#حدیث_تشکیلاتی | شماره 38
🔰 #امام_کاظم علیه السلام فرمودند:
🔻 مَثَلُ الْمُؤْمِنِ مَثَلُ كِفَّتَيِ الْمِيزَانِ، كُلَّمَا زِيدَ فِي إِيمَانِهِ زِيدَ فِي بَلَائِهِ، لِيَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا خَطِيئَةَ لَهُ🔺
📌 مَثَل مومن مانند دو کفه ترازو است، هرچه ایمانش بیشتر شود بلایش بیشتر می شود تا خداوند عز و جل را در حالی ملاقات کند که گناهی نداشته باشد
📝 قطعاً افرادی که در مجموعههای مختلف در حال فعالیت فرهنگی هستند، از جهتی نسبت به اشخاصی که همچین فعالیتهایی نمی کنند برتری در ایمان دارند. هرچه فعالیت شخص بیشتر باشد سختیها و مشکلاتش بیشتر میشود تا این بلاها، کفاره ای باشد برای اشتباهها و خطاهایی که در حین کار فرهنگی انجام داده است.
📚 امالی شیخ طوسی، 631
🌐Website: alaba.ir
🆔Channel: @alaba_ir
#حدیث_تربیتی | شماره 33
🔰 #امام_کاظم علیه السلام فرمودند:
🔻 جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ مَا حَقُّ ابْنِي هَذَا؟ قَالَ تُحْسِنُ اسْمَهُ وَ أَدَّبَهُ وَ ضَعْهُ مَوْضِعاً حَسَناً 🔺
📌 مردی نزد پیامبر صلّی الله علیه و آله آمد و گفت: ای فرستاده خدا! حق این فرزند من چیست؟ فرمودند: اسم خوب انتخاب کند، او را با ادب نما و در جای خوب قرارش بده (یعنی شغل خوبی به او معرفی نما، همسر مناسب برایش انتخاب کن، او را احترام و اکرام بکن، در مدرسه، دانشگاه و مسجد خوب قرار بده، و ... )
📝 آیت الله مکارم شیرازی: «روزى یکى از ثروتمندان تهران براى حساب و کتاب اموالش نزد ما آمد و پس از رسیدگى به آن ها بازگشت. پس از مدّتى دوباره او را به همراه یکى از دوستانش در دفتر دیدم، در حالى که بسیار ناراحت بود. هنگامى که علّت ناراحتى اش را پرسیدم گفت: «حاج آقا! همسر و فرزندانم دست به دست هم دادند و با حیله هاى مختلف تمام اموال و سرمایه ام را از تملّک من خارج و مرا از منزل بیرون کرده اند! اکنون هر شب در منزل یکى از بستگان به سر مى برم». سپس اضافه کرد: «خوشا به حال دوستم! کار درست را او انجام داد!» گفتم: چطور؟ گفت: «او فرزندانش را از کودکى، همراه خود به مجالس مذهبى و دینى مى برد. ماه مبارک رمضان، در برنامه هاى مساجد، و ایّام عزاى سیّدالشّهدا علیه السلام در مجالس عزادارى شرکت مى کردند. اکنون فرزندانش، صالح و متّقى و عصاى دست پدر هستند اما من بر اثر اصرار و پافشارى همسرم، فرزندانم را براى ادامه تحصیلات به خارج فرستاده و در تربیت آن ها کوتاهى کردم و اکنون تاوان اشتباهاتم را مى دهم.» (۱)
(۱) خاطراتی از استاد، ص 28
📚 تهذیب الاحکام، ج 8، ص 111، ح 33
🌐Website: alaba.ir
🆔Channel: @alaba_ir
مسابقه امام زمان 9.rar
308.3K
📍 #مسابقه #امام_زمان علیه السلام شماره ۹
📌دانلود فایل WORD و PDF و جواب
🌐Website: alaba.ir
🆔Channel: @alaba_ir
📍 #مسابقه #امام_زمان علیه السلام شماره 7
🔗 دیدن مطلب در سایت: https://b2n.ir/x59556
🌐Website: alaba.ir
🆔Channel: @alaba_ir
مسابقه امام زمان 7.rar
455K
📍 #مسابقه #امام_زمان علیه السلام شماره 7
📌دانلود فایل WORD و PDF و جواب
🔗 دیدن مطلب در سایت: https://b2n.ir/x59556
🌐Website: alaba.ir
🆔Channel: @alaba_ir
هدایت شده از آل عبا علیهم السلام
#احکام_تشکیلاتی_و_تربیتی | شماره 8
💠 سوال: دختری نه ساله است که توان روزه گرفتن ندارد؛ آیا وقتی که توانایی پیدا کرد، قضای روزه های گذشته واجب است یا نه؟
📍پاسخ:دختر یا پسری که تازه بالغ شده است، ولی به علت ضعف جسمانی (1) نمی تواند همه ماه رمضان را روزه بگیرد، باید همان روزهایی که توانایی دارد، روزه بگیرد و بقیه را در طول سال به تدریج قضا کند.
