُّكِ لَا يَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَداً.
حضرت رسول الله (ص):
اين سخنِ مرد به زن كه: «دوستت دارم» هرگز از قلب زن بيرون نمى رود.
📚الكافي، ج5، ص569؛ روضة المتقین، ج٨، ص٢٠٢ «قوي كالصحيح»
5⃣حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ، ثنا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ الْفَيْضِ، ثنا إِبْرَاهِيمُ بْنُ نَاصِحٍ، ثنا النَّضْرُ بْنُ شُمَيْلٍ الْمَازِنِيُّ، ثنا مِسْعَرُ بْنُ كِدَامٍ، عَنْ عَطِيَّةَ، عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الْخُدْرِيِّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم: «إِذَا أَخَذَ الرَّجُلُ بِكَفِّ أَهْلِهِ، وَأَخَذْتْ بِكَفِّهِ، سَقَطَتْ ذُنُوبُهُمَا مِنْ خِلَالِ أَصَابِعِهِمَا» الْحَدِيثَ
(تاريخ أصبهان، 2/ 79؛ مسند زيد بن علي، ص302 از امام علی (ع): «إذا نَظَرَ العَبدُ إلى وَجهِ زَوجِهِ و نَظَرَت إلَيهِ، نَظَرَ اللّهُ إلَيهِما نَظَرَ رَحمَةٍ، فَإِذا أخَذَ بِكَفِّها وأخَذَت...»)
هر گاه بنده، به چهره همسرش و همسرش به چهره او بنگرد، خداوند به آن دو، با نگاه مهرآميز مى نگرد، و هر گاه دست يكديگر را بگيرند، گناهان آن دو، از لاى انگشتانشان فرو مى ريزد.
گفتنی است روایاتی نیز «حب النساء» را مذمت کرده اند. (الكافي، ط - الإسلامية، ج2، ص131 و 289) ولی چنانکه از سیاق آن اخبار روشن است، در مقام ذم دنیاطلبی، زیادهخواهی یا گرایش به گناه (با زنان نامحرم) هستند. و منافات روشنی با اخبار پیش گفته ندارند.
(همچنین در این زمینه آیاتی مانند النساء: 19؛ الروم: 21؛ یا حدیث من لا يحضره الفقيه، ج3، ص385 رُوِيَ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَمَّنْ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ أَكْثَرُ الْخَيْرِ فِي النِّسَاء. و... نیز در خور توجه است.)
#تعامل_شایسته_با_بانوان
@Al_Meerath
پدرم محمد بن علی؛ برترین شخص در خاندان پیامبر (ص)
حدثني الحسين بن أحمد الجشمي، ثنا الوليد، عن ابن عيينة قال: دخلت المدينة فإذا أنا يعني برجل يتهادى بين رجلين، فقلت: من هذا؟ فقالوا: جعفر بن محمد قلت: من الذي على يمينه؟ قالوا: أيوب السختياني قلت: من الذي عن يساره؟ قالوا: عمرو بن دينار، فقمت بين يديه، فقلت: حدثني فقال: حدثني أبي محمد بن علي وكان خير محمدي على وجه الأرض، عن أبيه علي بن الحسين، أن النبي صلى الله عليه وسلم بصر برجل يصلي في المسجد، ينقر كما ينقر الغراب، فقال: «لو مات هذا لمات على غير دين محمد» (المحدث الفاصل بين الراوي والواعي، ص198).
مشابه این تعبیر از امام صادق (ع) دربارهٔ پدرشان در روایت دیگری نیز نقل شده است (الکافي، ج13، ص92).
#امام_باقر
@Al_Meerath
محمد بن علی؛ سرور فقهای حجاز
قالوا: كان محمد إبن علي بن الحسين لا يسمع المبتلى الاستعاذة، وكان ينهى الجارية والغلام أن يقولا للمسكين: يا سائل، وهو سيد فقهاء الحجاز، ومنه ومن ابنه جعفر تعلم الناس الفقه، وهو الملقب بالباقر، باقر العلم، لقبه به رسول الله صلى الله عليه وسلم ولم يخلق بعد، وبشر به ووعد جابر بن عبد الله برؤيته وقال: ستراه طفلا فإذا رأيته فأبلغه عني السلام، فعاش جابر حتى رآه وقال له ما وصى به (الرسائل السیاسیة، ص452، رسالة فضل هاشم علی عبد شمس).
