eitaa logo
میراث امامان
207 دنبال‌کننده
60 عکس
3 ویدیو
20 فایل
مطالعاتی در خصوص روایات برجای‌مانده از امامان اهل بیت علیهم السلام در تراث اسلامی کانال در تلگرام: https://t.me/Al_Meerath https://t.me/Alasar_1 ارتباط با ادمین: @KhorvashAmirhasan
مشاهده در ایتا
دانلود
زیر پرچم حسین بن علی وعنه، عن أبيه، عن الحسن بن محبوب، عن أبي أيوب إبراهيم بن عثمان الخزاز، عن محمد بن مسلم، قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام: ما لمن أتى قبر الحسين عليه السلام؟ قال: من أتاه شوقاً إليه كان من عباد الله المكرمين، وكان تحت لواء الحسين بن علي حتى يدخلهما الله الجنة (کامل الزیارات، ت القیومي، ص۲۷۱). نقل شده از محمد بن مسلم که به امام صادق علیه السلام گفت: برای کسی که نزد قبر حسین علیه السلام رود، چه چیزی است؟ امام فرمود: هر کسی از روی اشتیاق به او، نزدش آید، از بندگان گرامی خداست و [روز قیامت] زیر پرچم حسین بن علی است تا آنکه خدا آن دو را وارد بهشت کند. @Al_Meerath
از محبوب‌ترین اعمال نزد خدا حَدَّثَنِي أَبُو اَلْعَبَّاسِ اَلْكُوفِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبَانٍ اَلْأَزْرَقِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ : مِنْ أَحَبِّ اَلْأَعْمَالِ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى زِيَارَةُ قَبْرِ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ أَفْضَلُ اَلْأَعْمَالِ عِنْدَ اَللَّهِ إِدْخَالُ اَلسُّرُورِ عَلَى اَلْمُؤْمِنِ وَ أَقْرَبُ مَا يَكُونُ اَلْعَبْدُ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى وَ هُوَ سَاجِدٌ بَاكٍ (کامل الزیارات، ص۱۴۶). نقل شده از امام صادق علیه السلام که فرمود: از محبوب‌ترین اعمال نزد خدای تعالی، زیارت قبر حسین است و برترین عمل نزد خدا، شادکردن قلب مؤمن است و نزدیک‌ترین حالت بنده به خدا، زمانی است که بنده در سجده گریان است. @Al_Meerath
تفاخر بعضی نواصب به علم رجال بسیار دیده می‌شود که برخی نواصب در فضای مجازی به حجم داده‌های رجالی خود تفاخر می‌کنند. اما در حقیقت اهل سنت اصلاً علم رجال ندارند که به قدمت و دقت آن بنازند! علم رجال برای ارزیابی روات حدیث در طبقات مختلف آن است؛ حال آن که اهل سنت در طبقاتِ متأخرتر _البته با ملاک‌های دلبخواهی و کژ و معوج_ سختگیری می‌کنند؛ اما به طبقه صحابه که می‌رسند یک‌باره وامی‌دهند و هر ظالم و‌ فاسق و منافقی را ثقه فرض می‌کنند؛ كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكَاثاً. در حالی که بررسی این طبقه بیشترین اهمیت را دارد. دقیقا مانند کسی است که با وسواس تمام ساختمان مهندسی‌شده‌ای را بر روی تپه شنی بنا کند! یا مانند قلعه‌ای که هفت در با قفل و بند و نگهبان داشته باشد، اما همه تزئینی است و‌ وقتی واردش شوی ببینی اصلاً دیوار پشتی ندارد و هر کس می‌تواند واردش شود!! غیر از این بنیان سست، چالش‌های بی‌شمار دیگری هم دارند؛ از جمله آب کرّی به نام صحیح بخاری و صحیح مسلم که هر کذّابی در آن قرار گیرد، فراتر از هر نقد و ارزیابی رجالی می‌شود! این چالش مهم سبب شده که علم رجال اهل سنت در ارزیابی طبقات بعد از صحابه هم ناکارآمد شود. بسیاری از کذّابین