#شرح_خطبه۹۱(بخش۴)
💠تو بى نظير و بى همتايى!
در اين فراز، بار ديگر امام(عليه السلام) به بيان صفات پروردگار باز مى گردد و نسبت به قرارگرفتن در پرتگاه تشبيه هشدار مى دهد; شايد به اين دليل که ممکن است گرفتن دلايل وجود خداوند از جهان خلقت و جستجوى آثار عظمت او درجاى جاى جهان آفرينش، انسان را وسوسه کند که براى او صفاتى همچون صفات مخلوقات قائل شود و تا سر حدّ قبول جسميّت براى خداوند، سقوط کند.
✅لذا امام(عليه السلام) روى به درگاه خدا آورده، چنين عرض مى کند: «(خداوندا) گواهى مى دهم آن کس که تو را به مخلوقاتت تشبيه کرده، و براى تو همانند آنها اعضاى مختلف، و مفاصل به هم پيوسته - که به حکمتت در لابلاى عضلات پنهان گشته است - قائل شود، هرگز در اعماق ضمير خود تو را نشناخته، و يقين به اين حقيقت که براى تو شبيه و نظيرى نيست در درون جانش قرار نگرفته است; و گويا سخن تابعان را که از رهبران گمراه خود (در قيامت) بيزارى مى جويند، نشنيده است! آن روز که مى گويند: به خدا سوگند! ما در گمراهى آشکار بوديم که شما را با پروردگار جهانيان برابر مى شمرديم». (فَأَشْهَدُ أَنّ مَنْ شَبَّهَکَ بِتَبَايُنِ أَعْضَاءِ خَلْقِکَ، وَ تَلاَحُمِ حِقَاقِ مَفَاصِلِهِمُ الْمُحْتَجِبَةِ لِتَدْبِيرِ حِکْمَتِکَ، لَمْ يَعْقِدْ غَيْبَ ضَمِيرِهِ عَلَى مَعْرِفَتِکَ، وَ لَمْ يُبَاشِرْ قَلْبَهُ الْيَقِينُ بِأَنَّهُ لاَ نِدَّ لَکَ، وَ کَأَنَّهُ لَمْ يَسْمَعْ تَبَرُّؤَ التَّابِعِينَ مِنَ الْمَتْبُوعِينَ إِذْ يَقوُلوُنَ: «تَاللهِ إِنْ کُنَّا لَفِى ضَلاَل مُبِين إِذْ نُسَوِّيکُمْ بِرَبِّ الْعَالَمِينَ»).
👈اين جمله ها اشاره روشنى به گمراهى گروه «مجسّمه» يا «مشبّهه» و شرک و کفر آنهاست، که براى خدا جسم و اعضاى پيکر و دست و پا و چشم و گوش قايل بودند و به خاطر گرفتار شدن در وادى تشبيه، ذات پاک پروردگار را تا سر حدّ يک مخلوق ضعيف و ناتوان و فانى و ناپايدار تنزّل داده بودند😳، که قرآن از آن - در همان آيه بالا که در لابه لاى کلام امام آمده است - به «ضَلاَل مُبِين» (گمراهى آشکار) تعبير کرده است.
👈امام(عليه السلام) مى فرمايد: اين گونه افراد نادان، در واقع گرفتار سه انحرافند:
1⃣نخست اينکه، خدا را به درستى نشناختند
2⃣ و ديگر اينکه: به توحيد او قائل نيستند
3⃣و سوم اينکه به آيات صريح قرآن گوش فرا نداده و از تعليمات اين کتاب آسمانى بيگانه اند و به همين دليل در «ضَلاَلِ مُبين» گرفتارند.
♻️قابل توجّه اينکه، امام(عليه السلام) در فرازهاى گذشته روى سخن را به مردم کرده بود، ولى در اينجا روى سخن به درگاه پروردگار نموده; و اين به خاطر آن است که اهميّت مطلب را گوشزد کند! زيرا مخاطب هر قدر بزرگتر باشد، سخن را سنجيده تر بايد گفت. آن هم سخنى که از سوز دل برخاسته است.
سپس در ادامه اين سخن به گروه ديگرى از منحرفين - يعنى مشرکان و بت پرستان، که آنها نيز گروهى از «مشبّهه» محسوب مى شوند - اشاره کرده،
✅مى فرمايد: «دروغ گفتند! آنان که براى تو همتايى قائل شدند و تو را به بت هاى خود تشبيه نمودند، و لباس و زينت مخلوقين را با اوهام و خيالات خود بر تو پوشانيدند، و تو را همچون اجسام با پندارهاى خود تجزيه کردند، (و اجزايى همچون دست و پا و چشم و گوش براى تو قائل شدند;) و با سليقه هاى منحط خود، تو را به مخلوقى که قواى گوناگون دارد، مقايسه کردند». (کَذَبَ الْعَادِلوُنَ بِکَ، إِذْ شَبَّهُوکَ بِأَصْنامِهِمْ، وَنَحَلوُکَ حِلْيَةَ الْمَخْلُوقِينَ بِأَوْهَامِهِمْ، وَ جَزَّأُوکَ تَجْزِئَةَ الْمُجَسَّمَاتِ، بَخَواطِرِهْم، وَ قَدَّروکَ عَلَى الْخِلقَةِ الْمُختَلِفَةِ الْقُوَى بِقَرائِحِ عُقُولِهِمْ).