ابوعثمان جاحظ (د. 255ق) در مقام بیان دیدگاههای هاشمیان در مقابل امویان میگوید: «گفتند محمد بن علی بن الحسین... سرور فقهای حجاز بود. مردمان از او و از پسرش جعفر، فقه آموختند. او به "الباقر؛ شکافندۀ دانش" ملقّب بود. پیامبر خدا (ص) این لقب را بدو داده بود؛ در زمانی که هنوز او به دنیا نیامده بود. پیامبر (ص) به وجود او بشارت داد و به جابر بن عبد الله وعده داد که او را خواهد دید و فرمود: "به زودی او را در حال طفولیت میبینی. پس چون او را دیدی، از جانب من بدو سلام برسان!" پس جابر زندگی کرد تا آنکه او را دید و آنچه را که بدو سفارش شده بود، بدو گفت.
حدیث رساندن سلام پیامبر خدا (ص) توسط جابر بن عبد الله به امام باقر (ع) توسط ابن قتبیه دینوری نیز نقل شده (عیون الأخبار، ج1، ص312). همچنین در دیگر مصادر، از مفضل از ابان بن تغلب از امام باقر (ع) (تاریخ الطبري، ج11، ص642)؛ از عبد الله بن میمون از امام صادق (ع) از پدرشان (ع) (شرح الأخبار، ج3، ص276؛ الإرشاد، ج2، ص158؛ غیة الطلب في تاریخ حلب، ت زکار، ج6، ص2800)؛ از سعید بن محمد از ابوزبیر (تاریخ دمشق، ج54، ص276)، از سفیان بن عیینه از ابوزبیر (تاریخ دمشق، ج54، ص276)، از ابان بن تغلب از امام صادق (ع) (الکافي، ج1، ص469؛ اختیار الرجال، ص41؛ الاختصاص، ص62)، و از عمرو بن شمر از جابر بن یزید (علل الشرائع، ج1، ص233) این روایت با تحریرهای مختلفی آمده است.
#امام_باقر
@Al_Meerath
صحیفهای به خط علی (ع) به املای پیامبر (ص)
وحدثني محمد بن الفرج بمدينة جرجان في المحلة المعروفة ببئر أبي عنان قال: حدثني أبو دعامة، قال أتيت علي بن محمد بن علي بن موسى عائداً في علته التي كانت وفاته منها في هذه السنة، فلما هممت بالانصراف قال لي: يا أبا دعامة قد وجب حقك، أفلا أحدثك بحديث تسر به؟ قال: فقلت له: ما أحوَجَنِي إلى ذلك يا ابن رسول الله، قال: حدثني أبي محمد بن علي، قال: حدثني أبي علي بن موسى، قال: حدثني أبي موسى بن جعفر، قال: حدثني أبي جعفر بن محمد قال: حدثني أبي محمد بن علي، قال: حدثني أبي علي بن الحسين، قال: حدثني أبي الحسين بن علي، قال: حدثني أبي علي بن أبي طالب، رضي الله عنهم! قال: قال رسول الله صلى الله عليه وسلم «أكتب يا علي» قال: قال: قلت: وما أكتب؟ قال لي: «اكتب بسم الله الرحمن الرحيم، الإيمان ما وقرته القلوب، وصدقته الأعمال، والإسلام ما جري به اللسان، وحلت به المناكحة» قال أبو دعامة: فقلت: يا ابن رسول الله، ما أدري والله أيهما أحسن: الحديث أم الإسناد؟ فقال: انها لصحيفة بخط علي بن أبي طالب بإملاء رسول الله صلى الله عليه وسلم نتوارثها صاغراً عن كابر (مروج الذهب، ج4، ص85-86).
