🌹شهیدان قاسمی طوسی🌹
باکری_های_دیار_خود_را_بشناسیم
▪️عملیات والفجر شش بود.محمدحسن طوسی برادر کوچک خود محمد ابراهیم را از دست داده بود.شهید مرشدی از محمدحسین خواست که اجازه دهد که محمد ابراهیم و به عقب بیارند.محمد حسن گفت : یا همه ی شهدا رو بیار یا هیچ کدوم...پیکر محمدابراهیم ۱۳ سال بعد بازگشت.خود محمدحسن هم سال ۶۶ تو شلمچه بشهادت رسید و پیکرش هشت سال بعد بازگشت.برادر سوم محمدحسین هم بعد او به شهادت رسید.
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
@Alachiigh
10.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌❌🎥کار خوب فرهنگی دختران مروجین معروف در نماز جمعه تهران
💠 رهبر کبیر انقلاب امام خمینی ره :
نسل جوان ما تشنه حقیقت، فهمیدن و آگاه شدن است. نمازهای جمعه باید بتواند این تشنگی را به نحو نیکوتر به انجام برساند.
🔹دختران مروجین معروف باحضور درمصلای نمازجمعه تهران از این فرصت جهت تبیین مسائل اجتماعی ،فرهنگی دربین مردم استفاده و با تقدیم هدایای فرهنگی به دختران نوجوان و جوان محجبه که باعث رونق نماز جمعه شدند تقدیر کردند.
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🔴 دودِ بالارفتن سن ازدواج به چشم آیندگان میرود
🔹بالارفتن سن ازدواج و احتمال تجرد قطعی ۴۰۰ هزار دختر دههشصتی، در عمل جامعه را تهی از جمعیت کودکان میکند. جامعهای که جنگل انبوه میخواهد، امروز باید نهالهای زیادی بکارد. جدای از مشکلات اقتصادی، به لحاظ فرهنگی و اجتماعی چه شد که ماجرا به اینجا کشید؟
#جوانی_جمعیت
#سن_ازدواج
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 تا وقتی که اقتصاد درست نشده تذکر حجاب ندهید!
‼️برین جلوی اختلاس رو بگیرین
#حجاب
#حکم_خدا
@Alachiigh
آلاچیق 🏡
#ناحله #قسمت_بیست_و_هفتم مشغول تست زدن شدم طبق برنامه ریزی نوبت جمع بندی مطالب چهار تا پایه اول و
🌿اَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ🌿
#ناحله
#قسمت_بیست_و_هشتم
مشغول حرف زدن با بچه ها شدم که ریحانه اومد.
_بح بح چه عجب خانوم خانوما تشریف اوردن مدرسه
+هیسسس برات تعریف میکنم.
_عجبا
بعد اویزون کردن چادرش اومد نشست کنارم
+خوبی!؟سرما خوردی؟
_اره . صدام خیلی تغییر کرد؟
+اره
_خب چه خبر؟ بابات خوبه؟
+اره خوبن الحمدالله.قرار شد بعد عید واسه عملش بریم تهران.
_ایشالله خدا شفا بده
خودت کجا بودی تا الان ؟
+هیچی دیگه . از تهران که برگشتیم اومدم مدرسه خب.
یهو با ذوق داد زد
+اهااااااا فاطمهههه
لبخند زدمو:جانم؟ باز چی شده؟
اومد در گوشمو
+واسم خواستگار اومده
خندم شدت گرفت
_عه بختت بالاخره واشد.حالا چرا با ذوق میگی؟تو که قصد نداری حالا حالاها.....؟
حرفمو قطع کرد .
+چرا قصد دارم .
با تعجب بهش خیره شدم .
_خدایی؟
+اره.اشکالش چیه؟
_خب حرف بزن کیه این شادوماد که اینجور دلتو برده؟
مشغول تعریف کردن بود که معلمم اومد
انقد بی حال بودم که حتی از جام بلند نشدم
_بقیشو بعدا تعریف کن
+باشه .
همونجور بی حال مشغول گوش دادن ب صحبتای معلم بودم که زنگ خورد
ریحانه دوباره با همون هیجان مشغول تعریف کردن شد .