👈امام(عليه السلام) با اين تعبيرات محکم و قاطع - که در چهار صورت بيان شده - انواع و اقسام شرک و تشبيه خداوند متعال به مخلوقات را نفى مى کند وهمگان را از گرفتارشدن در وادى شرک، بر حذر مى دارد! و مرز توحيد موحّدان را با شرک مشرکان مشخّص مى سازد:
در جمله اوّل، تشبيه به بت ها را نفى مى کند.
در جمله دوّم، زينت و آرايشى همچون زينت مخلوقات را براى خدا باطل مى شمرد (مثل تعبيرى که بعضى از افراد بسيار نادان و ساده لوح درباره خدا داشتند، که او را به صورت نوجوانى زيبا روى، با موهاى مجعّد مى پنداشتند).😮
و در جمله سوم، وجود اجزا و اعضايى همچون دست و پا را براى او منتفى مى داند.
و درجمله چهارم، اعتقاد به نيروهاى مختلف، مانند بينايى و شنوايى و بويايى (همچون مخلوقات) را بى اساس معرّفى مى کند و به اين ترتيب، از زواياى مختلف، پندارهاى شرک آلود را در هم مى کوبد.
💠فراتر از احاطه عقلها
امام(عليه السلام) در اين فراز بار ديگر به مسأله انحراف مشرکان و اهل تشبيه باز مى گردد و شهادتى ديگر در پيشگاه خداوند نسبت به انحراف آنها مى دهد، تا مخاطبين بشنوند و در دام تشبيه گرفتار نشوند.📛
✅مى فرمايد: «و گواهى مى دهم آنان که تو را با چيزى از مخلوقاتت مساوى شمردند، همتايى براى تو قائل شده اند و آن کس که براى تو همتايى قائل شود نسبت به آنچه «آيات محکمات» تو آورده و شواهد «دلائل آشکار» تو از آن سخن مى گويد، کافر شده است!». (وَ أَشْهَدُ أَنَّ مَنْ سَاوَاکَ بِشَيْء مِنْ خَلْقِکَ فَقَدْ عَدَلَ بِکَ، وَ الْعَادِلُ بِکَ کَافِرٌ بِمَا تَنَزَّلَتْ بِهِ مُحْکَمَاتُ آيَاتِکَ، وَ نَطَقَتْ عَنْهُ شَوَاهِدُ حُجَجِ بَيِّنَاتِکَ).
👈به نظر مى رسد اين شهادتى که امام(عليه السلام) در اين فراز، درباره انحراف مشرکان داده، با شهادتى که در فراز قبل بود، متفاوت و ناظر به دو گروه باشد; شهادت جمله هاى پيشين مربوط به بت پرستانى است که خدا را تشبيه به بت ها مى کردند و بت ها را در مقام ربوبيّت قرار مى دادند يعنى حاجات خود را از آنها مى طلبيدند و به همين دليل، آنها را پرستش مى کردند; ولى آنچه در اين فراز آمده، ناظر به کسانى است که براى خدا همتايى در جميع جهات قرار مى دادند; همچون «وثنيّين» (دوگانه پرستان)، که معتقد به خداى خير و خداى شرّ بودند و مسيحيان که قائل به «تثليث» (خدايان سه گانه) بودند و آنها را «اب» و «ابن» و «روح القدس» مى ناميدند. امام(عليه السلام) آنها را کافر به محکمات آيات و حجّتهاى بيّنات دانسته است.⚠️
👈ممکن است تعبير به «آيات محکمات» و «حجج بيّنات» هر دو اشاره به آياتى بوده باشد که با صراحت، هرگونه همتايى را براى خداوند نفى مى کند، مانند «قُلْ أَإِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِى خَلَقَ الأَرْضَ فِى يَوْمَينِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْدَاداً; بگو آيا شما به آن کس که زمين را در دو روز (دو دوران) آفريد، کافر مى شويد و براى او همتايانى قرار مى دهيد!». و آيه «فَلاَ تَجْعَلُؤا للهِ أَنْدَادَاً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ; براى خداوند همتايانى قرار ندهيد در حالى که مى دانيد (اين سخن اشتباه محض است)».
👈اين احتمال نيز وجود دارد که «آيات محکمات» اشاره به آيات توحيدى صريح قرآن مجيد باشد و «حجج بيّنات» اشاره باشد به دلائل عقلى که هرگونه شبيه و مانند و همتايى را براى خدا نفى مى کند.