هم توسط اهل سنت همواره توثیق می‌شوند و احادیث‌شان صحیح انگاشته می‌شود و ارزیابی نقّادانه روی احادیث آن‌ها صورت نمی‌گیرد. این سبب می‌شود که احادیثی که از منظر تاریخی قطعاً جعلی است، بالاترین اعتبار را از منظر علم رجال اهل سنت کسب کند! به عنوان نمونه، سید محمد موسوی‌نسب در رسالهٔ دکتری خود با نام «نقد و تحلیل تاریخی روایات منسوب به امام علی (ع) دربارۀ خلفا» به تفصیل نشان داده که از منظر تاریخی اخبار منسوب به امیرالمؤمنین (ع) در ستایش خلفا که بسیاری از آن‌ها اسناد صحیح از منظر رجال اهل سنت دارند و برخی از آن‌ها متواتر (!) انگاشته شده‌اند، در واقع ملغمه‌ای از جعل و سرقت هستند و هیچ‌یک به نیمهٔ نخست قرن هجری بازنمی‌گردند. @Al_Meerath
آمرزش گناهان متقدّم و متأخّر
حَدَّثَنِي أَبُو اَلْعَبَّاسِ اَلْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ اَلْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي اَلْخَطَّابِ عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اَللهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِنَّهُمْ يَرَوْنَ أَنَّهُ مَنْ زَارَ اَلْحُسَيْنَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ كَانَتْ لَهُ حِجَّةٌ وَعُمْرَةٌ قَالَ لِي مَنْ زَارَهُ وَاللهِ عَارِفاً بِحَقِّهِ غُفِرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَمَا تَأَخَّرَ. وَحَدَّثَنِي أَبِي رَحِمَهُ اَللهُ وَجَمَاعَةُ مَشَايِخِنَا عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اَللهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ مِثْلَهُ (کامل الزیارات، ص138). نقل شده از هارون بن خارجه که گفت: به ابوعبدالله [صادق] (ع) عرض کردم: آن‌ها روایت می‌کنند که هرکس حسین را زیارت کند، برای او [پاداش] حج و عمره‌ای خواهد بود. ابوعبدالله (ع) فرمود: به خدا که هرکس که حسین را زیارت کند در حالی که حقِّ او [= امامت و فرض طاعت او] را می‌شناسد، گناهان قدیم و جدیدش آمرزیده می‌شود. @Al_Meerath
سانسور نام صحابیِ ناصبی؛‌ مغیرة بن شعبه وکیع بن جرّاح نقل می‌کند از مسعر بن کدام از ابوایوب حجاج مولی بنی‌ثعلبه از قطبة بن مالک -یکی از صحابه- که گفت: امیری از امیران، به علی (ع) دشنام داد، پس زید بن ارقم برخاسته، به نزد او رفت و گفت: «مگر نمی‌دانی که پیامبر خدا (ص) نهی کرد از دشنام‌دادن به درگذشتگان؟! پس چرا علی (ع) را دشنام می‌دهی، با اینکه از دنیا رفته است؟!». این نقل وکیع را برخی از بزرگان عامّه در آثارشان مستقیم از او روایت کرده‌اند: حدثنا وكيع، عن مسعر، عن أبي أيوب، مولى بني ثعلبة، عن قطبة بن مالك، قال: سب أمير من الأمراء عليا فقام إليه زيد بن أرقم فقال: أما إني قد علمت أن رسول الله صلى الله عليه وسلم «قد نهى عن سب الموتى» فلم ‌تسب ‌عليا وقد مات (مصنف ابن أبي شیبة، ت الحوت، ج3، ص45). حدثنا وكيع، حدثنا مسعر، عن أبي أيوب مولى لبني ثعلبة، عن قطبة بن مالك قال: سب أمير من الأمراء عليا رضي الله تعالى عنه، فقام زيد بن أرقم، فقال: أما أن قد علمت أن رسول الله صلى الله عليه وسلم نهى عن سب الموتى، فلم تسب عليا وقد مات؟! (مسند أحمد، ج32، ص65-66). حدثنا وكيع، عن مسعر، عن أبي أيوب مولى