سیب سرخی-یا امام هادی .mp3
3.75M
🎤🎤سیب سرخی
🎼مظلوم سامرا و لبریز التهابی
بزم شراب و دیدی
چون عمه در عذابی
اما به تو چو زینب🌷
تعارف نشد شرابی
شهادت امام هادی علیه السلام
محضر صاحب الزمان عج تسلیت باد
😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
✅✅✅✅✅✅✅✅✅✅
☑️☑️☑️☑️☑️☑️☑️☑️☑️☑️
@ala_allah
ظهور کن نگار من بیا که از سر شعف
فدای قامتت کنم دو چشم اشک بار را
تمام لحظه های من فدای یک نگاه تو
بیا و پاک کن زدل حدیث انتظار را
@ala_allah
بازآ که در فراق تو چشم امیدوار
چون گوش روزه دار بر الله اکبر است
اللهم عجل لولیک الفرج
@ala_allah
💬امام باقرعلیه السلام:
نماز ستون دین است، مثل آن همانند ستون خیمه است که وقتی استوار باشد میخها و طنابها پابرجاست، و هرگاه ستون آن کج و شکسته شود هیچکدام از آنها استوار نمی مانند.
📚بحارالانوار جلد 82 صفحه 234
@ala_allah
توئی که
چشمت را پا برهنه
می فرستی دنبال ناموس مردم
و دخترک ساده دل را
به نام عشق
پای منقل هوسبازی ات
دود می کنی
فقط یادت باشد
چشم چرانی ابن ملجم
او را قاتل علی علیه السلام کرد
باور نداری
از قطام بپرس
@ala_allah
حاج حسین یکتا:
امشب گریۀ اِنقطاع بکن؛
[بگو:] خدایا بسه دیگه؛
نگاه کن سَرِ زانوهام زخم شده!
از بس که شیطون منو زده زمین...
#لیلةالرغائب
@ala_allah
💬قال الصّادق علیه السلام:
… همانا خداوند، دنیا راهمچون سایه تو آفریده؛ اگر در پی آن باشی تو را به سختی و مشقت اندازد و هرگز به آن نخواهی رسید و اگر آن را پشت سراندازی، خود به دنبال تو آید در حالی که توآسوده ای.
📚بحارالأنوار/ج۷۰ /ص۱۶۵
@ala_allah
حنیف طاهری-سربلند(شبهای دلتنگی).mp3
3.48M
▶️نماهنگ بسیار زیبای
سربلند با صدای
حنیف طاهری
🎼غرقِ آهم
یا رفیق من لا رفیق له
بی پناهم
یا شفیق من لا شفیق له
(شبهای دلتنگی🌟)
😍😍😍😍😍😍😍😍😍
😭😭😭😭😭😭😭😭😭
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
✅✅✅✅✅✅✅✅✅
@ala_allah
📖یا کریم نوکریم
درویشی تهیدست از كنار باغ كریم خان زند عبور میكرد.
چشمش به شاه افتاد با دست اشارهای به او کرد.
كریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ اوردند.
كریم خان گفت: این اشارههای تو برای چه بود؟
درویش گفت: نام من كریم است و نام تو هم كریم و خدا هم كریم. آن كریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟
كریم خان در حال كشیدن قلیان بود؛ گفت چه میخواهی؟
درویش گفت: همین قلیان، مرا بس است.
چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت. خریدار قلیان كسی نبود جز كسی كه میخواست نزد كریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد. پس جیب درویش پر از سكه كرد و قلیان نزد كریم خان برد...
روزگاری سپری شد. درویش جهت تشكر نزد خان رفت.
ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشارهای به كریم خان زند كرد و گفت: نه من كریمم نه تو. كریم فقط خداست، که جیب مرا پر از پول كرد و قلیان تو هم سر جایش هست !!!
یا کریم خیلی نوکریم
@ala_allah