جمله هاى بعد گواه بر همين احتمال است; آنجا که مى گويد:
✅ «تو همان خدايى هستى که عقل ها به تو احاطه نمى يابد، تا در مسير وزش افکار، در کيفيت خاصّى قرار گيرى! و در خاطره ها و انديشه ها، جاى نمى گيرى، تا محدود و قابل تغيير باشى!» (وَ أِنَّکَ أَنْتَ اللهُ الَّذِي لَمْ تَتَنَاهَ فِي الْعُقُولِ، فَتَکُونَ في مَهَبِّ فِکْرِهَا مُکَيَّفاً، وَلاَ فِي رَوِيَّاتِ خَوَاطِرِهَا فَتَکُونَ مَحْدُوداً مُصَرَّفاً).
👈امام(عليه السلام) در جمله اوّل، اشاره به عدم درک عقل ها نسبت به کنه ذات و صفات خدا مى کند که در آغاز اين خطبه نيز، با عبارات ديگرى به آن اشاره شده بود و مى فرمايد: اگر عقل قادر به درک تو بود، بايد کيفيّت خاصّى در ذات پاک تو باشد; ولى از آنجا که بالاتر از کيفيّت مى باشى و هستى محض و خالصى; عقل قادر به درک کنه ذات و صفاتت نيست.
در جمله دوم، به عدم احاطه انديشه ها به ذات پاک او اشاره مى کند، چرا که اگر انديشه به او احاطه يابد، حتماً بايد محدود باشد و هر چيز که محدود باشد، در معرض تغييرات زمانى و مکانى و جهات ديگر قرار مى گيرد.
#خطبه۹۱(بخش۵)
🔹🔹🔹
🔹🔹
🔹
آنچه را آفريده به درستى اندازه گيرى نموده، و به خوبى تدبير کرده، و در مسير خودش قرار داده است. لذا هيچ موجودى از حدّ خود تجاوز نکرده، و پيش از رسيدن به هدف، باز نمى ايستد، و به هنگامى که به آن فرمان داده شد، که مطابق اراده پروردگار حرکت کن سرپيچى ننمود; چگونه ممکن است سرپيچى کند، حال آنکه همه چيز از اراده او سرچشمه گرفته است؟!
او کسى است که موجودات مختلف را بدون نياز به تفکّر و انديشه اى که به دست آورده باشد و بدون غريزه اى که در درون نهان کند و بى نياز از تجربه حوادث زمان هاى گذشته، و بدون کمک شريک و همتايى که او را در آفرينش موجودات شگفت انگيز يارى دهد، آفريد. و اين سان آفرينش موجودات به فرمان او کامل شد، همه سر بر فرمانش نهادند و دعوتش را اجابت کردند، بى آن که در برابرش سستى کنند يا در اطاعت امرش درنگ نمايند; بدين گونه، موجودات را بى هيچ کژى برپا داشت و راهى را که بايد بپيمايند معيّن فرمود. با قدرت خويش در ميان اشياى متضاد الفت ايجاد کرد و آنها را که با يکديگر همگون بودند، پيوند داد، و موجودات جهان را به انواع مختلف از نظر حدود و اندازه ها، و غرايز و اَشکال و هيأت هاى گوناگون تقسيم نمود. اينها مخلوقات شگفت انگيزى است که آفرينش آنها را استوار نمود، و با حکمت قرين ساخت و آن سان که مى خواست ايجاد و ابداع فرمود.
🔹
🔹🔹
🔹🔹🔹
شهیدی که از سیزده سالگی اش، گوشت قربانی را صبح زود به نیازمندان می رساند
🔹فرق است،زمین تا آسمان فرق است بین کسی که گاه گداری دلتنگ می شود با کسی که دلتنگی را زندگی کرده. ما حتی در زمان اوج فتنه و ناامنی زندگیمان را می کنیم، گاه گداری بنا بر هر دلیلی دلتنگ می شویم و بر حسب نیاز،توسل و تضرعی می کنیم و تمام.
بعد،زنی هست که از یک جای عمرش به بعد، به گفته خودش از شدت دلتنگی، لباسهای همسرش را در آغوش می گیرد، گریه می کند و با احمد آقایش حرف می زند تا فقط برای لحظاتی آرام شود.
بعد، زنی هست که از یک جای عمرش به بعد، دلتنگی را زندگی می کند.
🔹 گفتگویی داشته ایم با همسر و مادر شهیدی که از سیزده سالگی تا موقع شهادتش، مسئولیت همراهی قصّاب برای انجام قربانی در روز عید قربان در حیاط منزلشان، خواندن دعای قربانی،رساندن گوشت قربانی به دست نیازمندان در همان اول صبح و حتی در نهایت تمیز و مرتب کردن حیاطشان هم بر عهده ایشان بود. در ادامه مادرش برایمان می گوید که چرا بعد از شهادت احمد آقا، دیگر در منزلشان قربانی انجام نشد.