بني ثعلبة عن، قطبة بن مالك قال: سب أمير من الأمراء عليا فقام إليه زيد بن أرقم فقال له: «أما علمت أن رسول الله صلى الله عليه وسلم نهى عن سب الموتى، فلم تسب عليا وقد مات؟» (الزهد لهنّاد بن السري، ج2، ص560). وکیع بن جرّاح از بزرگان حدیث اهل سنت است و بسیار مورد توجه بوده تا جایی که ابن ابی‌شیبه بیش از هشت هزار حدیث از او در مصنّفش آورده است (وکیع مهم‌ترین شیخِ ابن ابی‌شیبه است). همچنین نقل شده که احمد بن حنبل دربارۀ وکیع گفته است: «ما رأيت رجلا مثل وكيع في العلم والحفظ والحلم». همچنین نقل شده که احمد گفته است: «كان وكيع بن الجراح إمام المسلمين في وقته». از یحیی بن معین نیز نقل شده که گفت: «ما رأيت أفضل من وكيع بن الجراح» (تاریخ دمشق، ج63، ص75-76). در نقلِ وکیع نام آن امیری که به امیرالمؤمنین (ع) دشنام داده، نیامده است. با مراجعه به نقل‌های ابن مبارک (د. 181ق) و محمد بن بشر (د. 203ق) از مسعر بن کدام روشن می‌شود که نام آن امیر در نقل مسعر آمده بوده و او، مغیرة بن شعبه بوده و مسئولیت پنهان‌کردن و سانسور نام مغیرة بن شعبه با وکیع بن جرّاح است: نا مسعر ، عن الحجاج مولى ثعلبة ، عن قطبة بن مالك ، قال: قال [کذا! والصحیح: نال] ‌المغيرة ‌بن ‌شعبة من علي بن أبي طالب. فقال له زيد بن أرقم: أما إنك قد علمت أن «رسول الله صلى الله عليه وسلم كان‌‌ ينهى عن شتم الهلكى ، فلم ‌تسب ‌عليا وقد مات؟» (مسند ابن المبارك، ص156). حدثنا محمد بن بشر، حدثنا مسعر، عن الحجاج مولى بني ثعلبة، عن قطبة بن مالك عم زياد بن علاقة، قال: نال ‌المغيرة ‌بن ‌شعبة من علي، فقال زيد بن أرقم: قد علمت أن رسول الله صلى الله عليه وسلم كان ينهى عن سب الموتى، فلم ‌تسب ‌عليا وقد مات؟! (مسند أحمد، ج32، ص43). ابواحمد حاکم کرابیسی (د. 378ق) هم با مقایسۀ نقل وکیع با نقل ابن مبارک، عامل پنهان‌شدن نام مغیرة بن شعبه را وکیع می‌داند: «... كنّاه وكيعٌ، وسمّاه ابنُ المبارك، عن مسعر، في حديث واحد» (الأسامي والکنی، ج1، ص181). @Al_Meerath
مغیرة بن شعبه از صحابۀ مشهور است که در روزگار عمر بن خطاب والی بود. در زمانی که مغیرة بن شعبه از طرف عمر والی بصره بود، ابوبکره نفیع بن حارث -صحابی مشهور-، نافع بن حارث، شبل بن معبد، و زیاد بن ابیه دیدند که او زنا می‌کند. آن‌ها نزد عمر رفتند و پس از آنکه ابوبکره، نافع، و شبل شهادت به زنا دادند، عمر با سخنانی زیاد را قانع کرد تا از شهادت منصرف شود. زیاد هم شهادت به زنا نداد! عمر بر آن سه نفر حدّ قذف جاری کرد و بر زیاد حدّ قذف جاری نشد و بر مغیره حدّ زنای محصنه جاری نشد. پس از اجرای حدّ بر آن سه، ابوبکره دوباره تأکید کرد که مغیرة بن شعبه زنا کرده است. عمر خواست که حدّ دیگری بر ابوبکره جاری کند که امیرالمؤمنین (ع) مانع شدند. ابوبکره تا آخر عمرش از شهادتش علیه مغیره بازنگشت (نگر: مصنف عبد الرزاق، ط 1403، ج7، ص384؛ مصنف ابن أبي شیبة، ت الحوت، ج5، ص545؛ أنساب الأشراف، ط الفکر، ج2، ص134-136؛ المسترشد لابن رستم، ص526). قابل توجه است که نقل شده که امیرالمؤمنین (ع) دربارۀ مغیرة بن شعبه فرموده است: «إنما كان إسلامه لفجرة و غدرة لمطمئنين إليه من قومه فتك بهم و ركبها منهم فأتى النبي ص كالعائذ بالإسلام و الله ما رأى