اگر تا سال بعد هم به علت ضعف جسمانی نتوند قضا کند:
امام خامنه ای و آیت الله مکارم: قضای این روزه ها بر او واجب نیست، ولی باید برای هر روز یک مدّ طعام، کفار به فقیر دهد.
آیت الله سیستانی: باید روزه ها را قضا کند و بنا بر احتیاط واجب برای هر روز یک مدّ طعام، کفاره به فقیر بدهد
(1): پیدا شدن ضعف موجب نمی شود که شخص مکلّف روزه نگیرد، مگر به حدی باشد که عادتاً قابل تحمل نیست. در این صورت هر روزی که ادامه روزه داری مشقت داشته باشد، افطار اشکال ندارد. ولی قبل از ناتوان شدن از ادامه روزه نمی تواند روزه را افطار کند
📚 رساله مصور، ج 2، ص 279، س 597
🌐Website: alaba.ir
🆔Channel: @alaba_ir
هدایت شده از آل عبا علیهم السلام
جلسه 1 - قسمت 2.mp3
9.42M
#صوت_تربیتی | تربیت فرزند
🎤حجت الاسلام محسنی
🔸موضوع: روزه داری کودکان و نوجوانان
🌐Website: alaba.ir
🆔Channel: @alaba_ir
#حدیث_تربیتی | شماره 89
🔰 #امام_باقر علیه السلام فرمودند:
🔻نَحْنُ نَأْمُرُ صِبْيَانَنَا بِالصَّوْمِ إِذَا كَانُوا بَنِي سَبْعِ سِنِينَ بِمَا أَطَاقُوا مِنْ صِيَامِ الْيَوْمِ إِنْ كَانَ إِلَى نِصْفِ النَّهَارِ أَوْ أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ أَوْ أَقَلَّ فَإِذَا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ وَ الْغَرَثُ أَفْطَرُوا حَتَّى يَتَعَوَّدُوا الصَّوْمَ وَ يُطِيقُوهُ فَمُرُوا صِبْيَانَكُمْ إِذَا كَانُوا بَنِي تِسْعِ سِنِينَ بِالصَّوْمِ مَا اسْتَطَاعُوا مِنْ صِيَامِ الْيَوْمِ فَإِذَا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ أَفْطَرُوا🔺
📌ما هنگامی که کودکانمان هفت ساله شدند، به آن ها دستور می دهیم که به اندازه توانایی خود از روز روزه بگیرند؛ هر چند تا نصف روز یا بیشتر از آن یا کمتر باشد. هنگامی که تشنگی و گرسنگی بر آن ها غلبه کرد، افطار می کنند؛ (این کار را انجام می دهیم) تا بر روزه گرفتن عادت بکنند و توانایی آن را پیدا بکنند. پس کودکان خود را هنگامی که به نه سال رسیدند دستور به روزه گرفتن بکنید به همان اندازه ای که از روزۀ یک روز توانایی دارند، هنگامی که تشنگی بر آن ها غلبه نمود، افطار کنند
📝 از امام صادق علیه السلام نقل شده: «كَانَ يَأْمُرُ الصَّبِيَّ بِالصَّوْمِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ بَعْضَ النَّهَارِ فَإِذَا رَأَى الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ غَلَبَ عَلَيْهِ أَمَرَهُ فَأَفْطَرَ؛همواره به کودکان دستور می دادند در ماه رمضان بعضی از روز را روزه بگیرند و هنگامی که تشنگی و گشنگی را می دیدند که بر آن ها غلبه نموده، به کودک دستور می دادند تا افطار بکند.»(1)
(1):دعائم الاسلام، ج 1، ص 194
📚الکافی، ج 3، ص 409، ح 1
🌐Website: alaba.ir
🆔Channel: @alaba_ir
📍 شش #نقاشی با موضوع #عید_نوروز - شماره اول
🔗 دیدن مطلب در سایت: https://b2n.ir/z68079