گزارش کامل را از اینجا بخوانید:👇
https://farsnews.ir/R_ebrahimi/1718631553240064416
#شرح_خطبه۹۱(بخش۵)
🌠همه چيز از اراده او سرچشمه مى گيرد!
در اين بخش از خطبه، امام(عليه السلام) بار ديگر به جهان آفرينش و تدبير الهى در خلقت و نظم و ادامه آن باز مى گردد و از اين نظم و تدبير به عنوان آينه اى براى نشان دادن جلال و جمال پروردگار بهره مى گيرد.
✅مى فرمايد: «آنچه آفريده به درستى اندازه گيرى نموده است و به خوبى تدبير کرده و در مسير خودش قرار داده است». (قَدَّرَ مَاخَلَقَ فَأَحْکَمَ تَقْدِيرَهُ، وَ دَبَّرَهُ فَأَلْطَفَ تَدْبِيرَهُ، وَوَجَّهَهُ لِوِجْهَتِهِ).
👈به اين ترتيب، مراحل سه گانه «تقدير» و «تدبير» و «توجيه» را بيان فرموده است. ✨«تقدير» مقام اندازه گيرى خلقت موجودات است
✨ و «تدبير» به راه انداختن آنها در مسير تعيين شده است
✨و «توجيه» فراهم ساختن اسباب حرکت در اين مسير براى رسيدن به مقصد نهايى است
✅سپس بلافاصله مى افزايد: «هيچ موجودى از حدّ و منزلت خود تجاوز نکرده و قبل از رسيدن به هدف کوتاهى ننموده است، و به هنگامى که به آن فرمان داده شد که مطابق اراده پروردگار حرکت کند، سرپيچى ننمود; چگونه ممکن است سرپيچى کند، حال آن که همه چيز از اراده او سرچشمه گرفته است؟!». (فَلَمْ يَتَعَدَّ حُدُودَ مَنْزِلَتِهِ، وَ لَمْ يَقْصُرْ دُونَ الإِنْتِهاءِ إِلى غَايَتِهِ، وَ لَمْ يَسْتَصْعِبْ إِذْ أُمِرَ بِالمُضِيِّ عَلَى إِرَادَتِهِ، فَکَيْفَ وَ إِنَّمَا صَدَرَتِ الاُْمُورُ عَنْ مَشِيئَتِهِ؟).
👈در حقيقت اين سخن، اشاره به آن است که تصوّر نشود حرکات موجودات زمينى و آسمانى و پيمودن مراحل وجود در جهان گياهان و حيوانات و انسان و کواکب آسمان بى حساب است.
👈در اينجا به دو نکته بايد توجّه داشت:
1⃣نخست اين که، آنچه در جمله هاى بالا درباره امر و فرمان و پيروى موجودات از فرمان الهى آمده، همه اشاره به اوامر تکوينيّه الهى، يا به تعبيرى ديگر: اشاره به قوانينى است که خداوند براى جهان هستى تعيين کرده و همه موجودات را در چنبر اين قوانين قرار داده است به گونه اى که تخلّف از اين قوانين براى آنها غير ممکن است.
2⃣ديگر اين که، اين سخن هرگز به معناى مجبور بودن انسان در افعال خويش نيست! چرا که خداوند صفت اختيار و آزادى اراده را به عنوان يک قانون از قوانين عالم هستى براى انسان قرار داده است و هرگز انسان نمى تواند اين صفت را از خود سلب کند و به تعبير ديگر: آزادى او هم به فرمان خدا است.
🌐راز و رمز آفرينش
امام(عليه السلام) در اين بخش از خطبه، به چگونگى آفرينش موجودات مى پردازد
✅و مى فرمايد: «خداوند کسى است که موجودات مختلف را بدون نياز به تفکّر و انديشه اى که به دست آورده باشد، و بدون غريزه اى که در درون، نهان داشته باشد، و بى نياز از تجربه حوادث زمانهاى گذشته، و بدون کمک شريک و همتايى که او را در آفرينش موجودات شگفت انگيز يارى کرده باشد، آفريد».(الْمُنْشِىءُ أَصْنَافَ الأَشْيَاءِ بِلاَ رَوِيَّةِ فِکْر آلَ إلَيْهَا، وَ لاَ قَرِيحةِ غَرِيزَة أَضْمَرَ عَلَيهَا، و لا تَجْرِبَة أفادَهَا مِنْ حَوَادِثِ الدُّهُورِ، وَ لاَ شَرِيک أَعَانَهُ عَلَى ابْتِدَاعِ عَجَائِبِ الأُمورِ).