#امام_هادی #کتاب_علی
@Al_Meerath
امام هادی علیه السلام و داستان زینبِ کذّابه
ابن حجر عسقلانی مینویسد:
زينب الكذابة. قال المسعودي: ادعت في عهد المتوكل العباسي أنها بنت الحسين بن علي بن أبي طالب [1] وأنها عمرت إلى ذلك الوقت في خبر مكذوب ادعته، فأحضر المتوكّلُ عليَّ بن محمد بن علي بن موسى بن جعفر بن محمد بن علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب، فكذّبها عليٌّ فيما ادعت، فجرت له معها قصة، ذكرها المسعودي في مروج الذهب.
ثم وجدت قصتها في "شرف المصطفى" صلى الله عليه وسلم لأبي سعد النيسابوري [2] قال: ذكر محمد بن عاصم التميمي المعروف بالحزنبل عن أحمد بن أبي طاهر، عَن عَلِيّ بن يحيى المنجم قال: لما ظهرت زينبُ الكذّابة وزعمت أنها بنتَ فاطمةَ وعليٍّ، قال المتوكل لجلسائه بعد أن أحضرت إليه: كيف لنا أن نعلم صحة أمر هذه؟ فقال له الفتح بن خاقان: أحضر ابنَ الرضا يخبرك حقيقةَ أمرها. فحضر فرحّب به، وسأله، فقال: «المحنة في ذلك قريبة. إن الله حرّم لحم جميع ولد فاطمة على السباع. فألقها للسباع. فإن كانت صادقة، لم تتعرض لها. وإن كانت كاذبة، أكلتها». فعرض ذلك عليها فأكذبت نفسها فأديرت على جمل في طرقات سرّ من رأى، ينادي عليها بأنها "زينب الكذابة" وليس بينها وبين رسول الله صلى الله عليه وسلم رحم ماسة. فلما كان بعد أيام، قال عليُّ بن الجهم [3]: يا أمير المؤمنين، لو جرّبت قولَه في نفسه لعرفنا حقيقتَه. فجرّبه وألقاه في مكان فيه السباع مطلقة، فلم تتعرض له. فقال المتوكل: والله، لئن ذكرتم هذا لأحدٍ من الناس لأضربنَّ أعناقَكم (لسان المیزان، ت أبي غدة، ج3، ص566).
1. در دیگر مصادر از جمله نقل شرف المصطفی خرگوشی گفته شده که زینب دروغگو، مدعی بوده که دختر علی بن ابی طالب (ع) است. در اینجا ممکن است «بنت» تصحیف «أخت» باشد. البته این اشکال مربوط به متن ابن حجر نیست و به نظر میرسد در کتاب ابوالحسن مسعودی (د. 346ق) «أخت» آمده است؛ چه مسعودی در در مروج الذهب (ج4، ص86) اشارهای به این داستان میکند و در آنجا ادعای زینب را آن میداند که «ابنة الحسین بن علي بن أبي طالب» بوده است.
2. جمال الدین زرندی (د. 758ق) نیز در نظم درر السمطین (ص301) این داستان را از شرف النبي (ص) ابوسعد خرگوشی نقل کرده است. در ترجمۀ نجم الدین محمود راوندی (قرن ششم) از شرف النبي خرگوشی نیز این داستان آمده است (ت محمد روشن، ص279).
3. علی بن الجهم بن بدر؛ ذهبی دربارۀ او میگوید: «الشاعر المشهور، صاحب الديوان المعروف... وله اختصاص زائد بالمتوكل... وكان ناصبيا منحرفا عن علي عليه السلام... وقد ذكر المسعودي عنه أنه كان يسب أباه الذي سماه عليا بغضا منه لعلي، رضي الله عنه ولا رضي عن باغضه» (تاریخ الإسلام، ت بشار، ج5، ص1184-1185).