حرفش و قطع کردم و
_ ریحانه حالاجدی میخای ازدواج کنی ؟
تازه اول جوونیته دخترجون. بیخیال
بهش بگو دوسال صبر کنه برات خو .
حالت حق به جانبی به خودش گرفت
+نه من خودم دلم میخواد زود ازدواج کنم که به گناه هم خدایی نکرده نیافتم . به نظرم ازدواج زود خیلی خوبه و باعث میشه فساد جامعه کم شه .
حرفاش برام عجیب و خنده دار بود!
همینجور حرف میزد و من بی توجه ب حرفاش فقط سرمو تکون میدادم
حرفاش ک تموم شد گفتم
_باشه عزیزم ایشالله خوشبخت شی.
حالا کی عقد میکنین؟
+اگه خدا بخاد دو هفته دیگه .
چشام از حدقه بیرون زد ولی سعی کردم چیزی نگم که دوباره حق به جانب شه .
سرمو تکون دادمو رفتم سمت آبخوری تا یه آبی به دست و صورتم بزنم .
_
کل کلاس با فکر به شخصیت ریحانه و داداشش گذشت.
چه آدمای عجیبی بودن .
با شنیدن صدای زنگ رشته افکارم پاره شد وسایلمو جمع کردمو بعد از خداحافظی با بچه ها،راهیِ منزل شدم
_
محمد:
چند ساعتی بود که رسیدیم .
قرار شد امشب و استراحت کنیم فردا بریم منطقه .
از بچه های عملیات فقط من و محسن بودیم که وظیفمون هماهنگی بود.
بقیه هم از بچه های تفحص بودن.
دل تو دل هیچکس نبود .
بعدِ اسکان دادن بچه ها تو حسینیه با فرمانده صحبت کردم که ببینیم شامشونو از کجا باید تهیه کنیم.
با محسن سوار یه وانت شدیم و تا یه ادرسی رفتیم.بعد اینکه شام بچه ها رو گرفتیم برگشتیم حسینیه. شام و بینشون تقسیم کردیم.خودمونم یه جا نشستیم و مشغول شدیم که فرمانده دوباره شروع کرد به تذکرات و ...
بعد اینکه حرفاش تموم شد شامشو براش بردم.
خودمم برگشتم سمت جایی که محسن پتو پهن کرده بود بود .
همه ی بدنم درد میکرد .
به گوشیم نگاه کردم که دیدم خبری نیست .
بیخیال شدم.
یه شب بخیر به محسن گفتمو بعد چند دیقه خوابم برد .
با کتک محسن از خواب پریدم .
بطری آبِ بالا سرمو سمتش پرت کردم .
_بی خاصیییتتت
با خنده دویید سمت در خروجی
+حاجی بچه ها دارن میرن منطقه دیر شد...
انگار یه پارچ آب یخ روم خالی کرد خیلی تند از جام پاشدم گوشیمو گذاشتم تو جیبِ شلوارم و دنبالش دوییدم .
رفتم تو حیاط که دیدم همه نشستن و دارن صبحانه میخورن .
نشستم کنارِ محسن
_بالاخره که حالتو میگیرم .
خندید و
+اگه میتونی بگیر خو .
یه قلپ از چاییمو خوردم که دآغیش زبونمو سوزوند. .
لیوان چاییمو بردم سمت دست محسن که داشت برای خودش لقمه میگرف.
لیوانو برعکس کردم رو دستش که صدا جیغش رفت آسمون .
+ آقا محمددد خیلی نامردییی خیلییی.
همه برگشتن سمتمون و با تعجب نگامون میکردن
که فرمانده گفت
+محمد اقا چاه کَن! چاه نَکَن برا مردم!! چاه میکَنَن براتا !!!
اینو گفتو قهقهه بچه ها بلند شد .
منم باهاشون خندیدم
صبحانمون که تموم شد سوار اتوبوس شدیم و رفتیم سمت فکه !!!
به دست محسن نگاه کردم که با باند بسته بودتش.