👈در واقع، مبدأ علم و دانش و آگاهى به حقايق براى ما انسان ها يکى از چهار چيز است: يا تفکّر و انديشه است، يا الهام هاى درونى است که غريزه ناميده مى شود. يا تجربه اى است که از تکرار کارى براى انسان حاصل مى شود و يا کمکى است از همفکر و همتايى از برون که با آگاهى هاى خود انسان را يارى مى دهد و بر انجام کار بديعى کمک مى کند.
👈از آنجا که خداوندِ عالَم، بر همه چيز آگاه و همه حقايق نزد او حاضر است و چيزى از دايره علم بى پايان او خارج نيست، در آفرينش خود هيچ گاه نيازى به اين امور چهارگانه ندارد. فکر و انديشه براى کسى سودمند است که معلوماتى دارد و مجهولاتى; و مى خواهد از معلومات به مجهولات پى برد و الهام غريزى، از آنِ کسانى است که حقيقتى از نظر آنها پنهان است و به يارى اين الهام آشکار مى شود.
تجربه و تکرار عمل براى پى بردن به نتيجه کارها، مربوط به کسى است که ازنتايج بى خبر است و کمک گرفتن از افکار ديگران مخصوص کسانى است که نارسايى و ناتوانى دارند; ولى آن ذات پاکى که از همه اين امور مبرّا است، چه نيازى به اينها دارد؟
🔄اين تعبيرات در ضمن مى تواند، ما بندگان ناآگاه را براى پيدا کردن منابع شناخت و معرفت کمک کند و بدانيم از اين منابع چهارگانه، مى توانيم براى حلّ مشکلات کمک بگيريم، که سخت در زندگى به همه آنها نيازمنديم.
سپس امام(عليه السلام) به نکته ديگرى در همين مورد اشاره کرده، حاکميّت قوانين آفرينش را بر همه موجودات قطعى مى شمرد و همه را سر بر فرمانش معرّفى مى کند;
✅مى فرمايد: «به اين ترتيب، آفرينش موجودات به فرمان او کامل شد، همه سر بر فرمانش نهادند، و دعوتش را (طبق قوانين تکوين) اجابت کردند، بى آن که در برابرش سستى کنند يا در اطاعت امرش درنگ نمايند». (فَتَمَّ خَلْقُهُ بِأَمْرِهِ وَ أَذْعَنَ لِطَاعَتِهِ، وَ أَجَابَ إِلى دَعْوَتِهِ، لَم يَعْتَرِضْ دُونَهُ رَيْثُ الْمُبْطِىءِ، وَ لاَ أَنَاةُ الْمُتَلَکِّىءِ).
🔅 قرآن مجيد در اين باره مى گويد: «ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَآءِ وَ هِىَ دُخَانٌ فَقَالَ لَهَا وَ لِلاَْرْضِ ائِتَيَا طَوْعاً أَوْکَرْهاً قَالَتَا أَتَيْنَا طَائِعِينَ; سپس به آفرينش آسمان پرداخت در حالى که به صورت دود بود به آن و به زمين دستور داد: به وجود آييد (و شکل گيريد) خواه از روى اطاعت و خواه اکراه، آنها گفتند ما از روى اطاعت مى آييم (و شکل مى گيريم)».
👈اضافه بر اين، پيامى براى همه انسانها دارد، که هماهنگ با جهان آفرينش، پيرو قوانين الهى باشند; نه بر آن پيشى بگيرند و نه از آن عقب بمانند، تا به سر منزل مقصود برسند و سعادت را در آغوش گيرند.
در آخرين بخش از اين فراز، به پنج نکته درباره نظام آفرينش و اسرار جهان خلقت، اشاره مى کند که شايان دقّت و تأمّل است.
✅نخست مى فرمايد: «بدين گونه، موجودات را بى هيچ کژى برپا داشت». (فَأَقَامَ مِنَ الأَشْيَاءِ أَوَدَهَا)
✅سپس مى افزايد: «و راهى را که بايد بپيمايند، معيّن فرمود». (وَ نَهَجَ حُدُودَهَا).
✅آنگاه مى گويد: «با قدرتش در ميان اشياى متضادّ، الفت ايجاد کرد». (وَ لاَءَمَ بِقُدْرَتِهِ بَيْنَ مُتَضَادِّهَا).
✅سپس مى فرمايد: «و آنها را که با يکديگر همگون بودند، پيوند داد». (وَ وَصَلَ أَسْبَابَ قَرَائِنَها).
✅و سرانجام مى فرمايد: «و موجودات جهان را به انواع مختلف، از نظر حدود، اندازه ها، غرائز، و اَشکال و هيئت هاى گوناگون تقسيم نمود». (وَ فَرَّقَهَا أَجْنَاساً مُخْتَلِفَات فِي الْحُدُودِ وَ الأَقْدَارِ، وَالْغرَائِز وَ الْهَيْئَاتِ).