داستان زینب دروغگو و امام هادی (ع) در منابع دیگری از علی بن مهزیار (الثاقب في المناقب، ص454؛ مناقب آل أبي طالب، ج4، ص416)، ابوالهلقام، عبد الله بن جعفر حمیری، صقر جبلی، ابوشعیب حناط (مناقب آل أبي طالب، ج4، ص416)، و ابوهاشم جعفری (الخرائج والجرائح، ج1، ص404) نقل شده است. شلمغانی (إثبات الوصیة، ص237) و ابوالصلاح حلبی (تقریب المعارف، ص177؛ در این اشاره به اشتباه داستان متعلّق به امام حسن عسکری (ع) دانسته شده) نیز به این داستان اشاره کردهاند. البته این داستان در مفاخر الرضا ابوعبدالله نیشابوری (الثاقب في المناقب، ص456)، و در کتابی از حاکم به نقل از علی بن محمد بن یحیی از ابو الفضل ابن ابی نصر از کتاب عیسی بن مریم عمانی (فرائد السمطین، ج2، ص208)، و در الفرج بعد الشدة (ج4، ص172-173) نوشتۀ تنوخی (د. 384ق) دربارۀ امام رضا (ع) و زینب دروغگو مطرح شده، اما به نظر میرسد اصل داستان دربارۀ امام هادی (ع) بوده و میان ایشان که «ابن الرضا» بودهاند با امام رضا (ع) خلط شده است.
#امام_هادی
@Al_Meerath
زهد امام هادی علیه السلام در بیان جاحظ
قالوا: وأما ما ذكرتم من نساك الملوك، فلنا علي بن أبي طالب، وبزهده وبدينه يضرب المثل. وإن عددتم النساك من غير الملوك، فأين أنتم عن علي بن الحسين زين العابدين الذي كان يقال له: علي الخير وعلي الأغر وعلي العابد، وما أقسم على الله بشيء إلا وأبر قسمه؟ وأين أنتم عن علي بن عبد الله بن العباس؟ وأين أنتم عن موسى بن جعفر بن محمد؟ وأين أنتم عن علي بن محمد الرضا، لابس الصوف طول عمره مع سعة أمواله وكثرة ضياعه وغلاته؟ (الرسائل السیاسیة، ص449؛ نیز نگر: شرح نهج البلاغة، ج15، ص273).
ابوعثمان جاحظ (د. 255ق) که خود معاصر امام هادی (ع) (د. 254ق) است، در رسالهٔ فضل هاشم علی عبد شمس در مقام بیان پاسخ هاشمیان در مقابل مفاخر امویان، عابدان سرشناس هاشمی را نام میبرد و در میان هاشمیانی که حکمران نبودند، تنها از چهار نفر نام میبرد: امام سجاد (ع)، علی بن عبد الله بن عباس، امام کاظم (ع)، و امام هادی (ع). توصیف او از امام هادی (ع) چنین است: «با وجود گستردگی اموالش و فراوانی کشتزارهایش و درآمدش از زمینها، در تمام عمرش لباس پشمین پوشید». گفتنی است در خصوص فضائل علی بن عبد الله بن عباس برخی تردید دارند و گفته میشود که بسیاری از فضائل وی بر اساس فضائل امام سجاد (ع) پرداخته شده و محتمل است جاحظ در راستای سیاست عباسی نام او را در میان نامهای دیگر آورده باشد.
#امام_هادی
@Al_Meerath
سنّت پیامبر خدا (ص) در خصوص روزهٔ مستحب
🔸علي بن إبراهيم عن أبيه عن ابن أبي عمير عن أبي أيوب عن محمد بن مسلم عن أبي عبد الله ع قال: كان رسول الله ص أول ما بعث يصوم حتى يقال ما يفطر و يفطر حتى يقال ما يصوم ثم ترك ذلك و صام يوما و أفطر يوما و هو صوم داود ع ثم ترك ذلك و صام الثلاثة الأيام الغر ثم ترك ذلك و فرقها في كل عشرة أيام يوما خميسين بينهما أربعاء فقبض عليه و آله السلام و هو يعمل ذلك (الکافي، ج4، ص90).