أحد عليه منذ ادعى الإسلام خضوعا و لا خشوعا ألا و إنه كان من ثقيف فراعنة قبل يوم القيامة يجانبون الحق و يسعرون نيران الحرب و يوازرون الظالمين‏» (الغارات، ج2، ص354). فارغ از نقل ابن مبارک و محمد بن بشر از مسعر بن کدام، در گزارش‌های دیگر هم آمده که این صحابیِ فاسد، به امیرالمؤمنین (ع) جسارت می‌کرده است: از عبدالله بن ظالم نقل شده است: «لما بويع لمعاوية أقام المغيرة بن شعبة خطباء يلعنون عليا ع» (شرح نهج البلاغة، ج13، ص220). از عبدالرحمن بن اخنس (مسند أبي داود الطیالسي، ج1، ص192؛ مسند أحمد، ج3، ص177) و عبدالله بن ظالم (مسند أحمد، ج3، ص181) نیز نقل شده که مغیرة بن شعبه در خطبه‌اش به علی (ع) دشنام داده است. ابوجعفر اسکافی نیز گفته است: «و كان المغيرة بن شعبة يلعن عليا ع لعنا صريحا على منبر الكوفة و كان بلغه عن علي ع في أيام عمر أنه قال لئن رأيت المغيرة لأرجمنه بأحجاره يعني واقعة الزناء بالمرأة التي شهد عليه فيها أبو بكرة و نكل زياد عن الشهادة فكان يبغضه لذاك و لغيره من أحوال اجتمعت في نفسه» (شرح نهج البلاغة، ج4، ص69). زبیر بن بکّار نیز در کتاب المفاخرات آورده است: «... ثم تكلم المغيرة بن شعبة فشتم عليا و قال و الله ما أعيبه في قضية يخون و لا في حكم يميل و لكنه قتل عثمان‏...» (شرح نهج البلاغة، ج6، ص288). نقل‌های مطاعن صحابه بسیار در کتب اهل سنت تحریف می‌شوند. در همین موضوعِ جسارت مغیرة بن شعبه به امیرالمؤمنین (ع) هم نقل‌های دیگری در منابع عامه هست که بارها تحریف شده‌اند. @Al_Meerath
◾️زیارت امام حسین علیه السلام در اربعین أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ هَارُونَ بْنِ مُوسَى بْنِ أَحْمَدَ التَّلَّعُكْبَرِيِّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَعْمَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو الْحَسَنِ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعَدَةَ وَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ الْجَمَّالِ قَالَ: قَالَ لِي مَوْلَايَ الصَّادِقُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ فِي زِيَارَةِ الْأَرْبَعِينَ تَزُورُ عِنْدَ ارْتِفَاعِ النَّهَارِ وَ تَقُولُ السَّلَامُ عَلَى وَلِيِّ اللَّهِ وَ حَبِيبِهِ السَّلَامُ عَلَى خَلِيلِ اللَّهِ وَ نَجِيبِهِ السَّلَامُ عَلَى صَفِيِّ اللَّهِ وَ ابْنِ صَفِيِّهِ السَّلَامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الْمَظْلُومِ الشَّهِيدِ السَّلَامُ عَلَى أَسِيرِ الْكُرُبَاتِ وَ قَتِيلِ الْعَبَرَاتِ اللَّهُمَّ إِنِّي أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِيُّكَ وَ ابْنُ وَلِيِّكَ وَ صَفِيُّكَ وَ ابْنُ صَفِيِّكَ الْفَائِزُ بِكَرَامَتِكَ أَكْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اجْتَبَيْتَهُ بِطِيبِ الْوِلَادَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَيِّداً مِنَ السَّادَةِ وَ قَائِداً مِنَ الْقَادَةِ وَ ذَائِداً مِنَ الذَّادَةِ وَ أَعْطَيْتَهُ مَوَارِيثَ الْأَنْبِيَاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَى خَلْقِكَ مِنَ الْأَوْصِيَاءِ فَأَعْذَرَ فِي الدُّعَاءِ وَ مَنَحَ النُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَيْهِ مَنْ غَرَّتْهُ الدُّنْيَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ الْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ الْأَوْكَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّى فِي هَوَاهُ وَ أَسْخَطَ نَبِيَّكَ وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِكَ أَهْلَ الشِّقَاقِ وَ النِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ الْأَوْزَارِ الْمُسْتَوْجِبِينَ النَّارَ فَجَاهَدَهُمْ فِيكَ صَابِراً مُحْتَسِباً حَتَّى سُفِكَ فِي طَاعَتِكَ دَمُهُ وَ اسْتُبِيحَ حَرِيمُهُ اللَّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبِيلًا وَ عَذِّبْهُمْ عَذَاباً أَلِيماً السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ سَيِّدِ الْأَوْصِيَاءِ أَشْهَدُ أَنَّكَ أَمِينُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِينِهِ عِشْتَ سَعِيداً وَ مَضَيْتَ حَمِيداً وَ مِتَّ فَقِيداً مَظْلُوماً شَهِيداً وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَكَ وَ مُهْلِكٌ مَنْ خَذَلَكَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَكَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِي سَبِيلِهِ حَتَّى أَتَاكَ الْيَقِينُ فَلَعَنَ اللَّهُ مَنْ قَتَلَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَكَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ اللَّهُمَّ إِنِّي أُشْهِدُكَ أَنِّي وَلِيٌّ لِمَنْ وَالاهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً فِي الْأَصْلَابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الطَّاهِرَةِ لَمْ تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِيَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْكَ الْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِيَابِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ مِنْ دَعَائِمِ الدِّينِ وَ أَرْكَانِ الْمُسْلِمِينَ وَ مَعْقِلِ الْمُؤْمِنِينَ وَ أَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمَامُ الْبَرُّ التَّقِيُّ الرَّضِيُّ الزَّكِيُّ الْهَادِي الْمَهْدِيُّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْوَى وَ أَعْلَامُ الْهُدَى وَ الْعُرْوَةُ الْوُثْقَى وَ الْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا وَ أَشْهَدُ أَنِّي بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِيَابِكُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِينِي وَ خَوَاتِيمِ عَمَلِي وَ قَلْبِي لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِي لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِي لَكُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ لَكُمْ فَمَعَكُمْ مَعَكُمْ لَا مَعَ عَدُوِّكُمْ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِكُمْ وَ أَجْسَادِكُمْ وَ شَاهِدِكُمْ وَ غَائِبِكُمْ وَ ظَاهِرِكُمْ وَ بَاطِنِكُمْ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ وَ تُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ وَ تَدْعُو بِمَا أَحْبَبْتَ وَ تَنْصَرِفُ (تهذیب الأحکام، ج6، ص113-114؛ با اختلاف اندک: مصباح المتهجد، ج2، ص788-790). @Al_Meerath