👈بدين ترتيب، نظام آفرينش از هر نظر کامل شد و با تنوّع و کثرتى که در انواع و اجناس آن است همه با هم، تحت يک برنامه و قانون واحد، انجام وظيفه مى کنند.
⬅️حتّى اشياى متضاد، با يکديگر همکارى دارند و از جمع ميان ضدّين نتايج عالى برمى خيزند! اشباه و نظاير به هم مى پيوندند و مجموعه کاملى را به وجود مى آورند و تنوّع عجيبى که در ميان موجودات از نظر حدود و اندازه ها و غرايز و هيئت ها وجود دارد، مجموعه بديع و شگفت انگيزى ايجاد کرده، که عالى ترين دليل بر قدرت خالق و علم بى پايان اوست.
#خطبه۹۱(بخش۶)
🔹🔹🔹
🔹🔹
🔹
(خداوند) فاصله هاى وسيع و گشوده (کرات آسمانى) را بى آنکه بر چيزى تکيه داشته باشند، تنظيم نمود و شکاف هاى ميان (هر کدام از آنها) را پيوند داد، آنها و نظائر آنها را به يکديگر مربوط ساخت، و مشکل فرود آمدن فرشتگان را براى ابلاغ فرمان او، و بالا بردن اعمال مخلوقات را به آسمان، آسان نمود. به آسمانها در حالى که به صورت دود بودند، فرمان داد (فرمانى تکوينى براى پيمودن مراحل خلقت و تکامل). در اين هنگام، ميان بخش هاى مختلفِ آن ارتباط برقرار گشت (و به صورت توده عظيمى درآمدند). سپس آسمانها را از هم جدا ساخت و درهاى بسته آنها را باز گشود، و نگهبانانى از شهاب هاى ثاقب بر هر راهى گماشت (تا مانع نفوذ شياطين به آسمانها گردد) و آنها را با دست قدرتش بى آن که گرفتار حرکات ناموزون گردند (در فضا) نگاهداشت و به آنها فرمان داد که تسليم امر او بوده باشند (و از قوانين آفرينش پيروى کنند).
🔹
🔹🔹
🔹🔹🔹
#شرح_خطبه۹۱(بخش۶)
🌐آفرينش آسمانها:
امام(عليه السلام) در فراز گذشته از اين خطبه، به کليّاتى از تدبير جهان آفرينش و قوانين حاکم بر آن و تنوّع و کثرت موجودات اشاره فرمود و در اين بخش و بخش هاى آينده، به جزئيات آن اشاره مى فرمايد و بحثهاى بسيار عميق و پر معنايى را درباره آفرينش آسمانها، فرشتگان، زمين و جهان پايين، آدم چگونگى آفرينش او و انواع روزى هايى که در اختيار انسانها قرار داده، مطرح مى سازد.
✅نخست به سراغ آفرينش آسمان ها مى رود و مى فرمايد: «خداوند فاصله هاى وسيع و گشوده (کرات آسمانى) را بى آنکه بر چيزى تکيه داشته باشد نظام بخشيد و شکاف هاى ميان (هر کدام از کرات) را به هم پيوند داد». (وَ نَظَمَ بِلاَ تَعْلِيق رَهَوَاتِ فُرَجِهَا، وَ لاَحَمَ صُدُوعَ انْفِرَاجِهَا).
👈در واقع امام(عليه السلام) در جمله اوّل به همان چيزى اشاره فرموده که در قرآن مجيد دوبار به آن اشاره شده است. مى فرمايد: (اللهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمواتِ بِغَيرِ عَمَد تَرَوْنَهَا); خداوند همان کس است که آسمان را با ستونى نامرئى بر پا داشت».
🔰امروز هم همه دانشمندان فلکى تصريح مى کنند که کرات آسمانها🌖 از هم جدا است و تعادل و نيروى جاذبه و دافعه هر کدام را در جايگاه خود قرار داده است.
و جمله دوم، اشاره به پيوند اجزاء هر کره نسبت به خود مى باشد. بنابراين، در ميان دو جمله بالا هيچ گونه تضادّى نيست. آنجا که مى فرمايد: فاصله ها را بى آنکه بر چيزى تکيه داشته باشند نظام بخشيد و در جمله بعد مى گويد: شکافها را به هم پيوند داده است. چرا که يکى ناظر به کلّ و ديگرى ناظر به اجزاء است (وحدت ضميرها مشکلى در اينجا ايجاد نمى کند، چرا که هر دو به آسمانها بر مى گردد، يکى به مجموعه و ديگرى به اجزاء).
✅در جمله سوم، به رابطه در ميان کرات آسمانى که با هم قرين هستند اشاره مى فرمايد: و مى گويد «خداوند آنها و نظاير آنها را به يکديگر مربوط ساخت.» (وَ وَشَّجَ بَيْنَهَا وَ بَيْنَ أَزْوَاجِهِا).