_عه عه این بچه سوسول و نگااا میخوای مامانتم صدا کنم ؟
روشو ازم برگردوندو چیزی نگف
_خب حالا قهر نکن دیگه مثه دخترا
بهش برخورد برگشت سمتمو
+لا اله الا الله حیف که ....
از حرفش هم من خندم گرفته بود هم خودش .
تا خودِ فکه یه مداحی گذاشتم و گوش کردم .
یه خورده هم با گوشیم ور رفتم و سندِ جنایتم رو محسن وثبت کردم .
بعد یه ساعت و نیم رسیدیم منطقه .
پوتینامون و در اوردیم
دما تاحدود ۴۰ درجه میرسید
دو رکعت نماز زیارت خوندیم و هر کدوم یه سمتی رفتیم .
یه سریا از جلو مشغول پاک سازیِ مین بودن بقیه هم پشت سرشون با احتیاط با خاکا ور میرفتن .
یه گوشه نشستم و مشغول تماشای بچه ها شدم که یکی با لهجه مشهدی داد زد....
#نویسنده : فاطمه زهرادرزی،غزاله میرزاپور
#رمان_مذهبی
@Alachiigh
🔴 لیمو ترش با چای ، مفید یا مضر ...
👈🏻 لیمو ترش همراه با چای موجب از بین رفتن ویتامین C آن شده و احتمال آسیب رساندن به مینای دندان را افزایش میدهد و خشکی دهان را افزاش میدهد.
#چای
#سلامت
#سلامت_بمانید
@Alachiigh
🌹شهید احمد فردوسی مکان 🌹
همرزم شهید : احمد در گردان امام محمد باقر در هفت تپه به نماز شب و ناله هایش معروف بود . گودالی را به صورت قبر در بیرون از چادر آماده کرده بود که معمولاً نیمه های شب به بعد در آن مشغول عبادت می شد و در تمام روزها بعد از نماز صبح زیارت عاشورا می خواند و نقش به سزایی در معنویت چادرمان داشت تا حدی که گویی نافله شب انگار در چادر به جماعت اقامه می شد .
⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات
#به_یاد_شهدا
@Alachiigh
⭕️💢⭕️#خبرخوب
کاهش ۲۱ درصدی محرومیت شدید در کشور
🔹مرکز پژوهشهای مجلس نقشهای از فراگیری محرومیت شدید شامل فقر چند بعدی در حوزههای سلامت، آموزش، زیرساخت، امکانات رفاهی و مسکن در سالهای ۸۵ و ۱۴۰۰ منتشر کرد.
🔹بر اساس این نقشه، فراگیری محرومیت شدید در کشور از ۲۵ درصد در سال ۸۵ به ۴ درصد در سال ۱۴۰۰ کاهش یافته است.
#صـــراط
@Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌❌🎥انتقاد امام جمعه اردبیل: من دیگر نمیتوانم خطبه بخوانم
سید حسن عاملی در جلسه شورای اداری استان اردبیل و با حضور محسنی اژه ای:
🔸حضرت آقا من دیگه نمیتونم خطبه بخوانم اونی که ۲۰ ساله شرکتی است میاد به من میگه تو خجالت نمیکشی از تقوا صحبت میکنی من چکار کنم؟ بسمالله بفرمایید!
🔹اگر فسادی اعلام بشه اختلاسی اعلام بشه مردم بهشدت حساس میشن که عاقبت این اختلاس چی میشه همه حساس هستند اصلاً دیوان محاسبات حق نداره وقتی که تفریق بودجه است هزار میلیارد جابجا شده یکهو میبینی که اعلام شده ۱۰۰۰ میلیارد گمشده! یعنی چه گم شده! این خودش الان مجرم است!این بدتر ضربه رو زد به باور مردم.
🔸حضرت آقا! یک کارخانه بسیار بسیار بزرگ بسیار بسیار بزرگ با درآمد استثنایی در کشور!
🔹️نماینده مجلس اومده بررسی کرده از طرف مجلس، گفته که ۹۰ هزار میلیارد اینجا اختلاس شده! دیگه من چه عرض بکنم؟
#امام_جمعه
@Alachiigh