🔹نقل شده که امام صادق (ع) فرمود: پیامبر خدا (ص) در آغاز بعثتش روزه میگرفت تا آنکه گفته میشود افطار نخواهد کرد و افطار میکرد تا آنکه گفته میشد روزه نخواهد گرفت. سپس آن روش را رها کرد و یکروز را روزه میگرفت و روز دیگر را افطار میکرد و این شیوه، روزۀ داود (ع) بود. سپس آن روش را رها کرد و سه روزِ ایام البیض را [در هر ماه] روزه میگرفت. سپس رها کرد آن روش را و روزههایش را جدا کرد در هر ده روز: [در هر ماه] دو پنجشنبۀ [اول و آخر ماه] و میان آن دو پنجشنبه، یک چهارشنبه. پس او (ص) از دنیا رفت؛ در حالی که این کار را میکرد.
🔸محمد بن يحيى عن أحمد بن محمد عن ابن فضال عن ابن بكير عن زرارة قال: سألت أبا عبد الله ع عن أفضل ما جرت به السنة في التطوع من الصوم فقال ثلاثة أيام في كل شهر- الخميس في أول الشهر و الأربعاء في وسط الشهر و الخميس في آخر الشهر قال قلت له هذا جميع ما جرت به السنة في الصوم فقال نعم (الکافي، ج4، ص93).
🔹نقل شده که زراره گفت: از ابوعبدالله (ع) دربارۀ برترین چیزی که سنّت در خصوص روزه مستحبّی بر آن بوده، پرسیدم. فرمود: سه روز در هر ماه -پنجشنبه در اول ماه و چهارشنبه در وسط ماه و پنجشنبه در آخر ماه-. زراره گفت: عرض کردم: این، تمام آن چیزی است که سنّت در روزه بر آن بوده است؟ فرمود: آری.
🔸أحمد بن محمد عن علي بن الحسن عن أحمد بن صبيح عن عنبسة العابد قال: قبض النبي ص على صوم شعبان و رمضان و ثلاثة أيام في كل شهر أول خميس و أوسط أربعاء و آخر خميس و كان أبو جعفر و أبو عبد الله ع يصومان ذلك (الکافي، ج4، ص91).
🔹از عنبسۀ عابد نقل شده که گفت: پیامبر (ص) بر این سنّت درگذشت که ماه شعبان و ماه رمضان و سه روز در هر ماه -نخستین پنجشنبۀ ماه و چهارشنبۀ وسط ماه و آخرین پنجشنبۀ ماه- را روزه میگرفت. ابوجعفر (ع) و ابوعبدالله (ع) نیز این روزها را روزه میگرفتند.
@Al_Meerath
حرمت روز جمعه و فضیلت آن
علي بن محمد، عن سهل بن زياد، عن ابن أبي نصر: عن أبي الحسن الرضا عليه السلام، قال: «قال رسول الله صلى الله عليه و آله: إِنَّ يَوْمَ الْجُمُعَةِ سَيِّدُ الْأَيَّامِ يُضَاعِفُ اللهُ فِيهِ الْحَسَنَاتِ وَ يَمْحُو فِيهِ السَّيِّئَاتِ وَ يَرْفَعُ فِيهِ الدَّرَجَاتِ وَ يَسْتَجِيبُ فِيهِ الدَّعَوَاتِ وَ يَكْشِفُ فِيهِ الْكُرُبَاتِ وَ يَقْضِي فِيهِ الْحَوَائِجَ الْعِظَامَ وَ هُوَ يَوْمُ الْمَزِيدِ لِلهِ فِيهِ عُتَقَاءُ وَ طُلَقَاءُ مِنَ النَّارِ مَا دَعَا بِهِ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ وَ عَرَفَ حَقَّهُ وَ حُرْمَتَهُ إِلَّا كَانَ حَقّاً عَلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يَجْعَلَهُ مِنْ عُتَقَائِهِ وَ طُلَقَائِهِ مِنَ النَّارِ فَإِنْ مَاتَ فِي يَوْمِهِ وَ لَيْلَتِهِ مَاتَ شَهِيداً وَ بُعِثَ آمِناً وَ مَا اسْتَخَفَّ أَحَدٌ بِحُرْمَتِهِ وَ ضَيَّعَ حَقَّهُ إِلَّا كَانَ حَقّاً عَلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُصْلِيَهُ نَارَ جَهَنَّمَ إِلَّا أَنْ يَتُوب» (الکافي، ط دار الحدیث، ج6، ص445).