👈اين تعبير ممکن است اشاره به منظومه هاى عالم بالا بوده باشد که مجموعه هايى را تشکيل مى دهند که از کرات شبيه به يکديگر تشکيل شده اند و به اين ترتيب، در اين کلام کوتاه و پر معنا، هم اشاره به نظمى شده است که بر هر يک از کرات حاکم است و هم اشاره به منظومه ها و مجموعه عالم بالا.
✅در چهارمين جمله اشاره به طرق صعود و نزول فرشتگان به آسمانها کرده، مى فرمايد: «مشکل فرود آمدن فرشتگان را براى ابلاغ فرمان او، و بالا بردن اعمال مخلوقات را به آسمان آسان نمود». (وَ ذَلَّلَ لِلْهَابِطِينَ بِأَمْرِهِ، والصَّاعِديِنَ بِأَعْمَالِ خَلْقِهِ، حُزُونَةَ مِعْرَاجِهَا).
❓سؤالى که در اينجا مطرح مى شود اين است که مگر خداوند مکانى در آسمانها دارد که فرشتگان پيام او را از آسمان بالا به زمين مى آورند و اعمال بندگان را از زمين نزد او به سوى آسمانها مى برند؟🤔
به يقين، چنين چيزى درباره خداوند که مافوق عالم مادّه است و زمان و مکان و اجزايى براى او تصوّر نمى شود، امکان پذير نيست! پس چگونه فرشتگان از نزد او پيام مى آورند و اعمال بندگان نزد او مى برند؟
👈با توجّه به يک نکته دقيق، پاسخ اين سؤال روشن مى شود و آن اينکه درست است زمين و آسمان همه از مخلوقات خداست، ولى مراکزى در اين جهان مادّه وجود دارد که محل تابش انوار الهى يا به تعبير ديگر، داراى قداست خاصّى است. همان گونه که در روى زمين هم، همه جا شبيه هم نيست; مثلا موسى بن عمران(عليه السلام)براى گرفتن پيام خدا به کوه طور مى رود و پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) در آغاز به غار حرا مى رفت; در حالى که هيچ يک از آنها نزديک تر به خدا از ديگرى نبود، ولى قداست محل سبب مى شود که در مکانهايى همچون طور و حرا و مسجد الحرام و مانند آن انوار الهيّه، بيشتر باشد.👌
✨در مورد فرشتگان نيز چنين است که در جهان بالا، مراکز قُدسى وجود دارد که فرشتگان در آن مراکز مقدّس، پيام الهى را درک مى کنند و پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) نيز در معراج به همان مراکز، بلکه بالاتر از آن رسيد و مشمول عنايات بيشترى گرديد و اعمال نيک بندگان نيز در آن مراکز قدس، به وديعت سپرده مى شود و تا روز بازپسين نگهدارى خواهد شد.
سپس امام(عليه السلام) آنچه را در جمله هاى قبل به اجمال بازگو فرمود به تفصيل بيان مى کند و درضمن پنج جمله، مراحل آفرينش آسمانها را شرح مى دهد.
✅نخست مى فرمايد: «به آسمانها در حالى که به صورت دود بود، فرمان داد (فرمانى تکوينى، براى پيمودن مراحل خلقت و تکامل)». (وَ نَادَاهَا بَعْدَ إِذْ هِيَ دُخَانٌ).
👈اين همان چيزى است که دانش امروز نيز آن را تأييد مى کند و مى گويد: تمام جهان در آغاز به صورت توده بسيار عظيمى از گاز 🌪بود.
✅در جمله دوّم مى افزايد: «سپس (خلقت وارد مرحله تازه اى شد) و در اين هنگام، بخش هاى مختلف آن پيوند برقرار گشت». (فَالْتَحَمَتْ عُرَى أَشْرَاجِهَا).
👈خداوند آن توده عظيم
دود مانند را، فشرده ساخت. شکافها را برطرف ساخت و اطراف آن را به هم پيوند داد، گويى اين شکافها همچون جعبه هايى است که دستگيره هاى آن را براى محفوظ ماندن به هم مى بندند و مرتبط مى سازند.
👈اين جمله نيز با دانش امروز که خبر از فشردگى توده گازى شکل - به سبب جاذبه درونى مى دهد - هماهنگ است.
✅در جمله سوم مى افزايد: «سپس آسمانها را از هم جدا ساخت و درهاى بسته آنها را باز گشود (و در ميان آنها فاصله انداخت)». (وَفَتَقَ بَعْدَ الاِرْتِتَاقِ صَوَامِتَ أَبْوَابِهَا).