🌐Website: alaba.ir
🆔Channel: @alaba_ir
نقاشی عید نوروز ۱.rar
5.54M
📍 شش #نقاشی با موضوع #عید_نوروز - شماره اول
📌دانلود تصاویر
🔗 دیدن مطلب در سایت:https://b2n.ir/z68079
🌐Website: alaba.ir
🆔Channel: @alaba_ir
📍 شش #نقاشی با موضوع #عید_نوروز - شماره دوم
🔗 دیدن مطلب در سایت: https://b2n.ir/t33350
🌐Website: alaba.ir
🆔Channel: @alaba_ir
نقاشی عید نوروز 2.rar
6.06M
📍 شش #نقاشی با موضوع #عید_نوروز - شماره دوم
📌دانلود تصاویر
🔗 دیدن مطلب در سایت: https://b2n.ir/t33350
🌐Website: alaba.ir
🆔Channel: @alaba_ir
جلسه 1 - قسمت 3.mp3
7.37M
#صوت_تربیتی | تربیت فرزند
🎤حجت الاسلام محسنی
🔸موضوع: برای روزه گرفتن بچه ها چه کار کنیم؟
🌐Website: alaba.ir
🆔Channel: @alaba_ir
📍 شش #نقاشی با موضوع #عید_نوروز - شماره سوم
🔗 دیدن مطلب در سایت: https://b2n.ir/y64705
🌐Website: alaba.ir
🆔Channel: @alaba_ir
نقاشی عید نوروز 3.rar
5.56M
📍 شش #نقاشی با موضوع #عید_نوروز - شماره سوم
📌دانلود تصاویر
🔗 دیدن مطلب در سایت: https://b2n.ir/y64705
🌐Website: alaba.ir
🆔Channel: @alaba_ir
📍 شش #نقاشی با موضوع #عید_نوروز - شماره چهارم
🔗 دیدن مطلب در سایت: https://b2n.ir/t09080
🌐Website: alaba.ir
🆔Channel: @alaba_ir
نقاشی عید نوروز 4.rar
6.09M
📍 شش #نقاشی با موضوع #عید_نوروز - شماره چهارم
📌دانلود تصاویر
🔗 دیدن مطلب در سایت: https://b2n.ir/t09080
🌐Website: alaba.ir
🆔Channel: @alaba_ir
📍 #معرفی_کتاب بینمازها خوشبختترند!؟
🔗 دیدن مطلب در سایت: https://b2n.ir/p04667
🌐Website: alaba.ir
🆔Channel: @alaba_ir
#معرفی_کتاب
💠 بینمازها خوشبختترند!؟
✔️ موضوع: نماز
🖊نویسنده: فاطمه دولتی
📌مطالعه آنلاین کتاب (طاقچه): https://b2n.ir/a28681
📍 خرید کتاب (سایت پاتوق کتاب فردا) : https://b2n.ir/q86885
📚 معرفی کتاب: کتاب پیش رو نوشتهِ خانم دولتی است که با قلمی خوب داستانهای مختلفی در مورد نماز از زبان دختران نوشته و دلایل نماز را بیان میکند. هر داستان این کتاب موضوع جداگانهای دارد. خواندن این کتاب به قشر نوجوان (دختران) پیشنهاد می شود
🔗 دیدن مطلب در سایت: https://b2n.ir/p04667
🌐Website: alaba.ir
🆔Channel: @alaba_ir
هدایت شده از آل عبا علیهم السلام
#حدیث_تربیتی | شماره 92
🔰 #امام_حسین علیه السلام فرمودند:
🔻أوْصَانِي أَبِي عَلَیهِ السَّلامُ بِحِفْظِهِ وَ تَعْظِيمِهِ وَ أَنْ أَكْتُبَهُ عَلَى كَفَنِهِ وَ أَنْ أُعَلِّمَهُ أَهْلِي وَ أَحُثَّهُمْ عَلَيْهِ 🔺
📌پدرم حضرت علی علیه السلام به من وصیت کرد که دعای جوشن کبیر را حفظ کنم و آن را بزرگ بشمارم و بر روی کفنش بنویسم و آن را به خانواده ام یاد بدهم و به آن تشویق نمایم
📝 در حدیث لفظ «أَهْلِي؛ خانواده ام» آمده که شامل فرزندان هم می شود. نیاز است که پدر و مادران خانواده جوری برنامه ریزی کننده که در شب های قدر فرزندانشان از خواندن دعای جوشن کبیر غافل نباشند. برای این دعا ثواب و فواید بسیار زیادی ذکر شده که جهت مطالعه می توانید به منبع حدیث رجوع کنید
📚 بحارالانوار، ح 91، ص 384
🌐Website: alaba.ir
🆔Channel: @alaba_ir
هدایت شده از آل عبا علیهم السلام
#حدیث_تربیتی | شماره 67
🔻أَنَّ النَّبِيَّ صَلّی اللهُ عَلَیهِ و آلِهِ كَانَ يَرُشُّ عَلَى أَهْلِهِ الْمَاءَ لَيْلَةَ ثَلَاثٍ وَ عِشْرِينَ يَعْنِي مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ🔺
📌 رسول اکرم صلّی الله علیه و آله در شب بیست و سوم ماه رمضان به سر و روی خانواده اش آب می پاشید تا به خواب نروند (و از فضیلت این شب بهره بگیرند)
📝 در حدیث لفظ «أَهْلِهِ؛ خانواده اش» آمده است، که شامل فرزندان پیامبر هم می شود. علت اینکار این است که طبق نقل بعضی از روایات شب بیست و سوم از باقی شب ها فضیلتش بیشتر است. نکته تربیتی که در حدیث وجود دارد این است، پدر و مادر کاری انجام بدهند تا اعضای خانواده در این شب بیدار بمانند. این بیدار ماندن با کارهای مختلفی می تواند باشد مثل اینکه در طول روز استراحت کافی را داشته باشند یا اینکه مانند پیامبر به سر و روی آن ها آب پاشیده شود تا خواب از سرشان برود (البته منظور این نیست که در حالتی آب بپاشید که آن ها حواسشان نیست و باعث اذیتشان بشود، بلکه در حالتی انجام بشود که خود آن ها متوجه باشند و علت این کار را بدانند) یا کارهای دیگری که به ذهنتان می رسد انجام بدهید. در حدیث دیگری آمده: «حضرت زهرا علیها السلام همواره نمی گذاشت کسی از خانواده اش در این شب بخوابد و جهت جلوگیری از خواب با کم غذا دادن آنان را بیدار نگه می داشت. از روز برای آن شب آماده می شدند و می فرمودند: محروم واقعی کسی است که از برکات این شب محروم بماند.»(1) باید دقت داشت که فرزندان حضرت زهرا علیها السلام در آن زمان همه شان زیر 8 سال سن داشته اند، پس این بیدار نگه داشتن برای همه فرزندان نیاز است و مربوط به سن خاصی نیست
(1) دعائم الاسلام، ص 282 - كَانَتْ فَاطِمَةُ عَلَیها السَّلامُ لَا تَدَعُ أَحَداً مِنْ أَهْلِهَا يَنَامُ تِلْكَ اللَّيْلَةَ وَ تُدَاوِيهِمْ بِقِلَّةِ الطَّعَامِ وَ تَتَأَهَّبُ لَهَا مِنَ النَّهَارِ وَ تَقُولُ مَحْرُومٌ مَنْ حُرِمَ خَيْرَهَا
📚 اقبال الاعمال، ص 207
🌐Website: alaba.ir
🆔Channel: @alaba_ir
#آیه_تشکیلاتی_و_تربیتی | شماره 15 (قسمت اول)
🔻قالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمي لَيْلاً وَ نَهاراً (5) فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعائي إِلاَّ فِراراً (6) وَ إِنِّي كُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ في آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْباراً (7)ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهاراً (8)ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْراراً (9)🔺