از بزنطی نقل شده که امام رضا علیه السلام فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه وآله فرمود: روز جمعه، سرور روزهاست. خداوند در آن [پاداش] خوبیها را چندبرابر میکند و رتبهها را در آن بالا میبرد و دعاها را در آن میپذیرد و اندوهها را برطرف میکند و دلخواههای بزرگ را عملی میکند. روز جمعه، روزیست که خداوند آزادشدگان از آتش را در آن زیاد میکند. هیچ کسی از مردم در آن روز خداوند را نمیخواند در حالی که حقّ روز جمعه و حرمت آن را بشناسد، مگر اینکه بر خداوند -عزّ وجلّ- حقّ است که او را از آزادشدگان از آتش قرار میدهد؛ پس اگر در آن روز یا شبش بمیرد، شهید میمیرد و با ایمنی [از قبر] برانگیخته میشود و هیچ کسی نیست که حرمت جمعه را کوچک بشمارد و حقّ آن را ضایع کند مگر اینکه بر خداوند -عزّ وجلّ- حقّ است که او را به آتش جهنم برساند، مگر اینکه توبه کند.
@Al_Meerath
پیامبر خدا (ص) و یاد قیامت
حَدَّثَنَا يَحْيَى، عَنْ جَعْفَرٍ، حَدَّثَنِي أَبِي، عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللهِ: أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ يَقُولُ فِي خُطْبَتِهِ بَعْدَ التَّشَهُّدِ:
إِنَّ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابُ اللهِ [عَزَّ وَجَلَّ]، وَأَحْسَنَ الْهَدْيِ هَدْيُ مُحَمَّدٍ -قَالَ يَحْيَى: وَلَا أَعْلَمُهُ إِلَّا قَالَ:- وَشَرَّ الْأُمُورِ مُحْدَثَاتُهَا.
وَكَانَ إِذَا ذَكَرَ السَّاعَةَ أَعْلَى بِهَا صَوْتَهُ، وَاشْتَدَّ غَضَبُهُ؛ كَأَنَّهُ مُنْذِرُ جَيْشٍ، ثُمَّ يَقُولُ: بُعِثْتُ أَنَا وَالسَّاعَةُ كَهَاتَيْنِ، وَأَوْمَأَ: وَصَفَ يَحْيَى بِالسَّبَّاحَةِ وَالْوُسْطَى (مسند أحمد، ج6، ص3050).
یحیی بن سعید قطّان از جعفر بن محمد (ع) از پدرشان (ع) از جابر بن عبد الله نقل کرد که پیامبر خدا (ص) در خطبۀ خویش پس از گواهی [به توحید] میفرمود:
«نیکوترین سخن، کتاب خداست و نیکوترین سیرت، سیرتِ محمّد است». -یحیی گفت: در خاطرم نیست مگر اینکه [در ادامه] فرمود:- «و بدترین امور، بدعتهاست».
پیامبر (ص) چون قیامت را یاد میکرد، صدایش را بالا میبرد و سخت خشمگین میشد، گویا که هشداردهندۀ لشکری است [که هشدار میدهد نسبت به آنچه در پیشِ رو دارند]. سپس میفرمود: «مبعوث شدم من و قیامت مانند این دو» و اشاره میکرد -یحیی توصیف کرد:- به انگشت سبّاحه و انگشت میانه.
مشابه این خطبه را مسلم بن حجاج به سه سند دیگر از امام صادق (ع) نقل کرده است (صحیح مسلم، ج3، ص11). این خطبه اسناد دیگری هم به امام صادق (ع) دارد.
@Al_Meerath
همراه با دیگر مسلمانان
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ بُنْدَارَ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَسِّنِ بْنِ أَحْمَدَ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَنْ مُعَتِّبٍ قَالَ: كَانَ أَبُو الْحَسَنِ ع يَأْمُرُنَا إِذَا أَدْرَكَتِ الثَّمَرَةُ أَنْ نُخْرِجَهَا فَنَبِيعَهَا وَ نَشْتَرِيَ مَعَ الْمُسْلِمِينَ يَوْماً بِيَوْمٍ (الكافي، ج۵، ص۱۶۶).