👈اين تعبير، ممکن است اشاره به نظرات دانشمندان روز باشد که معتقدند توده گازى شکل نخستين، بر اثر يک انفجار عظيمى که در درونش رخ داد، متلاشى شد و ستارگان و کهکشانها به وجود آمدند. و طبق فرضيه ديگر، به خاطر حرکت دَوَرانى شديد و نيروى گريز از مرکز، بخشهايى از آن، يکى پس از ديگرى جدا شدند و در اين فضاى بيکران از يکديگر فاصله گرفتند و کرات آسمان به اين ترتيب ساخته شد.
🔅قرآن مجيد نيز مى فرمايد: «أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمواتِ وَ الأَرْضَ کَانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَاهُمَا; آيا کافران نديدند که آسمانها و زمين به هم پيوسته بودند و ما آنها را از يکديگر باز کرديم».
در چهارمين جمله اشاره به آفرينش شهاب هاى آسمانى مى کند (که به صورت يک خط نورانى در آسمان به چشم مى خورد و سپس خاموش مى شود).
✅و مى فرمايد: «و نگهبانانى از شهاب هاى ثاقب (پر نور) بر هر راهى گماشت» (وَأَقَامَ رَصَداً مِنَ الشُّهُبِ الثَّوَاقِبِ عَلَى نِقَابِهَا).
👈خداوند شهاب هايى بر طُرُق آسمانها گماشته (تا از نفوذ شياطين به آسمانها جلوگيرى کند).
🔅اين همان چيزى است که در آيات متعددى از قرآن مجيد به آن اشاره شده است. از جمله در سوره «صافّات» آيه 8 تا 10 مى خوانيم: «وَ لاَ يَسَّمَّعَوُنَ إلَىء الْمَلأِالأعْلى وَ يُقْذَفوُنَ مِنْ کُلِّ جَانِب * دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذَابٌ وَاصِبٌ * إِلاَّ مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ; آنها (شياطين) نمى توانند به سخنان فرشتگان عالم بالا گوش فرا دهند. و (هرگاه چنين قصدى را داشته باشند) از هر سو هدف تيرها قرار مى گيرند. آنها به شدّت عقب رانده مى شوند و براى آنان عذاب دائم است. مگر آن کس که براى لحظه اى کوتاه جهت استراق سمع، به آسمان نزديک شود که شهاب ثاقب او را دنبال مى کند.»
➡️از اين آيات و آيات ديگر اجمالا استفاده مى شود که اخبار مهمّ اين جهان، در جهان بالا، در ميان فرشتگان که از سوى خدا مأمور اداره عالم هستند، گفتگو مى شود و گاه شياطين براى استراق سمع به آسمان ها نزديک مى شوند; ولى شهابها آنها را از آسمانها به طرف پايين مى رانند.
درست است که شهاب از نظر علم امروز، چيزى جز سنگهاى به ظاهر سرگردان که به جوّ کره زمين نزديک مى شوند و بر اثر تصادم با آن آتش مى گيرند نمى باشد; ولى هيچ مانعى ندارد که شهابها مأموريت پاسدارى از فضاى آسمان را در برابر شياطين داشته باشند; هر چند نه شيطان براى ما قابل مشاهده است و نه حرکات شُهُب براى ما دقيقاً معلوم مى باشد (شرح بيشتر را درباره اين مسئله مهم، در تفسير نمونه، جلد 19، ذيل آيات بالا مطالعه فرماييد!).
✅در چهارمين و پنجمين جمله، به مطلب مهمّ ديگرى در رابطه با نظام کواکب آسمان اشاره کرده، مى فرمايد: «آنها را با دست قدرتش از اينکه گرفتار حرکات ناموزون گردند (در ميان فضا) نگاهداشت، و به آنها فرمان داد که تسليم امر او (و قوانين آفرينش) بوده باشند!» (وَ أَمْسَکَهَا مِنْ أَنْ تَمُورَ،فِي خَرْقِ الْهَوَاءِ بِأَيْدِهِ وَأَمَرَهَا أَنْ تَقِفَ مُسْتَسْلِمَةً لاَِمْرِهِ).
👈اين تعبير هماهنگى روشنى با علم روز دارد که مى گويد: ستارگانِ آسمان و منظومه ها و مجموعه هاى آن، تحت تأثير نيروى جاذبه، که متناسب با جرم آنهاست، و نيروى دافعه، که بر اثر حرکت و نيروى گريز از مرکز در آنها پيدا مى شود، در مدارهاى خود در حرکتند; بى آنکه تکيه بر جايى داشته باشند و کمترين انحرافى از مدار خود پيدا کنند.
به تعبير ديگر: تعادل دقيق نيروى جاذبه و دافعه، به آنها اجازه نمى دهد که نه از هم دور شوند و در فضاى بيکران سرگردان بمانند و نه به هم نزديک شوند و به صورت توده واحدى در آيند. تعبير به «تَمُور» (حرکت ناموزون پيدا کند) و «خَرْقِ الْهَوَاءِ» (فضاى گسترده) به روشنى حکايت از اين مطلب مى کند.