نقل شده که امام صادق علیه السلام فرمود: كسى كه خداوند خير را برایش اراده کند، در قلبش محبّت حسين و محبّت زیارت او را مى‌اندازد و كسى كه خداوند بدى را برايش اراده کند، در قلبش بغض حسين و بغض زيارت او را مى‌اندازد. کامل الزیارات، ت القیومي، ص۲۶۹ @Al_Meerath
📕 بیزاری محمد بن ابی‌بکر از ابوبکر و عمر مرحوم محمد بن ابی‌بکر از ازدواج جناب اسماء بنت عمیس با ابوبکر به دنیا آمد. اسماء پس از ابوبکر با علی (ع) ازدواج کرد و محمد تحت تربیت علی (ع) بزرگ شد. محمد از مهم‌ترین مخالفان عثمان بود و از جانب علی (ع) والی مصر شد. در اینجا نگاهی خواهیم داشت به دیدگاه محمد نسبت به پدرش و عمر: محمد بن مسعود، قال حدثني علي بن محمد القمي، قال‏ حدثني أحمد بن محمد بن عيسى، عن زحل عمر بن عبد العزيز، عن جميل بن دراج، عن حمزة بن محمد الطيار، قال: ذكرنا محمد بن أبي بكر عند أبي عبد الله (ع) فقال أبو عبد الله (ع) رحمه الله و صلى عليه، قال لأمير المؤمنين (ع) يوما من الأيام ابسط يدك أبايعك! فقال أ و ما فعلت قال بلى، فبسط يده، فقال أشهد أنك إمام مفترض طاعتك و أن أبي في النار. فقال أبو عبد الله (ع) كان إنجابه من قبل أمه أسماء بنت عميس رحمة الله عليها لا من قبل أبيه (اختیار رجال الکشي، ص63-64). نقل شده از حمزة بن محمد طیّار که گفت: محمد بن ابی‌بکر را نزد ابوعبدالله [صادق] (ع) یاد کردیم. ابوعبدالله (ع) فرمود: «خدا رحمتش کند و بر او درود فرستد! روزی از روزها محمد به امیرالمؤمنین (ع) گفت: دستت را بگشا تا با تو بیعت کنیم! امیرالمؤمنین (ع) فرمود: مگر بیعت نکرده بودی؟ محمد گفت: چرا! دستش را گشود و محمد گفت: گواهی می‌دهم که تو امامی هستی که اطاعت از تو واجب است و پدرم در آتش است». ابوعبدالله (ع) فرمود: «نجابتِ محمد از جانب مادرش اسماء بنت عمیس -رحمت خدا بر او باد!- بود، نه از جانب پدرش». حمدويه بن نصير، عن محمد بن عيسى، عن محمد بن أبي عمير، عن عمر بن أذينة، عن زرارة بن أعين، عن أبي جعفر (ع) أن محمد بن أبي بكر بايع عليا (ع) على البراءة من أبيه (اختیار رجال الکشي، ص64، ح114؛ مشابه: ح115، به نقل از میسر بن عبدالعزیز). نقل شده از زرارة بن اعین از امام باقر (ع) که محمد بن ابی‌بکر با علی (ع) بیعت کرد بر اساس بیزاری از پدرش. محمد بن مسعود قال حدثنا علي بن الحسن قال حدثنا عباس بن عامر عن أبان بن عثمان عن زرارة عن أبي جعفر (ع) أن المهدي مولى عثمان أتى فبايع أمير المؤمنين و محمد بن أبي بكر جالس، قال أبايعك على أن الأمر كان لك أولا و أبرأ من فلان و فلان و فلان، فبايعه (اختیار رجال الکشي، ص104). نقل شده از زراره از امام باقر (ع) که مهری مولی عثمان [بن عفان] نزد امیرالمؤمنین (ع) آمد و با ایشان بیعت کرد؛ در حالی که محمد بن ابی‌بکر [در آنجا] نشسته بود. مهری گفت: «با تو بیعت می‌کنم؛ بر این اساس که امر [حکومت] از ابتدا برای تو بود و بیزاری می‌جویم از فلانی و فلانی و فلانی». پس با او بیعت کرد (دربارهٔ این نقل اصیل نگر: https://t.me/Alasar_1/378). افزون بر این، قابل توجه است که در نامه‌ای که از محمد بن ابی‌بکر خطاب