از معتّب خادمِ امام صادق علیه السلام روایت شده است که گفت: هر گاه میوهها میرسید، ابو الحسن (امام کاظم علیه السلام) به ما امر میفرمود که ببریم و بفروشیم و همراه با دیگر مسلمانان، روز به روز خریداری کنیم!
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ جَهْمِ بْنِ أَبِي جَهْمَةَ عَنْ مُعَتِّبٍ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ قَدْ تَزَيَّدَ السِّعْرُ بِالْمَدِينَةِ كَمْ عِنْدَنَا مِنْ طَعَامٍ قَالَ قُلْتُ عِنْدَنَا مَا يَكْفِيكَ أَشْهُراً كَثِيرَةً قَالَ أَخْرِجْهُ وَ بِعْهُ قَالَ قُلْتُ لَهُ وَ لَيْسَ بِالْمَدِينَةِ طَعَامٌ قَالَ بِعْهُ فَلَمَّا بِعْتُهُ قَالَ اشْتَرِ مَعَ النَّاسِ يَوْماً بِيَوْمٍ وَ قَالَ يَا مُعَتِّبُ اجْعَلْ قُوتَ عِيَالِي نِصْفاً شَعِيراً وَ نِصْفاً حِنْطَةً فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ أَنِّي وَاجِدٌ أَنْ أُطْعِمَهُمُ الْحِنْطَةَ عَلَى وَجْهِهَا وَ لَكِنِّي أُحِبُّ أَنْ يَرَانِيَ اللَّهُ قَدْ أَحْسَنْتُ تَقْدِيرَ الْمَعِيشَةِ. (الكافي، ج۵، ص۱۶۶)
همچنین از معتّب خادمِ امام صادق (ع) روایت شده است که گفت: وقتی قیمتها در مدینه افزایش یافت، ابو عبد الله (امام صادق ع) به من فرمود: چقدر غذا داریم؟ گفتم: به اندازه چندین ماه. حضرت فرمود: ببر و بفروش! گفتم: در مدینه غذایی نیست! فرمود: بفروش. وقتی فروختم، فرمود: همراه با دیگر مردم، روز به روز خریداری کن! سپس فرمود: ای معتب غذای خانواده مرا نیمی از جو و نیمی از گندم قرار بده. خدا میداند که به خوبی میتوانم به آنها گندم بدهم، ولی دوست دارم خدا ببیند که به درستی تقدیر معیشت میکنم.
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: أَصَابَ أَهْلَ الْمَدِينَةِ غَلَاءٌ وَ قَحْطٌ حَتَّى أَقْبَلَ الرَّجُلُ الْمُوسِرُ يَخْلِطُ الْحِنْطَةَ بِالشَّعِيرِ وَ يَأْكُلُهُ وَ يَشْتَرِي بِبَعْضِ الطَّعَامِ وَ كَانَ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع طَعَامٌ جَيِّدٌ قَدِ اشْتَرَاهُ أَوَّلَ السَّنَةِ فَقَالَ لِبَعْضِ مَوَالِيهِ اشْتَرِ لَنَا شَعِيراً فَاخْلِطْ بِهَذَا الطَّعَامِ أَوْ بِعْهُ فَإِنَّا نَكْرَهُ أَنْ نَأْكُلَ جَيِّداً وَ يَأْكُلُ النَّاسُ رَدِيّاً. (الكافي، ج۵، ص۱۶۶).
حماد بن عثمان گفت: مردم مدینه دچار گرانی و قحطی شدند تا جایی که افراد ثروتمند گندم را با جو مخلوط میکردند و میخوردند و تنها بخشی از غذای خود را میخریدند. نزد امام صادق (ع) غذای خوبی بود که در اول سال خریده بود. به یکی از خادمانش فرمود: برای ما جو بخر و با این غذا مخلوط کن یا این غذا را بفروش؛ زیرا ما خوش نداریم که غذای خوب بخوریم در حالی که مردم غذای سطح پایین میخورند.
@Al_Meerath