📌(نوح) گفت: «پروردگارا! من قوم خود را شب و روز (بسوى تو) دعوت كردم، (5) امّا دعوت من چيزى جز فرار از حقّ بر آنان نيفزود! (6) و من هر زمان آنها را دعوت كردم كه (ايمان بياورند و) تو آنها را بيامرزى، انگشتان خويش را در گوشهايشان قرار داده و لباس هايشان را بر خود پيچيدند، و در مخالفت اصرار ورزيدند و به شدّت استكبار كردند! (7) سپس من آنها را با صداى بلند (به اطاعت فرمان تو) دعوت كردم، (8) سپس آشكارا و نهان (حقيقت توحيد و ايمان را) براى آنان بيان داشتم! (9)
📝 همانطور که می دانید حضرت نوح علیه السلام به مدت 950 سال تبلیغ نمودند(1)، قرآن کریم شیوه تبلیغاتی این پیامبر عظیم الشان را در طول این سالیان، در سوره نوح ذکر می کند. یعنی به عبارتی خداوند دارد به مبلّغین می گوید راه و روش شما باید مثل شیوه حضرت نوح علیه السلام در این 950 سال باشد. تیتر مطالبی را که در این آیات خداوند می فرماید را ذکر می کنیم و شرح آن را از کلام شهید مطهری استفاده می کنیم: 1- دعوت به صورت تمام وقت و پیگیری در تمامی ساعات؛ 2- دعوت در مکان های عمومی؛ 3- دعوت از افراد به صورت خصوصی؛ 4- مردم این زمان نسبت به مردم زمان انبیا گذشته بیشتر مستعد هدایت هستند. «نوح که از اکثریت مردم خودش مأیوس میشود، با خدای خود راز و نیاز میکند: خدایا من چنین کردم چنین گفتم. قرآن همان راز و نیازهای نوح با خدا درباره قومش را بازگو میکند. این برای آن است که نکاتی که در گفته نوح بوده است نکات آموزندهای است و از این جهت قرآن تکرار میکند که برای ما هم درس باشد. انسان با خدای خودش همه جور حرف میزند و همه چیز را باید در میان بگذارد؛ ولی اینکه قرآن برای همه مردم نقل میکند برای آن نکاتش است. اولاً نوح به عنوان یک مبلّغ دین نشان میدهد که چگونه آدمی بوده و در واقع یک مبلّغ دین چگونه باید باشد. میگوید خدایا من شب و روز مردم را خواندم و از پا نایستادم. این «شب و روز، پیدرپی» آن پیگیری یک نفر داعی الی الله و دعوت کننده به دین را نشان میدهد. این تأییدی است که قرآن دارد میکند؛ یعنی ببینید! نوح این چنین بوده است. لجاج آن مردم در حدی بوده است که انگشت ها را در گوششان میکردند که نشنوند، رداهایشان را به سرشان میکشیدند که چشمشان هم به قیافه نوح نیفتد. با همه اینها میگوید: خدایا! من انواع رنگ ها و شکل ها را در تبلیغ به کار بردم. گاهی علنی، بلند، به صورت سخنرانی، بالای مثلاً تپهها میرفتم داد میکشیدم و برای عموم مردم اعلام میکردم: دَعَوْتُهُمْ جِهاراً. این یک نوع تبلیغ است که اثر مخصوص به خود دارد. ولی یک وقت هم هست که افرادی را به طور خصوصی باید رفت دید و دردهای آنها را به طور خصوصی دریافت کرد و این دعوت خصوصی گاهی اثری میبخشد که دعوتهای عمومی نمیبخشد. ثُمَّ انّی اعْلَنْتُ لَهُمْ وَ اسْرَرْتُ لَهُمْ اسْراراً به هر دو گونه رفتار کردم، علنی و جهار، و سرّی و خصوصی. میرفتم افراد را میدیدم، در کنارشان مینشستم، با آنها حرف میزدم، به طور خصوصی درد دل میکردم. این کار را هم کردم، چون گاهی این کار اثری دارد که آن دعوت های علنی و عمومی ندارد.»(2)