به معاویة بن ابی‌سفیان نقل شده، موضع محمد بن ابی‌بکر نسبت به امیرالمؤمنین (ع) چنین است: فإن الله.... انتجب محمدا ص فبعثه رسولا وهاديا... فكان أول من أجاب وأناب ووافق وأسلم وسلّم أخوه وابن عمه علي بن أبي طالب، فصدقه بالغيب المكتوم، وآثره على كل حميم، ووقاه كل هول. واساه بنفسه في كل حال وحارب حربه وسالم سلمه، حتى برز سابقا لا نظير له ممن اتبعه، ولا مشارك له في فضله... وهو السابق المبرّز في كل خير، أطيب الناس ذرية وأفضل الناس زوجة، وخير الناس ابن عم، أخوه الشاري نفسه يوم مؤتة، وعمه سيد الشهداء يوم أحد، وأبوه الذاب عن رسول الله ص... والشاهد لعلي سبقه القديم وفضله المبين، وأنصار الدين الذين ذكروا في القرآن، فهم حوله عصائب، وبجنيبتيه كتائب يرجون الفضل في اتبّاعه ويخافون الشقاء في خلافه، فكيف تعدل نفسك بعليّ وهو كان أول الناس لرسول الله ص اتباعا، وآخرهم به عهدا، يشركه في أمره، ويطلعه على سرّه... (أنساب الأشراف، ج3، ص165-166؛ مشابه: وقعة صفین، ص118-119). در این متن محمد بن ابی‌بکر به روشنی از افضلیت امیرالمؤمنین (ع) گفته است. در پاسخ معاویة بن ابی‌سفیان به درستی آمده که این دیدگاه‌های محمد بن ابی‌بکر مخالف روش ابوبکر و عمر است و آمده که مقابلۀ معاویه با علی (ع) در امتداد سیرۀ ابوبکر است: من معاوية بن أبي سفيان إلى ‌محمد ‌بن ‌أبي ‌بكر الزاري على أبيه... فقد كنا وأبوك معنا في حياة من نبينا نرى حق ابن أبي طالب لنا لازما وفضله علينا مبرزا، فلما اختار الله لنبيه ما عنده، وأتمّ له وعده وافلج حجته، وأظهر دعوته؛ قبضه الله إليه فكان أبوك -وهو صديقه- وعمر -وهو فاروقه- أول من أنزله منزلته عندهما، فدعواه إلى أنفسهما فبايع لهما لا يشركانه في أمرهما ولا يطلعانه على سرّهما حتى مضيا وانقضى أمرهما... ولولا ما سبقنا إليه أبوك وانه لم يره موضعا للأمر؛ ما خالفنا علي بن أبي طالب ولسلمنا إليه، ولكنا رأينا أباك فعل أمرا اتبعناه واقتفونا أثره، فعب أباك ما بدا لك أو دع (أنساب الأشراف، ج3، ص166-167؛ مشابه: وقعة صفین، ص120-121). @Al_Meerath
شهادت پیامبر (ص) توسط دو نفر از همسرانشان احمد بن محمد سیاری نقل کرده است: البرقيّ، عن غير واحد، عن عبد الصمد بن بشير [1]، عن أبي عبد الله عليه السلام أنّه قال: أتدرون مات النبيّ صلّى الله عليه وآله أم قُتل؟ إنّ الله يقول: أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ فنسخ الموتَ القتلُ، إنّهما سمّتاه فقتلتاه وأبواهما شرّ مَن خلق الله (کتاب القراءات، ص36). از عبد الصمد بن بشیر نقل شده که امام صادق (ع) فرمود: «می‌دانید پیامبر (ص) مرد یا کشته شد؟ خداوند می‌گوید: "آیا اگر [محمد] بمیرد یا کشته شود بر پاشنه‌هایتان برمی‌گردید؟" در این آیه قتل، مرگ را نسخ کرد. آن دو ایشان را مسموم کردند و ایشان را به قتل رساندند. پدران آن دو نیز، بدترین کسانی هستند که خداوند آفریده است». مرحوم محمد بن مسعود عیاشی نقل کرده است: عن عبد الصمد بن بشير عن أبي عبد الله ع قال تدرون مات النبي ص أو قتل، إن الله يقول: «أ فإن مات أو قتل انقلبتم على أعقابكم» فَسُمّ قبل الموت، إنّهما سَقَتَاه، فقلنا إنّهما و أبوهما شَرّ مَن خَلَق الله‏ (تفسیر العیاشي، ط البعثة، ج1، ص342). از عبد الصمد بن بشیر نقل شده که امام صادق (ع) فرمود: «می‌دانید پیامبر (ص) مرد یا کشته شد؟ خداوند می‌گوید: " آیا اگر [محمد] بمیرد یا کشته شود بر پاشنه‌هایتان برمی‌گردید؟" پیامبر (ص) پیش از مرگ، مسموم شد. آن دو [سم را] به ایشان نوشاندند». [چون امام این سخن را فرمود]، ما گفتیم: آن دو و دو پدرشان بدترین کسانی هستند که خداوند آفریده است. 1. «عبد الصمد بن بشير العرامي العبدي مولاهم كوفي ثقة ثقة روى عن أبي عبد الله عليه السلام‏» (فهرست النجاشي، ص248). @Al_Meerath
جلوگیری عائشه از دفن امام حسن (ع) همراه پیامبر خدا (ص) قال: أخبرنا محمد بن عمر. قال: حدثنا علي بن محمد العمري. عن عيسى بن معمر. عن عباد بن عبد الله بن الزبير. قال: سمعت عائشة تقول يومئذ: هذا الأمر لا يكون أبدا. يدفن ببقيع الغرقد و لا يكون لهم رابعا... (الطبقات لابن سعد، الطبقة الخامسة، ج1، ص355-356). از عباد پسر عبد الله بن زبیر نقل شده که گفت: شنیدم که عائشه در روز وفات حسن (ع) می‌گفت: این امر [دفن امام حسن (ع) همراه پیامبر (ص)] هرگز به انجام نخواهد رسید! حسن (ع) در بقیع الغرقد دفن می‌شود و همراه پیامبر (ص)، ابوبکر، و عمر، نفر چهارمی دفن نخواهد شد!... قال: أخبرنا يحيى بن حماد. قال: حدثنا أبو عوانة عن حصين عن أبي حازم قال:... فقال أبو هريرة: أ رأيتم لو جيء بابن موسى ليدفن مع أبيه فمنع أ كانوا قد ظلموه‌؟ قال: فقالوا: نعم. قال: فهذا ابن نبي الله قد جيء به ليدفن مع أبيه (الطبقات، الطبقة الخامسة، ج1، ص340). از ابوحازم نقل شده که گفت:... [چون حسن بن علی (ع) از دفن همراه پیامبر (ص) منع شد و در بقیع دفن شد]، ابوهریره گفت: به نظرتان اگر پسر موسی (ع) آورده شده بود تا همراه پدرش دفن شود و برخی مانع می‌شدند، آیا مانعان بدو ستم کرده بودند؟ [ابوحازم] گفت: گفتند: آری! [ابوهریره] گفت: این نیز پسر نبی خدا است که آورده شد تا همراه پدرش دفن شود! @Al_Meerath
قبض روح شریف پیامبر (ص) در دامن برادرشان أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ. حَدَّثَنِي عَبْدُ اللّٰهِ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ‌ قَالَ‌: قَالَ رَسُولُ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَسلَّمَ‌ فِي مَرَضِهِ‌:، ادْعُوا لِي أَخِي،. قَالَ‌: فَدُعِيَ لَهُ عَلِيٌّ‌ فَقَالَ‌:، ادْنُ مِنِّي، فَدَنَوْتُ مِنْهُ فَاسْتَنَدَ إِلَيَّ فَلَمْ يَزَلْ مُسْتَنِدًا إِلَيَّ و إِنَّهُ لِيُكَلِّمُنِي حَتَّى إِنَّ بَعْضَ رِيقِ النَّبِيِّ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَسلَّمَ لَيُصِيبُنِي ثُمَّ نَزَلَ بِرَسُولِ اللّٰهِ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَسلَّمَ و ثَقُلَ فِي حِجْرِي... (الطبقات لابن سعد، ج2، ص202). از عمر بن علی نقل شده که گفت: پیامبر خدا (ص) در بیماری‌اش فرمود: برادرم را فراخوانید که نزدم آید! گفت: پس علی (ع) فراخوانده شد. پیامبر (ص) به علی (ع) گفت: نزدیک من شو! [علی (ع) گفت:] نزدیک پیامبر (ص) شدم و او بر من تکیه زد و با من سخن می‌گفت تا آنجا که بخشی از آب دهان پیامبر (ص) [که بر اثر بیماری از دهان مبارک ایشان خارج می‌شد] به من خورد. سپس پیامبر (ص) از دنیا رفتند و در دامن من، جان دادند... @Al_Meerath