(1): وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً إِلى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاَّ خَمْسينَ عاماً فَأَخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ؛ و ما نوح را بسوى قومش فرستاديم؛ و او را در ميان آنان هزار سال مگر پنجاه سال، درنگ كرد؛ اما سرانجام طوفان و سيلاب آنان را فراگرفت در حالى كه ظالم بودند – سوره مبارکه عنکبوت، آیه 14
(2): آشنایی با قرآن (شهید مطهری)، ج 9، ص 161
📚 سوره مبارکه نوح
🌐Website: alaba.ir
🆔Channel: @alaba_ir
#آیه_تشکیلاتی_و_تربیتی | شماره 15 (قسمت دوم)
🔻قالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمي لَيْلاً وَ نَهاراً (5) فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعائي إِلاَّ فِراراً (6) وَ إِنِّي كُلَّما دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصابِعَهُمْ في آذانِهِمْ وَ اسْتَغْشَوْا ثِيابَهُمْ وَ أَصَرُّوا وَ اسْتَكْبَرُوا اسْتِكْباراً (7)ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهاراً (8)ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَ أَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْراراً (9)🔺
📌(نوح) گفت: «پروردگارا! من قوم خود را شب و روز (بسوى تو) دعوت كردم، (5) امّا دعوت من چيزى جز فرار از حقّ بر آنان نيفزود! (6) و من هر زمان آنها را دعوت كردم كه (ايمان بياورند و) تو آنها را بيامرزى، انگشتان خويش را در گوشهايشان قرار داده و لباس هايشان را بر خود پيچيدند، و در مخالفت اصرار ورزيدند و به شدّت استكبار كردند! (7) سپس من آنها را با صداى بلند (به اطاعت فرمان تو) دعوت كردم، (8) سپس آشكارا و نهان (حقيقت توحيد و ايمان را) براى آنان بيان داشتم! (9)
📝 «این مطلب را به مناسبت «وَ اسْرَرْتُ لَهُمْ اسْراراً» میگویم: اوایل تحصیل ما در قم، در حدود سال 1320، من سفری به اصفهان رفتم. چون یکی از دوستانمان، هم مباحثه ما(1)، اهل نجف آباد بود با همدیگر به نجف آباد رفتیم. در آنجا من با یک آقای پیرمردی آشنا شدم- خدایش بیامرزد- به نام حاج شیخ احمد نجف آبادی. ما در قم میدیدیم هیچ جا به اندازه نجف آباد اصفهان طلبه ندارد. در همان زمان- با اینکه آن وقت طلبه قم مثل حالا زیاد نبود- پنجاه شصت طلبه فقط از نجفآباد بود. هیچ نقطه دیگر که به اندازه آنجا باشد، بلکه شهرهای بزرگ هم، این قدر طلبه نداشت. چطور شده که اینها اینقدر طلبه دارند؟ به مردی در خود نجفآباد که پسر خود او هم طلبه بود- و طلبه خوبی هم بود- برخورد کردم. الآن هم آن مرد، زنده و پیرمرد است. او جریان زندگی خودش را گفت و ما فهمیدیم که این آقا شیخ احمد چه رمزی در این نجفآباد به کار برده که اینگونه شده است. آن مرد میگفت من تا حدود بیست و پنجسالگی یک آدمی بودم که نسبت به مسائل مذهبی خیلی لاقید و بی اعتنا بودم، و بالخصوص جریانی را هم نقل میکرد که پدر من مرده بود؛ وصیّش یک آقای پیشنمازی بود و او بعد با ما که صغیر بودیم چگونه رفتار کرد و من دیگر از دین و مذهب و همه چیز تنفر داشتم. روزی ما در باغمان مشغول زراعت بودیم (زارع بود و هنوز هم زراعتکاری داشت) دیدیم یک آقایی برای اولین بار پیدا شد و آمد در باغ. با خود گفتم بلا رسید؛ حالا این آمده از جان ما چه میخواهد؟ لابد آمده که از ما چیزی به یک عنوانی بگیرد. برعکس تا آمد اوّل کاری که کرد {این بود که پرسید}(2) این باغ شما چگونه است و چقدر محصول دارد (خودش هم اول زارع و بچهزارع بوده). {در ضمن این صحبت ها}(2) او را معاینه و مطالعه میکند و وضع خاص او را در نظر میگیرد. باید آن را در نظر گرفت و افراد را یکیک معالجه کرد {نه اینکه دستور کلی داد.} مثل اینکه اطبا از معالجه دست بردارند، فقط بروند پشت رادیو دستورهای کلی بدهند. دستورهای کلی بیمار را معالجه نمیکند، معاینه خصوصی میخواهد. بعد معلوم شد برنامه او برای دیگران هم در این شهر همین بوده است. آن مرد ادامه داد: کم کم ما را وادار کرد که درس بخوانیم. میگفت در همین حال چه عیبی دارد شما بیایید درس بخوانید. میرفت افرادی را آزمایش میکرد و در این بین عنصرهای مستعد را پیدا میکرد. بعد آمد برای اینها جلسه تشکیل داد و در آن جلسه به اینها سواد میآموخت. اگر سواد فارسی نداشتند سواد فارسی و اگر سواد فارسی داشتند عربی میآموخت. کم کم اینها را بالا میآورد در حدی که از کتابهای عربی از قبیل عروةالوثقی و از کتابهای فارسی اخلاقی کاملاً استفاده میکردند؛ و هیچ نمیگذاشت که اینها دست از کارشان بردارند. با ما میرفت هیزمکشی؛ عصر که از هیزمکشی برمیگشت میآمد در جلسه. همین که اینها را خوب آماده کرد و واقعاً ساخت و به اینها یک معلومات حسابی داد که مسائل را خوب یاد گرفتند در حد یک مسئله دانی که مثلاً عروةالوثقی را بفهمد، اخلاق را خوب یاد گرفتند در حدی که یک جامع السعادات را بتوانند بفهمند و بخوانند و معنی کنند، کمی از تاریخ اسلام و تفسیر و امثال این ها را خوانده باشند، همین که این ها را ساخت، گفت هرکدام از شما باید جلسه تشکیل بدهید. اینها را در این شهر پخش کرد و باز هرکدامشان یک عده دیگر را مثل او پیدا کردند. نمیدانم هنوز هم ادامه دارد یا نه. نجفآباد به این صورت درآمد که در هر گوشهای از این شهر یا نیمه شهر جلسهای بود و فردی مردم را اداره میکرد، کسی که از خود مردم بود و همان برنامه او را اجرا میکرد و این مرد- خدا او را بیامرزد- واقعاً توانست یک تحولی در یک شهر به وجود بیاورد. این خودش یک تجربه است.»(2)
(1): آیت الله منتظری
(2): افتادگی از نوار